ابعاد مهجوريت قرآن كريم (1)

پيامي كه در طول قرون اسلامي از آيه شريفه «وقال الرسول يرب ان قومي اتخذوا هذا القرءان مهجورا» (فرقان/30) برداشت شده است، بيان «نكوهش از مهجوركردن قرآن» است، كه به عنوان شكايت رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در روز قيامت به محضر پروردگار عرضه مي گردد. در تفسير مجمع البيان ذيل همين آيه آمده است: منظور از رسول در اين آيه، محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است كه از قوم خود شكايت مي كند كه پروردگارا قوم من اين قرآن را مهجور كردند! معناي «اتخذوا
سه‌شنبه، 7 مهر 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ابعاد مهجوريت قرآن كريم (1)
ابعاد مهجوريت قرآن كريم (1)
ابعاد مهجوريت قرآن كريم (1)


 

نويسنده: على اكبر مؤمنى




 

مفهوم مهجوريت
 

پيامي كه در طول قرون اسلامي از آيه شريفه «وقال الرسول يرب ان قومي اتخذوا هذا القرءان مهجورا» (فرقان/30) برداشت شده است، بيان «نكوهش از مهجوركردن قرآن» است، كه به عنوان شكايت رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در روز قيامت به محضر پروردگار عرضه مي گردد. در تفسير مجمع البيان ذيل همين آيه آمده است: منظور از رسول در اين آيه، محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است كه از قوم خود شكايت مي كند كه پروردگارا قوم من اين قرآن را مهجور كردند! معناي «اتخذوا هذا القرءان مهجورا» اين است كه قرآن را رها كرده و به دنبال شنيدن و فهميدن آن نيستند.(1)
نزديك به همين معنا را مي توان در ديگر تفاسير و ترجمه ها مشاهده كرد: شكوه پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به پيشگاه خداوند از مردم به خاطر متروك ساختن قرآن كريم بوده است.(2) نكته قابل توجه اين است كه گرچه مهجوركردن قرآن امري نكوهيده و مورد سرزنش و توبيخ است، ولي آيا پيام اين آيه بيان كردن نكوهش مهجور كردن قرآن است، به تعبير ديگر آيا «اتخذوا هذا القرءان مهجورا» دقيقاً به معناي «قرآن را مهجور كردند» مي باشد؟
«هجر يهجر» با مصدر «هجر» يا «هجران» در مفردات راغب چنين معنا شده است: «مفارقه الانسان غيره اما بالبدن او باللسان او بالقلب»؛ (3) يعني «دوري كردن بدني، زباني يا قلبي از ديگري». بنابراين اگر خداي متعال در آيه مذكور از اين فعل استفاده كرده بود معناي آن چنين مي شد: قرآن را ترك كردند ولي كلمه «اتخاذ» كه به معناي اخذ (به دست آوردن و گرفتن) است، هنگامي كه با كلمه «مهجوراً» آمده است، معناي جديدي را القا مي كند، كه غير از معناي مهجوركردن قرآن است، چرا كه استفاده از فعل «اتخذوا» (گرفتند، تحصيل كردند و...) نوعي توجه به مفعول و دست يافتن به آن را القا مي كند.
علاوه بر آن چه گفته شد، برخي از لغت دانان نيز «هجر» را به معناي «ترك گفتن چيزي همراه با وجود نوعي ارتباط با آن» معنا نموده اند.(4)
در آيه سي ام سوره فرقان، خداوند با استفاده از كلمه «اتخذوا» بيانگر اين نكته است كه اتفاقاً قوم رسول اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نه تنها قرآن را وا ننهاده اند و ترك نگفته اند، بلكه آن را در اختيار گرفته و به آن دست يافته اند ولي تمام مسأله اين است كه اين بدست آوردن و در اختيار گرفتن قرآن به گونه اي است كه در اثر عدم درك صحيح و شناخت اصولي و استفاده شايسته و بايسته، قرآن در اين ميان عملاً مهجور و متروك مانده است. بنابراين معناي صحيح «اتخذوا هذا القرءان مهجورا» اين است كه «قرآن را به مهجوريت گرفتند» مهجوركردن و به مهجوريت گرفتن مانند تعابيري چون مسخره كردن و به مسخره گرفتن، بازي كردن و به بازي گرفتن... تفاوت ظريفي با هم دارند. در اولي (بازي كردن، مهجوركردن، مسخره كردن) فعل، صريح و آشكار صورت مي گيرد و فاعل نيز دانسته، ترس و ابايي ندارد كه فعل را صريح و بي پرده انجام دهد تا ديگران به واقعيت فعل وي پي ببرند، در حالي كه در دومي (به بازي گرفتن، به مهجوريت گرفتن، به مسخره گرفتن...) فاعل به هر علت (حتي جهل) صريحاً به انجام فعل مبادرت نمي ورزد، بلكه آن را در پرده اي از خفا و پوشش انجام مي دهد، به گونه اي كه در ابتدا نمي توان به واقعيت فعل وي پي برد، بلكه شايد در ابتدا عكس آن هم به نظر برسد.
مهجوركردن قرآن يعني روي گرداني و دوري از آن، در حالي كه مهجورگرفتن قرآن يعني پرداختن به قرآن ولي به گونه اي كه اگر چه در ظاهر از اين رويكردهاي مختلف قرآني بوي توجه و استفاده به مشام مي رسد ولي حقيقت مطلب اين است كه در همه اين رويكردها قرآن بيگانه و ترك شده است.
در مهجور كردن قرآن، شخص به خانه قرآن قدم نمي گذارد ولي در به مهجوريت گرفتن قرآن، فرد به ميهماني صاحب خانه اي فاضل و حكيم نايل شده است ولي به جاي توجه به ميزبان و استفاده از محضر وي، گرفتار نقش و نگار در و ديوار خانه و گل ها و... شده است. در مهجوركردن قرآن، بيمار از آغاز به طبيب مراجعه نمي كند و به سراغ قرآن كريم نمي آيد، در حالي كه به مهجوريت گرفتن قرآن، بيمار به طبيب مراجعه كرده و داروهاي شفابخش وي را گرفته است ولي از آنها استفاده اي نمي كند تا به كام مرگ فرو مي رود.(5)

