معضلی به نام کودکان لوس

امروزه متوجه رشد کودکانی می‌شویم که رفتاری را از خودشان بروز می‌دهند که سبب شده است به آنها برچسب «بچه لوس» زده شود. این‌ها معمولا بچه‌هایی هستند که والدین‌شان با مدارا و آزادی‌ای‌ که از حدومرزهای قابل قبول انضباطی گذشته است، برخورد می‌کنند.
شنبه، 2 تير 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
معضلی به نام کودکان لوس
چگونه فرزندی می خواهیم؟ چگونه فرزندی داریم؟
معضلی به نام کودکان لوس
نویسنده:     Jerrmein Abu Shahba
مترجم‌:  وحید کرمی

 


امروزه متوجه رشد کودکانی می‌شویم که رفتاری را از خودشان بروز می‌دهند که سبب شده است به آنها برچسب «بچه لوس» زده شود. این‌ها معمولا بچه‌هایی هستند که والدین‌شان با مدارا و آزادی‌ای‌ که از حدومرزهای قابل قبول انضباطی گذشته است، برخورد می‌کنند. شکی نیست که عشق به فرزند و تحسین او و باران مهر و محبت خود را نثار فرزندان کردن، علی الخصوص در سنین پایین، رفتاری طبیعی برای والدین است. خیلی از اوقات برای والدین سخت است که به فرزندشان نه بگویند یا سخت است که با صبر، آن «نه» را نگه دارند. به عنوان مثال یک بچه ممکن است درخواست بازی با بعضی مواد خاص را داشته باشد که ما آنها را ناشایست یا نامناسب برای بازی بدانیم و پاسخ منفی به آنها بدهیم. ولی آنها وارد یک رفتار شدید بدخلقی می‌شوند و بی‌خود احساساتی شده و حتی ممکن است برای جلب توجه و تسلیم کردن شما برای انجام خواسته‌هایشان به خودشان آسیب بزنند.
بنابراین والدین پس از دو یا سه بار تلاش فرزند برای فریاد، تسلیم می‌شوند؛ زیرا آنها وقت ندارند که با نق‌ها و جیق زدن‌های بیشتر فرزند روبه‌رو شوند. ذهن آنها درگیر است، درگیر فکرهایی درباره کار، تجارت، مسائل خانواده و دیگر مسائل که به نظر می‌رسد از توجه به درخواست مصرانه فرزند مهم‌تر هستند.
 نتیجه نهایی تسلیم شدن پی‌درپی و ادامه‌دار به  فرزندانی شاکی که بیشتر اوقات آنچه را می‌خواهند به دست می‌آورند- قطع نظر از اینکه آن چیزها چه باشد- چیست؟ فایده و محصول مادر یا پدری که صبر خود را نسبت به فرزند از دست می‌دهد و تربیت آنها را به طور جدی متوقف می‌کند؟ پیامدهای والدینی که ضعیف هستند و خطوط قرمزی را که نباید از آنها تجاوز شود برای فرزندانشان ترسیم نمی‌کنند چیست؟ آیا چیزی جز یک بچه لوس که این بیماری را هم در سن کم و هم در سنین بالاتر تجربه می‌کند، می‌باشد؟ بلکه این یک روح و رفتاری است که از سن کودکی تا بزرگسالی ادامه پیدا می‌کند. بنابراین ما بازتاب‌های یک کودک لوس را می‌یابیم که در یک فرزند بزرگسال منعکس شده که به حرف پدر یا مادر خود گوش نمی‌کند. بلکه او سیاست «برایم مهم نیست» و «این زندگی من است و هر کاری که بخواهم انجام می‌دهم» را بر می‌گزیند. فرزندان لوس این‌چنینی تفاوت بین خیر و آری، خطوط قرمز را از سبز و حدود و مرزهایی که آنها باید احترام بگذارند یا ملزم شوند را تشخیص نمی‌دهند. آنها وقتی از ناحیه دوستانشان فشاری را در مدرسه تجربه کنند، ممکن است سیگار کشیدن یا سروکار داشتن با مواد، داشتن دوست دختر را انتخاب کنند یا وارد کارهایی شوند که اسلام آنها را ممنوع کرده است.

 
بیشتر بخوانید: با بچه های لوس و نونور چه کنیم؟

زمانی که والدین قدم‌هایی برای متوقف کردن آنها برمی‌دارند، فرزندان نوجوان با گستاخی توصیه‌های آنها را رد می‌کنند و با تکبر و بدون ترس تمرد می‌کنند. بنابراین فرزند نوجوان وارد یک زندگی فاسد می‌شود که تصمیماتی نادرست می‌گیرد و ممکن است در طولانی‌مدت هزینه زیادی در بر داشته باشد.
معضلی به نام کودکان لوس
اکنون سوال این است که چطور ما می‌توانیم از پرورش کودکی لوس جلوگیری کنیم و چطور می‌توانیم مطمئن شویم کار به جایی نمی‌رسد که فرزندان خودمان بخواهند از این بیماری رفتاری برگشت‌ناپذیر خلاص شوند؟
بسیاری از بزرگسالان برای نتیجه‌گیری سریع طبیعتا بر سیلی زدن و یا زدن فرزندان تکیه می‌کنند بدون اینکه کاملا متوجه پیامدهای زمان ما باشند. بهترین و سخت‌ترین راه برای رسیدگی به مشکل، آموزش یا صحبت کردن با فرزند است. برای مثال اگر کودک نمی‌خواهد که تکالیف خود را انجام دهد و فقط می‌خواهد بازی کند، ما می‌توانیم اهمیت انجام دادن تکالیف را توضیح دهیم و یا شاید با جایزه او را جلب کنیم. همچنین، گاهی کمی سخت‌گیر بودن برای به‌وجود آوردن نظم و انضباط و حفظ یک ارزش بسیار مفید است. گاهی‌اوقات سفت و سخت بودن والدین برای جلوگیری از تخریب شخصیت کودک اهمیت دارد. هر فردی از اعضای خانواده ضروری است نقش و وظایف فردی خود را به خوبی بداند. چه کسی شخص اصلی در خانواده است که مسئولیت رفتارهای بد فرزند لوس را بر عهده بگیرد؟
در ابتدا فکر می‌کنید که ما عجله می‌کنیم و می‌گوییم که هر دوی والدین مسئول نافرمانی و خشونت فرزندشان هستند. نه، اما در واقع، شخص کلیدی مسئول تبیین خطوط قرمز و پیاده سازی آنها به طور صحیح، پدر است! مادران با توجه به ماهیت نرم‌خویی و مهربانی‌شان، معمولا با دلسوزی و مهربانی با بچه رفتار می‌کنند و این عامل مهمی است که بچه احساس می‌کند مورد مهر و محبت قرار گرفته و نیز عواطف و نیاز‌های عاطفی‌اش برآورده خواهد شد. از طرفی هم، کمبود دریافت عشق و مهربانی ممکن است باعث شود فرزندان در طول زندگی‌شان با درگیری‌های عاطفی و روحی مواجه شوند که گاهی به اعمال تجاوز یا خشونت نیز منجر می‌شود.
در واقع، ایجاد تعادل بین محبت‌ کردن و نیز سخت‌گیرهای منطقی موجب تربیت فرزندان خوب و بدون برچسبِ «بچه لوس» و یا «بچه ننر» خواهد شد. در این ایجاد موازنه هم پدر و هم مادر نقش دارند ولی چه بسا نقش پدران بسیار پررنگ‌تر از مادران ‌باشد.
 

برگرفته از سایت: www.aimislam.com
منبع: راسخون


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.