نقد و بررسی محتوایی گزارش انتساب امام جواد (ع)

شبهات گوناگونی به همراه پاسخ آن‌ها، درباره امام جواد (علیه السلام) مانند هر امام دیگری مطرح بوده است. یکی از این بحث‌ها، اصل مسأله فرزندی ایشان است. این سؤال گرچه هم اکنون اندکی غریب می‌نماید، چنین به نظر می‌رسد که
دوشنبه، 28 اسفند 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
نقد و بررسی محتوایی گزارش انتساب امام جواد (ع)
 نقد و بررسی محتوایی گزارش انتساب امام جواد (ع)

نویسنده: مهدی نورمحمدی (1)

چکیده

شبهات گوناگونی به همراه پاسخ آن‌ها، درباره امام جواد (علیه السلام) مانند هر امام دیگری مطرح بوده است. یکی از این بحث‌ها، اصل مسأله فرزندی ایشان است. این سؤال گرچه هم اکنون اندکی غریب می‌نماید، چنین به نظر می‌رسد که زمانی مطرح بوده است که آیا ایشان فرزند علی بن موسی الرضا (علیه السلام) هستند؟ این مقاله با استناد به اسناد متعدد و متقن و به کارگیری روش تاریخی، ضمن این که شبهه عدم نسبت پدر و فرزندی بین امام جواد (علیه السلام) و امام رضا (علیه السلام) را مردود می‌داند، اثبات می‌کند که اصل واقعه ایراد شبهه بر ساحت قدسی امام رضا (علیه السلام) به لحاظ تاریخی پذیرفتنی نیست.

مقدمه

محمد بن علی بن موسی (علیه السلام)، نهمین امام شیعیان در ماه رمضان سال 195 قمری در مدینه چشم به جهان گشودند و در ذی قعده سال 220 قمری در حالی که تنها 25 سال از عمر شریفش می‌گذشت، در بغداد در مقبره قریش کنار جدش موسی بن جعفر (علیه السلام) چهره در نقاب خاک کشیدند. (2) امام جواد (علیه السلام) در حالی در سال 203 ق در سنین کودکی به امامت رسید که شیعیان پس از یک دوره شور و شعف و امیدواری از این که امامشان علی بن موسی الرضا (علیه السلام) بر مسند ولایت‌عهدی تکیه زده و به خلافت نزدیک شده‌اند، دچار ناامیدی و سرگردانی شده بودند. (3) از یک سو امام رضا (علیه السلام) پس از یک دوره کوتاه ولی عهدی، به شهادت رسیده بودند و از دیگرسو شبهاتی درباره امام بعدی مطرح بود. (4) از جمله این شبهات، اصل نسبت فرزندی ایشان بود که در نظر شیعه، به ارث بردن امامت تابعی از توابع همین اصل است. این شبهه از زمان حیات حضرت رضا (علیه السلام) و سال دوم پدر شدن ایشان ناشی می‌شد، (5) اما دور نیست، که دشمنان دوست‌نما و دوستان نادان، زمزمه آن را بلافاصله پس از شهادت حضرت رضا (علیه السلام) و ابتدای امامت امام جواد (علیه السلام) سرداده باشند.

