دلیل محبوبیت سید حسن نصرالله در ایران و جهان چیست؟

دلیل محبوبیت سید حسن نصرالله در ایران و جهان چیست؟ چرا سید حسن نصرالله برای ایران و جهان مهم بود؟
يکشنبه، 8 مهر 1403
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: قربان منتظمی
موارد بیشتر برای شما
دلیل محبوبیت سید حسن نصرالله در ایران و جهان چیست؟

مقدمه:

سیدحسن نصرالله مبارزی که در تمامی این سال‌ها به کابوس صهیونیست‌ها تبدیل شده بود و هر گفته او لرزه‌ای بر اندام آنها می‌انداخت، نمونه بارزی بر جریان مقاومت در تمام جهان است.
 
 الگویی که به دلیل ویژگی‌های بی‌بدیل خود، تا سالیان دراز به‌عنوان مظهر مقاومت و مبارزه مطرح خواهد ماند. ایشان در تمام این سال‌ها، جریان مقاومت را محدود به اندیشه‌ها و فردیت خود نکرد و فرماندهان بسیاری را تربیت کرد تا این جریان، محدود به فرد یا اندیشه کسی نباشد.
 
 به همین دلیل، برخلاف اندیشه صهیونیست‌ها که گمان می‌برند با حذف فیزیکی افراد، موفق خواهند شد تا اندیشه‌های جریان مقاومت را به نابودی بکشاند،
 
 باید گفت که طبق گفته رهبر معظم انقلاب و سیدحسن نصرالله، جریان مقاومت به گونه‌ای در جان‌ها ریشه افکنده که با شهادت هر فرمانده، ده‌ها فرمانده دیگر رویش کرده و اهداف این جریان را با قدرت بیشتر به جلو پیش خواهند برد.
 
در این مطلب به این مطلب اشاره خواهیم کرد، چرا سیدحسن نصرالله برای ایران و جهان مهم بود؟ دلیل محبوبیت سید حسن نصرالله در ایران و جهان چیست؟
 

دلیل محبوبیت سید حسن نصرالله در ایران و جهان چیست؟

1- عشق و علاقه سردار سلیمانی و سید مقاومت به رهبر انقلاب

سید حسن نصرالله رهب رمقاومت و شهید مقاومت بعد از حضور در ایران، به دیدار رهبر معظم انقلاب رفت و در همان ابتدا، دست رهبر انقلاب را بوسید. ایشان در بیانات خود می فرمایند:
 
من دعا نمی‌کنم خدایا از عمر من کم کن و به عمر حضرت آقا اضافه کن ، نه! می‌گویم خدایا بقیه‌ی عمر مرا بگیر و به عمر ایشان اضافه کن ، چرا که او عمود بلند خیمه است!
 
سردار سلیمانی در بیانات خود بیان می کند که: بارها به برادرانم گفته ام اگر فقط یک عضو در بدن باشد،  قلب یکی است کبد یکی است سر یکی است آن را تقدیم می کنم. حاضرم آن را تقدیم  کنم، به دو نفر تقدیم می کنم یکی مقام معظم رهبری و دیگری سید حسن نصرالله خواهد بود
 

2- 85 بمب سنگرشکن برای ترور سید حسن نصرالله

جنگنده‌های اسرائیل روز جمعه ۶مهرماه حملات سنگینی را به مقر فرماندهی حزب‌الله در منطقه «حریک» در جنوب بیروت با هدایت اطلاعاتی موساد انجام دادند. مقر مرکزی حزب‌الله در زیر زمین یک ساختمان در ناحیه ضاحیه بیروت قرار داشت.
 
 بر همین اساس، جنگنده‌های اسرائیل ۸۵ بمب سنگرشکن به محل برگزاری نشست رهبران حزب‌الله پرتاب کردند. این بمب‌ها بین ۲ تا ۴هزار پوند وزن داشت.
 
این بمب‌ها تا ۳۰متر زیرزمین می‌روند یا تا ۶متر به درون بتن نفوذ می‌کنند و سپس منفجر می‌شوند. «کنوانسیون ژنو» استفاده از این سلاح‌ها در مناطق شلوغ و مسکونی را غیرقانونی اعلام کرده است.
 
ارتش اسرائیل به‌طور رسمی نام عملیات ترور دبیر کل حزب‌الله لبنان را «نظم جدید» (New Order) اعلام کرد. عامل اصلی این جنایت‌ها، پدرخوانده تروریست‌های صهیونیستی یعنی آمریکا است؛.
 
 آنکه بمب‌های چندین تنی را در اختیار رژیم صهیونیستی قرار می‌دهد و با کور کردن جوامع و سازمان‌های بین‌المللی سبب حمایت از جنایتکاران می‌شود، آمریکا است.
 
او به دلیل تهدیدات امنیتی از سوی رژیم صهیونیستی، سال‌ها بود که کمتر در انظار عمومی حاضر شده بود و تیم حفاظتی ۱۵۰ نفره مسئولیت حفاظت وی را بر عهده داشتند.
 
 این تیم حفاظت را عماد مغنیه ایجاد کرد و ابو علی جواد مسئولیت این تیم را بر عهده داشت. وی که داماد سید حسن نصرالله و به «سپر سید» معروف بود، دوره‌های متعدد و پیچیده نظامی را در ایران گذرانده است.
 

3- سیدحسن نصرالله شهید راه قدس

آنچه سیدحسن نصرالله را در جهان امروز به رهبری با قواعد خاص تبدیل کرده، آینده‌نگری هوشمندانه، تصمیمات مدبرانه در طراحی مسیر مبارزه و استقامتی مثال‌زدنی در برابر تهدیدات مختلف دشمنان بوده است.
 
