شکرگزاری

در این مقاله قصد داریم به مساله شکرگزاری و آثاری که به دنبال دارد بپردازیم، همراه ما باشید.
سه‌شنبه، 28 خرداد 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شکرگزاری
وَ هُوَ اَلَّذِی أَنْشَأَ لَکمُ اَلسَّمْعَ وَ اَلْأَبْصارَ وَ اَلْأَفْئِدَةَ قَلِیلاً ما تَشْکرُونَ[1]

و اوست آن که برای شما گوش (شنوایی) آفرید و چشم ها و قلب ها، اما باز هم عده اندکی از شما شکر او را به جای می آورید.

خدای متعال برای انسان ها وسائل و اسباب اعتبار و تأمل و دریافت کلیات و قوانین عامه جاری در این عالم را فراهم آورده است. آیا به راستی شایسته نیست آنان در نظام آفرینش و ابتدا و انتهای کار خود تأمل و تدبر کنند؟ آیا این همه نعمت های شایسته و ارزنده ای که برای آنان فراهم آمده جای سپاس گزاری ندارد؟

و بالاتر از همه نعمت ها، نعمت درک و معرفت عالم هستی و افق ارزش انسانی با ابزار سمع و بصر نعمت هایی که همواره با حیات و تنها حیوانات از آن ها بهره مندند. اگر در ویژگی های مادی همه موجودات مادی شریک اند، اما ویژگی سمع و بصر تنها در حیوانات پدید آمده است. دارندگان این دو حس، موقعیتی خاص داشته، دارای مجال و میدان فعالیت وسیع اند؛ وسعتی که حد و مرز نمی شناسد و با هیچ معیاری نمی توان اندازه اش گرفت. ادراک کلیات و قوانین عامه و عقلیاتی که به مرز بی نهایتی می پیوندد. با شنیدن و دیدن است که شر و زیان و خیر و سود شناخته می شود و به دنبال آن دریافت ها تصمیم گیری ها در مورد خیر و شرها پیش می آید. لذت ها و نفرت ها، عزت ها و ذلت ها و محبت ها و دشمنی ها جلوه گری می کند که فاقد این دو حس را خبری از آن ها نیست. باقی حواس آدمی را از این بهره ها بسیار کم است. بالاتر از همه نعمت ها همان فؤاد است که قوه عاقله انسانی و منشأ و مبدأ همه اندیشه های اوست، که ویژه انسان هاست و حیوانات را خبری از آن نیست.

یادآوری این سه موضوع، به خصوص گوش، چشم و عقل، بدان جهت است که ابزار اصلی شناخت انسان این سه موهبت می باشد. آدمی مدرکات حسی خود را غالباً از طریق چشم و گوش درک می کند و مسائل غیر حسی را به وسیله فؤاد و نیروی عقل خود در می یابد. خطاهای این دو حس را نیز به وسیله فؤاد و عقل تشخیص می دهد. اهمیت این دو حس، یعنی بینایی و شنوایی شهود همگان است. انسانی که فاقد این دو حس است تا چه حد دنیای او محدود و خالی از هرگونه روشنایی، بیداری و آگاهی است. حتی بر اثر فقدان این دو حس، بسیاری دیگر از حواس خود را نیز عملاً از دست می دهد.

نبود شنوایی در آدمی زبان و گویایی او را از همان آغاز امر از کار می اندازد. گوش باید بشنود تا زبان گیرد و بازگوید. کرهای مادرزاد همیشه لال اند. زبانشان عیب و آفتی ندارد، اما چون نمی شنوند، حرفی و کلامی نمی آموزند. مصیبت کری، زبان را هم از گویایی باز می دارد. زبان و گوش رابط میان انسان و دیگران است و اگر این رابطه قطع گردد، دیگر کاری از انسان ها ساخته نیست.

حس شنوایی و بینایی، کلید عالم محسوسات آدمی اند. دریافت های این دو در نفس آدمی گرد آمده، نوبت به عقل او می رسد که کلید و ره گشای دنیای ماورای حس و عالم ماورای طبیعت، یعنی گسترده بی نهایت عقلانی اوست که در پی استقرهای گسترده و دریافت های جزئی بی شمار به نتیجه گیری، نقادی، تعمیم و تجزیه در فرآورده ها و جمع بندی دریافت های این دو حس و بالأخره انتقال از جزئیات به کلیات و ادراک کلیات عقلی می رسد. به همین جهت، نعمت گوش و چشم مقدم بر فؤاد و عقل ذکر شده که آن ها اسباب ها و پایه های ادراکات می باشد. شنیدن هم مقدم بر دیدن آمده است؛ زیرا در خلقت انسانی نخستین بار گوش نوزاد به کار می افتد. چشم های بسته نوزاد در محیط تاریک رحم آمادگی مشاهده امواج نور را ندارد و به همین جهت، بعد از تولد مدتی بسته است تا به تدریج به نور عادت کند، در در حالی که گوش چنین نیست.

سمع را هم در آیه شریفه مفرد آورد به خلاف ابصار و افئده؛ چرا که سمع به معنای شنیدن است، نه آلت شنیدن که آن اذن و جمعش آذان است.

همان گونه که گوش و چشم، کلید عالم محسوسات آدمی اند، قوه عاقله فؤاد نیز در آدمی دریچه ای به سوی همه حواس و مایه تصحیح کار همه آن هاست با تعقل و ادراک و بهره بری از جزئیات پی به کلیات و قوانین عامه می برد. در علوم نظری و معارف حقیقی چنان گستره ای را می پیماید که در اقطار آسمان ها و زمین نفوذ می کند و با تفکرات عمیق و خود که گرفته شده از همین حواس سمعی و بصری است، چه مجهولاتی را که کشف نمی کند، همه ارزش انسانی به این سه وسیله ارزنده و بزرگ شناخته و معرفت فراهم می آید. با دقت و اهتمام شدید در معرفت و ریزه کاری های این سه وسیله مؤثر کافی است آدمی خالق خویش بشناسد. به راستی آنان که این نعمت ها را سپاس نگویند، آیا سزاوار سرزنش و ملامت نیستند. شگفتا که شما انسان ها باز هم در مقابل این نعمت ها: قلیلاً ما تشکرون؛ بسیار کم شکرگزارانید. قلیلاً وصف مفعول مطلق محذوف است؛ یعنی: تشکرون شکراً قلیلاً و این خود نکوهش افراد بی فکر و اندیشه و ناسپاس است.


پی نوشت:
[1] سوره مومنون، آیه


منبع: حوزه نت


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.