با علم جغرافيا بيشتر آشنا شويم(2)

در منابع جمعیت شناسی و اطلس های جغرافیایی، نژادهای بشری به 3 گروه اصلی تقسیم شده اند: نژاد سفید Caucasoid (نژاد شبیه قفقازیها) نژاد زرد Mongoloid (نژاد شبیه مغولیها) نژاد سیاه Negroid (نژاد شبیه زنگیها یا سیاه پوستان)
يکشنبه، 15 شهريور 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
با علم جغرافيا بيشتر آشنا شويم(2)
با علم  جغرافيا بيشتر آشنا شويم(2)
با علم جغرافيا بيشتر آشنا شويم(2)

تهيه كنندگان : عبدالامير كربلايي و ف. مدرك
منبع:راسخون



نژاد مردم قفقاز

در منابع جمعیت شناسی و اطلس های جغرافیایی، نژادهای بشری به 3 گروه اصلی تقسیم شده اند:
نژاد سفید Caucasoid (نژاد شبیه قفقازیها)
نژاد زرد Mongoloid (نژاد شبیه مغولیها)
نژاد سیاه Negroid (نژاد شبیه زنگیها یا سیاه پوستان)
در منابع یاد شده «ترکان» یکی از شاخه های نژاد زرد به حساب آمده اند.

مشخصات نژاد زرد

چشمان سیاه، موهای کشیده (راست) و زبر و بسیار سیاه، پوستی به رنگ زرد عاجی (زرد کم رنگ) تا تیره، بدنی مودار، چشمانی مورب و چهره ای پهن از مهمترین خصوصیات این نژاد به شمار می رود.

ملل و اقوام زرد نژاد

مهمترین شاخه های این گروه عبارتند از: 1- زردنژادان قدیمی شامل؛ اسکیموها، ژاپونی ها، کره ای ها و چینی های شمالی...
2- قبایل ترک و یا ایل های کوچنده به آسیای مرکزی.
3- تبتی ها.
4- ماله ای های آسیای جنوب شرقی شامل؛ برمه ای ها؛ چینی های جنوبی، فیلی پینی ها و تای ها...
5- Red Indians (سرخپوستان) یا ساکنان قدیمی قاره آمریکا.
ملل و اقوام یاد شده به مرور از محدوده اصلی خویش به دیگر نقاط مهاجرت کرده یا یورش برده اند. برخی از آنها در مکانهای جدید تحلیل رفته و برخی با آنها نژادی دو رگه را تشکیل داده اند.

مشخصات نژاد سفید

این مردم بزرگترین گروه نژادی روی زمین را تشکیل می دهند و دارای نشانه های فیزیکی بسیار متنوع و متغیرند مانند: ساختمان بدنی متفاوت، بینی های کوچک و بزرگ در فرمهای مختلف، صورتهای مودار، جمجمه های جوراجور، دهان ولبهای گوناگون، پوستی از بسیار سفید تا بسیار تیره که آنها را از دو گروه نژادی دیگر متمایز می سازد.

