جنبش‌های مذهبی

نفوذ مذهبی به شکل غیرمستقیم از طریق سازمان های مذهبی که بر تقاضاهای سیاسی تصمیم گیرندگان محلی و ملی تمرکز دارند بر سیاست بین الملل تاثیر می گذارد. رویه ای که به نظر می رسد در حال توسعه است.
دوشنبه، 31 تير 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جنبش‌های مذهبی
مطالعه‌های روابط بین الملل رویکردهای سنتی ، علیرغم توجه نسبی به گروه‌ها و روندهای فراملی، همچنان دولت-محور باقی مانده اند. اگر قرار بود جنبش‌های مذهبی ماهیت فراملی قدرتمندتری داشته باشند و در شکل دادن به الگوهای مهم از جمله الگو های جهانی همکاری و منازعه، نقش بیشتری ایفا کند، افزایش نقش دین در سیاست جهانی می توانست برای چارچوب های مفهومی دولت-محور چالش برانگیز باشد. در این راستا، استدلال ما این است که پارادایم های دولت محور برای مطالعه دین و تاثیرات آن، مناسب خواهند ماند، گرچه لازم است که چارچوب های مفهومی موجود در راستای فهم روندهای فراملی تر، انعطاف پذیر باشند.
 
تنها سه بخش این کتاب، رویکردهای مشخصی نسبت به این مساله دارند. نکسون گرچه خواستار توجه بیشتری به ساختار تشکیل دهنده دولت‌ها و سیاست آنها است، اما با این استدلال جک اسنایدر موافق است که هنوز سیاست‌های فراملی و فروملی به طور عمده ای از کانال دولت ها به سیاست جهانی راه می یابند. با وجود این، شاه و فیلپوت استدلال می کنند که بازیگران و جنبش‌های مذهبی نسبت به بازیگران فراملی و غیردولتی ظرفیت بیشتری برای بسیج کردن منابع دارند، لذا فرضیه های جدید برای مطالعه دین و سیاست جهان ضروری هستند.
 
بنابراین سوال این است که چگونه عقاید و ساختارهای مذهبی بر نظام بین المللی تاثیر می گذارند؟ برای پاسخ به این سوال - به پیروی از پیشنهاد نویسندگان برای بررسی نقش دین در تکوین بازیگران و منافع در سطوح چند گانه سیاست- پنج کانال عمده نفوذ دین را نام می بریم. نخست؛ باور و عقیده افراد مذهبی بر انتخاب آنان به عنوان رای دهندگان با رهبران حکومتها؛ به عنوان کمک کنندگان با فعالان سازمان های حمایتی محلی، ملی یا فراملی؛ و به عنوان کارکنان نهادها و برنامه های بین حکومتی، تاثیر می گذارد. از آنجا که اکثریت افراد از طریق نهاد ها و گروه‌های سیاسی بومی و ملی در حوزه سیاست فعالیت می کنند، نفوذ مذهبی بازیگران فردی، ابتدا از طریق کانال دولت ها اعمال می شود، اما پیشرفت فن آوری ارتباطات، پیوند مستقیمی بین افراد و سازمان های فراملی که درصددند مستقیما بر روندهای بین المللی تاثیر بگذارند، بر قرار می کند. بنابراین می توان گفت فعالیت فراملی افراد مذهبی در حال افزایش است.
 
دوم؛ نفوذ مذهبی به شکل غیرمستقیم از طریق سازمان های مذهبی که بر تقاضاهای سیاسی تصمیم گیرندگان محلی و ملی تمرکز دارند بر سیاست بین الملل تاثیر می گذارد. رویه ای که به نظر می رسد در حال توسعه است. برای مثال، احزاب اسلامی از دهه ۱۹۹۰ به بعد، پیشرفت روزافزونی را در بنگلادش، پاکستان، مالزی، اندونزی و ترکیه تجربه کرده اند. در حالی که این گروه ها اغلب اقدامات سیاسی خود را بر روندهای بین دولتی متمرکز می کنند، آنها همچنین با تاثیر گذاشتن بر دولت‌هایی که در داخل آنها فعالیت می کنند بر روندهای بین المللی تاثیر می گذارند. همانطور که شاه و فیلپوت توضیح می دهند، این موضوع ممکن است تقاضاهای مربوط به امور بین دولتی را نیز شامل شود که می توان به نمونه های متعددی از قبیل؛ محکومیت جنگ عراق توسط کنفرانس اسقف های کاتولیک آمریکا، تاکید حزب BJP هندوستان بر کشور قدرتمندتر هندویی و تقاضای کلیسای ارتدوکس روسیه برای عدم تساهل دولت درباره مبلغین پروتستان اشاره کرد. همچنین شورش های مسلحانه ای که عنصر مذهب را در خود دارند، از جمله؛ قیام های مسلحانه با ماهیت مذهبی مانند GIA در الجزایر، جنبش‌های مقاومت با شاخه های مسلحانه مانند حماس در سرزمین های فلسطین و احزاب درگیر منازعه قومی مذهبی از جمله IRA در ایرلند شمالی، با به چالش کشیدن مشروعیت دولت ها بر امور جهانی تاثیر می گذارند.سازمان های فراملی مذهبی (کلیسای کاتولیک رم، شورای جهانی کلیساها و شورای جهانی هندو) در نظام بین الملل از کانال دیپلماسی دولت-گونه بر سیاست دولت و از کانال نمایندگان خود مستقیما بر نهادهای بین الملل تاثیر می گذارند. در واقع، این سازمان ها ایده ها و منابع فکری-مادی خود را با گروه‌های مشابه در دولت‌های دیگر مبادله می کنند. به علاوه چو و کاتزنشتاین معتقدند که واکنش دولت ها به گروه‌های مذهبی بر اعتبار بین المللی آن دولت‌ها تاثیرگذار است.
 
