معرفي و نقد كتاب «اسلام و خشونت در عصر مدرن»
نويسنده: دكتر علي اكبر كمالي اردكاني (پژوهشگر در حوزه ي انديشه ي سياسي اسلام)
(Beverly Milton-Edwards, Islam and Violence in the ModernEra, Pal gave Macmillan, 2006)
بحث و بررسي پژوهشگران و تحليلگران مسائل سياسي در خصوص جريان هاي مختلف اسلام گرا در دهه هاي اخير و خصوصاً به دنبال پيروزي انقلاب اسلامي همواره رو به افزايش بوده است. اما حادثه ي يازده سپتامبر 2001 در امريكا نقطه ي عطفي در اين مطالعات و جهت گيري هاي آن محسوب مي شود. به اعتقاد بسياري از محققان از اين مقطع به بعد كليشه ها و برچسب هاي ستيزه جويانه از اسلام و مسلمانان در دنياي غرب به شدت افزايش يافته تا جايي كه بسياري مدعي شده اند كه اسلام و مسلمانان مظهر تروريسم و اعمال خشونت آميز در دنياي مدرن هستند. متأسفانه موج عظيمي از تبليغات و نوشته هاي سطحي و ژورنالسيتي رسانه هاي غربي در چند سال اخير به بهانه ي اقدامات گروه هاي راديكال و تند رويي چون القاعده مسلمانان را مخالف، تكثر، تنوع، تجدد، مذاكره، گفتگو و سازش معرفي كرده و اعلام جنگ عليه تروريسم را به معناي جنگ عليهاسلام دانسته اند. در چنين فضايي لزوم برنامه ريزي گسترده براي مقابله با تهديد اسلام گرايان يا خطر سبز مورد تأكيد قرار گرفت. در اين ميان معدود افراد محققي نيز وجود داشته اند كه در مراكز تحقيقاتي دانشگاهي به بررسي عميق ابعاد موضوع «اسلام و خشونت» پرداخته و تلاش كرده اند كه به تحليل ريشه هاي حوادث دهه ي اخير در جهان اسلام و برخورد هاي متفاوت مسلمانان با غرب بپردازند. بي ترديد آشنايي با چنين تحقيقاتي براي ما ايرانيان كه به عنوان يكي از مراكز اصلي جريان اسلام گرايي در دنيا معرفي مي شويم خالي از لطف نيست. كتاب «اسلام و خشونت در دوران مدرن» اثر خانم دكتر بيورلي ميلتون ادواردز از معدود آثار تحقيقي و نسبتاً موفقي است كه براي فهم ريشه ها و علل اصلي برخورد هاي جريانات اسلام گرا با غرب تلاش كرده است. نامبرده كه استاد دانشكده ي علوم سياسي دانشگاه كوئين بلفاست واقع در ايرلند شمالي است نزديك به دو دهه است كه در حوزه ي اسلام سياسي، خاورميانه، منازعه اعراب و و اسرائيل و مسئله ي فلسطين مطالعه مي كند. «سياست اسلامي در فلسطين» (1996) «سياست هاي جاري در خاورميانه» (1999) «اسلام و سياست در جهان معاصر» (2004) و «بنيادگرايي اسلامي از سال 1945» (2005) از جمله كتاب هاي منتشر شده ي وي در اين حوزه است. در اين جا به معرفي و نقد مختصر كتاب «اسلام و خشونت در عصر مدرن» مي پردازيم كه در 231 صفحه شامل پيشگفتار، مقدمه، پنج فصل، جمع بندي، كتاب شناسي و نمايه منتشر شده است.
