بعثت پیامبر اکرم(ص) به عنوان نقطه عطفی در تاریخ بشریت، نهضتی را آغاز کرد که هدف آن، برپایی عدالت و مبارزه با ظلم و ستم بود. مقاومت در برابر استعمار و استکبار، تجلی عملی آموزههای بعثت است و نشان میدهد که این نهضت همچنان زنده و پویا است.
از سوی دیگر، استعمار به عنوان یکی از مهمترین چالشهای تاریخ بشریت، تلاش کرده است تا با غارت منابع، فرهنگ و هویت ملتها، بر آنها تسلط یابد. مقاومت ملتها در برابر استعمار، نه تنها به حفظ استقلال و آزادی آنها کمک کرده است، بلکه موازنه قدرت جهانی را نیز تغییر داده است.
در این مطلب، با تأکید بر بیانات ارزشمند رهبر معظم انقلاب اسلامی، به بررسی عمیق و همه جانبهی ارتباط بین مفاهیم کلیدی بعثت، مقاومت، استعمار، تغییر موازنه قدرت و نقش عقل و ایمان پرداختیم. رهبر معظم انقلاب همواره بر اهمیت این مفاهیم و ارتباط تنگاتنگ آنها با یکدیگر تأکید داشتهاند.
ایشان با تفسیر دقیق آیات قرآن کریم و روایات معصومین علیهم السلام، به ما نشان دادهاند که چگونه این مفاهیم در طول تاریخ اسلام و به ویژه در عصر حاضر، نقش محوری ایفا کردهاند.
بیانات رهبری، به عنوان یک منبع غنی و راهگشا، در این مباحث مورد توجه قرار گرفت. ایشان با تحلیل دقیق اوضاع منطقهای و بینالمللی، به ما نشان دادهاند که چگونه استکبار جهانی با استفاده از ابزارهای مختلف از جمله استعمار و جنگ نرم، به دنبال تضعیف قدرت مسلمانان و ایجاد تفرقه بین آنها است.
همچنین، رهبری با تأکید بر اهمیت مقاومت در برابر ظلم و ستم، به مسلمانان امید دادهاند که با اتکا به خداوند متعال و وحدت و همدلی، میتوانند بر همه مشکلات غلبه کنند.
بعثت و مقاومت دو بال پرواز ملتها در برابر استعمار و استکبار
بعثت؛ الگویی برای تحول فکری و اجتماعی بشریت
مقام معظم رهبری فرمودند .بعثت یکی از مبارکترین و بزرگترین رخدادهای عالم وجود و تاریخ بشریّت است؛ یعنی یک حادثهی معمولی نیست، [بلکه] جزو برترین حوادث تاریخ بشریّت است.خب، حوادث بزرگ کارکردهای زیادی در زمینههای مختلف فردی و اجتماعی دارند، لکن یکی از مهمترین و شاید بشود گفت مهمترین کارکردهای رخدادهای بزرگ عبارت است از:
ایجاد تحوّل فکری و ادراکی در مخاطب. آن وقتی یک تحوّل عظیم و یک حادثهی بزرگ خواهد توانست در واقعیّت زندگی مردم اثر بگذارد و ماندگار بشود که قادر باشد تحوّل فکری در مخاطب خود به وجود بیاورد.
فکر که درست شد، عمل هم درست خواهد شد؛ عمده این است. نظام زندگی بر اساس آن اندیشهای و آن فکری است که در ادارهکنندگان زندگی وجود دارد.
اگر تحوّل فکری و ادراکی و فهم عالم وجود در انسانها و در جوامع به وجود آمد، آن وقت نظامهای سیاسی، اقتصادی، نظامهای اخلاقی، نظامهای اجتماعی بر اساس آن به وجود خواهد آمد و تشکیل خواهد شد.
بعثت پیغمبر اکرم از این جهت برجسته است. [البتّه] جهات برجستگی بعثت از همهی حوادث گوناگون دیگر متعدّد است که خب محلّ بحث ما نیست، امّا در همین خصوصیّت هم بعثت نبیّ اکرم فوقالعاده است:
تحوّلی که به وجود آورد؛ با چه کسانی، چه افکاری، چه رفتاری و چه جامعهای مواجه شد و آنها را تبدیل کرد به چه انسانهایی، به چه جامعهای، به چه مردمی؛ چه در زمان خود و چه در طول زمان.
تأثیر استعمار بر زبان و هویت ملتها
یک وقتی یکی از رؤسای کشورهای آفریقای شمالی - که سالها فرانسویها بر آنجا سلطه داشتند - زمان ریاست جمهوری با بنده ملاقات داشت. او با من عربی حرف میزد؛ بعد میخواست یک جملهای را بگوید، واژهی عربىِ آن جمله یادش نیامد، بلد نبود. معاونش یا وزیرش همراهش بود، به فرانسه به او گفت که این جمله به عربی چه میشود؟او هم گفت که بله، این جمله به عربی میشود این. یعنی یک عرب نمیتوانست مقصود خودش را با عربی ادا کند، مجبور بود با فرانسه از رفیقش بپرسد، او هم بگوید که این است! یعنی اینقدر اینها از زبان اصلىِ خودشان دور مانده بودند. این مسئله را سالها بر اینها تحمیل کردند.
پرتغالیها هم همین جور، هلندیها هم همین جور، اسپانیائیها هم همین جور؛ هر جا رفتند، زبان خودشان را تحمیل کردند؛ این میشود فرهنگ مهاجم. بنابراین فرهنگ غرب، مهاجم است.
