
در سلسله مقالاتی به ویژگیهای رفتاری مدیر شایسته پرداخته میشود.
ارزش قائل شدن برای کار و روابط انسانی برای بقای مدیریت، ضروری است و مدیران با اخلاق و ارزشمدار از محبوبیت بسیاری برخوردارند.
مدیرانی که رفتار معقول و اخلاقی دارند و سنجیده عمل میکنند، همان مدیران مسئولیتپذیر، منضبط و امانتدارند. مدیران موفق در واقع، خدمتگزارند. آنان علاوه بر اینکه خویشتن خود را پرورش دادهاند به توسعه و رشد افراد مجموعه خویش نیز میاندیشند.
ویژگی های عالی رفتاری، که همواره مورد تأکید اسلام بوده و مفاهیم آیات قرآن کریم نیز در بردارنده آن است در مدیریت، اهمیت بسزایی دارد.
به تعبیر قرآن، ثمره ایمان و تقوا در عمل صالح معلوم، و نیت خوب در آثار و جلوه های خود آشکار میشود:
وَ یبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا کبِیرًا؛ و به مؤمنانی که اعمال صالح انجام میدهند، بشارت میدهد که برای آنها پاداش بزرگی است. (سوره مبارکه اسراء، آیه 9)
در سلسله مقالاتی به ویژگیهای رفتاری مدیر شایسته پرداخته میشود. مدیران موفق و شایسته دارای اخلاق اسلامی، امانت دار، قانون گرا، مسئولیت پذیر، اطاعت پذیر، برخوردار از نظم و انضباط و انگیزه و روحیه خدمت هستند، تلاش و کوشش آنها را در محیط کار توصیف کرده است و در عین حال آنان را دارای انضباط مالی و سیاسی می باشند که از مناعت طبع والایی برخوردارند.
در این نوشتار، به بیان و شرح انگیزه و روحیه خدمتی مدیر که یکی از مهم ترین ویژگی های رفتاری یک مدیر شایسته و کارامد می باشد، خواهیم پرداخت.
انگیزه و روحیه خدمتی
خدمتگزاری در فرهنگ غنی اسلام از شأن و منزلت والایی برخوردار است. افراد در هر مرتبه و مقامی میتوانند با برخورداری از این روحیه به همنوعان خویش سود برسانند. اما داشتن روحیه خدمت به همنوعان برای مدیران و فرماندهان یک ویژگی شایسته و بایسته است. بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، امام خمینی رحمه الله با همه شأن و مقامی که در میان مردم داشتند در بخشی از گفتارهای عالمانه خویش فرمودهاند:«من دعاگوی شما هستم و شما این احتمال را بدهید که اگر به من بگویند خدمتگزار بهتر از این است که بگویند رهبر؛ رهبری مطرح نیست، خدمتگزاری مطرح است. اسلام ما را موظف کرده است که خدمت بکنیم؛ خدمتگزاری مطرح است.»1
در آموزه های اسلامی، خدمت به دیگران به خودی خود، ارزشمند است اما آنچه خدمترسانی را باارزشتر میسازد، نیت و انگیزه آن خدمت است.
انگیزه، نیروی لازم برای کار است و به منزله موتور رفتاری انسان به شمار می رود. از این جهت سطح انگیزشی فرد در اقدام او برای کار و تداوم آن تأثیر بسیاری زیادی دارد. افرادی که از انگیزش کافی برخوردار نیستند یا در شروع کار مشکل دارند یا در شیوه آن، ضعیف و کند عمل میکنند، نتیجه کار آنان معمولا به اندازه نتیجه کار افراد با انگیزه، مفید و سودمند نیست. افراد با انگیزش زیاد توان بهتری در کار دارند؛ سرعتشان بیشتر است؛ زودتر اقدام و شروع به کار میکنند؛ نواقص کمتری دارند و در صورت بروز مشکل، تلاش بیشتری به منظور رفع نواقص میکنند.
گاهی رفتار فقط به دلیل انسان دوستی و خیرخواهی صورت میپذیرد، اما گاهی فراتر از آن و به قصد قرب الهی و نزدیک شدن به رضای خالق هستی انجام میشود. در بینش دوم، مردم، عیال خداوندند و خدمت به عیالالله نوعی عبادت و تقرب به پروردگار است. به باور این افراد، تنها مفید بودن عمل کافی نیست بلکه باید فاعل نیز نیت و هدف خیر داشته باشد.
در این طرز تفکر، روح معنویت نیز باید در هر عمل خیرخواهانهای باشد. در این سیر معنوی است که آنان از منزل خودخواهی و هواپرستی خارج می شوند و به منزل صفا و اخلاص میرسند.
