چه کساني خواهان بمباران ايران هستند ؟
نويسنده :ديويد کنر(1)
چکيده :
احتمالي مي هراسند که روحانيون از ظرفيت هسته اي خود به عنوان اهرمي براي گسترش نفوذ خود در جهان عرب و ماوراي آن سود جويند و مي گويند که ايالات متحده بايد با قدرت خود ، از جمله استفاده از زور ، براي متوقف کردن آنها کاري انجام دهد .
اين حرکت در محافل نومحافظه کار در سال هاي 2006و 2007 و به دنبال اعلام رسمي ايران مبني بر اين که اين کشور غني سازي اورانيوم را آغاز خواهد کرد و متعاقب آن ايالات متحده شوراي امنيت سازمان ملل را براي اعمال تحريم هاي بيشتر زيرفشار گذاشت ، رونق بسيار داشت . مگر ممکن است کسي گاف به ياد ماندني «ايران را بمباران کنيد ، بمباران کنيد ، بمباران کنيد »جان مک دنبال انتخابات مناقشه برانگيز رياست جمهوري ايران در ژوئن گذشته ، صاحب نظران طرفدار بمباران گفتند که ناآرامي هاي مردمي - از جمله اعتراضات ضد رژيم قريب الوقوع برنامه ريزي شده براي يازدهم فوريه يعني سالگرد انقلاب اسلامي - اصلاً به اين معنا نيست که ايالات متحده بايد خود را کنار بکشد ،بلکه اين اتفاقات فرصتي عالي را براي هدف قرار دادن رهبري رژيم ايران به دست داده است که روز به روز بر ميزان عدم محبوبيت آنها افزوده مي شود . لازم به گفتن نيست که به نظر نمي رسد اوباما به اين زودي ها به توصيه آنها گوش فرا دهد . مقامات دولتي قاطعانه گفته اند که آنها ترجيح مي دهند از طريق ديپلماسي و اعمال تحريم ها با جاه طلبي ها هسته اي ايران مقابله کنند .
بازهاي ضد ايران از سوي عضو دولت اوباما ، يعني ديک چني حمايت مي شوند که رد يک مصاحبه با «فاکس نيوز »در اگوست گذشته اشاره کرد که او«به نسبت تمام همکارانش ،احتمالاً بزرگترين مدافع اقدام نظامي »در دولت بوش بوده است .بدون هياهوي بيشتر،دراينجا به معرفي اين اقليت جنگ طلب مي پردازم:
دنيل پايپز:مدير فوروم عضو مهمان موسسه هوور
دارد :اوباما مي تواند به ارتش آمريکا دستور دهد تا ظرفيت هسته اي ايران را نابود کند ».
توجيه :استدلال پايپزدقيقاً براي اين چهارچوب بندي نشده که با کمک آن در داخل کاخ سفيد طرفداراني براي خود کسب کند .با اين حال اما توجيه سياسي خونسردانه وي براي به هيجان آوردن و خشمگين کردن ديک موريس و کارل راو کفايت مي کند :او به پنج نطرسنجي اشاره مي کند که مي گويند ،حمله نظامي عليه ايران مورد پشتيباني اکثريت قاطعي از آمريکاييان قرار مي گيرد و فرض را براين مي گيرد که اگر او بمب افکن ها را اعزام کند ، ديگران بي شک ؟«در حمايت از اوباما دور پرچم جمع خواهند شد ». سارا پيلن در مصاحبه با «فاکس نيوز » در هفتم فوريه همين استدلال را برگزيد و مدعي شد که اتخاذ يک تصميم از سوي اوباما براي اعلام جنگ با ايران مي تواند شانس هاي انتخاب مجدد او در سال 2012 را افزايش دهد . با اين که اوباما اين هراس را دارد که اين شاهکار انتخاباتي به باتلاقي به سبک عراق تبديل شود ، پاييز به ما اطمينان مي دهد که ايالات متحده مي تواند خودش را به حملات هوايي محدود کند و صرفاً تعداد اندکي از نيروهاي زميني اش را به کار گيرد و «يک حمله را از نظر سياسي ، بيشتر پذيرفتني کند .»