 مردی که با پارادایم‌های منحصر جنگ‌های نوین، دو پیروزی بزرگ را در سال‌های ۲۰۰۰ و ۲۰۰۶ رقم زد و از آن زمان، به کابوسی برای محور شرارت جهانی تبدیل شد.
 
 او در تمام این سال‌ها، دانش نظامی خود را با نظم رزمی نوین جهانی به‌روز کرد و توانست ضربات مهلکی را بر سیطره نظام امپریالیسم جهانی وارد کند.
 
تمام این سجایای رفتاری سبب خواهد شد تا سیدحسن نصرالله را در تراز رهبری جاویدان در اتمسفر جهان مقاومت قلمداد کنیم که نقش بی‌بدیلی در پیشبرد منویات مقاومت در لبنان، فلسطین و دیگر کشورهایی که با ظلم دست‌وپنجه نرم می‌کنند، ایفا کرد.
 
 سومین دبیرکل حزب‌الله در ۳۲ سال راهبری مدبرانه خود، هیچ‌گاه از آرمان‌های آزادی‌خواهانه خود کوتاه نیامد و عمر شریف خود را در آزادی قدس شریف و فلسطینیان مظلوم سپری کرد و شهادت، به‌راستی پاداش مجاهدانی است که در تمام لحظات عمر خود، از یاد خدا غافل نشدند و در زمین، به چیزی جز اجرایی کردن فرامین پروردگار و وعده‌های الهی عمل نکردند.
  

6- قدرت حزب الله وابسته به شخص سید حسن نصرالله نیست

خیال خام صهیونیست‌ها در پس ترور سید مقاومت، توقف و خاتمه این جریان است؛ اما نکته اصلی که سگ هار صهیونیست از آن بی‌اطلاع است، ذات و ریشه مقاومت است؛ مقاومتی که حلول آن نه صرفا در شخص بلکه در روح جامعه است، در رگ و پی مسلمانان بیدار جهان است، در فطرت جوامع بشری است.
 
 مقاومت نه یک رژیم است نه یک گروه، مقاومت یک روحیه و اعتقاد در خرد جمعی است و در راه جهاد برای خداست نه یک فرد. ساختار مقاومت و علی‌الخصوص حزب‌الله گرچه اندوهگین از سوگ مجاهدی بزرگ مثل سید حسن نصرالله است؛ اما با شهادت او متوقف نمی‌شود و آسیب نمی‌بیند.
 
عدم درک ساختاری صهیونیست‌ها از اعتقاد انسانی و اراده بشری، آنها را دچار این خطای محاسباتی کرده است. خطای محاسباتی و گزینه‌ای از سر ضعف که آخرین تلاش‌های پیرمرد خون‌خواه دیوانه تل‌آویو را نمایانگر شد.
 
 نتانیاهو در حال رو کردن آخرین گزینه‌هایش است و هیچ چیزی حتی ترور مرد بزرگی مثل شهید نصرالله نمی‌تواند جلوی انزوا و سقوط رژیم منحوس صهیونیستی را بگیرد.
 

7- شهادت سید حسن نصراله خون تازه‌ای به حزب‌الله است

این کلکسیون جنایت‌های رژیم تروریستی اسرائیل نمی‌تواند جلوی خشم جهانی را نسبت به آنها بگیرد و تنها تصویر واضح‌تری از خوی وحشیانه و ددمنشانه آنها به نمایش می‌گذارد.
 
 پس از چهار دهه رویارویی حزب‌الله با رژیم صهیونیستی، تاکنون برای ناظران مشخص شده است که حذف افراد در ساختار مقاومت لبنان، گرچه ممکن است صدمه مهمی به حزب‌الله وارد کند؛ اما کمترین خللی در قابلیت‌ها و اراده مقاومت ایجاد نخواهد کرد.
 
تجربه نشان داده که هر شهید، قدرت مضاعفی برای جانشین خود خواهد شد؛ چه از نظر امدادهای غیبی و چه از نظر تجربیات کسب شده. شهادت هر فرمانده، منجر به رونمایی از گزینه‌های جوانی خواهد شد که با کسب تجربه در کنار فرماندهان ارشد، مسیر جدیدی را برای حزب‌الله خواهند گشود.
 
 به این معنا که با شهادت هر فرمانده و جایگزینی فرمانده‌ای جوان‌تر، ضمن آنکه خون تازه‌ای به حزب‌الله دمیده می‌شود، نیروهای تازه‌نفس در رأس نظامی حزب‌الله قرار می‌گیرند. از طرفی اجماع جدید در بین مسلمانان علیه غده سرطانی صهیونیستی شکل خواهد گرفت.
 

8- عجز صهیونیست‌ها در درک مقاومت

این چرخه شهادت و جانفشانی در واقع یکی از دلایل بقای جریان مقاومت و تداوم موفقیت‌های آن است. هر بار که یکی از فرماندهان حزب‌الله به شهادت می‌رسد، نه‌تنها خلأ ایجاد نمی‌شود، بلکه نیرویی مضاعف به جای او برخاسته و پرچم مقاومت را بالاتر می‌برد. این خون‌های ریخته شده است که خاک مقاومت را بارور می‌کند و درخت تنومند آن را بیشتر و بیشتر مستحکم می‌سازد.
 
رژیم صهیونیستی از درک این واقعیت عاجز است که مقاومت از عمق باورهای مردمی و ایمانی سرچشمه می‌گیرد و با شهادت یک فرد، این جریان قطع نخواهد شد، بلکه با هر شهید، این باور در میان مردم تقویت می‌شود که ایستادگی در برابر ظلم و استبداد، تنها راه رسیدن به آزادی و استقلال است. این ایستادگی نه با ترس و وحشت، بلکه با ایمان به آینده‌ای روشن و پرامید شکل می‌گیرد.
 
