جايگاه تعهد در زندگي زناشويي

اگر مي خواهيد بعد ازظهرخوبي را بگذرانيد ، تعدادي از مجردها را دور خودتان جمع کنيد ، موضوع «تعهد »را پيش بکشيد و عکس العمل هاي تند آن ها را تماشا کنيد: اکثر زن ها نگاهي از روي آرزو ، خواهش و تمنا بر صورت هايشان نقش خواهد بست درحالي که مردها چنان واکنش نشان خواهند داد که گويي آن ها را حتي با صحبت درباره ي اين موضوع شکنجه داده ايد . ظاهراً اين کلمه که با «ت »شروع مي شود !چنين تأثيراتي بر ديگران مي گذارد :به اين معنا که يا احساسات نيرومندي از اميد و
دوشنبه، 5 مرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جايگاه تعهد در زندگي زناشويي
جايگاه تعهد در زندگي زناشويي
جايگاه تعهد در زندگي زناشويي

نويسنده:باربارا دي آنجلس
مترجم:هادی ابراهيمي



تعهد :

قول دادن و پايبند ماندن ،آن زمان که با فرد مناسب هستيد و رها کردن ، هنگامي که خوشبختي تان را در پي نخواهد داشت .
اگر هرگز نمي خواهيد دوباره مردي را ببينيد ، به او بگوييد :
«دوستت دارم ، مي خواهم با تو ازدواج کنم ، مي خواهم از تو بچه دار شوم ...»
چنان پا به فرار خواهد گذاشت که خط تاير بر جا خواهد ماند !
کمدين مشهور :ريتا رادنر
اگر مي خواهيد بعد ازظهرخوبي را بگذرانيد ، تعدادي از مجردها را دور خودتان جمع کنيد ، موضوع «تعهد »را پيش بکشيد و عکس العمل هاي تند آن ها را تماشا کنيد: اکثر زن ها نگاهي از روي آرزو ، خواهش و تمنا بر صورت هايشان نقش خواهد بست درحالي که مردها چنان واکنش نشان خواهند داد که گويي آن ها را حتي با صحبت درباره ي اين موضوع شکنجه داده ايد . ظاهراً اين کلمه که با «ت »شروع مي شود !چنين تأثيراتي بر ديگران مي گذارد :به اين معنا که يا احساسات نيرومندي از اميد و خوشحالي و يا مقاومت و ترس در انسان ها بر مي انگيزد .
ظرف دو سالي که برنامه ي راديويي داشتم ،هزاران تلفن درباره ي موضوع تعهد به من شد :
ـ «ازکجا بدانم آيا وقت اش رسيده است که توقع قول ازدواج از کسي داشته باشم ؟ »
ـ «نامزدم مرا تحت فشار گذاشته است که زودتر عروسي کنيم :اما احساس آمادگي نمي کنم .چکار کنم ؟ »
ـ «دو ماه است که ازدواج کرده ام .اما پيش از آن فقط شش ماه با هم آشنا بوديم .حال مشکل داريم .نگرانم که عجولانه ازدواج کرده باشم ».
تا بدين جا به اهميت موضوع «جاذبه »و «تفاهم »به هنگام انتخاب همسر پرداختم .حال وقت آن رسيده است که جزء سوم يا به عبارتي «تعهد »را نيز بيافزاييم .
شما و همسرتان به سه رکن اساسي نيازمنديد تا ازدواج موفقي داشته باشيد :
1 ـ جاذبه
2ـ تفاهم
3 ـ تعهد
بدون تعهد هرگونه رابطه اي سطحي ،ظاهري و بدون سمت و جهت خواهد بود و شما و همسرتان نخواهيد توانست عمق عشق و صميميتي را که تنها در سايه ي وفاداري به تعهدتان به وجود خواهد آمد ، تجربه کنيد .
در زير برخي از فوايد تعهد در رابطه را آورده ايم :
ـ تعهد به رابطه ي شما هدفمندي مي بخشد .يک رابطه ي بدون تعهد همچون قايقي بدون سکان در اقيانوس است .چنين قايقي هيچ گونه اختياري از خود ندارد که جهت و هدف خاصي را دنبال کند و در معرض هر جريان آب ، اعم از موافق يا مخالف و وزش هر بادي خواهد بود .تعهد به رابطه ي شما جهت و سمت مي دهد .به علاوه به آن اين امکان را مي دهد که «پيش » برود ، عوض آنکه بدون هدف برگرد خود بچرخد .
ـ تعهد موجب مي شود در رابطه از خود مايه بگذاريد .تفاوت يک رابطه ي بدون تعهد و يک رابطه ي با تعهد ، همچون تفاوت ميان اجاره کردن يک خانه و خريدن يک خانه است .بيشتر مردم توجه کمتري به آپارتمان يا خانه اي دارند که مال خودشان نيست .به مجرد اينکه اولين خانه تان را خريداري مي کنيد ، همه چيز تغيير خواهد کرد .ناگهان چشمتان هرلکه و خرابي را بر روي ديوار مي بيند .چهار چشمي بچه ها ، دوستان ، سگ يا گربه تان را مي پاييد مبادا چيزي را بريزند يا بشکنند و به «ملک »گرانبهاي شما صدمه اي بزنند .
وقتي که تمام و کمال به کسي که به او علاقه منديد ، متعهد مي شويد ، رفتار متفاوتي را پيشه خواهيد کرد ؛ چرا که حال قسمت بيشتري از وجودتان را در آن سرمايه گذاري کرده ايد .اين حالت به رابطه ي شما اجازه رشد مي دهد تا در جهاتي شکوفا شود که هرگز بدون تعهد امکان نداشت .
هنگامي که به رابطه اي متعهد مي شويد ، توجه و انرژي خود را به طرز عميق تري در آن سرمايه گذاري مي کنيد ، زيرا حال ديگر نسبت به اين رابطه احساس مالکيت داريد .
ـ تعهد موجب احساس امنيت روحي در شما مي شود .آيا مي توانيد تصور کنيد آپارتمان ،خانه و يا يک دفتر کار را بدون اجاره نامه اجاره کنيد ؟ هرلحظه صاحب خانه يا صاحب ملک اين حق را دارد که شما را بيرون کند ، تصور کنيد چه تنش و اضطرابي خواهيد داشت وقتي بفهميد نامزدتان چندان به شما متعهد و پايبند نبوده است .روابطي که به عنوان مبنا و اساس خود فاقد هرگونه تعهد و پايبندي هستند ، همواره چنين تنش هاي پنهاني را در خود خواهند داشت .
بدون تعهد ، يک احساس ناامني خواهيد داشت که نگراني و تشويشي ناخودآگاه را در شما توليد خواهد کرد .دراينجا منظورم اين نيست که چنانچه پس از چند هفته آشنايي تعهد خاصي دريافت نکرديد ، احساس ناامني کنيد .دراينجا مقصودم روابطي است که در آن براي مدت قابل ملاحظه اي از لحاظ احساسي و ... با کسي درگير شده ايد و هنوز تعهد خاصي دريافت نکرده ايد تا چشم انداز روشني از اميدها و نقشه هاي آن فرد نسبت به رابطه اش با شما دستگيرتان شده باشد .
طبيعتاً صرف تعهد، شما را به تمامي از «رنج »و يا «از دست دادن » محافظت نمي کند .همانگونه که يک اجاره نامه نمي تواند از اينکه شما را بيرون کنند ،محافظت تان کند يا مانع فروش ساختمان توسط صاحب خانه شود .اما مسلماً انعکاسي است از نيت هاي نامزدتان و مي تواند درجاتي از امنيت روحي را برايتان به همراه آورد تا بتوانيد در رابطه احساس آرامش داشته باشيد .
ـ تعهد ، آزادي مي آورد .بسياري از مردم تداعي معاني مثبتي با کلمه ي « تعهد »ندارند .به ويژه مردها در برابر تعهد دادن مقاومت مي ورزند چرا که آن را معادل محروميت و اسارت مي گيرند .معتقدم که تعهد تأثيري کاملاً متفاوت خواهد گذاشت :بدين معنا که از هرز رفتن انرژي روحي شما در ديگر جهان جلوگيري مي کند و به شما اين امکان را مي دهد که انرژي تان را تنها بر روي يک نفر متمرکز کنيد .آزاد هستيد تا خود را غرق رابطه تان کنيد . عشق بورزيد ، آن هم تمام و کمال و بي هيچ محدوديتي ، تعهد موجب مي شود خود را رها کنيد و «تسليم »شويد ،آن هم نه به معشوق تان ، بلکه به خود « عشق ».که اين نيز به نوبه ي خود هنگامي تحقق مي يابد که با فرد مناسب باشيد .
تعهد به شخص مناسب شما را از لحاظ احساسي آزاد مي کند .تعهد به شخصي نامناسب ، شما را از لحاظ احساسي در بند خواهد کشيد .

