صفات همنشین در منابع دینی

یکی از صفات زندگی دنیا، تاثیر گذاری و تاثیر پذیری انسانهاست. انسان همواره یا در حال تاثیر گذاری است یا در حال تاثیر پذیری.
يکشنبه، 26 خرداد 1398
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: محمد طاهری
موارد بیشتر برای شما
صفات همنشین در منابع دینی
یکی از صفات زندگی دنیا، تاثیر گذاری و تاثیر پذیری انسانهاست. انسان همواره یا در حال تاثیر گذاری است یا در حال تاثیر پذیری.

انسان عاقل باید ببیند، اگر از کسی تاثیر می پذیرد، حتماً تاثیر مثبت باشد؛ چرا که تاثیر یا مثبت است یا منفی. اگر انسان تاثیر مثبت نگیرد، حتماً تاثیر منفی می گیرد. پس انسان عاقل باید کاری کند که با انسانهای عاقل و تاثیر گذار مثبت نشست و برخاست کند.
 

صفات همنشین

اما با چه کسی همنشین باشیم و نشست و برخاست داشته باشیم؟

آنچه در منابع دینی آمده است، شرایطی برای همنشین مشخص شده است. در روایتی از نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده که حواریون از حضرت عیسی علیه السلام پرسیدند؟ با چه کسی همنشین شویم؟

ایشان فرمود: «مَنْ یُذَکِّرُکُمُ اللَّهَ رُؤْیَتُهُ وَ یَزِیدُ فِی عِلْمِکُمْ مَنْطِقُهُ وَ یُرَغِّبُکُمْ فِی الْآخِرَةِ عَمَلُهُ» با کسی که دیدارش شما را بیاد خدا اندازد و سخنش بر دانش و آگاهی شما بیفزاید و کردارش شما را به آخرت تشویق کند.
 
اولین صفت: یاد خدا (... یُذَکِّرُکُمُ اللَّهَ رُؤْیَتُهُ ...)
منظور از ذکر خدا تنها یاد آوری به زبان نیست، که زبان ترجمان قلب است، هدف این است با تمام قلب و جان به ذات پاک خدا توجه داشته باشیم، همان توجهی که انسان را از گناه باز می‌دارد و به اطاعت فرمان او دعوت می‌کند، به همین دلیل از پیشوایان اسلام نقل شده است که منظور از ذکر، یاد آوری عملی است.

انسان عاقل، با کسی همنشینی می شود، که دیدنش او را به یاد خدا اندازد.

برای یاد خدا، آثار زیادی در روایات بیان گردیده است که به برخی از آنها اشاره می شود:

۱. ترسیدن دل:
در قرآن کریم این اثر این گونه بیان شده است: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذَا تُلِیتْ عَلَیهِمْ آیاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَ عَلَی رَبِّهِمْ یتَوَکلُونَ».[1] «مؤمنان، تنها کسانی هستند که هر گاه نام خدا برده شود، دلهاشان ترسان می‌گردد و هنگامی که آیات او بر آنها خوانده می‌شود، ایمانشان فزونتر می‌گردد و تنها بر پروردگارشان توکل دارند.»

در اینکه، هنگامی که نام خدا برده شود، دلهایشان ترسان می شود، باید گفت: که «وجل» به معنای حالت و احساسی است در انسان بر خلاف طُمأنینه و آرامش نفس که قلب انسان به غَلَیان می افتد و آرامش خود را از دست می دهد.[2]

پس اولین اثر یادخدا، ترسیدن دل است.
انسان عاقل، با کسی همنشین می شود، که دیدنش او را به یاد خدا اندازد.
۲. بصیرت و روشن بینی
 اثر دیگری است که ذکر و یاد خدای متعال، به دنبال دارد. قرآن می فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُوا فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ»[3] «پرهیزگاران، هنگامی که گرفتار وسوسه های شیطانی شوند، به یاد خدا و پاداش و کیفر او می افتند و در پرتو یاد او، راه حق را می بینند و ناگهان بینا می شوند.»

کسی که به یاد خدا بیافتد، و در مشکلات از خداوند متعال کمک بخواهد، راه حق را پیدا کرده و خداوند به او بصیرت و بینایی عنایت می کند.
 