قلمرو نژاد سفید

از مناطق قطبی شمال تا صحرای شمال آفریقا، از جزایر آزور در شمال اقیانوس اطلس تا رودخانه سیحون و جنوب کوههای هیمالیا، محدوده اصلی نژاد سفید است که از این پهنه وسیع به دیگر نقاط مکشوفه جهان، چون آمریکا و استرالیا مهاجرت کرده و در برخی از این نواحی نژادی دورگه را به وجود آورده اند. از شمال سیبری تا سیحون و از جنوب هیمالیا در شرق شبه قاره هند تا دریای بنگال در خطی شمالی ـ جنوبی نیز نژادی دورگه از آمیزش نژاد زرد و سفید به وجود آمده است که هر چه به طرف شرق رویم نژاد سفید، و هر چه به طرف غرب رویم نژاد زرد رو به تحلیل می روند.
بدین ترتیب کاملاً آشکار است که نه تنها مردم منطقه قفقاز که نامشان خود سمبل نژاد سفید است و ساکنان آسیای صغیر (کشور ترکیه) و ترک زبانان ایران از نژاد زرد نمی باشند، بلکه از آنها و حتی دو رگه های زرد و سفید نیز بسیار فاصله دارند.** تنها زبان ایشان نوعی گویش است که در آن فقط لغات روزمره ترکی آسیایی مرکزی است. اگر در فرهنگ زبان آنها دقت شود، ریشه واژه های آن به ترتیب کثرت عبارتند از: عربی، ایرانی، ترکی، ارمنی و روسی... با خط سریلیک (روسی). به همین سبب است که زبان محلی استان های آذربایجان شرقی و غربی ایران را گویش «آذری» می گویند. در سایر نواحی ایران هم که همین گویش را دارند اطلاق کلمه «ترک» دور از حقیقت بوده و اصالت ندارد.
اران و شروان (جمهوری آذربایجان) در نقشه های مرزهای تاریخی ایران
در نقشه هایی که به دنبال می آید، بر روی زمینه مرزهای کنونی، موقع اران و شروان (جمهوری آذربایجان) و نواحی مجاور در ادوار مختلف تاریخی آورده شده است. در زیر هر نقشه به ترتیب؛ قدمت و سابقه، زمان حکومت، مدت زمامداری هر سلسله و حداکثر مساحت آن و نام ابرقدرتهای هم عصر دوره مورد نظر درج گردیده است
نام و مرز کشورهای کنونی خاورمیانه برای مقایسه با نقشه های بعدی
1. جمهوری خود مختار نخجوان (بخشی از جمهوری آذربایجان که از راه زمینی بدان ارتباط ندارد)
2. نگور نو قره باغ
مساحت کنونی ایران حدود 1/648000 میلیون کیلو متر مربع
مساحت جمهوری آذربایجان حدود 86/6 هزار کیلو متر مربع
1- کسپی ها
2- دریای کسپی Caspian Sea
3- ورکانه
4- دریای ورکانه
5- اورارتویی ها
6- ارمنی ها
7- ساروماتها
8- سکاها (سیت ها)
9- سکاها
10- ماد کوچک
11- ماد بزرگ
زمان: 2700 سال پیش
زمان حکومت: 1323 تا 1172 پیش از هجرت (710 تا 550 قبل از میلاد)
مدت حکومت: حدود 150 سال
متوسط مساحت: 1میلیون کیلو متر مربع
حداکثر مساحت: 2 میلیون کیلو متر مربع (هووخشتره) بزرگترین ابر قدرت
ابرقدرتهای منطقه: آشور، ایران، بابل
1- آرانیها
2- ایبرها
3- ارمنی ها
4- ماد کوچک
5- دریای ورکانه
6- دریای کسپی
7- سکاها
8- خوارزمیش
9- سکاها
زمان: 2550 سال پیش
دوران حکومت: 1181 تا 952 پیش از هجرت (559 تا 330 پیش از میلاد)
مدت حکومت: حدود 230 سال
متوسط مساحت: حدود 8/5 میلیون کیلو متر مربع
حداکثر مساحت: حدود 11 میلیون کیلو متر مربع (داریوش بزرگ)
ابرقدرتهای زمان: بیش از 200 سال ایران تنها ابرقدرت و در واقع جهاندار بود. بعد از شکست حکومت ایران به دست اسکندر، نام ماد کوچک به «آتروپاتن» یا «آتورپاتکان» تغییر یافت (حدود 2300 سال پیش)
1- آران
2- آتروپاتن (آتورپاتکان)
3- ارمنستان بزرگ
4- ارمنستان کوچک
5- ورژانه (گرجستان)
6- ماد
7- دریای ورکانه
8- دریای کسپی
9- آلانها
10- سکاها
زمان: 2240 سال قبل
دوران حکومت: 872 تا 396 پیش از هجرت (250 پیش از میلاد تا 226 بعد از میلاد)
مدت حکومت: حدود 476 سال
متوسط مساحت: حدود 4/5 میلیون کیلو متر مربع
حداکثر مساحت: حدود 5 میلیون کیلو متر مربع
ابرقدرتها و قدرتهای زمان: ایران، روم (چین در شرق دور و خارج از محدوده کشمکشهای جهانی)