جان بوليتون :عضو ارشد مؤسسه آمريکايي اينترپرايز ؛سفير سابق ايالات متحده در سازمان ملل
نقل قول :«کساني که با دستيابي به سلاح هاي اتمي توسط ايران مخالفند ، در کوتاه مدت تنها اين گزينه را روبه روي خود خواهند ديد که با نيروي نظامي تأسيسات هسته اي اين کشور را هدف قرار دهند . مهم اين که ، قيام به راه افتاده در ايران نيز اين احتمال را افزايش مي دهد که مي تواند يک کارزار ديپلماتيک مؤثر را در اين کشور به راه انداخت و اين نکته را به ايرانيان توضيح داد که چنين حمله اي رژيم اين کشور را هدف قرار مي دهد نه مردم ايران را ... اقدام نظامي عليه برنامه اتمي ايران و هدف نهايي تغيير رژيم اين کشور را مي توان همزمان با هم پيش برد ». (دوم جولاي 2009)
توجيه :هر چند که ناآرامي متعاقب انتخابات مناقشه بر انگيز رياست جمهوري در ژوئن گذشته بسياري ازصاحب نظران را متقاعد کرد که حمله نظامي آمريکا تأثيري ندارد ، بولتون نقطه نظري مخالف اين را اتخاذ کرده است . او
مي گويد ،با «بازگشت قطعي تندروها به قدرت » به دنبال اولين دور اعتراضات ، بسياري ازايرانيان متقاعد شده اند که در صورت حملات هوايي هدف گيري شده به تأسيسات هسته اي ايران ، گناه اين اقدام بر گردن حکومت ديکتاتورآنها خواهد بود نه يک قدرت خارجي ».
شايان ذکر اين که بولتون اعتقاد ندارد که دولت اوباما آنچه را که او مي انديشد بايد در مورد ايران انجام داد را انجام خواهد داد (اگر ديدگاه او «اطمينان بخش ، بود ، دولت بوش در سال 2008 به توصيه هاي او گوش مي کرد ). در عوض او تمام اعتقاد خود براي بمباران تاسيسات هسته اي ايران را متوجه اسرائيل مي کند ، با ارجاع به اين منطق که حمله اسرائيل حمله اي «تقريباً اجتناب ناپذير »است .
نورمن پاد هورتز :سردبير مجله کامنتري
توجبه :پادهورتزنويسنده«جنگ جهاني چهارم :کشمکش طولاني عليه اسلام و فاشيسم »و يکي از پدر خوانده هاي روشنفکر جنبش نومحافظه کاري ، رويارويي نهايي با ايران را آخرين جبهه در يک «کشمکش جهاني رابه درازا کشيده شده » مي بيند که ايالات متحده را از بغداد به کابل کشانده است . او مي گويد ، در هر صورت ايالات متحده در حال دفاع از خود در برابر «اسلام و فاشيسم » است . اين پسر عموي روشنفکر کمونيسم و نازيسم ، از نظر نظامي ايالات متحده و متحدانش را تهديد به نابودي مي کند و نيز ارزش هاي غربي را از درون دچار فرسايش مي کند . پادر هورتز ، احمدي نژاد را به عنوان اشغال کننده نقش پيش قراول انقلابي اين جنبش مي بيند »نخستين گام در درخواست رئيس جمهور ايران براي تغيير دادن موازنه قدرت جهاني ، عمل به وعده خود مبني بر «پاک کردن اسرائيل از روي نقشه جغرافيا »خواهد بود . از اين نظر ، پادهورتز بيم دارد که يک ايران مسلح به بمب اتمي تلاش خواهد کرد تا هژموني خود را بر خليج فارس تحميل کند و بعد دامنه نفوذ خود را به درون اروپا گسترش دهد . در نهايت نيزنوبت به تير خلاص مي رسد :ايران خود را متعهد به خنثي کردن نفوذ ايالات متحده در سطح جهان خواهد کرد و حتي تلاش مي کند تا به هدف نهايي خود يعني رسيدن وبه
«جهاني بدون آمريکا »دست يابد . به باور پادهورتز ، تنها گزينه پيش روي ايالات متحده به هنگامي که با دشمني با چنين جاه طلبي هاي بزرگي مواجه مي شود ، استفاده از نيروي نظامي است . او اميدوار است که انجام يک اقدام از سوي نيروي هوايي آمريکا بتواند برنامه اتمي ايران را به طور قطعي به عقب بازگرداند و نيز پيش شرط هاي سياسي لازم را براي سرنگوني جمهوري اسلامي فراهم آورد .پيامي که او در جلسات خصوصي اش با پرزيدنت بوش نيز آن را به او منتقل کرد .ازمنظر او ، تنها سؤال موجود اين بود که آيا بوش قبل از ترک کاخ سفيد ،در ارتباط با اين حمله خويشتن داري سياسي به خرج خواهد داد يا نه . آن چنان که او مي نويسد :«من به عنوان يک آمريکايي و نيز يک يهودي با تمام وجود دعا مي کنم که او اين کار را بکند ».