در نهایت، آنچه اسرائیل و حامیانش در واشنگتن و دیگر پایتخت‌های غربی درک نمی‌کنند، این است که قدرت مقاومت نه صرفا در اسلحه و تجهیزات، بلکه در عزم و ایمان راسخ مردمش نهفته است. مردمی که بارها و بارها ثابت کرده‌اند که هرچند ممکن است هزینه‌های سنگینی پرداخت کنند؛ اما حاضر نیستند از حق و آزادی خود دست بکشند.
 
مقاومت اسلامی به‌ویژه حزب‌الله، نه‌تنها در لبنان، بلکه در سطح منطقه و جهان به‌عنوان الگویی از ایستادگی در برابر تجاوز و اشغالگری شناخته شده است.
 
 روحیه ایثار و شهادت‌طلبی که در بین نیروهای مقاومت نهادینه شده، علاوه بر اعتقادات دینی از تجربه طولانی مبارزه با ظلم و استعمار سرچشمه می‌گیرد. این نیروها با آگاهی کامل از عواقب مبارزه با رژیمی که از حمایت قدرت‌های جهانی برخوردار است، مسیر خود را انتخاب کرده‌اند و با ایمان به پیروزی نهایی، در برابر تمام تهدیدات و حملات ایستاده‌اند.
 

9- بن‌بست ترور با نسل جدید مبارزان مقاومت

شهادت فرماندهانی مانند سید حسن نصرالله، نه‌تنها روحیه مقاومت را تضعیف نمی‌کند، بلکه تبدیل به منبع الهام جدیدی برای نسل‌های بعدی مبارزان می‌شود. این نسل‌ها که در سایه آموزه‌های مقاومت و از دل نبردهای سخت برخاسته‌اند، با تجربه‌ها و انگیزه‌هایی مضاعف، به دنبال تحقق آرمان‌های مقاومت و آزادسازی سرزمین‌های اشغالی هستند.
 
از سوی دیگر، تکیه رژیم صهیونیستی بر سیاست‌های ترور و نابودی افراد نشان‌دهنده این است که این رژیم هیچ راهبرد مشخصی برای مقابله با مقاومت ندارد و با هر اقدام سرکوبگرانه، تنها به افزایش نفرت و اعتراضات عمومی در سطح جهانی دامن می‌زند.
 
افکار عمومی جهان به‌ویژه جوامع اسلامی، به خوبی می‌دانند که رژیم صهیونیستی در پشت پرده تمام جنایت‌ها و تجاوزات منطقه‌ای قرار دارد و با هر حمله و ترور، تصویر زشت‌تری از خود در میان ملت‌های آزاد و عدالت‌خواه جهان ترسیم می‌کند.
 
در نهایت، روز به روز مشخص‌تر می‌شود که مبارزه مقاومت نه فقط مبارزه‌ای نظامی، بلکه جریانی عمیق و ریشه‌دار در میان مردم منطقه است. این مقاومت با حمایت ملت‌ها و با اتکا به ایمان و اعتقاد به پیروزی، همچنان در مسیر خود به جلو حرکت می‌کند و هرگز از پای نمی‌نشیند.
 

10- پاسخ قاطع مقاومت

ترور و جنایت‌های اخیر رژیم صهیونیستی بدون شک تأثیرات عمیقی بر تحولات منطقه خواهد داشت. این جنایت نه‌تنها یک اقدام تحریک‌آمیز به‌شمار می‌رود، بلکه به عنوان آتشی روی خرمن ناآرامی‌ها و بی‌ثباتی‌های موجود در خاورمیانه عمل خواهد کرد.
 
 ترور رهبران مقاومت مانند سید حسن نصرالله می‌تواند پاسخی شدید و قاطع از سوی محور مقاومت به همراه داشته باشد. این محور که شامل حزب‌الله، گروه‌های مقاومت فلسطینی، نیروهای یمنی و مجاهدین عراقی است، قطعا این حمله را بی‌پاسخ نخواهد گذاشت.
 
اقدام تروریستی رژیم صهیونیستی به‌طور مستقیم بر معادلات نظامی و سیاسی منطقه تأثیرگذار خواهد بود. حزب‌الله با حمایت‌های قوی از سوی محور مقاومت و همچنین مردم لبنان و دیگر ملت‌های منطقه، به وضوح نشان داده است که توان و اراده پاسخ به این‌گونه اقدامات را دارد.
 
 تجربه‌های گذشته مانند جنگ‌های 33 روزه و نبردهای مقاومت در غزه ثابت کرده که حزب‌الله و دیگر نیروهای مقاومت قادر به وارد کردن ضربات سنگین به رژیم صهیونیستی هستند. بنابراین می‌توان انتظار داشت که پاسخی شدید و دقیق در آینده‌ای نزدیک انجام شود.
 
این جنایت همچنین باعث خواهد شد که تنش‌های منطقه‌ای افزایش یابد و احتمال برخوردهای نظامی گسترده‌تر میان رژیم صهیونیستی و محور مقاومت بیشتر شود. رژیم صهیونیستی با تصور اینکه می‌تواند با ترور و خشونت، ساختار مقاومت را متزلزل کند، در حقیقت تنها به تقویت همبستگی و وحدت در بین نیروهای مقاومت دامن می‌زند. محور مقاومت نشان داده که به‌رغم فشارهای داخلی و خارجی، همچنان با قدرت و انسجام در برابر تجاوزات صهیونیستی ایستادگی می‌کند.
 