چرا از تعهد دادن مي ترسيم

هر گاه مراجعينم به من مي گويند نامزدشان از قول دادن به آن ها مي ترسد ، به آن ها يادآور مي شوم مشکل ، «ترس از تعهد »نيست ؛ بلکه در اينجا با ترسي ناخودآگاه و پنهان سر و کار داريم .به تجربه دريافته ام که چهار نوع ترس کلي وجود دارد که ما را از تجربه ي احساس «خوب »، به هنگام تعهد دادن باز مي دارد :
چهار نوع ترس که ما را از تعهد دادن باز مي دارند :
1 ـ ترس از آينده
2 ـ ترس از صدمه ديدن
3 ـ ترس از انتخاب فرد نامناسب
4 ـ ترس از اينکه سرانجام ازدواج تان شبيه ازدواج پدر و مادرتان شود .
ترس از تعهد (1)

ترس از آينده

از مردها و زن هايي که مي ترسند به کسي قول ازدواج بدهند ، بسيار شنيده ام که از اين موضع شکايت دارند :«تعهد دادن »را حرکتي غيرصادقانه مي دانند .مردي مي گفت :«چطور مي توانم به کسي قول بدهم که تا ابد او را دوست خواهم داشت ؟ چه اتفاقي خواهد افتاد ، چنانچه ده سال بعد از هم جدا شويم يا مثلاً او به من خيانت کند و من او را ترک گويم ؟ دراين صورت قولم را زير پا گذاشته ام !»
هنگامي که از هرازدواج يکي به طلاق ختم مي شود ، کاملاً طبيعي است که به هنگام قول ازدواج دادن ،احساس عدم اطمينان داشته باشيم .ما در دنيايي غير قابل پيش بيني و در بسياري از اوقات ترسناک زندگي مي کنيم .هيچ يک از ما نمي داند که در آينده چه اتفاقي خواهد افتاد .
پاسخ من به اين مشکل اين است که :
معتقدم وقتي به کسي تعهد واقعي مي دهيم ، تنها مي تواند به اين معنا باشد که متعهد مي شويم در هرلحظه تمام و کمال به همسرمان عشق بورزيم ، تا وقتي
که رابطه اجازه مي دهد خود را نيز دوست داشته باشيم و براي خودمان نيزاحترام قائل باشيم ، نه به اين معنا که تعيين کنيم عشق مان به چه مدت و يا تا «کي »ادامه خواهد يافت .
براي نمونه ، ممکن است به کسي متعهد باشيد و بعداً دريابيد مايل نيست بر روي رابطه کار کند ، يا مشروب خوردنش را ترک کند يا آزار و اذيت شما و بچه هايتان دست بردارد .چنانچه بر تعهد خود پافشاري کنيد ، خود را در تنگناي دشواري قرار داده ايد .به خود مي گوييد :«قول داده ام که در اين ازدواج بمانم ، اما احساس بدبختي مي کنم ».از طرف ديگر چنانچه متعهد باشيد تا هنگامي که به خودتان صدمه اي نزند، همچنان عشق بورزيد ، خواهيد توانست در پي اينکه هر چه در توان داشتيد براي نجات رابطه تان انجام داديد ولي مثمرثمر واقع نشد ، به رابطه تان پايان دهيد چرا که به خودتان متعهد هستيد .
در اينجا توصيه ام اين نيست که به مجرد اينکه با اندک ناملايماتي رو به رو شديد ، تعهد خود را بشکنيد .منظور من اين است که چنانچه شما يا نامزدتان ، تنها براي آينده از دادن تعهدي جدي تر به يکديگر مي ترسيد ،شايد بهتر باشد ، تا «تعهد »را براي خودتان «تعريفي دوباره »کنيد تا بتوانيد درآينده با خودتان صادق باشيد .

ترس از تعهد (2) ترس از صدمه ديدن

بيشتر کساني که يک بار طلاق گرفته اند و يا رابطه اي مهم و جدي را به هم زده اند ، به نوعي داراي شخصيتي «تعهد گريز»ند .زيرا معتقدند در گذشته اين رابطه برايشان درد ، رنج و تأسف به ارمغان آورده است .يکي از دوستانم که به تازگي از يک رابطه صدمه ديده بود ، مي گفت :«چرا بايدپس از آنچه بر سرم آمد ، دوباره در طلب «نبردي ديگر »با شخص ديگر باشم ؟ »
از آنجا که خود نيز نه تنها يکبار بلکه چندين بار اين تجربه را داشته ام ، مي توانم کاملاً او را درک کنم .(تعهد ناپخته و زود هنگام يکي از سرگرمي هاي
مورد علاقه ام بود !گر چه يکي از مهمترين و آموزنده ترين درسهايي که در طول راه آموختم اين بود که :
اين عاشق شدن يا تعهد دادن نيست که برايمان درد و رنج به ارمغان مي آورد ؛ بلکه تعهد دادن به شخص نامناسب و به دلايل نادرست است که موجبات رنجش ما را فراهم مي کند .
اميدوارم بتوانيد تفاوت و تمايز دو موضوع فوق را درک کنيد ، زيرا يکي از مهمترين نکات اين کتاب است .اجتناب از تعهد تنها به اين دليل که در گذشته صدمه ديده ايد به همان ميزان غيرضروري است که تصميم بگيريد تنها به اين دليل که آخرين بار در يک رستوران بد مسموم شديد ، دوباره هيچوقت بيرون غذا نخوريد .کاري که بايد بکنيد اين است که رستوراني را که مي خواهيد در آن غذا بخوريد با دقت بيشتري انتخاب کنيد .و اين پيامي است که در سر تا سر اين کتاب در مد نظر داشته ام .هنگامي که انتخاب هوشمندانه تري مي کنيد ، روابط منبع لذت خواهند بود ؛ نه مسبب دلشکستگي و رنجش خاطرتان .
از بسياري از جهات آن عده از ما که بزرگترين اشتباهات را در عشق مرتکب شده ايم ، به مراتب در وضعيت بهتري ، براي انتخاب هاي بهتر قرار داريم . تنها اگر از گذشته مان درس بگيريم و بياموزيم همسري را انتخاب کنيم که با او تفاهم حقيقي داشته باشيم .ما مي دانيم که براي بي توجهي به مشکلات رابطه مان يا مطالبه نکردن خواسته ها و نيازهايمان بايد چه بهايي بپردازيم . بنابراين اگر به دليل گذشته تان احساس نقص و کمبود مي کنيد چرا نگرش و رفتار خود را تغيير ندهيد و به خود به عنوان کسي که براي ايجاد روابط موفق حتي واجد شرايط تر است نگاه نکنيد !