غربیها آنجائی که توانستند، بنیانهای فرهنگی و اعتقادی را از بین بردند. در مثل کشور ما که استعمارِ مستقیم وجود نداشت و به برکت مجاهدت یک عده از بزرگان، انگلیسها نتوانستند به طور مستقیم وارد شوند، افرادی را عامل خودشان کردند. اگر قرارداد ۱۲۹۹، یعنی ۱۹۱۹ میلادی - که معروف به قرارداد وثوقالدوله است - در ایران با مقاومت امثال مرحوم مدرس و بعضی از آزادیخواهانِ دیگر مواجه نمیشد و این قرارداد عملیاتی میشد، استعمار ایران حتمی بود - مثل هند - مردانی نگذاشتند این اتفاق بیفتد
تأثیر استعمار بر دارئی و منافع ملتها
قدرتهای مستکبر دنیا - یعنی قدرتهای غربی، قدرت آمریکا، قدرت صهیونیستها - حد یقف ندارند؛ میخواهند بر همهی دنیا، بر همهی منابع مالی عالم، بر همهی نیروهای انسانی تسلط پیدا کنند. خب، تقصیر ملتها چیست؟چرا باید ملتها تحمل کنند؟ ولی متأسفانه واقعیتها این شده. از جنس خودشان کسانی را در رأس ملتها میگمارند تا منافع آنها را تأمین کنند و هرچه میتوانند، علیه منافع مردم کار کنند و به مردم فشار بیاورند.
در حدود دویست سال اخیر که مسئلهی استعمار به وجود آمده است، این به شکلهای مختلف در دنیا اتفاق افتاده است. ملتها دیگر در این دوران مشکلشان فقط این نیست که با یک دیکتاتور مواجهاند، با یک آدم مستبد مواجهاند؛ مشکلشان این است که این دیکتاتور عقبهای از قدرتهای بینالمللی دارد؛ آنها هستند که دارند منافع این کشور و این ملت را پایمال و نابود میکنند. مشکل دوران استعمار این است.(1)
مقام معظم رهبری در جمع مردم استان کردستان فرمودند : ثروت در جوامع غربی - تقریباً به طور عموم - از راه استعمار آمده است
. ثروتی که انگلستان در قرن هجدهم و نوزدهم بدست آورد و توانست به وسیلهی آن ثروت و پول نقد و طلای نقد، سیاست خودش را بر کل اروپا و مناطق دیگر سیطره بدهد، بخاطر پولی بود که انگلیسیها از استعمار کشورهای شرقی و عمدتاً شبه قارهی هند بدست آورده بودند؛
شبه قارهی هند و کشور سیام سابق و بقیهی کشورهای آن منطقه را غارت کردند! شما به تاریخ مراجعه کنید، مطالعه کنید؛ واقعاً در یکی دو کلمه نمیشود گفت که اینها با هند چه کردند؛ انگلیسیها ثروت هند را و ثروت آن منطقه را - که منطقهی بسیار پرثروتی بود .
مثل یک انار آبلمبوئی فشردند و همه رفت توی خزانهی دولت انگلیس و کشور انگیس تبدیل شد به یک ثروتمند! دیگر سؤال نمیشود این ثروت از کجا آمد. این ثروت احترام دارد!(2)
نقش عقل و ایمان در ایجاد تحول فردی و اجتماعی از دیدگاه قرآن
مقام رهبر می فرمایند: خب، عامل این تحوّل چیست؟ یعنی همهی پیغمبران، از جمله پیغمبر عظیمالشّأن اسلام وقتی میخواهند این تحوّل را انجام بدهند، ابزارشان چیست؟آن عاملی که این تحوّل را به وجود میآورد چیست؟ دو چیز است: «عقل» و «ایمان». عقل یک قوّهی ویژهای است که خدای متعال در همهی انسانها به ودیعت گذاشته که بعضی از انسانها آن را فعّال می کنند، از آن استفاده میکنند، بسیاری هم آن را فعّال نمیکنند.
ایمان هم مثل عقل [است]؛ در فطرت همهی انسانها ایمان به حقیقت، ایمان به خدا وجود دارد، [امّا] انسانها فراموش می کنند.
پیغمبران میآیند عقل را بیدار می کنند، تا انسان را به یاد ایمانش بیندازند. شما ملاحظه کنید در قرآن، «ذکر» ــ به یاد آوردن ــ چقدر تکرار شده.
این ایمان در من و شما هست؛ باید آن را به یاد ما بیاورند، باید ما را به آن متوجّه کنند. وقتی که عقل و ایمان زنده شد، زندگی رشد می کند؛ هر کدام کارکردی دارند. آن وقت انسانِ برخوردار از عقل و ایمان قادر میشود که راه زندگی را، صراط مستقیم را پیدا کند و در آن حرکت کند.
در قرآن، حالا مثلاً در مورد عقل، شواهدی قرآنی که بخواهیم عرض بکنیم، دهها بار تکرار شده است: اَفَلا یَعقِلون،(3) لَعَلَّکُم تَعقِلون،(4) لَعَلَّهُم یَتَفَکَّرون،(5) اَ فَلا یَتَدَبَّرون،(6) وَ قالوا لَو کُنَّا نَسمَعُ اَو نَعقِل.(7)
یعنی مسئلهی عقل، توجّه به عقل و به کار بردن عقل در قرآن یک قلم برجستهی از تعلیم قرآنی است. هر کسی مسلمان است بداند که سروکارش باید با عقل باشد، با عقل کار کند، از عقل استفاده کند، عقل خودش را رشد بدهد، تربیت کند.
در مورد ایمان هم در دعوت همهی انبیا اوّلچیزی که گفته شده است، توحید است. توحید فقط یک اعتقاد ساده به اینکه خدایی هست و واحد است، نیست؛ توحید، شاکلهی جهانبینی اسلامی است.