كه تلاش قديمي پروژه ي سكولاريزاسيون براي اخراج مذهب از حوزه ي عمومي در بسياري از كشور ها به ثمر نرسيده و هنوز به عنوان وسيله اي براي تنظيم اقتدار و نظم اجتماعي و سياسي به كار مي رود. در ادامه اين فصل نكات جالبي در خصوص تاريخ دولت و قدرت در اسلام بيان مي شود كه برخي از آن ها چنين است:
- تاسيس دولت در مدينه توسط پيامبر اسلام با توجه به فرهنگ و شرايط آن روز جهان عرب اقدامي خشونت آميز نبوده است. با توجه به پيماني كه پيامبر در ابتداي ورود به مدينه با قبايل مختلف و با اقليت هاي ديني اهل كتاب منعقد كرد مبناي حكومت اسلامي بر اجماع و صلح بود نه بر نزاع و جنگ. (ص 35)
- صرف نظر از اختلافات شيعيان و اهل سنت در شكل حكومت، به دنبال تشكيل خلافت به عنوان شكل دولت اسلامي بعد از پيامبر اسلام، استفاده از زور و خشونت، امري كنترل شده بود و خليفه، ملزم به رعايت شريعت و قانون الهي بود. (ص 40)
- اصل جهاد در اسلام، مطابق فرهنگ و آداب جنگ و صلح در جهان آن روز، بيشتر مربوط به دفاع از مرز ها به كار رفته و طبق اصول و قوانين خاصي به كار مي رفت. خشونت كور و قتل و غارت در اسلام وجود نداشته است. (ص 43)
- بن لادن را نبايد نماينده ي اسلام مدرن و اسلام گرايي دانست. چنين افرادي، يك اقليت كوچك و كم طرفدارند كه رسانه ها، آن ها را بسيار بزرگ كرده اند. (ص 46)
- اگر قرار باشد براي متهم كردن مسلمانان به تروريسم، به افسانه هاي مربوط به حسن صباح و اسماعيليه برگرديم، بايد به اقدامات جنگ جويان صليبي مسيحي در آن دوران و مسائلي نظير آن نيز توجه داشته باشيم. همچنين قرن ها يهودي ستيزي توسط مردم و رهبران اروپايي نيز نبايد فراموش شود. (ص 48)
به هر حال، بعد از ماجراي يازده سپتامبر، اقدامات محدود كننده بسياري عليه مسلمانان در غرب انجام شده و قوانين متعددي براي محدود كردن مهاجران مسلمان وضع شده است. اين اعمال باعث شده كه بسياري از مردم غرب نيز از مسلمانان، احساس تهديد و ترس كرده و خواهان برخورد با آنان باشند. تبليغات بي رويه ي رسانه ها و ساختن فيلم هاي متعدد عليه مسلمان ها، اين گونه مشكلات را دو چندان كرده است. در اين ميان، مبارزات اصيل مسلمانان براي احقاق حقوق خودشان، كه بر ضد بي عدالتي ها، مبارزه با روند استعمار و استثمار غربي و ديكتاتور هاي موجود در كشور هايشان بوده، تحت الشعاع چنين تبليغاتي قرار گرفته است. (ص 80)
در مورد خشونت در اسلام نيز اين ابهام وجود دارد كه ما بايد رفتار و اعمال بيش از هزار ساله ي مسلمانان را مد نظر قرار دهيم، يا آنچه كه در متون اصلي، يعني قرآن و سنت آمده است. نبايد فراموش كرد كه ما با فرقه هاي مختلفي از مسلمان ها روبه رو هستيم كه برداشت هاي متفاوتي از كتاب و سنت دارند. (ص 88)
شكاف تاريخي بين شيعه و سني و نحوه ي برخورد آن ها با دشمنان داخلي، مسئله ي شهادت امام حسين و سمبل بودن اين شهادت براي شيعيان، تأثير اين جنبه از فرهنگ شيعه در پيروزي انقلاب اسلامي، جايگاه خشونت در شريعت اسلامي و رابطه ي آن با بحث قدرت و عدالت، ظهور فرقه ي وهابيت در عربستان و تمايز آن با ساير فرقه هاي اهل سنت در نحوه ي استفاده از زور و برخورد خشونت آميز آن ها با ساير مسلمانان (ص 103) ديدگاه هاي
اجتهادي امام خميني (ره) در مبحث ولايت فقيه (ص 109)، بحث خشونت در عرصه عمومي و خصوصي و به ويژه، مسئله ي خشونت در برخورد با زنان در جهان اسلام (ص 112)، نمونه اي از مباحث مفصل و قابل توجهي است كه مؤلف در اين فصل به بررسي آن ها پرداخته است.