بیان و خاستگاه شبهه

امام رضا (علیه السلام) بنابر بیش‌تر دیدگاه‌ها و درست‌ترین آن‌ها، متولد سال 148 قمری بودند. (6) آن حضرت تا سال 195 قمری دارای فرزند نشدند تا آن که در ماه رمضان یا رجب آن سال، خداوند امام جواد (علیه السلام) را بدیشان عطا فرمود. (7) بدین ترتیب امام رضا (علیه السلام) تا 47 سالگی صاحب فرزند نشده بودند. اگر فرض کنیم امام رضا (علیه السلام) در هفده سالگی ازدواج کرده باشند، (8) تا ولادت امام جواد (علیه السلام) حدوداً سی سال فاصله است. این دوره سی ساله، بهانه خوبی به دست بداندیشان داد تا در انتساب واقعی حضرت جواد (علیه السلام) به امام رضا (علیه السلام) تشکیک کنند. برخی از آنان حتی پسردار نبودن ایشان را در بدو امامت امام رضا (علیه السلام) (183 ق) دست‌آویز مخالفت با امامت ایشان قرار داده بودند. به عقیده آنان، امام باید صاحب پسر باشد؛ زیرا انتقال امامت جز در مورد حسنین (علیه السلام)، از طریق پدر به پسر منتقل می‌شود و امام رضا (علیه السلام) در آن زمان پسر نداشتند. (9) این در حالی بود که در آن زمان تنها 35 سال از عمر شریف حضرتش می‌گذشت.
علاوه بر طول زمان فرزنددار شدن امام رضا (علیه السلام)، پدیده دیگری که به تقویت شبهه کمک می‌کرد، تفاوت رنگ پوست امام جواد (علیه السلام) با پدر بود. آن چنان که از منابع تاریخی برمی‌آید، حضرت جواد (علیه السلام) دارای پوستی متفاوت و به شدت تیره رنگ بودند. (10) در گزارش مشهور «زرقان» از «ابن ابی داوود»، از ایشان با عنوان «اسود؛ سیاه پوست» یاد شده است. (11) امام رضا (علیه السلام) بنابر بیش‌تر دیدگاه‌ها و درست‌ترین آن‌ها، متولد سال 148 قمری بودند. (6) آن حضرت تا سال 195 قمری دارای فرزند نشدند تا آن که در ماه رمضان یا رجب آن سال، خداوند امام جواد (علیه السلام) را بدیشان عطا فرمود. (7) بدین ترتیب امام رضا (علیه السلام) تا 47 سالگی صاحب فرزند نشده بودند. به گزارش کلینی، زکریا ابن یحیی واقعه ابراز شبهه را از علی بن جعفر شنیده که برای حسن بن حسین بن علی نقل می‌کرده است. در آن گزارش، علی بن جعفر به ظلمی که برادران و عموهای امام رضا (علیه السلام) از جمله خود وی برایشان روا داشتند، اعتراف کرده و از یاری خداوند برایشان سخن رانده، می‌گوید:
"ما و برادرانش به او (12) گفتیم: هرگز در میان ما خاندان، امامی که رنگش دگرگون باشد نبوده است. حضرت رضا (علیه السلام) فرمودند: «او پسر من است». (13)"
آنان بدین کلام امام قانع نگشته، با استناد به این که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به حکم قیافه‌شناسی داوری فرموده، از حضرت خواستند تا به حکمیت چهره‌شناسان گردن نهد. حضرت با استنکاف از مباشرت در چنین عملی، آنان را در انجام دادن آن مختار گذاردند. در روز موعود، عموها، برادران و خواهران امام رضا (علیه السلام) به صف شدند. آنان برای اطمینان بیش‌تر از صحت داوری چهره‌شناسان، باغبان یا صاحب باغ را بدیشان سپردند. سپس امام تقی (علیه السلام) را وارد کردند و به چهره‌شناسان گفتند که پدر او را شناسایی کنید. آنان ضمن تأکید بر نبود پدرِ فرزند در میان جمع، تأکید کردند که عموی پدرش، عموی خودش و عمه‌اش حضور دارند. آنان از روی ردّ پای صاحب باغ، حدس زدند که اگر کسی پدر او باشد، هموست. ناگهان با دیدن امام رضا (علیه السلام) همگی اذعان داشتند که همین شخص پدر اوست. در پایان علی بن جعفر ابراز پشیمانی کرد و به امامت جواد الائمه (علیه السلام) اقرار نمود و لب و دهان ایشان را بوسید و از گریه امام رضا (علیه السلام) و ذکر قائم و منتقم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) از زبان ایشان و این که او جز از همین نسل نمی‌تواند باشد، سخن گفت. (14)
برخی منابع همچون هدایةالکبری، تصریح دارند که سرگردانان و شک‌کنندگان، با استناد به تفاوت ظاهری پدر و پسر و این که پوست حضرت جواد (علیه السلام) بسیار تیره رنگ بوده، پا را از مرزهای ادب، اخلاق و دین فراتر نهادند و با اتهام ناروا، فرزند را به یکی از خادمان سیاه‌پوست امام رضا (علیه السلام) منسوب کردند. (15) آنان برای اثبات فرزندی امام جواد (علیه السلام) ایشان را در غیاب پدر که نزد مأمون بود، به مکه برده، بر چهره‌شناسان عرضه کردند. البته با تأیید چهره‌شناسان، بطلان ادعایشان ثابت گشت. (16) در آن گزارش، چهره‌شناسان پس از زیارت روی جواد الائمه (علیه السلام) به خاک افتاده، شکاکان را تقبیح کردند و از جلالت مقام، علو شأن، طهارت مولد و نالایقی خودشان برای تعیین نسب حضرت سخن راندند. در پایان با سوگندهای جلاله، بر انتساب جواد الائمه (علیه السلام) به پیامبر (صلی اله علیه و آله و سلم) و امیرمؤمنان (علیه السلام) تأکید کردند. سپس حضرت جواد (علیه السلام) با خطبه غرّایی خود را معرفی و آنان را نکوهش کردند. آن حضرت در ادامه، از علم خویش بر ضمیر و ذهن کسان و این که این علم را خداوند، پیش از خلقت، بدیشان عطا فرموده است، اطلاع دادند. ایشان اذعان می‌دارند که اگر تقیه مانع نبود، بیش از این می‌گفتند و سپس خطاب به خویش فرمان سکوت می‌دهند. پس از آن، درحالی که شیوخ بنی‌ هاشم پیرامون ایشان، لب به (اللهُ أَعلَمُ حَیثُ یَجعَلُ رِسالَتَه) (17) گشوده بودند، از روی سرو دوش مردم، مجلس را ترک می‌فرمایند. (18)

