

لايه هاي پنهان از سينمايي پرحادثه
نويسنده:علي غبيشاوي
حاشيههايي ازسينماي دفاع مقدس
خيلي ازمايي كه با هدفي غير از لذت بردن به تماشاي فيلمها و سريال ها مي نشينيم و توي سينما يا جلوي تلويزيون لم مي دهيم و ذره بين به دست دنبال كوچك ترين ايراد مضموني يا تكنيكي اثردرحال پخش مي گرديم شايد اگرفقط يك بار سر صحنه فيلم برداري دربارِه فيلم ها فكركنيم حوادث و سختي هاي پشت صحنه كارهاي تصويري به اندازهاي عجيب و غريب و شيرين و تلخ هستند كه گاهي حتي ازخود متن جذاب تربه نظر مي آيند با هم چند اتفاق ازاين حوادث را در فيلم هاي دفاع مقدس مرورمي كنيم.
در سكانسي از فيلم«ليلي با من است»-پرويز پرستوي در نقش صادق مشكيني دنبال لندرور بسيجيهاي كه دارند طرف خط مقدم اعزام مي شوند مي دود.مي دود وچندبار پايش به زمين مي گيرد و سكندري مي خورد و نقش زمين مي شود.طبق هماهنگي كارگردان و هنرپيشه وطراح جلوههاي ويژه قرار مي شود بعد ازبلند شدن پرويز پرستويي از فواصل مشخص چند ده متري،مواد منفجرهاي كه درهمان فواصل تعبيه شده بود به عنوان شليك خمپاره منفجرشود.پرستويي اما طول فاصلهها را قاطي مي كند و درست لحظهاي كه طراح جلوههاي ويژه چاشني مواد منفجره را آتش مي كند چند سانتيمتري مواد تعبيه شده خود را به زمين مي اندازد!با اين همه پرستويي زنده مي ماند.چون طراح جلوههاي ويژه هم دراتفاقي عجيب در ترتيب چاشنيها اشتباه مي كند و ايستگاه بعدي مواد منفجره را مي فرستد روي هوا!
محمد حسين لطيفي (كارگردان سريال نردبام آسمان كه شبهاي ماه رمضان از شبكه يك پخش مي شد) فيلم «روزسوم» را ديركليد زد و به هرزوري بود مي خواست آن را براي جشنواره بيست و پنجم فجربرساند.در سرماي استخوان سوزاواخرپاييزو اوايل زمستان خرمشهر و آبادان مجبوربوده از صبح تا شب منتظرنورمناسب يا رسيدن ادوات جنگي براي شروع فيلم برداري بنشيند.براي همين وقتهايي كه هوا خيلي سرد مي شده بازيگرانش را مجبورمي كرده قبل ازاداي هر ديالوگي يك مشت يخ بگذارند دهان هاشان!براي اين كه نفس شان سرد شود و هنگام صحبت كردن بخارنفسهاشان را دوربين ضبط نكند.
فقط براي ليست كردن اتفاقات عجيب و غريب فيلمهاي حاتمي كيا بايد خيلي بيشترازاينها كاغذ سياه كرد.داستان تولد نوشته شدن فيلم نامه «آژانس شيشهاي» براي خودش قصهاي است. فقط همين قدرش را بدانيد كه ابراهيم شش ماه روزها در مغازه پدركارگري و فروشندگي مي كرده و شبها تا صبح فيلمنامه مي نوشته بعد كه فيلمنامه را نوشته آن را خيلي جاها برده اما هيچ كس حاضرنشده روي آن سرمايه گزاري كند يا حتي جرأت كند درساختش مشاركتي داشته باشد تا اين كه... بگذريم.بعد كه فيلم برداري شروع مي شود حاتمي كيا يكي از ماندگارترين آثار دفاع مقدس و جنگ را فقط با شليك يك گلوله مي سازد.گلولهاي كه به گفته فيلم سازنه ازمراجع رسمي و طي پروسه وقت گيراداري بلكه توسط يكي از نزديكان كارگردان كه در سپاه بوده تهيه مي شود.
احمدرضا درويش هرچند سال يك فيلم مي سازد و بعد ازآن اگر به چهرهاش دقت كني مي بيني پيرترشده است! بس كه اين آدم در كارهايش وسواس به خرج مي دهد وبس كه اين سرنوشتن فيلمنامه و سرلوكيشن براي دكوپاژ حرص مي خورد و از جزئي ترين نكات نمي گذرد.براي همين سرفيلم «دوئل» به هر زوري بود ازجنگنده بمب افكنهاي5 F و14 F واقعي استفاده كرد و خلبانها را مجبوركرد براي واقعي ترثبت شدن پلانهايش تاسه متري سطح زمين پايين بيايند و Take-Off كنند.اين باركه فيلم را ديديد به لرزش قاب تصوير هنگام بمب باران ايستگاه قطاردقت كنيد.