پاسخ شدید مقاومت می‌تواند شامل حملات موشکی، عملیات‌های دقیق نظامی و استفاده از ظرفیت‌های راهبردی منطقه‌ای باشد. همچنین احتمال دارد که این پاسخ در جبهه‌های مختلف، از لبنان تا غزه و حتی خارج از مرزهای فلسطین، با همکاری گروه‌های مختلف مقاومت در سراسر منطقه انجام شود.
 
این پاسخ نه‌تنها برای تلافی، بلکه برای ارسال پیامی به رژیم صهیونیستی و حامیان بین‌المللی آن خواهد بود: هرگونه جنایت و ترور، با عواقب سنگینی روبه‌رو خواهد شد و مقاومت آماده است تا از خود دفاع کند و تجاوزات دشمن را در هر سطحی پاسخ دهد.
 
در مجموع، این جنایت تنها یک اقدام تاکتیکی از سوی رژیم صهیونیستی نیست، بلکه حرکتی است که منطقه را به سمت تنش‌های بیشتر سوق می‌دهد و نشان‌دهنده ناتوانی این رژیم در مقابله با گسترش نفوذ مقاومت است.
 

11- استقامت حزب‌الله بعد از شهادت سید حسن نصرالله

، موج حملات اسرائیل به لبنان یادآور جنگ سال۲۰۰۶ حزب‌الله با اسرائیل است این حملات منجر به از میدان به در رفتن حزب‌الله نمی‌شود.
 
کار اسرائیل فقط «بمباران کردن، کشتن و آواره کردن مردم است.» این گزارشگران همچنین نوشتند که نتانیاهو با مشت آهنینی که به لبنان نشان داده اکنون ژست آدم‌های پیروز را به خود می‌گیرد که می‌خواهد ساکنان شمال را به خانه‌هایشان بازگرداند.
 
 این ژست در حالی است که این رژیم بسیاری از سربازان ذخیره خود را از ترس واکنش حزب‌الله فراخوانده تا فرماندهی شمال خود را تقویت کند.
 
سیدحسن نصرالله حامیان زیادی در لبنان به‌ویژه در میان شیعیان دارد. آنها او را «پدر معنوی» و مردی می‌دانند که جایگاهشان در لبنان را ارتقا داد.
 
 وقتی صحبت از سیاست در خاورمیانه به میان می‌آید، نام سیدحسن نصرالله همواره مطرح است. او کسی بود که حزب‌الله را به نیروی مبارز و منظمی که امروز هست تبدیل کرد.
 
نصرالله ۳۲سال پیش زمانی که دبیرکل سابق این گروه توسط اسرائیل ترور شد، به قدرت رسید و در راس حزب‌الله قرار گرفت «گروه‌هایی مانند حزب‌الله با ترور چهره‌های ارشد ناپدید نمی‌شوند.»
 
این گزارشگر می‌نویسد وقتی سیدحسن شروع به سخنرانی می‌کرد، در لبنان همه سراپا گوش می‌شدند تا به او گوش دهند.
 
سید حسن نصرالله از ۳۲ سالگی جانشین فردی شد که با ترور به شهادت رسید و به رغم واقعگرایی و تلاش برای صلح، طی این چند دهه، همواره خود را در چند قدمی ترور و حذف فیزیکی دیده است.
 
 بیش از همه، بعد از سال ۲۰۰۶ که رسما هدف ترور اسرائیل اعلام شد، یک زندگی مخفی را آغاز کرده و تحت تدابیر امنیتی، یک حزب سیاسی و یک گروه شبه نظامی و نیز جامعه شیعه لبنان را رهبری می‌کرد.
 
او اکنون پس از یک عمر جهاد و مبارزه و در پی از دست دادن برادرانش، چون قاسم سلیمانی، عماد مغنیه، فواد شکر، فرزندش سید هادی و دیگر یاران شهیدش، به سوی آنان شتافت و انبوهی از علاقمندانش را داغدار کرد.
 
 این موارد از جمله دلایل اهمیت نصرالله برای ایرانیان و جهان و امت عربی و اسلامی است و البته به سادگی خلا این چهره مبارز و قهرمان پر نخواهدشد.
 

12.سید حسن نصرالله سیاستمداری واقع‌گرا

گرچه برخی نصرالله را به عنوان رهبر یک گروه چریکی شبه نظامی می‌شناسند، اما او و یارانش برای ادامه حیات در جامعه ۷۲ ملت لبنان که چندین مذهب و دین و گروه سیاسی و بعضا تحت حمایت دیگر کشور‌ها در آن فعالند، در قامت یک حزب سیاسی فعالیت می‌کردند.
 
 این حزب که همانند تمام احزاب سیاسی در انتخابات‌ها فعال بود و نماینده به مجلس می‌فرستاد، در یکی دو دهه اخیر، به وزنه پرقدرت سیاست لبنان تبدیل شد که بدون نظر آن، شکل گیری دولت در لبنان به راحتی ممکن نبود.
 
اما این عملگرایی و التزام به قواعد و چارچوب کار سیاسی در لبنان، در کنار دیگر توفیقات و ظرافتها، چنان مشروعیتی برای این حزب ایجاد کرد که حتی برچسب علنی ارتباط با جمهوری اسلامی و دریافت سلاح و امکانات از آن هم در سال‌های اخیر نتوانست آن را از بین ببرد؛.
 
 چرا که حزب الله این ارتباط خود با ایران را نیز دستمایه خدمت به مردم لبنان کرد و از جمله در سال ۱۴۰۰ و در بحران اقتصادی لبنان، سه کشتی سوخت از ایران به این کشور آورد.
 

