مدلهای مشارکت در مدرسه
در کودکانی که علائم افسردگی و اضطراب وجود دارد این احتمال وجود دارد که سلامت روانی آنها در خانواده مورد توجه قرار نمی گیرد، که در این زمینه لازم است از مشاوران برجسته استفاده شود ضمن اینکه باید با ارتباط مستقیم با خانواره این موضوع، مورد بررسی و آنالیز قرار گیرد.
جمعه، 28 تير 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خوددرگیری در مشارکت یک پدیده روانشناختی و نه فیزیکی است. فردی که مشارکت جوست خود را درگیر متن واقعیت می کند، نه آنکه به کارورزی و کارپذیری اکتفا کند. در حالی که در مشارکت کار درگیر، جسم درگیر است نه روان (عارفنیا، ۲۷ : ۸۴ ). حال اگر در کلاس ما به بچهها تأکید کنیم که اگر مسئولیت کاری را که می پذیرند باید آن را با وجدان و با تمام روح و قلبشان انجام دهند، در آن صورت این رفتار را مشارکت خود درگیر می گویند. اما مشارکت کار در گیر، یک بعدی است و فضایی برای از زیر کار در رفتن و عدم ارتباط ذهنی و قلبی با فرآیند کار یا درس ایجاد می کند. در سیستم مشارکت خود درگیر به بچهها فرصت بروز ابراز نظر آزاد عقایدشان را میدهند. درست همانند آنچه در ماده ۱۲ پیمان نامه حقوق کودک آمده است: «کشورهای عضو، تضمین خواهند کرد کودکی که قادر به شکل دادن به عقاید خود است، حق ابراز آزادانه این عقاید را در کلیه اموری که به وی مربوط می شود داشته باشد و متناسب با سن و میزان رشد فکری کودک به نظرات و اهمیت لازم داده شود.»معلم ها می توانند یکی از تأثیرگذارترین عناصر یک تئاتر باشند، به شرط آنکه در خود، حقیقت، عشق و انسانیت را درک کرده و در راستای جاری شدن به سوی بچهها گام بردارند.با این تفسیر معلمها در کلاسهای خلاق، کودکان را به عنوان عروسک خیمه شب بازی ندیده و با آنها ابزاری برخورد نخواهند کرد. مشارکت خوددرگیر تمرینی است برای استقلال کودکان و بالا بردن توانایی های آنها در خودباوری و ایجاد نوآوری های ذهنی در این سیستم بچهها یاد می گیرند که بدون حضور معلمها، کلاس را اداره کنند و اطلاعات را رد و بدل کنند. این همان تعبیر زیبای مانوئل کاستلز(Manuel Castells) (۲۰۰۶) است که کلاس مشارکت، کلاسی است که کودک در آن به جای هدایت و برنامه ریزی از جانب بزرگسالان، خود به ساز و کارهای برنامه ریزی «خود مدیری» و «خود کنترلی» و «خود نظارتی از طریق توسعه و توانمندیهای شناختی و اجتماعی دست یابد تا در نهایت از هر گونه راهنمایی و هدایت وابسته به دیگری و دیگران رهایی یابد (عارف نیا، ۸۴ :۳۳). در این کلاس، مبصر را خود بچهها تعیین می کنند و هیچ کس بر دیگری کنترل یا اعمال زور یا قدرت نخواهد داشت. در کلاسهای مشارکت خلاق بچهها از هر قوم، قبیله، تیره و یا نژادی که باشند فرصت حضور و شکوفایی پیدا می کنند و هیچ کس بر کس دیگری برتری ندارد.
