
پرسش:
آیا در ادیان یهودیت و مسیحیت حکم حجاب براى زنان و مردان وجود داشته است؟
پاسخ:
بر طبق تورات و انجیل و حتى گفته هاى باقى مانده از زرتشت، حجاب بر زنان واجب بوده و نگاه به نامحرم حرام بوده است. حتى حجاب در بعضى از ادیان الهى گذشته کمى سخت تر از حجاب اسلامى بوده است، هر چند امروزه به آن پاى بند نیستند.
شایان ذکر است که تا سده هاى اخیر تصاویرى که از حضرت مریم علیهاالسلام نقّاشى مى شد با حجاب کامل بوده و حتى صورتش را نیز نقاشى نمى کردند اما امروزه صورتش را به صورت باز و حتى گاهى با آرایش به تصویر مى کشند و نیز فیلم ها و سریال هایى که مربوط به گذشته مسیحیان مى باشد، زنان داراى حجاب و پوشش مناسب هستند. بنایراین این نوع پوششى که امروزه در میان زنان یهودى و مسیحى مى بینیم حتى با سابقه تاریخى آنان منافات دارد1.
در کتاب مقدّس یهودیان آموزه هاى فراوانى یافت مى شود که به طور صریح یا ضمنى، بر حجاب و پوشش زن و مسایل مربوط به آن تأکید شده است. شیوه عملى یهودیان مبنى بر استفاده از روپوش هاى بلند و برقع و روبند (که بارها در تورات آمده است)، جدا بودن محل عبادت زنان از مردان، منع گفت و گوى علنى مردان و زنان، ایراد خطابه زنان از پشت پرده و... همه نشان از سخت گیرى و شدت عمل در قوانین و سیره یهودیان درباره کیفیت پوشش است.2
«مسیحیت نه تنها احکام شریعت یهود را درباره حجاب زنان تغییر نداد، بلکه قوانین شدید آن را استمرار بخشید و در برخى موارد، با تأکید بیشترى حجاب را مطرح کرد»3.
چه این که در کتاب مقدس مسیحیان، آیاتى درباره لزوم عفّت، آراستگى زن به وسیله حیا، پرهیز از آرایش با جواهرات و بافتن مو و هم چنین وجوب پوشاندن موى سر، دورى گزیدن از هر چیز تحریک آمیز و... آمده که احکام فقهى کلیسا را ترسیم مى کند و شدت آن را نسبت به شریعت یهود نشان مى دهد4.
پاپ ها و کاردینال ها نیز دستوراتى مبنى بر رعایت کامل حجاب، وجوب پوشش صورت، دورى از نگاه به نامحرم و پرهیز از هرگونه جواهرات و تزئین موى سر، صادر کرده اند.5
تمام این موارد نشان مى دهد که گرایش به پوشش امرى فطرى است و سابقه طولانى دارد.
حجاب زن
پرسش:
در کدام آیه قرآن به «حجاب» اشاره شده، برخى ها گفته اند اصلاً حجاب در قرآن به معناى چادر نیست آیا این حرف صحیح است؟
پاسخ:
«حجاب» به معناى پرده، حاجب، پوشیدن و پنهان کردن و مانع، خواه مانع مادّى مانند پرده و دیوار6 و یا مانع معنوى است. این واژه هفت بار در قرآن کریم آمده و معناى آن در این هفت مورد چیزى است که7 از هر نظر، مانع دیده شدن چیزى دیگرى مى شود. چنان که درباره زنان پیامبر صلى الله علیه و آله در قرآن مجید مى خوانیم:
«وَ إِذا سَألْتمُوهُنَّ مَتاعا فَسألوهُنَّ مِن وَراءِ حجابٍ...»8؛
«[به مسلمانان مرد سفارش شده] اگر از زنان چیزى خواستید از پشت پرده درخواست کنید».
با توجه به ذیل آیه9 که مى فرماید: «ذَلِکَ اَطهُر لقلوبِکم و قُلوبِهُنَّ» مى توان فهمید که مسئله آداب معاشرت زن و مرد با یکدیگر را مطرح مى کند؛ چنان که صدر آیه در همین موضوع بود و در آیات 32 و 60 سوره احزاب که در خصوص حجاب اسلامى و نحوه برخورد و ارتباط زن و مرد نامحرم با هم رهنمود مى دهد، لذا به کارگیرى کلمه «حجاب» در قرآن کریم، به معناى حجاب اسلامى مصطلح نیست و همین معنا سبب گردیده بسیارى گمان کنند اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود یا مثل ویل دورانت10 بگویند: «این امر خود مبناى پرده پوشى در میان مسلمانان به شمار مى رود»11 و یا مدّعى شوند: حجاب به وسیله ایرانیان به مسلمانان و اعراب سرایت کرده است، در حالى که آیات مربوط به پوشش اسلامى زنان پیش از مسلمان شدن ایرانیان نازل شده است.