پیدایش این نگرش تنها در سایه تفکر دینی و جهان بینی الهی ممکن است. پس میتوان گفت ارزشمندترین خدمتها، خدمتی است که انگیزه آن قرب و رضایت خداوند باشد. در جوامع و سازمانهایی که فرهنگ خدمتگزاری حکم فرما باشد، تنها سود و منافع اقتصادی ملاک کار نیست؛ بلکه مردم از هویت انسانی و شأن و منزلت برخوردارند و خدمت به ایشان مایه افتخار و بزرگی است. به طور یقین در چنین مجموعهای فضای اعتماد و رفاقت، فضای غالب خواهد بود. در بخشی از سخنان امام راحل رحمه الله آمده است:
«اگر چنین برنامهای تحقق پیدا کند (حکومت ها به مردم خدمت کنند) محیط رعب از بین میرود و محیط دوستی پیش میآید و مبدل به محیط برادری میشود؛ یک چنین محیطی که محیط برادری باشد، ملت پشتیبان دولت است و اگر ملت پشتیبان یک دولتی شد، دولت سقوط نمیکند.»2
امام خمینی رحمه الله،که خود، اسوه ایمان به خدا و خدمت به خلق بود در دستورالعملی به فرزندشان، چنین مینگارند:
«پسرم! ...آنچه گفتم بدان معنی نیست که خود را از خدمت به جامعه کنار کشی و گوشهگیر و کلِّ بر خلقالله باشی که این از صفات جاهلان متنسک است یا درویشان دکاندار... پسرم! از زیر بار مسئولیت انسانی، که خدمت به حق در صورت خدمت به خلق است، شانه خالی مکن که تاختوتاز شیطان در این میدان، کمتراز تاختوتاز در بین مسئولین و دستاندکاران نیست.»3
از نظر اسلام، خدمت به همه مردم و نوع بشر، عملى شایسته است و غرض اولیاى گرامى اسلام در خدمتگزارى، تنها مؤمن یا مسلمان نیست؛ بلکه نوع بشر را شامل مىشود؛ چنانکه رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم مىفرمایند:
رَأْسُ الْعَقْلِ بَعْدَ الدّینِ التَّوَدُّدُ الَى النَّاسِ وَ اصْطِناعُ الْمَعْرُوفِ الى کلِّ بِرٍّ وَ فاجِرٍ4
پس از دین (و ایمان به خداوند)، بشر دوستى و نیکى به مردم، اعم از درستکار و گناهکار، سرامد تمام کارهاى عاقلانه است.
امیر مؤمنان علی علیه السلام نیز مىفرمایند:
ابْذُلْ مَعْرُوفَک لِلنَّاسِ کافَّةً فَانَّ فَضیلَةَ فِعْلِ الْمَعْرُوفِ لا یعْدِلُها عِنْدَ اللَّهِ سُبْحانَهُ شَىْءٌ5
کارهاى نیک خود را براى همه مردم به کار بر و براستى که هیچ چیز نزد خداى سبحان با فضیلت کارهاى نیک، برابرى نمىکند.
.jpg)
1. انگیزه برای مأموریتهای سخت
ایجاد انگیزه خدمت و گسترش آن در سازمان، فضای مناسبی میطلبد. کاری که قرار است انجام پذیرد، هر چه سختتر و بزرگتر باشد، نیازمند انگیزه قویتری است؛ به بیانی دیگر، رفتار افراد در سازمان ناشی از تعادل میان انگیزهها و فعالیت آنان است. از آنجا که رضایت شغلی کارکنان و مدیران تضمینی برای بقای هر سازمان است برای برانگیخته شدن باید از نیازهای اجتماعی آنان و نیازهای سطوح بالاتر استفاده کرد. سهیم کردن کارکنان در سود و منافع مادی و معنوی سازمان نیز برای ایجاد انگیزه در مأموریتهای مشکل، روش موفقی است.آگاهی از ارزش و فایده کارهای سخت، راهی دیگر برای انگیخته شدن در این نوع فعالیتهاست. در کلام اندیشمندانه اهل بیت علیهم السلام از ارزشمندی کارهای سخت سخن رانده شده است. امام صادق علیه السلام در این زمینه میفرمایند:
أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ أَحْمَزُهَا6
بالاترین عملها نزد حضرت باریتعالی، هر عملى است که دشوارتر باشد.
از عوامل مؤثر در تربیت انسان، سختیها و شداید است که موجب صیقل خوردن گوهر وجود آدمى و شکوفایى استعدادها و کسب کمالات مىشود. در حدیث آمده است:
انَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ لَیتَعاهَدُ ا لْمؤْمِنَ بِالْبَلاءِ کما یتَعاهَدُ الرَّجُلُ اهْلَهُ بالْهدِیةِ مِنَ الْغیبَةِ7
خداوند بزرگ، بنده مؤمن را با سختى نوازش مىکند؛ همان گونه که مرد وقتى در سفر است با فرستادن هدیه، خانواده خود را یاد مىکند و مورد محبت و نوازش قرار مىدهد.