بررسی و نقد شبهه

1. بررسی و نقد سندی شبهه

نقد سندی را از گزارش کتاب کافی شروع می‌کنیم. سند گزارش مذکور عبارت است از:
عَلِی بنُ إبرَاهِیمَ عَن أَبِیهِ وَ عَلِی بنِ مُحَمَّدٍ القاَسَانِی جَمِیعاً عَن زَکرِیا بنِ یَحیى بنِ النُّعمَانِ الصَّیرَفِى قالَ سَمِعتُ عَلِى بنَ جَعفَرٍ یحَدِّثُ الحَسَنَ بنَ الحُسَینِ بنِ عَلَی بنِ الحُسَینِ.
در سلسله سند مذکور، شخصی به نام زکریا با لقب «الصیرفی»، «المصرفی» یا «المصری» (19) آمده که در منابع رجالی نامی از وی به میان نیست و در اصطلاح «مهمل» است (20) که سبب تضعیف روایت می‌گردد. از این رو محققان علم رجال همچون آیت‌الله خویی، با وجود این که در کتاب‌های رجالی خویش این راوی را به دلیل مجهول بودن، به صورت جداگانه بررسی نکرده‌اند، در مباحث فقهی که به مناسبت، سخن از این حدیث به میان آمده، روایت را تضعیف کرده‌اند. (21) علاوه بر آن، شخص یاد شده، گزارش واقعه را از قول «علی بن جعفر» شنیده که برای «حسن بن حسین بن علی بن حسین» نقل می‌کرده است. بنابراین حدیث مذکور نقل از معصوم نیست و اعتبارش در حد یک گزارش تاریخی است.
در بررسی سندى سه منبع دیگر، یعنی هدایه الکبرای خصیبی (د. 334 ق)، دلائل الامامه طبری شیعی (د. ق 4) و مناقب آل ابی طالب ابن شهرآشوب (د. 588 ق)، با توجه به یکسانی فوق العاده زیاد گزارش‌ها و توالی تاریخی منابع مذکور، به نظر می‌رسد دوتای آخر از منبع اول نقل کرده باشند. لذا بررسی هدایه الکبری کافی است. استناد کتاب به نویسنده آن یعنی حسین بن حمدان خصیبی مقرون به صحبت است، ولی از جهات دیگری خدشه‌پذیر است. نگارنده کتاب، رابطه وثیقی با جریان غلو داشته و کتابش مشتمل بر اخبار منافی با مسلمات عقلی و تاریخی و حاوی مطالب موهن مذهب و ائمه (علیهم السلام) است. (22)

