مأموریت سی ساله (قسمت سوم)

هانری کوربن همچنین استاد کرسی تاریخ ادیان و الهیات پروتستان بود. کربن به واسطه او و کلاس های دانشگاهی اش یا سمینارهایی که در منازل باروزیها تشکیل میشد، با بزرگان معنویت پروتستان آشنا شد.
جمعه، 26 بهمن 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مأموریت سی ساله (قسمت سوم)
کربن و الهیات پروتستان
 
چکیده:
هانری کوربن همچنین استاد کرسی تاریخ ادیان و الهیات پروتستان بود. کربن به واسطه او و کلاس های دانشگاهی اش یا سمینارهایی که در منازل باروزیها تشکیل میشد، با بزرگان معنویت پروتستان آشنا شد.
 
تعداد کلمات: 1335 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه
 
مأموریت سی ساله (قسمت سوم)
نویسنده: پیژن عبد الکریمی

ملوخو گر اشاره کربن متفکری مسیحی با گرایشهای عمیقا دینی است. لیکن به منظور آشنایی بیشتر با پیش زمینه‌های فکری شخصیتی که قصه هایدگر در ایران تا حدود بسیار زیادی از وی سرچشمه می گیرد، در اینجا لازم است اضافه شود که کربن، مطابق با آنچه خود درباره سیر زندگی علمی و فکری خویش می گوید، بیشتر تحت تأثیر پروتستانتیسم و الهیات لوتری است. وی از دانشجویان و دوستان برادران باروزی (ژوزف باروزی و ژان باروزی) است که هر دو از شور دینی عظیمی برخوردار بودند. ژان باروزی بیست سال از عمر خود را صرف نگارش رسالهای عظیم درباره قدیس ژان دولا کروا و تحلیل آثار او کرد. وی همچنین استاد کرسی تاریخ ادیان و الهیات پروتستان بود. کربن به واسطه او و کلاس های دانشگاهی اش یا سمینارهایی که در منازل باروزیها تشکیل میشد، با بزرگان معنویت پروتستان آشنا شد. در سخنان ژان باروزی شور ایمان و معنویت آن چنان طنین انداز بود که کربن را به کشف ساحت جدیدی سوق داد، ساحتی که بعدها از آن به «پدیده کتاب مقدس» تعبیر می کرد. به تعبیر دیگر، کربن به واسطه الهیات لوتری و اندیشیدن در باب معنا و مفهوم کتاب مقدس به تفسیر باطنی و قلبی متون مقدس، یعنی به جانب همان چیزی که از آن به هرمنوتیک تأویل» تعبیر می کند، سوق می یابد. هرمنوتیک تأویل یکی از مهم ترین دلایل عطف توجه او به تفکر هرمنوتیکی هایدگر است. کربن خود می گوید:
همان گونه که با شنیدن تفسیر ژیلسون از ابن سینا تصمیم گرفتم عربی بخوانم تا شخصا متون مربوطه را بررسی کنم، پس از شنیدن تفسیرهای باروزی نیز لازم دیدم مستقیما با محیط و زبان بزرگان اهل معنویت آلمان تماس بگیرم. بنابراین، راهی را که ژان باروزی به من نشان داد برگزیدم و رهسپار آلمان شدم .

  بیشتر بخوانید :   هایدگر، زمان و ملال

کربن در آلمان
کربن در سال ۱۹۳۰ به آلمان رفت و در آنجا با اندیشه های کلامی، دینی و فلسفی بسیاری از صاحب نظران و متکلمان آلمانی آشنا شد. در آلمان و در شهر ماربورگ، نخستین شخصیتی را که ملاقات کرد رودلف اوتو بود که به تعبیر خود کربن، در شمار چهره های درخشان پروتستان مذهب و لیبرال اندیش آلمان بود. کتابهای او در حوزه «تقدس» و «عرفان شرق و غرب» و نیز مطالعات ژرف وی در مورد مکاتب فلسفی و دینی هند، همگان را شگفت زده می کرد. در آلمان کربن همچنین با متکلمان بزرگ دیگری چون کارل بارت، کارل لوویت و یوهان گئورگ هامانه آشنا شد. وی در این کشور در سال ۱۹۳۲، ابتدا کارل بارت و ارنست کاسیرر و سپس هایدگر و کارل یاسپرس" را ملاقات کرد.
به این ترتیب، برای کربن، «ایران و آلمان تبدیل به مکان های جغرافیایی سیر و سلوکی شدند که در حقیقت، درون اقلیم و مناطقی معنوی قرار داشتند». اما باید توجه داشت که کربن سیر فکری و معنوی خویش را از اقلیم ایران و فضای فکری و معنوی آن آغاز کرده بود و سپس پا به قلمرو تفکر متفکران آلمانی نهاده بود.
 