منبع:نشريه ديدارآشنا،شماره 108
خيلي ازمايي كه با هدفي غير از لذت بردن به تماشاي فيلمها و سريال ها مي نشينيم و توي سينما يا جلوي تلويزيون لم مي دهيم و ذره بين به دست دنبال كوچك ترين ايراد مضموني يا تكنيكي اثردرحال پخش مي گرديم شايد اگرفقط يك بار سر صحنه فيلم برداري دربارِه فيلم ها فكركنيم حوادث و سختي هاي پشت صحنه كارهاي تصويري به اندازهاي عجيب و غريب و شيرين و تلخ هستند كه گاهي حتي ازخود متن جذاب تربه نظر مي آيند با هم چند اتفاق ازاين حوادث را در فيلم هاي دفاع مقدس مرورمي كنيم.
در سكانسي از فيلم«ليلي با من است»-پرويز پرستوي در نقش صادق مشكيني دنبال لندرور بسيجيهاي كه دارند طرف خط مقدم اعزام مي شوند مي دود.مي دود وچندبار پايش به زمين مي گيرد و سكندري مي خورد و نقش زمين مي شود.طبق هماهنگي كارگردان و هنرپيشه وطراح جلوههاي ويژه قرار مي شود بعد ازبلند شدن پرويز پرستويي از فواصل مشخص چند ده متري،مواد منفجرهاي كه درهمان فواصل تعبيه شده بود به عنوان شليك خمپاره منفجرشود.پرستويي اما طول فاصلهها را قاطي مي كند و درست لحظهاي كه طراح جلوههاي ويژه چاشني مواد منفجره را آتش مي كند چند سانتيمتري مواد تعبيه شده خود را به زمين مي اندازد!با اين همه پرستويي زنده مي ماند.چون طراح جلوههاي ويژه هم دراتفاقي عجيب در ترتيب چاشنيها اشتباه مي كند و ايستگاه بعدي مواد منفجره را مي فرستد روي هوا!
محمد حسين لطيفي (كارگردان سريال نردبام آسمان كه شبهاي ماه رمضان از شبكه يك پخش مي شد) فيلم «روزسوم» را ديركليد زد و به هرزوري بود مي خواست آن را براي جشنواره بيست و پنجم فجربرساند.در سرماي استخوان سوزاواخرپاييزو اوايل زمستان خرمشهر و آبادان مجبوربوده از صبح تا شب منتظرنورمناسب يا رسيدن ادوات جنگي براي شروع فيلم برداري بنشيند.براي همين وقتهايي كه هوا خيلي سرد مي شده بازيگرانش را مجبورمي كرده قبل ازاداي هر ديالوگي يك مشت يخ بگذارند دهان هاشان!براي اين كه نفس شان سرد شود و هنگام صحبت كردن بخارنفسهاشان را دوربين ضبط نكند.
فقط براي ليست كردن اتفاقات عجيب و غريب فيلمهاي حاتمي كيا بايد خيلي بيشترازاينها كاغذ سياه كرد.داستان تولد نوشته شدن فيلم نامه «آژانس شيشهاي» براي خودش قصهاي است. فقط همين قدرش را بدانيد كه ابراهيم شش ماه روزها در مغازه پدركارگري و فروشندگي مي كرده و شبها تا صبح فيلمنامه مي نوشته بعد كه فيلمنامه را نوشته آن را خيلي جاها برده اما هيچ كس حاضرنشده روي آن سرمايه گزاري كند يا حتي جرأت كند درساختش مشاركتي داشته باشد تا اين كه... بگذريم.بعد كه فيلم برداري شروع مي شود حاتمي كيا يكي از ماندگارترين آثار دفاع مقدس و جنگ را فقط با شليك يك گلوله مي سازد.گلولهاي كه به گفته فيلم سازنه ازمراجع رسمي و طي پروسه وقت گيراداري بلكه توسط يكي از نزديكان كارگردان كه در سپاه بوده تهيه مي شود.
احمدرضا درويش هرچند سال يك فيلم مي سازد و بعد ازآن اگر به چهرهاش دقت كني مي بيني پيرترشده است! بس كه اين آدم در كارهايش وسواس به خرج مي دهد وبس كه اين سرنوشتن فيلمنامه و سرلوكيشن براي دكوپاژ حرص مي خورد و از جزئي ترين نكات نمي گذرد.براي همين سرفيلم «دوئل» به هر زوري بود ازجنگنده بمب افكنهاي5 F و14 F واقعي استفاده كرد و خلبانها را مجبوركرد براي واقعي ترثبت شدن پلانهايش تاسه متري سطح زمين پايين بيايند و Take-Off كنند.اين باركه فيلم را ديديد به لرزش قاب تصوير هنگام بمب باران ايستگاه قطاردقت كنيد.
منبع:نشريه ديدارآشنا،شماره 108