همسفر سپيده.....

شعری درباره شهید عباس بابایی بگذار سرشگ ديده خون گردد دل راهي وادي جنون گردد بگذار نفس به سينه بفشارم تا شرح غمش به ناله بنگارم اي ياد تو درد صبح و شام ما برروح بزرگ تو سلام ما خورشيد بلند آشيان بودي سردار سپاه عاشقان بودي
چهارشنبه، 7 مرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
همسفر سپيده.....
همسفر سپيده.....
همسفر سپيده.....






شعری درباره شهید عباس بابایی
بگذار سرشگ ديده خون گردد
دل راهي وادي جنون گردد
بگذار نفس به سينه بفشارم
تا شرح غمش به ناله بنگارم
اي ياد تو درد صبح و شام ما
برروح بزرگ تو سلام ما
خورشيد بلند آشيان بودي
سردار سپاه عاشقان بودي
اي لاله داغديده بابايي
اي همسفر سپيده بابايي
بودي تو هميشه يار مظلومان
پيوسته بودي کنار محرومان
افسوس که از ميان ما رفتي
چون نور ز ديدگان ما رفتي
فرياد خدا، خدا، خدا کردي
پرواز به عرش کبريا کردي
مائيم هميشه داغدار تو
در سينة ما بُوَد مزار تو
اي طاير پر شکسته بابايي
خورشيد به خون نشسته بابايي
اسطوره عشق و شور و ايماني
قرباني روز عيد قرباني
چون هست به سوي ما نگاه تو
همواره دهيم ادامه راه تو

شاعر: سرهنگ عباس براتي پور
منبع:http://www.sajed.ir




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.