راه‌کارهایی برای بالا بردن مدیریت رابطه با دیگری

با آگاهی از هیجانات طرف مقابل یا هیجان‌های گروهی که با ‌آنها مرتبطیم، حال زمان آن رسیده است که با گام‌های لازم در کنترل و مدیریت کردن این هیجان‌ها آشنا شویم. این کار، همان مدیریت رابطه است.
شنبه، 8 ارديبهشت 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
راه‌کارهایی برای بالا بردن مدیریت رابطه با دیگری
راه‌کارهایی برای بالا بردن مدیریت رابطه با دیگری

نویسنده: علی صادقی سرشت

با آگاهی از هیجانات طرف مقابل یا هیجان‌های گروهی که با ‌آنها مرتبطیم، حال زمان آن رسیده است که با گام‌های لازم در کنترل و مدیریت کردن این هیجان‌ها آشنا شویم. این کار، همان مدیریت رابطه است. اشخاصی که در مدیریت رابطه‌ی خود با دیگران موفق شوند، می‌توانند تا حد بسیاری نشانه‌‌های انسان‌های دارای هوش هیجانی بالا را در خود بیابند. رابطه‌‌های دوستانه، صمیمیت و مهرورزی، از نتایج داشتن مدیریت رابطه است. در ادامه گام‌های لازم را برای مدیریت رابطه برمی‌شماریم. اگر دوست دارید احساس شما را ببینند، شما نیز به احساسات دیگران توجه نشان دهید.

گام نخست: هیجان‌های موجود در تعاملات خود با دیگران را کشف کنید

بکوشید هیجان‌های موجود را در تعاملات خود با دیگران کشف کنید. بدانید که هیجان‌ها در همه‌ی تعاملات بین دو نفر نقش دارند. به این فکر باشید که هیجان- چه خوب و چه بد- چگونه بر رابطه‌ی تعاملی شما با فرد مقابل تأثیر می‌گذارد. بدون شناسایی درست این هیجان‌ها نخواهید توانست به رابطه‌ی سازنده دست یابید.

گام دوم: دریابید که هیجان‌ها چه هنگام اوضاع را خراب‌تر و دشوارتر می‌سازند

بحث‌ها، گفتگو‌ها و چانه زدن‌ها، اغلب بدون هیچ دلیل ظاهری روی می‌دهند. وقتی علایق شخصی وارد می‌شوند، معمولاً همه چیز به بن بست می‌رسد. هنگام بحث، تا زمانی که به احساسات یا علایق شخصی و هیجانی خود توجه می‌کنید، جروبحث ادامه خواهد یافت. این را بدانید که پافشاری بر موضع خود، اوضاع را خراب‌تر می‌کند و هیچ چیز جز کدورت و ناراحتی به ارمغان نمی‌آورد.
ترک بحث و جدل بی فایده، یکی از توصیه‌‌های حضرت سلیمان به فرزندشان است. ایشان می‌فرمایند: «ای فرزندم، از بحث و جدل بپرهیز! همانا که در آن فاید‌ه‌ای نیست و به برانگیخته شدن دشمنی میان برادران می‌انجامد». (1)
توجه داشته باشید وقتی طرف مقابل هیجان زده شده است، لازم است به آنچه احساس می‌کند، توجه نشان دهید. همین که شخص مقابل احساس کند برای او و احساساتش احترام قایل‌اید، در بحث کردن با شما آرامش و احساس خوشایندتری می‌یابد. مطمئن باشید اگر او احساس کند تهدید شده، در موضع دفاعی قرار می‌گیرد و این مسئله، احساسات منفی‌اش را دوچندان می‌سازد.

گام سوم: وقتی فردی برایتان مهم است، این مطلب را به او نشان دهید.

وقتی فردی برایتان مهم است، آن را نشان دهید. وقتی به کسی علاقه واقعی دارید، آن را پنهان نکنید. حتی اگر تنها برخی ویژگی‌های او را دوست دارید، می‌توانید آن را ابراز کنید. جالب است بدانید مردم کسانی را که از ‌آنها خوششان می‌آید، دوست دارند. این ابراز علاقه، اغلب طرف مقابلتان را به برقراری رابطه با شما ترغیب می‌کند. از سوی دیگر، شما می‌توانید علایق خودتان را درباره‌ی چگونگی برقراری ارتباط به طرف مقابل بگویید تا او هنگام برقراری رابطه به ‌آنها متعرض نشود.

