تقلید، رغبت، کوشش و انضباط

برنامه آموزشی معلم

تعلیم وتربیت جریانی است که در فرد رخ می دهد، بنابراین خود او باید در این جریان نقش اساسی بعهده داشته باشد در این زمینه اید آلیستها درباره رشد روح یا ذهن بحث می کنند و برای آن بیش از دیگر جنبه ها اهمیت قائل می باشند.
يکشنبه، 29 ارديبهشت 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
برنامه آموزشی معلم
رغبت عبارت از جلب شاگرد به چیزی که باید بیاموزد، و کوشش فعالیتی است که خود او برای یاد گرفتن با کسب مهارتی باید انجام دهد. انضباط نیز از آنچه معلم به عنوان یک عامل خارجی باید انجام دهد تا شاگرد در مراحل بعدی شخصا کاری را بپایان رساند، تشکیل میشود. در جریان انضباط چنانکه «باتلر» : در مسأله  انضباط نیز باید به نقش خود فرد توجه داشت اجبار خارجی چه در شروع وچه در جریان فراگیری امری اثر تربیتی ندارد . فشار خارجی فرد را به مقاومت برمی انگیزد و مانع بررسی دلیل یا علت انجام کاری از طرف وی می شود. علاوه براین تأثیر اجبار از خارج موقتی و تا زمانی است که فرد در برابر عامل خارجی قرار دارد. انضباط نیز باید در موقعیت تعلیماتی خود بخود بوجود آید و شاگرد خود در ایجاد آن موقعیت و تدوین قوانین یا مقررات مربوط به آن دخالت داشته باشد. به عبارت دیگر انضباط باید بوسیله خود شاگرد بوجود آید و براو تحمیل شود. دانستن دلیل انجام کاری و ضرورت انجام آن و همچنین توجه به نتایج حاصل از آن فرد را با انضباط بار می آورد.
 

خود کاری شاگرد

عامل مهم در تعلیم و تربیت خود کاری شاگرد است. تعلیم وتربیت جریانی است که در فرد رخ می دهد، بنابراین خود او باید در این جریان نقش اساسی بعهده داشته باشد در این زمینه اید آلیستها درباره رشد روح یا ذهن بحث می کنند و برای آن بیش از دیگر جنبه ها اهمیت قائل می باشند. آزادی اراده شاگرد نیز مهم تلقی میشود. در گذشته در اثر نفوذ وضع طبقه‌ای گروهی می‌توانستند به مطالعات علمی بپردازند، در صورتی که فرزندان کارگران و پیشه‌وران حق استفاده از برنامه‌های حرفه‌ای را داشتند.درباره رشد بدنی نیز اید آلیستها بحث می کنند ولی آنچه باید مورد توجه مربی باشد کل شخصیت طفل است. تفکیک جنبه های اجتماعی و عاطفی از لحاظ تربیتی صحیح نیست. بسیاری از هدفهای تربیتی را ضمن فعالیتهای بدنی یا ورزشی می توان مورد توجه قرار داد. قدرت عقلانی طفل، آزادی اراده او، عواطف و احساسات او همه در جریان تربیتی دخالت دارند. روی این زمینه تعلیم وتربیت باید با توجه به همه جنبه های شخصیت صورت گیرد.
 

برنامه آموزشی

در مورد برنامه، «با تلر» اهمیت میراث نژادی را ذکر می کند. بدون تردید در برنامه مدارس باید شاگردان را به میراث فرهنگی آشنا ساخت اما در این زمینه نیز باید توجه داشت که تنها فهم میراث فرهنگی و آشنایی به آن کافی نیست. ارزش سنجی میراث فرهنگی با درنظر گرفتن مبانی علمی و احتیاجات زمان حاضر و گسترش آن میراث نیز باید مورد توجه تهیه کنندگان برنامه باشد.
 