جغرافیای سیاسی

جغرافیای سیاسی شاخه‏ای از علم جغرافیا است که تأثیرپذیری و‎ ‎تأثیرگذاری سیاست و قدرت در محیط جغرافیایی و ‏به بیان دیگر، تأثیر تصمیمات سیاسی بر‎ ‎محیط جغرافیایی را مورد کاوش و بررسی قرار می‏دهد. نقش ویژه ‏جغرافیای سیاسی،‎ ‎سازماندهی سیاسی فضا در سطح محلی، ملی و منطقه‏ای است.
ژئوپلیتیک که به طور سنتی‎ ‎بر ‏اساس اطلاعات، دیدگاه‏ها و تکنیک‏های جغرافیایی به مسائل سیاست خارجی کشورها‎ ‎می‏پردازد، یک نوع جغرافیای ‏سیاسی کاربردی قلمداد می‏شود. ‏
جغرافیای‎ ‎سیاسی پدیده‏های سیاسی را در فضای درونی یک کشور مورد بحث قرار می‏دهد که به طور‎ ‎سنتی شامل ‏مفاهیمی مانند مرز، ملت ، حکومت و سرزمین است.
نظر به این که یک کشور در‎ ‎بطن مطالعات جغرافیای سیاسی ‏جای دارد از پیوند سه عامل ملت، حکومت و سرزمین، کشور‎ ‎تشکیل می‏شود؛ بنابراین همه موضوعات مرتبط با ‏این مفاهیم، مانند ریشه‏یابی مسائل‎ ‎قومی ، جریانات مهاجرت ، تحلیل قدرت سیاسی نواحی شهری، تحلیل فضایی ‏قدرت سیاسی در سطح‎ ‎کشور، تقسیمات کشوری و رقابت‏های مکانی، دولت محلی ، تمرکز و عدم تمرکز قدرت ‏سیاسی ‎جغرافیای انتخابات ، از جمله مسائل مرتبط با کشور هستند که امروزه در جغرافیای سیاسی‏‎ ‎مورد توجه و ‏بررسی قرار می‏گیرند.
از طرف دیگر، در حوزه مسائل جهانی نیز که قلمرو‎ ‎مطالعات ژئوپلیتیک است، به طور ‏سنتی درباره مناسبات قدرت در سطح جهان و راه‏های‎ ‎دست‏یابی به قدرت جهانی و افزایش آن بحث و بررسی ‏می‏شود. در حال حاضر تحولاتی که در‎ ‎سیاست جهان روی داده است تنوع بیشتری به مباحث ژئوپلیتیک بخشیده و ‏این شاخه از‎ ‎جغرافیای سیاسی مفاهیم تازه و متنوعی را مورد بحث قرار می‏دهد. ‏
بررسی این مفاهیم در بستر زمان و مکان‎ ‎کمک شایان توجهی به روند اداره امور و کشور داری بهتر می‏کند.
سیر تکوین جغرافیای‎ ‎سیاسی در جهان‏‎ ‎
تاریخ جغرافیای سیاسی به عنوان یک رشته علمی را می‏توان به‎ ‎سه دوره تقسیم کرد: دوره پیشرفت از ‏اواخر قرن نوزدهم تا جنگ جهانی دوم ، دوره‎ ‎انزوا از دهه ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ و دوره احیا از دهه ۱۹۷۰ به بعد. ‏
البته ردپای تفکرات‎ ‎مربوط به جغرافیای سیاسی را می‏توان د ر دوره‏های پیش از این تاریخ‏ها جست و جو‎ ‎کرد؛
- ‏ارسطو ۲۳۰۰ سال پیش در یونان قدیم، مطالعات دولت را با یک رویکرد جبر محیطی و‏‎ ‎در مورد مسائلی مانند ‏مرزها، شهر کانونی و تناسب میان جمعیت و مکان مورد مطالعه‎ ‎قرار داد.
- استرابو جغرافی‏دان یونانی - رومی ‏نیز روشن کرد که چگونه امپراتوری روم ‎قادر به غلبه بر مشکلات ناشی از وسعت زیاد خود است.
- دلبستگی به ‏مؤلفه‏های شکل دهنده‎ ‎به شکل سرزمین‏های سیاسی در اروپای روشنفکری در قرون شانزدهم تا بیستم شدید بود‎. ‎یکی از موارد مورد توجه سر ویلیام پتی ، دانشمند و اقتصاد دادن انگلیسی، تبیین‎ ‎زیربناهای مردم ‏شناسی و ‏سرزمینی قدرت حکومت بریتانیا در ایرلند در کتاب کالبدشناسی‎ ‎سیاسی ایرلند در سال ۱۶۷۲ بود. برای پیدا کردن ‏بنیان‏گذار واقعی جغرافیای سیاسی‎ ‎لازم است بر تاریخ آلمان در سده نوزدهم مروری بکنیم‎. ‏