از حوادث مهم و قابل ذکر در زندگی معنوی کربن که در آلمان برایش پیش آمد یکی دیدار با رابیندرانات تاگور ، شاعر و نویسنده بزرگ هند، در زمان اقامتش در ماربورگ و دیگری آشنایی با خانم اولگا فروبه کاپتاین که به همراه رودلف اوتو به تدوین برنامه ای پرداخت که زمینه ساز طرح ارانوس شد، یعنی تشکیل محفلی علمی در شهر آسکونای سویس که بعدها نقش بسزایی در زندگی پژوهشی کربن ایفا کرد. بعدها، در همین جلسات محفل إراتوس بود که کربن فرصت یافت با چهره های ماندگاری چون آدلف پورتمن، استاد آنچه گوته علوم طبیعت می نامید، گرهارت وان درلئو، پدیدارشناس هلندی دین؛ د. ت. سوزوکی، استاد آیین بودایی ذن، ویکتور تسوکر کاندله، پدیدارشناس بیهمتای اتریشی در حوزه موسیقی ارنست بنتس ، که تمامی نهضتهای دینی از قدیم تا روزگار خود را می شناخت؛ دوستانش میرچا الیاده"، ژیلبر دوران، جیمز هیلمن و نیز دیگرانی که در اینجا نمی توان نام همه آنان را آورد آشنا شود. همچنین، در همین جلسات محفل ارانوس است که میان کربن و گرشوم شولم، یعنی کسی که «قباله شناسی را کاملا احیا کرده است..... به ویژه آن که او توجه همگان را به پیوند ناگسستنی میان اشکال باطن مآبی در سه دین بزرگ "اهل کتاب" جلب کرده است» دوستی عمیقی د. بعدها در همین شهر اسکونا، و نیز در شهرهای کوسناخت" و بولینگن بود که کربن با کارل گوستاو یونگ ملاقاتهایی فراموش نشدنی داشت. کربن دوست یونگ بود و از وی بهرهها برد.
 کربن در سال ۱۹۳۰ به آلمان رفت و در آنجا با اندیشه های کلامی، دینی و فلسفی بسیاری از صاحب نظران و متکلمان آلمانی آشنا شد. در آلمان و در شهر ماربورگ، نخستین شخصیتی را که ملاقات کرد رودلف اوتو بود که به تعبیر خود کربن، در شمار چهره های درخشان پروتستان مذهب و لیبرال اندیش آلمان بود. کتابهای او در حوزه «تقدس» و «عرفان شرق و غرب» و نیز مطالعات ژرف وی در مورد مکاتب فلسفی و دینی هند، همگان را شگفت زده می کرد. در آلمان کربن همچنین با متکلمان بزرگ دیگری چون کارل بارت، کارل لوویت و یوهان گئورگ هامانه آشنا شد. وی در این کشور در سال ۱۹۳۲، ابتدا کارل بارت و ارنست کاسیرر و سپس هایدگر و کارل یاسپرس" را ملاقات کرد.
کربن در همین ایام اقامتش در آلمان است که با متکلم بزرگ و مشهور آلمانی رودلف بولتمان و نیز با استاد الهیات دیگری به نام فریدریش هایلر آشنا شده، همچنین به مطالعه درباره عارف بزرگ غربی، سودنبورگ، که آثارش همواره کربن را در زندگی اش همراهی کرده است، می پردازد. کربن در زمان اقامتش در ماربورگ با جمع کثیری از اساتید بنام الهیات مسیحی، از جمله با متخصص برجسته سودنبورگ، ارنست بنتس و پروفسور تئودور زیگفرید و نیز با آرا و اندیشه های کارل لوویت و پدیدارشناس برجسته، گرهارت کروگر آشنا می شود. پروفسور زیگفرید، کربن را از فرمالیسم یا صورت گرایی نظامهای الهیاتی و جدلی برحذر میدارد.
 