گام چهارم: از دوستی معتمد برای بالا بردن مهارت مدیریت رابطه‌ی خود کمک بگیرید

از دوست یا همکاری معتمد بخواهید درباره‌ی اینکه چه وضعی دارید، به شما بازخوردی واقعی دهد. بازخورد یا همان پیشنهاد‌ها و انتقاد‌ها می‌تواند گاهی ناراحت کننده باشد. بنابراین باید کسی را بیابید که با او راحتید و می‌توانید با کمک او این ناراحتی‌ها را تحمل کنید. به او توضیح دهید که در حال کار کردن روی مدیریت رابطه در خودتان هستید. به او بگویید که مدیریت رابطه چیست و چند مورد از اهدافتان را که با بهبود این مهارت می‌توانید به ‌آنها برسید، توضیح دهید. از این فرد بخواهید به شما بگوید چه می‌اندیشد یا چه چیزی را در شما می‌بیند. حتماً درباره‌ی چیز‌هایی که همان لحظه متوجه ‌آنها نیستید، از او اطلاعاتی بگیرید.
می‌توانید برای رسیدن به هدفتان پرسش‌‌های زیر را برای دوست یا همکارتان مطرح کنید:
* من چه ویژگی یا مهارتی دارم که به کمک آن می‌توانم با دیگران کنار بیایم؟
* آیا راهی وجود دارد که بتوانم از این مهارت بیشتر در ارتباط با مردم استفاده کنم؟
* چه چیزی از ارتباط خوب من با دیگران جلوگیری می‌کند؟
* آیا موقعیت‌ها یا افراد مشخصی وجود دارند که من معمولاً در ارتباط با ‌آنها اشتبا‌هاتی مرتکب شوم؟
* آیا رفتاری هست که در انجام دادن آن افراط کنم؟ آیا می‌توانم از شدت یکی از رفتار‌هایم بکاهم؟ سرزنش و تحقیر به سلامت رابطه‌ی دوستانه ضربه‌های سختی می‌زند.

گام پنجم: توجه به اصول اساسی مدیریت رابطه

توجه به برخی اصول اساسی در جهت ارتقای سطح همدلی، می‌تواند راهنمای مناسبی در تنظیم و مدیریت روابط ما با افراد پیرامونمان باشد. برخی از این اصول اساسی به شرح ذیل‌اند:

1. دیگران را بپذیریم

هر فرد، ویژگی‌‌های شخصیتی مثبت و منفی‌ای در نگاه ما و دیگران دارد. اگر بخواهید با کسی ارتباط برقرار کنید، باید وی را همان‌گونه که هست، بپذیرید. تفاوت در ویژگی‌‌های افراد طبیعی است. ممکن است فرد مورد نظرتان زودرنج باشد؛ در حالی که شما فردی خویشتن دارید و این ویژگی را می‌پسندید. این تفاوت نمی‌تواند از ارتباط شما با ایشان جلوگیری کند.
شما زمانی می‌توانید با دوستانتان ارتباطی مفید داشته باشید که ‌آنها را به سبب این ویژگی‌ها سرزنش نکنید و به ‌آنها کنایه و طعنه نزنید. اگر بخواهید دوست یا یکی از اقوامتان ویژگی زودرنجی‌اش را تغییر دهد، اطمینان داشته باشید طعنه، تمسخر و سرزنش، در وی تأثیری نخواهد داشت. برعکس، این رفتارتان می‌تواند زمینه‌ی سردی روابط را فراهم کند. در برابر، اگر فرد مورد نظرتان را با همه‌ی ویژگی‌‌های مثبت و منفی‌اش بپذیرید، می‌توانید ویژگی‌های منفی او را تغییر دهید.

2. با دیگران صمیمانه برخورد کنیم

صمیمیت و دوستی برای همه‌ی انسان‌ها خوشایند و اعمال غیردوستانه، بیزاری‌آور است. اگر بتوانید با نگاه و لبخند رضایت بخش در اطرافیان نفوذ عاطفی و معنوی داشته باشید، هرچند که از نظر رتبه‌ی تحصیلی و وضع اقتصادی با ‌آنها متفاوت باشید، آنان نیز شما را از خود خواهند دانست و با شما احساس بیگانگی نخواهند کرد.
آیا شما میل دارید با فردی که با او بیگانه‌اید، ارتباط برقرار کنید و مشکلات شخصی خود را برای مشورت با او در میان بگذارید؟ کسی را که با نگاهی همراه با خستگی، کسالت یا عصبانیت به شما می‌نگرد، در نظر بگیرید. آیا تمایل دارید نگاهش ادامه یابد و با وی هم‌نشین باشید؟ برای مثال، قصد دارید برای مهمانی نزد یکی از بستگانتان بروید که کم حرف و طلبکار به نظر می‌رسد. آیا به این مهمانی تن می‌دهید یا اگر پذیرفتید، تمایل ندارید ساعات کمتری با او باشید؟ به همین پرسش درباره‌ی شخصی گشاده‌رو، خون سرد و صمیمی پاسخ دهید؟
بنابراین صمیمیت و دوستی، فواصل را می‌زداید و ارتباط شما را با دوستان و خویشان، آسان می‌سازد. آنان نیز اگر نیاز داشته باشند، مشکلات شخصی‌شان را با شما در میان می‌گذارند.