نقش توحید در شکلگیری جهانبینی و جامعه اسلامی
جهانبینی اسلامی را از هر طرف که نگاه کنیم به توحید میرسیم و همین توحید، شاکلهی جامعهی اسلامی را هم تشکیل میدهد. لذا شما ملاحظه کنید مثلاً در سورهی اعراف، آنجایی که راجع به پیغمبران و دعوت آنها ــ حضرت نوح، حضرت هود، حضرت صالح و غیره ــ مطالبی بیان میفرماید،اوّلین حرفشان این است که «یا قَومِ اعبُدُوا اللَهَ ما لَکُم مِن اِلهٍ غَیرُه»؛ توحید. البتّه در کنار توحید، بحث معاد هم مطرح میشود؛ در همین آیهی شریفه: یا قَومِ اعبُدُوا اللَهَ ما لَکُم مِن اِلهٍ غَیرُهُ اِنّی اَخافُ عَلَیکُم عَذابَ یَومٍ عَظیم،(8) آن یوم عظیم، قیامت است.
یا در سورهی شعراء، آنجا هم باز همینجور، اسم پیغمبران یکییکی آمده، اوّلین حرفشان این است که «فَاتَّقُوا اللَهَ وَ اَطیعون»؛(9)
تقوای الهی. اطاعت از پیغمبر هم به خاطر این است که وقتی که خدای متعال پیغمبر را مبعوث کرد، او کمک میکند به عقل انسان برای اینکه خطا نکند، اشتباه نکند، عوضی نبیند، سراب را آب نپندارد؛ انبیا [کارشان این است]. لذا «اَطیعون» هم دنبال این میآید به خاطر همین که [انسان] یک راهنمایی داشته باشد تا کمکش کند.
نقش انبیاء در بیداری عقل و استخراج دفینههای فطرت
مقام رهبری می فرمایند : آن وقت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) میفرماید: وَ واتَرَ اِلَیهِم اَنبیاءَهُ لِیَستَأْدوهُم میثاقَ فِطرَتِهِ وَ یُذَکِّروهُم مَنسِیَّ نِعمَتِهِ وَ یَحتَجّوا عَلَیهِم بِالتَّبلیغِ وَ یُثیروا لَهُم دَفائِنَ العُقول؛(10)خدای متعال پیغمبران را برای این چیزها، برای این هدفها مبعوث فرموده: میثاق فطرت، منسیّ نعمت، بعد هم برانگیختن دفینههای عقل؛ وَ یُثیروا لَهُم دَفائِنَ العُقول؛ استخراج کند این دفینهها را؛ حالا این دفینه به چه معنا است؟
یا به معنای گنج است ــ که ما دفینه که میگوییم، معمولاً مرادمان گنج است و آن را اراده میکنیم ــ یا نه، [به معنای] عقلهای دفنشدهی در زیر خرافات و توهّمات و تصوّرات باطل و حرفهای گوناگون و مکتبهای گوناگون و غیره [است].
آن حرف حقیقی و حرف درست، آن یک کلمهی صحیحِ «لاالهالّاالله» گاهی دفن میشود. آن فهم عقلانی صحیح در زیر این حرفهای باطل گاهی دفن میشود، فراموش میشود؛ یکی از این دو معنا مراد آن بزرگوار است. پیغمبران میآیند که عقل را از زیر اینها استخراج کنند، بیرون بیاورند. خب، این حالا راجع به بعثت.
رابطه بیان امیرالمؤمنین (ع) با عقل و استخراج دفینههای آن
بیان ارزشمند امیرالمؤمنین (ع) در خصوص نقش انبیاء در استخراج دفینههای عقل، به ارتباط عمیق بین وحی و عقل اشاره میکند. ایشان میفرمایند که انبیاء نه تنها برای یادآوری میثاق فطرت و نعمتهای الهی مبعوث شدهاند، بلکه وظیفه مهمتری نیز بر عهده دارند و آن بیدار کردن و استخراج دفینههای نهفته در عقل انسان است.دفینههای عقل چیست؟
دفینه در لغت به معنای گنج پنهان است. در اینجا، منظور از دفینههای عقل، آن استعدادها، تواناییها و حقایقی است که به طور بالقوه در درون هر انسانی وجود دارد، اما به دلیل عوامل مختلفی مانند تعصبات، خرافات، و باورهای نادرست، پوشیده مانده است. این دفینهها شامل:
شناخت حقیقت ودرک صحیح از هستی، خدا، انسان و جهان هستی و توانایی تفکر و تعقل و استفاده از عقل برای حل مسائل و رسیدن به شناختهای جدید، همچنین اخلاق نیکو و پرورش صفات پسندیده مانند عدالت، صداقت، مهربانی و شجاعت و آزادی از بندهای نفسانی و رهایی از اسارت هواهای نفسانی و رسیدن به آزادی حقیقی. ازنمونه های دفینه های مثبت عقل می باشند.
بعثت؛ جریانی مستمر و همیشگی
رهبر انقلاب ممی فرمایند : ما [باید] چه کار کنیم؟ اینجور عرض میکنم که به نظر من بعثت یک حادثهی دفعی نیست. یک وقت یک برقی می زند و خاموش می شود؛ بعثت اینجوری نیست؛
البتّه چرا، برای منافق اینجور است: ذَهَبَ اللَهُ بِنورِهِم وَ تَرَکَهُم فی ظُلُماتٍ لا یُبصِرون؛(۱1) آدمی که از ته دل ایمان ندارد، یک برقی می زند، یک روشناییای برایش پیش میآید، بعد در زیر اهواء، هوس ها، فراموش کاریها، غفلت ها و بقیّهی عیوبی که دارد خاموش میشود.
امّا در غیر منافق، در جریان طبیعی عالم، کلّ بعثت یک جریان است، یک امر مستمر است؛ مال یک زمان خاص، مال یک روز خاص نیست، مال همیشه است؛ نهفقط بعثت رسول اکرم، [بلکه] همهی انبیا؛ حرف اصولی انبیا [مال] همیشه است. در قرآن کریم به کفّار میگوید:
خب شما که ادّعا میکنید، یک کتابی بیاورید که از این دو کتاب هدایتکنندهتر باشد؛(۱2) «دو کتاب» یعنی یکی قرآن و یکی تورات. ما به انبیا ایمان داریم؛ به همهی انبیا ایمان داریم؛ منتها وقتی یک نبیّ بعدی آمد، حرف نبیّ قبلی را تکمیل میکند، پس [حرف] او منسوخ میشود.