همان گونه که ویل دورانت مى گوید و کتب تفسیر شیعه و سنّى آن را تأیید مى کنند اعراب چنین پوششى نداشتند12 و عادتشان تبرّج و خودنمایى بود که اسلام آن را ممنوع ساخت:
«وَ لا تَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجاهِلیَّةِ الاُولى»13.0
.jpg)
بنابراین، گرچه پوشش، فرهنگ عمومى و رایج بین همه ملل بود، اما پوشش اسلامى به نحوى که ضمن پرهیز از خودنمایى، حدود و مشخصات خاصى دارد، از فرهنگ اسلامى وارد فرهنگ ایرانیان شد.
در قرآن مجید درباره حجاب و پوشش از واژه «جلباب»14 و یا «خمار»15 استفاده شده و در روایات در بحث نماز (کتاب الصلوة) و ازدواج (کتاب النکاح) واژه «ستر» و «ساتر» به معناى پوشش و وسیله پوشش زن در مقابل نامحرمان استفاده شده است.
ناگفته نماند؛ پوشش اسلامى بانوان به معناى حبس و زندانى کردن و قرار دادن آن پشت پرده و در نتیجه، عدم مشارکت این گروه عظیم در فعالیت هاى اجتماعى نیست؛ چه این که مشارکت سیاسى زنان در اسلام، زمانى به رسمیت شناخته شد و آنان در کنار مردان در بیعت با رسول اکرم صلى الله علیه و آله قرار گرفتند که عرف و جامعه آن روزگار، براى زن منزلتى قایل نبودند16 و در غرب، با چهارده قرن تأخیر آن هم از روى اضطرار و به منظور استفاده ابزارى از احساسات و آراء سیاسى زنان مطرح گردید، بلکه حجاب و پوشش زمانى مطرح است که زن در اجتماع حضور مى یابد اما به جهت اینکه استفاده ابزارى از او نشود و از مزاحمت ها در امان باشد لازم است که در معاشرت با مردان بدنش را بپوشاند و به جلوه گرى و خودنمایى نپردازد و مشارکتش در فعالیت ها بر اصول انسانى و اسلامى استوار باشد17.
پوشش موى سر
پرسش:
در هیچ یک از آیات قرآن، حتى در آیات حجاب، بحث از پوشش مو مطرح نیست. پس به چه دلیل، پوشش اسلامى، شامل مو نیز مى شود؟ و اساساً در اسلام چه نوع پوششى توصیه شده است؟
پاسخ:
در قرآن کریم براى پوشش بانوان، دو نوع لباس مطرح شده است:
1. خمار یا مقنعه18،
2. جلباب یا چادر19.
در مفهوم «جلباب» اختلاف نظر وجود دارد. آنچه با توجه به کتب لغت و گفتار مفسّران مانند طبرسى در مجمع البیان و فخر رازى در تفسیر کبیر و بعضى مفسرین دیگر و نیز اهل لغت20 به دست مى آید جلباب معناى لباس یا پیراهن گشاد و پوشش سراسرى مانند چادر یا عبا است که زنان بدان وسیله سر و گردن و سینه خود را مى پوشانند. چنانکه در تعریف جلباب گفته اند:
«الجلباب: القمیص أو الثوب الواسع».
یا «الجلباب ثوب اوسع من الخمار دون الردّاء تُغطى به المرأة رأسها و صدرها».
اما در این میان تفسیر علاّمه طباطبایى و فیض کاشانى و بعضى از مفسرین اهل سنّت مانند قرطبى صحیح تر به نظر مى رسد21 و آن اینکه: «هو ثوبٌ تشتمل به المرأة فیغطّى جمیع بدنها»22 است که «جلباب» ملحفه و پوششى چادر مانند است، نه روسرى و خمار.
از ابن عبّاس و ابن مسعود روایت شده که منظور عبا است. پس «جلباب» لباس گشاد و پارچه اى است که همه بدن را مى پوشاند.
همان گونه که مفسّران بزرگ مانند شیخ طوسى و طبرسى فرموده اند، در گذشته دو نوع روسرى براى زنان معمول بود: روسرى هاى کوچک که آن ها را «خِمار» یا «مقنعه» مى نامیدند و معمولاً در خانه از آن استفاده مى کردند؛ و روسرى هاى بزرگ که مخصوص بیرون خانه به شمار مى آمد. زنان با این روسرى بزرگ، که «جلباب» خوانده مى شد و از «مقنعه» بزرگ تر و از «رداء» کوچک تر است و به چادر امروزین شباهت دارد، مو و تمام بدن خود را مى پوشاندند.