جاشوا موراوچيک :عضو مؤسسه سياست گذاري خارجي در دانشکده مطالعات پيشرفته بين المللي در دانشگاه جان هاپکينز
نقل قول : «ما بايد ايران را بمباران کنيم . از زماني که برنامه اتمي مخفي اين کشور فاش شده است ،چهار سال مي گذرد و در اين مدت ديپلماسي و تحريم ها راه به هيچ جا نبرده است ... از اين رو گزينه هاي ما به دو گزينه محدود هستند : مي توانيم خود را براي زندگي با يک ايران مسلح به بمب اتمي آماده کنيم يا مي توانيم براي جلوگيري ازآن از زوراستفاده کنيم . » (نوزده نوامبر 2006، لس آنجلس تايمز )
توجيه :موراوچيک - خشمگين از ناتواني ايالات متحده در متقاعد کردن روسيه يا چين براي اعمال يک رژيم تحريمي به راستي چنگ و دندان دار ونوميد از اين که بتوان تندروهاي ايراني را با زور از قدرت پايين کشيد - معتقد است که تنها گزينه باقيمانده غرب ، از بين بردن برنامه اتمي ايران است ،قبل از آنکه اين کشور بتواند يک بمب توليد کند .موراوچيک از اين بيمناک است که دستيابي ايران به بمب اتمي ،به جمهوري اسلامي اجازه دهد تا هژموني منطقه اي خود را بر سراسر خاورميانه اعمال کند ، موجوديت اسرائيل را مورد تهديد قرار دهد و آنچه را که از رژيم منع توليد و تکثير بين المللي باقي مانده است نابود کند . همچنين اين خطر وجود دارد که ايران بتواند «مواد هسته اي را در اختيار تروريست ها » - و نه تنها به عوامل خود - نظير حزب الله و حماس بلکه القاعده نيز قرار دهد .
موراوچيک همچنين چندين صفحه از «فارن افرز»را براي طرح اين ديدگاه به خود اختصاص داد که حمايت قاطعانه اي از حمله نظامي ايالات متحده عليه ايران ، چيزي بود که نومحافظه کاران براي غلبه بر بدنامي که در سال هاي اخير پيرامون اين جنبش روي هم انباشته شده ، به آن نياز داشتند .
توماس مک آينرني :سرتيپ بازنشسته نيروي هوايي
توجيه :مک آينرني به نسبت اکثر تحليل گران ديگر ، در ارتباط با جزييات يک حمله نظاني ايالات متحده به عراق ، تعميق بيشتري داشته است . او در مصاحبه اي با برنامه بيل اوريلي در فاکس نيوز ، دو راهبرد دو وجهي را مطرح کرد که با «يک رشته حمله هوايي قدرتمند ظرف سي و شش تا چهل و هشت ساعت به افزون بر يک هزار و پانصد نقطه هدف در ايران » از جمله تأسيسات توليد هسته اي ، دفاع هوايي و سايت هاي موشک شهاب 3 اين کشور شروع مي شدند .
اين اقدام مي تواند توان جمهوري اسلامي را براي بخش دوم اين راهبرد تضعيف کند .عمليات هاي نظامي مخفي که براي تشويق مردم ايران به قيام عليه رژيم خود طراحي شده اند . مک آينرني شيفته چشم اندازهاي موجود درارتباط با قطب بندي هاي ناشي از وجود اقليت هاي نژادي مختلف در ايران است . او مي گويد : «ايران مستعد نارضايتي سياسي و مستعد آن است که مردم براي باز پس گيري کشور خود دست به اقدام بزنند .» طرح مک آينرني بيم هايي را در بيم محافل ليبرالي برانگيخت که اطلاع داشتند او طرح مشابهي را نيز در سال 2002 براي سرنگون کردن رژيم عراق تهيه کرده بود . اما واکنش مک آينرني که بي شک در
نتيجه تجربه ايالات متحده در عراق مطرح شد اين است که عمليات آزاد سازي عراق «کارزاري درخشان بود که ظرف بيست و يک روز به انجام رسيد ».
مکس بوت :عضو ارشد شوراي روابط خارجي
توجيه :به دنبال اعتراضات مردمي پس از انتخابات که در ژوئن گذشته در ايران رخ داد . مکس بوت اظهارات بولتون در ارتباط با افزايش جذابيت هاي يک حمله از سوي اسرائيل به تاسيسات هسته اي اين کشور را تکرار کرد .اما اين نخستين باري نبود که او خواهان يک سياست تهاجمي تر در ارتباط با ايران مي شد . در سال 2006بوت طرحي را براي «انجام کاري مشابه با آنچه که ايراني در عراق با ما انجام مي دهند با ايران » از طريق دامن زدن به جدايي هاي نژادي در اين کشور ، رساندن اسلحه و پول به شبه نظاميان مخالف رژيم در داخل اين کشور ارائه داد . از نظر بوت ، تنها گزينه باقيمانده ،انجام يک حمله هوايي از طرف ايالات متحده خواهد بود . تحولي که زماني که سياست جاري «مذاکرات چند جانبه نيم بند با پشتوانه تحريم هاي بي چنگ و دندان سازمان ملل شکست خوردند (يا زماني که ديگر نتوان شکست آن را انکار کرد )اجتناب ناپذير خواهد شد .
1-David Kenner،روزنامه نگار مستقل.
منبع :www. foreignpolicy.com
منبع:نشريه سياحت غرب ،شماره 80
/ن