نقاط ضعف مهلک در همسر آينده (4)

ـ آيا بايد هميشه همه چيزمطابق ميل و خواسته ي نامزد /همسر شما باشد و گرنه بسيار ناراحت خواهد شد ؟ ـ آيا در ترس هميشگي از اينکه مبادا کاري کنيد که نامزد /همسرتان را مکدر يا عصباني کنيد زندگي مي کنيد ؟ به عبارتي آيا بايد هميشه کارها را به روش او انجام بدهيد و گرنه دلخور خواهد شد ؟
شنبه، 18 مهر 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نقاط ضعف مهلک در همسر آينده (4)
نقاط ضعف مهلک که بايد در همسر آينده خود مراقب آنها باشيد
نقاط ضعف مهلک  در همسر آينده (4)

نويسنده:باربارا دي آنجلس
مترجم:هادب ابراهيمي



قسمت چهارم/اعتياد به کنترل ديگران-اختلالات جنسي

ضعف مهلک (4) اعتياد به کنترل ديگران

ـ آيا بايد هميشه همه چيزمطابق ميل و خواسته ي نامزد /همسر شما باشد و گرنه بسيار ناراحت خواهد شد ؟
ـ آيا در ترس هميشگي از اينکه مبادا کاري کنيد که نامزد /همسرتان را مکدر يا عصباني کنيد زندگي مي کنيد ؟ به عبارتي آيا بايد هميشه کارها را به روش او انجام بدهيد و گرنه دلخور خواهد شد ؟
ـ آيا احساس مي کنيد که نامزد /همسرتان مدام از شما انتقاد کرده و محاکمه تان مي کند ؟ آيا اين احساس را داريد که او مدام شما را زير نظر دارد ؟
اگر به هريک از سؤالات فوق پاسخ مثبت داديد ، اين امکان وجود دارد که درگير يک «معتاد به کنترل ديگران »باشيد .من از اين رو اين نام را براي ضعف مهلک (4)برگزيده ام که سال هاست آن را از مراجعينم مي شنوم هنگامي که مي خواهند کسي را که به کنترل ديگران نياز مبرم دارد توصيف
کنند.يک «معتاد به کنترل »عملاً نقطه ي مقابل «قرباني »است . در حالي که «قرباني »بيشتر از اتخاذ هرگونه تصميمي سرباز مي زند ، اما «معتاد به کنترل »بايد تمامي تصميم ها را
اتخاذ کند.«قرباني »به ديگران به چشم کمک و نجات دوخته است ، در حالي که «معتاد به کنترل »تقريباً هرگز درخواست کمک نمي کند .از آن جا که به خود مي گويد :«خودم از عهده اش برخواهم آمد »«قرباني » بيشتر از شما توقع دارد که به او بگوييد چه کار کند در حالي که اين «معتاد به کنترل »است که براي شما تعيين تکليف مي کند .
بيشتر انسان ها مايل اند کنترل زندگي شان را به دست داشته باشند و هنگامي که اوضاع از کنترل آن ها خارج مي شود احساس خوبي ندارند .اما تفاوت در اينجاست که درباره ي معتادان به کنترل لازم است کنترل همه چيز با آن ها باشد و هرکاري خواهند کرد تا مبادا احساس کنند چيزي تحت تسلط و کنترل آن ها نيست .اين الگوي خاص ، مشکلات جدي خاصي را در روابط سبب مي شود که به قرار زير مي باشد :
ـ معتادان به کنترل از لحاظ احساسي بسته اند و به سادگي احساسات آسيب پذيري و عواطف خود را بروز نمي دهند .
ـ معتادان به کنترل از اينکه بپذيرند که به شما نياز دارند ، خوششان نمي آيد .
ـ معتادان به کنترل آنقدر به شما احتياج دارند که مي خواهند تمامي وقت شما را در کنترل خود داشته باشند .از اين رو حس مالکيت زيادي بر شما دارند و در ضمن بسيار نيزحسود هستند .
ـ معتادان به کنترل به راحتي از دست شما و ديگران ناراحت مي شوند و هرگاه چيزي مطابق ميل آن ها نباشد و يا احساس کنند براوضاع و امور کنترل کافي ندارند ، مي رنجند و يا عصباني مي شوند .
ـ معتادان به کنترل مي توانند نسبت به عادات زندگي ، امور روزمره ، کار و ...وسواسي باشند .بنابراين زندگي با آن ها مي تواند بسيار مشکل و دشوار باشد .
ـ معتادان به کنترل سعي درکنترل انتخاب ها و عادت هاي اطرافيان خود
دارند .همکاران ،دوستان ، بچه ها و شما .
ـ معتادان به کنترل از اينکه کسي به آن ها بگويد چه کار کنند ، اصلاً خوششان نمي آيد ؛چرا که احساس مي کنند ديگر کنترل در دست آن ها نيست .
ـ معتادان به کنترل ممکن است مشکلات جنسي داشته باشند :معذب بودن در رختخواب ، جانبداري مفرط از بعضي گرايش ها و سليقه ها در رابطه با مسائل جنسي ، نياز به کنترل شما اما مقاومت در برابر از دست دادن کنترل خودشان. ـ معتادان به کنترل به سختي مي توانند بعد از کار و يا آخر هفته ها و در تعطيلات استراحت کنند و کمي بياسايند .اين امکان وجود دارد که معتاد به کارشان باشند .
ـ معتادان به کنترل ممکن است بسيار بي صبر ،عجول و کم طاقت بوده در نتيجه بسيار تحريک پذير باشند .
ـ معتادان به کنترل امکان دارد والديني بسيار سلطه جو و انتقادگر شوند ؛ از آنجا که برطبق تعريف ، نوزادان و کودکان اصولاً «کنترل ناپذير »هستند .
افرادي که درکودکي توسط بزرگترها و يا اوضاع شرايط کنترل مي شده اند و اين کنترل موجبات ضعف آن ها را سبب شده است ، ممکن است اين تصميم ناخودآگاه را گرفته باشند که هرگز در بزرگي اجازه ندهند کنترل چيزي از دست شان خارج شود .