با اين حال، موج بمب گذاري هاي شهادت طلبانه ي مبارزان فلسطيني (60 مورد بين سال هاي 2000 تا 2002) و نمونه هاي متعدد ديگري كه توسط القاعده در عراق، افغانستان و ساير مناطق انجام شده، باعث شده كه امروزه اين پديده، ارتباط بسياري با مسلمانان داشته باشد. به اين ترتيب، تشكيل علني گروه هاي شهادت طلبي در مناطقي چون فلسطين، عراق، ايران، چچن، جامو و كشمير و ... بسيار چشمگير است. علي رغم همه ي اين مسائل، نبايد فراموش كرد علماي مسلمان در خصوص اين نوع عمليات، خصوصاً در برخورد با شهروندان بي گناه، اجماع نداشته و در مواردي صراحتاً، آن را نهي كرده اند.
به هر حال بايد توجه داشت كه «هدف ما انكار اين امر نيست كه بسياري از گروه ها، خشونت سياسي و ترور را با نام و سمبل ديني انجام مي دهند؛ قصد دفاع از اعمال تروريستي اين افراد را كه به نام اسلام، اقدام مي كنند، نداريم، و نمي خواهيم به ترور و خشونت، مشروعيت بدهيم ... بلكه قصد داريم به اين سوال، پاسخ بدهيم كه آيا طبيعت اسلام، خشوت و مرگ را تشويق مي كند يا تنها معدودي از مسمانان، ترور را با نام اسلام انجام ميدهند؟» (ص 185)
منجر به اشغال كشور هاي افغانستان و عراق و كشته شدن هزاران نفر شده است. در حاليكه حتي با كشته شدن بن لادن و ساير رهبران القاعده نيز انديشه و علت پيدايي چنين جريان هايي از بين نمي رود. «راهكار برخورد با پديده ي تروريسم جهان، علاوه بر برخورد نظامي، استفاده از راهكار هاي سياسي، ديپلماتيك، اقتصادي و حقوقي است. برخورد با اين مسئله، نيازمند برخوردي چند جانبه و چند وجهي است كه زمينه ها و محيط پيدايش آن ها را هم شامل شود. براي گفت و گو با مسلمانان، ابتدا بايد مشخص كرد كه در عرصه ي اسلام گرايان چه جريان هايي وجود دارد. اگر ما همه ي مسلمانان را به عنوان تروريست بدانيم، تنها راه حل، حذف همه ي آن هاست! اما اگر تنها گروه هايي را تروريست بدانيم، مي توانيم با بقيه ي آن ها گفت و گو كنيم». (ص 195) نمي توان چنين موضوعاتي را سياه و سفيد ديد و به پيچيدگي هاي آن ها توجه نكرد. اين امر شايد باعث شود كه رابطه ي اسلام و تروريسم در عصر مدرن شكسته شود. (ص 196)
1. تلاش مؤلف براي قضاوت بي طرفانه نسبت به موضع تحقيق و ادعاي اين كه تلاش داشته كه ارزش هاي شخصي اش را به عنوان يك زن، مادر، انسان غربي و ... در تحقيق داخل نكرده (ص 8) و گرفتار كليشه هاي رايج نشود.