نسخ به این معنا است: [حرف] او را تکمیل میکند، یک چیزهاییاش را عوض میکند و یک چیزهاییاش را بر طبق زمان تکمیل میکند. بنابراین این جریان ــ جریان دین، جریان بعثت ــ یک جریان مستمر و همیشگی است.
ارتباط بین گفتار رهبر انقلاب درباره بعثت و شرایط امروز
تحلیل ارتباط بین سخنان رهبر انقلاب در مورد بعثت و شرایط کنونی، نیازمند بررسی چندین لایه است:1- رهبر انقلاب با تأکید بر اینکه بعثت یک جریان مستمر و همیشگی است، به این نکته اشاره دارند که رسالت انبیاء تنها محدود به زمان زندگی آنها نبوده است.
بلکه این رسالت در طول تاریخ ادامه یافته و در هر دوره تاریخی، انسانها به هدایت و راهنمایی نیاز دارند. این دیدگاه، ارتباط مستقیمی با شرایط امروز دارد، زیرا در دنیای پیچیده و پر از چالش کنونی، انسانها بیش از هر زمان دیگری به ارزشهای اخلاقی، معنوی و هدایت الهی نیازمند هستند.
2- ایشان همچنین به این نکته اشاره میکنند که دین یک پدیده ثابت و جامد نیست، بلکه با توجه به شرایط زمان و مکان، تکامل مییابد.
این بدان معناست که آموزههای دینی باید با نیازهای روزآمد انسانها تطبیق داده شود و برای حل مشکلات معاصر مورد استفاده قرار گیرد. این دیدگاه، اهمیت توجه به آموزههای دینی در حل مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را نشان میدهد.
3- رهبر انقلاب با اشاره به تفاوت واکنش مؤمنان و منافقان در برابر بعثت، به اهمیت مبارزه با نفاق و ظلم در جامعه تأکید میکنند. این مبارزه در هر دوره تاریخی لازم و ضروری است و در شرایط کنونی نیز، مبارزه با فساد، ظلم و استکبار، یکی از مهمترین وظایف مسلمانان است.
4- رهبر انقلاب با تأکید بر اینکه قرآن و سنت، منابع اصلی هدایت هستند، بر اهمیت بازگشت به این منابع اصیل تأکید میکنند. در شرایطی که تفسیرهای مختلفی از دین ارائه میشود، بازگشت به قرآن و سنت، راهی مطمئن برای شناخت صحیح دین و عمل به آن است.
نقش عقل و ایمان در تحقق اهداف بعثت در عصر حاضر
ولی امر مسلمین می فرمایند : همیشگی است، یعنی چه؟ یعنی در همهی دورهها میشود از برکات بعثت استفاده کرد؛ یعنی همان تحوّلی که در اوّل بعثت به وجود آمد و خود نبیّ مکرّم اسلام سینه سپر کرد و آمد وسط میدان و کارها را خودش با آن تلاش غیر قابل توصیف انجام داد، این [تحوّل] در همهی زمانها به تناسب ــ تناسب انسانها، با تفاوت ما با آن قلّهی عظیم ــ ممکن است؛ منتها شرطش چیست؟شرطش این است که آن دو عاملی را که آن بزرگوار در اختیار گرفت و به کار برد، به کار ببریم: یعنی عقل و ایمان. اگر عقل و ایمان را ما به کار بیندازیم، بعثت به وجود میآید، تحرّک به وجود میآید، تحوّل به وجود میآید.
تحوّل در ذهن، تحوّل در واقعیّت زندگی را به وجود میآورد؛ مشکلات برطرف میشود، اصلاح میشود. درسی که باید از بعثت بگیریم این است.
اهمیت عمل به آموزههای بعثت برای مسلمانان در عصر حاضر
امروز مخاطب این حرف، خود ما دولتهای مسلمان و ملّتهای مسلمان هستیم؛ همهی ما مخاطبیم. باید بدانیم اگر در دنیا چیزی مطالبه میکنیم یا امید به لطف الهی در آخرت بستهایم، باید به مفهوم بعثت و مقتضای بعثت و حرکت بعثت متشبّث بشویم. مَن کانَ یُریدُ العِزَّةَ فَلِلَّهِ العِزَّةُ جَمیعًا؛(۱3) عزّت آنجا است.عزّت یعنی کسی دارای حالتی باشد که هیچ عامل بیگانهای نتواند بر روی او اثر سوء بگذارد؛ این عزّت است. اِنَّ العِزَّةَ لِلَّهِ جَمیعا.(۱4) نه دشمن، نه عوامل گوناگون فکری، روحی، خارجی، جسمانی، روحانی ــ همهجور ــ نمیتوانند اثر بگذارند وقتی که عزّت وجود داشته باشد.
یا در آیهی شریفه[ی دیگری میفرماید]: وَ لا تَهِنوا وَ لا تَحزَنوا وَ اَنتُمُ الاَعلَونَ اِن کُنتُم مُؤمِنین؛(۱5) اگر ایمان باشد، شما برترین هستید، بالاترین هستید.
نقش عقل در درک واقعیتهای جهان و حل مشکلات جامعه
خب، کارکرد عقل را امروز ما در دنیا مشاهده کنیم و عقل را به کار بیندازیم؛ اگر عقل را به کار بیندازیم، میتوانیم خیلی از مفاهیم عالم را بفهمیم.در دعا [هست که] «اَللَهُمَّ اَعطِنی نَصراً فی دینِکَ وَ قُوَّةً فی عِبادَتِکَ وَ فَهماً فی خَلقِک»؛(۱6) درک واقعیّات جامعهی بشری؛ این [واقعیّات] را درک بکنیم.