«جلباب» پوششى است که روى همه پوشش ها به سر مى کردند درباره «جلباب» گفته اند: آن روسرى خاصى که بانوان هنگامى که براى کارى به خارج از منزل مى روند، سر و روى خود را با آن مى پوشند: «الجلبابُ خمارُ المرأة الذى یغطّى رأسها و وجهها اذا خرجت لحاجة»23.
نزدیک ساختن جلباب «یُدنین عَلیهنّ مِن جلابیهنّ»24؛ کنایه از پوشیدن چهره و سر و گردن با آن است؛ یعنى چنان نباشد که چادر یا روپوش هاى بزرگ (مانتو) تنها جنبه تشریفاتى داشته باشد و همه پیکرشان را نپوشاند25.
زنان نباید چنان چادر یا مانتو بپوشند که نشان دهند اهل پرهیز از معاشرت با مردان بیگانه نیستند، از نگاه چشم هاى نامحرم نمى پرهیزند و از مصادیق «کاسیات عاریات» شمرده مى شوند؛ یعنى ظاهرا پوشیده هستند، ولى در واقع برهنه اند.
.jpg)
از رسول اللّه صلى الله علیه و آله روایت شده است:
«صنفانِ مِن اهلِ النّارِ لم أرهما: قومٌ معهم سیاطٌ کأذناب البقرِ یَضربونَ بها النّاس؛ و نساءٌ کاسیاتٌ عاریاتٌ ممیلاتٌ مائلاتٌ روهنَّ کأسنمةِ البختِ المائلة...»؛
«دو گروه از دوزخیان را هنوز من ندیده ام. گروهى که تازیانه هایى مانند دم گاو در دست دارند و مردم را با آن مى زنند و گروه دیگر زنانى که پوشش دارند اما برهنه اند، کج راهه مى روند و دیگران را نیز به کجروى تشویق مى کنند. سرهایشان همچون کوهان شتر خراسانى فروهشته است. اینان به بهشت نمى روند و بوى بهشت را که از فاصله چندان و چندان به مشام مى رسد استشمام نمى کنند»26.
قرآن فرمان مى دهد: «بانوان با مراقبت، جامه شان را بر خود گیرند و آن را رها نکنند، تا نشان دهند اهل عفاف و حفظ تقواى دل به شمار مى آیند. پوششى مطلوب است که خود به خود دورباش ایجاد مى کند و ناپاک دلان را نومید مى سازد»27.
برخى ادّعا مى کنند: حجاب به معناى مقابله با برهنگى است و قابل قبول است ولى در هیچ جاى قرآن از پوشش مو سخن به میان نیامده است!
نادرستى این سخن آشکار است؛ زیرا علاوه بر شأن نزول آیه، زنان مسلمان، حتى پیش از نزول این آیه، موهاى خود را مى پوشاندند و تنها مشکل آنان آشکار بودن گردن و گوش ها بود و در این آیه28، از روسرى سخن به میان آمده است، باید پرسید: آیا روسرى جز آنچه بر سر مى افکنند و موها را بدان مى پوشاند، معنایى دارد؟
افزون بر این، حکم میزان پوشش در روایات متعدّد وارد شده است و علّت تأکید بر پوشش مو در موضوع حجاب بانوان، به فلسفه حجاب برمى گردد. مهم ترین فلسفه پوشش زن در ارتباط با دیگران، مسئله زیبایى و جذّابیت اوست و معمولاً موى دختران و زنان، جذّاب و دلرباست. در احادیث گفته شده که یکى از دو زیبایى، مو است.29
در روایتى از رسول اکرم صلى الله علیه و آله وارد شده است که به هنگام خواستگارى، مرد مى تواند از زن درباره موهایش بپرسد که یکى از دو زیبایى مهم زن است.
قال رسول اللّه صلى الله علیه و آله: «اذا أراد احدکم ان یتزوج المرأة فلیسأل عن شعرها کما یسأل عن وجهها فإن الشعر احد الجمالین»30.
یکى از نشانه هاى اهمیت مو براى زنان این است که شرکت هاى تبلیغى از این زیبایى نهایت بهره را برده، و کالاى خود را در کنار زنان سر برهنه تبلیغ مى کنند.
