رییس جمهور دوست داشتنی

محمد علی کوچک سال‏ها پیش، در شهرستان قزوین در خانواده‏ای مذهبی به دنیا آمد. او در سن چهارسالگی پدرش را از دست داد. محمد علی بابایش را خیلی دوست داشت. همان طور که شما بابایتان را خیلی دوست دارید. بعد از مرگ پدر، داداش بزرگ‏ترِ علی و مادر مهربانش جای خالی پدر رابرایش پرکردند. محمد علی کوچک‏ترین فرزند خانواده رجایی بود؛ محمد علی رجایی.
شنبه، 31 مرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رییس جمهور دوست داشتنی
رییس جمهور دوست داشتنی
رییس جمهور دوست داشتنی




به مناسبت شهادت محمد علی رجایی

حادثه تلخ

در سال 1360 در چنین روزی حادثه‏ای خیلی تلخ، اتفاق افتاد. حادثه‏ای که همه مردم ایران و رهبر عزیزمان امام خمینی (رحمت الله علیه) را داغدار کرد. در این حادثه تلخ، با انفجار بمب در دفتر ریاست جمهوری، متأسفانه رییس جمهور محبوب ما آقای محمد علی رجایی و نخست وزیر عزیزمان آقای دکتر محمد جواد باهنر شهید شدند. روحشان شاد.

روح بزرگ

محمد علی کوچک سال‏ها پیش، در شهرستان قزوین در خانواده‏ای مذهبی به دنیا آمد. او در سن چهارسالگی پدرش را از دست داد. محمد علی بابایش را خیلی دوست داشت. همان طور که شما بابایتان را خیلی دوست دارید. بعد از مرگ پدر، داداش بزرگ‏ترِ علی و مادر مهربانش جای خالی پدر رابرایش پرکردند. محمد علی کوچک‏ترین فرزند خانواده رجایی بود؛ محمد علی رجایی.

کار سخت

روزها گذشت. محمد علی بزرگ و بزرگ تر شد. او در سن سیزده سالگی به خاطر درآوردن خرج خانواده به همراه مادر به تهران آمد و شروع به کار کرد. مدتی دست فروشی کرد و مدتی در بازار تهران شاگرد بود. علی خیلی شجاع بود. از سختی‏ها و مشکلات هیچ ترسی نداشت. از همان کودکی و نوجوانی به فکر پیدا کردن راه حلی برای مشکلاتش بود. هرگز در برابر سختی‏ها تسلیم نشد. آخر او روح بزرگی داشت. درست مثل همه آدم‏های بزرگ. سال‏ها بعد همین دانش‏آموزِ موفق با تلاش و کوشش زیاد به مقام ریاست جمهوری رسید و امروز روز شهادت آن مردِ بزرگ است؛ شهید محمد علی رجایی.

ورود به ارتش

شهید رجایی در سن 17 سالگی وارد آموزشگاه نیروی هوایی ارتش شد. مدت پنج سال در آن جا مشغول به تحصیل بود. بعد از مدتی،از ارتش استعفاء کرد. او در این پنج سال که در نیروی هوایی بود با کوشش زیاد ادامه تحصیل داده بود و موفق شده بود که دیپلم بگیرد. بعد از استعفاء از ارتش، در شهر بیجار به معلمی مشغول شد. او در کنار کار، درس هم می‏خواند. رجایی نمی‏توانست در برابر ظلم‏های شاه ساکت بماند. او با شاه مخالفت می‏کرد. بارها ساواک او را دستگیر کرد. او را زیاد اذیت و شکنجه کردند؛ اما او هرگز تسلیم نشد.

احترام به مادر

شهید رجایی از همان دوران کودکی خیلی باادب بود؛ به مادر و برادر بزرگش که سرپرستی او را به عهده داشتند خیلی احترام می‏گذاشت. یکی از برادرانش می‏گوید: «محمد علی، مادر را خیلی دوست داشت. او را خیلی احترام می‏کرد. گاهی وقت‏ها که به خانه می‏آمد و می‏دید که مادر ناراحت است، آنقدر با او شوخی می‏کرد تا خنده روی لب‏های مادر می‏نشست. دست به سینه، روبه روی مادر می‏ایستاد. هرگز حرف بدی به برادر بزرگش نمی‏گفت و آنها را خیلی دوست داشت.»

توجه به محرومان

شهید رجایی خیلی مهربان بود و همه او را دوست داشتند. هنوز هم که بیست و سه سال از شهادتش می‏گذرد، همه بزرگترهای شما از او به خوبی یاد می‏کنند. چون شهید رجایی توجه زیادی به مردم فقیر و کم درآمد جامعه داشت و خودش را خدمتگزار مردم می‏دانست. شهید رجایی طرحی را در کمیته امداد اجرا کرد که به فقیران بالای شصت سال کمک کند، نام این طرح، طرح شهید رجایی است.

محمد علی، پیرو حضرت علی علیه‏السلام

شهید رجایی فروتن بود و ساده زندگی می‏کرد؛ مثل همه مردم عادی ایران. او با این که رییس جمهور شده بود، بدون هیچ مراقب و نگهبانی توی شهر رفت و آمد می‏کرد. مردم تصور می‏کردند این مردی که می‏بینند رییس جمهور نیست. شاید کسی است که شبیه رییس جمهور است! شهید رجایی از حضرت علی علیه‏السلام الگو می‏گرفت؛ چون از پیروان او بود. روحش شاد و یادش گرامی باد!
برگرفته از : گلبرگ ، شماره 54
منبع:http://www.hawzah.net




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.