با علم جغرافيا بيشتر آشنا شويم(2)
فردریش راتزل

دوران تفوق

آلمان مهد‎ ‎جغرافیایی سیاسی است. آلمان مدرن که در سال ۱۸۷۱ ایجاد شد تحت رهبری جاه‏طلبانه ‎پروس خود را ‏قدرتی بزرگ در رقابت با بریتانیا، فرانسه ، اتریش و روسیه می‏دید. با‎ ‎توجه به شرایط ویژه آلمان که حکومتی ‏محصور در خشکی و دارای مشکلاتی در راه توسعه‎ ‎سرزمین خود بود، در دهه پایانی قرن نوز دهم، نظریاتی ‏درباره ارتباط میان سرزمین و‎ ‎قدرت حکومت در میان طبقه روشنفکر جدید این کشور به ویژه راتزل به عنوان ‏بنیان‏گذار‎ ‎جغرافیای سیاسی، مطرح گردید.‏
بسیاری از تفکرات راتزل برای پیدا کردن توجیه حقوقی و‎ ‎روشنفکری برای توسعه سرزمینی آلمان بود. وی به ‏هنگام پا یه‏گذاری جغرافیای سیاسی‎ ‎مفاهیم زیادی را از تئوری تکامل تدریجی داروین و پیروان او، به ویژه ‏دارونیسم‎ ‎اجتماعی مشهور به نئولامارکیسم، استفاده کرد.
به اعتقاد راتزل، کشور می‏تواند به‎ ‎عنوان یک ارگانیسم زنده به حساب آید و حکومت مانند سایر ارگانیسم‏های زنده ‏نیازمند‎ ‎سرزمین کافی برای تغذیه خود است که فضای حیاتی برای ارگانیسم ویژه می‏نامد.
او در‎ ‎جهت گسترش ‏این عبارت‏های استعاری، می‏گوید کشورها وقتی جمعیت ‏شان افزایش می‏یابد‎ ‎نیازمند فضای حیاتی بیشتری می‏شوند ‏و به این ترتیب قوانینی را برای رشد فضایی حکومت‎ ‎ارائه داد؛ از جمله:
حکومت باید در جهت الحاق ‏سرزمین‏های کوچک توسعه یابد؛‎
حکومت باید تلاش کند سرزمین‏های با موقعیت‏های بالقوه باارزش را تصرف کند؛
توسعه کشور امری واگیر وار ‏است که از کشوری به کشور دیگر گسترش می‏یابد‎.
تئوری راتزل مورد قبول رودلف کیلن واقع شد. کیلن تلاش‏‎ ‎می‏کرد قدرت جهانی آن روز را شناسایی کرده و ‏کشورهای امپریالیستی قاره‏ای بزرگ‎ ‎آینده را پیش ‏بینی کند.
او در سال ۱۸۹۸ واژه گئوپلیتیک را در زبان آلمانی ‏به کار‎ ‎برد که تا آن زمان در هیچ جا مطرح نشده بود. این واژه در سال ۱۹۲۴ به ژئوپلیتیک در‏‎ ‎زبان انگلیسی ‏ترجمه شد. ژئوپلیتیک از دیدگاه وی عبارت بود از بخشی از جغرافیای سیاسی که به روابط خارجی، استراتژی و ‏سیاست کشورها مربوط می‏شد، و در پی استفاده از‎ ‎دانش جغرافیا برای اهداف سیاسی بود‎.
علاوه بر راتزل و کیلن، هلفورد مکیندر‎ بریتانیایی، از دیگر بنیان‏گذاران جغرافیای سیاسی، نیز به گسترش و ‏ترویج جغرافیای‎ ‎سیاسی مدرن اقدام کرد.
در ایالات متحده نیز آلفرد‎ ‎هامان ، افسر بازنشسته نیروی دریایی ، قدرت نظامی جهان را وابسته به قدرت دریایی‎ ‎دانست و عوامل جغرافیایی که موجب کسب قدرت دریایی می‏شوند را به طور کامل توضیح‎ ‎داد.
پس از شکست آلمان در ‎جنگ جهانی اول و از دست دادن بسیاری از سرزمین‏های خود و خلع سلاح، عقاید‎ ‎جغرافیایی راتزل و مکیندر برای در پیش گرفتن مسیر احیای قدرت آلمان مورد استفاده‎ ‎قرار گرفت. فرد برجسته ‏این جریان کارل هاوس هوفر ، افسر ارتش و جغرافی‏دان عضو حزب‎ ‎نازی بود. هوفر در پی جلب حمایت عمومی ‏از سیاست‏های توسعه‏طلبانه جدید به وسیله‎ ‎رویکرد ی مردمی به ژئوپلیتیک بود. ‏او با استفاده از نظریه فضای حیاتی راتزل و حتی‎ ‎فراتر از آن، معتقد بود جهت توسعه آلمان لازم است از ‏سرزمین‏های مازاد کشورهای کم‎ ‎جمعیتی مانند لهستان و چکسلواکی استفاده شود. ‏گئوپلیتیک هوفر توجیهات علمی لازم را‎ ‎برای الحاق لهستان و چکسلواکی به آلمان، اتحاد میان هیتلر و استالین ، و ‏حمله‎ ‎نافرجام آلمان به شوروی را فرا هم آورد. ‏

دوران انزوا

زیاده‏روی گئوپلیتیک آلمان، جغرافیای سیاسی را پس‎ ‎از جنگ جهانی دوم در محاق فرو برد. هارتشورن جغرافیدا‏ن آمریکایی، در سال ۱۹۵۴ با‏‎ ‎ارائه رویکردی کارکردی به جغرافیای سیاسی برای سیاست‏زدایی از آن، معتقد بود‎ ‎جغرافیای سیاسی نه تنها باید به شکل‏دهی استراتژی‏های سیاسی توجه کند، بلکه باید به‎ ‎پویایی‏های داخلی و ‏عملکردهای خارجی حکومت نیز توجه نماید.
جغرافیای سیاسی که بلافاصله پس از جنگ دوم تجربه شد تفاوت کمی با ‎جغرافیای ناحیه‏ای داشت و به طور ‏گسترده‏ای بر روی حکومت سرزمینی، به عنوان موضوع‎ ‎مورد مطالعه آن تمرکز یافت. این خود سانسوری دو ‏نتیجه در پی داشت: نخست، جغرافیای‎ ‎سیاسی از توسعه تئوریک صورت گرف ته در سایر شاخه‏های جغرافیا به ‏ویژه در زمینه‎ ‎انقلاب کمی دهه ۱۹۶۰ عقب ماند؛ دوم، جغرافیای سیاسی در درون جغرافیا به حاشیه رانده‏‎ ‎شد. ‏