ما به عنوان جمهوری اسلامی، به عنوان ایران اسلامی، به عنوان مسئولان سیاسی یک کشور بزرگ و مهم ــ کشور عزیز ما یک کشور واقعاً استثنائی است از جهات گوناگون ــ باید توجّه بکنیم و بفهمیم این حقایقی را که در عالم وجود دارد.
سه ضلع استعمار( غارت منابع، غارت فرهنگ و غارت هویت ملی)
استعمارِ قدرتهای ظالم، در درجهی اوّل و در مرحلهی اوّل، از غارت منابع شروع کرد. شما [اگر] بخوانید تاریخ استعمار را، اوّلین چیزی که اینها هدف قرار دادند و دنبال کردند، منابع طبیعی بود؛ در مرحلهی اوّل از اینجا شروع کردند؛ این یک مرحله است.مرحلهی بعدی، تخریب فرهنگهای اصیل ملّتها بود. داستان تلخی است این داستان؛ یعنی شرح این مطلب از آن چیزهایی است که واقعاً گریهآور است که اینها چه کردند با ملّتها و با تمدّنها! در همین آفریقایی که شما ملاحظه میکنید، تمدّنهایی وجود داشته، فرهنگهای اصیلی وجود داشته؛ اینها آمدند وارد شدند همهچیز را به هم ریختند، همهچیز را خراب کردند، تخریب کردند و در واقع، اینجا هم غارت کردند؛ غارت فرهنگی. و در مرحلهی بعدی، چشم به هویّت ملّی و دینی ملّتها دوختند تا آن را تحت تصرّف بگیرند.
ما امروز دچار هر سه مرحلهی استعماریم. امروز هم دستگاههای قدرت زورمند شیطانی عالم، هم به منابع طبیعی کشورها و ملّتها چشم دارند و نظر سوء دارند، هم به فرهنگ اصیل آنها، هم به هویّت ملّی و اسلامی آنها نظر دارند و درصدد تخریب اینها، درصدد تصرّف اینها هستند.
البتّه همه یک جور نیستند؛ در رأس اینها آمریکا است. امروز آن توصیفی که ما برای استعمار و استکبار میکنیم، مصداق اتمّش دولت آمریکا است که زیر نفوذ قدرتمندان مالی دنیا است؛ یعنی امروز قدرتمندان درجهی یک مالی دنیا بر تعدادی از حکومت های غربی ــ که از جملهی آنها و شاید هم بیشترین آنها دولت آمریکا است ــ مسلّطند؛ به تعبیر رایج خودشان، کارتلها و تراستها و امثال اینها مسلّطند و نقشهی هر سه مرحلهی استعمار را اینها دارند میکشند.
اینکه میبینید هر روزی یک سوغات تازهی عملی در زمینههای بشری، در زمینههای جنسی، در زمینههای مالی، پیدرپی بُروز میکند، ناشی از این است؛ [یعنی] همین تغییر هویّت ملّتها، تغییر مصالح ملّتها و کشاندن آنها به سمت خودشان.
ارتباط نقشه سه مرحلهای استعمار با عقل و ایمان
بیان رهبری درباره سه مرحله استعمار و تأکید بر غارت منابع، تخریب فرهنگ و هویت، و نقش آمریکا به عنوان سردمدار استعمار نوین، ارتباط مستقیمی با مفاهیم عقل و ایمان دارد.ارتباط نقشه سه مرحلهای استعمار با عقل
1- تفکیک حق از باطل:
رهبری با ارائه تحلیل تاریخی و کنونی از استعمار، از مخاطبان میخواهد تا با استفاده از عقل خود، واقعیتهای تلخ استعمار را درک کنند و به عمق مسئله پی ببرند.
عقل به انسان کمک میکند تا بین حق و باطل، خیر و شر تمایز قائل شود و به این ترتیب، در برابر تبلیغات و شایعات دشمنان ایستادگی کند.
2- توسعه راهکارها :
تحلیل رهبری نشان میدهد که برای درک کامل مسئله استعمار، باید ابعاد مختلف آن از جمله اقتصادی، فرهنگی و هویتی را مورد بررسی قرار داد. این امر مستلزم استفاده از عقل و تحلیل منطقی است.
عقل به عنوان ابزار تحلیل و تصمیمگیری، به انسان کمک میکند تا راهکارهای مناسبی برای مقابله با استعمار پیدا کند. با بررسی دقیق ماهیت استعمار و اهداف استعمارگران، میتوان به راهکارهایی برای خنثیسازی توطئههای آنها دست یافت.
3- تشخیص تهدیدات و فرصتها:
با استفاده از عقل، میتوان تهدیدات ناشی از استعمار را شناسایی کرده و فرصتهای موجود برای مقابله با آن را کشف کرد.
استفاده از عقل به انسان کمک میکند تا تهدیدات ناشی از استعمار را شناسایی کند. با تحلیل عمیق رویدادهای تاریخی و کنونی، میتوان به روشنی مشاهده کرد که استعمار نه تنها به دنبال غارت منابع مادی است، بلکه به دنبال تخریب بنیانهای فکری و فرهنگی ملتها نیز هست.
ارتباط نقشه سه مرحلهای استعمار با ایمان:
1- انگیزه برای مقاومت
ایمان به دین، به ویژه اسلام، به عنوان یک دین الهی، به انسان انگیزه میدهد تا در برابر ظلم و ستم ایستادگی کند و برای حفظ ارزشهای دینی و ملی تلاش کند.
ایمان به عدالت الهی و وعدههای خداوند، مسلمانان را به مبارزه با استکبار و ظلم فرامیخواند.ایمان به خدا و ارزشهای دینی، به انسان انگیزه میدهد تا در برابر ظلم و ستم ایستادگی کند و برای حفظ استقلال و آزادی خود مبارزه کند.