2. بررسی و نقد محتوایی شبهه

از نظرگاه محتوایی، شبهه بر سه فرض تیره رنگ بودن پوست امام جواد (علیه السلام)، تفاوت ظاهری پدر و پسر و همین طور تفاوت امام جواد (علیه السلام) با اجدادش استوار است؛ درحالی که جز فرض اول، دو فرض دیگر خطاست.
در این که امام جواد (علیه السلام) پوست تیره رنگی داشتند، شکی نیست. تنها گزارشی که امام جواد (علیه السلام) را با صفت «سفیدپوست» توصیف می‌کند، گزارش ابن صباغ مالکی است که این گزارش، با توجه به متأخر بودن ابن‌صباغ، منحصر بودن این گزارش به وی و گزارش‌های فراوان‌تر و متقدم‌تر مخالف، پذیرفتنی نیست. (23)
اما در خطا بودن فرض تفاوت امام رضا (علیه السلام) و پدرانش با امام جواد (علیه السلام)، باید نخست اذعان داشت که امام رضا (علیه السلام) نیز دارای پوستی تیره رنگ بودند. (24) از همین رو در منابع «شخصیت نگاری» از ایشان با تعبیر «اسوداللون» یاد شده است. (25) فردی در حمام به اشتباه از امام رضا (علیه السلام) طلب خدمت می‌نماید و حضرتش نیز با تواضع حاجات وی را برآورده می‌کند. ایشان با مطایبه، رنگ پوستشان را علت این امر می‌دانند. (26) البته این رنگ پوست برای شخصیتی که مادر بزرگوارش اهل افریقا، (27)و پدر والا مقامش، امام کاظم (علیه السلام) که با همین تعبیرِ «اسود اللون» وصف شده، (28) طبیعی است. امام کاظم (علیه السلام) نیز شاید این ملاحت را از مادرشان به ارث برده باشند؛ زیرا مادر ایشان نیز بربر (29) و اهل مغرب بودند. (30)
دیگر آن که از میان ائمه پیش از امام جواد (علیه السلام) نیز برخی به تیرگی پوست توصیف شده‌اند. امام باقر (علیه السلام) در روایتی امیرمؤمنان (علیه السلام) را «شدید الاَدمه» به معنای «کسی که تیرگی پوستش شدید است» توصیف می‌کنند. (31)
مؤید دیگر مربوط په علم ژن‌شناسی است. امروزه در علم مذکور، این نکته به اثبات رسیده که حتی اگر پدر و مادر فرزندی واجد برخی صفات نباشند، فرزند می‌تواند آن صفت را از چندین نسل گذشته خویش کسب نماید. پس می‌توان نتیجه گرفت که امام جواد (علیه السلام) نیز هم چون پدر و برخی از اجداد بزرگوارشان پوستی تیره داشتند. همان طور که فرزندان ایشان؛ امام‌ هادی (علیه السلام) و امام عسکری (علیه السلام) نیز این صفت خدادادی را از ایشان و مادرشان به ارث بردند. (32) نکته ناسازگار این است که با توجه به شواهد متعدد تاریخی که امام رضا (علیه السلام) و امام کاظم (علیه السلام) سبزه‌گون و همسرانشان افریقایی بوده‌اند، چگونه ممکن است شکاکان چنین امری را مطرح کرده باشند؟