یا در حدیثی از امام صادق علیه السلام وارد شده است:
انَّ اللَّهَ اذا احَبَّ عَبْداً غَتَّهُ بِالْبَلاءِ غَتّاً8
چون خداوند بندهاى را دوست بدارد، او را در سختیها غرق مىکند.
فردی که کارهای سخت و دشوار به او محول می شود با تکیه بر انگیزههای الهی میتواند به خود امیدواری دهد و اراده خود را برای بهتر شدن کار، قوی سازد.
کسانی که به ارزشمندی عمل خود آگاهند از سرزنشها و تلخیهای هنگام عمل اندوهی به دل راه نمیدهند و همواره به افق متعالی راه خود مینگرند. خداوند در قرآن کریم میفرماید:
یجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا یخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ9
آنها در راه خدا جهاد میکنند و از سرزنش هیچ ملامتگری هراسی ندارند.
وجه مشترک تمامی مدیران موفق اسلامی توجه بیشتر به عامل معنویت به عنوان اصلی مهم در ایجاد انگیزه و استفاده از آن برای موفقیت در مدیریت است.
همیشه کارکنان و افراد مؤمن برای آسایش دیگران خود را به سختی میاندازند و حاضرند برای راحتی مردم به ماموریتهای دشوار دست زنند؛ همانگونه که رهبران الهى همیشه راحتى مردم را بر رفاه خویش مقدّم مىدارند و این کار را برای خدا انجام مىدهند. سعید بن قیس همدانى مىگوید روزى در شدت گرما امیر مؤمنان علی علیه السلام را در کنار دیوارى دیدم. عرض کردم اماما! در این ساعت گرم اینجا چه مىکنید؟ فرمودند:
ما خَرَجْتُ الَّا لِاَعینَ مَظْلُوماً اوْ اَغیثَ مَلْهُوفاً10
از خانه خارج نشدم جز براى یارى ستمدیده یا فریاد رسى بیچارهاى.
2. کوشش برای حل مشکلات مردم
از نظر اسلام، خدمت به مردم، عملی بسیار مطلوب و شایسته، و دارای اهمیت بسزایی است. امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام سعی در اصلاح امور مردم را کمال سعادت می دانند و میفرمایند:مِنْ کمَالِ السَّعَادَةِ السَّعْی فِی صَلَاحِ [إِصْلَاحِ] الْجُمْهُورِ11
کوشش برای اصلاح امور مردم از کمال سعادت است.
طبق فرمایش حضرت امام باقر علیه السلام اطعام مسلمین، رفع گرفتاری مسلمین و پرداخت بدهی مسلمین از دوستداشتنیترین کارها نزد خدا است:
ثَلَاثُ خِصَالٍ هُنَّ مِنْ أَحَبِّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ مُسْلِمٌ أَطْعَمَ مُسْلِماً مِنْ جُوعٍ وَ فَک عَنْهُ کرْبَهُ وَ قَضَى عَنْهُ دَینَهُ12
سه ویژگی، محبوبترین کارها نزد خداست:
1- مسلمانی، مسلمان دیگری را غذا بدهد و از گرسنگی برهاند.
2- گرفتاری او را برطرف سازد.
3- بدهی او را بپردازد.
مطابق با احادیث و روایات اهل بیت علیهم السلام رفع مشکلات از مردم آثار بسیار نیکوی دنیوی و اخروی دارد.
کسی نیک بیند به هر دو سرای
که نیکی رساند به خلق خدای
سعدی
سنت ائمه کرام علیهم السلام در عمل و گفتار، مشکلگشایی از کارها مؤمنان و بلکه تمام انسانها بوده است. طبق حدیثی از امام صادق علیه السلام همین سعی و تلاش برای گشایش مشکلات دیگران به تنهایی ارزشمند است:
مَنْ سَعَى فِی حَاجَةِ أَخِیهِ الْمُسْلِمِ فَاجْتَهَدَ فِیهَا فَأَجْرَى اللَّهُ عَلَى یدَیهِ قَضَاءَهَا کتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ حَجَّةً وَ عُمْرَةً وَ اعْتِکافَ شَهْرَینِ فِی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ صِیامَهُمَا وَ إِنِ اجْتَهَدَ فِیهَا وَ لَمْ یجْرِ اللَّهُ قَضَاءَهَا عَلَى یدَیهِ کتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ حَجَّةً وَ عُمْرَةً13
کسى که براى برآوردن نیاز برادر مسلمان خود بکوشد و تلاش کند و خدا رفع آن حاجت را به دست او میسّر سازد براى او ثواب حجّى و عمرهاى و دو ماه روزه و اعتکاف در مسجد الحرام مىنویسد و اگر در این باره بکوشد و خداوند آن نیاز را به دست او براورده نسازد، باز براى او (کوشنده)، ثواب حجّى و عمرهاى خواهد نوشت.