13.سید حسن نصرالله محبوب غیرمذهبی‌ها

با وجود ایدئولوژی اسلامی و شیعی، اما حرکت نصرالله و همراهانش در لبنان، کاملا در قامت یک نیروی ملی لبنانی قابل تعریف بوده است.
 
 چه بسیار جوانان و دختران مسیحی و سنی و دروزی لبنانی که با مشاهده رشادت نصرالله و یارانش در دفاع از مرزهای لبنان، تصاویر نصرالله را سر دست می‌گرفتند و همنوا با جولیا پطرس، آهنگ احبائی می‌خواندند.
 
 بسیاری از این خوانندگان و هنرمندان غیرمذهبی نظیر «هیفا وهبی» از علاقمندان نصرالله بودند که همزمان با جنگ 33 روزه، ضمن اعلام حمایت از مقاومت، برای دادن اموال خود برای مقاومت اعلام آمادگی کردند.
 
یکی از دلایل این اقبال جامعه لبنانی، به رغم اختلافات عقیدتی، مشاهده این حقیقت بود که نصرالله و یارانش بر خلاف بسیاری از نیروهای سیاسی مدعی ملی‌گرایی لبنان، جان خود را سر دست گرفته و برای دفاع از وطنشان می‌جنگیدند.
 
 نصرالله در این مسیر حتی از قربانی کردن فرزندش دریغی نداشت و شهادت سید هادی نصرالله در 18 سالگی، عزتی بالاتر از دیگر رهبران سیاسی لبنانی برایش به ارمغان آورد. رویکرد ملی و دفاع از مرزهای لبنان باعث شد سالها فشار برخی احزاب لبنانی برای خلع سلاح به شکست بینجامد و این حزب با این استدلال که همچنان بخشهایی از لبنان تحت اشغال است، سلاح خود را برای دفاع از وطن حفظ نمود.
 

14.سید حسن نصرالله از حامیان ایران

حرکت مقاومت اسلامی یا همان گروه حزب الله لبنان که در دهه 1360 توسط مرحوم سید علی اکبر محتشمی پور بنا نهاده شد، بعدها توسط سرداران سپاه پاسداران، ازجمله شهید سلیمانی تقویت و تجهیز شد و کارش از عملیاتهای شهادت طلبانه و زمینی پارتیزانی، به پرتاب کاتیوشا و سپس موشک‌های دوربرد رسید.
 
 طبعا این گروه و توان آن، همواره حامی روز مبادای ایران در کنار گوش اسرائیل به شمار می رفت و نماد این اطمینان بخشی برای بسیاری از مردم ایران و مسئولان جمهوری اسلامی، شخص سید حسن نصرالله بود.
 
 طی دو دهه گذشته، در مقاطع مختلفی که ایران با تهدیدهای مختلف آمریکا و اسرائیل روبرو می‌شد، یکی از موارد قوت قلب ایرانیان و حامیان جمهوری اسلامی، داشتن دستی قدرتمند در کنار سرزمینهای تحت سلطه اسرائیل بود که می توانست نوعی بازدارندگی ایجاد کند.
 
طبعا از همین رو بود که اپوزیسیون جمهوری اسلامی هم او را به شدت دشمن می‌داشتند و با انتشار اخبار مربوط به ترور او، در فضای مجازی و رسانه ای شیپور شادی نواخته اند.
 

15.سابقه طولانی و پیروزی‌های سید حسن نصرالله

سید حسن نصرالله از سال ۱۹۹۲ و پس از ترور شهید سید عباس موسوی، دبیرکل قبلی حزب الله، رهبر این حزب شد و تاکنون بیش از 3 دهه این سمت را بر عهده داشته که زمانی طولانی است.
 
 و از مردم لبنان تا شیعیان و مسلمانان پیگیر رویکرد مقاومت، طی این سالها او را به عنوان یک رهبر و الگوی دینی و مجاهد شناخته و با او زندگی کرده اند. علاوه بر سیادت و روحانیت که از عوامل محبوبیت اوست، نصرالله در طول این سه دهه، بارها طعم پیروزی را نه تنها به مردم لبنان، بلکه به مسلمانان و ملت های عرب که بارها توسط اسرائیل تحقیر شده اند، چشانده است.
 
 علاوه بر عقب‌نشینی ارتش اسرائیل از مرزهای لبنان در سال 2000 که از پیامدهای تحرکات حزب‌الله بود، پیروزی این حزب در جنگ 33 روزه در سال 2006 که در نهایت با معاوضه ده‌ها اسیر با جنازه چند سرباز اسرائیلی خاتمه یافت، از مقاطعی بود که محبوبیت نصرالله را به شدت بالا برد.
 
 در مقاطعی کمتر رهبر شیعی و اسلامی و عربی، محبوبیتی به میزان او داشته است. او از قدرت سخنوری بالایی نیز برخوردار بود و بارها در مقاطع درگیری های داخلی لبنان و حملات اسرائیل، کلام و بیان و منطقش، تاثیر مهمی در آرامش و راهبری حامیانش داشت.
 

16.خاطره سردار سلیمانی در اتاق عملیات سیدحسن نصرالله

سیدحسن نصرالله در جریان جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ (۱۳۸۵) در ضاحیه جنوبی بیروت حضور داشت. ضاحیه منطقه تحت کنترل حزب‌الله و یکی از مناطق شیعه‌نشین حاشیه بیروت است.
 