نقد محتوایی دیگر، تنها به سه منبع از چهار منبعی وارد است که به تیرگی پوست جواد الائمه (علیه السلام) و تشکیک شکاکان با استناد بر همین نکته توأمان اشاره دارند. در روایت کافی، رجوع به چهره‌شناسان با اطلاع امام رضا (علیه السلام) و در حضور ایشان انجام شد؛ ولی در گزارش‌هایی که در سه منبع دیگر یعنی هدایه الکبری، دلائل الامامه و مناقب آل ابی طالب آمده، برای رجوع به قافه، (33) حضرت جواد (علیه السلام) را در غیاب امام رضا (علیه السلام) که در خراسان بودند به مکه بردند؛ درحالی که در چنین مراسمی، حضور پدر به جهت قیاس چهره پدر و پسر الزامی است. وانگهی مگر خاندان اهل بیت (علیه السلام) فاقد مهتر و بزرگ‌تر هستند که هر شک‌کننده حیرانی، توان آن را داشته باشد که فرزند امام را با خود به مکه ببرد. مهم‌تر از همه موارد پیش آن که گزارش این سه منبع، به لحاظ محتوایی دچار تناقض است. در خبر آن‌ها آمده که از سویی امام جواد (علیه السلام) هنگام وقوع حادثه 25 ماهه بوده‌اند و از دیگر سو امام رضا (علیه السلام) در آن زمان نزد مأمون در خراسان بوده است. با توجه به این که تمامی منابع از طرفی ولادت حضرت جواد (علیه السلام) را ماه رجب یا ماه مبارک رمضان (سال 195 ق) و از سوی دیگری هجرت امام رضا (علیه السلام) به مدینه را اواخر سال 200 قمری می‌دانند، (34) بدیهی است که در زمان وقوع حادثه، یعنی ماه شعبان یا شوال سال 197 امام رضا (علیه السلام) در مدینـه بوده‌اند و فرض مذکور منتفی است. بنابراین گزارش دچار تناقض بوده، معتبر نیست.
وجود این گزارش داستان‌گونه در کتاب‌هایی که درصدد اثبات امامت ائمه (علیهم السلام) از راه بیان معجزات هستند نیز نباید از نظر دور داشت. این گزارش از این منظر که امام جواد (علیه السلام) پس از آنکه چهره‌شناسان در برابر ایشان به سجده افتادند و حضرت خطبه غرایی را در دو سالگی ایراد کردند، توجه این منابع را جلب کرده است. از آن سو، حضرت پس از بیان مطالبشان، پا بر سر و گردن مردمی که پیرامونشان جمع شده بودند گذاشته، راه برگشت در پیش می‌گیرند. (35) یعنی از سویی معجزه‌ای از حضرت نقل کرده و از سوی دیگر مراتب ادب را از ساحت حضرت دور می‌سازد. به صورت معمول این روش را در این گونه کتاب‌ها می‌بینیم. (36)
نقد محتوایی دیگر، متوجه روایت کافی است. برخی پژوهشگران معاصر، محتوای حدیث مذکور را به دلیل احضار بانوان گرامی خاندان امامت نزد قیافه‌شناسان، رد می‌کنند. آنان این کار را خلاف ضروری مذهب، حرام و غیرواقع از امام دانسته، جایز بودن به دلیل اضطرار را نیز مردود می‌شمارند. (37) البته شاید این نکته موجود در حدیث که امام از دعوت قیافه‌شناسان استنکاف کرده، آن را به شکاکان واگذار نمودند، توجیهی برای حضور بانوان در مجلس چهره‌شناسان باشد. ضمن آن که لازمه حضور نزد قیافه‌شناسان، کشف حجاب و ... نبوده است؛ زیرا آنان، چنان در کارشان ماهر بودند که حتی از ردّ پای افراد نیز متوجه نسبت آنان می‌شدند! آن گونه که در روایت کافی، مذکور است. بنابراین، این کار مستلزم حرام نیست تا چه رسد به مخالفت با ضروریات مذهب. هرچند این نکته که چهره‎پردازان به دنبالِ یافتنِ پدر فرزند بوده‌اند نه مادرِ ایشان، حضور بانوان را بیهوده جلوه داده، از این منظر نقد محتوایی به روایت کافی، وارد است.