3. اعتماد دیگران را به دست آوریم

شما برای مشورت کردن و بیان مشکلات شخصیتان به چه کسی اعتماد می‌کنید؟ آیا تاکنون مسئله‌ای شخصی و خصوصی را برای مشورت یا درد دل خودمانی با کسی از دوستان و خویشان در میان گذاشته‌اید که بعد راز خود را از فرد سومی شنیده باشید؟ پس از آن حادثه تا چه حد آزرده خاطر شده‌اید؟
حتماً به اهمیت رازداری در جلب اعتماد به درستی پی برده‌اید. پس اگر تمایل دارید نزد اقوام و دوستانتان نفوذ شخصیتی و معنوی داشته باشید، راز ‌آنها را امانتی در دست خویش بدانید. اگر ‌آنها بدانند که شما به شنیدن راز‌های دیگران علاقه ندارید و خود نیز راز دیگران را فاش نمی‌کنید، به امانت داری شما اطمینان می‌یابند. بدین ترتیب اگر این رازداری شما سال‌‌ها ادامه پیدا کند، در این زمینه میان اقوام و دوستان زبانزد خواهید شد و کم کم امین و مورد اعتماد به شمار خواهید آمد. این حالت موجب می‌شود که ‌آنها راحت‌تر برای رفع مشکلاتشان به شما مراجعه کنند. در برابر، اگر راز شخصی یکی از بستگانتان را که از سر صمیمیت به شما گفته است، دست به دست بگردانید، اعتماد وی از شما سلب می‌شود و به معاشرت رسمی با شما بسنده خواهد کرد. به طور مثال، دختر جوانی دلیل نپذیرفتن پیشنهاد ازدواجی را برای خواهرش بازمی‌گوید، اما ساعتی بعد مادرش با کنایه، دلیلش را به او گوشزد می‌کند. بدین‌ترتیب، کم کم اعتماد آن دختر به خواهرش از بین می‌رود و از گفت و گوی خصوصی با وی پرهیز خواهد کرد. نتیجه اینکه رازداری شما اعتماد دیگران را جلب می‌کند و ارتباطتان را با دیگران آسان می‌سازد. خوب گوش دادن به سر تکان دادن نیست، به درک کردن خواسته‌‌های پنهان گوینده از گفت و گو است.

4. شنونده‌ی خوبی برای سخنان دیگران باشیم

نظرتان درباره‌ی فردی که میان سخنانتان می‌پرد، چیست؟ تا چه حد احتمال می‌دهید وی خوب به سخنانتان گوش می‌داده است؟ همین پرسش را درباره‌ی فردی که پس از پایان سخنانتان قدری مکث می‌کند، سپس سخنان خویش را آغاز می‌کند، پاسخ دهید. اگر کسی کلامتان را بی هنگام قطع کند، نه تنها احتمال می‌دهید که سخنانتان را به خوبی گوش نمی‌کرده، بلکه احساس آرامش و امنیت نزد چنین فردی ممکن است در شما کاهش یابد. در برابر، اگر شنونده حرف شما را به طور مفید گوش دهد و به شما بفهماند که خوب گوش کرده است، با آرامش و خون‌سردی به سخن گفتن نزد وی ادامه می‌دهید.
بنابراین، گوش دادن مفید به سخنان دیگران و عجول نبودن در سخن گفتن و پاسخ دادن، ارتباط شما را با اطرافیان بهبود می‌بخشد. همچنین اگر یکی از دوستان یا خویشان در حال بیان مشکل شخصی خویش برای مشورت یا درد دل است، به او اجازه دهید حرف بزند و خودتان بیشتر شنونده باشید. این کار شما به وی آرامش می‌بخشد و وقتی سخنانش پایان یافت، می‌تواند حرف شما را به خوبی گوش دهد. اما اگر زود سخن بگویید، او به کلام ناتمامش فکر می‌کند و سخنان شما را با دقت نخواهد شنید.

