افسانه یا واقعیت کارآفرینی

کارآفرینی واژه‌ای پرطمطراق است، کلمه‌ای که با خوش‌بینی و کسب شادمانی و ثروت عجین شده است. کارآفرینان موفقی که شما ممکن است ملاقات کنید، همگی افرادی باهوش و بسیار سخت‌کوش هستند. آن‌ها دشواری‌های بسیاری را متحمل شده‌اند تا به جایگاهی که امروز ایستاده‌اند، برسند.
پنجشنبه، 22 شهريور 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
افسانه یا واقعیت کارآفرینی
کارآفرین شدن، کار چندان سختی نیست، اما کارآفرینی موفق شدن، آسان نیست.
چکیده
کارآفرینی واژه‌ای پرطمطراق است، کلمه‌ای که با خوش‌بینی و کسب شادمانی و ثروت عجین شده است. کارآفرینان موفقی که شما ممکن است ملاقات کنید، همگی افرادی باهوش و بسیار سخت‌کوش هستند. آن‌ها دشواری‌های بسیاری را متحمل شده‌اند تا به جایگاهی که امروز ایستاده‌اند، برسند. شروع کردن کسب‌و‌کار و اقدام به کارآفرینی، کار چندان دشواری نیست. در دنیای امروز ما، که اینترنت به همه چیز، سرعت و قدرت بخشیده است، راه اندازی یک استارت‌آپ، به مراتب آسان‌تر از 5 دقیقه فعالیت فیزیکی است. مشکل اصلی اما، راه‌اندازی کسب‌و‌کار نیست، بلکه رساندن کسب‌و‌کار به اوج موفقیت، مشکل اساسی ماست. 

تعداد کلمات: 1649/ تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه
افسانه یا واقعیت کارآفرینی
نویسنده: دیلون کیوو (بنیان گذار و مدیرعامل شرکت مدیا گروپ)
مترجم: محمدصادق جمشیدی اردشیری
بازبینی و ویراستاری ترجمه: وحید کرمی

رویای کارافرینی

کسب‌و‌کار اینترنتی که مشتریان زیادی را به خود جذب می‌کند و محصولات خود را به فروش می‌رساند، چیزی بسیار فراتر از داشتن یک وب‌سایت است.
کارآفرینی، واژه‌ای پرطمطراق است، کلمه‌ای که با خوش‌بینی و کسب شادمانی و ثروت عجین شده است. متولدین نسل ایگرگ (Y) (در ایالات متحده آمریکا  به نسلی می‌گویند که پس از نسل ایکس (X) و پیش از نسل زد (Z) زاده شده‌اند؛ چیزی شبیه به دهه‌شصتی‌ها در کشور خودمان) و شیفته‌گان کهنه‌کار مشاغل، دنیای کارآفرینی را مملو از اشتیاق وافر و پر از امید و انرژی می‌بینند. این همان مسیری است که آن‌ها را به سوی آزادی و موفقیت سوق می‌دهد.
خودتان می‌دانید که این روال چطور عمل می‌کند. فقط یک رؤیا را به ذهن بیاورید؛ محصول خود را مهیا کنید؛ آن را به مشتریان هدف خود بفروشید و سپس منتظر حساب بانکی خود باشید تا جریان سیلابی از وجوه نقد به حساب شرکت شما سرازیر شود.
کارآفرینی یک مسیر شغلیِ گران‌بها و در عین حال دشوار است. کارآفرینان موفقی که شما ممکن است ملاقات کنید، همگی افرادی باهوش و بسیار سخت‌کوش هستند. آن‌ها دشواری‌های بسیاری را متحمل شده‌اند تا به جایگاهی که امروز ایستاده‌اند، برسند. شروع کردن کسب‌و‌کار و اقدام به کارآفرینی، کار چندان دشواری نیست. در دنیای امروز ما، که اینترنت به همه چیز سرعت و قدرت بخشیده است، راه‌اندازی یک استارت‌آپ ( استارت‌آپ یا شرکت نوپا، به یک شرکت یا کسب‌وکار گفته می‌شود که معمولاً به‌تازگی و در نتیجۀ کارآفرینی ایجاد شده‌است؛ رشد سریعی دارد و در جهت تولید، راه‌حلی نوآورانه و دوام‌پذیر برای رفع نیاز در بازار شکل گرفته‌است) به مراتب آسان‌تر از 5 دقیقه فعالیت فیزیکی است. منظور من این است هنگامی که در بستر دراز کشیده‌اید، به‌سادگی و با چند کلیک ساده می‌توانید کسب‌و‌کارِ آنلاینِ خود را راه اندازی کنید. حتی ساده‌تر، می‌توانید هنگامی که در حال راه رفتن هستید، آن (کسب‌وکار) را با تلفن همراه خود راه‌اندازی کنید. مشکل ما راه‌اندازی یک کسب‌و‌کار نیست، بلکه رساندن کسب‌و‌کار به اوج موفقیت، مشکل اساسی ماست.

