آموزش تفکر انتقادی به کودکان (بخش اول)

زندگی در جامعه پیچیده امروزی نیازمند تربیت کودکانی است که قادر باشند با تکیه بر تفکر و اندیشه بر مسائل پیرامون خویش چشم انداز روشنی کسب کنند و اطلاعات لازم را در مورد زندگی خویش جمع آوری و ترکیب کنند و با یک داوری خوب، آن ها را ارزیابی و تحلیل کنند.
سه‌شنبه، 27 فروردين 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آموزش تفکر انتقادی به کودکان (بخش اول)
تفکر انتقادی در کنار شیوه تفکر خلاق، پیش نیاز سایر مهارت های زندگی از جمله حل مسئله، تصمیم گیری، ارتباط موثر و روابط سازنده را تشکیل می دهد.
 

مقدمه

هرچه می بیند می پرسد «این چیه؟» و در جواب هر چه به او گفته می شود، جواب می دهد «چرا؟» این تصویر و این اتفاق برای پدر و مادرها کاملا آشناست. کودکان دائم از چرایی و چگونگی هر پدیده و هر اتفاقی می پرسند. گاهی اوقات آن قدر تکرار می کنند که حسابی والدینشان را خسته می کنند. اما یادتان نرود اگر می خواهید فرزندتان در آینده یک متفکر و اندیشمند شود این سوال ها را جدی بگیرید و برای پاسخ دادن به آن ها وقت بگذارید.
 زندگی در جامعه پیچیده امروزی نیازمند تربیت کودکانی است که قادر باشند با تکیه بر تفکر و اندیشه بر مسائل پیرامون خویش چشم انداز روشنی کسب کنند و اطلاعات لازم را درمورد زندگی خویش جمع آوری و ترکیب کنند و با یک داوری خوب، آن ها را ارزیابی و تحلیل کنند. استدلال کنند و به ارزیابی مشکلات بپردازند. در این مطلب به موضوع تفکر انتقادی و چگونگی آموزش آن به کودکان پرداخته ایم و وظایف والدینی را که می خواهند فرزندان شان متفکر باشند، با هم مرور خواهیم کرد.
 
آموزش تفکر انتقادی که یکی از مهارت های زندگی است از دوران کودکی بسیار مهم است چرا که فرد را قادر می سازد تا اطلاعات دریافتی را از همان کودکی ارزیابی کند و خطرات عمل بر پایه یک فرض غلط را به حداقل برساند. نقص در آموزش این مهارت از کودکی می تواند باعث صدمه، مسمومیت ذهنی، عدم پذیرش یا خرابکاری هایی شود که ممکن است فرد را با خطرات مهلکی رو به رو سازد.
تفکر انتقادی در کنار شیوه تفکر خلاق، پیش نیاز سایر مهارت های زندگی از جمله حل مسئله، تصمیم گیری، ارتباط موثر و روابط سازنده را تشکیل می دهد.
فردی که توانایی تفکر انتقادی را از همان کودکی آموزش نبیند، نمی تواند راه حل های متعدد برای مسائل را ارزیابی و بهترین شیوه را انتخاب کند و با شکست های متعدد رو به رو خواهدشد.
درواقع تفکر انتقادی و تفکر خلاق هر دو منجر به نوآوری و خلق ایده های جدید می گردد و فرد را قادر می سازد تا ایده ها و راه حل های موجود را ارزیابی کرده و بهترین آن ها را انتخاب کند.
 

چه مواردی مانع از رشد تفکر انتقادی در فرزندان می شود؟

برای آن که در فرزندانی با روحیه تفکر انتقادی و حتی خلاقانه داشته باشیم در گام نخست نیاز است آسیب هایی که در این مسیر ما و فرزندان مان را دچار همان ابتدای تولد بینش، طرز تفکر و روش های حل مسئله خود را تنظیم کرده اند. فراگیری تفکر انتقادی شامل گسترش فرایندهای فکری از طریق فکر کردن به ورای آنچه در حال حاضر اتفاق می افتد است.
 