2. تلاش مؤلف براي ترجمه و تبيين برخي از مفاهيم مهم اسلامي كه تاكنون در دنياي غرب، كمتر بررسي و فهميده شده اند. براي نمونه، وي مفاهيمي چون تقليد و اجتهاد (ص 85) فتنه (ص 90) شريعت (ص 98) فريضه (ص 99) فتوا (ص 100) ولايت فقيه (ص 109) و شهيد و شهادت (ص 128) را ترجمه كرده و تا حدودي توضيح داده و تلاش مي كند كه مخاطب غربي را با معنا و جايگاه آن ها در ميان مسلمانان آشنا سازد.
3. استناد مستقيم مؤلف به برخي از آيات قرآن كريم و ذكر ترجمه ي انگليسي برخي از آيات مرتبط با موضوع كه با توجه به جايگاه قرآن در ميان مسلمانان مي تواند به درك مطلب كمك زيادي بنمايد. براي نمونه، استناد به آيات سوره ي شوري، حج و نساء در صفحات (43، 44، 91، 111، 123، 137).
4. استناد مؤلف به سخنان يا آثار طيف وسيعي از شخصيت هاي مذهبي، سياسي يا
اجرايي مسلمانان در عصر كلاسيك و دوران معاصر كه حاكي از اطلاعات گسترده ي وي در اين حوزه است. براي نمونه، با توجه به نوع مباحث ارائه شده به مطالب افرادي چون غزالي، ابن خلدون، مودودي، سيد قطب، راشد الغنوشي، امام خميني، سيد محمد خاتمي، حسني مبارك و بن لادن اشاره شده و نظرات آن ها مورد بحث قرار گرفته است.
در مجموع مي توان گفت كه مؤلف تلاش زيادي كرده كه تا با تحقيق گسترده در موضوع مورد بررسي، مطالب خود را به صورت مستند بيان كند و اين مهمترين ويژگي مثبت براي هر كار تحقيقي است.
1. از نظر اين جانب، مهم ترين نقطه ي ضعف اين كتاب، نوعي محافظه كاري است كه مؤلف در بيان مطالب، دچار آن شده است. بي ترديد، بيان حقايق در مورد ماهيت صلح آميز دين مبين اسلام، آن هم در فضاي تبليغاتي رسانه هاي غربي عليه اسلام و مسلمانان، كار دشواري است. از اين رو نوعي احتياط شديد در گفتار مؤلف ديده مي شود وي دو بار در پيشگفتار و صفحه ي پاياني فصل پنجم (ص 185) به صراحت اعلام مي كند كه قصد دفاع از اعمال تروريستي مسلمانان را ندارد. به علاوه پس از اشاره ي مختصر به برخي از جنبه هاي صلح آميز در آيين اسلام، از نتيجه گيري در اين مورد خودداري كرده و تنها اين سوال را مطرح مي كند كه آيا نبايد به اين جنبه ها نيز توجه شود.
2. مؤلف به راحتي مي توانست ده ها مورد از مواردي را كه دخالت مستقيم قدرت هاي غربي در امور داخلي و سرنوشت كشور هاي اسلامي، باعث خشم مسلمانان شده، بيان كرده و علل نارضايتي جنبش هاي اسلام گرا از اين اعمال را نشان دهد. با اين حال، كمتر وارد اين مباحث شده و براي نمونه، تنها به اين مورد اكتفا مي كند كه اين سازمان سيا بود كه بن لادن و اطرافيانش را در دهه ي 1980 عليه دخالت شوروي در افغانستان، مسلح كرد و آموزش داد. (ص 170)
در پايان بايد گفت اين كتاب، به رغم نواقص و كاستي هاي آن، كتاب مناسبي براي پژوهشگران حوزه ي انديشه ي سياسي اسلام است كه تلاش دارند به تهمت هاي گسترده ي رسانه هاي غربي در خصوص ارتباط اسلام با خشوت پاسخ دهند؛ چرا كه در آن اولين گام ها براي معرفي بهتر اسلام و جريان هاي اسلام گرا به دنياي غرب برداشته شده است.