ترس از تعهد (3) ترس از انتخاب فرد نامناسب

چنانچه از تعهد ترسيده يا مي ترسيد ،احتمالاً شما نيز اين خيالبافي احمقانه را داريد که :
مدتي است با کسي آشنا شده ايد که خيلي دوستش داريد ، اما از اين مي ترسيد که به او قول ازدواج بدهيد .چرا که مي ترسيد شايد روزي شخص ديگري را ببينيد که خيلي بهتر از او باشد ، و يا شما با او تفاهم بيشتري داشته باشيد . در ضمن اتخاذ هرگونه تصميمي را نيزمدت هاست که به تعويق انداخته ايد و سرانجام به اين نتيجه مي رسيد که بدگماني و کج خيالي تان احمقانه بوده است و موافقت مي کنيد که با او ازدواج کنيد .عروسي مطلوبي مي گيريد و ماه عسلي شکوهمند .يک هفته پس از آنکه از ماه عسل باز مي گرديد ، در مغازه اي ايستاده ايد و يا در جلسه اي هستيد و همين طور که به آن طرف خيره شده ايد ، ناگهان قلب تان مي ايستد .شخصي را مي بينيد و در يک چشم به هم زدن او را شريک مادام العمر و حقيقي خود مي پنداريد .همانجا عاشق مي شويد .به خود مي گوييد :هميشه مي دانستم که چنين کسي وجود دارد . هرگز قبلاً چنين احساسي را تجربه نکرده ايد و سپس ناگهان اين فکر به سراغ تان مي آيد که :«اُه ، خداي من ، من متأهلم !»
آيا من تنها کسي هستم که اين کابوس را داشته است ؟ از تحقيقاتي که به عمل آورده ام ، معلوم شد که من تنها نبوده ام .طبيعي است هنگامي که مي خواهيد به کسي براي هميشه تعهد بدهيد ، نگران باشيد .به اين مي انديشيد که آيا اگر کمي دست نگه دارم شخص مناسب تري را پيدا نمي کنم ؟ چگونه مي توانم 100 % مطمئن باشم که اشتباهي نمي کنم .گويي ميل داريم کسي از آسمان بيايد و به ما بگويد که ،(مثلاً درباره ي من ):سلام باربارا . گوش بده چه مي گويم ، مي دانم مدتي است به اين فکر مي کني که آيا درست است با جفري ازدواج کني يا نه .بگذار به تو اطمينان خاطر بدهم که در واقع جفري همان زوج الهي توست که براي تو آفريده شده است .پس ديگر دو دل نباش .هيچ اشتباهي
در اين انتخاب نيست .خوب ، حال ات بهتر شد ؟ ببخشيد .ديگر وقت ندارم و بايد بروم .کارهاي زيادي دارم که بايد انجام دهم .خداحافظ ».حال که چنين تضميني گرفتم ، مي توانم کمي بياسايم .
متأسفانه، هرگز چنين تضميني را از هيچ کس در رابطه با انتخاب هايمان نمي گيريم .معتقدم هنگامي که مي خواهيد به کسي براي همشه «تعهد »بدهيد ، کمي شک و ترديد کاملاً طبيعي است .گرچه شک و ترديد زياد ممکن است که اخطاري باشد از طرف قلب و روح شما مبني بر اينکه انتخاب تان درست نباشد .درنهايت اين فقط زمان است که به شما خواهد گفت که انتخاب شما درست بوده يا نه .دست آخر هرگز چنين نيست که تماماً به دست سرنوشت باشد . انتخاب به عهده ي شماست .و مي توانيد همسري را انتخاب کنيد و متعهد شويد که تلاش خواهيد کرد تا رابطه تان موفق باشد .
چنانچه به تعهد دادن به کسي مي انديشيد ، اما نگراني تان در رابطه با انتخاب تان جدي است ،آنگاه هرمقاله را دوبار بخوانيد و با دقت تمامي تمرين هاي آن را انجام دهيد .تمامي آزمون ها و پرسش هاي اين کتاب براي اين طراحي شده اند که تا سرحد ممکن از شک ها و ترديدهاي شما بکاهند . به طوري که اطمينان حاصل کنيد آيا با نامزد /همسرتان تفاهم داريد يا نه .

ترس از تعهد (4)

ترس از اينکه سرانجام ازدواج تان شبيه ازدواج پدر و مادرتان شود .
روزي مردي به من گفت :«نمي خواهم با نامزدم ازدواج کنم .مي دانيد رابطه مان فوق العاده است .اوقات خيلي خوشي داريم .جاذبه ي بينمان نيز بسيار قوي است .قدر يکديگر را مي دانيم ؛ اما اگر ازدواج کنيم ، مثل پدر و مادرم و هرکس ديگري که ازدواج کرده است ، خواهيم شد : هميشه دعوا خواهيم کرد .زنم چاق خواهد شد .من هم از فرم خارج خواهم شد و براي هم عادي خواهيم شد .نه ،من اجازه نخواهم داد که ازدواج ، رابطه ي فوق العاده اي را که دارم خراب کند ».
هر گاه از مراجعه کنندگان در سمينارهايم ، مي پرسم کداميک از آن ها دوست دارند تا ازدواجي نظير پدر و مادر خودشان بکنند ، تقريباً هيچ کس دستش را بلند نمي کند و همه خنده ي کنايه آميزي مي کنند .واقعيت غم انگيزي است ، اما وجود دارد :تنها عده ي معدودي از ما در کودکي شاهد يک ازدواج خوب و موفق بوده ايم .بنابراين کاملاً طبيعي است که نسبت به «سرانجام گرفتن »اکراه داشته باشيم و سکوت اختيار کنيم .اين موضوع حتي درباره ي کودکان «خانواده هاي طلاق »به مراتب حادتر است .عبارت «سرانجام گرفتن »به خودي خود نيز ديد و چشم انداز چندان مثبتي در رابطه با ازدواج به ما نمي دهد .از ديدگاه N.L.P، (1)يا«برنامه ريزي عصبي کلامي »، اين تعبير ازدواج از آنجا که به معناي «به آخر رسيدن »است و نه شروع يک چيز نو و تازه ، ممکن است به طرزي ناخودآگاه براي شما تداعي معاني « درد »و «رنج »داشته باشد وکاري کند که به هرقيمت که شده از آن برحذر باشيد .بسياري از افرادي که براي مشاوره و روانکاوي نزد من مي آيند ، اين طور احساس مي کنند که :
تعهد =خستگي ، کسالت ، اسارت ، خرحمالي ، فقدان تفريح ، از ميان رفتن روابط جنسي
قسمتي از مشکل اين است که تعريف و تصوير ذهني ما از ازدواج همان تعريف و تصوير ذهني است که از والدين مان به ارث برده ايم و هرگز وقتي صرف نکرده ايم تا اين تعريف و تصوير ذهني خود را از ازدواج «تعريف دوباره »کنيم .«تعهد »چه با ازدواج و چه بدون ازدواج به خودي خود لزوماً مجموعه اي از تجربيات و وقايع از پيش تعيين شده و «مقدر »را توليد نمي کند ، بلکه اين شماييد که «آزادانه »تجربيات و وقايع دلخواه خود را خلق مي کنيد و معنايي را که خودتان مي خواهيد به رابطه تان مي دهيد .فکر مي کنم بسيار مهم است که هر زوجي کمي وقت صرف کنند و درباره ي اين موضوع مذاکره کنند که مي خواهند تعهد را براي خود دوباره چگونه تعريف کنند . صرف نظر از اينکه به تعهد دادن به يکديگر
مي انديشند، يا اينکه قبلاً به يکديگر متعهد شده اند .به عبارتي ببينند که مي خواهند تعهد براي آن ها چه معنايي داشته باشد و درباره ي آن به توافق برسند.اين آن ها هستند که تعيين مي کنند زندگي شان چگونه باشد .گاهي اوقات انجام دادن همين يک کار ،بسياري از ترس ها و نگراني هاي ما را در قبال تعهد هميشگي دادن ، از بين مي برد و حتي ترس هايمان را به هيجان تبديل مي کند !!