مهجوريت قرآن در تلاوت
 

مهجوريت قرآن در تلاوت را در دو بخش مي توان بررسي نمود.

1-تلاوت نكردن
 

دسترسي مردم به قرآن و سهل الوصول بودن آن جاي ترديد ندارد. شايد كمتر مكاني را بتوان يافت كه در آن قرآن كريم موجود نباشد، اما با اين وجود اندك افرادي در برنامه زندگي خود زماني را به تلاوت و انس با قرآن اختصاص مي دهند و به رغم تأكيد فراوان قرآن و توصيه پيشوايان دين درباره تلاوت، بسياري از مردم از نعمت و تلاوت و آثار ارزشمند آن بي بهره اند.
قرآن كريم مي فرمايد: «فاقرء وا ما تيسر من القرءان؛ (مزمل/20) آنچه براي شما ميسر است قرآن بخوانيد.»
آيه شريفه همگان را به قرائت قرآن فراخوانده است زيرا؛ قرآن نور الهي است و خواندن آيات آن حتي بدون درك معاني عبادت است.
امام صادق(علیه السّلام) مي فرمايد: قرآن عهدنامه خدا براي مردم است. شايسته است كه انسان مسلمان به آن عهدنامه نگاه كند و در هر روز پنجاه آيه بخواند.(6)