چگونه ممکن است به معتاد به کنترل جذب شويد؟

در زير برخي از دلايلي آورده شده است که چرا ممکن است يک «معتاد به کنترل »را به زندگي خود جذب کنيد :
ـ در کودکي مادر و يا پدري فوق العاده «کنترل گر»داشته ايد و در نتيجه بين «عشق »و «کنترل »تداعي معاني داريد .
ـ شما خود مقاديري احساس ضعف داريد و اين اعتياد نامزد /همسرتان به کنترل شما و ديگران را با «قدرت »و «هدفمندي »او اشتباه مي گيريد .
ـ شما يک قرباني هستيد و به دنبال کسي مي گرديد که به شما بگويد چه کار
بکنيد و مسئوليت زندگي تان را برايتان به عهده بگيرد .
ـ نامزد /همسر قبلي تان منفعل ، ضعيف و بي مصرف بود و شما اشتباهي را که قبلاً در آن باره صحبت کرديم ، مرتکب شده ايد :

«انتخاب همسر به عنوان عکس العملي در برابر همسر قبلي »

ـ در کودکي از لحاظ جسماني ، جنسي و يا کلامي مورد اذيت و آزار قرار گرفته ايد و تنها راه ميسر براي ارتباط با ديگران را در اين مي بينيد که ديگران شما را کنترل کنند و شما از آن ها بهراسيد ، چرا که اين همان وضعيتي است که کودکي خود را در آن سپري کرديد و اصولاً راه ديگري سراغ نداريد .
ـ شما خود يک معتاد به کنترل هستيد و آيينه ي تمام نمايي از خود را به سمت خود جذب کرده ايد .
درمان و کنترل اين ضعف مهلک يکي از مشکل ترين هاست .زيرا بنا بر تعريف ، معتاد به کنترل اصولاً از کنترل شدن بيزار است و اين موضوع شامل اعتراف به مشکل او نيز مي شود .مخصوصاً هنگامي که از طرف نامزد / همسرش به او اولتيماتوم داده شود .
اگر درگير رابطه با يک معتاد به کنترل هستيد ، خود را فريب ندهيد .چنان چه اين ضعف ،درمان نشده رها شود ، اوضاع فقط با گذشت زمان بدتر و بدتر خواهد شد .نامزد /همسرتان بايد بر مشکل خود صحه بگذارد و در جهت اصلاح و بهبود آن اقدامي صورت دهد .درغير اين صورت اين شماييد که بايد در رابطه تان با او تجديد نظر کنيد .

ضعف مهلک (5) اختلالات جنسي

ـ «شوهرم معتاد به مجله ها و فيلم هاي پورونوگرافي است و اين رابطه مان را در معرض نابودي قرار داده است .چه کار بايد بکنم ؟ »
ـ «سرد مزاج تر از همسرم وجود ندارد .عملاً بايد از او خواهش کنم . احساس مي کنم که به انحراف کشيده مي شوم .چگونه مي توانم زندگي ام را نجات دهم ؟ »
ـ «نامزدم يک«لاس زن »وحشتناک است .مدام درباره ي بدن زن هاي ديگر اظهارنظر مي کند و به دوستانم «چراغ سبز »نشان مي دهد . اخيراً نيز فهميده ام که با دختري از محل کارش روابط نامشروع دارد .آيا اميدي به رابطه ي ما وجود دارد ؟ ».
همه روزه در مصاحبه هاي راديويي ام سؤالاتي از اين قبيل را از افرادي که درگير با مردها يا زن هايي با ضعف مهلک (5):«اختلالات جنسي » هستند ،مي شنوم .به رغم تصور شما اختلالات جنسي فقط محدود به « مشکل با اجراي عمل جنسي »نظير ناتواني جنسي و عدم انزال نمي شوند . به منظور سهولت مطالعه ي ضعف هاي مهلک که موضوع اين مقاله است ، اختلالات جنسي را به سه گروه طبقه بندي کرده ام :
1 ـ اعتياد و اشتغال ذهني مدام به روابط جنسي
2 ـ عدم عزت نفس و نجابت جنسي
3ـ مشکل اجراي عمل جنسي