5. دیگران را محکوم نکنیم

موردی را که بین شما و یکی از خویشان اختلافی بروز کرده بود و برای حکمیت نزد فرد سومی از بستگان رفته بودید، در نظر آورید. اگر حل و فصل کننده دعوا به زودی قضاوت خویش را ابراز می‌کرد، ادامه‌ی گفت وگو برای پایان دادن دوستانه به داستان بی‌فایده بود؟ به نظر شما، اگر ریش سفیدِ حل و فصل کننده نزاع بین زن و شوهری شتاب زده قضاوت کند و یکی را محکوم و به نفع دیگری حکم کند، آیا نمی‌توان گفت که آن فرد، از یک طرف جانب‌داری می‌کند؟
اگر کسی بخواهد ارتباط خوبی با خویشانش داشته باشد و با همدلی بالا، سنگ صبور و کدخدای پایان دهنده به درگیری‌‌های آنان باشد، باید کمتر و دیرتر قضاوت کند یا در حد امکان اصلاً قضاوت نکند. در نظر داشته باشید که پس از قضاوت، یکی از طرفین نزاع ادامه گفت وگو را قطع خواهد کرد و پادرمیانی شما پایان خواهد یافت.
یادمان باشد که ما نه قاضی دادگاه هستیم که همیشه باید حکم کنیم و نه خداوند که حاکم اصلی است و حکم به دست اوست. پس اگر کمتر و دیرتر درباره‌ی اعمال دیگران قضاوت کنید، ارتباط مفیدی بین شما و آنان برقرار خواهد شد.

6. حق بیان را از دیگران سلب نکنیم ممکن است شما اعتقادات مذهبی خوبی داشته باشید یا به دانش شغلی خویش بسیار پایبند باشید.

می‌دانید که برخی به رفتار‌هایی خاص حساسیت دارند و به ارزش‌هایی ویژه پایبندند. تردیدی نیست که اعتقادات، به ویژه باور‌های دینی، در جامعه ما بسیار ارزشمند و گران بهایند. اما پرسش مهم در این زمینه آن است که آیا اعتقاداتتان موجب می‌شود خویشان و دوستان جرئت حرف زدن و اظهار نظر در حضور شما را نداشته باشند؟
اگر به تغییر عقاید و نظر‌های دیگران اهمیت می‌دهید، ضروری است به ‌آنها اجازه‌ی اظهار نظر بدهید و حق بیان را برایشان محفوظ بدارید. اطمینان داشته باشید با کشتن کلام دیگران آنان با شما هم عقیده نمی‌شوند، بلکه به رسمیت شمردن آزادی دیگران موجب می‌شود آنان به عقاید شما اهمیت دهند. در این صورت ممکن است عقاید آنان همسو با باور‌های شما تغییر یابد.
در واقع احترام به باور‌های دیگران و دادن حق بیان به ایشان، موجب عمیق‌تر شدن ارتباطتان با خویشان، دوستان و همکاران خواهد شد. افزون بر این، ممکن است آنان در صورت تردید در عقایدشان به شنیدن عقاید شخصی شما علاقه مند شوند. بدین ترتیب، نفوذ معنوی و شخصیتی شما در خویشان و دوستان افزایش می‌یابد.

بیشتر بخوانید: مقاله ای جالب در مورد رابطه با دیگران

 