منبع: فصلنامه ي علوم سياسي، شماره ي 44
بحث و بررسي پژوهشگران و تحليلگران مسائل سياسي در خصوص جريان هاي مختلف اسلام گرا در دهه هاي اخير و خصوصاً به دنبال پيروزي انقلاب اسلامي همواره رو به افزايش بوده است. اما حادثه ي يازده سپتامبر 2001 در امريكا نقطه ي عطفي در اين مطالعات و جهت گيري هاي آن محسوب مي شود. به اعتقاد بسياري از محققان از اين مقطع به بعد كليشه ها و برچسب هاي ستيزه جويانه از اسلام و مسلمانان در دنياي غرب به شدت افزايش يافته تا جايي كه بسياري مدعي شده اند كه اسلام و مسلمانان مظهر تروريسم و اعمال خشونت آميز در دنياي مدرن هستند. متأسفانه موج عظيمي از تبليغات و نوشته هاي سطحي و ژورنالسيتي رسانه هاي غربي در چند سال اخير به بهانه ي اقدامات گروه هاي راديكال و تند رويي چون القاعده مسلمانان را مخالف، تكثر، تنوع، تجدد، مذاكره، گفتگو و سازش معرفي كرده و اعلام جنگ عليه تروريسم را به معناي جنگ عليهاسلام دانسته اند. در چنين فضايي لزوم برنامه ريزي گسترده براي مقابله با تهديد اسلام گرايان يا خطر سبز مورد تأكيد قرار گرفت. در اين ميان معدود افراد محققي نيز وجود داشته اند كه در مراكز تحقيقاتي دانشگاهي به بررسي عميق ابعاد موضوع «اسلام و خشونت» پرداخته و تلاش كرده اند كه به تحليل ريشه هاي حوادث دهه ي اخير در جهان اسلام و برخورد هاي متفاوت مسلمانان با غرب بپردازند. بي ترديد آشنايي با چنين تحقيقاتي براي ما ايرانيان كه به عنوان يكي از مراكز اصلي جريان اسلام گرايي در دنيا معرفي مي شويم خالي از لطف نيست. كتاب «اسلام و خشونت در دوران مدرن» اثر خانم دكتر بيورلي ميلتون ادواردز از معدود آثار تحقيقي و نسبتاً موفقي است كه براي فهم ريشه ها و علل اصلي برخورد هاي جريانات اسلام گرا با غرب تلاش كرده است. نامبرده كه استاد دانشكده ي علوم سياسي دانشگاه كوئين بلفاست واقع در ايرلند شمالي است نزديك به دو دهه است كه در حوزه ي اسلام سياسي، خاورميانه، منازعه اعراب و و اسرائيل و مسئله ي فلسطين مطالعه مي كند. «سياست اسلامي در فلسطين» (1996) «سياست هاي جاري در خاورميانه» (1999) «اسلام و سياست در جهان معاصر» (2004) و «بنيادگرايي اسلامي از سال 1945» (2005) از جمله كتاب هاي منتشر شده ي وي در اين حوزه است. در اين جا به معرفي و نقد مختصر كتاب «اسلام و خشونت در عصر مدرن» مي پردازيم كه در 231 صفحه شامل پيشگفتار، مقدمه، پنج فصل، جمع بندي، كتاب شناسي و نمايه منتشر شده است.
