نظام تربیتی کشورهای کمونیستی

کمونیسم و تعلیم و تربیت

تعلیم وتربیت در دنیای کمونیسم یک نوع عادت دادن یا شرطی کردن است. یک سلسله اصول و عقاید به عنوان اصول ثابت و قطعی از سوی مارکس، انگلس و لنین ارائه شده است. کمونیستها باید این اصول را مطالعه کنند و آنها را به عنوان اصول «علمی» و غیر قابل تردید بپذیرند.
پنجشنبه، 2 خرداد 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
کمونیسم و تعلیم و تربیت
 بحث از نظام تربیتی کشورهای کمونیستی مستلزم تألیف چند کتاب قطور است. هدف ما در این کتاب ذکر پاره ای از اصول و روشهای تربیتی مکتبها یا نظامهای اعتقادی مختلف است. با اینکه اندیشه های تربیتی ماکارنکو را نمی توان نتیجه اعتقاد او به مارکسیسم تلقی کرد معذلک او به عنوان یک مربی کمونیست چند کتاب در تعلیم وتربیت نوشته است. پاره ای از کتابهای ماکارنکو به فارسی ترجمه شده است. ما کارنکو ضمن اینکه در برخورد به کودکان در مراکز تربیتی از تجربیات خود استفاده می کرد معذلک از بعضی جهات تحت تأثیر افکار مارکس و سازمانهای وابسته به حزب کمونیست شوروی قرار داشت. در این بخش پس از ذکر چند نکته درباره اندیشه های تربیتی در مکتب کمونیسم به بررسی افکار ماکارنکو در تعلیم و تربیت می پردازیم.
 
تعلیم وتربیت در دنیای کمونیسم یک نوع عادت دادن یا شرطی کردن است. یک سلسله اصول و عقاید به عنوان اصول ثابت و قطعی از سوی مارکس، انگلس و لنین ارائه شده است. کمونیستها باید این اصول را مطالعه کنند و آنها را به عنوان اصول «علمی» و غیر قابل تردید بپذیرند. معمولا در هر زمان محافل رسمی حزب معرف این اصول هستند و افراد منضبط و وفادار به حزب باید اصول و مبانی مکتب را بصورتی که محافل رسمی ارائه میدهند قبول کنند. در یکی از کنگره های تربیتی بین المللی که نمایندگان کشورهای مختلف شرکت داشتند موضوع بحث رشد شخصیت از طریق تعلیم وتربیت بود. نماینده آلمان شرقی نظریات خود را ارائه داد و از حضار خواست که در صورت تمایل گفته های او را مورد انتقاد قرار دهند من به او گفتم شما در فعالیتهای آموزشی خود از شاگردان می‌خواهید که ایدئولوژی یا نظام اعتقادی شما را بپذیرند. از سوی دیگر، اساس تعلیم وتربیت پرورش نیروی تفکر و تعقل است. فرد خود باید به بررسی اصول بپردازد وبا استفاده از نیروی تفکر به پذیرش اصول اقدام کند. در امریکا نیز با گسترش نفوذ مکتب سلوک و رفتار و اشاعه آموزش برنامه ای، کار اصلی معلمان ارائه مطالب و انتقال مطالب به ذهن شاگردان است. بعضی از مربیان  بزرگ امریکایی، آموزش برنامه‌ای را غیر تربیتی ویک نوع عادت دادن تلقی می کنند. شما که از افراد انتظار دارید اصول را بدون چون و چرا بپذیرند چگونه می توانید از تعلیم وتربیت بحث کنید. به عبارت دیگر، تحمیل اصول یک مکتب یا ایدئولوژی چگونه با تعلیم وتربیت که اساس آن بر فهم و تعقل استوار است قابل تلفیق می باشد. نماینده آلمان شرقی که مسؤولیت خطیری نیز در سازمان تربیتی کشور خود داشت در جواب من گفت: «ما کسی را به خاطر نپذیرفتن ایدئولوژی تنبیه نمی کنیم و ایدئولوژی ما علمی است.» در تعلیم وتربیت ما با فهم و بصیرت سروکار داریم. آنچه به فرد آموزش داده میشود باید از سوی فرد فهمیده شود. فرد باید خود مفهوم موضوع مورد آموزش را درک کند و ارتباط مطالب مورد بحث را با موضوع و اجزاء مطالب و بالاخره نتیجه حاصل از بحث را در یک طرح روشن ببیند و بتواند بیان کند. در عین حال، یاد گیرنده باید مطالب مورد بحث را تحت بررسی و تعقل قرار دهد. او باید به ارزیابی اصول یا مطالب ارائه شده بپردازد و آنگاه نسبت به پذیرش یا رد آن اقدام کند.
 
در مقابل تعلیم و تربیت، عادت دادن قرار دارد. معمولا در لغت انگلیسی Education به معنای تعلیم و تربیت و Training به معنای عادت دادن است. در عادت دادن به جای فهم، جریان شرطی شدن قرار دارد. صرف مجاورت با تکرار دو امر، عنوان یا موضوع و مطالب مربوط یا ارائه واکنشی از طرف یادگیرنده و بدست آوردن پاداش کافی است که مطلبی را به ذهن فرد منتقل کند. اگر فرد بتواند عناوین اصول مورد بحث و محتوای هر اصل را که در سایه تکرار به ذهن سپرده بیان نماید، در اصطلاح مکتب رفتار، او اصول مورد بحث را فرا گرفته است. علاوه بر جریان شرطی، فردی که تحت آموزش قرار دارد اصول یا مطالب را به همان صورتی که ارائه شده می پذیرد در این مرحله به جای تعقل، تلقین یا تحمیل اصل یا نظریه پایه آموزش را تشکیل می دهد. معلم مطلبی را ارائه میدهد و شاگرد تحت تلقین معلم مطلب ارائه شده را بدون تعقل و بررسی می پذیرد. در این نوع آموزش فهم و تعقل اساس کار را تشکیل نمی دهد. بنابراین در عادت دادن خلاقیت نیز مطرح نیست.در امریکا نیز با گسترش نفوذ مکتب سلوک و رفتار و اشاعه آموزش برنامه ای، کار اصلی معلمان ارائه مطالب و انتقال مطالب به ذهن شاگردان است. بعضی از مربیان  بزرگ امریکایی، آموزش برنامه‌ای را غیر تربیتی ویک نوع عادت دادن تلقی می کنند.
 
همانطور که در بالا گفته شد، قطعی تلقی کردن اصول مارکسیسم و در عین حال، طرح این اصول به عنوان اصول علمی و مدلل و القاء این اصول به شاگردان ارزش کار تربیتی مربیان کمونیست را کاهش میدهد. گسترش مدارس در کشورهای کمونیستی و ریشه کن کردن بی سوادی و اشاعه آموزش حرفه ای و تربیت پزشک، مهندس، معلم در مدارس کشورهای کمونیستی و اقداماتی که در این زمینه صورت میگیرد قابل توجه است اما آنجا که از هدفهای اساسی تربیتی و روش آموزش بحث بمیان می آید مشکلات تربیتی نظامهای آموزشی در کشورهای کمونیستی آشکار می گردد.

 
منبع: اصول و فلسفه تعلیم و تربیت، علی شریعتمداری، چاپ پنجاه و سوم، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، تهران 1391


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.