ارتباط اولیه کربن با فلسفه آلمان موجب می شود که طی سالهای ۱۹۳۱ تا ۱۹۳۶، چندین بار در این کشور اقامت گزیند. در این مدت او به ترجمه چند اثر درباره الهیات پروتستان از زبان آلمانی به زبان فرانسه می پردازد و با کثیری از بزرگان فلسفه و الهیات آلمان آشنایی و دوستی نزدیک می یابد. مواجهه با پیر موری و فریتس لیب، از دوستان و همکاران کارل بارت، متکلم بزرگ معاصر، دوستی با نیکولا بردیایف که متفکری مشهور و معنوی بود و کربن به لحاظ معنوی خود را بسیار مدیون وی می دانست و آشنایی با ارنست کاسیرر، فیلسوف بزرگ نوکانتی و کسی که در دانشگاه هامبورگ در مناظرات عمومی و دانشگاهی به مباحثه با هایدگر می پرداخت و نخستین بار تفسیر هایدگر از کانت را نه تفسیر، بلکه نوعی مصادره کردن فلسفه کانت تلقی کرد، و نیز کسی که به فیلسوف نمادها مشهور است و کربن به کمک آموزه های او درباره نمادها کوشید به فهم آن چیزی نایل شود که در فلسفه اسلامی به عالم مثال مشهور گشته است، بخش دیگری از زندگی علمی شگفت انگیز کربن را تشکیل میدهد.
 
کثرت شخصیت های علمی، دینی و فلسفی ای که کربن در طول حیاتش با آنها مواجه شده و از آنها اثر پذیرفته است بی نظیر است تا آنجا که زندگی فکری و نظری وی به این اعتبار، بیشتر به افسانه می ماند. ذکر این نام ها و اشاره به کثرت و تنوع شخصیت های بزرگ علمی و فلسفی ای که هر یک به نحوی در حیات فکری و معنوی کربن نقش داشته اند، با این هدف صورت گرفت که نشان داده شود نمی توان به سهولت شخصیت فکری و فلسفی کربن را، که مسئولیت اصلی تفسیر هایدگر در افق حکمت ایرانی اسلامی برعهده او و نه فردید است، زیر سؤال برد، به ویژه آن که فی المثل برخی از نقادان در مواجهه شان با فردید با تمسک به پاره ای از نشانه ها، شخصیت علمی و فلسفی، و حتی روانی این متفکر ایرانی را به دیده تردید می نگرند و لذا از اساس نحوه مواجهه وی با هایدگر را بی پایه و اساس میدانند.
 
اما شاید مهمترین و اثرگذارترین حادثه در زندگی فکری و علمی کربن در آلمان آشنایی نزدیک وی با هایدگر بوده باشد. کربن در بهار ۱۹۳۴، برای نخستین بار به قصد دیدن هایدگر به فرایبورگ رفت. در آن هنگام، با هایدگر مشغول تدوین طرح مجموعه ای شد که نخستین اثر این مجموعه بعدها با عنوان متافیزیک چیست؟ به چاپ رسید. در ژوئیه ۱۹۳۶، کربن مدتی در فرایبورگ اقامت گزید تا مشکلات ترجمه خود را با هایدگر در میان گذارد. بر اساس گزارش خود کربن، هایدگر به طور کلی به وی اعتماد تام داشت، در معادل یابیها، واژه گزینیها و نوآوری های زبانی پیوسته او را تأیید می کرد و در عمل مسئولیت سنگین برگرداندن اصطلاحات خاص تفکرش به زبان فرانسه را به کربن واگذار کرده بود.
 
منبع:
هایدرگر در ایران، بیژن عبد الکریمی، چاپ دوم، مؤسسه پژوهشی حکمت فلسفه ایران، تهران1394

  بیشتر بخوانید :
  مارتین هایدگر
  هایدگر، انسان‌گرایی و تخریبِ تاریخ
  اندیشه سیاسی هایدگر

 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.