1. معرفي كتاب
پيشگفتار
مقدمه
فصل اول
كه تلاش قديمي پروژه ي سكولاريزاسيون براي اخراج مذهب از حوزه ي عمومي در بسياري از كشور ها به ثمر نرسيده و هنوز به عنوان وسيله اي براي تنظيم اقتدار و نظم اجتماعي و سياسي به كار مي رود. در ادامه اين فصل نكات جالبي در خصوص تاريخ دولت و قدرت در اسلام بيان مي شود كه برخي از آن ها چنين است:
- تاسيس دولت در مدينه توسط پيامبر اسلام با توجه به فرهنگ و شرايط آن روز جهان عرب اقدامي خشونت آميز نبوده است. با توجه به پيماني كه پيامبر در ابتداي ورود به مدينه با قبايل مختلف و با اقليت هاي ديني اهل كتاب منعقد كرد مبناي حكومت اسلامي بر اجماع و صلح بود نه بر نزاع و جنگ. (ص 35)
- صرف نظر از اختلافات شيعيان و اهل سنت در شكل حكومت، به دنبال تشكيل خلافت به عنوان شكل دولت اسلامي بعد از پيامبر اسلام، استفاده از زور و خشونت، امري كنترل شده بود و خليفه، ملزم به رعايت شريعت و قانون الهي بود. (ص 40)
- اصل جهاد در اسلام، مطابق فرهنگ و آداب جنگ و صلح در جهان آن روز، بيشتر مربوط به دفاع از مرز ها به كار رفته و طبق اصول و قوانين خاصي به كار مي رفت. خشونت كور و قتل و غارت در اسلام وجود نداشته است. (ص 43)
- بن لادن را نبايد نماينده ي اسلام مدرن و اسلام گرايي دانست. چنين افرادي، يك اقليت كوچك و كم طرفدارند كه رسانه ها، آن ها را بسيار بزرگ كرده اند. (ص 46)
- اگر قرار باشد براي متهم كردن مسلمانان به تروريسم، به افسانه هاي مربوط به حسن صباح و اسماعيليه برگرديم، بايد به اقدامات جنگ جويان صليبي مسيحي در آن دوران و مسائلي نظير آن نيز توجه داشته باشيم. همچنين قرن ها يهودي ستيزي توسط مردم و رهبران اروپايي نيز نبايد فراموش شود. (ص 48)
فصل دوم
به هر حال، بعد از ماجراي يازده سپتامبر، اقدامات محدود كننده بسياري عليه مسلمانان در غرب انجام شده و قوانين متعددي براي محدود كردن مهاجران مسلمان وضع شده است. اين اعمال باعث شده كه بسياري از مردم غرب نيز از مسلمانان، احساس تهديد و ترس كرده و خواهان برخورد با آنان باشند. تبليغات بي رويه ي رسانه ها و ساختن فيلم هاي متعدد عليه مسلمان ها، اين گونه مشكلات را دو چندان كرده است. در اين ميان، مبارزات اصيل مسلمانان براي احقاق حقوق خودشان، كه بر ضد بي عدالتي ها، مبارزه با روند استعمار و استثمار غربي و ديكتاتور هاي موجود در كشور هايشان بوده، تحت الشعاع چنين تبليغاتي قرار گرفته است. (ص 80)
فصل سوم
در مورد خشونت در اسلام نيز اين ابهام وجود دارد كه ما بايد رفتار و اعمال بيش از هزار ساله ي مسلمانان را مد نظر قرار دهيم، يا آنچه كه در متون اصلي، يعني قرآن و سنت آمده است. نبايد فراموش كرد كه ما با فرقه هاي مختلفي از مسلمان ها روبه رو هستيم كه برداشت هاي متفاوتي از كتاب و سنت دارند. (ص 88)
شكاف تاريخي بين شيعه و سني و نحوه ي برخورد آن ها با دشمنان داخلي، مسئله ي شهادت امام حسين و سمبل بودن اين شهادت براي شيعيان، تأثير اين جنبه از فرهنگ شيعه در پيروزي انقلاب اسلامي، جايگاه خشونت در شريعت اسلامي و رابطه ي آن با بحث قدرت و عدالت، ظهور فرقه ي وهابيت در عربستان و تمايز آن با ساير فرقه هاي اهل سنت در نحوه ي استفاده از زور و برخورد خشونت آميز آن ها با ساير مسلمانان (ص 103) ديدگاه هاي
اجتهادي امام خميني (ره) در مبحث ولايت فقيه (ص 109)، بحث خشونت در عرصه عمومي و خصوصي و به ويژه، مسئله ي خشونت در برخورد با زنان در جهان اسلام (ص 112)، نمونه اي از مباحث مفصل و قابل توجهي است كه مؤلف در اين فصل به بررسي آن ها پرداخته است.
