مایکل اوکشات و تاریخ‌نگاری کمبریج (قسمت دوم)

گذشته‌ی تاریخی ابدأ گذشته نیست، زمان حال است. گذشته‌ای نیست که تا زمان حال باقی مانده باشد، باید زمان حال باشد. اما زمان حال به این عنوان، معاصر صرف نیست. گذشته‌ی تاریخی به عنوان چیزی متفاوت از عالم تجربه ی کنونی در مقابل آن قرار نمی گیرد. به صورت گذشته، سازمان خاصی از آن عالم است.
جمعه، 21 دی 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مایکل اوکشات و تاریخ‌نگاری کمبریج  (قسمت دوم)
نگاهی به تاریخ‌نگاری کمبریج  
 
چکیده:
گذشته‌ی تاریخی ابدأ گذشته نیست، زمان حال است. گذشته‌ای نیست که تا زمان حال باقی مانده باشد، باید زمان حال باشد. اما زمان حال به این عنوان، معاصر صرف نیست. گذشته‌ی تاریخی به عنوان چیزی متفاوت از عالم تجربه ی کنونی در مقابل آن قرار نمی گیرد. به صورت گذشته، سازمان خاصی از آن عالم است.
 
تعداد کلمات: 1037 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
 
مایکل اوکشات و تاریخ‌نگاری کمبریج  (قسمت دوم)
نویسنده: رابین جورج کلینگوود
ترجمه: علی اکبر مهدیان

تاریخ با عالم معینی از اندیشه ها شروع میکند و با منسجم کردن آن عالم پایان می یابد، شبیه هر شکل تجربه است. داده ها یا موادی که مورخ با آن شروع می کند، مستقل از تجربه ی او نیستند، آنها خود تجربه ی تاریخی او به صورت اولیه ی آن هستند. آنها اندیشه هایی اند که قبلا در پر تو مفروضات تاریخی خود او مفهوم شده اند، و نقد دانش تاریخی در ابتدا نه به کشف مواد تا کنون ناشناخته، بلکه به تجدید نظر این مفروضات اولیه روی می آورد. در نتیجه، رشد دانش تاریخی نه با افزودن واقعیات تازه به آنها، که هم اکنون شناخته شده اند، بلکه با تغییر شکل اندیشه های قدیم در پرتو اندیشه های جدید فراهم می آید. «روند کار در تفکر تاریخی هرگز یک فرایند گرد آوری نیست؛ فرایندی است که با آن یک عالم معین از اندیشه ها به عالمی که بیش از یک عالم است تغییر شکل می یابد.

مفروضاتی که به مدد آنها تجربه ی تاریخی تاریخ، نه به صورت عام و نه به صورت دیگر رخ می دهند؟ فرض اول اندیشه ی گذشته است، اما تاریخ به معنی دقیق کلمه گذشته نیست. گذشته ی تاریخی گذشته ی خاصی است؛ نه صرف گذشتهی به یاد آمده است، نه گذشتهی به وهم در آمده؛ نه گذشته ای که ممکن است بوده باشد، نه گذشته ای که حتما بوده است؛ کل گذشته نیست، زیرا با این که تمایز بین گذشته ی تاریخی و گذشته ی غیر تاریخی اغلب نادرست و خودسرانه ترسیم شده، تمایزی حقیقی است؛ گذشته ی عملی هم نیست؛ یعنی گذشته ای که ما شخصا به آن متصل باشیم، مثلا در عشق میهن پرستانه به دستاوردهای گذشته ی کشورمان با پیوند زدن ارزش دینی به موقعیت هایی که اصول اعتقادات ما از آن زاده شده است. گذشته ی تاریخی، «گذشته به خاطر خود آن است» (ص ۱۰۶)؛ گذشته درست در حدی که گذشته است، با زمان حال متفاوت و از آن مستقل است؛ گذشته ای ثابت و پایان یافته، گذشته ای مرده؛ یا بهتر بگوییم، مورخ این گونه به آن فکر می کند. و این یعنی از یاد بردن این که تاریخ تجربه است. گذشته ی پا بر جا و پایان یافته، گذشته ای است جدا شده از تجربه ی حال، و بنابراین جدا شده از مدارک (زیرا مدارک همیشه در زمان حالاند) و بنابراین غیر قابل دانستن است. «آنچه واقعا اتفاق افتاده»، فقط «چیزی» است که مدارک ما را مجبور میکند باور کنیم. به این سان، فاکتهای تاریخ فاکتهای زمان حال اند. گذشته ی تاریخی، عالم اندیشه هایی است که مدارک زمان حال آن را در زمان حال خلق می کنند. در استنباط تاریخی، ما از عالم کنونی مان به عالم گذشته سیر نمیکنیم؛ حرکت در تجربه همیشه حرکتی درونی عالم کنونی اندیشه هاست.