در پایان گفتنى است؛ درباره حدود پوشش، نسبت به زنان پیر و از کار افتاده31 و یا زنان روستایى که اهل آرایش نیستند، تخفیف داده شده و استثنائاتى وارد گردیده است.32
عدم پوشش صورت
پرسش:
با توجه به اینکه زیبایى زن بیشتر به چشم و چهره او مى باشد چرا اسلام پوشیدن مو را جزو حجاب اسلامى قرار داده اما پوشش دست و صورت را واجب نکرده است؟
پاسخ:
حجاب در واقع مصونیت و سلامت است نه محدودیت. و به تعبیر زیباى شهید مطهرى با همه اهمیتى که حجاب از نظر دینى دارد ولى در عین حال نباید به گونه اى باشد که سبب گرفتارى و یا مانع فعالیت صحیح زن شود. علت واجب نبودن پوشش دست و صورت (وجه و کفین) به خاطر جلوگیرى از بروز سختى و دشوارى براى زن بوده است.33
همچنین صورت و دست زن در حالى که ساده و عادى و طبیعى بوده و با هیچ آرایشى همراه نباشد معمولاً جلب توجه نمى کند و تنها در این صورت است که شرع مقدّس پوشش آن را واجب نکرده است. اما اگر زنى بخواهد با دست و صورت آرایش شده در محیطى عمومى ظاهر شود، حتما باید صورت خود را بپوشاند.
علاوه بر این که واجب نبودن پوشش قرص صورت و دست (از مچ تا سر انگشتان) بدین معنا نیست که زن مى تواند صورت خود را به دیگران بنمایاند و یا مرد مجاز به نگاه آن باشد. از این رو همان گونه که در توضیح المسائل مراجع تقلید آمده است، نگاه کردن زن و مرد نامحرم به صورت یکدیگر با قصد لذت حرام و گناه است ولى نگاه معمولى و بدون دقّت مانعى ندارد34.
خلاصه اینکه اصل دستور پوشش به عنوان یک راهکار مصونیت بخشى و نه محدودیت زایى، نباید به گونه اى طرح شود که به انزواى زنان و رکود فعالیت اجتماعى آنان منجر گردد. پوشش به عنوان مانعى در برابر زیاده طلبى ها و ابتذال اخلاقى قرار داده است و این مصونیت بخشى گرچه محدودیت زاست اما باید تا آنجا که ممکن است، دو هدف مصونیت بخشى و حضور زنان در عرصه فعالیت اجتماعى، با هم جمع شود.
.jpg)
حجاب در نماز
پرسش:
چرا باید زنان پوشش خود را در نماز حفظ کنند؟ اگرچه در خانه تنها باشند مگر خدا نامحرم است؟
پاسخ:
باید دانست، اهمیت و فواید نماز در زندگى انسان داراى ابعاد بسیارى است، که مهمترین آن رشد روحیه عبادت و ارتباط با خدا و همچنین نهادینه شدن رفتارهاى صحیح فردى و اجتماعى است مانند رعایت نظم در زندگى با التزام به اوقات نماز و رعایت حقوق دیگران با خوددارى از غصب مکان و لباس و نسبت به زنان نیز رعایت حجاب و پوشش در نمازهاى پنج گانه تمرین مستمر براى نهادینه شدن این رفتار شایسته براى زنان در طول روز و در ارتباط با دیگران مى باشد. حتى در مورد مردان نه تنها با بدن عریان نماز خواندن باطل و دور از روح خضوع و احترام به ساحت مقدّس پروردگار است بلکه بهتر این است که علاوه بر پوشش مقدار واجب با لباسى نماز بخواند که نشانه احترام باشد اما از آنجا که اهمیت پوشش براى زنان بیشتر است بر آنان واجب شده است.
البتّه حکمت اصلى این حکم را خداوند متعال مى داند اما مى توان گفت که شکى نیست که خداوند از همه چیز و در همه حال با خبر است و پوشیده و پنهان براى او مفهومى ندارد، با بندگان خود نیز نامحرم نیست، ولى انسان در حالت عبادت، خود را در حضور خدا مى بیند و با او سخن مى گوید و به راز و نیاز با او برمى خیزد.
«وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُومِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»35؛
«بگو: عمل کنید! خداوند و فرستاده او و مؤنان، اعمال شما را مى بینند! و به زودى، به سوى داناى نهان و آشکار، بازگردانده مى شوید؛ و شما را به آنچه عمل مى کردید، خبر مى دهد!».