دوره احیا

در اواسط دهه ۱۹۷۰ ریچارد مویر جغرافی‏دان انگلیسی تلاش‏هایی را برای احیای‎ ‎جغرافیای سیاسی آغاز کرد. از دهه ۱۹۸۰ جغرافیای سیاسی رویکرد اقتصاد سیاسی را به طور جدی‏‎ ‎اتخاذ کرد. یکی از افرادی که تلاش ‏می‏کند اقتصاد سیاسی را در جغرافیای سیاسی مطرح‎ ‎کند. پیتر تیلور پایه‏گذار مجله معروف‎ political ‎geography ‎می‏باشد که در تحلیل ‎نظام جهانی از آن استفاده می‏کند‎.
از اواخر دهه ۱۹۸۰ و طی دهه ۱۹۹۰، بعد فرهنگی‎ ‎جغرافیای سیاسی رشد یافت. در این بخش مسائلی مانند هویت ملی، شهروندی، درگیری‏ها و‎ ‎برخوردهای میان فرهنگ ‏ها، جغرافیای مقاومت، نقش چشم‏انداز در هدایت و ‏چالش قدرت‎ ‎مورد مطالعه قرار گرفت. تحت تأثیر مباحث میشل فوکو ، جغرافیدانانی مانند سیمون‎ ‎دالبی و ‏اوتوتایل رویکرد «ژئوپلیتیک انتقادی» را مطرح کردند. این رویکرد به آزمون‎ ‎و بررسی نقش استعاره‏های ‏جغرافیایی مانند هارتلند و کانتینمنت در پی‏ریزی‎ ‎استراتژی‏ها و کشف تأثیر رسانه‏های فرهنگی مانند فیلم، ادبیات، ‏گزارش‏های خبری و‎ ‎کارتون در دانش ژئوپلیتیک همت گمارد‎.
امروزه علاوه بر بعد فرهنگی، بعد فمنیسم ‎‎نیز تحت تأثیر تئوری ‏های فمنیستی گسترش یافته است. برخی تلاش‏ها ‏برای جغرافیای‎ ‎سیاسی فمنیستی صورت گرفته است، اما تعاملات با فمنیست‏ها ماهیت مردانه جغرافیای‎ ‎سیاسی ‏سنتی را روشن کرده است و راه‏هایی را برای بهبود این وضع پیشنهاد می‏کند.

سیر تکوین جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک در ایران

قبل از انقلاب

وجود تاریخ یک صد ساله جغرافیای سیاسی در جهان، در ایران مدت زیادی از‎ ‎تاریخ آن نمی‏گذرد. اولین ‏متخصص در جغرافیای سیاسی در ایران دکتر دره میر حیدر فارغ‎ ‎التحصیل از دانشگاه ایندیانا آمریکاست که در ‏سال ۱۳۴۲ به گروه جغرافیای دانشگاه‏‎ ‎تهران پیوست و زمینه برای توسعه این شاخه از جغرافیا بیشتر فراهم ‏گردید.
با تصویب‎ ‎پذیرش دانشجو در دوره کارشناسی ارشد جغرافیا از سال ۱۳۴۳ در دانشگاه تهران، چند‏‎ ‎واحد درسی ‏در زمینه جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک نیز در نظر گرفته شد.
در مقطع کارشناسی ارشد‎ ‎جغرافیای دانشگاه تهران در سال ۱۳۴۳ دو درس تحت عنوان «ژئوپلیتیک» و «مسائل‎ ‎جغرافیای‎ ‎سیاسی جهان» ارائه شد که درس «ژئوپلیتیک» آن را دکتر دره میرحیدر و «مسائل‎ ‎جغرافیای سیاسی ‏جهان» را دکتر مستوفی تدریس می‏کردند.
آموزش جغرافیای‎ ‎سیاسی در دوره‏ای به ایران راه یافت که بخش ژئوپلیتیک آن در اثر جریان‏های جنگ‎ ‎جهانی دوم ‏و ظهور ژئوپلیتیک خاص آلمان تحریم شده بود.
روند رو به گسترش علمی این رشته‎ ‎در دهه ۱۳۵۰ به دلایل شرایط حاکم در ایران تا انقلاب اسلامی با وقفه ‏مواجه گردید.

پس از انقلاب

تألیفات و‎ ‎ترجمه‏ها در زمینه جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک پس از انقلاب اسلامی ادامه یافت و با‎ ‎توجه به شرایط ‏گسترش جهانی این علم و نیز جنگ عراق علیه ایران توسعه گسترده‏ای یافت. دانشگاه تربیت مدرس با پذیرش اولین دانشجویان دوره دکتری با‎ ‎گرایش جغرافیای سیاسی در سال ۱۳۶۶ این ‏رشته را به صورت علمی - آکادمیک به جامعه‏‎ ‎علمی ایران عرضه کرد. دهه ۱۳۷۰ و اوایل دهه ۸۰ را باید ‏انقلاب علمی جغرافیای سیاسی‎ ‎و ژئوپلیتیک در ایر ان دانست. تهیه و تصویب برنامه رشته مستقل جغرافیای ‏سیاسی و‎ ‎ژئوپلیتیک در مقطع کارشناسی ارشد در سال ۱۳۷۱ در دانشگاه تربیت مدرس و دانشگاه امام‏‎ ‎حسین ‏موجب نگرش‏های جدیدی به این رشته در ایران گشت‎.
بر اساس این برنامه‎ ‎دانشگاه‏های امام حسین، تهران، تربیت مدرس و آزاد اسلامی اقدام به پذیرش مستمر‎ ‎دانشجو ‏نمودند. برنامه مقطع دکتری جغرافیای سیاسی به عنوان یک رشته مستقل آکادمیک‎ ‎را دانشگاه تربیت مدرسدر سال ‏‏۱۳۷۷ پیشنهاد کرد و به تصویب شورای عالی برنامه‏ریزی‎ ‎رسید و از همان سال دانشگاه‏های تربیت مدرس ، ‏تهران و آزاد اسلامی اقدام به پذیرش‎ ‎دانشجو در مقطع دکتری کردند‎.