 

ایده‌های شما ممکن است یک توهمِ محض باشد

فقط به خاطر اینکه شما رؤیای ساختن شرکت میلیارد دلاری خودتان را در سر می‌پرورانید، به این معنی نیست که هنگامی که شما ایده‌‌های خود را به محصولات نهایی تبدیل کردید و منابع مالی را به شرکت برای بازاریابی محصولات خود تزریق نمودید، پس داستان موفقیت‌های بعدی شما هم قرار است ادامه پیدا کند؛ دنیای پیچیده کارآفرینی، پر از عدم اطمینان است.
هیچ تضمینی وجود ندارد که بازار هدف شما، محصولات جدید را بخرند و مشتری کسب‌و‌کار شما شوند. هیچ تضمینی هم وجود ندارد که شما در سال اول به سوددهی خواهید رسید (یا سال دوم و شاید هم هیچ‌وقت!). هیچ تضمینی وجود ندارد که داستان کسب‌وکارِ شما به داستان موفقی برای صنعتِ خود در آینده شود.
هرچه زودتر شما به این حقیقت واقف شوید، به همان اندازه هم زودتر تلاش خواهید کرد که عادتِ صبور بودنِ کارآفرینان موفق را در خود پرورش دهید. کارآفرینان موفق می‌دانند که اشتباهات، اجتناب‌ناپذیریند و شکست‌ها همواره ممکن است اتفاق بیفتند. این نیروها به آن‌‌ها، این انگیزه را می‌دهد تا ایده‌های خود را به صورت مداوم بسازند و پالایش کنند تا به موفقیت نائل شوند. بنابراین ایده‌ها و تصورات خود را به بوتۀ آزمون بگذارید، زیرا همان‌گونه که مؤلف و اندیشمند برجسته، رابین شارما، بیان کرده‌است:  «ایده‌پردازی بدون عمل، توهمی بیش نیست»، ایده‌های شما ممکن است هیچ فروشی نداشته باشد. شما فقط باید ریسک کنید! بنابراین، بی وفقه تلاش کنید، بسازید و دوباره راه بیندازید تا در این مسیر تازه و درست که برای خودتان انتخاب کرده‌اید، به قله‌های موفقیت دست پیدا کنید.

 

ساعات کاری یک کارآفرین: 7 صبح تا 7 شب

وقتی تصور می‌کنید کارآفرینی یک مسیر شغلی آسان است، چه اتفاقی روی می‌دهد ؟
درست مثل وقتی که شما اوقات فراغت خود را با اشتیاق و علاقه، غرق در تفکرات خود هستید. اگر فکر می‌کنید کارآفرینی این‌گونه است، سخت در اشتباه به سر می‌برید. حقیقت تلخی وجود دارد و آن این است که ایجاد یک کسب‌و‌کار برای خودتان، به مراتب پیچیده‌تر، خسته کننده‌تر و وقت‌گیرتر از یک روز کاریِ معمولی است. از آن‌جایی که کارآفرینانِ موفق می‌دانند که خودشان، رئیس خودشان هستند، هر روز صبح زود از خواب برمی‌خیزند و سر موقع، در محل کارشان حاضر می‌شوند تا برای یک روز کاری طولانی، برای مشتریانشان فکر کنند و چیزی بیافرینند. این موضوع به هیچ وجه مسئلۀ راحتی نیست؛ آن‌ها باید سخت کار کنند، در بازار به رقابت بپردازند و برای محصولاتشان در بازار رقابتی، مشتری دست‌و‌پا کنند. آن‌ها باید برخی از مشتریان رقبایشان را از آن خود کنند و می‌باید نام و نشان تجاری خود را به جهانیان معرفی کنند. آن‌ها در تلاشند تا حتی زمان بیشتری اختصاص بدهند تا به اهداف خود برسند، یا در غیر این صورت، متأسفانه در صحنه رقابت از پای بیفتند. این‌ها مواردی هستند که باید به کار ببندید تا به عنوان یک کارآفرین، در بازار باقی بمانید.

 