گام ششم: توجه به راهکار‌های ارتقای سطح همدلی

همدلی در حقیقت عنصری اساسی در مدیریت رابطه است. به همین دلیل، ما گام ششمِ بحث مدیریت رابطه را بر همدلی متمرکز ساخته‌ایم. نکته‌ی مهم در آغاز این بحث آن است که همدلی با همدردی تفاوت دارد؛ چون در همدردی باید با شخص مقابل تا می‌توانید موافقت کنید و با همدیگر غصه بخورید، ولی در همدلی می‌کوشیم از زاویه‌ی دیدِ فرد به موضوع نگاه کنیم؛ بدون اینکه لازم باشد حتماً با او توافق داشته باشیم. نخستین پیام همدلی این است که فرد مقابل احساس می‌کند که ما او را به رسمیت می‌شناسیم.
برای فهم بهتر همدیگر نیاز به همدلی داریم. برای چند لحظه خودتان را به جای دیگران قرار دهید تا بتوانید دنیا را از دریچه‌ی نگاه آنان ببینید، و در نتیجه درک بهتری از موقعیت و وضعیت آنان بیابید.
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از پروردگارش چنین نقل فرموده است: «چهار ویژگی است که یکی برای من و یکی برای تو، و یکی میان من و تو، و یکی میان تو و بندگان من است،... . و آنچه میان تو و بندگان من است، این است که هرچه برای خود می‌پسندی، برای آنان نیز بپسندی». (2)
عمل به این روایت تا حد فراوانی به ما کمک می‌کند تا درباره‌ی دیگران به گونه‌ای رفتار کنیم که دوست داریم با ما رفتار شود. بی شک اگر به این مطلب به گونه‌ای فراگیر در جامعه عمل شود، همدلی در سطح بسیار بالایی میان افراد محقق خواهد شد.
یکی از نکته‌‌های مهم در زمینه‌ی همدلی آن است که هرگاه عضوی از جامعه انتظار داشته باشد دیگران او را با همه‌ی ویژگی‌هایش بپذیرند، خودش هم باید بتواند باور‌ها و احساسات دیگران را درک کند. (3) همدلی، هم از هم‌زبانی بهتر است، هم از همدردی.
این مطلب یکی از مسائل تأکید شده امام علی (علیه السلام) در وصیتش به امام حسن (علیه السلام) است؛ آنجا که فرموده‌اند: «فرزندم... ستم نکن همچنان که دوست نداری به تو ستم شود؛ نیکی کن همچنان که دوست داری به تو نیکی شود؛ و آنچه را برای دیگران زشت می‌شماری، برای خود نیز زشت شمار». (4)
در این بخش، به برخی از راهکار‌های عملی و مؤثر برای بالا بردن همدلی اشاره می‌شود. این راهکار‌ها در حقیقت مدیریت ما را در برقراری رابطه با دیگران بالا می‌برند.

1. گوش دادن فعال

گوش دادن فعال یعنی توجه نشان دادن به پیام‌‌ها و هیجان‌هایی که شخص مقابل ابراز می‌کند و تلاش برای درک ‌آنها. به عبارت ساده‌تر، گوش دادن فعال، یافتن معنای گفتار دیگران در ذهن خویش است. به طور کلی گوش دادن فعال، یکی از ابزار‌های مهم و ارزشمند در برقراری روابط انسانی و مدیریت ‌آنهاست. در حقیقت، گوش یکی از کانال‌‌های برقراری ارتباط میان افراد است. دو کارکرد مهم گوش دادن فعال در جهت مدیریت رابطه از این قرار است:
1. گوش دادن فعال موجب می‌شود گوینده احساس آزادی کند، و درنتیجه با آزادی حرف بزند؛
2. گوش دادن فعال موجب می‌شود گوینده احساس کند حرفش را درک کرده‌اند.
یکی دیگر از محور‌های مطرح در گوش دادن فعال آن است که شما با این روش بتوانید احساسات و هیجان‌های طرف مقابلتان را به خوبی درک کنید. شما می‌توانید برای اطمینان یافتن از اینکه حرف‌ها و احساسات طرف مقابل را به خوبی فهمیده‌اید، روش‌‌های زیر را به کار برید:
1. به جای پرسش‌‌هایی که به صورت «بله» یا «نه» پاسخ داده می‌شوند، از مسائلی پرسش کنید که پاسخ ‌آنها به توضیح نیاز دارد؛
2. از سکوت نترسید. پس از پرسش صبر کنید. به طرف مقابل فرصت سکوت دهید تا بتواند به راحتی پاسخ را بیابد و بگوید؛
3. از طرف مقابلتان بخواهید که برای روشن‌تر کردن منظورش، برای شما مثال بزند؛
4. آنچه را که فکر می‌کنید منظور طرف مقابل شماست، تکرار یا خلاصه کنید و نظر او را درباره‌ی درست بودن درکتان از سخنانش بپرسید؛
5. بکوشید به طرف مقابل نشان دهید که چه هنگام حرفش را متوجه می‌شوید، چه هنگام نه. (5)