در چنین حالى باید مناسبترین لباس را در حضور او پوشید و روشن است که مناسب ترین لباس براى زن همان لباس کامل است، یعنى لباسى که نشانه عفّت و پاکدامنى اوست و بهترین حالات او را منعکس مى کند، تنها چنین لباسى شایسته حال عبادت باشد.36
حجاب و مشکل مردان
پرسش:
گفته مى شود که حجاب براى آن است که مردان مرتکب گناه نشوند. حال سؤال این است که چرا خداوند مردان را این قدر ضعیف آفریده که با دیدن زنان مرتکب گناه مى شوند؟ و چرا باید تاوان دل هاى مریض مردان را زنان بپردازند و در گرما و سرما با پوشش کامل در رنج و ناراحتى به سر ببرند؟
پاسخ:
از نظر روان شناختى، تفاوت روحیات زن و مرد قابل انکار نیست؛ و در خصوص پوشش زنان گفتنى است؛ خداوند متعال روحیه زنان را با تنوّع طلبى و زیبایى دوستى بیش تر آمیخته است. این ویژگى زنان، به خودى خود بسیار پسندیده و زیباست، با این تفاوت که در چارچوب خانواده به لطافت زندگى و گرمى کانون خانواده کمک مى کند و در خارج از چارچوب خانواده به جلب نظر دیگران و گاهى مزاحمت ها و یا تنوّع طلبى مردان و به هم ریختگى خانواده ها کشیده خواهد شد.
از این رو خداوند متعال «تشنگى و رغبت» به جنس مخالف را در مراحل ابتدایى در مردان بیشتر قرار داده است تا انگیزه پذیرش مسئولیت خانواده با یک نیروى تحریک کننده درونى بیشتر فراهم آید و این ویژگى مردان نیز به خودى خود بسیار زیباست.
بنابراین شدّت میل مردان به جنس مخالف از نشانه هاى حکمت خداوند و زیبایى هاى نظام آفرینش است. البته این زیبایى تا هنگامى تداوم دارد و از عوارض منفى به دور خواهد بود که با رعایت حریم ها و پوشش زنان در جامعه همراه باشد. در نتیجه پوشش زنان از یک سو «بازدارندگى» نسبت به مزاحمت ها را به دنبال دارد و از سوى دیگر «تشنگى و رغبت» را به ارمغان مى آورد. در حالى که عدم رعایت حریم ها گاهى به عادى سازى روابط زن و مرد و بى میلى نسبت به جنس مخالف کشیده مى شود و گاهى بى بند و بارى و ابتذال را به دنبال خواهد داشت و در هر دو صورت به ناپایدارى نظام خانواده کشیده خواهد داشت.
نبود جاذبه هاى جنسى زن و مرد، به سستى و تزلزل روابط خانوادگى و اجتماعى و بحران در کانون خانواده مى انجامد، اما عدم مدیریت صحیح نسبت به نحوه مواجهه دو جنس با یکدیگر این وضع را بحرانى تر مى کند و حجاب یکى از راهکارهاى مدیریت جنسى در روابط بین زن و مرد است.
بدون شک، نبودن حریم بین زن و مرد و آزادى معاشرت هاى تعریف نشده و بى بندوبار (با آرایش هاى گوناگون)، هیجان ها و التهاب هاى جنسى را فزونى مى بخشد و تقاضاى برهنگى و سکس را به صورت یک عطش روحى و یک خواست سیرى ناپذیر درمى آورد. اسلام به قدرت شگرف این غریزه آتشین توجّه کامل داشته و تدابیر زیادى براى تعدیل و رام کردن این غریزه اندیشیده است و در این زمینه هم براى زنان و هم براى مردان، تکالیف خاصى معین کرده است.
وظیفه مشترک زن و مرد این است که چشم خویش را از نگاه به نامحرم بپوشانند و از نگاه شهوت آمیز بپرهیزند؛ اما زنان - به خاطر جاذبه هاى بیشتر - وظیفه خاصى دارند و آن اینکه بدن خود را از مردان بیگانه بپوشانند و در اجتماع با آرایش هاى تحریک آمیز، ظاهر نشوند و به جلوه گرى و دل ربایى نپردازند تا زمینه انحراف مردان و به ویژه جوانان فراهم نشود و این نه به خاطر آن است که مردان ضعیف آفریده شده اند و تاوان دل هاى مریض را، زنان باید بپردازند بلکه از این رو است که ساختار خلقت و زن و مرد و ویژگى هاى روانى آنان با هم متفاوت است و این مانند آن است که کسى درّ گران بهایى داشته باشد و آن را در معرض دید همگان قرار دهد. بدیهى است که ممکن است مورد سوء قصد و سرقت قرار گیرد، لذا این حریم گرفتن و احتیاط در واقع یک مصونیت و حفظ خود از گزند حوداث و آسیب هایى است که احتمال دارد از سوى افراد بى ادب و بى انضباط و هنجارشکن به آنها وارد آید.