آيا تشنه ي «تعهد گرفتن »هستيد ؟

ـ آيا با حسرت به مجله هاي «عروس »نگاه مي کنيد ؟ آيا روياي روزي را در سر مي پرورانيد که شرايط خريد ده ها شماره از آن را داريد .
ـ آيا در ذهن خودتان با هرمردي که به او علاقه مند شده ايد ازدواج مي کنيد و بچه دار مي شويد ؟ آن هم طي چند دقيقه ي اول ملاقات تان با او ؟
ـ آيا از اينکه در فرمول هاي مخصوص استخدام ، درخواست شغل و ... در جلو کلمه ي «مجرد »ضربدر بزنيد ، مي ترسيد ؟
ـ ايا به طرز پنهاني از آن عده از دوستان تان که شوهرهاي خوبي دارند ، بيزاريد ؟
ـ آيا کلمه ي «مادر شوهر /زن »شما را برانگيخته مي کند ؟
چنانچه به هريک از سؤالات فوق چه درحال و چه درگذشته پاسخ مثبت داده ايد ، بنابراين فوراً منظورم را از کلمه ي «تشنه ي تعهد »درک مي کنيد . از اين موضوع که «جنسيت گرا »جلوه کنم ، بيزارم ؛ اما چنين دريافته ام که زن ها به دلايل اجتماعي کاملاً واضحي به مراتب بيشتر از مردان تشنه ي تعهدند .براي توضيح بيشتر ر .ک:کتاب ديگرم :«رازهايي درباره مردان که هر زني بايد بداند »(2)هنگامي که «تشنه ي تعهد »هستيد ، بيشتر به دنبال تعهد هستيد تا اينکه به دنبال يک رابطه ي خوب باشيد .
کساني که تشنه ي تعهد هستند ، معمولاً از تعهدهاي نپخته و رود هنگام سر در مي آورند .يکي از اشتباهات بزرگي که در ابتداي روابط مرتکب مي شويم ، نيز
همين است .چنين افرادي چنان مشتاق اند از کسي تعهدي به آنان داده شود که ديگر توجه چنداني به کيفيت رابطه شان نمي کنند .بارها اين دسته از افراد در پي ازدواج چشمان شان را باز مي کنند و خود را در رابطه اي که فاقد هر گونه تفاهم است مي يابند .
تلفن هاي زيادي از طرف زن هاي تشنه ي تعهد در برنامه هاي راديويي دريافت کرده ام .ظرف چند دقيقه اول مکالمه ، کاملاً واضح بود که عبارت « تشنه ي تعهد »درباره ي آن کاملاً صدق مي کند :
«دکتر دي آنجليس ، به کمک تان احتياج دارم .هفت ماه است که نامزد شده ام و واقعاً مايلم تا زودتر ازدواج کنم .اما او مي گويد مردد شده است . من بيست و يک ساله و او بيست و دو ساله است .او را واقعاً دوست دارم . مي خواهم تا پايان امسال ديگر ازدواج کرده باشيم .آيا به او اولتيماتوم بدهم يا خير ؟».
پاسخم به چنين افرادي هميشه يک چيز است :عجله تان براي چيست ؟ چرا بايد تا اين حد براي عروسي عجله داشته باشيد ؟ البته پرواضح است که از اين سؤالم انتظار هيچگونه جوابي را از طرف آنان نداشتم ، زيراپاسخ آن را خود از پيش مي دانستم :مردم تشنه ي تعهد (که خود نيز يکي از آنان بودم و به همين دليل است که حالت شان را مي شناسم )اين نياز عميق را دارند که به کسي تعلق داشته باشند :نکته اينجاست که ذهن چنين افرادي بيشتر مشغول اين قسمت داستان است «به کسي تعلق داشته باشند »تا اينکه آن «کس »«چه کسي »است .ازهمان ابتدا که وارد رابطه اي مي شوند و براي گرفتن تعهد و قول ازدواج و ...طرف شان را تحت فشار قرار مي دهند اين ذهنيت را دارند .چنين افرادي بيشتر با اين کار خود خواستگارها و يا نامزدي هاي خود را فراري مي دهند و در عمل اين فرآيند را هر چه بيشتر نيز به تعويق مي اندازند .غم انگيز است که بسياري از زن ها با توصيف فوق همخواني دارند ، اين حالت خود را از مادران شان که احتمالاً خود نيز تشنه ي تعهد بوده اند ،آموخته اند .تعجب خواهيد کرد اگر بدانيد چه تعدادي از زن ها در سنين بين هفده و بيست و بيست و چهار سالگي براي پيدا کردن شوهر و ازدواج کردن ، تحت فشار هستند .
ازدواج پيش از آنکه نامزدتان را کاملاً شناخته باشيد و رابطه اي مستحکم ، با محبت و صميمي را با او ايجاد کرده باشيد ، صرفاً کاري از روي «بي مسئوليتي »است و بسيار «غيرمسئولانه تر »از آن اينکه ، تصميم بگيريد فوراً بچه دار شويد .تمام هيجان دوران نامزدي ، ازدواج ، ماه عسل تان با اين کار پايان خواهند يافت و در نهايت خود را با آنچه تمام اين مدت زيرآن همه زرق و برق و فعاليت هاي مختلف پنهان کرده بوديد ، تنها خواهيد ديد : رابطه اي نسنجيده ، نپخته و رشد نيافته .به همين دليل است که عوام معتقدند :«اولين سال ازدواج مثل جهنم ست .اما حقيقت اين است که :«اولين سال ازدواج و سالهاي بيشتري نيز از ازدواج جهنم خواهد بود اگر بدون آمادگي ازدواج کرده باشيد ».تنها هنگامي اولين سال ازدواج «بهشت »خواهد بود که پايه و اساسي محکم و برخاسته از ارتباط ، اعتماد و احترام ساخته باشيد .
چنانچه «تشنه ي تعهد »هستيد ، تمرين هاي اين کتاب را انجام دهيد تا چيزهاي بيشتري درباره ي خود و نيازهايتان بفهميد .وقت صرف کنيد تا خود را از درون غني سازيد و کشف کنيد که «چه کسي »هستيد و به عنوان يک انسان ، چه مي توانيد به ديگران اهدا کنيد .کمتر خود و ديگران را تحت فشار قرار دهيد و در عوض به اين موضوع تمرکز کنيد که چگونه رابطه اي مستحکم و با محبت را بيافرينيد .