2- اهمیت حفظ هویت اسلامی:
ایمان به اسلام، باعث میشود تا مسلمانان به هویت اسلامی خود افتخار کنند و برای حفظ آن تلاش کنند. : ایمان به دین، به انسان کمک میکند تا هویت خود را حفظ کند و در برابر تلاشهای استعمارگران برای تغییر فرهنگ و هویت مقاومت کند.
3- امید به آینده
ایمان به وعدههای الهی، به انسان امید میدهد که در نهایت، حق بر باطل پیروز خواهد شد و استعمارگران به اهداف شوم خود نخواهند رسید.
در مجموع، میتوان گفت که بیان رهبری درباره استعمار، یک دعوت به استفاده از عقل و ایمان است. از یک سو، از مخاطبان میخواهد تا با استفاده از عقل خود، واقعیتهای تلخ استعمار را درک کنند و از سوی دیگر، به آنها یادآوری میکند که ایمان به دین، انگیزه لازم برای مقابله با استعمار و حفظ ارزشهای اسلامی را فراهم میکند.
عقل به عنوان ابزار شناخت و تحلیل واقعیتها عمل میکند و ایمان به عنوان نیروی محرکه برای عمل و مبارزه عمل میکند. ترکیب این دو، یعنی عقل و ایمان، انسان را قادر میسازد تا در برابر چالشهای پیش رو ایستادگی کرده و به سعادت دنیوی و اخروی دست یابد.
هشدارهای قرانی و لبخندهای دیپلماسی
قرآن توصیف روشنی دارد: [میفرماید:] «وَدّوا مَا عَنِتُّم»؛ هر چیزی که شما را دچار مشکل میکند، دشمنان شما، کفّار، و کسانی که تابع شیطان هستند و شیطانی حرکت میکنند، آن را دوست میدارند. «قَد بَدَتِ البَغضاءُ مِن اَفواهِهِم وَما تُخفی صُدورُهُم اَکبَر»؛(۱7)
دشمنی در زبانشان هم پیدا است؛ حرف هم که میزنند، نطق هم که میکنند، دشمنیشان را نشان میدهند؛ حرکت هم که میکنند، دشمنی را نشان میدهند، امّا آنچه در دلشان هست بیشتر است؛ آنچه دشمنی آنها را [ایجاد میکند]. گاهی اوقات، در یک مواردی این دشمنیها ظاهر میشود؛ یعنی یک جاهایی همان ضمایر خصمانهی خبیث در مواردی خودشان را نشان میدهند.
مثلاً فرض کنید در کنگرهی آمریکا برای تکّهتکّه شدن هزاران کودک، نمایندگان بلند میشوند، برای قاتل کف میزنند و تشویقش میکنند! این همان «وَما تُخفی صُدورُهُم اَکبَر» است که اینجا ظاهر میشود، اینجا [خودش را] نشان میدهد.
چندین هزار کودک را تکّهتکّه کنند، بعد بیایند اینجا مورد تشویق قرار بگیرند! یا کاپیتان ناو وینسنس آمریکا بزند یک هواپیمای مسافربری را با حدود سیصد مسافر سرنگون کند و همهی سرنشینان را هلاک کند، بعد به او مدال تشویقی بدهند.(۱8) این «ما تُخفی صُدورُهُم» اینجا ظاهر میشود، اینجا نشان میدهد خودش را.
اینها همیشه پشت لبخندهای دیپلماسی پنهان است؛ پشت لبخندهای دیپلماسی، اینجور دشمنیها، اینجور کینهها، این باطن خبیث، پنهان است. چشمانمان را باز کنیم: وَ فَهماً فی خَلقِک. چشمانمان را باز کنیم؛ «تُسِرّونَ اِلَیهِم بِالمَوَدَّة»(۱9) نباشیم.
حواسمان باشد که با چه کسی مواجهیم، با چه کسی معامله میکنیم، با چه کسی داریم حرف میزنیم؛ این را بدانیم. انسان وقتی که طرف خودش را شناخت، ممکن است معامله هم بکند امّا میفهمد که چه کار باید بکند. باید بشناسیم، بدانیم.
تأثیر مقاومت غزه و حزبالله و تغییر موازنه قدرت
به نظر من در دورهی کنونی ما، این جریان مقاومت، این حرکت مقاومت، یک رشحهای از همان بعثت است. مقاومت که از ایران اسلامی آغاز شد، بیدار کرد ملّتهای مسلمان را؛ بعضی از ملّتهای مسلمان را به صحنه آورد؛ ملّتهای مسلمان را عموماً بیدار کرد و وجدانهای بسیاری از غیر مسلمانها را هم بیدار کرد. نظام سلطه شناخته شد، شناسانده شد. بسیاری از ملّتها، نظام سلطه را نمیشناختند.شما نگاه کنید به غزّه! غزّهی منطقهی محدودِ کوچک، رژیم صهیونیستیِ تا دندان مسلّح و دارای پشتیبانی کامل آمریکا را به زانو درآورد؛ غزّه رژیم صهیونیستی را به زانو درآورد! این شوخی است؟
این همان رشحهای از بعثت است؛ این همان ایمان و عقل است؛ این همان تلاوت آیات قرآن است؛ این دل بستن به خدا است؛ این همان اعتقاد به «اِنَّ العِزَّةَ لِلَّهِ جَمیعاً» است.
حزباللهِ سرافراز خسارتی در حدّ فقدان شخصیّتی مثل سیّدحسن نصرالله میبیند؛ این شوخی نیست! ما مگر چند انسان بزرگ در دنیا در قدّوقوارهی سیّدحسن نصرالله (رضوان الله تعالی علیه) ــ این شهید بزرگوار ــ داریم؟
یک چنین شخصیّتی از بین حزبالله رفت؛ دشمن و دوست خیال می کردند حزبالله تمام شد؛ حزبالله نشان داد که نهفقط تمام نشده، در یک مواردی انگیزهاش بیشتر هم شده و توانست در مقابل رژیم صهیونیستی بِایستد؛ این همان [رشحهی بعثت] است. این مال مسلمانها بود.