عنصر حجاب و پوشش اسلامى، نه تنها زن را از صحنه اجتماع و فعالیت هاى اجتماعى دور نمى کند، بلکه زمینه هاى حضور مستمر و فعال زنان را در عرصه اجتماع - به همراه حقوق اجتماعى برابر - تضمین مى کند و شخصیت خدادادى زن را از دستبرد نگاه ابزارى دیگران، مصونیت مى بخشد. البته اسلام دستور داده تا زنان در محیط خانواده و در برابر شوهر به خودنمایى و جلوه گرى بپردازند تا هم به این خواست درونى خویش پاسخ گویند و هم مردان را در حالتى متعادل نگاه دارند و چشم آنان را از نگاه هاى آلوده حفظ نمایند.37
.jpg)
آرایش و زیبایى
پرسش:
خودآرایى و زیبایى خواهى براى انسان ها، فطرى است. پس چرا اسلام با خودآرایى و آشکار کردن زینت ها مخالفت کرده است؟
پاسخ:
در پاسخ باید گفت: حکم کلّى آن است که خودآرایى جایز و خودنمایى در مقابل نامحرم ممنوع است.38
توضیح آنکه: آرایش امرى فطرى و طبیعى است و حسّ زیبایى دوستى، سرچشمه پیدایش انواع هنرها در زندگى بشر شمرده مى شود علامه طباطبایى در تفسیر آیه 32 سوره اعراف مى فرماید: «خداى متعال در این آیه، زینت هایى را معرفى مى کند که براى بندگان ایجاد کرده و گرایش فطرى انسان را به سوى آن قرار داده است و روشن است که فطرت جز به چیزهایى که وجود و بقاى انسان نیازمند آن است، الهام نمى کند»39.
این گرایش طبیعى، افزون بر آنکه آثار مثبت روانى در دیگران پدید مى آورد، به تحقّق آثار گران بهاى روانى در شخص آراسته نیز مى انجامد. آراستن خود و پرهیز از آشفتگى و پریشانى، در نظام فکرى و ذوق سلیم انسان ریشه دارد. ظاهر ژولیده و آشفته و عدم مراعات تمیزى و نظافت ظاهرى، خود به خود فرد را در نگاه دیگران خوار مى سازد و زبان طعن و توهین را به سوى انسان مى گشاید. بر این اساس، پوشیدن جامه زیبا40، بهره گیرى از مسواک و شانه، معطّر بودن، انگشتر به دست کردن و آراستن خویش هنگام عبادت و معاشرت با مردم از مستحبات مؤکد و برنامه هاى روزانه مسلمانان است41.
حضرت امام حسن مجتبى علیه السلام بهترین جامه هاى خود را در نماز مى پوشید و در پاسخ کسانى که سبب این کار را مى پرسیدند، مى فرمود:
«اِنَّ اللّهَ جَمیلْ و یُحبُّ الجَمالَ فَاَتَجمّلُ لِرَبّى»42؛
«خداوند زیباست و زیبایى را دوست دارد. پس خود را براى پروردگارم زیبا مى سازم».
چون انسان به طور فطرى زیبایى را دوست دارد، طبیعى است که دنبال زیبایى باشد، چه زیبایى جسمانى و مادى و چه زیبایى معنوى و روحانى. آنچه در اسلام سفارش شده آن است که:
اولاً، این تمایل، انسان را از حدود مقرّر در شریعت الهى خارج نکند و از این رو، دستور داده است که از نگاه خیره به نامحرم چشم بپوشند.
ثانیا، این میل فقط در مادیات و زیبایى طلبى جسمانى و مادى منحصر نگردد، بلکه افق فکرى خود را تعالى بخشند، به زیبایى هاى معنوى نیز توجه داشته باشند و هنگام تعارض، زیبایى معنوى مقدّم باشد؛ چنان که در روایات وارد شده است براى ازدواج و انتخاب همسر، همسر زیباروى برگزینید، ولى در عین حال، از ازدواج با «خضراء الدمن» زنان خوش صورت ولى بدسیرت، نهى شده است، بلکه در صورت تعارض صورت خوب (زیبایى ظاهرى) با سیرت نیکو (زیبایى معنوى)، سیرت نیکو اولویت دارد.