دومین صفت: افزایش علم (... وَ یَزِیدُ فِی عِلْمِکُمْ مَنْطِقُهُ ...)
یکی از آثار همنشینی با عالم، باید افزایش علم آدمی باشد. عالمی که سخن گفتنش باعث افزایش علم آدمی شود، ارزش همنشینی دارد. ارزش آدمی هم به علمی است که می آموزد؛ چنانچه روایتی از نبی اکرم (صلی الله علیه وآله) می فرماید: «اکثر الناس قیمة اکثرهم علما»[4] بیشترین مردم از نظر ارزش، بیشترین آنهاست از نظر دانش.
شایسته ترین علم برای تو آن است که عمل تو جز بدان اصلاح نشود، و واجب ترین عمل برای تو آن است که در برابرش از تو بازخواست می کنند و لازم ترین علم برای تو علمی است که قلب تو را به صلاح آورد و فساد قلب را برای تو آشکار سازد، و فرجام آن علمی نیک تر است که بر عمل دنیای تو بیفزاید. پس خود را به علمی مشغول مساز که ندانستن آن، زیانت نمی رساند و از علمی غافل مشو که ندانستن آن، بر نادانی ات می افزاید.معنای این روایت آن است که قیمت انسانها به اندازه ی دانش آنهاست؛ اگر کسی بخواهد بداند چه اندازه قیمت دارد، باید بنگرد چقدر علم و دانش دارد.

حال سوالی که مطرح می شود آن است که کدام علم را انسان باید بیاموزد؟

جواب این سوال را امام کاظم علیه السلام می فرماید: امام کاظم (ع) درباره شایسته ترین علوم می فرماید: «اولی العلم بک ما لایصلح لک العمل الا به و اوجب العمل علیک ما انت مسؤول عن العمل به، و الزم العلم لک ما ذلک علی صلاح قبلک و اظهر لک فساده، و احمد العلم عاقبة مازاد فی عملک العاجل فلا تشتغلن بعلم ما لایضرک جهله و لاتفعلن عن علم ما یزید فی جهلک ترکه.»[5]

شایسته ترین علم برای تو آن است که عمل تو جز بدان اصلاح نشود، و واجب ترین عمل برای تو آن است که در برابرش از تو بازخواست می کنند و لازم ترین علم برای تو علمی است که قلب تو را به صلاح آورد و فساد قلب را برای تو آشکار سازد، و فرجام آن علمی نیک تر است که بر عمل دنیای تو بیفزاید. پس خود را به علمی مشغول مساز که ندانستن آن، زیانت نمی رساند و از علمی غافل مشو که ندانستن آن، بر نادانی ات می افزاید.

نکات حدیث
حضرت در این حدیث به چهار مطلب اشاره می فرماید:

۱. شایسته ترین علم: علمی است که عمل بدون آن اصلاح نمی شود.

۲. واجب ترین عمل: عملی است که در مورد آن از تو خواهند پرسید.

۳. لازم ترین علم: علمی است که باعث اصلاح قلب آدمی و آشکار شدن فساد قلبش شود.

۴. خوش فرجام ترین علم: علمی که بر عمل انسان بیافزاید. چون علمی که ندانستنش ضرری ندارد، نباید مشغولش شد، و علمی که ندانستنش باعث جهل بیشتر می شود، در مورد آن غفلت نباید کرد.

از حدیث مذکور نیتجه می گیریم نزد عالمی بنشینیم که علمش نافع باشد و علم نافع با خصوصیات بالا همراه باشد، یعنی اولاً: بدون آن عمل اصلاح نشود، ثانیاً: در برابر آن مورد بازخواست خواهد بود؛ ثالثاً: باعث اصلاح دل و آشکار شدن فسادش گردد و رابعاً: دانستنش سودمند و ندانستنش مضر است.
 
صفت سوم: ترغیب کننده به عمل (... وَ یُرَغِّبُکُمْ فِی الْآخِرَةِ عَمَلُهُ)
همنشین انسان باید کسی باشد که با دیدن عملش، انسان به انجام عمل بهتر و بیشتر ترغیب شود. اگر ببینیم با دین عالمی که دو صفت پیشین را داشته باشد، اما عملش انسان را ترغیب به عمل نکند، همنشینی وی برای انسان کاملاً سودمند نخواهد بود.

اگر عالمی به علمش عمل نکند، باعث سلب انگیزه دانش آموختن از مردم می شود؛ و این حقیقتی است که در منابع دینی ما نیز آمده است. چنانچه در روایتی از امام على علیه السلام آمده که: «إنَّما زَهَّد النّاسَ فی طَلَبِ العِلمِ کَثرَةُ ما یَرَونَ مِن قِلَّةِ مَن عَمِلَ بِما عَلِمَ» آنچه مردم را به تحصیل دانش بى رغبت کرده، این است که مى بینند کمتر عالمى است که به علمش عمل کند.

پس انسان عاقل با کسی همنشین می شود که سه صفت داشته باشد:

1. دیدنش آدمی را به یاد خدا بیاندازد.

2. گفتارش به علم آدمی بیافزاید.

3. عملش، انسان را به انجام عمل بهتر تشویق کند.
 

پی نوشت:
[1]  انفال، آیه ۱.
[2]   التحقیق فی کلمات القران الکریم، ج 13، ص42.
[3]  سوره اعراف، آیه ۲۰۱
[4]  بحار الانوار، ج 1، ص 164
[5]  اعلام الدین، ص305


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.