آن حضرت میفرمایند:
مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یمْشِی لِأَخِیهِ الْمُؤْمِنِ فِی حَاجَةٍ إِلَّا کتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ حَطَّ عَنْهُ بِهَا سَیئَةً وَ رَفَعَ لَهُ بِهَا دَرَجَةً وَ زِیدَ بَعْدَ ذَلِک عَشْرُ حَسَنَاتٍ وَ شُفِّعَ فِی عَشْرِ حَاجَات14
هر مؤمنی که برای رفع نیاز برادر مؤمن خویش قدم برمیدارد، خدای متعال در هر گام، حسنهای برای او مینویسد و گناهی را از او پاک میکند و درجه او را بالا می برد و پس از این همه، ده حسنه دیگر بر حسنات او میافزاید و ده حاجت او را بر میآورد.
حضرت صادق علیه السلام باز در این زمینه سخنی دارند:
مَنْ نَفَّسَ عَنْ مُؤْمِنٍ کرْبَةً نَفَّسَ اللَّهُ عَنْهُ کرَبَ الْآخِرَةِ وَ خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ وَ هُوَ ثَلِجُ الْفُؤَاد15
کسی که مشکل مؤمنی را بگشاید، خداوند، مشکلات آخرتش را آسان سازد و با دلی خنک (و شاد) از قبرش خارج شود.
مؤمنان خیراندیش از آنجا که با حل و فصل مشکلات مردم برای آنان امنیت خاطر ایجاد می شود، طبق فرموده امام کاظم حضرت موسیبنجعفر علیه السلام، در قیامت از عذاب الهی امنیت دارند:
إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً فِی الْأَرْضِ یسْعَوْنَ فِی حَوَائِجِ النَّاسِ هُمُ الْآمِنُونَ یوْمَ الْقِیامَة16
خدا را در زمین بندگانی است که در براوردن نیازمندیهای مردم تلاش میکنند. ایشان در قیامت در امنیت و امان قرار دارند.
و چون غم و اندوه انسانها را برطرف ساخته اند (به فرموده حضرت رضا علیه السلام) خداوند نیز نداشتن غم و اندوه در قیامت را پاداش این کار قرار داده است:
مَنْ فَرَّجَ عَنْ مُؤْمِنٍ فَرَّجَ اللَّهُ عَنْ قَلْبِهِ یوْمَ الْقِیامَة17
هر کس مؤمنی را (از مشکلش) فارغ نماید، خداوند در روز جزا دلش را (از غم و مشکل) فارغ کند.
ائمه معصومین علیهم السلام که اینگونه مردم را به انساندوستی و رفع نیازها و مشکلات دیگران سفارش مینمودند، خود در کارهای خیر، سرامد و الگوی راستین بودهاند. چنین روشی از سوی معصومین علیهم السلام آنقدر واضح بود که همگان بارها به آن اقرار کرده اند. خلیفه دوم «عُمَر» یکی از کسانی است که در بسیاری از مسائل قضایی، علمی و نظامی از امیرمؤمنان علی علیه السلام کمک میگرفت و به این امر اقرار داشت و میگفت:
«پناه می برم به خدا از مشکلی که علی علیه السلام برای حلش حضور نیابد.»18
پیشوایان معصوم علیهم السلام برای کمک به مردم و افراد نیازمند جامعه خود را در شدت و سختی قرار می دادند تا دیگران در آسایش باشند.