سردار سلیمانی در مهر ۱۳۹۸ (مصاحبه اولین بار ۹ مهر از تلویزیون پخش شد) در مصاحبه‌ای مطبوعاتی که با دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای انجام داد، به این مساله پرداخت:
 
«حزب‌الله یک اتاق عملیات در قلب ضاحیه داشت که عموماً پیوسته ساختمان‌هایی در مجاور آن مورد بمباران قرار می‌گرفتند و منهدم می‌شدند. یعنی در هر شبی، دو سه ساختمان بزرگ بلندمرتبه‌ی دوازده سیزده طبقه، کمتر یا بیشتر، نقش بر زمین می‌شدند و کاملاً با خاک یکسان می‌شدند.
 
این اتاق، اتاق عملیات زیرزمینی نبود بلکه یک اتاق عملیات معمولی بود، اما بعضی از تجهیزات، اتصالات و ارتباطات در آن پیش‌بینی شده بود.
 
 یک شب که در این اتاق عملیات بودیم و تقریباً همه‌ی مسئولان اداره‌ی جنگ در آن اتاق عملیات حضور داشتند، حدود ساعت یازده شب، بعد از اینکه ساختمان‌های اطرافمان را زدند و منهدم کردند، احساس کردم که یک خطر جدی نسبت به سید وجود دارد و تصمیم گرفتم سید را جابه‌جا بکنیم.
 
من و عماد با هم مشورت کردیم، سید به‌سختی می‌پذیرفت که از اتاق عملیات خارج بشود. خارج شدن او هم این‌گونه نبود که از ضاحیه خارج بشود بلکه باید از یک ساختمانی که فکر می‌کردیم دشمن ممکن است.
 
 به‌دلیل ترددی که در داخل آن وجود دارد به آن حساس شده باشد، به جای دیگری منتقل می‌شد. هواپیما‌های اِم‌کا یعنی هواپیما‌های بدون سرنشین اسرائیل پیوسته روی آسمان ضاحیه، سه تا سه تا پرواز می‌کردند و بر همه‌ی رفت‌وآمد‌ها کنترل دقیق داشتند؛ حتی از یک موتورسیکلتی که تردد می‌کرد نمی‌گذشتند.
 
ساعت دوازده شب، ضاحیه سوت‌وکور بود و اصلاً انگار در آنجا، در آن قلب ضاحیه که مرکز اصلی حزب‌الله بود هیچ‌کس زندگی نمی‌کرد. توافق کردیم از این نقطه به ساختمان دیگری منتقل بشویم و منتقل شدیم. فاصله‌ی زیادی هم بین آن ساختمان و ساختمان دیگر نبود.
 
وقتی منتقل شدیم به‌محض اینکه داخل آن ساختمان شدیم، بمباران دیگری صورت گرفت و کنار همان ساختمان را زدند. در همان ساختمان صبر کردیم، چون در آنجا خط امن داشتیم و نباید ارتباط سید و مخصوصاً ارتباط عماد قطع می‌شد.
 
 مجدداً بمباران دیگری صورت گرفت و یک پل را در کنار این ساختمان زدند. احساس می‌شد که این دو بمباران، زدن سومی هم دارد و ممکن است به این ساختمان برسد.
 
در آن ساختمان فقط سه نفر بودند: من و سید و عماد؛ لذا تصمیم گرفتیم از این ساختمان هم بیرون برویم و به سمت ساختمان دیگری رفتیم. آمدیم بیرون، ما سه نفر، هیچ خودرویی نداشتیم، ضاحیه تاریک تاریک و در سکوت کامل بود.
 
 فقط صدای هواپیما‌های رژیم بالای سر ضاحیه می‌آمد. عماد به من و سید گفت «شما بنشینید زیر این درخت، از باب اینکه از دید محفوظ بشوید.» اگرچه محفوظ نمی‌کرد، چون دوربین هواپیمای اِم‌کا حرارت بدن انسان را از حرارت دیگر اشیاء تفکیک می‌کرد، لذا آن نقطه غیر قابل مخفی کردن بود.
 
وقتی در آن نقطه نشستیم، من یاد قصه‌ی حضرت مسلم افتادم؛ نه برای خودم بلکه برای سید. چراکه سید صاحب اینجا بود. عماد رفت، یک ماشین پیدا کرد، چند دقیقه بیشتر طول نکشید که به‌سرعت برگشت.
 
عماد بی‌نظیر بود؛ مخصوصاً در طراحی. تا قبل از اینکه ماشین به ما برسد، هواپیمای اِم‌کا روی ما متمرکز بود. ماشین که رسید به ما، اِم‌کا بر ماشین متمرکز شد.
 
می‌دانید که اِم‌کا اطلاعات دوربینش را مستقیماً به تل‌آویو منتقل می‌کرد و آنها این صحنه را در اتاق عملیاتشان می‌دیدند. طول کشید تا ما توانستیم با رفتن به زیرزمین، به زیرزمین دیگری برویم و بعد، از این خودرو به چیز دیگری که الان قابل بیان نیست منتقل بشویم و بتوانیم دشمن را گول بزنیم. تقریباً ساعت دو نیمه‌شب مجدداً به اتاق عملیات بعدی رسیدیم.»
 

17.شایعه زخمی شدن نصرالله

در جریان جنگ ۳۳ روزه، این شایعه به صورت گسترده مطرح شد که احتمالاً سیدحسن نصرالله در جریان بمباران‌های شدید ضاحیه زخمی شده و احتمال شهادت او نیز وجود دارد. این مساله نیز در گفته‌های سردار سلیمانی وجود دارد:
 
 «آن روز [۱۴ جولای]برای اولین بار قرار بود موشک دریایی مورد آزمایش قرار بگیرد. قبل از آن، همه‌ی موشک‌ها مخفی بودند و آزمایشی وجود نداشت. عملیات، عملیات سختی بود.
 
