

گفت و گو با كارگردان فيلم «كيك لوبيا»
چه چيزي رابيشتر از هر چيزي در اين دنيا دوست داريد؟ اين سؤالي است كه معلم تاهارو روز اول مدرسه از او مي پرسد. و تاهارو خيلي سريع و با خوشحالي جواب مي دهد: كيك لوبيا. جواب اشتباهي است. چون ماجرا مربوط به سال 1933 در توكيو است و معلم عبوس تاهارو به او مي گويد تا زماني كه خوراكي اش را به امپراتور ترجيح دهد و تا وقتي كه احترام امپراتور را رعايت نكند، حق شركت در كلاس را ندارد.
ديويد گرينزپن كارگردان 37 ساله آمريكايي، به خاطر علاقه فراوانش به فرهنگ ژاپن بعد از پايان دبيرستان، سال اول كالج را در كيوتو گذراند و به فيلم سازي علاقه مند شد. وقتي به آمريكا برگشت، وارد مدرسه فيلم سازي شد و اولين فيلمش كيك لوبيا را به عنوان پايان نامه تحصيلي اش ساخت. گرينزپن با اين فيلم توانست نخل طلاي بهترين فيلم كوتاه جشنواره فيلم كن را در سال 2001 به دست آورد و البته نخل طلا مهم ترين جايزه بين 28 جايزه اي است كه اين فيلم نصيب گرينزپن كرد. بعد از فيلم كوتاه كيك لوبيا گرينزپن بيشتر در گير تدوين سريال هاي تلويزيوني شده و تقريباً هر سال يك فيلم كوتاه هم مي سازد كه با هيچ يك از آنها موفقيت فيلم اولش تكرار نشد. او با وجود فرصت هاي زياد براي ساختن فيلم بلند هنوز علاقه اي به حضور در سينماي حرفه اي ندارد. گفت و گوي زير را ريچارد ر اسكپن با گرينزپن درباره فيلم كيك لوبيا و چگونگي اقتباس و تفاوت هاي فيلمنامه كوتاه وبلند انجام داده است.
داستان كيك لوبيا برگرفته از افسانه ژاپني عروس قرمز است، در نگاه اول چه چيز اين افسانه جذبتان كرد كه به سراغش رفتيد؟
چرا اقتباسي كه از اين افسانه كرديد در دهه 1930 در ژاپن مي گذرد و چرا دوره زماني ديگري را براي اين اقتباس انتخاب نكرديد؟
اين طور كه فهميدم، ظاهراً شما يكي از ستايش كنندگان ازو هستيد. پلان يا سكانسي در فيلم هست كه در آن تحت تاثير ازو باشيد؟
بازيگرهاي فيلم همه ژاپني هستند و به زبان ژاپني صحبت مي كنند. چطور توانستيد آنها را كنترل كنيد و اصلاً با آنها ارتباط برقرار كنيد؟
از زماني كه كلاس پنجم ابتدايي بودم، جذب فرهنگ ژاپني شدم، شروع كردم به خواندن كتاب هاي كميك استريپ فرانك ميلر؛ او هم شيفته فرهنگ ژاپن بود و همه كميك استريپ هايش در باره نينجاهاي ژاپني بودند. وقتي كلاس ششم بودم، پدر و مادرم كه علاقه من را به فرهنگ ژاپن ديدند، من را به نيويورك فرستاند تا در انجمن آسيايي ها كاليگرافي ژاپني ياد بگيرم. بعد از اين كه فيلم هاي كوروساوا را آنجا ديدم، تصميم گرفتم حتماً ژاپن را ببينم، ولي قبل از رفتن بايد حتماً زبان ژاپني را مي خواندم به همين دليل در دبيرستان با يك معلم خصوصي زبان ژاپني را ياد گرفتم و سال اول كالجم را در كيوتو خواندم.