«هورن» نیز در تهیه برنامه وضع فرد، احتیاجات جمعی و آشنایی به جهانی را که فرد در آن زندگی می کند مهم تلقی می نماید. علاوه براین در آشنایی با میراث فرهنگی سه جنبه عمده عقلانی، عاطفی و ارادی را لازم میشمرد. برای تقویت جنبه عقلانی، مطالعات علمی و همینطور تلطیف زمینه های عاطفی را بوسیله آشنایی به هنر و در زمینه اراده انجام بعضی از فعالیتها را پیشنهاد می نماید. در اینجا نباید ارتباط این جنبه ها را چه در میراث فرهنگی و چه در تجربیات افراد از نظر دور داشت. در مورد برنامه حرفه ای ظاهرة اید آلیستها با طرفداران تعلیم و تربیت جدید توافق دارند. آنها نیز معتقد به تهیه برنامه حرفه ای هستند این برنامه را در درجه دوم اهمیت قرار میدهند و برنامه های علمی را از برنامه های حرفه ای جدا میسازند.
 
پیشرفت تکنولوژی و پیدایش جنبه های علمی در علوم، جدائی این دو برنامه را تا حدی غیر منطقی قلمداد می کند. در گذشته در اثر نفوذ وضع طبقه ای گروهی می توانستند به مطالعات علمی بپردازند، در صورتی که فرزندان کارگران و پیشه وران حق استفاده از برنامه های حرفه ای را داشتند. هم اکنون وضع طبقه ای متزلزل شده و علم نیز از صورت مجرد و جدا از زندگی خارج گردیده است. امروز تربیت علمی از تربیت حرفه ای جدا نیست. آنکه میخواهد در کارگاه کار کند باید مطالعات علمی نیز داشته باشد. در هر سطحی چه متوسطه و چه عالی مطالعات علمی جنبه عملی نیز دارند.
 
گرین ایدآلیست معاصر مطالعه چهار موضوع را برای همه لازم می داند:
1- موضوعات صوری مانند منطق، ریاضیات، زبان مادری، زبانهای خارجی.

۲- موضوعاتی که با امور خارجی سروکار دارند مانند علوم طبیعی و علوم انسانی.

٣- موضوعات دستوری مانند اخلاق، امور هنری و مذهب.

4- موضوعات کلی مانند تاریخ ، الهیات و فلسفه.
 
باتلر برنامه ای را که یوگوسلاوسکی پیشنهاد می کند به شرح زیر بیان می نماید:
1- قسمت جهانی که باید در بخش علوم تهیه شود و شامل زمین شناسی، ستلره‌شناسی و زیست‌شناسی می‌شود.

۲- قسمت تمدنی که شامل علوم اجتماعی می شود. در این قسمت باید آنچه انسان در طول تاریخ تهیه کرده تحت عنوان تمدنی ارائه گردد.

٣- قسمت فرهنگی. در این قسمت فلسفه، هنر، ادبیات، ارزیابی و تفسیر محیط، حکومت، وسائل ارتباطی و تکنولوژی تدریس می شود.

٤- قسمت شخصیت. در این قسمت آنچه که با وضع انسان سرو کار دارد تعلیم داده می شود. بنابراین عوامل فیزیکی، فیزیولوژیکی، عاطفی و عقلانی مورد بررسی قرار می گیرند.
 
طبق آنچه «با تلر» از آخر قسمت برنامه نقل می کند، شاگرد باید مطالبی را که دانشمندان در گذشته تهیه کرده اند و در کتابها تدوین شده، فراگیرد. در این مورد شاگرد نمی تواند از طریق تجربه مستقیم اینگونه امور را بیاموزد. راه فراگرفتن این امور مطالعه آنچه در کتابها تدوین شده می باشد. و در اینجا «با تلر» می خواهد اختلاف نظر ایدآلیستها را با آنچه جان دیوئی می گوید بیان کند. به نظر جان دیوئی مطالب علمی باید مستقیما از تجربیات بچه ریشه بگیرد. نکته مهم در اینجا چگونگی تعلیم است اگر بنا باشد شاگرد تنها به مطالعه و بخاطر سپردن مطالب بپردازد یا آنچه را دانشمندان در گذشته گفته اند بدون تفکر بپذیرد، ارزش تربیتی اینگونه تعلیمات ازبین خواهد رفت. اما اگر بناست شاگرد فهمی از آنچه دانشمندان در گذشته بیان داشته اند پیدا کند دراین صورت خود باید در کسب و آشنایی به نظریات دانشمندان فعالیت کند.
 

منبع: اصول و فلسفه تعلیم و تربیت، علی شریعتمداری، چاپ پنجاه و سوم، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، تهران 1391


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.