اعتياد و اشتغال ذهني مدام به روابط جنسي

در زير برخي از نشانه هاي هشدارآورده شده است که حاکي از مشکل اعتياد جنسي همسرشما و اشتغال ذهني او به روابط جنسي است و بايد مراقب شان باشيد :
ـ هنگامي که با همسرتان رابطه جنسي برقرار مي کنيد ، تقريباً هميشه به نوعي آن را فانتزي مي کند (مواد پورونوگرافي ، تظاهرات و اداهاي کلامي ، فيلمهاي مستهجن و ... )
ـ همسرتان تشنه ي مجله هاي پورونوگرافي است .
ـ همسرتان فيلم هاي ويدئويي پرونوگرافي کرايه مي کند و آن ها را به تنهايي تماشا مي کند .
ـ همسرتان از شما مي خواهد مداوماً لباس هاي سکسي بپوشيد تا بتواند تحريک شود .
هنگامي که فردي را با اين ضعف مهلک شناسايي مي کنيد و مي خواهيد در برابر او بايستيد ، با مشکلات احتمالي زير رو به رو خواهيد شد :
1 ـ اعتياد جنسي همسر خود را با حقيقت اشتباه مي گيريد که او به رابطه ي جنسي با «شما »علاقه مند است .اين اشتباه به خصوص در اوايل ازدواج بسيار ساده اتفاق مي افتد .به اين معنا که به وسيله ي علاقه ي جنسي زياده از حد همسر خود اغواء مي شويد و از خوشحالي سر از پا نمي شناسيد .به عوض آن که حقيقت و ماهيت واقعي آن را ببينيد :اشتغال ذهني غيرطبيعي به روابط جنسي .
سيندي ، بيست و هشت ساله مورد همسرش را اين گونه توصيف کرد :
«چارلي مي خواست که هرروز رابطه ي جنسي داشته باشد .اين موضوع در ابتدا به نظرم فوق العاده مي آمد .فکر مي کردم که اين امر ازاينجا ناشي مي شود که براي او خيلي جذاب و تحريک کننده هستم .بنابراين و هنگامي که از من مي خواست فيلم تماشا کنيم ، ناراحت نمي شدم .اما پس از گذشت حدود سه ماه ، ديگراحساس خوبي نداشتم .چرا که فهميدم چيزي که چارلي بدون آن نمي توانست زندگي کند «من »نبودم ؛ بلکه روابط جنسي بود .آن هم از نوع عجيب و غريب و کثيف آن .
2 ـ همسرتان باعث مي شود احساس کنيد ناراحتي شما از عادات جنسي او مشکل شماست و اينکه اين شماييد که از لحاظ جنسي او مشکل شماست و اينکه اين شماييد که از لحاظ جنسي «مسئله »داريد .زن هاي بسياري از من پرسيده اند که آيا واقعاً اين مسئله ي آن ها بوده است يا نه .اين زنان از اينکه همسرشان روزي سه بار با آن ها همبستر مي شده اند و هرگاه نيزکه خانه را ترک مي کردند ، کارهاي غيراخلاقي انجام مي دادند ، ناراحت بودند .در
هرمورد من به آنان اطمينان خاطر مي دادم که آن ها طبيعي اند و هيچ گونه اختلال جنسي ندارند و اين شوهران آن ها هستند که غير طبيعي هستند .برايم باور نکردني بود که چگونه پس از اين که خيال شان از اين بابت راحت مي شد ، آه مي کشيدند.شوهران تک تک اين خانم ها آن ها را متهم کرده بودند که بسيار امل ، سرد مزاج و از نظر جنسي بسيار کسل کننده بوده و اينکه ناراحتي شان بي اساس است .زنان قرباني که از موضع ضعف برخورد مي کنند ، اغلب اينگونه احساسات خود را که حاکي از مشکل شوهرشان است توجيه و بدين وسيله خود را ساکت مي کنند .
چنانچه با اين واقعيت که همسرتان اعتياد جنسي دارد رو به رو نشويد ،رابطه ي خود را به نابودي خواهيد کشاند.
موضوع اين نيست که دارندگان اعتياد جنسي ،گناهکار و يا بد هستند .
اما حقيقتي که وجود دارد ، اين است که رفتار آن ها براي صميميت و امنيت رابطه ي شما مخرب خواهد بود و شما :
ـ احساس خواهيد کرد که همسرتان به شما خيانت مي کند ؛ زيرا براي تحريک شدن ، به چيزي غيرازشما احتياج دارد .
ـ اعتماد به نفس خود را در رابطه با بدن ، تمايلات جنسي و توانايي تان در ارضاء کردن همسر خود از دست خواهيد داد .
ـ در حين رابطه ي جنسي از لحاظ عاطفي و روحي از همسر خود دور خواهيد شد و احساس خواهيد کرد که در آن لحظات او با شما در آن جا نيست ؛ بلکه جاي ديگري است .
ـ احساس خواهيد کرد که با شما بازي شده است و از لحاظ جنسي از شما سوء استفاده کرده اند.به جاي آنکه احساس احترام و عشق کنيد .
ـ از همسرخود به دليل آنکه براي احساسات تان ارزش و احترام قائل نشده
است ،عصباني و منزجرخواهيد شد .
ـ درنهايت هرگونه علاقه و جاذبه ي خود را نسبت به روابط جنسي از دست خواهيد داد ؛چرا که در ذهن تان با تحقير ،کنترل شدن و احساس بي کفايتي تداعي معاني پيدا خواهد کرد .