نتیجه

از مجموع گزارش‌ها و شواهدی که به بوته بیان، بررسی و نقد سپرده شده، می‌توان مطالبه جامعه شیعی درباره فرزند پسر از امام رضا (علیه السلام) و وجود شبهه میان آنان راجع به امامت امام جواد (علیه السلام) را به دلایل گوناگون، ناشی از کمی سن خدشه‌ناپذیر دانست که البته پاسخ خود را در زمان مناسب دریافت کردند و به امامت ایشان ایمان آوردند. از سوی دیگر تیره رنگ بودن پوست امام جواد (علیه السلام)، هم چون برخی از اجداد بزرگوار و فرزندان عزیزش و همانند از مادران و همسران پاکشان قابل اثبات است. از همین رو، وجود شبهه به امامت ایشان به دلیل رنگ پوست و تفاوت آن با پدر و اجدادش، درست نیست. با ردّ اصل شبهه، تبعات آن هم چون ایراد اتهام فرزندخواندگی به حضرت جواد (علیه السلام) نیز باطل می‌گردد.

نمایش پی نوشت ها:
1. پژوهشگر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی؛ دانشجوی دکتری دانشگاه ادیان و مذاهب قم.
2. کلینی، کافی، ج1، ص492. برای تحقیق درباره اطلاعات شناسنامه‌ای امام جواد (علیه السلام)، نک: یدالله مقدسی، بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان، ص451-479.
3. طبری شیعی، دلائل امامه، ص204؛ حسین بن عبد الوهاب، عیون المعجزات، ص108.
4. اشعری قمی، المقالات و الفرق، ص95.
5. خصیبی، ‌هدایه الکبری، ص290؛ دلائل الامامه، ص201؛ ابن شهرآشوب، المناقب، ج4، ص387.
6. مقدس، پیشین، ص424، به نقل از منابع شیعی: کافی، ج1، ص486؛ قمی، تاریخ قم، ص199؛ شیخ مفید، ارشاد؛ مصنفات، ج11/2، ص247؛ المقنعه، ص479؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج6، ص83؛ منابع سنی: محمد بن حمدویه، تاریخ نیشابور، ص131؛ گنجی شافعی، کفایه المطالب، ص457؛ ابن اثیر، الکامل، ج6، ص351.
7. پیشین، ص454، به نقل از منابع شیعی: نوبختی، فرق الشیعه، ص91؛ کلینی، ج1، ص492؛ ابن ابی الثلج، تاریخ الائمه، (مجموعه نفیسه، ص13)؛ تاری قمی، ص200؛ ارشاد (مصنفات، ج11/2، ص273)؛ منابع سنی: خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج3، ص55؛ ابوالفرج بن جوزی، المنتظم، ج1، ص62؛ ابن طلحه شافعی، مطالب السئوول، ص303.
8. در روایتی امام رضا (علیه السلام) بر ازدواج در ابتدای سن بلوغ تأکید می‌کنند. (صدوق، عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، ج1، ص289).
9. پیشینن، ج2، ص209.
10. کافی، ج1، ص322؛ هدایه الکبری، ص290؛ دلائل امامه، ص201؛ مناقب، ج4، ص387-388.
11. عیاشی، تفسیرالعیاشی، جض، ص319. این گزارش مشهوری است که براساس آن «ابن ابی داوود» به دلیل شکست علمی که در مجلس معتصم عباسی از امام جواد (علیه السلام) خورده بود، حضرت را سعایت کرده و معتصم را به شهادت ایشان تحریک نموده است.
12. منظور امام رضا (علیه السلام) است.
13. کافی، ج1، ص322.
14. همان.
15. خصیبی، همان، ص290؛ دلائل الامامه، ص201؛ ابن شهرآشوب، همان، ج4، ص387.
16. همان.
17.«خدا بهتر می‌داند رسالتش را کجا قرار دهد»: (سوره انعام، آیه124).
18. خصیبی، همان، ص290؛ دلائل الامامه، ص201؛ ابن شهرآشوب، همان، ج4، ص387.
19. سید ابوالقاسم خویی، معجم رجال الحدیث، ج12، ص544. محققان کتاب المکاسب، یک لقب با عنوان «العری»، به القاب وی افزوده‌اند: (مرتضی انصاری، المکاسب، ج2، ص9، پاورقی1).
20. على نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج8، ص81.