انجمن‏های علمی جغرافیای سیاسی در‎ ‎ایران

تاریخ انجمن‏های جغرافیایی در ایران، از سال ۱۳۲۶ شروع شد.در سال‏های‎ ‎پس از آن، پی‏گیری جامعه ‏جغرافیای ایران موجب تشکیل انجمن جغرافیا در نیمه دوم دهه‎ ۱۳۲۰ ‎گردید که این انجمن متشکل از نه شعبه بود ‏و شعبه دوم آن شامل جغرافیای سیاسی‎ ‎بود که به بحث تقسیمات کشوری، مرزها و آمار جغرافیایی می‏پرداخت. ‏همچنین شعبه ششم‎ ‎آن نیز، شعبه جغرافیای نظامی نام داشت.
این روند ادامه یافت تا این که بروز انقلاب‎ ‎اسلامی ‎انجمن علمی ژئوپلیتیک در ایران تأسیس گردد. این ‏انجمن نهایتاً در سال ۱۳۸۱ با کمک‏‎ ‎اساتید برجسته علمی در دانشگاه‏های تربیت مدرس، تهران، امام حسین و آزاد ‏اسلامی در‎ ‎کشور تأسیس گشت تا ابعاد علمی جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک را تعمیق و گسترش دهد و‎ ‎زمینه را ‏برای نیاز کشور در زمینه‏های سیاست داخلی و خارجی، امنیت ملی و به طور کلی‎ ‎استراتژی‏های ژئوپلیتیک ‏مناسب در روابط بین المللی فراهم نماید. در حال‎ ‎حاضر این انجمن با حدود ۱۳۰ عضو یکی از انجمن‏های علمی معتبر ‏فعال کشور می‏باشد.
دلايل جذابيت جغرافياي سياسي عبارتند از:
1-ماهيت به سرعت دگرگون شونده تحولات جغرافيايي – سياسي در جهان (اشغال كشورها، تغيير حكومت ها، مسأله انرژي و ...).
2-ماهيت بين رشته اي و همپوشي با بخشهايي از علوم سياسي، روابط بين الملل و حقوق بين الملل.
3-رواج فزاينده واژه جذاب ژئوپليتيك به عنوان بخشي از جغرافياي سياسي كه زمينه هاي موضوعي جالبي را براي مطالعه فراهم مي كند و حتي مورد توجه ساير صاحبنظران در رشته هاي ديگر قرار دارد.
اما آنچه مربوط به ايران مي‌شود:
4- جغرافياي سياسي ويژه ايران با مسائل گوناگون كه با هويت ملي مردم پيوند خورده و داراي جنبه هاي عاطفي و روان شناختي است، نظير جزاير سه گانه، نام خليج فارس و ...
5-تحصيلات برخي از مديران و مسؤولين رده بالاي كشور در اين رشته بوده كه خود انگيزه را براي آشنايي با جغرافياي سياسي بيشتر مي كند، مثل دكتر سيد رحيم صفوي ، سردار رشيد و ...
6- و...........

جغرافیای سیاسی اطلاعات

در دهه ۱۹۸۰ جغرافیای سیاسی به عرصه مطالعات نظامی و اجتماعی راه یافت. تقارن بازگشت مفهوم جغرافیای سیاسی به صفحه جهانی اطلاعات و ارتباطات در دهه ۱۹۸۰ می‌تواند دلیلی بر تغییرات وسیع در جغرافیای سیاسی و اهمیت اطلاعات و ارتباطات در عرصه سیاست جهان باشد. در آن زمان بیشترین تأکید بر رسانه‌های خبری، کانال‌های رادیو و تلویزیون بوده‌است چون پنج غول خبری آن زمان (آسوشیتد پرس، یونایتد پرس اینترنشنال، فرانس پرس و تاس) در شکل گیری دنیای شمال نقش اساسی را ایفا کردند.
مطالعه فضای سرزمینی متحرکی است که تولید، توزیع و مصرف اطلاعات به عنوان شکل دهنده مرزهای قلمروی آن محسوب می‌شود و دراین فضای متحرک جایگاه هر موجودیت سیاسی به میزان تأثیرگذاری آن در فرآیند تولید، توزیع و مصرف اطلاعات بستگی دارد. در این جغرافیا، فضای شمال- جنوب و مرکز- پیرامون تقسیم بندی عمده معادلات سیاسی است.