2. جبران آسیب‌‌های هیجانی ایجادشده

افزون بر گوش دادن فعال، گام برداشتن به سوی طرف مقابل، اغلب می‌تواند آسیب‌‌های هیجانی را جبران کند. این اقدام، به ویژه زمانی مفید است که حرف‌ها یا رفتار‌های خود شما موجب ناراحتی او شده باشد. گام برداشتن به سوی طرف مقابل روش‌های گوناگونی چون آرام کردن طرف مقابل، ترمیم کردن احساسات جریحه‌دار شده یا جبران کردن خسارت‌‌های وارد شده دارد.
هنگام گام برداشتن به سوی طرف مقابل، از فنون «نگاه کردن از دیدگاه دیگران»، گوش دادن فعال» و «به تأخیر انداختن زمان واکنش» استفاده کنید. همچنین با استفاده از راهبرد‌های زیر زمینه‌ساز ارتباطی صمیمی شوید:
1. هیجان‌ها و نیاز‌های هیجانی طرف مقابلتان را به طور مستقیم به رسمیت بشناسید؛
2. آنان را تشویق کنید تا باصداقت و آزادانه هیجان‌های خود را ابراز کنند و حرفشان را قطع نکنید؛
3. مطمئن شوید که تنها نظر و احساس طرف مقابل را درک کرده‌اید. برای این منظور از او پرسش کنید؛
4. احساسات او را بپذیرید و با ‌آنها محترمانه برخورد کنید. هرگز با صراحت نگویید که طرف مقابل در داشتن چنان احساس یا احساساتی اشتباه می‌کند؛
5. اگر علت فشار روانی طرف مقابل، خود شمایید، مسئولیت آن را به گردن بگیرید و صادقانه از او معذرت بخواهید. از وی بپرسید که برای جبران آن چه می‌توانید انجام دهید. (6) شوخی بجا و مناسب در طول روز به شما در بهتر بودن یاری می‌رساند.

3. استفاده از طنز و شوخی

اگر زندگی را به ماشین تشبیه کنیم، شوخی را می‌توان مانند روغنی دانست که لابه‌لای چرخ دنده‌‌های ماشینِ زندگی جریان می‌یابد و موجب می‌شود این چرخ‌ها با نرمی و بدون اصطکاک به چرخش دربیایند. طنز و شوخی برای برقراری رابطه‌ی همدلانه و سالم ضروری است. البته باید مراقب باشیم تا شوخی‌‌هایمان از حد نگذرد. در این جا به برخی از فواید طنز و شوخی اشاره می‌کنیم.
1. سطح شادی عمومی را در جریانِ زندگی بهبود می‌بخشد؛
2. مدت زمان احساسات خوب را طولانی و ماندگارتر می‌کند؛
3. هنگام سختی‌‌ها و تلخ کامی‌ها، از شدت لحظه‌‌های غم‌انگیز می‌کاهد؛
4. اقدامی مفید و کارآمد برای پرت کردن حواس از وضعیت‌‌های پرتَنش یا پر خشم است؛
5. به کمک آن می‌توان واکنش بالقوه و مخرب را به تأخیر انداخت.
برای اینکه از آسیب‌‌های احتمالی به کارگیری طنز در امان بمانیم، لازم است به این سه نکته‌ی مهم هنگام استفاده از طنز توجه داشته باشیم:
1. نخستین اصل درباره‌ی شوخی آن است که باید در زمان مناسب انجام شود. پس در انتخاب زمان مناسب برای شوخی باید به اندازه‌ی کافی دقت کرد. اگر انسان در این انتخاب‌ها دقت کافی نداشته باشد، احتمال بروز آسیب‌های هیجانی هنگام ارتباط گیری با دیگران بالا می‌رود؛
2. برای استفاده از شوخی در وضعیت‌‌های گوناگون هیجانی، مراقب باشید که این کار را بدون مسخره کردن دیگران انجام دهید. در هم شکستن شخصیت دیگران به هیچ روی پذیرفته نیست؛ حتی اگر در قالب طنز و فکاهی باشد؛
3. بکوشید شوخی به خودتان برگردد و درباره‌ی خودتان با طنز برخورد کنید. البته توجه داشته باشید که این کار را به گونه‌ای حساب شده انجام دهید تا شخصیتتان را در ذهن مخاطبانتان مخدوش نکنید.
شما می‌توانید برای تقویت روحیه شادمانی در خویش، از کتاب‌های فکاهی که حریم‌‌های اخلاقی را رعایت کرده‌اند، استفاده کنید. روزی پانزده دقیقه خواندن این گونه کتاب‌‌ها در ایجاد روحی‌های شاد می‌تواند مفید و کارآمد باشد.