حضرت علی علیه السلام در کارهای حکومتی و مدیریت نیز روحیه خدمت را سرلوحه برنامههای خویش میدانست و به کارگزارانش نیز همواره سفارش مینمود از حال رعیت غافل نباشند. نامه آن حضرت به مالک اشتر نخعی رحمه الله نمونهای از این روحیه والا در امام است. این عهدنامه، پیامی ارزنده است با مضامینی بسیار عمیق برای همه کسانی که در مقام مدیریت و فرماندهی قرار دارند. به گفته ایشان در این نامه، دوری گزیدن و پنهان شدن زمامدار و مدیر از مردم و زیردستان، وی را از واقعیت کارها دور نگه می دارد؛ زیرا او خود، انسان است و بدون رابطه مستقیم با مردم و کارکنان از اصل مطالب آگاه نمیشود. به ویژه این که واقعیت ها به خودی خود واضح و آشکار نیست و گاهی تلاش میشود برخی کارها از چشم مدیر پنهان بماند:
فَلَا تُطَوِّلَنَّ احْتِجَابَک عَنْ رَعِیتِک فَإِنَّ احْتِجَابَ الْوُلَاةِ عَنِ الرَّعِیةِ شُعْبَةٌ مِنَ الضِّیقِ وَ قِلَّةُ عِلْمٍ بِالْأُمُوروَ الِاحْتِجَابُ مِنْهُمْ یقْطَعُ عَنْهُمْ عِلْمَ مَا احْتَجَبُوا دُونَهُ فَیصْغُرُ عِنْدَهُمُ الْکبِیرُ وَ یعْظُمُ الصَّغِیرُ وَ یقْبُحُ الْحَسَنُ وَ یحْسُنُ الْقَبِیحُ وَ یشَابُ الْحَقُّ بِالْبَاطِلِ وَ إِنَّمَا الْوَالِی بَشَرٌ لَا یعْرِفُ مَا تَوَارَى عَنْهُ النَّاسُ بِهِ مِنَ الْأُمُورِ وَ لَیسَتْ عَلَى الْحَقِّ سِمَاتٌ تُعْرَفُ بِهَا ضُرُوبُ الصِّدْقِ مِن الْکذِب وَ إِنَّمَا أَنْتَ أَحَدُ رَجُلَینِ إِمَّا امْرُؤٌ سَخَتْ نَفْسُک بِالْبَذْلِ فِی الْحَقِّ فَفِیمَ احْتِجَابُک مِنْ وَاجِبِ حَقٍّ تُعْطِیهِ أَوْ فِعْلٍ کرِیمٍ تُسْدِیهِ أَوْ مُبْتَلًى بِالْمَنْعِ فَمَا أَسْرَعَ کفَّ النَّاسِ عَنْ مَسْأَلَتِک إِذَا أَیسُوا مِنْ بَذْلِک مَعَ أَنَّ أَکثَرَ حَاجَاتِ النَّاسِ إِلَیک [مَا[ مِمَّا لَا مَئُونَةَ فِیهِ عَلَیک مِنْ شَکاةِ مَظْلِمَةٍ أَوْ طَلَبِ إِنْصَافٍ فِی مُعَامَلَةٍ19
پس از این دستورها مبادا خویشتن را زیاده از رعیت پنهان کنی؛ زیرا رو نشان ندادن حکمرانان به رعیت، قسمتی از تنگی (نامهربانی) و کم دانشی و آگاه نبودن به کارها است (چون حکمرانان با نشست و برخاست و سخن گفتن با مردم از احوال مملکت و رعیت آگاه میگردند، ولی اگر تنها بنشینند به بسیاری از اسرار و رموز کارها پی نمیبرند) و رو نشان ندادن حکمرانان به رعیت اطلاع بر آنچه (احوال و اوضاع مملکت و رعیت) را که از آن پنهان بودهاند از ایشان پوشیده میسازد؛ پس (در این صورت گاهی) نزد حکمرانان کار بزرگ خرد و کار خرد بزرگ و نیکوئی زشتی و زشتی نیکویی و حق و درستی به باطل و نادرستی آمیخته گردد و والی و حکمران، بشر است که به کارهای مردم که از او پنهان میدارند آگاهی ندارد و حق را هم نشانههایی نیست که با آنها انواع راستی از دروغی شناخته شود و تو یکی از دو مرد خواهی بود: یا مردی که در بخشیدن حق و درستی سخی و دستبازی، پس سبب رو نشان ندادنت از حقی واجب که عطا کنی یا کار نیکویی که به جا آوری چیست یا مردی هستی سخت و بیبخشش، پس (باز هم چرا رو نشان ندهی؛ زیرا) زود باشد که مردم از درخواست از تو دست بدارند چون از بذل و بخشش تو نومید گردند با اینکه بیشتر خواهشهای مردم از تو چیزی است که برایت مایه و زحمتی ندارد از قبیل شکایت کردن از ستمی (که به ایشان رسیده و دفع از آن را از تو بخواهند) یا درخواست انصاف و داد در معامله و رفتاری.
امیر مؤمنان علی علیه السلام در همیننامه سفارش میکنند که حتی از امور جزئی و کوچک غفلت نورز:
فَلَا تَدَعْ تَفَقُّدَ لَطِیفِ أُمُورِهِمْ اتِّکالًا عَلَى جَسِیمِهَا فَإِنَّ لِلْیسِیرِ مِنْ لُطْفِک مَوْضِعاً ینْتَفِعُونَ بِهِ وَ لِلْجَسِیمِ مَوْقِعاً لَا یسْتَغْنُونَ عَنْه
هرگز به اعتبار توجه به کارهای مهم آنان از رسیدگی به کارهای جزیی ایشان غفلت مکن؛ زیرا همین الطاف جزئی جایگاه خاص خود را دارد که از آن بهره می برند و کارهای بزرگ نیز موقعیتی دارند که خود را از آن بی نیاز نمیدانند.