2- رعايت نكردن آداب تلاوت
 

امام محمد غزالي مي گويد: خداوند متعال در تورات مي فرمايد: اي بنده من! آيا شرم نمي كني از اين كه اگر نامه برادري به دست تو رسد در حالي كه تو در راه باشي، بايستي يا بنشيني و يكايك كلمات آن را با دقت و تأني بخواني در حالي كه كتابي كه من براي تو فرستاده ام تا آن را با تأمل بخواني و دستورات آن را بكاربندي، از آن اعراض مي كني (و آن را نمي خواني) و بكار نمي بندي و اگر بخواني در آن تأمل و دقت نمي نمايي.(7)
براي آن كه از تلاوت قرآن بهره كافي برده شود و تلاوت قرآن، قاري را به هدف رهنمون شود بايد آداب و شرايط تلاوت و حق تلاوت آن را به بهترين وجه رعايت نمود.

آداب تلاوت
 

امام صادق(علیه السّلام) مي فرمايد: «قاري قرآن به سه چيز نياز دارد: دلي خاشع، بدني فارغ، جايي خالي، و چون دل او براي خدا خاشع گرديد شيطان رجيم از او گريزان خواهد شد.»(8)
براي تلاوت قرآن آداب فراواني ذكر شده است كه به مهم ترين آن ها اشاره مي شود.
1- تعظيم: قرآن كتاب خدا، كلام خدا و هديه محبوب است كه براي بشر فرستاده شده است، همانگونه كه محبوب را بايد محترم و بزرگ شمرد، هديه او را نيز بايد ارزشمند و عزيز دانست؛ پيامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) مي فرمايد: «قرآن پس از خداي متعادل از هر چيزي برتر است، هر كه قرآن را محترم و بزرگ شمرد، خدا را بزرگ شمرده، و هر كس قرآن را محترم و بزرگ نشمارد، حرمت خداوند را سبك شمرده است.»(9) اولين شرط حضور در محضر قرآن، بزرگ شمردن، برخورد مؤدبانه و همراه با احترام است چرا كه قرآن تجلي خداوند متعال است. اميرمؤمنان علي(علیه السّلام) مي فرمايد: فتجلي سبحانه لهم في كتابه من غير ان يكونوا رأوه؛ پس خداي سبحان، در كتاب خود، قرآن، بي آن كه او را ببينند خود را به ايشان آشكار گرداند.»(10)
عظمت قرآن اقتضا مي كند انسان، با تواضع و به قصد تأثيرپذيري در پيشگاه كتاب خدا حاضر شود و با وضو و حضور قلب و رو به قبله آيات آن را تلاوت نمايد.
2- استعاذه: تلاوت قرآن، بايد با پناه بردن از شر شيطان آغاز شود. قرآن كريم مي فرمايد: «فاذا قرات القرءان ان فاستعد بالله من الشيطن الرجيم» (نحل/98)
3- پاكيزگي: بهره مندي از قرآن مستلزم پاكيزگي ظاهري و باطني شامل تطهير دهان و زبان، استغفار از گناهان و تطهير جسم و جان است چرا كه قرآن پاك و پاكيزه است و فقط پاكيزگان مي توانند از آن توشه بردارند: «لايمسه الا المطهرون» (واقعه/79)
4- ترتيل: قرآن را بايد شمرده همراه و توأم با تأمل تلاوت كرد: «و رتل القرءان ترتيلاً» (مزمل/4) تلاوت كننده قرآن نبايد در انديشه ختم سريع آيات و سوره ها باشد. رسول اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) مي فرمايد: «همتتان اين نباشد كه زودتر به آخر سوره برسيد.»(11) امام صادق(علیه السّلام) مي فرمايد: «ترتيل آن است كه در قرائت تأمل و دقت كني و آن را با صوت نيكو بخواني».(12)
5- تدبر: بدون تدبر در آيات قرآن، درك حقيقت كلام خدا دست يافتني نيست. كتاب خدا بايد با تدبير و انديشه قرائت شود: «كتب انزلنه اليك مبرك ليدبروا ءايته» (ص/29)؛ «افلا يتدبرون القرءان» (محمد/24)
در روايت آمده است اصحاب پيامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) ده آيه از قرآن را از پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) مي آموختند و پس از فهميدن آيات و عمل كردن به آن ها ده آيه ديگر را فرا مي گرفتند.(13)
6- حق تلاوت: تلاوت كننده هر آيه اي بايد حق تلاوت آن را به جا آورد: «الذين ءاتينهم الكتب يتلونه حق تلاوته اولئك يؤمنون» (بقره/121)
امام صادق(علیه السّلام) درباره حق تلاوت آيات مي فرمايد: آيات آن را با دقت بخوانند، حقايق آن را درك كنند و به احكام آن عمل نمايند، به وعده هاي آن اميدوار، و از وعيدهاي آن ترسان باشند، از داستان هاي آن عبرت گيرند، به اوامرش گردن نهند و نواهي آن را بپذيرند، به خدا قسم منظور حفظ كردن آيات و خواندن حروف و تلاوت سوره ها، يادگرفتن اعشار و اخماس(14) آن نيست.»(15)
از آنچه گفته شد نتيجه مي گيريم هر چند تلاوت به تنهايي داراي ثواب و فضيلت است ولي هدف مستقل به حساب نمي آيد. هدف از تلاوت قرآن آشنايي با حق و بهره مندي از هدايت است؛ بنابراين رعايت آداب تلاوت زمينه ساز هدايت انسان و عمل به دستورات قرآن كريم مي باشد.