ویژگی‌های جغرافیای سیاسی اطلاعات

۱. پویایی. فضای سرزمینی جغرافیای سیاسی اطلاعات در مقایسه با فضای تقریبا ثابت جغرافیای سنتی، از تحرک و پویایی برخوردار است؛ پس نمی‌توان مرز کاملا مشخصی برای تقسیم بندیهای سیاسی- اطلاعاتی ترسیم کرد و فضاها مدام در حال تغییر و دگرگونی است.
۲. مرزبندی ویژه. مرزهای مناطق جغرافیای سیاسی اطلاعات، برعکس مرزبندی‌های رایج و نمایان در جغرافیای سنتی، بر اساس تولید، توزیع و مصرف اطلاعات و اخبار شکل می‌گیرد.(به این معنا که مراکز عمده تولید، توزیع و مصرف اطلاعات به عنوان نقاط کانونی و تأثیر گذار در معادلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دنیا تلقی می‌شوند.)
۳. سوگیری جریان اطلاعات. بر خلافِ جغرافیای سنتی که از شمال- جنوب، شرق-غرب و نظیر آن تشکیل شده بود در جغرافیای سیاسی اطلاعات بیش ترین توجه به شمال- جنوب و مرکز- پیرامون است.

شمال – جنوب اطلاعاتی

شکاف میان کشورهای رشد یافته، واقع در بخش اعظم نیمکره شمالی، و کشورهای در حال توسعه، که اکثرا در نیمکره جنوبی قراردارند، میراث دوران گذشته استعماری است و نشان خود را در وابستگی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشورهای فقیرتر به جای گذاشته‌است اما امروزه مناقشه و مقابله جای ستم و استیلا را گرفته‌است. هر چند تقسیم بندی‌های متعارف واحدهای جغرافیایی شمال و جنوب را به دو قسمت تقسیم می‌کند اما این دو نیمکره به لحاظ جمعیتی و سرزمینی با هم برابر نیستند.
• منطقه شمال در جغرافیای سیاسی اطلاعات حدود یک چهارم فضای سرزمینی را در بر میگیرد و سه چهارم بقیه متعلق به منطقه جنوب است. اما از لحاظ تولید، توزیع و مصرف اطلاعات سهم دنیای شمال نه دهم و دنیای جنوب یک دهم یا کمتر است.
• دنیای شمال اکثرا فرستنده و دنیای جنوب گیرنده اطلاعات و اخبار ارسال است.
• نخبگان دنیای جنوب معمولا دوران پرمصرف زندگی (دوران کودکی و نوجوانی) خود را در جنوب و دوران باردهی و تولید(جوانی و میانسالی) خود را در شمال می‌گذارنند. (پدیده فرار مغزها)
• هر چند محققان برجسته کشورهای جنوب در دانشگاه‌ها و مراکز عملی فعال در مناطق شمال مشغول تحقیق و تألیف اند اما خود کشورهای جنوب نقش چندانی د رتولید علمی جهان ندارند. از طرف دیگر تولیدات علمی و اطلاعاتی دنیای جنوب برای جهانی شدن باید درنمایه‌های شکل گرفته در دنیای شمال نمایه شوند و آن اطلاعات باید از طریق پایگاه‌های اطلاعاتی کشورهای شمال برای شمال و جنوب دسترس پذیر باشد و این تولیدات باید تا حد امکان به یک یاچندزبان‌های بین المللی(شمال) نوشته شود.
• سرعت دسترسی به اطلاعات از طریق شبکه جهانی دردنیای شمال نزدیک به ۱۰۰ مگا بایت در ثانیه‌است در حالیکه دنیای جنوب در آرزوی دسترسی به یک مگا بایت هستند.
• سواد اطلاعاتی در دنیای شمال درحال افزایش است در حالی که مردم دنیای جنوب در گیرو دار مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بوده واغلب از توجه به سواد اطلاعاتی باز می‌مانند.

عوامل موثر در جغرافیای سیاسی اطلاعات

سیاستمداران

سیاستمداران با توجه به تنیدگی قدرت سیاسی با قدرت اطلاعاتی در عصر جدید، در شکل دهی سیاست‌های اطلاعاتی و اطلاع رسانی کشورها نقش فعالی دارند و یا انکه سیاستمداران و دولتمردان حضور و تأثیر‍گذاری بر فرایندهای اطلاع رسانی(تولید، توزیع و مصرف اطلاعات) را مانند ایفای نقش وظایف بنیادین خود دارند.
بازرگانان حوزه اطلاعات و ارتباطات و فن آوری‌های مربوطه
بازرگانان حوزه اطلاعات و ارتباطات از لحاظ ماهیت کاری خود کسب سود بیش تر از خرید، توزیع و فروش اطلاعات و فن آوری‌های مربوطه را مد نظر دارند. اما از آنجا که اطلاعات کالایی است که در مقایسه با سایر کالاها ارزش فراوانی دارد مصرف اطلاعات اشباع نمی‌شود و همواره انسانها به اطلاعات جدیدتر نیاز دارند بازار این کالا نیز در مقایسه با سایر کالاها از رونق روزافزونی برخوردار است. عده‌ای از بازرگانان منابع را در قالب ردیف اول، عده‌ای در قالب بازنمودن‌های مختلف و منابع ردیف دوم تهیه و به فروش می‌رسانند. البته در بعضی مواقع علایق سیاسی در کار بازگانان اثر می‌گذارد، به گونه‌ای که برخی از کشورها از دستیابی به سطح خاصی از اطلاعات در برخی ا زحوزه‌های حساس محروم می‌شوند. اما در کل موضع این قشر نسبت به سطح اول شفاف تر و منصفانه تر است. هر چند توجه بیش از حد به سود مالی در اشاعه کالای اطلاعاتی پذیرفتنی نیست.چون دستیابی همه افراد و جوامع به اطلاعات می‌تواند برای کل جوامع و جهان مفید باشد.