هنر بازیگری: معلم یک بازیگر خلاق است و باید بتواند با بازی خود محتوای دروس را به بچهها آموزش دهد. آنها باید از تمام اعضا و جوارح خود برای تدریس استفاده کنند. امروزه گفته میشود حتی استفاده سمبلیک از زبان، انگشتان دست، پاها، پوست، مو، چشم، گوش، دهان، لب و... در فهم مطالب و آموزش نقش دارند. نقشی که باعث ماندگاری درس در ذهن کودکان می شود. اما چرا بچهها عموما درسهای خوانده شده را فراموش می کنند؟ چون مطالب ارائه شده با شیوههای فعلی فقط در حافظه کوتاه مدت آنان ثبت می شود. اما آموزش به کمک همه اعضا و جوارح و ایفای نقش مثبت مربیان می تواند باعث ثبت مطالب در حافظه بلند مدت شود و همچنین تاکید میشود که معلم باید بتواند با طرح سؤالات یا طرح روشهای متفاوت و بکر به موقعیت جدیدی در ذهن کودکان دست یابد.
به این داستان توجه کنید: در دومین حضورم در دانشکده ی پرستاری، استادمان از ما امتحانی گرفت. من دانشجوی وظیفه شناس، جدی و دقیق بودم و مثل آب خوردن پرسش ها را پاسخ دادم تا رسیدم به پرسش آخر، پرسش آخر این بود: نام کوچک خانمی که دانشکده را نظافت می کند چیست؟ طرح این پرسش به طور حتم یک جور شوخی بود. من بارها زن نظافتچی را دیده بودم. او زنی پنجاه و چند ساله با قدی بلند و موهای تیره بود. اما چگونه باید اسمش را میدانستم؟ در حالی ورقه ام را به استاد تحویل دادم که به پرسش آخر پاسخ نداده بودم. قبل از به پایان رسیدن کلاس، یکی از دانشجویان از استاد پرسید که آیا این پرسش آخر هم جزو نمرهی امتحانمان حساب می شود؟ استاد پاسخ داد: البته، و بعد گفت: در مسیر زندگیمان با آدم های زیادی برخورد می کنیم، تمامی آنها مهم اند، آنها شایستگی این را دارند که به آنها توجه کرده و اهمیت داده شود. من هرگز آن درس را فراموش نکرده ام، علاوه بر این اسم کوچک خانم نظافتچی را هم که دوروتی بود یاد گرفته ام (نعمت الهی، ۱۳۸۷: ۳۷). حالا به این داستان دوم توجه کنید: معلم وارد کلاس شد، نگاهی به بچهها انداخت و گفت: درس امروزمان درباره مفهوم عشق است. بچهها عشق یعنی چه؟ بچهها اول همدیگر را نگاه کردند، بعد آرام آرام که یخ ذهنها باز شد، شروع کردند به نظر دادن. یکی گفت عشق یعنی دوست داشتن. دیگری گفت یعنی پدر و مادر خود را دوست بداریم. سومی: یعنی معلم را دوست بداریم. چهارمی: عشق یعنی وطن. پنجمی: عشق یعنی دریا. عشق یعنی: باران، کوه، کویر، بهشت، عشق یعنی ما شدن، بهشتی شدن، خدا معلم که از نظریات بچهها به وجد آمده بود، به آرامی قطره های اشکی که در چشمانش و از شوق حلقه زده بود را پاک کرد و بعد تک تک بچهها را بوسید و رو به خورشید ایستاد و دست هایش را از هم باز کرد و گفت: عشق یعنی پرواز دقایقی بعد همه بچهها در حال پرواز در آسمان رویاهایشان بودند. این دو داستان به زیبایی به ما نشان میدهد که در تدریس می توان با کلمات به اعماق ذهنها نفوذ کرد و در باورها و دلها تأثیر گذاشت.