چرا پورونوگرافي صميميت را از بين مي برد ؟

چندي پيش از من دعوت شد که در يک برنامه ي تلويزيوني که در سرتا سر کشور پخش مي شد ،شرکت کنم .وقتي تهيه کننده از من خواست تا نظرم را درباره ي برنامه بگويم ، به او گفتم که قوياً با پورونوگرافي و خيال پردازي هاي جنسي مخالف هستم .او گفت مايلند نظرات مرا را به عنوان يک متخصص بشنوند .روز ضبط برنامه فرا رسيد و من ، ميهمان ديگر برنامه را ملاقات کردم :مردي که باورداشت تصورات و تخيل هاي جنسي بي ضرر است و همه بايد از آن لذت ببرند .نشستم و به صحبت هاي او و مجري برنامه گوش دادم .آن ها مي گفتند کاملاً طبيعي است که با همسر خود در بستر باشيد و درعين حال تخيل کنيد که با شخص ديگري هستيد، تفريح به حساب مي آيد ، بي آنکه مرتکب گناهي شده باشيد .
همين طور که به چهره هاي شنوندگان حاضر نگاه مي کردم ، متوجه چيز جالبي شدم .وقتي که مجري از آن ها مي پرسيد :«يالا ، بگوييد ببينم ، آيا همه ي شما وقتي که با همسر خود همبستر مي شويد ، فرد ديگري را در ذهن خود مجسم نمي کنيد ؟ پس از اين سؤال ، صداي کف زدن و خنده هاي نگران از ميان جمعيت به گوش مي رسيد .دراين ميان بالاخص زنان ناراحت تر و معذب تر از بقيه به نظر مي رسيدند .من مي دانستم که به چه چيزي فکر مي کند .آن ها بالاجبار وانمود مي کردند که از لحاظ جنسي آزاد ، بي پرده و « آلامد »هستند و اين حقيقت که شوهرشان به خيال پردازي ها و تخيل هاي جنسي و فيلم هاي پورونوگرافي علاقه مند است ، ناراحت شان نمي کند ،در حالي که واقعيت اين بود که آن ها را از درون رنج مي داد .
دست آخر مجري رو به من کرد و نظر من را جويا شد .من نيز بدون هيچ گونه تعارفي پاسخ دادم :«اگر درحين همبستر شدن با همسر خود شخص ديگري را در ذهن خود تجسم مي کنيد ، پس به او خيانت کرده ايد ». هنگامي که تمامي زن هاي حاضر شديداً و از روي هيجان با صداي بلند کف زدند ،تعجبي نکردم .سپس ادامه دادم :«خيال پردازي درباره ي همبسترشدن با ديگران چه از طريق خواندن مجله هاي پورونوگرافي و چه تماشاي فيلم هاي مستهجن ،صورتي از خيانت در زناشويي است .شما به همسر خود متعهد شده ايد که تا پايان از لحاظ جنسي به «او »وفادار بمانيد و با تمرکز توجه جنسي خود بر شخص ديگر ، عامدانه اين پيمان را مي شکنيد ».
يکي از ميهمانان که در کنار من نشسته بود با پوزخندي گفت :«چگونه مي توانيد تا اين حد «کلي »جواب بدهيد ؟ خيال پردازي و تماشاي زن هاي برهنه مادامي که به اقدامي در اين رابطه مبادرت نکرده باشيد ، بي ضرر است ».
پاسخ دادم :«بي ضرر ؟ اين را به هزاران زني بگوييد که درحالي که اشک در چشمان شان حلقه زده است ،به من تلفن مي زنند و مي گويند شوهرشان هر شب پيش از خواب به تنهايي فيلم هاي پورونوگرافي تماشا مي کند .اين را به زني بگوييد که با شوهر خود همبستر شده ، غافل از اينکه شوهرش منشي خود را در ذهن خود مجسم کرده است .بله ، به او بگوييد که اين موضوع نبايد او را ناراحت کند .اين را به مردي بگوييد که فکر مي کند ناتواني جنسي دارد ،تنها به اين دليل که همسرش فقط موقعي که نامزد /همسر قبلي اش را تجسم مي کند ، تحريک مي شود و درهمين حال سعي کنيد زني را که شوهرش کنار او در بستر دراز کشيده است ، ولي با اين حال هنوز مجله هاي مستهجن را نگاه مي کند ، قانع کنيد که بايد از اين موضوع ناراحت باشيد ، زيرا که «بي ضرر»است .
آن مرد ،ديگر تا انتهاي برنامه چيزي نگفت .دليل اينکه با او قوي برخورد کردم اين نبود که حق به جانب جلوه کرده باشم ؛ بلکه تنها به اين دليل بود که حقيقتاً نسبت به اين موضوع حساس هستم . به عنوان کسي که با زوج هاي درگير بحران سر و کار دارد ،داستان هاي بي شماري ، آن هم بيشتر از جانب زنان ، شنيده ام که چگونه اشتغال ذهني شوهرشان به پورونوگرافي و روابط جنسي ، رابطه شان را به نابودي کشانده است .شاهد آن بوده ام که چگونه بسياري از زنان در سمينارهايم در پي آنکه براي خود اين حق و اجازه را قائل شدند که احساسات خشم و تحقير خود را ابراز کنند ، گريه سر داده اند . خشم و تحقيري که به واسطه ي اعتياد جنسي شوهرشان متحمل شده بودند . اغلب اين مشکل در جامعه ما ناديده گرفته شده و کم اهميت جلوه داده مي شود. جامعه اي که در آن به دليل نگرش «جنسيت گرايي »اشکال معتدل تري از پورونوگرافي رواج داده مي شود .
صميميت تجربه ي مشترکي است از نزديکي و ارتباط بين دو انسان . وسواس و اعتياد جنسي صميميت را به نابودي مي کشاند ؛ چرا که بر طبق تعريف ، عنصرسومي را به رابطه شما معرفي مي کند که عبارت است از : هر گونه فکر ،تخيل ، عکس و يا فيلم از يک شخص و موقعيت (جنسي ) ديگر .گرچه برخي از زن ها و شوهرها ادعا مي کنند که هر دو از تماشاي فيلم هاي پورونوگرافي لذت مي برند ؛ اما من هرگز فکر نمي کنم که اينگونه فيلم ها بتوانند صميميت بيشتري بيافرينند .تنها چيزي که اينگونه فيلم ها خلق مي کنند ،فقط «شهوانيت »بيشتر است که ممکن است بسياري از زوج ها آن را با صميمت اشتباه بگيرند .

چگونه از خود محافظت کنيد ؟

شناسايي اين ضعف مهلک در همان چند ديدار اول ،به سادگي شناسايي ديگر ضعف هاي مهلک نيست که موضوع بحث ما در اين مقاله اند .اما ضروري است که تا حد امکان در روابط با سوابق جنسي نامزد /همسرتان ، عادات و سلايق جنسي او اطلاعات کسب کنيد ؛ تا اطمينان حاصل کنيد از وارد شدن به چيزي که پشيماني و تأسف تان رادر پي خواهد داشت ، برحذر خواهيد بود .پرواضح است که هرکسي مي بايستي براي خود چيزهايي را که از لحاظ جنسي با آن ها راحت است،تعريف و نيزدقت کند که چه چيزهايي را دراين رابطه نمي پذيرد و غيرقابل قبول مي داند .توصيه ي من در اينجا به شما اين است که به حس ها و احساسات غريزي خود اعتماد کنيد .اگر چيزي شما را آزار مي دهد ، اجازه ندهيد با منطق تراشي هاي مختلف شما را توجيه کرده ، ساکت تان کنند .موضوع اين است که چه چيزي براي رابطه ي شما سالم است و چه چيزي سلامت و بقاي آن را تهديد مي کند .
اگر نامزد /همسرتان مشکل اعتياد جنسي دارد او را تشويق کنيد تا براي مشاوره نزد روانکاو برود و کمک حرفه اي دريافت کند .«معتادان جنسي گمنام »، نام مؤسسه اي است که در سرتا سر کشور تشکيلات گروه درماني متعددي دارند و مي تواند مفيد واقع شود .براي کسي که اعتياد جنسي جدي دارد و مشاوره و روانکاوي جهت درک و رهايي از آن ، از ضروريات محسوب مي شود .چنانچه نامزد /همسرتان مايل است بر روي مشکل خود کار کند ، مي توانيد به رابطه ي خود اميدوار باشيد .درغير اين صورت تا تمامي اعتماد به نفس خود را از دست نداده ايد ، از رابطه خارج شويد .

عدم عزت نفس و نجابت جنسي

اين دومين شق از ضعف هاي مهلک جنسي بوده است و ارتباط نزديکي با حالت اول دارد ،از آنجا که در اينجا نيز نامزد /همسر شما حريم شما را محترم نشمرده و به پيمان زناشويي ، با شما که همانا «تک همسري »و وفاداري به شما است ،بي اعتنا بوده به آن پايبند نيست ،و در اين باره اين کار را با هرز دادن انرژي
جنسي خود به سمت شخص ديگر انجام مي دهد.عدم عزت نفس و نجابت جنسي موارد زير را شامل مي شود :
ـ لاس زدن با ديگران
ـ چشم چراني مدام و خيره شدن به بدن ديگران
ـ اظهار نظرهاي جنسي به شما درباره ي بدن دوستان تان ، غريبه ها و ...
ـ اظهار نظرهاي جنسي به دوستان شما ، غريبه ها و ...
لمس کردن و تماس هاي بدني بي جا ، نامناسب و ناشايست با ديگران

ـ خيانت عملي

درزير برخي از اشکال انکار اين ضعف مهلک از جانب شما آورده شده است :
1 ـ شما با گفتن اين جمله به خودتان که :«کمي زيادي خيالاتي و بدگمان شده ام »واکنش ها و عکس العمل هاي خود را در برابر چيزهايي که به درستي نيز مشاهده کرده ايد و دال برعدم عزت نفس جنسي نامزد /همسر شما هستند ، «وارد »نمي دانيد و آن ها را ناديده مي گيريد .واضح است که هيچ يک از ما مايل نيستيم زياده از حد حس مالکيت داشته باشيم و بنابراين حسود جلوه کنيم .از اين رو بيشتر هنگامي که رفتاري از نامزد / همسرتان مشاهده مي کنيد که برايتان خوشايند نيست ، ممکن است آن را ناديده بگيريد ؛ به جاي آنکه دربرابر او بايستيد و با او برخورد کنيد .اين موضوع بالاخص هنگامي حقيقت دارد که بر طبق برنامه ريزي احساسي تان اعتماد چنداني به احساسات، دريافت ها و ادراک هاي خود نداشته باشيد .دراين گونه موارد نامزد /همسر شما نيز حتي ممکن است با «حسود »و « متزلزل»ناميدن شما ، سعي در کم اهميت جلوه دادن و تخريب احساسات شما داشته باشد .
2 ـ شما احساسات خود را با گفتن اين جمله به خودتان توجيه مي کنيد که : «رفتار او واقعاً آنقدرها هم که من فکر مي کنم ، بد نيست »جملاتي نظير :«او فقط به جز نگاه کردن کار ديگري نمي کند »يا «زنم هرگز اهل خيانت کردن نيست ، فقط کمي با مردها لاس مي زند »جملاتي هستند از کساني که سعي در
دلخوش کردن خود دارند .چنانچه از اين واهمه داريد که در برابر نامزد / همسرتان به دليل عدم عزت نفس و نجابت جنسي او بايستيد ،ممکن است بخواهيد خود را متقاعد سازيد کاري که او انجام مي دهد ، آنقدرها هم شما را ناراحت نمي کند .اگر از درگيري و اختلاف با نامزد /همسرتان مي ترسيد و به راحتي نمي توانيد خشم و عصبانيت خود را نشان دهيد اين موضوع بالاخص حقيقت دارد .
3 ـ شما به خود مي گوييد که نامزد /همسرتان با گذشت زمان ، اين رفتار خود را کنار خواهد گذاشت :«احتمالاً فقط به اين دليل چنين رفتاري از خود نشان مي دهد که از آشنايي ما چندي بيش نگذشته است .مطمئنم هنگامي که ازدواج کنيم و «زن و شوهر »بشويم ، او عوض خواهد شد »خود را فريب ندهيد .اگر نامزد /همسر شما در شروع رابطه به احترام با شما رفتار نکند ،هرگز به طورناگهاني «احترام »را نخواهد آموخت .
تمامي طرز برخوردهاي فوق در مواجهه با عدم عزت نفس جنسي خطرناک اند ، زيرا :
رابطه اي که شروع اش لاس زدن ، چشم چراني و نگاه هاي شهواني نامزد / همسرتان باشد ،مي تواند به راحتي به خيانت هاي او نيز بيانجامد .
مي توان گفت کسي که رفتارش نشانگر عدم عزت نفس جنسي او است، هرگز در کودکي احساس دوست داشته شدن نکرده و هيچگاه مورد مهر و محبت واقعي قرار نگرفته است .چنين شخصي اشتهاي سيري ناپذيري براي توجه از جانب جنس مخالف دارد اين نياز او بي شباهت به هرگونه اعتياد نيست . البته با مشاوره و روانکاوي جدي ،مي توان اين ضعف مهلک را التيام داد . اما تنها هنگامي که شما آن را شناسايي و با آن به طرز مناسبي برخورد کنيد . چنانچه آن را ناديده بگيريد ،به خودي خود از ميان نخواهد رفت .

مشکل اجراي عمل جنسي

اين حالت از ضعف مهلک (5)را در پايان گنجانده ام ، از آنجا که بيشتر چندان مهلک نيست ،مشکل اجراي عمل جنسي ، به خوبي با گفتگو و ارتباط صادقانه و کوشش و تلاش دو طرفه از جانب شما و نامزد /همسرتان قابل حل است .اما اولين قدم در حل آن اين است که مشکل خود را بپذيرد و به آن صحه بگذاريد .گرچه زندگي جنسي هيچ يک از ما مطلوب و خالي از مشکل نيست ، اماپاره اي از مشکلات به حدي جدي هستند که تنش و ناکامي قابل توجهي را در رابطه ي شما سبب مي شوند .مشکلاتي از اين دست :
1 ـ ناتواني جنسي :بسياري از مردان در طول برهه هايي خاص از زندگي شان ، از احساس توان جنسي کمتري برخوردارند .ولي چنانچه به تازگي ازدواج کرده ايد و همان اول با اين مشکل رو به رو هستيد ، آن را ناديده نگيريد.صرف نظر از اينکه تا چه حد صحبت کردن در آن باره با همسرتان براي او ناخوشايند باشد ، ولي هرطور که شده حتماً با او صحبت کنيد . ناتواني جنسي يا عدم توانايي در حصول نعوظ يا ادامه ي آن مي تواند ناشي از موارد زيرباشد :
ـ خشم سرکوب شده و انزجار:اگر همسرتان خشم ابراز نشده ي زيادي نسبت به زن ها ، مادر و يا معشوق قبلي اش در خود دارد ، شايد اين امکان وجود داشته باشد که با اجراي عمل جنسي مشکل پيدا کند .مي توان اين طور درنظرگرفت که آلت تناسلي او در اعتصاب به سر مي برد .گويي به همسرش مي گويد :«از اينکه هيجان زده شوم و در پي آن تو را ارضاء کنم ، خودداري خواهم کرد »ممکن است همسرتان از اين خشم و عصبانيت ناخودآگاه و پنهان خود ، عملاً بي خبر باشد .اما اعتقاد من بر اين است که دليل ناتواني جنسي بيشتر مردها خشم سرکوب شده و ناخودآگاه آنان است . ناتواني جنسي در صورتي که همسرتان از شما رنجيده باشد ، مي تواند يکي از اشکال «تلافي »و «تسويه حساب »با شما باشد .
(مثلاً اگرخداي نکرده شما به او خيانت کرده باشيد و ...)
ـ احساس «کنترل شدن »و مورد مراقبت مادرانه زياده از حد قرار گرفتن :چنانچه همسرتان در گذشته و يا در رابطه ي فعلي اش با شما از لحاظ روحي و عاطفي احساس ضعف داشته است و يا دارد ، بدن او اين ضعف را به صورت عدم توانايي درحصول نعوظ بروز خواهد داد .به علاوه ، اين حالت هنگامي که او به شما همچون مادرش نگاه کند و يا شما با او همچون بچه رفتار کنيد ، نيز پيش خواهد
آمد.پرواضح است که هيچ مردي قادر نيست با مادر خود همبستر شود ، بنابراين بدن او هنگامي که ضمير ناخودآگاه اش شما را به جاي مادرش اشتباه بگيرد (15)از اجراي عمل جنسي سرباز خواهد زد .
ـ ترس از صميمت حاد :بيشتر ما در زندگي با ترس از صميميت دست و پنجه نرم مي کنيم .اما در اشکال حاد آن ممکن است سبب شود که يک مرد در اجراي عمل جنسي ناتوان بماند .گويي آلت تناسلي او مي گويد :« هرگز نمي خواهم او بر من چيره شود .نزديک شدن به کسي ديگر ، آن هم به اين اندازه ، بسيار وحشتناک است ».
ـ دلايل جسماني :مرداني که ناتواني جنسي به صورت مشکل هميشگي آن ها درآمده است ، بايد فوراً به پزشک مراجعه کنند .دلايل جسماني متعددي را مي توان در رابطه با ناتواني جنسي برشمرد :عوارض دارويي ، رژيم غذايي پر چربي و ...چنانچه ناتواني جنسي منشأ جسماني نداشته باشد ، بنابراين بايد به جستجوي دلايل روحي و رواني که در فوق ذکر شد ، پرداخت.
2 ـ سرعت انزال :همانگونه که در کتاب «رازهايي درباره ي عشق » ذکر کرده ام ، بيشتر مردان در مقاطعي از زندگي شان به نوعي با مشکل « سرعت انزال »رو به رو بوده اند .چنانچه اين مشکل مزمن شود ، مي تواند موجب سرخوردگي و دلسردي زن و شوهر شود .در زير پاره اي از دلايل عمده ي سرعت انزال آورده شده است :
ـ روشهاي غلط و نامناسب نزديکي :سرعت انزال وقتي اتفاق مي افتد که مرد از نظرجسماني ، فکري و يا روحي ناراحت و عصبي باشد و اين به نوبه ي خود مي تواند به وسيله ي عادت ها و روش هاي نزديکي ضعيف و غلط تشديد
گردد ..کتاب هاي فوق العاده اي در اين زمينه نوشته شده اند که راهکارها و روش هاي مفيدي را براي کنترل قواي جنسي در حين نزديکي ارائه مي دهند؛ به طوري که از آزاد شدن ناگهاني و زود هنگام آن جلوگيري شود .دراينجا همچنين مطالعه ي کتاب «رازهايي درباره ي عشق»را توصيه مي کنم تا درباره ي پختگي و خبرگي جنسي و فرق آن با حرص شهواني را بياموزيد و بدين وسيله از وقوع بسياري از ناکامي ها ، سرخوردگي ها و در نتيجه تنش ها و نزاع ها در زندگي زناشويي خود و کانون خانواده تان جلوگيري کنيد و بتوانيد از تجربه ي جنسي با همسرتان به مراتب لذت بيشتري ببريد .
ـ نگه داشتن احساسات و عواطف :چنانچه همسرتان احساسات منفي اي نظير :خشم ،احساس گناه و يا ترس را در خود تجربه کند (ممکن است اين احساسات را خود نگه دارد و آن ها را به شما بروز ندهد )و يا رازي دارد که به شما نمي گويد درآن صورت آماده سرعت انزال خواهد بود .نگه داشتن احساسات در خود ،توليد تنش مي کند که اين نيز به نوبه ي خود طول مدت نزديکي را کاهش خواهد داد .مرداني که به سختي مي توانند درباره ي احساسات شان گفتگو کنند و عواطف خود رابا شما سهيم شوند ، بيشتر با مشکل انزال نارس و زود هنگام رو به رو هستند .
ـ ترس از صميميت :همان گونه که قبلاً نيز در دلايل «ناتواني جنسي » برشمرديم ، اين امکان هست که سرعت انزال نيز به طرز مشابهي ، واکنشي باشد که در بدن همسرتان در پاسخ به «ترس از صميميت »يا به عبارتي هراس از نزديک شدن بيش از حد در حين عمل جنسي ،از خود نشان مي دهد .درواقع سرعت انزال ، عدم «عشق ورزيدن »را به مدتي طولاني براي همسرتان تضمين مي کند .
3ـ اختلال در رسيدن به اوج لذت جنسي در زن ها :در سمينارهاي زنانم ، اين موضوع هميشه مطرح مي شود .آمار نشان مي دهد بيش از نيمي از تمامي زن ها در رسيدن به اوج لذت جنسي با مشکل مواجه اند و درصد کمتري از آن ها نيزهرگز اوج لذت جنسي را تجربه نکرده اند .صرف نظر از مواردي که در آن عدم رسيدن به اوج لذت جنسي به واسطه ي بي تجربگي همسرتان در نزديکي با شما است،دلايلي که موجب ناتواني جنسي در زن ها مي شود ، همان دلايلي هستند که اختلالات جنسي مردانه (عدم توانايي در حصول و يا ادامه ي نعوظ و سرعت انزال )را سبب مي شوند و قبلاً نيز درباره شان صحبت شد. ـ خشم :به اعتقاد من خشم سرکوب شده و غضب ، عامل اصلي عدم توانايي در رسيدن به اوج لذت جنسي در زن ها است .خشم ، ما را از اينکه «لذت »را تجربه کنيم ، باز مي دارد .زن هايي که مورد مزاحمت و آزار جنسي و يا تجاوز قرار گرفته اند يا ترک شده اند و کسي آن ها را دوست نداشته و يا به آن ها خيانت شده است ، احتمالاً در خود خشمي پنهان دارند که آن ها را از تجربه ي شادي ، اشتياق و شور و حرارت محروم مي کند .
ـ بيم از کنترل شدن و يا کنترل خود را از دست دادن :کنترل خود را در دست داشتن ، اساساً هيچگونه مناسبتي با تجربه ي اوج لذت جنسي ندارد . چرا که اوج لذت جنسي اصولاً از سنخ و جنس «رها کردن »و «ول کردن »، آن هم به طور کامل است .چنانچه زني در رابطه با «کنترل »مسئله دارد يا به عبارتي کنترل گر است و يا همسري کنترل گر دارد و يا به وسيله ي مردهاي زندگي اش قرباني شده است ، از اينکه خود را واگذارد تا بتواند به اوج لذت جنسي برسد ، مشکل پيدا مي کند .همانند اين است که همسرتان ناخودآگاه بگويد :«ببين !تو حتي نمي تواني من را تحريک کني .تو هيچگونه کنترل و نفوذي بر من نداري ».
ـ منشا غذايي :رابطه اي که بين رژيم غذايي پرچربي و ناتواني جنسي در مردها وجود دارد عيناً درباره ي زن هايي که نمي توانند به اوج لذت جنسي برسند نيزصدق مي کند .شور و هيجان جنسي به وسيله ي جريان خون توليد مي شود و
چنانچه رژيم غذايي شما حاوي مقدار زيادي چربي است ، اين امکان وجود دارد که سيستم جريان خون شما کند و کم کار شود که اين نيز به نوبه ي خود شما را از تحريک شدن و رسيدن به اوج لذت جنسي باز خواهد داشت .
4 ـ بي علاقگي نسبت به روابط جنسي :چهارمين نوع از اختلالات جنسي ، سرباز زدن از انجام آن به طور کلي است .اگرکسي را ملاقات کرديد که ظاهراً تمايل جنسي ناچيزي از خود نشان مي دهد و اين راحتي نيز عنوان مي کند که هيچگونه نياز جنسي ندارد و به راحتي مي تواند سال ها بدون هيچگونه رابطه ي جنسي زندگي کند ، سعي نکنيد فرد را متقاعد سازيد که اين موضوع در زندگي شما هيچگونه تنش و مشکلي ايجاد نخواهد کرد .فقدان ميل جنسي معمولاً پيچيده تر و مشکل آفرين تر از آن است که به نظر مي آيد .معمولاً اين طور به نظر مي آيد که اين اختلال صرفاً يک «بي تفاوتي »و «بي اعتنايي »نسبت به روابط جنسي است ؛ ولي واقعيتي که در پايان رابطه وجود دارد ،اين است که اين بي تفاوتي ، يک «بيزاري »را در زير خود پنهان کرده است و از اين رو يک اختلال محسوب مي شود .داستان هاي غم انگيز بي شماري را از مردها و زن هايي شنيده ام که از اينکه همسرشان هيچگونه لذتي از روابط جنسي نمي برد ، گله داشته اند .اين مردها و زن ها در پي ازدواج نيزچنان تمايل خود را نسبت به روابط جنسي از دست مي دهند که موجبات نگراني ويأس همسر خود را فراهم مي سازند و در نهايت نيز مجبور به جدايي و طلاق مي گردند .بي اعتنايي نسبت به روابط جنسي بين شما و همسرتان مي تواند نشأت گرفته از اختلالاتي باشد که در قبل بر
شمرديم .ترس از صميميت ، خشم و ...اما در بيشتر موارد برخاسته از آسيب هاي روحي و ضربات عاطفي گذشته است .لطماتي نظير مزاحمت هاي جنسي ، زناي با محارم ، تجاوز و يا اشکال خشونت آميزي از آزار و اذيت نيز از اين جمله اند .
صرف نظر از اينکه همسر شما معتاد به پورونوگرافي بوده ، زياد لاس مي زند ،
ناتواني جنسي دارد و يا به روابط جنسي بي تفاوت و بي اعتناء است ، هرگز اين ضعف هاي مهلک جنسي را ناديده نگيريد .مي دانم که صحبت کردن درباره ي آن و يا سر و کله زدن با آن خوشايند نيست ، اما ناديده گرفتن شان نيز به حل آن ها کمکي نمي کند .همانگونه که در ابتداي اين بخش ذکر کردم ، اختلالات جنسي به وسيله ي مقداري مشاوره و روانکاوي و نيزگفت وگو و ارتباط مؤثر با همسرتان به سادگي قابل درمان خواهند بود .
اختلالات جنسي براي بقاي رابطه ي شما لزوماً تهديد آميز نيستند و تنها هنگامي رابطه شما را تهديد خواهند کرد که از رويارويي با آن ها و حل آن ها سرباز بزنيد.
منبع:کتاب آيا تو آن گمشده ام هستي




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.