امام سجاد علیه السلام نیز هنگام قتل و غارت مدینه توسط نیروهای یزید لعنة الله، چهارصد خانواده را همراه افراد تحت مورد حمایت خویش قرار داد و این حمایت تا لشکر غارتگر یزید لعنة الله آن شهر را ترک کردند، ادامه داشت.20
بسیار کم اتفاق می افتاد که نیازمندی، در خانه معصومین علیهم السلام را بزند و مأیوس برگردد. آن برگزیدگان الهی، دوستان و پیروان خویش را نیز به این امر حیاتی، تشویق و ترغیب مینمودند.
مدیران موفق کسانی هستند که با تأسی به سیره بزرگان، خود را وسیلهای برای آسایش زیردستان و خدمتگزاری برای ایشان بدانند.
امام خمینی رحمه الله در وصیتنامه خویش ضمن توصیهای به مدیران آینده فرمودند:
«امروز شما با تعهد به اسلام و با تعهد به احکام اسلام و با تعهد به جمهوری اسلامی در خدمت بندگان خدا و مستضعفین باشید و بیشتر از همه، طبقات ضعیف را ملاحظه کنید و این یک عبادت بزرگ است برای شما و من امیدوارم که شما به این عبادت موفق باشید.»21
ایشان در ادامه وصیتنامه میفرمایند:
«خود را وقف در خدمت به اسلام و جمهوری اسلامی و محرومان و مستضعفان بنمایند.»22
به همان نسبت که کوشش برای حل مشکلات مردم، ضرورى، مورد رضاى خدا و برگرفته از سخن و سیره اولیاى الهى است، بى اعتنایی و عدم دستگیری از مستمندان، نکوهیده و محکوم است؛ حتى گاهى بى اعتنایی بحدّى مىرسد که شخص را از زمره مسلمانان و از مرز اسلام خارج مىسازد؛ خواه این بى اعتنایی در امور اجتماعى، سیاسى و نظامى صورت پذیرد یا در کارهاى اقتصادى، فرهنگى و مانند آن.
رهبر عظیم الشأن اسلام، حضرت محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم، در ترسیمی کلى از شخص بى اعتنا مىفرمایند:
مَنْ سَمِعَ رَجُلًا ینَادِی یا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یجِبْهُ فَلَیسَ بِمُسْلِمٍ23
هر کس بشنود مردی (شخصی)، مسلمانان را به فریاد می طلبد ولی به فریادش نرسد، مسلمان نیست.
صادق آل محمد علیهم السلام سرباز زدن از این فضیلت را خیانت به خدا و رسولش و مؤمنان می دانند و میفرمایند:
أَیمَا رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا اسْتَعَانَ بِهِ رَجُلٌ مِنْ إِخْوَانِهِ فِی حَاجَةٍ فَلَمْ یبَالِغْ فِیهَا بِکلِّ جُهْدِهِ فَقَدْ خَانَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْمُؤْمِنِین24
اگر کسی از اصحاب ما از برادر دینی او در کاری کمک خواست و از جهت برآوردن حاجتش با تمام تلاش اقدام نکرد، هر آینه به خدا و رسول خدا و مؤمنان خیانت کرده است.
از این روایت ها چنین بر میآید که هر مؤمنی موظف است در جهت رفع مشکلات برادر دینی خود با تمام توان تلاش کند. در جای دیگر امام صادق علیه السلام میفرمایند:
أَیمَا رَجُلٍ مِنْ شِیعَتِنَا أَتَاهُ رَجُلٌ مِنْ إِخْوَانِنَا فَاسْتَعَانَ بِهِ فِی حَاجَةٍ فَلَمْ یعِنْهُ وَ هُوَ یقْدِرُ ابْتَلَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِأَنْ یقْضِی حَوَائِجَ عَدُوٍّ مِنْ أَعْدَائِنَا یعَذِّبُهُ اللَّهُ عَلَیهِ یوْمَ الْقِیامَة25
اگر کسی از برادران ما نزد شخصی از شیعیان ما آمد و از او در کاری یاری خواست ولی او کمک نکرد در حالی که می توانست کمک کند، خداوند او را با براوردن حاجت دشمنی از دشمنان ما مبتلا خواهد ساخت تا در قیامت به خاطر این عمل عذاب شود.
در رفع مشکلات مردم نکاتی هست که باید حتما رعایت شود. یکی از این نکات حفظ آبروی مردم، هنگام مشکل گشایی است.
نکته دیگر، که درباره مشکلگشایی باید رعایت گردد، این است که کمک برای حل مشکلات مردم باید بدون منت باشد. در غیر این صورت ارزشی ندارد. خداوند در قرآن مجید در این باره میفرماید:
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى26
ای کسانی که ایمان آوردهاید! بخششهای خود را با منت و آزار، باطل نسازید.