نوع آموزش این تفکر

یکی از مشکلات دشوار در آموزش تفکر انتقادی، چگونگی کمک به کودکان در فاصله گرفتن از عقاید و ارزش های خود است، تا از این طریق قادر باشند انواع دیگر فکرکردن را یاد بگیرند.
 

رشد تدریجی مهارت ها

والدین باید همراه کودکان به تمرین تفکر انتقادی بپردازند و با کارهای ساده ای چون شناختن محیط اطراف و یادگیری پرسش مناسب شروع کنند، سپس می توانند به مهارت های پیچیده تری چون شناخت فرضیات و ایجاد و نقد مباحث بپردازند. فراگیری تفکر انتقادی همانند رشد دیگر توانایی های فرد است و باید برای تسلط بیشتر پیوسته در سطوح پیچیده آن را تمرین کرد.
 

عدم وجود اعتماد و حمایت والدین

در آموزش هرمسئله ای حمایت و تشویق به اندازه یاددادن آن مسئله اهمیت دارد. والدین باید اعتقاد داشته باشند که می توانند فرزندانی خلاق تربیت کنند و در این مورد صبر داشته باشند.
 

صرفا یک پاسخ صحیح وجود دارد

زمان یاددادن مهارت تفکر انتقادی نباید فرض بر این باشد که تنها یک پاسخ صحیح وجود دارد، چرا که این فرض باعث ایجاد مانع ذهنی شده و پرورش مهارت انتقادی را در کودک کاهش می دهد.
 

تبعیت از قواعد از پیش تعیین شده

یکی از موانع تفکر انتقادی، اندیشیدن در قالب های خاص و ترس از رها کردن این قالب های ثابت و قراردادی است و برای اینکه این مانع ذهنی بشکند باید به کودکان آموختی که گاه برای حل مسئله باید چارچوب های ثابت و حاکم را شکست و از آن ها خارج شد. همچنین باید به والدین و مربیان آموخت که هرگونه تبعیت نکردن دانش آموز و فرزند از چهارچوب ها خطرناک نیست و نباید بی دلیل مانع از خلاقیت نوجوانان در تفکر و عمل شد.
 

تفکر منفی

منفی گرایی و انتقاد و بهانه جویی، تمسخر و تحقیر  موانع ذهنی هستند که آثار تخریبی مضاعفی دارند؛ بنابراین باید به کودکان آموخت که به افکار نقادانه ارزش بگذارند. در این مانع والدین به عنوان اولین الگوهای تفکر فرزندان نقش مهی ایفا می کنند. اگر والدین خود برای افکار خلاقانه و نقادانه ارزش قائل نباشد، بعید است که بتوان این تفکر را در فرزندان پرورش داد.
 

پرهیز از خطر یا ترس از شکست

عدم خطرپذیری زمانی خود را بروز می دهد که ما به عنوان والدین بیش از حد قانونگرا، ایرادگیر یا نگران باشیم. این عدم خطرپذیری مانعی است در برابر افکار نو و جدید و مانع پرورش تفکر نقادانه در کودک.
 

پرهیز از تجربه موقعیت های تازه

ابهام بخش جدایی ناپذیر زندگی است. موقعیت های مبهم ممکن است به سوءتفاهم و تناقض های جدی منجر شود و بنابراین سعی داریم که از آنها پرهیز کنیم. باید به کودکان مان بیاموزیم که برای رفع یک موقعیت مبهم از زوایای مختلف به آن بنگرند و به ذهن خود اجازه دهند که درباره آن ابهام بیندیشد و راه حل مناسبی برگزیند.
فرزندان ما باید یاد بگیرند که نمی توان در زندگی بر هیچ چیزی تسلط پیدا کرد. پس برای مواجهه با هر مسئله ای در زندگی بهتر است این توانایی را بیابند که آن را تجزیه و تحلیل کنند تا تصمیم گیری مناسبی داشته باشند یعنی تفکر نقادانه داشته باشند.
 
ادامه دارد...

منبع: سایت برترین ها


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.