عصبی‌ها فرشته نجاتی جز خودشان ندارند

برای گام برداشتن در زمینه درمان عصبانیت و اختلالات رفتاری و شخصیتی، لازم است به عمده‌ترین عوامل تأثیرگذار در این زمینه اشاره نمود که مهم‌ترین آن دخالت داشتن و در دست گرفتن فعالیت‌های مرتبط
چهارشنبه، 5 ارديبهشت 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
عصبی‌ها فرشته نجاتی جز خودشان ندارند
عصبی‌ها فرشته نجاتی جز خودشان ندارند

نویسنده: سعید کاوه
 
برای گام برداشتن در زمینه درمان عصبانیت و اختلالات رفتاری و شخصیتی، لازم است به عمده‌ترین عوامل تأثیرگذار در این زمینه اشاره نمود که مهم‌ترین آن دخالت داشتن و در دست گرفتن فعالیت‌های مرتبط با اقدامات درمانی توسط خود شخص است. به عبارت دیگر تا خود شخص کنترل، اداره، تغییر و درمان را در دست نگیرد، نمی‌تواند اقدام سالم و مؤثری در این زمینه انجام دهد. یکی از عمده مشکلات افراد عصبی خارج شدن امور زندگی از دست‌شان است و عواملی بیرون از وجود آن‌ها بر زندگی‌شان تأثیرگذار خواهد بود. به همین سبب آن‌ها به امر و پدیده‌ای به نام شانس، بخت و اقبال بیش‌تر معتقد هستند، به نحوی که بسیاری از شکست‌ها و ناکامی‌های‌شان را به شانس، بخت و اقبال نسبت می‌دهند. اما نکته‌ای که از آن غفلت می‌شود، این است که عصبی‌ها بنا به دلایل مختلف از انجام این کار سرباز می‌زنند و مدام بهانه‌هایی را مطرح نموده و دلیل تراشی می‌نمایند که به چند مورد از عمده‌ترین‌ علل آن‌ها اشاره می‌شود.
1- محور زندگی آنان در بیرون از وجودشان متمرکز است.
2- برای شکست‌ها و ناکامی‌های‌شان همیشه فرد دیگری مقصر است.
3- در غالب موارد نیازمند کمک دیگران هستند.
توضیحاتی در ارتباط با موارد عنوان شده فوق ارائه می‌شود.

1- محور زندگی آنان در بیرون از وجودشان متمرکز است.

یکی از عوامل نامطلوب در زمینه‌های رفتاری و شناختی این مطلب است که در زندگی شخص امور و عواملی خارج از وجودش حاکم و نقشی تعیین کننده در اداره و جهت‌دهی زندگی‌اش داشته باشند. به عبارت دیگر هر قدر شخص توان کنترل و احاطه بیش‌تری در زندگی فردی و عوامل حاکم بر آن را داشته باشد، از زندگی شخصی و سلامت رفتاری و روانی بیش‌تر و سالم‌تری برخوردار است و برعکس هر قدر در فرد حالتی منفعل برقرار باشد و زندگی و عوامل حاکم بر آن، رویدادها و سرنوشت وی را رقم بزنند، زندگی شخص آسیب‌پذیری داشته و مشکلات به مراتب بیش‌تری را متحمل خواهد شد.
در واقع چنین وضعیتی که شخص کنترل و حاکمیت چندانی روی امور اصلی و تأثیرگذار بر زندگیش را نداشته باشد، علامت خوبی نیست و شخصی که دچار چنین وضعیتی شود، در معرض آسیب‌های مختلف قرار می‌گیرد. به عبارت دیگر افراد هر قدر بر امور حاکم و اثرگذار زندگی‌شان مسلط باشند، زندگی و امور مرتبط با آن در مسیر سالم‌تری قرار خواهد گرفت.

بیشتر بخوانید: ارتباط فشارهای عصبی با سرطان


در هر حال یکی از عمده مشکلات افراد عصبی خارج شدن امور زندگی از دست‌شان است و عواملی بیرون از وجود آن‌ها بر زندگی‌شان تأثیرگذار خواهد بود. به همین سبب آن‌ها به امر و پدیده‌ای به نام شانس، بخت و اقبال بیش‌تر معتقد هستند، به نحوی که بسیاری از شکست‌ها و ناکامی‌های‌شان را به شانس، بخت و اقبال نسبت می‌دهند.

2- برای شکست‌ها و ناکامی‌های‌شان همیشه فرد دیگری مقصر است.