فصل چهارم
با اين حال، موج بمب گذاري هاي شهادت طلبانه ي مبارزان فلسطيني (60 مورد بين سال هاي 2000 تا 2002) و نمونه هاي متعدد ديگري كه توسط القاعده در عراق، افغانستان و ساير مناطق انجام شده، باعث شده كه امروزه اين پديده، ارتباط بسياري با مسلمانان داشته باشد. به اين ترتيب، تشكيل علني گروه هاي شهادت طلبي در مناطقي چون فلسطين، عراق، ايران، چچن، جامو و كشمير و ... بسيار چشمگير است. علي رغم همه ي اين مسائل، نبايد فراموش كرد علماي مسلمان در خصوص اين نوع عمليات، خصوصاً در برخورد با شهروندان بي گناه، اجماع نداشته و در مواردي صراحتاً، آن را نهي كرده اند.
فصل پنجم
به هر حال بايد توجه داشت كه «هدف ما انكار اين امر نيست كه بسياري از گروه ها، خشونت سياسي و ترور را با نام و سمبل ديني انجام مي دهند؛ قصد دفاع از اعمال تروريستي اين افراد را كه به نام اسلام، اقدام مي كنند، نداريم، و نمي خواهيم به ترور و خشونت، مشروعيت بدهيم ... بلكه قصد داريم به اين سوال، پاسخ بدهيم كه آيا طبيعت اسلام، خشوت و مرگ را تشويق مي كند يا تنها معدودي از مسمانان، ترور را با نام اسلام انجام ميدهند؟» (ص 185)
جمع بندي
منجر به اشغال كشور هاي افغانستان و عراق و كشته شدن هزاران نفر شده است. در حاليكه حتي با كشته شدن بن لادن و ساير رهبران القاعده نيز انديشه و علت پيدايي چنين جريان هايي از بين نمي رود. «راهكار برخورد با پديده ي تروريسم جهان، علاوه بر برخورد نظامي، استفاده از راهكار هاي سياسي، ديپلماتيك، اقتصادي و حقوقي است. برخورد با اين مسئله، نيازمند برخوردي چند جانبه و چند وجهي است كه زمينه ها و محيط پيدايش آن ها را هم شامل شود. براي گفت و گو با مسلمانان، ابتدا بايد مشخص كرد كه در عرصه ي اسلام گرايان چه جريان هايي وجود دارد. اگر ما همه ي مسلمانان را به عنوان تروريست بدانيم، تنها راه حل، حذف همه ي آن هاست! اما اگر تنها گروه هايي را تروريست بدانيم، مي توانيم با بقيه ي آن ها گفت و گو كنيم». (ص 195) نمي توان چنين موضوعاتي را سياه و سفيد ديد و به پيچيدگي هاي آن ها توجه نكرد. اين امر شايد باعث شود كه رابطه ي اسلام و تروريسم در عصر مدرن شكسته شود. (ص 196)
2. برخي از نقاط قوت كتاب
1. تلاش مؤلف براي قضاوت بي طرفانه نسبت به موضع تحقيق و ادعاي اين كه تلاش داشته كه ارزش هاي شخصي اش را به عنوان يك زن، مادر، انسان غربي و ... در تحقيق داخل نكرده (ص 8) و گرفتار كليشه هاي رايج نشود.