4. ابراز هیجان‌های پنهان

ارائه‌ی اطلاعات درباره‌ی احساسات و هیجان‌هایتان و بیان علت ‌آنها، اغلب می‌تواند برای دیگران مفید باشد. از سویی نیز با از بین بردن سوءتفاهم‌‌ها به بالا رفتن سطح همدلی کمک می‌کند. بکوشید برای ابراز هیجان‌های پنهانتان، هیجان‌ها و احساسات خود را به شیوه‌‌های مناسب و خبردهنده ابراز کنید. در ابراز هیجان‌های خویش به چند نکته مهم توجه کنید:
1. مطمئن شوید خودتان افکار و احساساتی را که می‌خواهید به طرف مقابل برسانید، می‌شناسید.
2. در فضایی دوستانه و محترمانه برای طرف مقابلتان مشخص کنید که به چه علت چنین احساسی دارید؛
3. به این نکته حتماً توجه داشته باشید که آیا ابراز هیجان‌هایتان در آن موقعیت، می‌تواند به حل و فصل تعارض کمک کند یا نه. اگر پاسخ مثبت است، چنین کنید؛
4. در انتخاب واژه‌‌ها برای انتقال هیجان‌هایتان به اندازه‌ی لازم دقت کنید. از واژه‌‌های مؤدبانه و محترمانه استفاده کنید. توجه به این نکته می‌تواند به آرام شدن اوضاع کمک کند؛
5. در بیان هیجان‌هایتان دقیق باشید. برای مثال، جمله «احساس بدی دارم» چندان روشن نیست. به جای آن بگویید: «عصبانی هستم؛ زیرا...»، یا «دل‌سرد شده‌ام؛ زیرا...». هرچه توضیح بیشتر باشد، اطلاع‌رسانی افزایش خواهد یافت؛ حل و فصل اختلاف‌ها به تلاش، بردباری، تبادل نظر صادقانه گفت و گو، مدیریت هیجان‌ها و راه حل‌‌های خلاقانه نیاز دارد. 6. هنگام ابراز هیجان‌هایتان، علت احساس خود را به گردن طرف مقابل نیندازید. برای مثال نگویید: «تو مرا عصبانی می‌کنی»؛ بگویید: «این وضعیت مرا عصبانی می‌کند»؛
7. در فضایی محترمانه و سیاست‌مدارانه توضیح دهید که طرف مقابل برای بهبود وضعیت چه می‌تواند بکند. البته مراقب باشید. اگر این کار را به درستی انجام ندهید، اوضاع بدتر می‌شود؛
8. اگر احساس می‌کنید که می‌خواهید عصبانی شوید یا به گونه‌ی نامناسب دیگری هیجان‌های خود را بروز دهید، به یاد بیاورید که دلتان می‌خواهد چه تصویری از خود به دیگران ارائه کنید و اینکه هدفتان ایجاد رابطه سودمند است، نه اینکه بخواهید تنها هیجاناتتان را تخلیه کنید.

5. برخورد سازنده با تعارض‌ها

یکی از اهداف اصلی در به کارگیری هوش هیجانی، حل وفصل تعارض‌‌های به وجود آمده در روابط اجتماعی است. بی‌شک حل تعارض‌های ارتباطی می‌تواند به ایجاد فضایی دوستانه و همدلانه هنگام برقراری روابط با دیگران کمک کند. حل و فصل تعارض‌ها می‌تواند فرایندی دشوار باشد که به تلاش، بردباری، تبادل نظر صادقانه، گفت وگو، مدیریت هیجان و راه حل‌‌های خلاقانه نیاز دارد. در این بخش چند نکته‌ی راهبردی برای حل تعارض‌ها ارائه می‌شود:
1. خواست صادقانه‌ی خویش برای حل تعارض را با طرف مقابل در میان بگذارید. برای تبادل نظر صادقانه و صمیمانه به توافق برسید؛
2. به طور مستقیم، ولی نه به صورت پرخاشگرانه، مشکل را بررسی کنید. اگر بیشتر از یک مشکل وجود دارد، به طور جداگانه به ‌آنها رسیدگی و از آسان‌ترین ‌آنها آغاز کنید؛
3. نکته‌‌هایی را که هر دو درباره‌ی آن توافق دارید، شناسایی کنید و تأکید کنید که برای یک راه حل دوجانبه و راضی کننده، به همکاری دو طرف نیاز است؛
4. این را در ذهنتان داشته باشید که هدفتان بُردن نیست، بلکه هدف، داشتن رابطه‌ی سالم، سودمند و همیشگی است که برای دو طرف مفید باشد. پس تا می‌توانید همکاری کنید و کنار بیایید؛
5. در طول فرایندِ حلِ تعارض، به حالات هیجانی دیگران، به ویژه خشم و ناراحتی‌شان توجه کنید. ببینید چه چیز ‌آنها را آشفته کرده است. برای حل اوضاع، باید نخست ریشه‌ی مشکل را شناسایی کنید؛
6. بر آینده تمرکز کنید. درباره‌ی اهداف و فرصت‌های آتی صحبت کنید، نه رفتار‌ها و مشکلات گذشته. بسیاری از مشکلاتِ خانواده‌‌ها به این سبب است که رفتار‌های حال و آینده‌شان را بر کینه‌ورزی‌‌های گذشته بنا می‌نهند. حتماً شما تاکنون تجربه کرده‌اید که برقراری رابطه دوستانه با افرادی که پیش‌تر پیشینه‌ی هیچ رابطه‌ای با ‌آنها نداشته‌اید، در قیاس با افراد خانواده‌تان بسیار آسان‌تر است. آیا تاکنون به علت آن اندیشیده‌اید؟ اصلی‌ترین دلیل آن، نداشتن هیچ پیشینه‌ی تاریک از تعارض‌ها در گذشته‌‌های دور و نزدیک با افراد جدید است. بنابراین اگر بخواهید با افراد خانواده‌تان نیز رابطه‌ی دوستانه برقرار سازید، توجه کنید که اگر پیشینه‌ی تاریکی بین شماست، باید با قلم گذشت بر آن خط بکشید تا رابطه‌ی شما در آینده به گونه‌ای آرام بخش‌تر و سالم‌تر ادامه یابد.