قرآن کریم با صراحت تمام مى فرماید:
«وَلَا تَنکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ حَتَّى یُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَیْرٌ مِّن مُّشْرِکَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْکُمْ وَلَا تُنکِحُوا الْمُشْرِکِینَ حَتَّى یُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ خَیْرٌ مِّن مُّشْرِکٍ وَلَوْ أَعْجَبَکُمْ أُولَئِکَ یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ یَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَیُبَیِّنُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ»43؛
«و با زنان مشرک ازدواج مکنید، تا ایمان بیاورند. قطعاً کنیز با ایمان بهتر از زن مشرک است، هر چند [زیبایى] او شما را به شگفت آورد. و به مردان مشرک زن مدهید تا ایمان بیاورند. قطعاً برده با ایمان بهتر از مرد آزاد مشرک است، هر چند شما را به شگفت آورد. آنان [شما را ]به سوى آتش فرا مى خوانند، و خدا به فرمان خود، [شما را] به سوى بهشت و آمرزش مى خواند، و آیات خود را براى مردم روشن مى گرداند، باشد که متذکر شوند».
در روایات نقل شده است که وقتى پیامبر اسلام براى باز کردن درب خانه مى رفتند، موى خود را مرتب مى کردند و خود حضرت در توضیح این کار مى فرمودند: «مردم حق دارند ما را زیبا ببینند»44.
از لحاظ معنوى نیز قرآن در توصیف رسول اکرم صلى الله علیه و آله مى فرماید:
«اِنَّکَ لَعلى خُلُقٍ عَظیمٍ»45.
.jpg)
بنابراین، خداوند زینت و خودآرایى را نهى نمى کند. آنچه در شرع مقدّس ممنوع شده، تبرّج و خودنمایى و تحریک و تهییج به وسیله آشکار ساختن زینت در محافل اجتماعى است؛ چنان که مى فرماید:
«وَ لا تَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجاهلیّةِ الأولى»46.
«تبرّج» برگرفته از «برج» و مقصود از آن ابراز کردن زر و زیور و موارد زینت و زیبایى خود است47.
مرحوم علاّمه طباطبایى در تفسیر المیزان مى نویسد: «کلمه تبرّج به معناى ظاهر شدن در برابر مردم است؛ همان گونه که برج قلعه براى همه هویداست»48.
از آنچه گفته شد، روشن مى شود که خودآرایى جایز است اما خودنمایى و آشکار کردن زینت در برابر نامحرم ممنوع مى باشد، چرا که قرآن از ظاهر ساختن زینت هاى پنهان مانند جواهرات سینه بند و گردن بند و لباس هاى نازک که معمولاً زیر چادر از آنها استفاده مى شود، نهى کرده است:
«وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها»49؛
«زنان نباید زینت خود را آشکار کنند مگر آن مقدار که به طور متعارف پیداست».
زنى که خود را آرایش مى کند و زینت خود را در معرض تماشاى نامحرمان قرار مى دهد، در واقع عفت اش را به مخاطره انداخته و بیگانگان را به تماشاى خود دعوت مى کند.
سقراط دانشمند معروف، به زنى که زینت مى کرد که به تماشاى شهر رود، گفت: «گمان من این است که تو به تماشاى شهر نمى روى بلکه مى روى که شهر تو را تماشا کند».50
بدین ترتیب مى بینیم که اسلام از طرفى با دستور الزامى زنان به رعایت حجاب و پوشش و از طرف دیگر با تشویق آنان به استفاده از زیورآلات و زینت ها به شرط عدم تبرح و نمایش زینت ها به نامحرمان، جلوى سوء استفاده را گرفته است تا از این طریق زمینه سلامت روحى و روانى افراد جامعه فراهم گردیده و نظام خانواده مستحکم و پایدار بماند.
پینوشتها:
1. براى آگاهى بیشتر ر.ک: على محمدى آشنانى، حجاب در ادیان الهى؛ غلام على حداد عادل، فرهنگ برهنگى وبرهنگى فرهنگى.
2. على محمدى آشنانى، حجاب در ادیان الهى، قم: یاقوت، 1378، صص 103-115.
3. مریم معین الاسلام، پوشش و آرایش از دیدگاه پیامبر اعظم، قم: مرکز پژوهش هاى اسلامى صدا و سیما، 1386، ص 19.
4. انجیل رساله پولس، باب 2، آیه 9 تا 11: «و هم چنین زنان خویشتن را بیارایند به لباس حیا و پرهیز، نه به زلف ها و طلا و مروارید و درخت گران بها، بلکه چنان که زنانى را مى شاید که دعواى دیندارى مى کنند به اعمال صالحه».
5. على محمدى آشنانى، حجاب در ادیان الهى، پیشین، صص 120-121 و 139.