سوم؛ شبکه ها و سازمان های فراملی مذهبی به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق دولت ها بر روندهای بین المللی تاثیر می گذارند. این شبکه ها شامل نهادهای جمعی از قبیل؛ شبکه کلیساهای ارتدوکس، جنبش‌های سیاسی و اجتماعی مانند اخوان المسلمین، سازمان های بشردوستانه مانند دیده بان جهانی و شبکه‌های شبه نظامی مانند القاعده است که وحدت مذهبی را تقویت و بین مبارزات مذهبی هماهنگی ایجاد می کنند. این نهادها، نیروی انسانی و سرمایه های فرامرزی را جذب می کنند، بر درخواست شهروندان از دولت تاثیر می گذارند و به دولت ها و سازمان های بین دولتی مستقیما توسل می جویند. رابطه آنها با دولت ها اغلب از طریق افراد عضو، سازمان های ملی و گروه‌های بین المللی برقرار می شود و موضوعات مهم جهانی را که باید دولت ها به تنهایی سیاست گذاری کنند یا موضوعاتی که دولت‌های عضو سازمان های بین دولتی (IGO) و دادگاه های بین المللی باید تصمیم گیری کنند را مطرح می نمایند. این شبکه ها یا سازمان ها به لحاظ قلمرو و قدرت با هم متفاوت هستند، برخی در چندین کشور از مشروعیت سیاسی و مذهبی برخوردارند، در حالی که برخی دیگر به طور موقتی جهت رسیدگی به یک موضوع خاص ایجاد شده اند. بنابراین، گرچه این کار اغلب با فعالیت های هماهنگ شده شکل می گیرد و نفوذ آنها تا اندازه ای از طریق کانال دولت ها جریان می یابد، اما آنها تلاش می کنند تا مستقیما بر روندهای بین المللی تاثیر بگذارند.
 
به علاوه، سازمان های فراملی مذهبی (کلیسای کاتولیک رم، شورای جهانی کلیساها و شورای جهانی هندو) در نظام بین الملل از کانال دیپلماسی دولت-گونه" بر سیاست دولت و از کانال نمایندگان خود مستقیما بر نهادهای بین الملل تاثیر می گذارند. در حالی که این نهادها از طریق طرفداران و ارگان های وابسته به خود بر دولت ها تاثیر می گذارند، همچنین درصددند بر نهادها و روندهای بین المللی تاثیر مستقیمی داشته باشند.
 
سرانجام، تاثیر مذهبی از طریق سازمان‌های مذهبی بین دولتی بر نظام بین الملل اعمال می شود. گرچه تعداد کمی از این سازمان ها وجود دارد بارزترین آنها سازمان همکاری اسلامی است اما آنها از طریق ایجاد تعامل بین دولت‌های تشکیل دهنده فراهم کردن تریبونی که بازیگران عمده ملی و فراملی با استفاده از آن بر دولت‌های عضو و مخاطبین جهانی موضوعات مذهبی تاثیر می گذارند و  ایجاد جبهه ای هماهنگ از دولت ها پیرامون موضوع های مهم منطقه‌ای  و بین المللی، تاثیر عمده ای بر نظام بین الملل می گذارند. برای مثال، سازمان همکاری اسلامی، نهادی برای مراجعه بازیگران فردی، غیردولتی و دولتی با انگیزه های مذهبی بود که با انتشار بیانیه ای مشترک در محکومیت چاپ توهین آمیز کاریکاتور های حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) در یک روزنامه دانمارکی در سال ۲۰۰۵ باعث جهانی شدن این موضوع شد.
 
در حالی که دو کانال نخست اشاره شده در بالا به طور عمده از طریق سلسله مراتب سیاسی موجود در چارچوب دولت جریان دارند، سه کانال بعدی تاثیر فراملی مستقیمی بر روابط بین دولتی و نهادهای بین المللی دارند. اکنون موضوع مهم این است که: آیا تاثیر مذهبی که از طریق این کانالها بر نظام بین الملل اعمال می شود از چنان اهمیتی برخوردار است که بازنگری رویکردهای متعارف به سیاست بین الملل را تضمین کند؟
 
منبع: دین و نظریه روابط بین الملل، جک اسنایدر، ترجمه سیدعبدالعلی قوام، رحمت حاجی مینه، چاپ اول، نشر علم تهران ۱۳۹۳


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.