این دو داستان به ما می گوید: که «همه مهم هستند و ما باید همه را نه آنچنان که در ظاهر دیده میشوند، بلکه در باطن انسانی شان ببینیم. معلمها انسانهایی هستند که باید در دریای عشق شناور شوند و بچهها را با خود همراه کنند. وقتی شما در سالن یک تئاتر نشسته اید و به نمایش عده ای بازیگر نگاه می کنید، این احساس ممکن است به شما دست بدهد که گویا در دل این داستان در حال روایت شدن هستید و داستان شما را تا مرز باور به حقیقتی که نویسنده و کارگردان مدنظر دارند، پیش می برد. معلم ها نیز به مانند بازیگران یک تئاتر هستند که برای درونی کردن حقیقت و آموزش به کودکان باید تئاتر و صحنه کلاس را به خوبی هدایت کنند. معلم ها می توانند یکی از تأثیرگذارترین عناصر یک تئاتر باشند، به شرط آنکه در خود، حقیقت، عشق و انسانیت را درک کرده و در راستای جاری شدن به سوی بچهها گام بردارند. حکایت معلمها مثل حکایت مردی می ماند که عقربی را دید که در آب برای نجات خویش دست و پا میزند. مرد به قصد کمک، انگشتانش را به طرف عقرب دراز کرد اما عقرب نیشش زد، با این وجود مرد باز هم تلاش کرد تا عقرب را از آب بیرون بیاورد، اما عقرب دوباره او را نیش زد. مردی در آن نزدیکی به او گفت: چرا از نجات عقربی که مدام نیشت میزند دست نمی کشی؟ او گفت: عقرب به اقتضای طبیعتش نیش می زند، طبیعت عقرب نیش زدن است و طبیعت من عشق ورزیدن. چرا باید از طبیعت خود که عشق ورزیدن است، فقط به علت اینکه طبیعت عقرب نیش زدن است، دست بکشم؟ او در آخر به مرد می گوید: هیچ گاه از عشق ورزیدن دست نکش، همیشه خوب باش حتی اگر اطرافیانت نیش بزنند (نعمت الهی، ۱۳۸۷: ۸۶).
منبع: جامعهشناسی نخبهپروری، مهرداد ناظری، چاپ دوم، نشر علم، تهران 1396
مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
تازه های مقالات
پیشینه تاریخی تعزیه
روش و آداب ختم زیارت عاشورا + متن و صوت
تاریخچه چهـار آیینـه
تاریخچه کلاهخود، زره و سپر تعزیه
سقاخانهها و ظروف آبخوری
زنجیر عزاداری
پاسخ به سوالات و شبهات و تحلیل های شهادت سردار مقاومت سید حسن نصرالله
قبه و پنجه عزاداری
عَلَم عزاداری و هنر عاشورایی
روش و آداب ختم سوره واقعه + متن و صوت
بیشترین بازدید هفته
نحوه خواندن نماز والدین
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
حمامی که تنها با یک شمع گرم می شد
لیست ویژگیهای شخصیتی
پیش شماره شهر های استان تهران
علم پشت پرده رنگ حنا
لیست کاملی از خدایان و الهههای یونانی
پیش شماره شهر های استان گیلان
موارد بیشتر برای شما
پیشینه تاریخی تعزیه
سخنرانی شهید سیدحسن نصرالله به زبان فارسی
جای یکنخبه در دیدار نخبگان با رهبر انقلاب خالی بود
چهکسی برد موشکهای ایران را تا فلسطین اشغالی رساند؟
هدف قرار دادن نیروها و ادوات جنگی صهیونیستها در رفح
سرهنگ ذخیره ارتش رژیم صهیونیستی: اسرائیل فلج شده است
تفاوتهای "وعده صادق۲" با عملیات قبلی چیست؟
تصاویر کمتردیده شده از نیروهای ویژه حزبالله لبنان
آثار عملیات وعده صادق ۲ در سرزمینهای اشغالی
نماهنگ/ "ابناء الشمس"
توصیه سیدحسن نصرالله به فرزندان شهید طهرانی مقدم
ویران شدن دو سوم میراث فرهنگی غزه
بسته خط دیدار | بهرهی هوشی بالای ملت ایران؛ مهمترین زمینه نخبگی
سخن آوا | حجاب گریزی یا قانون ستیزی / استاد کاشانی
بسته خط دیدار | عزای سید حسن نصرالله؛ حرکت آفرین مانند عزای سیدالشهدا