در غیر مسلمانها وجدانها تکان خورد. آماری که به من دادند، در حدود ۳۰ هزار تظاهرات ضدّ صهیونیستی، ۳۰ هزار تظاهرات ضدّ صهیونیستی در ۶۱۹ شهر جهان در طول این مدّت به راه افتاد! مردم بیدار شدند؛ وجدانها بیدار شد؛
این مقاومت است؛ این مقاومت رشحهای از بعثت است. در خود آمریکا عدّهای جمع شدند ــ که آمریکایی بودند ــ گفتند: «مرگ بر آمریکا»؛ در خود آمریکا! این همان تحوّل ادراکی است؛
این همان چیزی است که انبیای عظام به آن همّت گماشتند، و بزرگترین و مهمترین و شگفتانگیزترین نوع آن را رسول مکرّم اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در زمان خود و تا آخر دنیا به وجود آورد، و امروز مقاومت هم دارد آن را نشان میدهد.
بیداری جهانی؛ نتیجه مقاومت"
1- مقاومت اسلامی، نه تنها یک حرکت سیاسی یا نظامی، بلکه ادامه راه انبیاء و اولیاء الهی است. این مقاومت، همانند بعثت، به دنبال برپایی عدالت، مبارزه با ظلم و استکبار و ایجاد جامعهای آرمانی است. به عبارت دیگر، مقاومت اسلامی، یک تکلیف الهی و تاریخی است که بر دوش مسلمانان قرار دارد.2- مقاومت اسلامی، نه تنها در منطقه بلکه در سطح جهانی، باعث بیداری وجدانها شده است. این حرکت، نشان داده است که ظلم و ستم قابل تحمل نیست و ملتها میتوانند با مقاومت، به پیروزی برسند. مقاومت اسلامی، الهامبخش بسیاری از ملتهای تحت ستم شده و باعث شکلگیری جنبشهای مقاومت در سراسر جهان شده است.
2- مقاومت اسلامی، نشاندهنده قدرت ایمان و توکل به خدا است. مقاومت در برابر قدرتهای بزرگ و استکباری، بدون ایمان و توکل به خدا، امکانپذیر نیست. مقاومت اسلامی، ثابت کرده است که با توکل به خدا و اتکا به نیروی ایمان، میتوان بر هر دشمنی غلبه کرد.
4- مقاومت اسلامی، یکی از مهمترین عوامل بیداری جهانی و آگاهی ملتها نسبت به ظلم و ستم است. این حرکت، پرده از چهره واقعی استکبار برداشته و نشان داده است که نظام سلطه، چقدر ظالم و ستمگر است.
5- بیداری جهانی، نتیجه طبیعی مقاومت اسلامی است. وقتی ملتی در برابر ظلم و ستم ایستادگی میکند و پیروزی کسب میکند، الگویی برای سایر ملتها میشود و آنها را به مقاومت و مبارزه تشویق میکند.
6- بیداری جهانی، بزرگترین تهدید برای نظام سلطه است. زیرا این بیداری، باعث شده است تا ملتها به جایگاه واقعی خود پی ببرند و برای احقاق حقوق خود تلاش کنند.
چرا رهبر انقلاب بر آیه «وَ لا تَهِنوا وَ لا تَحزَنوا وَ اَنتُمُ الاَعلونَ اِن کُنتُم مُؤمِنین» تأکید دارند؟
1- توصیه به استقامت و پایداری در برابر سختیها
رهبر انقلاب همواره بر این نکته تأکید دارند که مسلمانان در مسیر حرکت به سوی اهداف بلند خود، با موانع و سختیهای بسیاری روبرو خواهند شد. آیه شریفه "وَ لا تَهِنوا وَ لا تَحزَنوا وَ اَنتُمُ الاَعلونَ اِن کُنتُم مُؤمِنین" به مسلمانان اطمینان میدهد که با توکل بر خدا و استقامت در راه حق، بر همه مشکلات فائق خواهند آمد.
2- تأکید بر پیروزی نهایی حق بر باطل:
این آیه، نوید پیروزی نهایی حق بر باطل را میدهد. رهبر انقلاب با استناد به این آیه، به مسلمانان امید میدهند که با وجود همه توطئههای دشمنان، حق پیروز خواهد شد و ظلم و ستم از بین خواهد رفت.
3- مبارزه با یأس و ناامیدی
یکی از مهمترین اهداف دشمنان اسلام، ایجاد یأس و ناامیدی در بین مسلمانان است. رهبر انقلاب با تفسیر این آیه، به مسلمانان یادآوری میکنند که نباید به سختیها تسلیم شوند و همیشه به آینده امیدوار باشند.
4- توجه به اهمیت ایمان در پیروزی
ایمان، ریشه همه پیروزیهاست لذا رهبر انقلاب با تأکید بر این آیه، به مسلمانان یادآوری میکنند که با تقویت ایمان خود، میتوانند بر هر مشکلی غلبه کنند.
5- دعوت به وحدت و همدلی:
وحدت و همدلی، عامل مهمی در پیروزی مسلمانان است.بنابراین رهبر انقلاب با استناد به این آیه، بر اهمیت وحدت و همدلی بین مسلمانان تأکید دارند و میفرمایند که با اتحاد و همدلی میتوان بر همه دشمنان غلبه کرد.
6- مقابله با جنگ نرم دشمن
دشمنان اسلام با استفاده از جنگ نرم، تلاش میکنند تا ارزشها و باورهای مسلمانان را تضعیف کنند. رهبر انقلاب با تفسیر این آیه، به مسلمانان یادآوری میکنند که با تقویت ایمان و بصیرت، میتوانند در برابر جنگ نرم دشمنان ایستادگی کنند.
7- تأکید بر مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم و ستم
مقاومت در برابر ظلم و ستم، از وظایف مهم هر مسلمان است. رهبر انقلاب با استناد به این آیه، بر اهمیت مقاومت در برابر استکبار جهانی تأکید دارند.