مهجوريت قرآن در استماع
 

سخن گفتن و گوش نسپردن به آيات خدا در هنگام تلاوت قرآن از واقعيت هاي تلخ در ميان مسلمانان مي باشد. اين درحالي است كه خداوند متعال از هرگونه سخن گفتن در وقت تلاوت نهي فرموده است: «واذا قري القرءان فاستمعوا له وانصتوا لعلكم ترحمون؛ (اعراف/204) هنگامي كه قرآن خوانده مي شود گوش فرادهيد و خاموش باشيد، شايد مشمول رحمت خدا شويد.»
پيامبر گرامي اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) مي فرمايد: «از شنونده قرآن شر دنيا رفع گردد، و از خواننده قرآن گرفتاري آخرت دور گردد، و كسي كه يك آيه قرآن گوش دهد براي او بهتر است از كوه «ثبير» كه طلا باشد.»(16)
قرآن كتابي است كه آيات آن را بايد شنيد و در آن انديشه كرد و به كار بست. آنان كه ارزش سخنان خدا را مي دانند در هنگام شنيدن قرآن، با گوش جان به آن گوش مي سپارند. چرا كه قرآن كريم، خود ضرورت استماع و لزوم سكوت را يادآور شده و آن را شرط بهره مندي از رحمت خدا دانسته است.
چنانچه در مقام سخن گفتن باشيم و مستمع و مخاطب ما مشغول گفتگو با ديگران باشد و به سخنان ما بي اعتنايي كند و يا از ما رو برگرداند آيا آن را بي احترامي و حتي توهين تلقي نمي كنيم؟
چه بسيار در مجالس ما مسلمانان، قرآن خوانده مي شود در حالي كه مستمعين مشغول خوردن ميوه و چاي و... مي باشند يا با يكديگر به گفتگو مي پردازند.
اگر باور داشته باشيم كه قرآن كلام خداست و خداوند در آن با ما سخن گفته است و خود را مخاطب آن قرار دهيم. هنگامي كه آيات آن به گوش ما مي رسد به يقين بدون پرداختن به عملي كه منافي با گوش سپردن باشد، آن را با گوش جان خواهيم شنيد.
لزوم سكوت در وقت تلاوت آيات قرآن تا بدانجا اهميت دارد كه اميرمؤمنان علي«ع» در حال نماز با شنيدن آيات قرآن سكوت مي نمايد. آن حضرت مشغول نماز صبح بود ناگاه «ابن كوا» (منافق تيره دل با هدف اعتراض به علي«ع» در مورد حكميت در جنگ صفين) در نماز اين آيات را تلاوت كرد:«و لقد اوحي اليك و الي الذين من قبلك لئن اشركت ليحبطن عملك و لتكونن من الخسرين» (الزمر/65) حضرت به احترام قرآن سكوت كرد تا وي آيه را به پايان رسانيد، سپس امام به ادامه نماز پرداخت، و «ابن كوا» مجدداً آيه را تكرار كرد. امام علي«ع» دوباره سكوت كرد و وي بار سوم آيه را تلاوت كرد علي «ع» مجدداً به احترام قرآن سكوت نمود. آنگاه حضرت اين آيه را تلاوت فرمود:«فاصبر ان وعد الله حق و لايستخفنك الذين لايوقنون» (الروم/ 60) (اشاره به اين كه مجازات دردناك الهي در انتظار منافقان و افراد بي ايمان است و در مقابل آن ها بايد تحمل و حوصله به خرج داد) سرانجام امام علي«ع» سوره را تمام كرده و به ادامه نماز پرداختند.(17)