سطوح مختلف تعهد

اين طور دريافته ام که يک رابطه در خلال رشد و تکامل خود از چهار سطح اساسي و قابل تشخيص از تعهد مي گذرد .توصيف هر يک از اين سطوح چهارگانه تعهد را در زير آورده ام و بعداً نيز به تفصيل به هر يک از آن ها خواهم پرداخت .اميدوارم بتوانيد آن ها را در درک روابط خود و اينکه چه وقت مي توانيد انتظار تعهدي از سطح بعدي را از فرد مورد علاقه تان داشته باشيد ، به کار ببنديد .

چهار سطح اصلي تعهد :

1 ـ تعهد به اينکه از لحاظ جنسي و احساسي (عاطفي )«تک همسر »باشيد .
2 ـ تعهد به اينکه در جهت خلق صميميت و ارتباط احساسي بر روي رابطه تان کار کنيد .
3 ـ تعهد به اينکه آينده تان را با يکديگر زندگي کنيد .
4 ـ تعهد به اينکه تا پايان عمر با يکديگر زندگي خواهيد کرد .

تعهد سطح (1)

تعهد به اينکه از لحاظ جنسي و احساسي (عاطفي )«تک همسر »باشيد .
چنانچه مجرديد و به کسي علاقه مند ، احتمالاً به مدتي وقت نياز داريد تا او را خوب بشناسيد .اين «دوره »با مقوله ي «رابطه نوپا »مطابقت دارد .پس از گذشت حدود چند هفته و مطمئناً ديگر پس از چند ماه بايد به نوعي به يکديگر متعهد شويد تا بتوانيد باز هم به پيش رويد .به اين معنا که بايد از نظر جنسي و احساسي (عاطفي )«تک همسر »باشيد .

قرارداد تعهد سطح (1)

ـ موافقت مي کنيد که اين رابطه «يگانه رابطه »و تنها رابطه ي صميمي شماست و اينکه وقت و انرژي خود را تنها براي يکديگر و نه هيچ کس ديگري صرف خواهيد کرد .
ـ موافقت مي کنيد از نظرجنسي با هيچ کس ديگري صميمي نخواهيد شد ( هر گونه تماس جسماني از بوسيدن گرفته تا ...تماس جنسي محسوب مي شود )و اينکه به راهنمايي ها و دستورالعمل ها عمل خواهيد کرد .
چنانچه کسي از دادن تعهد سطح (1)به شما طفره رفت .تقريباً به شما توصيه مي کنيم که فوراً همان جا از او خداحافظي کنيد .هيچ رابطه اي نخواهد توانست بدون «تک همسري »رشد کند و چنانچه او اين ارزش و احترام را برايتان قائل نيست که حتي به تعهد سطح (1)در برابر شما پايبند باشد ، ارزش آن را نيز
نخواهد داشت که منتظر او بمانيد .

تعهد سطح(2)

تعهد به اينکه در جهت خلق صميميت و ارتباط احساسي بر روي رابطه تان کار کنيد .
آنگاه که «تک همسري »گزيديد ، احتمالاً چند هفته ي بعد را به اين خواهيد گذراند که دانش و شناخت خود را نسبت به يکديگر عميق تر کنيد و ميزان تفاهم تان را بسنجيد .اين سطح از تعهد ، منابع «رابطه در حال رشد »است که در به آن پرداختم ، هرگاه احساس کنيد که :
ـ رابطه تان در حال بهتر شدن است .
ـ ابعاد بيشتري از وقت و زندگي خود را با يکديگر سهيم شده ايد .
ـ به جاي «من »و «تو »ازخودتان به کار بردن کلمه ي «ما »ياد مي کنيد .
آنگاه است که آمادگي تعهد سطح (2)را داريد :«تلاش درجهت خلق صميميت و ارتباط احساسي بيشتر »اين به آن معناست که شما خودتان را ديگر به عنوان يک «زوج »مي شناسيد و اين هويتي است که از درون براي خود قائليد .(وقتي جوان تر بودم اين را «يک فرد ثابت داشتن » مي ناميدند .

قرار داد تعهد سطح (2)

ـ موافقت مي کنيد رابطه اي خاص بوده و ارزش پرورش و بار آورده شدن را دارد .
ـ موافقت مي کنيد رابطه تان اين استعداد بالقوه را داراست که به ارتباطي مستحکم ، صميمي و پردوام تبديل شود .
ـ موافقت مي کنيد که به همراه يکديگر تلاش کنيد تا صادقانه درباره ي افکار و احساسات خود گفت وگو کنيد ، با موانع و مشکلاتي که مانع از صميميت بيشترشان شده است رو به رو شويد ، بياموزيد تا يکديگر را بهتر درک کنيد و در نهايت رابطه اي پردوام و صميمي را خلق کنيد .
درخلال همين مرحله از «رابطه ي درحال رشد است که بسياري از ما به اشتباه تعهد سطح (2)را مطالبه نمي کنيم و اين طور فرض مي کنيم که طرف مقابل نيز همچون ما به «آينده اي مشترک »مي انديشد .تنها به اين دليل که مي گويد ، دوستمان دارد و آن همه مدت وقتش را با ما گذرانده است . موضوعي که وجود دارد ، اين است که شما عملاً درباره ي اين پيش فرض هايتان با او صحبتي نمي کنيد و يک روز ، پس از گذشت ماه ها هنگامي که موضوع ازدواج يا چيزي شبيه آن را به ميان مي کشيد ، او با گفتن اين جمله که «من هيچوقت به تو نگفتم که «آينده اي »خواهم داشت ، من تو را به چشم همسرم نگاه نمي کردم »، قلب تان را خواهد شکست .
هرگز بدون اينکه تعهد سطح (2)را مطالبه کنيد ، بيش از چهار الي شش ماه به يک «رابطه ي درحال رشد »ادامه ندهيد .