6. شناسایی عوامل اخلالگر ارتباط

اگر هنگام برقراری ارتباط با دیگران به نکته‌‌هایی که موجب ایجاد اخلال در رابطه‌ی درست می‌شوند، دقت نکنید و برای رفع ‌آنها نکوشید، یا رابطه‌ی درست شکل نمی‌گیرد، و یا اگر ایجاد شود، هرگز به سطح مطلوب و پایدار در همدلی نخواهد رسید. نکته‌‌های زیر از جمله عواملی‌اند که در رابطه‌ی همدلانه اخلال ایجاد می‌کنند.

الف) ناتوانی در انتقال افکار و هیجان‌ها

اینکه شخص نخواهد یا نتواند چیزی را که به آن می‌اندیشد یا احساس می‌کند، به صورت کلامی یا غیرکلامی ابراز کند. بدین‌ترتیب همدلی درست شکل نمی‌گیرد یا آسیب می‌بیند. گذشته را آینه‌ی دق آینده قرار ندهید.

ب) ناتوانی در درک درست هیجان‌های دیگران

اینکه فردی نخواهد یا نتواند افکار یا احساسات طرف مقابل خود را همان‌گونه که برایش بیان می‌شود، تعبیر کند که در نتیجه به سوء تعبیر دچار می‌شود.

ج) مهار نکردن استرس‌‌ها

استرس‌ها به همدلی ضربه می‌زنند. نگرانی‌‌هایی مانند مشکلاتی درباره‌ی سلامت، شغل، مسائل مادی و... سبب اخلال در امر فهم طرف مقابل می‌شوند.

د) پرهیز از پیش‌داوری

برخلاف این واقعیت که افزایش آشنایی سبب افزایش همدلی درست می‌شود، گاه ممکن است بالا رفتن آگاهی از یکدیگر به سوگیری ادراکی، یعنی پیش‌داوری بینجامد و خود این مطلب به همدلی آسیب بزند. (7)

نمایش پی نوشت ها:
1. ورام بن ابی فراس، مجموعه‌ی ورام (تنبیه الخواطر)، ج2، ص12.
2. شیخ صدوق، الخصال، ج1، ص353.
3. حسین خنیفر، مهارت‌‌های زندگی، ص128.
4. نهج البلاغه، ترجمه‌ی جعفر شهیدی، ص301.
5. تراویس برادبری و جین گریوز، هوش هیجانی (مهارت‌‌ها و آزمون‌‌ها)، ترجمه‌ی مهدی گنجی، ص242-243.
6. همان، ص244.
7. ژوزف سیاروچی و همکاران، هوش عاطفی در زندگی روزمره، ترجمه‌ی اصغر نوری امامزاد‌ه‌ای و حبیب الله نصیری، ص201-202.

منبع مقاله :
صادقی سرشت، علی؛ (1391)؛ این هوشِ دست یافتنی: راهکارهای تقویت هوش هیجانی، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمه الله)، چاپ اول.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.