باید موشک از یک پناهگاه و از یک مخفیگاه خارج می‌شد، با ماشینی که حامل آن بود به یک نقطه‌ی پرتاب می‌آمد که مکشوف بود، درحالی‌که سه چهار ناوچه‌ی اسرائیلی در مقابلش ایستاده بودند
 
. این کار قرار بود زمانی انجام بگیرد که سید می‌خواست صحبت بکند، چون شایعه شده بود که سید زخمی شده است و خیلی حالت نگرانی عمومی در بین مردم لبنان ایجاد شده بود. توافق سید با عماد [مغنیه]این شد که باید سید صحبت کند.»
 
اشاره شهید سلیمانی به شلیک موشک دریایی و ضدکشتی، به هدف قرار دادن ناوچه ساعر – ۵ در دریای مدیترانه توسط نیرو‌های حزب‌الله برمی گردد. در سومین روز از جنگ سی و سه روزه، پیام صوتی سیدحسن نصرالله از طریق شبکه تلویزیونی المنار پخش شد و در آن زمان به شایعه‌ها پایان داد.
 
 همزمان با پایان این سخنرانی بود که تصاویر هدف قرار گرفتن ناوچه کلاس ساعر ۵ نیروی دریایی اسرائیل پخش شد و به شایعه آسیب دیدن نصرالله در آن زمان پایان داد.
 

18.درس انتفاضه فلسطینیان از حزب‌الله لبنان

‌پیروزی‌های پی در پی حزب‌الله در عرصه‌های مختلف سیاسی و نظامی، در میان فلسطینیان نیز تاثیر خود را بر جای گذاشت. مردم آواره فلسطین به‌ویژه جوانان، که سال‌ها دل به روند مذاکرات صلح خاورمیانه بسته بودند،.
 
 دریافتند که مشکل فلسطینیان با مذاکره با رژیم اشغالگر حل نمی‌شود و با این پیش‌زمینه، انتفاضه دوم مسجدالاقصی شکل گرفت؛ انتفاضه‌ای که به حماس قدرتی دیگر بخشید و با پیروزی حماس در انتخابات فلسطین وارد مرحله‌ای جدید شد؛.
 
 مرحله‌ای که دیگر با جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل پایان نمی‌یابد، چه آن که سید حسن نصرالله در پیام خود چنین ایراد کرد: « از حالا به‌بعد، شما جنگی تمام‌عیار خواستید، پس این هم جنگ تمام‌عیار شما. حکومت شما خواست قواعد بازی تغییر کند، پس قواعد بازی تغییر می‌کند. شما نمی‌دانید امروز با چه کسی می‌جنگید.
 
 شما با فرزندان محمد (صلی الله علیه وآله)، علی، حسن و حسین (علیهم السلام) و با اهل‌بیت رسول خدا (ص) و اصحاب او وارد جنگ شده‌اید. شما با قومی می‌جنگید که ایمانی فراتر و برتر از همه انسان‌های این کره خاکی دارد.
 
 شما خواستار جنگی تمام‌عیار با قومی شدید که به تاریخ و فرهنگ خود افتخار می‌کند و قدرت مادی، امکانات، مهارت، خرد، آرامش، عزم، ثبات و شجاعت دارد و به امید و یاری خدا روز‌های آینده را میان ما و شما خواهیم دید.»
 

19.حزب الله کابوس صهیونیست ها در جنگ 33 روزه

جنگ 33 روزه بین حزب الله لبنان و رژیم صهیونستی از روز ۱۲ جولای تا ۱۴ آگوست سال ۲۰۰۶ (۲۱ تیر تا ۲۳ مرداد ماه) در شمال اراضی اشغالی صورت گرفت.این جنگ که به نبرد تموز شهرت دارد نقشه راهی بود که از سوی کشور‌هایی مانند انگلیس و فرانسه و آمریکا طراحی شده بود.
 
مدت کوتاهی پس از آغاز جنگ، ارتش  رژیم صهیونیستی به ناتوانی خود در برابر حزب‌الله پی برد اما با پافشاری متحدان خود به مدت چند هفته به جنگ ادامه داده و در نهایت قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت تصویب شد و این جنگ پایان یافت.
 
آسوشیتد پرس در گزارشی با اشاره به توانمندی‌های حزب‌الله لبنان، می‌گوید: حزب‌الله لبنان یکی از عمیق‌ترین حملات خود را در اواسط ماه می (اواخر اردیبهشت) با استفاده از یک پهپاد انجام داد.
 
 که به یکی از مهم‌ترین سیستم‌های نظارتی نیروی هوایی اسرائیل ضربه مستقیم وارد کرد.این حمله و سایر حملات پهپادی موفق حزب‌الله لبنان گزینه مرگ‌بار دیگری برای تلافی مورد انتظار علیه رژیم صهیونیستی به شمار می‌رود.
 
در حالی که رژیم صهیونیستی سیستم‌های دفاع هوایی، از جمله گنبد آهنین را برای محافظت در برابر مراکز موشکی حزب‌الله ساخته، تمرکز کمتری بر تهدید پهپاد‌ها صورت گرفته است.حزب‌الله موفقیت حمله پهپادی ماه می خود را اعلام کرد که یک بالگرد مورد استفاده به عنوان بخشی از سیستم دفاع موشکی رژیم صهیونیستی را در پایگاهی در حدود ۳۵ کیلومتری از مرز لبنان هدف قرار داد.
 
