شبي گذاشته‌ام دوش خوش به روي نگار

خوشا شبا که مرا دوش بود با رخ يار شبي گذاشته‌ام دوش خوش به روي نگار ميانه مستي و آخر اميد بوس و کنار شبي که اول آن شب شراب بود و سرود نه بيم آنکه به آخر تباه گردد کار نه شرم آنکه ز اول به کف نيايد دوست
پنجشنبه، 1 مرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شبي گذاشته‌ام دوش خوش به روي نگار
شبي گذاشته‌ام دوش خوش به روي نگار
شبي گذاشته‌ام دوش خوش به روي نگار

شاعر : فرخي سيستاني

خوشا شبا که مرا دوش بود با رخ يار شبي گذاشته‌ام دوش خوش به روي نگار
ميانه مستي و آخر اميد بوس و کنار شبي که اول آن شب شراب بود و سرود
نه بيم آنکه به آخر تباه گردد کار نه شرم آنکه ز اول به کف نيايد دوست
بتي به پيش من اندر، چو تازه‌روي بهار ميي بدست من اندر، چو مشکبوي گلاب
شگفت، ازيرا کز بت کنند خانه بهار بتي که خانه بدو چون بهار بود و نبود
به جاي هر گره او شکنج و حلقه هزار به جعدش اندر سيصد هزار پيچ و گره
نگارخانه شد، ار چه پديد نيست نگار بتي که چشم من از بس نگار چهره‌ي او
نماز بام زره کرده بودمي بسيار ز حلقه‌هاي سيه زلفش ار بخواستمي
ز شرم دو رخ او زرد گشت چون دينار برابر دو رخ او بداشتم مي سرخ
يکي ز باده و ديگر ز عشق باده‌گسار چو شب دو بهره گذشت، از دو گونه مست شدم
همي‌نمود به چشم سيه نشان خمار نشان مستي در من پديد بود و بتم
ز خواب کرد مرا ماهروي من بيدار چو مست گشتم و لختي دو چشم من بغنود
اگر بخسبي ترسم که بگذرد گه بار به نرم نرم همي‌گفت روز روشن شد
به خدمت ملک شرق روز را بگذار به شادکامي شب را گذاشتي برخيز
که گويدم که چنين بت مخواه و دوست مدار؟ مرا به خدمت خسرو همي‌فرستد دوست
فريش روي بدان خوبي و بدان گفتار به روي ماند گفتار خوب آن مهروي
کجا چنان بت باشد؟ که را بود بازار؟ بر من آن بت بازار نيکوان بشکست
نعوذبالله نزديک مير بادم خوار گر او عزيزتر از ديده نيست در دل من
که حمد و محمدت آنجاست کو بود هموار امير عادل باذل، محمد محمود
بزرگوار امير از بزرگوار تبار بلند نام همام از بلند نام گهر
فضايل و هنرش را پديد نيست شمار سخاوت و کرمش را پديد نيست قياس
چنانکه از گهر آموخته‌ست شير شکار ز نامور پدر آموخته‌ست فضل و هنر
چنانکه هست صدف جاي لل شهوار هميشه تا دل آزادمرد جاي وفاست
ز بخت شاد و ز ملک و ز عمر برخوردار امير عالم عادل به کام خويش زياد
گهي به تير گشاينده‌ي بلند حصار گهي به تيغ ستاننده‌ي فراخ جهان
نصيب دشمن او، ويل و واي و ناله‌ي زار نصيب او طرب و عيش زين مبارک عيد


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.