2. تلاش مؤلف براي ترجمه و تبيين برخي از مفاهيم مهم اسلامي كه تاكنون در دنياي غرب، كمتر بررسي و فهميده شده اند. براي نمونه، وي مفاهيمي چون تقليد و اجتهاد (ص 85) فتنه (ص 90) شريعت (ص 98) فريضه (ص 99) فتوا (ص 100) ولايت فقيه (ص 109) و شهيد و شهادت (ص 128) را ترجمه كرده و تا حدودي توضيح داده و تلاش مي كند كه مخاطب غربي را با معنا و جايگاه آن ها در ميان مسلمانان آشنا سازد.
3. استناد مستقيم مؤلف به برخي از آيات قرآن كريم و ذكر ترجمه ي انگليسي برخي از آيات مرتبط با موضوع كه با توجه به جايگاه قرآن در ميان مسلمانان مي تواند به درك مطلب كمك زيادي بنمايد. براي نمونه، استناد به آيات سوره ي شوري، حج و نساء در صفحات (43، 44، 91، 111، 123، 137).
4. استناد مؤلف به سخنان يا آثار طيف وسيعي از شخصيت هاي مذهبي، سياسي يا
اجرايي مسلمانان در عصر كلاسيك و دوران معاصر كه حاكي از اطلاعات گسترده ي وي در اين حوزه است. براي نمونه، با توجه به نوع مباحث ارائه شده به مطالب افرادي چون غزالي، ابن خلدون، مودودي، سيد قطب، راشد الغنوشي، امام خميني، سيد محمد خاتمي، حسني مبارك و بن لادن اشاره شده و نظرات آن ها مورد بحث قرار گرفته است.
در مجموع مي توان گفت كه مؤلف تلاش زيادي كرده كه تا با تحقيق گسترده در موضوع مورد بررسي، مطالب خود را به صورت مستند بيان كند و اين مهمترين ويژگي مثبت براي هر كار تحقيقي است.
3. برخي از نقاط ضعف كتاب
1. از نظر اين جانب، مهم ترين نقطه ي ضعف اين كتاب، نوعي محافظه كاري است كه مؤلف در بيان مطالب، دچار آن شده است. بي ترديد، بيان حقايق در مورد ماهيت صلح آميز دين مبين اسلام، آن هم در فضاي تبليغاتي رسانه هاي غربي عليه اسلام و مسلمانان، كار دشواري است. از اين رو نوعي احتياط شديد در گفتار مؤلف ديده مي شود وي دو بار در پيشگفتار و صفحه ي پاياني فصل پنجم (ص 185) به صراحت اعلام مي كند كه قصد دفاع از اعمال تروريستي مسلمانان را ندارد. به علاوه پس از اشاره ي مختصر به برخي از جنبه هاي صلح آميز در آيين اسلام، از نتيجه گيري در اين مورد خودداري كرده و تنها اين سوال را مطرح مي كند كه آيا نبايد به اين جنبه ها نيز توجه شود.
2. مؤلف به راحتي مي توانست ده ها مورد از مواردي را كه دخالت مستقيم قدرت هاي غربي در امور داخلي و سرنوشت كشور هاي اسلامي، باعث خشم مسلمانان شده، بيان كرده و علل نارضايتي جنبش هاي اسلام گرا از اين اعمال را نشان دهد. با اين حال، كمتر وارد اين مباحث شده و براي نمونه، تنها به اين مورد اكتفا مي كند كه اين سازمان سيا بود كه بن لادن و اطرافيانش را در دهه ي 1980 عليه دخالت شوروي در افغانستان، مسلح كرد و آموزش داد. (ص 170)
در پايان بايد گفت اين كتاب، به رغم نواقص و كاستي هاي آن، كتاب مناسبي براي پژوهشگران حوزه ي انديشه ي سياسي اسلام است كه تلاش دارند به تهمت هاي گسترده ي رسانه هاي غربي در خصوص ارتباط اسلام با خشوت پاسخ دهند؛ چرا كه در آن اولين گام ها براي معرفي بهتر اسلام و جريان هاي اسلام گرا به دنياي غرب برداشته شده است.
منبع: فصلنامه ي علوم سياسي، شماره ي 44