اشخاص دچار عصبانیت به طور معمول فرد یا افرادی و یا امری و چیزی را هدف قرار داده و شکست‌های‌شان را به آن فرد یا موقعیت نسبت می‌دهند. از این رو آنها به طور معمول و به نحوی افراطی اعضای خانواده، والدین، همسر و یا دوره و زمانی که در آن به دنیا آمده‌اند، سیاست، اقتصاد و در مواردی زمین و زمان و به عبارتی همه را غیر از خودشان مقصر می‌دانند.
البته آنها به این امر آگاهی دارند که خودشان در این میان بی‌تقصیر نیستند، در واقع آنان به طور ضمنی و ناخودآگاه می‌دانند که وضعیت بدین صورت هم نیست که یک نفر یا یک جناح صددرصد مقصر و عوامل و افراد دیگر بدون تأثیر و تقصیر باشند، بلکه در غالب موارد ترکیبی از عوامل و علل دست‌اندرکار باعث می‌شود تا مشکل یا آسیبی ایجاد شود. به عبارتی ترکیبی از قصورهای مختلف است که مشکل یا معضلی را ایجاد می‌کند. اما موردی که در ارتباط با عصبی‌ها رخ می‌دهد، این است که آنها خودشان را کاملاً تبرئه و همیشه دیگران و عوامل بیرونی مسئول شکست‌های‌شان هستند.

3- در غالب موارد نیازمند کمک دیگران هستند.