كاركردن با بچه ها هميشه مشكلات و پيچيدگي هاي خودش را دارد. با شيوه و استراتژي خاصي با ريوچي مياكاو و ساياكا هاتانو كار مي كرديد؟
تدوين اين فيلم را هم به خوبي كارگرداني انجام داديد. (صرف نظر از اين كه فيلمنامه نويس، تهيه كننده و صداگذار فيلم هم هستید) گاهي اوقات تدوينگران بعضي پلان ها را مي خواهند حذف كنند، ولي كارگردان اصرار دارد كه اين پلان ها بايد حتما باشند. وقتي مشغول تدوين فيلم بوديد، تلاش خاصي كرديد كه فيلمتان را به عنوان فردي جز كارگردان و با نگاه جديدي ببينيد؟
به نظرتان داستان گويي در فيلم كوتاه داستاني شبيه داستان گويي در يك فيلم بلند است؟ يا شيوه هاي روايت داستان در يك فيلم كوتاه كاملاً متفاوت از يك فيلم بلند است؟
فكر مي كنيد تفاوت هاي اساسي بين داستان گويي غربي و شرقي وجود دارد يا اصول داستان گويي آنها، صرف نظر از فرهنگ ويژه اي كه هر كدام دارند، شبيه هم است؟
به نظرم، حالا كه همه مردم دنيا فيلم هاي هاليوود را مي بينند و كتاب هاي هري پاتر را مي خوانند، ديگر تفاوتي در داستان گويي شرقي و غربي وجود ندارد. مثلاً سينماي جهان سوم تقريباً هيچ شباهتي به فيلم هايي كه در هاليوود ساخته مي شوند ندارد. اكثر آنها پايان باز دارند و به ندرت فيلم ها نقطه ديد شخصيت اصلي هستند.
پيشنهادي براي فيلم سازان جواني كه مي خواهند اولين فيلم كوتاه داستاني شان را بسازند داريد؟
2. اطمينان پيدا كنيد كه شيوه فيلم برداري تان مناسب با موضوع و فضايي است كه انتخاب كرده ايد. از حركت هاي ديوانه وار دوربين خودداري كنيد، چون استعداد شما را در كارگرداني نشان نمي دهد. من به شما قول مي دهم قبل از شما افرادي ديگري و با تجهيزات حرفه اي تري اين تجربه ها را كرده اند. همان طور كه گفتم، اگر يك شيوه جذاب براي خلق نمايي داريد كه بتواند يك حس يا ايده خاص را بيان كند، پس معطل نكنيد و آن را دنبال كنيد.
3. از منابعي كه در دسترس داريد آگاه بشويد. خودتان را بابت هزينه هاي توليد نگران نكنيد. تمركزتان را روي ارتباط برقرار كردن با فيلمتان بگذاريد.
4. دركارهاي اوليه تان حتماً از كاري كه مي خواهيد انجام دهيد، اطمينان حاصل كنيد. فيلم ها نوعي از رابطه هستند.
5. دو عنصر خيلي مهم و اوليه براي يك فيلم داستاني، فيلمنامه و بازيگران هستند و اين كه چطور آنها را هدايت كنيد. فيلم برداري، صدا و توليد همه مهم هستند، ولي در درجه دوم اهميت قرار دارند.
6. صدابرداري خوب را از دست ندهيد. صداي خوب ساعت ها وقت شما را در مرحله بعد از توليد صرفه جويي مي كند و حس واقعي فيلم را به مخاطب منتقل مي كند.
7. هرگز نترسيد. ترس و خودسانسوري باعث شده خيلي از افراد اين كار كنار بروند و هيچ وقت تلاش دوباره اي نكنند. وقتي اين فيلم را ساختم، اصلاً منتظر چنين نتيجه اي نبودم. مي توانم بگويم همه اينها نتيجه درك كردن و فهميدن شرايطي است كه در آن هستيم.
منبع:فیلم نگار،شماره81
/ن