شرط پذیرش هر عملی از جمله خدمت به مردم، اخلاص است و مؤمن باید به انگیزه جلب رضایت الهی خدمتگزار عیالاللّه باشد و هرچه ناخالصی در عمل بیشتر باشد، درجه مطلوبیت آن هم پایینتر خواهد آمد.
چه بسا عملی که انجام دادن آن با خلوص است، ولی عامل به آن بعد از عمل، آن را به ریا و ناخالصی آلوده، و از درجه مقبولیت الهی ساقط میکند؛ بنابراین مدیران و مسئولان سازمانها و گروهها باید به این نکات مهم توجه داشته باشند و برای حل مشکلات کارکنان کوشش کنند.
البته خدمتگزاری نیز مانند هر رفتار اجتماعی دیگر مرزی دارد و طبعا باید به انسانهایی خدمت کرد که اهلیت خدمت را دارند، نه اینکه با ارائه خدمت در مسیر غیر الهی مستحکمتر شوند. برای همین، اهل بیت علیهم السلام هرگاه ارائه خدمت به منحرفان، عامل جذب و تألیف قلوب و هدایت آنان میشد از هیچ نوع خدمت و حتی گذشت از توهینها و... دریغ نداشتند و در کنار آن، هرگاه که تشخیص میدادند خدمت رسانی به شخصی منحرف، موجب تقویت و یا رسمیت وی میشود از آن پرهیز میکردند.
نمونهای از رفتار امام جواد علیه السلام بیانگر این موضوع است. علی بن مهزیار رحمه الله میگوید به امام جواد علیه السلام نوشتم فدایت شوم! پشت سر کسی که قائل به جسمانیت خداست، نماز بخوانم؟ فرمود:
لَا تُصَلُّوا خَلْفَهُمْ وَ لَا تُعْطُوهُمْ مِنَ الزَّکاةِ وَ ابْرَءُوا مِنْهُمْ بَرِئَ اللَّهُ مِنْهُم27
پشت سرشان نماز نخوانید و چیزی از زکات به آنها ندهید و از آنان بیزاری بجویید که خدا از آنان بیزار است.
.jpg)
3. پر تحرکی و سرزنده بودن
پرتحرکی و سرزنده بودن ویژگی است که پست و مقام و سن و جنس نمیشناسد. این نعمت الهی میتواند به زندگی انسانها انگیزه و زیبایی ببخشد و تحمل مشکلات را امکانپذیر سازد.به تعبیر زیبای امام صادق علیه السلام نشاط و سرزندگی یکی از هفتادوپنج سرباز عقل است و در نقطه مقابل، کسل بودن و تنبلی است که از سربازان جهل است.28
حفظ روحیه شاد و سرزنده بر فعالیتهای روزمره و شغل افراد تأثیر مهمی دارد. کاملاً روشن است که افراد با انرژی و شاد، نسبت به افراد خمود، توانایی بیشتری برای ارائه کار مناسب دارند. این اهمیت در سخن رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در دعایی از آن حضرت آشکار است:
اُمنُن عَلَینا بِالنَّشاطِ وَ اَعِذنا مِنَ الفَشَلِ وَ الکَسَلِ29
()پروردگارا!) با نشاط بر ما منت بگذار و ما را از ضعف و سستی دور دار.
اگر کسی گرفتار صفت منفی و ویژگی مذموم تنبلی شد از همه کارهای خیر و رو به رشد باز میماند. انسان تنبل از روی اراده سست و بیحوصلگی خویش به ذلّت هر گناه سهلالوصولی تن میدهد. این انسان ناشکیب در مسیر پیشرفت حق و حقیقت، آسیبپذیر، و کمکم به سپاه باطل و به قول امام صادق علیه السلامبه سپاه جهل و نادانی ملحق میگردد. از این روست که امام کاظم علیه السلام کسالت و بیحوصلگی را بیبهرگی از حظّ دنیا و آخرت میدانند:
إیَّاکَ وَ الْکَسَلَ وَ الضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا یَمْنَعَانِکَ مِنْ حَظِّکَ مِنَ الدُّنْیَا وَ الاْخِرَةِ30
از تنبلی و بیحوصلگی بپرهیز؛ زیرا که این دو ویژگی تو را از بهره دنیا و آخرت باز میدارد.
مقام معظم رهبری مدظله العالی نیز در این باره میفرمایند:
«در اسلام زندگی بدون مبارزه، زندگی راکد، زندگی ساکن، زندگی بی تحرک و زندگی بیجوشش، که اراده و عزم انسانی در آن نباشد، زندگی مطلوبی نیست و انسان را به آرمانهای انسانی و اسلامی نمی رساند.
