ويژگي‌هاي علما و دانشمندان

در تاريكزار بي‌تپش زندگي انسانها، اين مشعل روشنائي آفرين دانش است كه فروغ و زندگي و شور و تپش مي‌آفريند، حتي آنان كه به افق اعلاي شهادت مي‌رسند، جان مي‌بازند و خون هيجانبار خود را بر رواق تاريخ مي‌نگارند، پرورش يافتة دامان دانشها و بينشها هستند. روح زندگي، ناموس اجتماع، شعلة تاريخ، نردبان معنويت باروركنندة انديشه‌ها، پشتيبان بشريت و ماية ارجمندي تاريخ انسان، دانش و دانشمندان هستند. توده‌هاي انساني بي‌آن كه پيوسته آگاه باشند، از آثار وجود علماء و
شنبه، 30 خرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ويژگي‌هاي علما و دانشمندان
ويژگي‌هاي علما و دانشمندان
ويژگي‌هاي علما و دانشمندان

نويسنده:مهدي رحيمي



در تاريكزار بي‌تپش زندگي انسانها، اين مشعل روشنائي آفرين دانش است كه فروغ و زندگي و شور و تپش مي‌آفريند، حتي آنان كه به افق اعلاي شهادت مي‌رسند، جان مي‌بازند و خون هيجانبار خود را بر رواق تاريخ مي‌نگارند، پرورش يافتة دامان دانشها و بينشها هستند. روح زندگي، ناموس اجتماع، شعلة تاريخ، نردبان معنويت باروركنندة انديشه‌ها، پشتيبان بشريت و ماية ارجمندي تاريخ انسان، دانش و دانشمندان هستند. توده‌هاي انساني بي‌آن كه پيوسته آگاه باشند، از آثار وجود علماء و دانشمندان هميشه برخوردار بوده و برخوردارند و در پيمودن راه زندگي همواره از آنان ياري گرفته و مي‌گيرند، چنان كه مردمان، همه جا و همه گاه ـ بي‌آنكه پيوسته آگاه باشند ـ از خورشيد بهره گرفته و مي‌گيرند.
در مكتب تابناك اسلام و خصوصاً در نظر ائمه شيعه نيز، علماء ودانشمندان از مقامي بس عظيم برخوردار و با اوصافي متعالي ستوده شده‌اند كه بعد از پيامبران و امامان ـ عليهم السّلام ـ كسي را ياراي برابري با شأن و مرتبه آنان نيست. البته نه اين كه هر كس علمي از علوم رسمي را فراگرفت و اصطلاحاتي را به حافظة خود سپرد، واجد اين مقام و مرتبه باشد، بلكه مراد عالماني هستند كه عمل را سرلوحة كار خود قرار داده و در مسير حركت به سوي حضرت حقّ (جل و اعلي) قدم بر مي‌دارند و وجودشان سرشار از عشق به خدا. خدمت به بشريّت و نماياندن صراط مستقيم از كژراهه‌هاي ضلالت و گمراهي است.
در اينجا با بهره گرفتن از كلام وحي و روايات معصومين ـ عليهم السّلام ـ به برخي از مناقب دانشمندان راستين اشاره مي‌كنيم:

امتيازات ويژة دانشمندان راستين از زبان قرآن و روايات معصومين ـ عليهم السّلام ـ :