مهجوريت قرآن در حفظ
 

همزمان با نزول آيات نوراني قرآن، اسلام باوران آغازين با سرمشق قرار دادن دستورالعمل هاي رسول گرامي اسلام «ص» اشتياق فوق العاده اي نسبت به حفظ قرآن از خود نشان دادند. حافظان قرآن از سوي پيامبر اكرم«ص» همواره تشويق مي شدند و در جامعه نيز از جايگاه بلندي برخوردار بودند. آنان تنها به حفظ آيات اكتفا ننموده و عمل به آيات را سرلوحه برنامه زندگي خود قرار داده بودند. بدين جهت هر يك از حافظان قرآن مبلغي توانا و اسلام شناسي برجسته به شمار مي آمد. اعزام آنها به سرزمين هاي اسلامي از سوي پيامبر اكرم به عنوان معلم قرآن و مبلغ احكام و معارف اسلام گواه روشني بر اين مطلب مي باشد.
در رواياتي كه از پيامبر اكرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل شده است حفظ قرآن بسيار مورد توجه واقع شده و براي آن ثواب و فضيلت فراواني ذكر شده است. آن حضرت در روايتي فرموده اند:«عدد و درجه هاي بهشت، عدد آيه هاي قرآن است، و كسي كه همدم قرآن است چون وارد بهشت شود به او گفته مي شود: بالا برو و بخوان، كه براي هر آيه اي درجه اي است، و بدين ترتيب بالاتر از درجه حافظ قرآن درجه اي نيست.» (18)
كسي كه آياتي از قرآن را در دنيا حفظ نموده و سپس فراموش كرده باشد با مشاهده چنين جايگاهي جز افسوس و حسرت چيزي عايد وي نمي شود.
در كشور ما هر چند پس از انقلاب اسلامي گام هاي مؤثري در جهت ترويج فرهنگ حفظ قرآن برداشت شده و روزنه نويدبخشي به وجود آمده است و اقبال مردم نسبت به حفظ قرآن رو به افزايش و اميدواركننده است ولي با اين همه، درصد بسيار ضعيفي از هموطنان ما مفتخر به حفظ آيات الهي شده اند و هنوز سياست گذاري نسبت به تشويق حفظ قرآن در مراكز علمي و آموزشي بويژه در آموزش و پرورش جايگاهي ندارد. به زعم برخي از مردم فقط نوابغ مي توانند حافظ قرآن باشند و برخي ديگر نيز گمان مي كنند دست يافتن به چنين مقام ارزشمندي تنها براي كودكان و نوجوانان ميسر است و سالخوردگان و ميان سالان نه فرصت پرداختن به آن را دارند و نه توانايي آن را.
دردمندانه بايد گفت كه فرصت هاي ارزشمندي صرف حفظ مطالب و اطلاعاتي مي شود كه نه دردي از دنيايمان را درمان مي كند و نه مشكلي از مشكلات آخرتمان را برطرف مي سازد. چه بسيارند جوانان و افرادي كه حجم وسيعي از اطلاعات مربوط به بازيكنان تيم هاي مختلف داخلي و خارجي فوتبال را در ذهن خود جاي مي دهند تعداد بازي هاي يك بازيكن، تعداد تيم هايي كه با آن ها قرارداد منعقد كرده، تعداد گل هاي زده و ... همه را به خوبي حفظ مي نمايند و درباره آن ها به بحث مي نشينند و ساعت ها وقت خود را صرف آن مي نمايند اما از قرآن كمترين اطلاعاتي ندارد در نظر ايشان حفظ اطلاعات مربوط به بازيگران و ستاره هاي سينمايي و تلاش براي آشنايي با آنان به منظور الگوپذيري، بسيار مهم تر از شناخت كتاب خدا و حفظ آيات آن مي باشد.
بدون شك تربيت حافظان قرآن و برنامه ريزي براي ترويج فرهنگ حفظ، امنيت، سلامت رواني، كاهش فحشا و منكرات را در كشور به ارمغان خواهد آورد. زيرا دلي كه جايگاه قرآن شود نه تنها گرد گناه نمي چرخد بلكه شعاع تأثير آن اطرافيان را هم پوشش خواهد داد. پيامبر اكرم«ص» مي فرمايد:«قرآن را بخوانيد و آن را حفظ كنيد كه خداوند دلي را كه قرآن را حفظ كند عذاب نمي كند.»(19)
حافظ قرآن، نه تنها خود عذاب نمي شود بلكه در پيشگاه خداوند متعال از مقامي برخوردار است كه در قيامت به وي اجازه شفاعت نيز داده مي شود؛ در روايتي از رسول اكرم«ص» مي خوانيم:«كسي كه قرآن را حفظ كند و حلالش را حلال و حرامش را حرام بداند، خداوند او را به بهشت مي برد و شفاعت او را درباره 10 نفر از خاندانش كه آتش دوزخ به آن ها واجب گشته است مي پذيرد.»(20)