تولید کنندگان اطلاعات

تولید کنندگان اطلاعات نقش اساسی در جغرافیای سیاسی اطلاعات بر عهده دارند. مهاجرت این قشر از نقطه‌ای به نقطه دیگر مورد توجه سیاستمداران، بازرگانان و تحلیل گران لست. تولید کنندگان اطلاعات به دو دسته تقسیم می‌شوند:

1. تولید کنندگان اطلاعات رسانه‌ای

تولید کنندگان اطلاعات رسانه‌ای با توجه به سیاست کاری و خط مشی صاحبان، مدیران یا سیاستگذاران رسانه‌های مربوط به تولید محتوا می‌پردازند.

2. تولید کنندگان اطلاعات علمی

تولید کنندگان اطلاعات علمی قشر دیگری بوده که در جغرافیای سیاسی اطلاعات اهمیت بالایی داشته و باتوجه به ماهیت بی طرفانه کار عملی، این گروه وقت بیشتری را به دور از دغدغه‌های جانبی در آزمایشگاه‍ها، کتابخانه‌ها و مراکز تحقیق و توسعه مس گذرانندو تولیدات این گروه‌ها بیشتر جنبه دوستانه دارد هر چند برای تولید این اطلاعات از بودجه‌ها ی تحقیقاتی و حمایت‌های مالی دولت‌های ملی و مراکز بین المللی بهره مند می‌شوند اما انتظار می‌رود روش علمی در کار این گروه بیشتر باشد.

متخصصان اطلاعات و ارتباطات

متخصصان اطلاعات یا اطلاع رسانی قشر دیگری هستند که در جغرافیای سیاسی اطلاعا ت نقش اساسی بر عهده دارند و هدف این گروه نوع دوستانه تر است. متخصصان کتابداری و اطلاع رسانی از زمان‌های قدیم اشاعه اطلاعات به قشرهای مختلف جامعه را سرلوحه کارشان قرار داده‌اند و کتابخانه به عنوان نماد ایده ایجاد امکان دستیابی به اطلاعات برای همگان در طول تاریخ نقش به سزایی در آگاهی بخشی افراد داشته‌است. و با توجه به گوناگونی و تنوع محمل‌های اطلاعاتی و مخاطبان آنها، نقش متخصصان اطلاعات و اطلاع رسانی روز به روز پررنگ تر می‌شود و این قشر با گردآوری، سازماندهی و دسترس پذیری و اشاعه اطلاعات تلاش می‌کنند تا راه را برای پیشرفت و ترقی انسان هموار کنند.
حوزه‌های تحقیقی جغرافیای سیاسی اطلاعات برای متخصصان اطلاعات
۱. بررسی جریان جهانی، منطقه‌ای و ملی اطلاعات و شناسایی عوامل تأثیرگذار
۲. مطالعه علم سنجی در راستای شناسایی افراد، منابع و مناطق تأثیر گذار در جهت ترسیم نقش علمی کشورها
۳. مطالعه در باب پیدا کردن راه‌هایی برای دسترس پذیر کردن اطلاعات خارج از پایگاه پولی و انحصاری
۴. مطالعه در باب اخلاق اطلاعاتی و ترویج اطلاعات در مقابل تحمیل اطلاعات
۵. شناسایی مدل و عوامل تأثیر گذار بر مهاجرت نخبگان
۶. شناسایی راه‌های ارتقای سواد اطلاعاتی و سازماندهی محتوای اینترنت در راستای تسهیل دسترسی.

اطلاعات و جهانی شدن

در بررسی روابط اطلاعات جهانی شدن متوجه می‌شویم که این دو پدیده رابطه دوگانه‌ای با همدیگر دارند. از یک طرف، اطلاعات نقش و جایگاه خاصی در جهانی شدن دارد و از طرف دیگر جهانی شدن باعث افزایش دسترسی به اطلاعات و درک اهمیت آن گشته‌است و در عرصه اطلاعات هم جهانی شدن به مثابه تسهیل جریان اطلاعات بر فراز مرزها یا بدون توجه به مرزها تلقی می‌شود. میتوان چنین تعبیر کرد که افراد با داشتن اطلاعات به تعامل، مشارکت و همکاری تشویق می‌گردد که در نتیجه آن جهانی شدن در حال عینیت یا فتن است. جهانی شدن نیز خود باعث گسترش، تسریع، تسهیل و تشویق ارتباطات شده‌است.
ادامه دارد.... /س




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.