امتيازات ويژه‌اي در قرآن[1] و روايات براي علما و دانشمندان برشمرده شده است. به گونه‌اي كه در مكاتب و اديان ديگر كمتر با چنين تعابيري مواجه مي‌شويم. شماري از اين مناقب و ويژگيها عبارتند از:
1. ايمان: «وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا»؛[2] خداوند در اين آيه شريفه مي‌فرمايد: آنان كه گامهاي راسخ و نافذي را در پهنة علم برداشتند و به درون محيط و فضاي دانش راه يافتند مي‌گويند؛ ما به سراپاي قرآن كريم ايمان داريم.
2. اعتقاد به توحيد و يگانگي خداوند و شهادت بر آن: «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ»؛[3] از آنجا كه اعتقاد به امري و شهادت بر آن بدون علم ميسر نيست، خداوند در اين آيه شريفه اينگونه عالمان را مي‌ستايد: «و خداوند بر يگانگي و وحدانيت خود گواهي مي‌دهد و نيز فرشتگان و دانشمندان گواهند كه جز خداوند معبودي نيست.»
3. مقام ترس و خشيت از پروردگار: «إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ»؛[4] تنها بندگان عالم و دانا داراي خشيت از خدا هستند. «انّما» در آية شريفه مفيد حصر است و بنابراين مقام «خشيت» مخصوص عالمان شمرده شده است. در تبيين معناي «خشيت» راغب در كتاب مفردات قرآن اين گونه آورده است: «خشيت به معناي ترسي است كه آميختة با تعظيم است و غالبا در مواردي به كار مي‌رود كه ترس از علم و آگاهي به چيزي سرچشمه مي‌گيرد ولذا در قرآن اين مقام مخصوص عالمان شمرده شده است.»[5] و مسلم است كه انسان وقتي به درك عظمت نامحدود خداوند نائل شد خشيت تمام وجود او را فراخواهد گرفت.
4. خشوع انعطاف دروني و گريستن از بيم پروردگار: «إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ إِذا يُتْلى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ سُجَّداً... يَبْكُونَ وَ يَزِيدُهُمْ خُشُوعاً»؛[6] حقاً مردمي كه پيش از آن، از علم بهره‌مند گشتند، آن گاه كه آيات خداوند بر آنها خوانده شود با چانه‌هاي خويش بر زمين فرو افتند... و گريستن را آغاز كنند. و خواندن قرآن بر خشوع، زاري و انعطاف و فروتني آنان مي‌افزايد.
5. امينان خداوند در زمين: پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمودند: دانش وديعة خدا در زمين است و دانشمندان امناي وي بر آن هستند، پس هر كس دانش خود را به كار بندد ، امانتش را ادا كرده است و هر كس به كار نبندد، در ديوان خداوند متعال جزو خيانت‌كاران نوشته مي‌شود.[7]
6. وارثان و جانشينان پيامبران: پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمودند: «ان العلماء ورثة الانبياء»؛[8] علماء وارث پيامبرانند. و در بيان ديگري فرمودند: «اللّهم ارحَم خلفائي»؛ پروردگارا، جانشينان مرا مشمول رحمت خود گردان. و اين جمله را سه بار تكرار نمودند. از حضرتش سؤال شد، جانشينان شما كيانند، حضرت فرمود: كساني كه از احاديث و سنت من پيروي مي‌كنند و آنها را به امتم مي‌آموزند.[9]
7. حاكمان بر مردم: حضرت علي ـ عليه السّلام ـ فرمودند: «دانشمندان حاكم بر مردم هستند».[10] بنابراين آناني كه كه از علم و معرفت حقيقي بهره‌اي نبرده‌اند و صرفاً به جهت برتري قدرت نظامي، اقتصادي و تبليغاتي حكومت مردم را به دست مي‌گيرند، حق حاكمان واقعي را غصب كرده‌اند و تنها علماي راستين هستند كه اين شايستگي را دارند.
8. دارندگان مقام شفاعت پيامبر خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ : روز قيامت سه گروه شفاعت مي‌كنند: پيامبران، سپس دانشمندان و پس از آن شهيدان.[11]
9. صاحبان تاجهاي نوراني در روز قيامت: امام حسن عسكري ـ عليه السّلام ـ : «دانشمندان شيعة ما، آنان كه سرپرست دوستداران ناتوان و اهل ولايت ما هستند، روز قيامت مي‌آيند در حالي كه از تاجهايشان نور ساطع مي‌گردد، بر سر هر يك از آنها تاجي گرانبهاست و نور اين تاجها در هم گرداگرد عرصة قيامت به محيط سي‌صد هزار سال راه پرتو مي‌افكند.»[12]
10. نقصان در زمين به واسطة فقدان علماء: امام صادق ـ عليه السّلام ـ در تفسير آية «أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُها مِنْ أَطْرافِها...»؛[13] آيا نديديد كه ما پيوسته به سراغ زمين مي‌آئيم و از اطراف آن كم مي‌كنيم، فرمودند: «ننقُضها بذِهابِ علماءِها و فقهاءِها و خيارِها»؛ اين نقصان به واسطة علماء، فقها و اخيار است.[14]
11. شكاف در دين با مرگ دانشمندان ربّاني: امام علي ـ عليه السّلام ـ فرمودند: هنگامي كه دانشمندي مي‌ميرد، چنان شكافي در اسلام پديد مي‌آيد كه جز جانشينش آن را پر نمي‌سازد.[15]
12. عبادت بودن نگاه به عالم: از امام صادق ـ عليه السّلام ـ درباره گفتة پيامبر خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ : «نگريستن به چهرة دانشمندان عبادت است» سؤال شد، حضرت فرمود: آن دانشمندي است كه چون به او مي‌نگري تو را به ياد آخرت بياندازد و هر كس جز اين باشد، نگريستن به او ماية گرفتاري است.[16]
13. گسترده شدن بالهاي فرشتگان براي عالم: پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ : فرشتگان بالهاي خود را به جهت خشنود بودن از طالب علم براي او مي‌گسترانند. [17]
14. برتري علم بر عابد: به فرمودة پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ فضيلت عالم بر عابد همچون برتري ماه شب چهارده بر بقية ستارگان است.[18]
15. برتري مركب علما از خون شهيدان: امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمودند: در روز قيامت مركّب علماء با خون شهيدان سنجيده مي‌شود و مركّب علما بر خون شهيد رجحان مي‌يابد.[19]
16. مرزبانان سنگرهاي عقيدتي: امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمودند: «علماء شيعة ما مرزباناني هستند كه در لبة مرز شيطان و لشكريان او واقع شده‌اند و مانع مي‌شوند كه شيعيان ما مورد حمله و هجوم شياطين و دشمنان قرار بگيرند. از اين مطلب نيز آگاه باشيد كه اين دسته از علماء بر جهادگراني كه با سلاحهاي خود به جهاد دشمنان دين مي‌روند فضيلت بيشتري دارند، زيرا آنها از آب و خاك و بدنهاي مسلمانان دفاع مي‌كنند ولي اينها از حريم دلها دفاع مي‌كنند و نمي‌گذارند دشمنان دين در دلها و عقيده‌هاي آنان رخنه كنند.»[20]
17. جاودانگي در تاريخ: حضرت علي ـ عليه السّلام ـ در بيانات خويش به اين حقيقت اشاره مي‌فرمايد: عالم زنده است اگر چه (به ظاهر) بميرد «العلماء باقون ما بَقيَ الدّهر»؛[21] تا زماني كه روزگار باقي است نام علماء ماندگار است.
امتيازاتي كه ذكر شد همگي حاكي از ارزش و اهميت علم دارد و هر كس به اندازه از اين نعمت خداوندي برخوردار باشد، به شرط اين كه علمش با عمل توأم باشد و آن را براي حركت خود و ديگران به سوي كمال انساني و قرب الهي به كار گيرد به همان اندازه از اين امتيازات برخوردار است و همان طور كه علم كه يك كمال وجودي است درجات و مراتبي دارد، مزايايي هم كه به جهت آن به عالم تعلق مي‌گيرد درجات و مراتبي خواهد داشت.