21. سید ابوالقاسم خویی، مصباح الفقاهه، ج1، ص591. کارشناسان نرم افزار «درایه النور» وابسته به مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی نیز حدیث را ضعیف دانسته‌اند.
22. برای بررسی و نقد کامل کتاب و نویسنده، نک: نعمت الله صفری فروشانی، «حسین بن حمدان خصیبی و کتاب الهدایه الکبری»، مجله طلوع، زمستان 1384، ص15-46.
23. علی بن محمد مالکی مکی، الفصول المهمه فی معرفه الائمه (علیهم السلام)، ج2، ص1039؛ عبارت وی چنین است: «صفته ابیض معتدل؛ سفید روی با قامتی میانه».
24. کشی، رجال، ص470؛ علی بن محمد علوی، المجدی فی أنساب الطالبین، ص128.
25. خیرالدین زرکلی، الاعلام، ج5، ص26.
26. ابوحامد غزالی، احیاء علوم‌الدین، ج3، ص112؛ با کمی تغییر در جزئیات: صلاح‌الدین خلیل بن ایبک صفدی، الوافی بالوفیات، ص251-252.
27. برای اهل حبشه بودن ایشان، نک: علوی، همان، ص106؛ ابن عنبه، عمده الطالب، ص196؛ برای اهل نوبه (جایی در مصر) بودن نک: کلینی، همان، ج1، ص492؛ برای از نسل ماریه قبطیه (همسر رسول الله) بودن ایشان نک: کلینیی، همان، ج1، ص492؛ برای اهل مریسیه (دهی در مصر) بودن ایشان، نک: ابن شهر آشوب، همان، ج4، ص379.
28. علوی، همان، ص106؛ ابن عنبه، همان، ص196.
29. کافی، ج1، ص476.
30. ابن عنبه، ص196.
31. ابن سعد، طبقات الکبری، ج3، ص19؛ ابن قتیبه، الامامه و السیاسه، ج1، ص180؛ ابن قتیبه، المعارف، ص210؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج2، ص126؛ ضحاک، الاحاد و المثانی، ج1، ص135؛ طبری، تاریخی، ج5، ص153؛ طبری، المنتخب من ذیل المذیل، ص18؛ عبدالکریم ابن طاووس، فرحه الغری، ص80. گفتنی است که ابن شهرآشوب در گزارشی، انتساب این صفت به امیرمؤمنان (علیه السلام) را کار عمروعاص می‌شمرد. (ابن شهرآشوب، همان، ج3، ص307).
32. برای تیرگی رنگ پوست امام‌ هادی (علیه السلام)، نک: کلینی، همان، ج7، ص463-464؛ طبری شیعی، دلائل الامامه، ص419؛ طبری شیعی، نوادر المعجزات، ص187؛ علی ابن طاووس، فرج المهموم، ص234 و برای امام عسکری (علیه السلام) نک: صدوق، کمال الدین، ج1، ص40 و کلینی، همان، ج1، ص503 که علاوه بر آن که حضرت را به زیبایی صورت و نیکوی قامت وصف می‌کند، به سبزگی (أسمر) ایشان نیز اشاره دارد اما در رجال کشی، ص574 راوی از شدت تیرگی پوست حضرت عسکری (علیه السلام) تعجب می‌کند و جالب آن است که حضرت شب در خواب به او می‌فرماید که این خواست خداست، هرگونه که بخواهد برای بندگانش رقم می‌زند.
33. چهره‌شناس کسانی که با مطابقت و مقایسه خصوصیات ظاهری و جسمی دو فرد، متوجه می‌شدند که آن دو با هم چه نسبتی دارند. در گزارش کافی آمده که آنان حتی از روی اثر قدم‌های دو امام همام، متوجه نسبت آن‌ها شدند.
34. اشعری قمی، المقالات و الفرق، ص95.
35. خصیبی، همان، ص290؛ دلائل الامامه، ص201؛ ابن شهرآشوب، همان، ج4، ص387.
36. در گزارش مشابه دیگری که پس از این گزارش آمده، وقتی راوی در ذهن خود از سیه چرده و لاغربودن امام جواد (علیه السلام) تعجب می‌کند، ناگهان می‌بیند که حضرت به شدت در طول و عرض بزرگ شده و تمام حجم مکانی را که نشسته بودند فرا می‌گیرند و سپس به رنگ کاملاً سیاه، کاملاً سفید و کاملاً سرخ تغییر رنگ می‌دهند و پس از آن به حالت اولیه بازمی‌گردند. دلائل الامامه، ص214؛ ابن شهرآشوب، همان، ج4، ص387).
37. خویی، مصباح الفقاهه، پیشین.