6. راغب اصفهانى، المفردات فى غرائب القرآن، قم، نشرالکتاب، ج دوم، ص 108 ؛ سید على اکبر قرشى، قاموس قرآن، ج 2، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1361، ج سوم، ص103ـ105؛ مریم 19، آیه 33 ؛ احزاب (33)، آیه 17 ؛ اعراف (7)، آیه 53.
7. شورى 42، آیه 51 ؛ فصلت (41)، آیه 5 ؛ اسراء (17)، آیه 45.
8. احزاب 33، آیه 53.
9. مرتضى مطهرى، مسئله حجاب، ص 74.
10. همان، ص73.
11. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمه: احمد آرام و دیگران، ج 1، ص 433 و 434.
12. مرتضى مطهرى، پیشین، ص22؛ ر.ک: تفاسیر: فضل بن حسن طبرسى، مجمع البیان و زمخشرى، کشّاف، ذیل آیات33 احزاب و 60 نور.
13. احزاب 33، آیه 33.
14. احزاب 33، آیه 59.
15. نور 24، آیه 31.
16. ممتحنه 60، آیه 12.
17. مرتضى مطهرى، پیشین، ص73 ؛ ناصر مکارم شیرازى و دیگران، تفسیر نمونه، ج 17، صص 403ـ401.
18. نور 24، آیه 31.
19. احزاب 33، آیه 59.
20. ر.ک: مرتضى مطهرى، پیشین، ص158و 159 ؛ سید على اکبر قرشى، پیشین، ج 2، ص 41 و 42.
21. سید محمدحسین طباطبایى، پیشین، ج 16، ص361.
22. مولى محسن فیض کاشانى، پیشین، ج4، ص203 ؛ قرطبى، الجامع لأحکام القرآن، ج14، ص156.
23. شیخ طوسى، التبیان فى تفسیر القرآن، ج 8، ص361 ؛ فضل بن حسن طبرسى، مجمع البیان، ج 7 و 8، ص 578.
24. قرطبى، پیشین، ذیل تفسیر آیه59.
25. فضل بن حسن طبرسى، پیشین، ص580 ؛ سید محمدحسین طباطبایى، پیشین، ج 16، ص 361.
26. محمد محمدى رى شهرى، میزان الحکمه، ج 2، ص 259.
27. مرتضى مطهرى، پیشین، ص 160 و 161.
28. احزاب 33، آیه 59.
29. محسن فیض کاشانى، تفسیر صافى، ج 3، ص 430 و 431.
30. بحارالانوار، ج100، ص238، ح36.
31. سیدعلى کمالى، قرآن و مقام زن، ص 107؛ به نقل از: محدث نورى، المستدرک الوسائل، ج 2، ص 559.
32. نور 24، آیه 60.
33. ر.ک: شهید مطهرى، مسئله حجاب، صص 203-209.
34. ر.ک: رساله مراجع تقلید، بحث نگاه.
35. توبه 9، آیه 105.
36. براى آگاهى بیشتر ر.ک: محمدى اشتهاردى، پوشش زن در اسلام، ص45، قم، نمونه، چ چهارم، 1368.
37. براى آگاهى بیشتر ر.ک: محمد فنایى اشکورى، منزلت زن در اندیشه اسلامى، ص99 ؛ مهدى مهریزى، زن، قم، نشر حرم، 1377، صص 133ـ155.
38. مرتضى مطهرى، پیشین، ص 131.
39. سید محمدحسین طباطبایى، المیزان، ج 8، ص 79.
40. احمد صبور ارودبادى، آیین بهزیستى در اسلام، ج 1، جنس پوشاک، ص 57.
41. محمدباقر مجلسى، حلیه المتقین، ص 91 و ص 107.
42. فضل بن حسن طبرسى، پیشین، ج 3 و 4، ص 673.
43. بقره 2، آیه 221.
44. مهدى مهریزى، آسیب شناسى حجاب، ص 19.
45. قلم 68، آیه 4.
46. فضل بن حسن طبرسى، پیشین، ج 3 و 4، ص 673.
47. همان، ج 7و 8، ص 557.
48. سید محمدحسین طباطبایى، پیشین، ج16، ص 335.
49. نور 24، آیه 31.
50. به نقل از: احمد محسنى گرگانى، زیباترین الگوى پوشش در اسلام، اراک، دفتر نماینده مقام معظم رهبرى، 1380، ص 162.
منبع: شخصیت و حقوق زن، سید ابراهیم حسینى با همکارى گروه محققان، نشر معارف، چاپ دوم، پاییز 1389ش.