پی نوشت:

[1] . آداب تعليم و تربيت در اسلام، ص 53، حجتي كرماني، چ هجدهم؛ ر.ك: پيام قرآن، تفسير موضوعي قرآن، ج 1، مكارم شيرازي.
[2] . آل عمران، 7.
[3] . آل عمران، 16.
[4] . فاطر، 28.
[5] . مفردات راغب، مادة خشيت، ص 149. چ دوم، 1362، كتابفروشي مرتضوي.
[6] . اسراء، 107 ـ 109.
[7] . الدّرة الباهره، ص 17.
[8] . بحار الانوار، ج 1، ص 164، علامة مجلسي، چ بيروت، 1403 ق.
[9] . بحار الانوار، ج 2، ص 144، علامة مجلسي، چ بيروت، سوم، 1403 ق.
[10] . غرر الحكم، با شرح محقق جمال الدين خوانساري، ج 1، ص 137، ح 507، دانشگاه تهران، چ سوم.
[11] . سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1443، ح 4313، تصحيح: محمد فؤاد عبدالباقي، نشر دار الفكر.
[12] . الاحتجاج، ابي منصور طبرسي، ج 1، ص 7، منشورات دار النعمان، نجف اشراف، 1386 ق.
[13] . رعد، 41.
[14] . تفسير برهان، ج 2، ص 301.
[15] . الارشاد، ج 1، ص 230، شيخ مفيد (ره)، چ اول، 1413 ق، ناشر: المؤتمر العالمي للألفية الشيخ المفيد.
[16] . تنبيه الخواطر، ج 1، ص 84.
[17] . اصول كافي، ج 1، ص 42، انتشارات علميه اسلاميه، چ اول، ترجمه و شرح سيد جواد مصطفوي.
[18] . اصول كافي، ج 1، ص 42، ح 1، انتشارات علميه اسلامي، چ اول، ترجمه و شرح سيد جواد مصطفوي.
[19] . بحار الانوار، ج 2، ص 14 و 16، بيروت، 1403 ق.
[20] . بحار الانوار، ج 2، ص 50، بيروت، 1403 ق.
[21] . غرر الحكم، ج 1، ص 291، ح 1124.





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.