   بیشتر بخوانید:  مشخصه‌های تاریخ‌نگاری مسیحی

نتیجه ی متضاد این است که گذشته ی تاریخی ابدأ گذشته نیست، زمان حال است. گذشته ای نیست که تا زمان حال باقی مانده باشد، باید زمان حال باشد. اما زمان حال به این عنوان، معاصر صرف نیست. زمان حال است، برای این که تمام تجربه هر چه باشد زمان حال است، اما زمان حال صرف نیست، گذشته هم هست و این گذشتگی شامل تعدیل خصوصیت آن به عنوان تجربه است. گذشته ی تاریخی به عنوان چیزی متفاوت از عالم تجربه ی کنونی در مقابل آن قرار نمی گیرد. به صورت گذشته، سازمان خاصی از آن عالم است. «تاریخ، به سبب آن که تجربه است، زمان حال است...، ولی به سبب آن که تاریخ است، به صورت گذشته، شکل بندی تجربه به عنوان یک کل است، تصریح گذشته ای است که گذشته نیست و زمان حالی است که حال نیست». به گمان من این به معنای آن است که فکر مورخ یک تجربه ی کاملا اصیل است، اما چیزی که او تجربه میکند چیزی است که اکنون در ذهنش میگذرد و در حدی که آن را خارج از دسترس خود در گذشته قرار می دهد، مفهوم درستی از آن به دست نمی آورد؛ در قفسه های خیالی زمان گذشته چیزی را مرتب میکند که تمام و کمال در حال حاضر است و ابدأ گذشته نیست و این دال بر آن است که او درباره ی گذشته مرتکب اشتباهات تاریخی می شود. گذشته ای وجود ندارد، مگر برای شخصی که در وجه تاریخی تجربه درگیر است و برای او گذشته چیزی است که او با دقت و منتقدانه فکر می کند که آن است. او در مقام مورخ مرتکب اشتباه نمی شود، تنها اشتباهی که مرتکب می شود این اشتباه فلسفی است که چیزی را که عملا تجربه ی زمان حال است، در گذشته تنظیم میکند.
تاریخ با عالم معینی از اندیشه ها شروع میکند و با منسجم کردن آن عالم پایان می یابد، شبیه هر شکل تجربه است. داده ها یا موادی که مورخ با آن شروع می کند، مستقل از تجربه ی او نیستند، آنها خود تجربه ی تاریخی او به صورت اولیه ی آن هستند. آنها اندیشه هایی اند که قبلا در پر تو مفروضات تاریخی خود او مفهوم شده اند، و نقد دانش تاریخی در ابتدا نه به کشف مواد تا کنون ناشناخته، بلکه به تجدید نظر این مفروضات اولیه روی می آورد. در نتیجه، رشد دانش تاریخی نه با افزودن واقعیات تازه به آنها، که هم اکنون شناخته شده اند، بلکه با تغییر شکل اندیشه های قدیم در پرتو اندیشه های جدید فراهم می آید.
من کل برهان أو کشات را تحلیل نخواهم کرد. به حد کفایت که بر جهت و کیفیت آن دلالت کند گفته ام. نخستین چیزی که درباره ی آن باید گفته شود این است که خودمختاری فکر تاریخی را به طور کامل بر کرسی می نشاند. مورخ در سرای خودش سرور است؛ به دانشمند یا به کس دیگر بدهکار نیست و این سرا فقط با اندیشه های خودش بنا و مفروش نشده است؛ اندیشه هایی که ممکن است با اندیشه های مورخان دیگر یا با گذشته ی واقعی که آنان همه مثل هم در صدد شناخت آن اند، مطابق باشد یا نباشد. سرایی است که همه ی مورخان در آن ساکن اند، و نه فقط از ایده های مربوط به تاریخ، بلکه از خود تاریخ درست شده است. از این دیدگاه مضاعف، خودمختاری و عینیت فکر تاریخی، که فقط دو نام برای عقلانیت آن و خصوصیت آن به عنوان یک صورت اصیل تجربه اند، أو کشات قادر است به سهولت هر نوع اثبات گرایی تاریخی را نقد کند، چه آن چیزی که بری با اشاره های مکرر و نافذ می آموزاند، چه آنچه مردم شناسان طبیعت گرا و رئیسشان سر جیمز فریزر به آن عمل می کردند. به علاوه، او در وضعی است که می تواند به سرعت قال ایرادات فلسفی بر اندیشه ی خود تاریخ را بکند؛ از جمله ایراداتی که نویسندگانی مانند بزانیت و دکتر اینگ میگرفتند، اما عملا چنین نمی کند.

ادامه دارد..

منبع:
مفهوم کلی تاریخ، رابین جورج کالینگوود، ترجمه علی اکبر مهدیان،چاپ سوم، اختران، تهران (1396)

   بیشتر بخوانید:
  خمیرمایه‌ی ایده‌های مسیحی
  سرشت تاریخ‌نگاری یونانی ـ رومی
  تاریخ‌نگاری رومی

 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.