پي نوشت ها:
 

1- فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان لعلوم القرآن، ج 7، ص 263، تهران، انتشارات ناصرخسرو.
2- اكبر هاشمي رفسنجاني، تفسير راهنما، ج 12، ص .414
3- راغب اصفهاني، المفردات في غريب القرآن، ص 514، بيروت، دارالمعرفه .
4- حسن مصطفوي، التحقيق في كلمات القرآن، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، تهران، چ اول، 1369، ج 11، ص .240
5- مهدي غفاري، مهجوريت قرآن، بينات، ش .30
6- اصول كافي، ج 2، ص .609
7- امام محمد غزالي، كيمياي سعادت، ج1، ص.243
8- تفسير نورالثقلين، ج3، ص.85
9- بحارالانوار، ج92، ص.19
10- نهج البلاغه، صبحي صالح، خطبه147، ترجمه سيدجعفر شهيدي، ص.142
11- الميزان، ذيل آيه4 مزمل.
12- ابوعلي فضل ابن حسن طبرسي، تفسير مجمع البيان، نشر فراهاني، ج اول، 1360، ذيل آيه4 مزمل.
13- بحارالانوار، ج92، ص.106
14- منظور از اعشار و اخماس تقسيماتي است كه براي قرآن صورت مي گيرد مانند جزء يا حزب و...
15- ارشاد ديلمي، نقل از تفسير نمونه، ج1، ص.431
16- بحارالانوار، ج92، ص.19
17- تفسير نمونه، ج 7، ص .71
18- بحارالانوار، ج 92، ص .22
19- بحارالانوار، ج 92، ص .20
20- همان.
 

منبع:روزنامه کیهان



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط