چطور باید با کودکی که بزرگتر از سنش حرف می زنه برخورد کرد

برخی از کودکان درگیر مسائل عاطفی و هیجانی می‌شوند و بیشتر از سنشان این مسائل را می‌فهمند که ممکن است در کودک تولید اضطراب کند، چراکه او آن طور که باید قدرت تجزیه و تحلیل ندارد و مسائل را بزرگتر از آن چه هست، درک می‌کند و اغراق آمیز می‌داند که همین امر برای کودک آسیب زاست.
شنبه، 25 مرداد 1399
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: کیمیا صادقی گرمارودی
موارد بیشتر برای شما
چطور باید با کودکی که بزرگتر از سنش حرف می زنه برخورد کرد
شاید در خانواده اقوام و آشنایانتان کودکانی را دیده باشید که در تصمیم‌گیری‌های پدر و مادر خود مشارکت می‌کنند یا به قول معروف گنده‌تر از خودشان حرف می‌زنند و رفتار می‌کنند،به نظر شما این نشانه باهوش بودن کودک است یا نوعی بلوغ زودرس است؟ممکن است تصور کنید چنین کودکی نابغه است!اصولا خوب است بچه‌ها بیشتر از سن‌شان بفهمند یا خیر؟ خانم دکتر پروین ناظری در این رابطه توضیح می دهند...

 آیا تا به حال پدر و مادری به شما مراجعه کرده‌اند که بگویند فرزند ما بیشتر از سنش می‌فهمد و راه‌حلی از شما بخواهند؟
البته به این صورت نه! چون مردم فکر می‌کنند رفتار کردن و صحبت کردن کودک مثل بزرگسالان،نشانه هوش و نبوغ اوست اما بسیاری از افراد می‌گویند کودک‌شان سوالی یا سوالاتی می‌پرسد که یا جوابش را نمی‌دانند یا نمی‌توانند با توجه به سنش،توضیح درستی به او بدهند.مثلا سوال‌هایی در زمینه زندگی زناشویی یا موضوعات اقتصادی و اجتماعی می‌پرسند که توضیح آن نیاز به دانستن خیلی موارد دیگر دارد.

چطور باید با کودکی که بزرگتر از سنش حرف می زنه برخورد کرد

به نظر شما خوب است که کودکی سوالات بزرگ‌تر از سن خودش بپرسد یا بیشتر از سنش بفهمد یا رفتار کند؟
بستگی به عوامل زیادی دارد.گاهی اوقات پدر و مادر اطلاعات زیادی در اختیار فرزندان خود می‌گذارند که یا این اطلاعات،ضروری است که موجب رشد و تکامل بیشتر آنان می‌شود و یا اطلاعات غیرضروری به آنان می‌دهند.مثلا پای اینترنت و تلویزیون و فیلم‌های ویدیویی خانگی می‌نشینند و هر چه که پخش می‌شود،می‌بینند.
 
روزی با یک کارشناس سلامت و رسانه گفتگو می‌کردم که می‌گفت این اطلاعات غیرضروری موجب بلوغ زودرس می‌شود. درست است؟
وقتی اطلاعات غیرضروری زیاد به بچه‌ها داده شود موجب بلوغ زودرس می‌شود و گاهی باعث صحبت کردن در حد بزرگ‌تر از خود می‌شود.این باعث می‌شود که کودکان از سنین خود جدا شوند و بزرگسالان آنها را نمی‌پذیرند.اطلاعاتی که پدر و مادر به فرزندان می‌دهند باید ضروری باشد،یعنی برای رشد و تکامل آنان صرف شود نه اینکه بیشتر از نیازشان چیزی بدانند.
 

آیا کودکانی که بزرگ‌تر از سن‌شان صحبت می‌کنند،باهوش‌تر از بقیه‌اند؟

لزوما این طور نیست.در حقیقت شرایط زمان و مکان ایجاب می‌کند که آنان این‌طور شوند.به عبارت دیگر، حرف زدن والدین و امکاناتی که در اختیار دارند و معاشرت‌های اجتماعی‌شان باعث می‌شود که این افراد طرز صحبت کردن‌شان مانند آدم بزرگ‌ها شود.گاهی ممکن است حتی مفهوم و مکان مورد نیاز کلماتی را که ادا می‌کنند،ندانند بنابراین نمی‌توان گفت که حتما باهوش‌اند اما باید بدانیم که پدر و مادرانی که فرزندی این چنینی دارند،امکانات بیشتری نیز در اختیارشان قرار می‌دهند.در حقیقت،تصور می‌کنند که فرزندشان باهوش است و از همه چیز خود می‌گذرند و برای او مایه می‌گذارند.مسلما امکانات بیشتر موجب افزایش اطلاعات می‌شود و اطلاعات بیشتر نیز توانایی انسان را در بهره‌گیری از عوامل و امکانات اجتماعی و محیطی بیشتر می‌کند و طبیعتا راه را برای موفقیت بیشتر باز می‌کند.
 

عوارضی هم دارد این رفتار بزرگ ‌‌منشانه کودکان؟

اگر کودکی به همین منوال به رشد شخصیتی خود ادامه دهد شاید در کوتاه‌ مدت مدیریت روابط خود را با دیگر کودکان به عهده بگیرد اما در طولانی‌مدت و در بزرگسالی،به علت اینکه برزگ‌تر از سن‌شان فکر می‌کنند و حرف می‌زنند،عملا همسالان خود را نمی‌پذیرند چون در معاشرت با آنان خسته می‌شوند و رابطه‌شان را کسل‌کننده می‌پندارند.از طرفی به علت محدوده سنی که در آن قرار دارند،از سوی افراد بزرگ تر از خود طرد می‌شوند و مورد پذیرش قرار نمی‌گیرند.به همین علت معمولا تنها می‌مانند و این خود عاملی است برای افسردگی و مشکلات دیگر و آنان به این نتیجه می‌رسند که دیگران آنها را درک نمی‌کنند.
 
هانیه لواف روانشناس و مشاور درباره کودکانی که بزرگتر از سنشان می‌فهمند، اظهار کرد: برخی از کودکان فراتر از سن شناسنامه‌شان صحبت می‌کنند که این مسئله می‌تواند در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، هیجانی، خانوادگی و غیره باشد.

این روانشناس بیان کرد: گاهی اوقات کودک بیشتر از سنش می‌داند و دارای سطح بالای هوشی است که همین موضوع آسیب کمتری برای کودک به همراه دارد، چراکه اطلاعات مختلف کسب می‌کند و می‌تواند دیدگاه‌های متفاوتی را تجزیه و تحلیل کند.

وی اضافه کرد: برخی از کودکان درگیر مسائل عاطفی و هیجانی می‌شوند و بیشتر از سنشان این مسائل را می‌فهمند که ممکن است در کودک تولید اضطراب کند، چراکه او آن طور که باید قدرت تجزیه و تحلیل ندارد و مسائل را بزرگتر از آن چه هست، درک می‌کند و اغراق آمیز می‌داند که همین امر برای کودک آسیب زاست.

لواف ادامه داد: کودکان براساس دایره تصورات خود مسائل را تجزیه و تحلیل می‌کنند، بنابراین از مسئله‌ای کوچک، مشکلی بزرگ در ذهن خود می‌سازند، به همین دلیل اضطرابشان بالا می‌رود که آسیب‌های زیادی به دنبال آن برایشان ایجاد می‌شود.

این روانشناس تصریح کرد: گاهی اوقات سطح شناخت کودکان بالاست و از دیدگاه انتقادی مسائل را تجزیه و تحلیل می‌کنند، به همین دلیل ارتباط مثبت با محیط را از دست داده، در خودشان فرو می‌روند و به مسائل فکری و ذهنی بیشتر می‌پردازند، همین مسئله باعث کم شدن ارتباط کودک با محیط خارج می‌شود.
وی با بیان اینکه از آسیب‌های مهم این مسئله آن است که کودک نمی‌تواند کودکی کند، گفت: هنگامی که کودک ۵ ساله درگیر مسائل اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و غیره می‌شود، نمی‌تواند کودکی کند و از محیط کودکی خود استفاده کند و این جدایی کودک از دنیای کودکانه‌اش مشکلاتی را در بزرگسالی برای او ایجاد می‌کند.

چطور باید با کودکی که بزرگتر از سنش حرف می زنه برخورد کرد

پس شما کار والدینی را که کودکشان را مجبور می‌کنند مثل بزرگترها لباس بپوشد و مثل آنها حرف بزند و رفتار کند،رد می‌کنید؟

بله رد می کنم .پدر و مادر وظیفه دارند به فرزندان خود گوشزد کنند که در محدوده سنی خود گام بردارند.در حقیقت والدین این کودکان مهم‌ترین و بزرگ‌ترین عامل موثر در هدایت رشد شخصیتی آنان هستند.می‌توانند نه با حذف اطلاعات و امکانات بلکه با جهت‌دهی آنها و با تشویق و نهی به موقع رفتارهای خاص کودکان، آنها را در مسیر رشد طبیعی قرار دهند.البته بعضی نابغه‌اند، یعنی مثلا در 9 سالگی کتاب‌های حقوقی را تمام می‌کنند.این ژنتیک است اما آن را که بیش از سن خود فکر و صحبت می‌کند،باید به سمت رشد متعادل و طبیعی هدایت کرد.


وقتی کودکی حرف هایی بزرگتر از سنش را به زبان می آورد، پدر و مادر دلشان ضعف می رود و قربان صدقه ی او می روند؛ معمولا والدین فکر می کنند رفتار کردن و صحبت کردن کودک مثل بزرگسالان نشانه ی هوش و نبوغ اوست.

 کودکانی که از رفتارهای بزرگترها تقلید و بیشتر راجع به مسائل بزرگترها صحبت می کنند (مثل اینکه دختری سه ساله در مورد نحوه پوشش خانمی از اقوام نظر می دهد یا پسر چهارساله تکه کلام های مردانه به کار می برد) باید ریشه را در نحوه رشد و نوع خانواده آنها جستجو کرد؛ اما به راستی چرا برخی کودکان دوست دارند مثل بزرگترها حرف بزنند و راجع به مسائل آنها صحبت کنند؟ علت اینگونه رفتارها چیست؟ آیا این نوع رفتارها نشانه های خوبی از رشد ذهنی کودکان است و یا فقط یک نوع تقلید رفتاری از بزرگترهاست؟

پریسا قیاسی روانشناس کودک در پاسخ به این سوالاتی می گوید: بخش قلیلی از این رفتارها ژنتیک است مثل برخی از کودکان که کمتر خود را با بازی های کودکانه مشغول می کنند و در سنین کمتری دست از بازی می کشند که تعداد اینگونه کودکان خیلی کم است اما برخی از این کودکان که رفتارهای بزرگترها را در واقع تقلید می کنند، در خانواده های کم جمعیت بزرگ شده اند و تک فرزند بوده اند. در واقع کودک از وقتی که چشم گشوده است با بزرگترها برخورد داشته است و ناخودآگاه اغلب روابطش با کسانی است که از خودش بزرگتر بوده اند، پس در معرض پدیده هایی قرار گرفته است که متناسب با سنش نبوده است.
این نوع کودکان در نوع روابطشان کاملا متفاوت با کودکانی هستند که در  محیطی کودکانه-بازی و همکلام شدن باهم سالان-  زندگی می کنند. این بچه ها کودکی شان کوتاه می شود و زود بزرگ می شوند.

قیاسی به دیگر مواردی که باعث می شود کودک از دنیای کودکی خود خارج شود اشاره می کند و می گوید: حضور دائمی در جمع بزرگتر ها، تماشای فیلم ها، سریال ها و قرار گرفتن در معرض رسانه هایی که مناسب سن کودک نیست، صحبت کردن با کودک و یا در حضور او درباره مسائل اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی و به طور کلی مسائل روزی که ما درباره آنها صحبت می کنیم، از جمله مسائلی است که باعث می شود کودکان در معرض بزرگسالی قرار بگیرند چراکه کودک مانند ضبط صوت هرآنچه را که می شنود را ضبط و  شروع به تکرار آن جملات می کند.

 گاهی کودک برای آنکه توجه دیگران را به خود جلب کند شروع به تقلید رفتار و گفتار بزرگترها می کند. این روان شناس کودک در این باره می گوید:  زمانی که کودک سعی می کند با ارائه رفتارها و صحبت های بزرگانه توجه دیگران را به خود جلب نماید، بدون هر گونه عکس العمل تندی نسبت به رفتار های او بی اعتنایی کنید چرا که یکی از بزرگترین علت های اینگونه رفتار جلب توجه خواستن از دیگران بدین وسیله است و این رفتارها زمانی تشدید میشود که اطرافیان برای سرگرمی، کودک را محور صحبت ها و شوخی های بین خود کنند!

چطور باید با کودکی که بزرگتر از سنش حرف می زنه برخورد کرد

قیاسی در پایان توصیه می کند که باید بچه ها را در محیط هایی قرار دهید که بیشتر با هم سن و سالان خودشان ارتباط داشته باشند؛ رفتن بچه ها به مهد کودک یکی از این گزینه ها است. خوب است که بچه ها از سنین 3 سالگی ساعاتی را در مهد کودک با همسن و سالانشان سپری کنند یا در مهمانی ها سعی کنید تعدادی بچه باشد که با یکدیگر بازی و صحبت هایی از جنس کودکی داشته باشند. معمولا وقتی در یک مهمانی حاضر می شوید که هیچ بچه ای حضور ندارد کودک مجبور  است که کنار شما بنشیند و به حرف های بزرگانه ای گوش دهد که مناسب سنش نیست؛ درست است که وقتی کودکی حرف هایی در حد بزرگتر ها می زند برای ما لذت بخش است و ما از آن به شیرین زبانی تعبیر می کنیم ولی این کودک از دنیای کودکی خود خارج شده است و در واقع این مسئله می تواند برای او زنگ خطر باشد.

 گاهی والدین کودکان را تشویق می کنند که بزرگانه لباس بپوشند، حرف بزنند و حتی رفتار کنند درحالیکه پدر و مادر وظیفه دارند به فرزندان خود گوشزد کنند که در محدوده ی سنی خود گام بردارند و آنان را در مسیر رشد شخصیتی هدایت کنند. در واقع والدین باید با امر و نهی به جا به کودکان آموزش دهند که در چه جایی، چه حرفی بزنند و چگونه رفتار کنند. اما متاسفانه برخی از والدین با رفتارهای نسنجیده ی خود کودکان را از رشد طبیعی خارج می کنند لذاکودکانی که بیشتر از سنشان می فهمند و بزرگتر از سنشان صحبت میکنند دچار بلوغ زودرس نشده اند بلکه انان در معرض بزرگسالی قرار گرفته اند و نمی توانیم انتظار داشته باشیم که بزرگسالانی شاد و سالم شوند.


منبع: سایت سیمرغ
سایت جوان
سایت اقتصاد نوین


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.