8- ایجاد امید و انگیزه در بین مسلمانان
این آیه، به مسلمانان امید و انگیزه میدهد تا برای آیندهای بهتر تلاش کنند. رهبر انقلاب با تفسیر این آیه، به مسلمانان اطمینان میدهند که با تلاش و کوشش، میتوانند به اهداف والای خود دست یابند.
9- تفسیر عملی آیه در شرایط مختلف
رهبر انقلاب، این آیه را در شرایط مختلف تاریخی و اجتماعی تفسیر کرده و آن را به مسائل روز مرتبط ساختهاند. ایشان با توجه به شرایط موجود، به مسلمانان توصیههایی عملی برای عمل به این آیه ارائه دادهاند.
نتیجهگیری:
در پایان این مباحث، میتوان نتیجه گرفت که بعثت و مقاومت، دو روی یک سکه هستند. بعثت، ریشه و منشأ مقاومت است و مقاومت، تجلی عملی آموزههای بعثت. این دو مفهوم، در طول تاریخ، همواره در تقابل با استعمار و ظلم قرار گرفتهاند.
مقاومت، تنها یک واکنش دفاعی در برابر تهدیدات نیست، بلکه یک حرکت آگاهانه و مبتنی بر عقل و ایمان است که به دنبال ایجاد یک جامعهی عادلانه و مبتنی بر ارزشهای اسلامی است. پیروزیهای مقاومت در مناطق مختلف جهان، نشان داده است که با اتکا به ایمان و وحدت، میتوان بر هر دشمنی غلبه کرد و موازنه قدرت را به نفع مظلومان تغییر داد.
در عصر حاضر، با توجه به پیچیدگیهای جهان و چالشهای پیش رو، اهمیت مقاومت بیش از پیش احساس میشود. مسلمانان با الهام از آموزههای بعثت و با اتکا به عقل و ایمان، میتوانند نقش مؤثری در ایجاد یک جهان عادلانه و مبتنی بر ارزشهای انسانی ایفا کنند.
در مجموع، میتوان گفت که بعثت، مقاومت و تغییر موازنه قدرت، مفاهیمی هستند که به هم پیوستهاند و در طول تاریخ، بر سرنوشت بشریت تأثیر گذاشتهاند.
پی نوشت:
1.مربوط به :بیانات در دیدار مردم استان فارس - 1390/02/03
2.بیانات در جمع مردم استان کردستان در میدان آزادی سنندج
3. سورهی یس، بخشی از آیهی ۶۸؛ «... آیا نمىاندیشند؟»
4.از جمله، سورهی بقره، بخشی از آیهی ۲۴۲؛ «... باشد که بیندیشید.»
5.از جمله، سورهی اعراف، آیهی ۱۷۶؛ «... شاید که آنان بیندیشند.»
6. از جمله، سورهی نساء، آیهی ۸۲؛ «آیا در [معانى] قرآن نمىاندیشند؟ ...»
7. سورهی ملک، بخشی از آیهی ۱۰؛ «و گویند: «اگر شنیده [و پذیرفته] بودیم یا تعقّل کرده بودیم ...»
8. سورهی اعراف، بخشی از آیهی ۵۹؛ «... اى قوم من! خدا را بپرستید که براى شما معبودى جز او نیست، من از عذاب روزى سترگ بر شما بیمناکم.»
9. سورهی شعراء، از جمله آیهی ۱۰۸؛ «از خدا پروا کنید و فرمانم ببرید»
10.نهجالبلاغه، خطبهی اوّل؛ «[پس پیامبران خود را برانگیخت] و یکی پس از دیگری فرستاد تا عهد خداشناسی را که در فطرت آدمی بود باز طلب کنند، و نعمت از یاد رفته را باز به یاد آورند، و با مدد حجّت و برهان، آنان را به راه آورند و گنجینههای دانش پنهانی را برون آرند.»
11. سورهی بقره، بخشی از آیهی ۱۷؛ «... خدا نورشان را بُرد و در میان تاریکیهایی که نمیبینند رهایشان کرد.»
12. سورهی قصص، آیهی ۴۹؛ «قُل فَأتوا بِکِتابٍ مِن عِندِ اللَهِ هُوَ اَهدى مِنهُما اَتَّبِعهُ»
13. سورهی فاطر، بخشی از آیهی ۱۰؛ «هر کس سربلندى مىخواهد، سربلندى یکسره از آنِ خدا است ...»
14.سورهی یونس، بخشی از آیهی ۶۵؛ «... عزّت، همه از آنِ خدا است. ...»
15.سورهی آلعمران، آیهی ۱۳۹؛ «و اگر مؤمنید، سستى مکنید و غمگین مشوید، که شما برترید.»
16.کافی، ج ۲، ص ۵۸۶
17.سورهی آلعمران، بخشی از آیهی ۱۱۸؛ «... آرزو دارند که در رنج بیفتید. دشمنى از لحن و سخنشان آشکار است؛ و آنچه سینههایشان نهان مىدارد، بزرگتر است ...»
18.در دوازدهم تیرماه ۱۳۶۷ هواپیماى مسافرى جمهورى اسلامى که از بندرعبّاس عازم دُبى بود، هدف موشک ناو جنگى وینسنس آمریکا در خلیج فارس قرار گرفت و ۲۹٠ مسافر آن ــ از جمله ۶۶ کودک و ۵۳ زن ــ شهید شدند. پس از چندى، دولت آمریکا به «ویلیام راجرز»، فرمانده ناو وینسنس، نشان شجاعت اعطا کرد!
19.سورهی ممتحنه، بخشی از آیهی ۱؛ «... [شما] پنهانى با آنان رابطه دوستى برقرار مىکنید ...»
پی نوشت:
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=21252
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=6917
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=12163
https://farsi.khamenei.ir/newspart-print?tid=1144
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=21252
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=59153
://farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=1144&p=14