نمایش منبع ها:
قرآن کریم، ترجمه محمد مهدی فولادوند (1415ق)، تحقیق هیأت علمی دارالقرآن الکریم دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، تهران: دارالقرآن الکریم دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی.
ابن سعد بن منیع‌ هاشمی بصری، محمد (1410ق/ 1990م)، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت: دارالکتاب العلمیه.
ابن شهرآشوب، محمد بن علی (1379 ق)، مناقب آل ابی طالب (علیه السلام)، قم: علامه.
ابن صباغ مالکی، علی بن محمد بن احمد (1380 ق)، الفصول المهه فی معرفه الائمه (علیهم السلام)، تحقیق: سامی الغریری، قم: دارالحدیث.
ابن طاووس، علی (بی‌تا)، فرج المهموم، قم: دارالذخائر.
ابن طاووس، عبدالکریم (1419 ق/ 1998 م)، فرحه الغری فی‌تعیین قبر امیرالمؤمنین (علیه السلام)، تحقیق سید تحسین آل شبیب موسوی، بی‌جا: مرکز الغدیر للدراسات الإسلامیه.
ابن عنبه، جمال‌الدین احمد بن علی الحسینی (1380 ق)، عمده الطالب، تصحیح محمد حسن آل طالقانی، چاپ دوم، نجف: منشورات مطبعه حیدریه.
ابن قتیبه دینوری، أبومحمد عبدالله بن مسلم (1410ق/1990م)، الإمامه و السیاسه معروف به تاریخ الخلفاء، تحقیق علی شیری، بیروت: دارالأضواء.
____، (1992م)، المعارف، تحقیق ثروت عکاشه، چاپ دوم، قاهره: الهیئه المصریه العامه للکتاب.
اشعری قمی، سعد بن عبدالله ابی خلف (1360ش)، المقالات و الفرق، تحقیق محمد جواد مشکور، چاپ دوم، تهران: مرکز انتشارات علمی و فرهنگی.
انصاری، مرتضی (1417ق)، المکاسب، تحقیق: مجمع الفکرالإسلامی، لجنه تحقیق تراث الشیخ الأعظم، قم: المؤتمرالعالمی بمناسبه الذکری المئویه الثانیه لمیلاد الشیخ الأنصارى.
بلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر (1394ق / 1974م)، انساب الأشراف، ج2، تحقیق محمد باقر محمودی، بیروت: مؤسسه الأعلمی للمطبوعات.
حسین بن عبدالوهاب (1369 ق)، عیون المعجزات، نجف: حیدریه.
خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایه الکبری (1411ق)، بیروت: مؤسسه البلاغ للطباعه والنشر والتوزیع.
خویی، سید ابوالقاسم (1413 ق)، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواه، چاپ پنجم، بی‌جا، بی‌نا.
____، ( بی‌تا)، مصباح الفقاهه، قم: مکتبه الداوری.
زرکلی، خیرالدین (1989م)، الأعلام قاموس تراجم الأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعمربین و المستشرقین، چاپ هشتم، بیروت: دارالعلم للملایین.
صدوق، محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی (1378ق)، عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، بی‌جا، انتشارات جهان اسلام.
____، (1395 ق)، کمال‌الدین، چاپ دوم، قم: انتشارات دارالکتب الاسلامیه.
صفدی، صلاح‌الدین خلیل بن ایبک (1404 ق)، الوافی بالوفیات، تحقیق علی بن محمـد بن رستم و عمر بر عبدالنصیر، ویسبادن: شرکه المتحده للتوزیع؛ فرانز شتاینر.
ضحاک، ابن ابی عاصم (1411 ق)، الاحاد و المثانی، تحقیق: باسم فیصل أحمد الجوابره، ریاض: دارالدرایه للطباعه والنشر والتوزیع.
طبری، أبوجعفر محمد بن جریر (1358ق)، المنتخب من ذیل المذیل، بیروت: مؤسسه الأعلمی للمطبوعات.
____، (1387ق/1967 م)، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، چاپ دوم، بیروت: دارالتراث.
طبری شیعی، محمد بن جریربن رستم ( بی‌تا)، دلائل الامامه، قم: دارالذخائر للمطبوعات.
____، (1410 ق)، نوادر المعجزات، قم: مدرسه امام مهدى (عج الله).
طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن (1430 ق/2009 م)، اختیار معرفه الرجال معروف به رجال کشی، تحقیق علامه مصطفوی، چاپ هفتم، لبنان: مرکز نشر آثار علامه مصطفوی.
علوی، علی بن محمد (1409ق)، المجدی فی أنساب الطالبین، تحقیق: احمد مهدوی دامغانی، قم: کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی نجفی.
عیاشی، محمد بن مسعود (1380 ق)، تفسیرالعیاشی، تحقیق: سید ‌هاشم رسولی محلاتی، تهران: المطعبه العلمیه.
غزالی، ابوحامد محمد بن محمد (1419ق)، احیاء علوم الدین، حلب: دارالوعی.
کشی، محمد بن عمر، (1348 ش)، الرجال، مشهد: انتشارات دانشگاه مشهد.
کلینی رازی، محمد بن یعقوب بن اسحاق (1365ش)، الکافی، چاپ چهارم، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
مقدسی، یدالله (1381ش)، بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان (علیهم السلام)، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
نرم‌افزار درایه النور، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.

منبع مقاله :
مجموعه مقالات همایش سیره و زمانه امام جواد (علیه السلام)، (1395)، قم: انجمن تاریخ‌پژوهان حوزه علمیه قم، چاپ اول.
 


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.