تعهد سطح(3)

تعهد به اينکه آينده تان را با يکديگر زندگي کنيد
همين که موافقت کرديد در جهت خلق صميميت و ارتباط احساسي بر روي رابطه تان کار کنيد ، مي توانيد با توجه به اينکه چه سني داريد و شرايط پيرامون مرابطه تان به چه صورت است ، شش ماه و حتي بيشتر نيز بر رو ي خلق صميميت و ارتباط روحي مطلوب تان وقت صرف کنيد .هرچه سن تان کمتر باشد ، بايد پيش از آنکه بر سرتعهد سطح (3)با يکديگر به توافق برسيد ، وقت بيشتري صرف کنيد .چنانچه بيست تا بيست و چهار ساله هستيد ، احتمالاً وقت بيشتري احتياج داريد تا مهارت هاي زناشويي و ارتباطي بيشتري بياموزيد و از لحاظ احساسي پخته تر شويد تا اينکه عشق تان پايه و اساس مستحکم تري بيابد .
چنانچه ميان سي تا چهل سال ، سن داريد و در گذشته روابطي جدي داشته ايد و به وضوح مي دانيد که «چه کسي »هستيد و «چه چيزي »مي خواهيد ، ممکن است به وقت کمتري احتياج داشته باشيد و نخواهيد براي رشد و توسعه ي رابطه ي خود به اين ميزان وقت صرف کنيد و آمادگي تعهد براي آينده اي مشترک را در
ظرف همان سال اول داشته باشيد .هرمورد با موارد ديگر متفاوت است. هنگامي آمادگي تعهد سطح (3)را داريد که :
ـ ارتباطي قوي و سالم را خلق کرده باشيد .به طوري که تقريباً در تمامي اوقات از عملکرد مطلوبي برخوردار باشد .
ـ مطمئن باشيد مايليد و مي خواهيد آينده تان را تا پايان عمر ، درکنار يکديگر بگذرانيد .
ـ هيچگونه تمايلي به اينکه از وقت و انرژي تان بر روي شخص ديگري سرمايه گذاري کنيد ، نداريد .
ـ کاملاً احساس کنيد ،نامزدتان تقريباً در تمامي اوقات شما را دوست دارد و ارزش شما را مي داند .

قرارداد تعهد سطح (3)

ـ موافقت مي کنيد که مايليد و مي خواهيد زندگي تان را با يکديگر بگذرانيد .
ـ موافقت مي کنيد که به اين تعهد خود با :
1 ـ نامزد شدن يا ازدواج کردن
2 ـ برنامه ريزي براي نامزد شدن يا ازدواج کردن در اولين فرصت
3 ـ خواستگاري رسمي و اعلام رابطه
صورت رسمي بدهيد و هرگونه شک ، ترديد و مانعي را که در رابطه با شروع زندگي مشترک داريد ، برطرف کنيد .
موافقت مي کنيد که به کار کردن بر روي خود و رابطه تان ادامه دهيد ، تا هر گونه شک ،ترديد و مانعي را که در رابطه با شروع زندگي مشترک داريد ، برطرف کنيد .
احتمالاً تاکنون دريافته ايد که يک تعهد سطح(3)توافقي است .برسر اين موضوع که آينده تان را با يکديگر زندگي کنيد .اين تعهد به آن معنا است که مي دانيد ، مايليد و مي خواهيد زندگي تان را با هم بگذرانيد اما ممکن است بخواهيد نامزد بمانيد و به دلايلي ، تمام و کمال آمادگي نداشته باشيد که زندگي
مشترک را سريعاً آغاز کنيد .(اين کار يک تعهد سطح (4)خواهد بود ).درصفحات بعد ، به جنبه هاي مثبت و منفي نامزدي طولاني نيز خواهيم پرداخت .
تعهد سطح (3)ممکن است براي هر زوجي ، معناي خاص خود را داشته باشد .بسته به اينکه تا چه حد سنتي و غيرسنتي باشيد و بسته به شرايط پيرامون رابطه تان ، تعهد سطح(3)متفاوت خواهد بود .در زير نمونه هاي از چندين زوج و تعهد سطح (3)هريک آورده شده است .

آني و کريس :در حال نامزد شدن

آني ، بيست و نه ساله و کريس سي و يک ساله ، ماه هاست که يکديگر را مي شناسند .هيچ يک از آن ها قبلاً ازدواج نکرده اند و هر دو در شغل مورد علاقه شان مشغول به کار هستند .آن ها ، سال گذشته را صرف شناخت خود و خانواده هاي يکديگر و نيز صحبت درباره ي آينده کردند .از اين مراودات، ارتباطي قوي و پر مهر ساخته اند که مايلند آن را تا پايان عمرشان حفظ کنند .گرچه آن ها درباره ي ازدواج صحبت کرده اند ، اما هيچگونه تصميم قطعي در اين باره نگرفته اند .بنابراين ، کريس تصميم گرفت به طور رسمي به آني پيشنهاد ازدواج بدهد و در پي آن رسماً نامزد شدند .عروسي خود را براي يک سال ديگر برنامه ريزي کردند، تاپيش از آنکه عملاً زندگي مشترک را شروع کنند ، وقت بيشتري جهت مستحکم تر کردن پيوندشان داشته باشند .
کريس و آني نسبتاً سنتي هستند .از اين رو تصميم گرفتند گر چه اوقات زيادي را با يکديگر مي گذرانند ، اما تا پس از عروسي با هم ، هم خوابه نشوند .براي آن ها نامزد شدن تحقق مطلوبي از تعهد سطح (3)بود .

جون و کيت :نامزد ماندن

جون ،سي و شش ساله و کيت ، سي و هفت ساله ، دو سال و نيم است که يکديگر را مي شناسند .جون قبلاً يک بار ازدواج کرده است و بچه اي از ازدواج قبلي خود ندارد .والدين جون و کيت از هم جدا شده بودند ؛ بنابراين از همان ابتدا بسيار تلاش کردند تا صادقانه درباره ي افکار و احساسات شان با يکديگر گفت وگو کنند و رابطه اي را که مطلوبشان بود خلق کنند.ارتباط بين آن ها قوي و سالم است و مي دانند که حال ،وقت آن است که آن را به مرحله ي جديدي وارد کنند . گرچه هيچ يک از آن ها فعلاً آمادگي زندگي مشترک را ندارند و جون نيز در نظر ندارد که درآينده ي نزديک بچه دار شود (شايد نيز هرگز نخواهد بچه اي داشته باشد )بنابراين از اينکه ازدواج کند ، مردد است .کيت مخالفتي ندارد و گرچه نمي تواند آينده اي بدون جون را تصور کند ، اما مي داند که جون همچنان روي ديدهاي منفي خود نسبت به ازدواج و براي غلبه برترس ها و ترديدهايش کار مي کند .پس از صحبت و گفت وگو درباره ي احساسات خود به اين نتيجه رسيدند تا ازدواج و زندگي مشترک را به بعد موکول کنند .اين حرکت براي هر دو آن ها به معناي تهديدي جديد و قوي بود و آنان را آماده ي تعهد سطح (4)خواهد کرد .
جون و کيت زياد سنتي نيستند و اينطور فکر مي کنند که فوراً عروسي کردن و يا نکردن ، تأثيرزيادي در زندگي و آينده ي آنان نخواهد داشت .هر دو از اين تصميم راضي هستند چرا که دو منظور را براي آنان برآورده مي کند .
ـ آنان را آماده ي تعهد سطح (4)مي کند .
ـ به آنان امکان مي دهد که وقت بيشتري داشته باشند تا بر ترس ها و نگراني هاي خود در رابطه با ازدواج غلبه کرده و آن ها را التيام بخشند .