حزب‌الله لبنان در جریان جنگ ۳۳ روزه توانست تانک‌هایی را منهدم کند و از بین ببرد که سازندگان این تانک‌ها برای توان انهدام و از میدان خارج کردن آن‌ها جایزه تعیین کرده بودند؛ حزب‌الله لبنان نشان داد که آمادگی‌های کامل برای مقابله هرچه سخت‌تر با رژیم صهیونیستی دارد.
 

نتیجه:

1- شهادت سید حسن نصرالله، امر غریبی نبود، همان طور که شهادت سلفش سید عباس موسوی نیز، شگفت نبود و شهادت تمام همرزمان آنها در تمام سال های جهاد.
 
کسی که پای در راه مبارزه با صهیونیست ها می گذارد، می داند که از همان گام اول، شهادت، نزدیک ترین همراه اوست، چه رسد به این که عمری را در میدان مبارزه سپری کرده باشد. اصلاً مرگی جز شهادت برای نصرالله زیبنده نبود: شهادتت مبارک "َسید قلب ها" ، ای رسیده به آرزوی دیرین!
 
2- نصرالله را نه بمب های سنگر شکن که نفوذی های وطن فروش به شهادت رساندند؛ همان گونه که پیشتر گرای قاسم سلیمانی را در عراق دادند و بعدتر مختصات اسماعیل هنیه را در تهران و اینک محل جلسه سری سید را در لبنان.
 
هم بعد از شهادت سردار قاسم سلیمانی از نقش نفوذی ها نوشتیم و هم بعد از ترور هنیه یادآور شدیم که مهم ترین راه ضربه زدن به اسرائیل، قلع و قمع نفوذی هاست. اکنون نیز همان حکایت باقی است.
 
3- نصرالله، به معنای واقعی "شیر مرد" بود ؛ در تمام ثلث قرنی که رهبری حزب الله را بر عهده داشت، دم به دم با مرگ زیست و هرگز از آن نترسید. او در تمام سال هایی که شایعه کرده بودند در دمشق یا تهران زندگی می کند، در همان ضاحیه بیروت می زیست و همان جا نیز کنار هموطنانش به شهادت رسید.
 
او به معنای واقعی "صادق" بود، بدان حد که حتی دشمن را نیز تهدید توخالی نمی کرد و هر چه می گفت همان بود که بدان عمل می کرد و هر چه عمل می کرد همان بود که می گفت.
 
او به معمای واقعی کلمه "واقع گرا" بود و این واقع گرایی اش را می شد در نوع تعامل مِهرورزانه حزب الله لبنان با عموم مردم لبنان از شیعه و سنی تا مسیحی و از لیبرال تا جهادی و از بی حجاب تا محجبه دید.
 
 هم از این روست که امروز، در لبنان، نه فقط شیعیان که همه مردم عزادارند. او حتی در عرصه جنگ و جهاد نیز واقعیت ها را با همان صداقتی که داشت، بیان می کرد و واقع گرایی را قربانی، شعارگرایی نمی ساخت، همان گونه که درباره جنگ 33 روزه گفته بود که اگر نتایجش پیش بینی شده بود، بدان ورود نمی کرد .
 
و همین روزهای آخر زندگی اش و در ماجرای انفجار پیجرها، فارغ از شعار زدگی، با همان واقع گرایی صادقانه اش گفت که ضربه بزرگی خوردیم. حالا هم باید به سیاق خود آن عزیز سفر کرده باید اذعان داشت که فقدانش ضربه ای بزرگ به جبهه مقاومت است.
 
4- سی دو سال قبل وقتی صهیونیست ها سید عباس موسوی، دبیر کل پیشین حزب الله لبنان را ترور کردند، برخی بر این باور بودند که کار حزب الله و مقاومت تمام شده است ولی این چنین نشد. بی هیچ شعارگرایی و بر اساس تجربه دیرین بشری باید گفت هر چند ترور نصرالله، آسیبی بزرگ بر پیکره مقاومت است ولی تا اشغالگری و ستمگری هست، به حکم تاریخ، مقاومت نیز وجود خواهد داشت.
 
5- از شگفتی ها و شرم های عصر حاضر این است که رئیس یک دولت اشغالگر، از سازمان مللی که برای برقراری صلح جهانی تاسیس شده، دستور ترور می دهد و مردمانی از لبنان در شهر و کشور خودشان را می کشند و نامش را می گذارند مبارزه با تروریسم!
 
 آنچه امروز در سرزمین های اشغال شده فلسطین و در لبنان می گذرد، ننگ تاریخ است که از بد روزگار مُهر آن، بر پیشانی همه ما که معاصر و ناظر این جنایات هستیم می خورد. کاش در جهانی زندگی می کردیم که انسان ها، انسان ها را دوست می داشتند!
 
6- امروز هر کسی از ظن خود به ماجرای نصرالله و حیات و مماتش می نگرد ولی تاریخ، نگاهی از بالا و فارغ از حب و بغض های کنونی خواهد داشت و نام او را در کنار مردانی خواهد نوشت که برای وطن و آرمان شان شجاعانه جنگیدند و جان دادند و ماندگار شدند.
 
7- همان گونه که برای شهادت "سردار دل ها" نوشتیم، برای "سید قلب ها" نیز می نویسیم: تسلیت، واژه ای است کوچک در فقدان مردی که بزرگ زیست و بزرگ رفت.
 

منابع:

https://www.mashreghnews.ir/news/1647005
https://www.jahannews.com/video/810914
https://www.magiran.com/article/1676374
https://www.jahannews.com/video/810914
https://www.isna.ir/news/1403070705394
https://www.asriran.com/fa/news/1000827
https://www.jalebtar.ir/news/96782
https://www.irna.ir/news/85610626
https://41325426.khabarban.com
https://snn.ir/fa/news/1177132
https://donya-e-eqtesad.com


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.