از دیگر ویژگی‌های افراد مبتلا به اختلال رفتار و شخصیت‌ از دست دادن مولد بودن‌شان است. به عبارت دیگر اغلب سایر افراد بایستی بار زندگی آنان را بر دوش بکشند، زیرا در مسیرهایی که قدم برمی‌دارند، سازنده نبوده و کارایی چندانی را برای‌شان به همراه ندارد. به همین جهت مدام نیازهای آن‌ها بایستی از سوی اطرافیان برآورده شود، از این رو و به طور معمول آنان افرادی پر توقع می‌شوند.
اما ماهیت درمان و برطرف شدن عصبانیت امری است که بایستی خود شخص عنان و اختیار امور را در دست گرفته و متوجه کلیه عوامل، جوانب و شرایط موجود باشد و حرکت‌ها و اقدامات ضروری را انجام دهند تا به تدریج تغییراتی ایجاد گردد.
در هر حال با توجه به مطالب و مواردی که خاطر نشان شد، افراد دچار اختلالات رفتاری حتی برای اقدام به تغییر و ایجاد تحول در درون خویش وابسته و نیازمند به کمک دیگران و اطرافیان می‌شوند. در حالی که عمده شناخت و تغییر و تحول لازم است که توسط خودشان انجام گیرد. در این مورد دو نکته بایستی در نظر گرفته و مراعات شود.
الف: دوستان، آشنایان و اطرافیان می‌توانند فرد مشکل‌دار را راهنمایی نمایند.
ب: مسئولیت اصلی تغییر و درمان بر عهده خود فرد است.
توضیحاتی کلی در ارتباط با دو مورد عنوان شده فوق ارائه می‌شود.
در واقع دو شناخت نادرستی که می‌تواند در این میان برای فرد عصبی مشکل‌آفرینی داشته باشد، یکی این مطلب است که خود شخص به تنهایی شناخت و توانایی‌های لازم را دارد تا مشکلاتش را برطرف نماید و شناخت اشتباه دیگر این است که خودش توانمندی‌های مورد نیاز برای برطرف نمودن اختلال رفتارش را ندارد و اعضای خانواده، دوستان و آشنایان بایستی به طور کامل به او کمک نمایند تا مشکلش برطرف شود. در حالی که هر دو مورد این افکار و شناخت‌ها نادرست است، زیرا اگر افراد عصبی و آسیب خورده از نظر رفتاری می‌توانستند مشکلات خود را رفع نمایند که ما شاهد این مقدار از آسیب‌های رفتاری و عصبانیت در میان افراد نبودیم. هم چنین در صورتی که دوستان، آشنایان و اعضای خانواده نیز می‌توانستند مشکل آنها را برطرف نمایند که تا به حال اکثریت این افراد مشکل‌شان حل شده بود. زیرا به طور معمول و با توجه به این که عصبی‌ها مقدار قابل توجهی مشکلات و ناراحتی برای اعضای خانواده و سایر افرادی که با آنان در ارتباط هستند، ایجاد می‌نمایند. به همین جهت دیگران و به ویژه اعضای خانواده تلاش زیادی را از خود نشان می‌دهند تا مشکل آنها را برطرف کنند. اما در اغلب موارد تا آنان خود ابتکار عمل را در دست نگیرند. و شروع به تغییر و درمان ننمایند، تغییر، تحول و بهبودی حاصل نخواهد شد.
بنابراین افراد آسیب خورده از نظر رفتاری لازم است که خود ابتکار عمل را در دست بگیرند. و با اقدام‌هایی محاسبه شده و سازنده در برطرف نمودن عصبانیت‌ها گام بردارند.
در عین حال شناخت نادرست دیگری که برای بعضی افراد که با مراجعه به کارشناسان و متخصصین سعی به برطرف نمودن مشکل‌شان می‌نمایند، این است که مسئولیت بهبود و درمان را بر عهده درمانگر واگذار می‌نمایند. در صورتی که تا خود مراجعه کننده به درمانگر، نخواهد و انگیزه لازم برای بهبود را نداشته باشد، درمانگران قادر به ایجاد تغییر و تحولی در فرد مراجعه کننده نخواهند بود. در واقع متخصصین در طول درمان سعی می‌کنند که شخص شناخت و بینش گسترده و جامعی نسبت به خود احراز نمایند. اما اقدام اصلی که همان به دست آوردن شناخت‌های لازم در زمینه‌های یاد شده است و تلاش برای تغییرهای مورد نیاز را خود شخص دچار آسیب بایستی انجام دهد. افراد عصبی و مشکل‌دار از نظر رفتاری بی‌جهت به انتظار فردی، موقعیتی و حادثه‌ای نباشند تا مشکل‌شان برطرف شود. زیرا پیشرفت و شکوفایی بر اثر شناخت، آگاهی و برنامه‌ریزی و اقدام‌هایی مؤثر و سازنده، امکان‌پذیر خواهد بود. به عبارتی ساده‌تر، افراد عصبی و آسیب خورده از نظر رفتاری هیچ فرشته نجاتی جز خودشان ندارند. در هر حال این مطلب مهم را بهتر است در نظر داشت که در بسیاری موارد یک فرد و یک جامعه از بعضی جنبه‌ها شباهت‌هایی نسبت به هم دارند، همان‌طور که یک کشور را کشورهای دیگر نمی‌توانند مشکلاتش را شناسایی و موانع توسعه آن را برطرف و به پیشرفت برسانند، زیرا تمام کشورهای پیشرفته خود اقدام به رفع مشکل‌شان نموده‌اند و در جهت سازندگی قدم‌های مؤثری را برداشته‌اند. در واقع و همان‌طور که تا به حال چنین امری ملاحظه نشده که کشوری، کشور دیگری را به رشد، تعالی و سازندگی برساند، افراد نیز نمی‌توانند شخص دیگری را به ساختن و شکوفایی نزدیک نمایند.
البته جوامع می‌توانند به یکدیگر کمک‌هایی را ارائه و هم چنین می‌توانند الگوپذیری‌هایی را از یکدیگر داشته باشند. اما نمی‌توانند ساختن خود را به سایر جوامع واگذار نمایند. در واقع اگر کشوری بخواهد به رشد و توسعه لازم دست یابد، این اقدام بایستی از سوی مردم دل‌سوز، آگاه، متعهد و توانمند خود آن کشور انجام شود.
چنین امری در زمینه‌های شخصی و انسانی نیز مصداق دارد، در واقع تا فردی خودش نخواهد و تصمیم به برطرف نمودن مشکلاتش نگیرد و اقدام‌های لازم و مؤثر را به انجام نرساند، تغییر، بهبود و پیشرفت چندانی در وضعیتش ایجاد نخواهد شد. از این رو افراد عصبی و مشکل‌دار از نظر رفتاری نیز بی‌جهت به انتظار فردی، موقعیتی و حادثه‌ای نباشند تا مشکل‌شان برطرف شود. زیرا پیشرفت و شکوفایی بر اثر شناخت، آگاهی و برنامه‌ریزی و اقدام‌هایی مؤثر و سازنده، امکان‌پذیر خواهد بود. به عبارتی ساده‌تر، افراد عصبی و آسیب خورده از نظر رفتاری هیچ فرشته نجاتی جز خودشان ندارند.
منبع مقاله :
کاوه، سعید، (1387)، از عصبیت تا سلامت رفتار، تهران: انتشارات سخن، چاپ اول
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.