جنبه هاي مثبت و منفي نامزدي طولاني

ظرف چند دهه ي گذشته ميليون ها زوج از تمامي گروه هاي سني ، به دلايل مختلف نامزد شدن را سرآغازي بر زندگي مشترک خود قرار داده اند .نکته ي مهم :چنانچه احياناً در رابطه با اين نوع از ارتباط به واسطه ي ارزش ها و باورهاي مذهبي يا اخلاقي تان ، نظريات ، قضاوت ها و داوري هاي به خصوص و نه چندان مساعدي داريد ،در اينجا از شما خواهش مي کنم به اين نکته توجه کنيد که من در اينجا صرفاً از نقظه نظر روانشناختي به اين قضيه پرداخته ام .شايان ذکر است که هر دو عواقب مثبت و منفي نامزدي طولاني با شخص مورد علاقه تان را درک کنيد .

جنبه هاي مثبت

از آنجا که به عنوان يک روانکاو و مشاور خانواده در طول ساليان شاهد بسياري از روابط مختل و عاري از سازش و تفاهم بوده ام ، بخشي از وجودم احساس مي کند که چه خوب بود چنانچه امکان داشت تمامي زوج ها پيش از آنکه تصميم به ازدواج بگيرند ، مي توانستند يکديگر را خوب بشناسند .
نمي توانم بگويم که واقعاً چه تعداد از روابط ناسالم پايان پذيرفته بود تنها اگر طرفين معناي «بيست و چهار ساعت با هم بودن در زير يک سقف »را درک کرده بودند و با مسائل و موضوعاتي رو به رو شوند که به طور معمول از رويارويي با آن اجتناب مي کردند .مسائل و موضوعاتي که به واسطه ي ديدارهاي محدود آخرهفته و يا حداکثر چند بار در طول هفته اصولاً امکان پذير نبود و فرصتي نيزرخ نمي داد تا بروز کنند و يا به عبارت ديگر«رو شوند».
در زير برخي از جنبه هاي مثبت نامزدي طولاني آورده شده است :
ـ قسمت هايي از شخصيت همسرتان را خواهيد شناخت که به طور معمول امکان ندارد بر آن ها آگاهي يابيد ،مگرآنکه با هم زندگي کنيد .براي شناخت شخصي که به طور متناوب و نه پيوسته او را مي بينيد ،هيچ راهي بهتر از اين نيست که عملاً با او زندگي کنيد ، در ديدارهاي کوتاه دو يا سه ساعت در هفته ، بيشتر افراد بهترين رفتارشان را نشان مي دهند ، اما واقعيت در زمان طولاني تر آن هم هنگامي آشکار مي شود که با هم زير يک سقف زندگي کنيد . هنگامي که با کسي زندگي مي کنيد ، عادت ها ، نگرش ها و رفتارهايي را از او مي بينيد که هرگز از اوسراغ نداشتيد .چرا که او در محل زندگي دائم و يا به عبارتي «منطقه ي امن »او مي بينيد که همان خانه اش باشد و بنابراين جنبه هايي از شخصيت او را خواهيد ديد که اگر مثلاً فقط با او بيرون مي رفتيد ، امکان نداشت که ببينيد .او را هنگامي مي بينيد که خسته ، مريض ، عصباني ، مأيوس و غرغرو است .زندگي مشترک قدرت و خويشتن داري مي طلبد و ايجاب مي کند طرفين ، سازش و انعطاف پذيري هايي از خود نشان دهند . تنها با زندگي مشترک است که طيف کامل تري از عکس العمل هاي احساسي و روحي شريک زندگي تان بر شما فاش
مي شود .
داستان هاي وحشتناک بي شماري درباره ي ازدواج بسياري از مراجعينم شنيده ام که به محض آنکه زندگي مشترک زير يک سقف را آغاز کرده اند چيزهايي از همسرشان کشف کرده اند که برايشان غيرقابل قبول و غيرقابل تحمل بوده است .ازدواج به خودي خود بدون تکان ها و شوکه شدن هاي ناخوشايندي از اين دست ، به اندازه ي کافي سخت است .
ـ در مي يابيد که آيا سبک زندگي شما و همسرتان از تفاهم و هماهنگي حقيقي برخوردار است يا خير .بسياري از مردها براي روابط عشقي دراماتيک معشوق هاي فوق العاده اي هستند ، اما شوهرهاي بسيار بدي هستند . بسياري از زن ها نيز رفيق هاي «نيمه وقت »فوق العاده اي هستند ؛ اما همسران و مادران تمام وقت وحشتناکي اند .ممکن است از عشق ورزيدن به کسي لذت ببريد ، اما از زندگي با او بيزار باشيد .ويژگي هايي که موجب مي شوند ، عاشق کسي شويد و يا از ديدن او لذت ببريد ، ممکن است کافي نباشد تا هماهنگي هميشگي شما راپس از آنکه همخانه شديد ، تضمين کنند . ممکن است ، دريابيد که سبک زندگي شما و همسرتان با يکديگر هماهنگي و همخواني ندارند و اين چيزي است که هرگز نمي توانستيد بفهميد مگر آنکه همخانه بوديد .
ـ در مي يابيد که قابليت و توانايي همسرتان در ايجاد ارتباطي حقيقي و کانوني گرم ، به چه ميزان است .همان گونه که قبلاً نيز گفتم ، زندگي مشترک ، قدرت و خويشتن داري مي طلبد و ايجاب مي کند طرفين سازشکار و انعطاف پذير باشند .به اين دليل که عادات و خواسته هاي دو انسان متفاوت و منحصر به فرد ،حال با يکديگر ادغام مي شوند .ممکن است هرگز متوجه نشويد که همسرتان تا چه ميزان تمايل و قابليت ارتباطي مستحکم و صميمي را دارد ؛ مگر اينکه تعهد زندگي مشترک با او را عهده دار شويد .تنها وقتي که مجبوريد با هم درباره ي امور اقتصادي ، غذا ، مسئوليت هاي خانه ، تملکات و ... تصميم بگيريد خواهيد توانست از اينکه آيا همسرتان همراه خوبي است ، مطمئن شويد .
ـ مي توانيد از ازدواج به دلايل نادرست و زندگي مشترک زود هنگام و نسنجيده برحذر باشيد .گرچه زندگي مشترک مي تواند تجربه ي شيريني از يک رابطه باشد ، اما چنانچه زود هنگام ، نپخته و نسنجيده بدان وارد شويد ، اشتباهي بزرگ خواهد بود .به بسياري از زوج ها مشاوره داده ام که «به دلايل نادرست »زير ،زندگي مشترک را آغاز کرده بودند :
ـ صرفه جويي در هزينه ي اجاره خانه (در مواردي که زن و مرد هر يک ، خانه ي استيجاري جداگانه اي داشته اند ).
ـ صرفه جويي در هزينه هاي رفت و آمد و رستوران
ـ به اين دليل که يکي از طرفين خانه «قشنگ تري »داشته است .
ـ به اين دليل که مي خواستند زودتر «مستقل »شوند .
ـ تا بتوانند اوقات بيشتري با هم باشند .
ـ به اين دليل که يکي از طرفين مي ترسيده است ديگري را از دست بدهد .
زندگي مشترک و همخانه شدن پيش از آنکه رابطه ي شما و همسرتان به سطح رضايت بخش و قابل قبولي از تعهد ، پختگي و ثبات روحي رسيده باشد ، مي تواند عملاً موجب تسريع فروپاشي رابطه گردد .
چنانچه آمادگي تحمل فشارهاي زندگي مشترک را نداريد ، ممکن است رابطه تان زير بار تنشي از هم بپاشد که زندگي مشترک زود هنگام با خود به همراه خواهد آورد .
ـ ممکن است ازدواج زود هنگام موجب شود که از لحاظ روحي و عاطفي « تنبل »شويد .چنانچه ازدواج و زندگي مشترک برايتان به صورت هدفي بزرگ درآمده باشد و نيز پيش از آنکه به راستي آمادگي آن را داشته باشيد ، زندگي مشترک را آغاز کنيد ، اين خطر را به جان خريده ايد که ديگر همچون گذشته از لحاظ روحي و احساسي فعال نباشيد .به اين معنا که ممکن است براي حفظ آرامش و از رويارويي با مسائل و مشکلات تان سرباز بزنيد ، مخصوصاً اگر نياموخته باشيد که چگونه با همکاري يکديگر بر روي مشکلات و درگيري هايتان کار کنيد تا
آن ها را حل کنيد .اين امکان وجود دارد که به همسر خود توجه و قدرداني کمتري از گذشته نشان دهيد و از رابطه تان در بسياري از جهات غافل شويد ، چرا که ديگر او مال شما است و هميشه در کنارتان است .
«توافق»و «قرار »زندگي مشترک با کسي ،لزوماً به معناي رابطه و ارتباط با او نيست ؛ بلکه تنها يک صورت اظهار و ابراز آن است .
يکي از معمول ترين و رايج ترين اشتباهاتي که بسياري از زوج ها مرتکب مي شوند ، اين است که از لحاظ عاطفي تنبل و کم کار مي شوند و اين ريسک براي آن دسته از زوج هايي که پيش از تثبيت يک پيوند احساسي مستحکم ، زندگي مشترک را آغاز کرده باشند ، بسيار نيز خطرناک است .