سهل‌انگاری و طفره‌روی، بزرگ‌ترین دشمن شماست

بنیان‌گذار هر کسب‌و‌کاری، دشمنان زیادی دارد: رقبا، منابع مالی محدود، ارادۀ ضعیف؛ اما بزرگ‌ترین دشمن در میان همۀ آن‌ها، سهل‌انگاری است. ممکن است شما ایدۀ بزرگی داشته باشید. شاید هم شما بهترین مؤسس در میان صنعت باشید. ممکن است چند سرمایه‌گذار خطرپذیر، آماده سرمایه‌گذاری بر روی کسب‌و‌کار شما، در حال رقابت باشند. همۀ این موارد، زمانی که شما در پی راه‌اندازی کسب‌و‌کار جدید هستید، مهم هستند، اما شما باید برای اجرای ایده‌های خود انضباط داشته باشید. باور کنید اگر فردی منضبط نباشید، هیچ‌کدام از مواردی که ذکر شد اهمیت ندارند؛ زیرا بهره‌وری، رازِ ایجاد کسب‌و‌کار شما است. در بیشتر موارد وقتی که اوضاع خوب نیست و شما احساس سرخوردگی می‌کنید، به جای کار بر روی کسب‌و‌کارِ خود ترجیح می‌دهید به سراغ بازی «سرقت بزرگ اتومبیل» (جی‌تی‌ای) بروید. حقیقت این است که هر شخص در برهه‌های زمانی مختلف، در دام سهل‌انگاری گرفتار می‌شود، اما کارآفرینان مؤفق با این مسئله، بسیار قاطعانه برخورد می‌کنند.
آن‌ها به صورت روتین، وظایف روزانه خود را مشخص می‌کنند. هر روز برای انجام این وظایف، به موقع در محل کار خود حاضر می‌شوند. آن‌ها با حفظ تمرکز، در هر زمان فقط بر روی یکی از وظایفشان کار می‌کنند و قبل از حرکت برای انجام وظایف دیگر، مطمئن می‌شوند که وظایف قبلی خود را به اتمام رسانده‌اند. عملکرد آن‌ها یکنواخت است؛ هر روز، هر هفته، هر ماه، آن‌ها کارها و وظایف را با چنان کییتی انجام می‌دهند که آن‌ها را به سوی دست‌یابی به اهدافشان، ماموریتشان و چشم اندازی که برای خود ترسیم کرده‌اند، رهنمون می‌سازد. این‌گونه است که آن‌ها بر بازارشان مسلط هستند.

 

آیا حاضرید زندگی خود را فدا کنید؟

ادارۀ کسب‌وکار، چیزی بیش از اختصاص چندین ساعت در آخر، پارو کردن پول‌ها، لم دادن روی مبل و گذراندن بقیه هفته با یک دوست خوش‌مشرب را شامل می‌شود. برای ساختن یک کسب‌و‌کار، شما نیازمند این هستید که خیلی چیزها را فدا کنید؛ به عنوان مثال، بعضی وقت‌ها رسیدگی به مشتریان، به بهای آسیب رساندن به زندگی شخصی شما تمام می‌شود. استیو جابز (کارآفرین، مخترع، بنیان‌گذار و مدیر ارشد اجرایی شرکت رایانه‌ای اپل و یکی از چهره‌های پیشرو در صنعت رایانه) مردی بود که اشتیاق، عشق و شگفتی وافری برای محصولی که که او به نام میوۀ مورد علاقه‌اش، یعنی «اپل» (سیب) نام‌گذاری کرده بود، داشت. عشق او به محصول خودش، مانند عشق یک مادر به فرزندش بود. او چیزهای زیادی را قربانی اپل کرد، زیرا او فهمید که این تنها راهی است که می‌تواند «تاثیری شگرف بر جهان هستی داشته باشد». جابز تمام زندگی خود را به ساخت اپل اختصاص داد. او خانواده‌اش را در لحظات ابتداییِ صبح ترک می‌کرد تا قبل از دیگران در ساختمان مرکزی اپل در کالیفرنیا حاضر باشد. او اغلب اوقات پس از ساعات کاری در شرکت می‌ماند تا در جلسات هم‌فکری «طوفان مغزی» شرکت کند، تا ایده‌های بسیار زیادی که درمورد کسب‌و‌کارش داشت را حلاجی و تقویت کند و به ندرت برای صرف شام با همسرش، به خانه می‌رفت.
به طور خلاصه می‌توان گفت او زندگیِ خودش را فدای تعالی اپل کرد. و این میراث او تا کنون نیز وجود دارد. چه اینکه شما در صدد ساخت آیفون دیگری هستید یا اینکه به صورت مستقل کار می‌کنید، باید مهیای تلاشِ زیاد و عرق ریختن باشید تا مشتریان خود را مسرور سازید. شاید از نظر شما این موضوعی ضروری نیست، اما در واقع، بسیار حیاتی است.
به عنوان یک بازاریاب و نویسنده وبلاگ، دریافتم که برای تبدیل شدن به یک متخصص، نیاز دارم که هر روز به سختی کار کنم. بنابراین من تقریباً تمام زندگی اجتماعیِ خود را قربانی آرمانم کردم. من خود را در اتاقم حبس کردم ( که همسرم از این کار من به شدت متنفر بود) و هیچ کاری انجام ندادم به جز نوشتن؛ از این رو من تقریباً همان چیزی شدم که استفان کینگ (نویسندۀ آمریکایی خالق بیش از ۲۰۰ اثر ادبی در گونه‌های وحشت و خیال‌پردازی است) آن را «پسربچه‌ها در زیرزمین» نامید.
این روش، تنها راه خبرگی در صنعت، تنها امید بقا و تنها راهی است که می‌توانید دورۀ عمر کارآفرینی خود را افزایش دهید. اگر قاطعانه به دنبال این هستید که کارآفرین موفقی باشید، این همان چیزی است که باید انجام بدهید:
«فدا کردن»
اگر شما تمایلی ندارید که چیزی را برای مشتریانتان فدا کنید، بنابراین کلمه «موفقیت» را از فهرست واژگان خود حذف کنید.

 
برگرفته از سایت کارآفرین: www.entrepreneur.com


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.