جنبه هاي منفي

در زير برخي از جنبه هاي منفي نامزدي طولاني آورده شده است :
ـ ممکن است رابطه تان را که هنوز به ازدواج نينجاميده است ، با توقعات زيادي و نابه جا ازهمسرتان که براي شما همه کار انجام دهد ،خراب کنيد.
ـ ممکن است انگيزه و تمايل تان را نسبت به تعهد سطح بعد از دست بدهيد و از تقبل تعهد سطح (4)(مادام العمر )سرباز بزنيد .احتمالاً اين ضرب المثل را شنيده ايد :«چرا هنگامي که مي توانيد شيرمجاني به دست آوريد ، گاو بخريد ؟ »بسياري از ما در هنگامي که مي خواهند دخترهايشان را متقاعد کنند که از روابط جنسي با پسرها برحذر باشند ، اين ضرب المثل را به کار مي برند .به اين معنا که چنانچه با پسرها رابطه ي جنسي برقرار کنيد ، ديگر با شما ازدواج نخواهند کرد ؛ زيرا آنچه را که مي خواستند ، حال ديگر به دست آورده اند .بسيارشنيده ام که همين ايراد را به نامزدي هاي طولاني مي گيرند :« اگر مردي با شما ارتباط داشته باشد و از مزاياي زندگي خانوادگي بهره مند باشد ، انگيزه اي نخواهد داشت تا از شما بخواهد با او ازدواج کنيد »معتقدم که در برخي موارد اين موضوع صحت دارد .مخصوصاً چنانچه تعهد سطح (3)را هنوز دريافت نکرده باشيد و از لحاظ احساسي يا جنسي با کسي درگير شده باشيد و مدت کافي با يکديگرآشنا نبوده باشيد و نسبت به يکديگر شناخت کافي کسب نکرده باشيد .بعضي از مردها (يا زن هاي «تعهد گريز »)ممکن است خود راپشت نامزدي پنهان کنند تا صميميتي را تجربه کنند که محتاجانه به دنبالش هستند و در عين حال از تعهد نهايي ازدواج و مسئوليت هاي آن راحت باشند .
به عقيده ي من راه حل اين نيست که از نامزد شدن يا نامزد ماندن با کسي حتماً خودداري کنيم ، مگر اينکه خودتان احساس کنيد اين کار براي شما درست است .چنانچه به زندگي مشترک با کسي مي انديشيد ، اما سازمان و ساختار رسمي و سنتي ازدواج را ترجيح مي دهيد ، پيش از آنکه با او همخانه شويد ، بايد درباره ي تمامي موضوعات فوق با همسرتان مذاکره و گفت وگو کنيد تا از سوء تفاهم هاي احتمالي جلوگيري کنيد .ممکن است بخواهيد براي خود يک مهلت زماني در نظر بگيريد .براي نمونه ، نه ماه الي يک سال ؛ تا درخلال اين مدت بتوانيد رابطه تان را مجدداً ارزيابي کنيد و بفهميد که آيا آمادگي ازدواج را داريد يا نه .

تعهد سطح (4)

تعهد به اينکه تا پايان عمر با يکديگر زندگي خواهيد کرد .
هنگامي آمادگي تعهد سطح (4)را داريد که :
ـ مدتي از تعهد سطح(3)شما گذشته باشد (نامزد شده باشيد ، براي نامزدي برنامه ريزي کرده باشيد و ...)و بر روي مسائل و مشکلات احساسي و روحي خود کار کرده باشيد و به نتايج خوبي نيز رسيده باشيد .
ـ به رابطه ي خود اعتماد و ايمان کامل داشته باشيد و بدانيد که به رغم هرگونه سختي ها و ناملايمات مي تواند ادامه يابد و رشد کند .
ـ مشتاق و آرزومند آن باشيد که با همسرتان سطوح عميق تري از عشق و صميميت را تجربه کنيد و تمام و کمال به او و به ازدواج تان تن در دهيد .

قرار داد تعهد سطح (4)

ـ موافقت مي کنيد که مايليد و مي خواهيد باقي مانده ي عمرتان را با يکديگر زندگي کنيد .
ـ موافقت مي کنيد که به عنوان همسر مادام العمر يکديگر ،رابطه تان را همانند «فرزندتان »گرامي داشته و از آن حمايت کنيد .
ـ موافقت مي کنيد تا هرگونه تعهدات ديگران را نيز که براي اتحاد و يگانگي هر چه بيشتر شما لازم باشد ، بپذيريد .
براي اکثر مردم يک تعهد سطح(4)با ازدواج رسمي و قانوني همراه با مراسمي به خصوص تحقق مي پذيرد .براي برخي ديگر که کمتر سنتي هستند ممکن است مراسم چندان مهم نباشد و ازدواج خود را خصوصي تر برگزار کنند .درهرشکل ، يک تعهد سطح(4)بالاترين فرم تعهد است که مي توانيد در قبال کسي عهده دار شويد .

پي نوشت :

1-Neure Linguistic Programming.
2-اين کتاب توسط انتشارات نسل نو انديش چاپ شده است.

منبع:کتاب آيا تو آن گمشده ام هستي




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.