...یکی از بدترین دشمنهای انسان که از درون خود او سر منشأ میگیرد، تنبلی و بیکارگی و تن به کار ندادن و دل به کار ندادن است، باید با این دشمن مبارزه کرد، اگر با این دشمن مبارزه کردید و توانستید بر او فائق بیایید، آن گاه اگر دشمن خارجی هم به کشور شما حمله کرد می توانید بر او نیز فایق بیایید.
...اگر انسان بر تنبلی خود غلبه پیدا نکند و تنبلی بر انسان حاکم بشود در هر میدانی که وظیفه او را فرا بخواند، انسان در آن میدان حاضر نخواهد شد.
پس اولین دشمن، تنبلی و راحت طلبی انسان است، آن کسی که تن به درس، تن به کار، تن به عبادت، تن به وظایف گوناگون خانوادگی و اجتماعی نمیدهد و تسلیم تنبلی میشود، نمیتواند ادعا کند که اگر دشمن او را از بیرون تهدید کند، خواهد توانست بر آن دشمن پیروز شود.»31
مدیران کارامد، برای بهرهوری سازمان خویش نیازمند نشاط و سرزندگی هستند. این افراد باید علاوه بر تقویت این روحیه در خود به ترویج آن در میان گروه و کارکنان نیز کمک کنند. گروهی که برگرفته از افراد بیانگیزه باشد، کارایی چشمگیری نخواهد داشت؛ حتی وجود یک فرد افسرده میتواند بر روان دیگر افراد تأثیر منفی بگذارد.
به قول مخلص هندوستانی:
افسرده دل افسرده کند انجمنی را!
کسالت و تنبلى، نوعى بیمارى است که همچون خوره، دین و دنیاى انسان را نابود مىسازد. از این رو اسلام آن را نکوهش می کند و پیروان خود را از دچار شدن به آن برحذر مىدارد.
امام باقر علیه السلام فرمودهاند:
الْکسَلُ یضُرُّ بِالدّینِ وَالدُّنْیا32
تنبلى به دین و دنیاى انسان، ضرر مىزند.
درجاى دیگر مىفرمایند:
انّى لَأُبغِضُ الرَّجُلَ یکونُ کسْلاناً عَنْ امْرِ دُنْیاهُ وَمَنْ کسَلَ عَنْ امْرِ دُنْیاهُ فَهُوَ عَنْ امْرِ آخِرَتِهِ اکسَلُ33
من از مردى که در کار دنیایش تنبلى کند، خوشم نمىآید. کسى کهدر امر دنیایش کاهلی کند در امر آخرتش کاهلتر خواهد بود.
حضرت علی علیه السلام ریشه تنبلی را سستی معرفی می کند:
مِنَ التَّوَانِی یَتَوَلَّدُ الْکَسَلُ34
از کوتاهی و سستی است که تنبلی زاییده میشود.
ایشان در استفاده از افراد تنبل و کسل هشدار می دهند و میفرمایند:
لاتَتَّکلْ فِی أُمُورِک عَلَى کسْلَانَ35
در کارهاى خود بر آدم تنبل تکیه مکن.
برای پیشگیری از کسالت و تنبلی در خود و دیگران باید ریشههای سستی و رخوت را خشکاند. ایجاد نشاط و سرزندگی در ابعاد جسمی و روانی قابل تعریف است. معمولاٌ در بعد جسمی نشاط از طریق تحرّک و ورزش و حفظ سلامت به دست می آید و در بعد روانی نیز حفظ سلامت با پرداختن به افکار مثبت و استفاده از سخنان حکیمانه امکانپذیر است. امام علی علیه السلام درباره نشاط قلبی و استفاده از حکمت میفرمایند:
إِنّ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَما تَمَلُّ الْأَبْدانُ فَابْتَغُوا لَها طَرائِفَ الْحِکْمَةِ36
این دل ها به ستوه آمده خسته میشوند؛ چنانکه بدنها و تنها به ستوه آمده خسته میشوند؛ پس برای (رفع خستگی) آن دلها حکمتها و دانشهای تازه و شگفتآور را بطلبید.
طبق این حدیث گرانقدر، آموختن حقایق و معارف تازه و تأمّل در آنها باعث شادی و سرور می شود و کدورت و ملالت را زایل میکند. امروزه یکی از ابعاد توانمندسازی افراد در سازمانها کمک به رشد آنها از طریق آموزش مهارتهای زندگی است. این رشد میتواند از طریق افزایش دانش، بهبود نگرش و ایجاد رفتارهایی باشد که به شادمانی، موفقیت و سرزندگی منجر گردد.
این احساس موفقیت و سرزندگی بر روابط بین فردی، اجرای مسئولیتها، تصمیمگیریها و حل تعارضها تأثیر بسیار مثبتی میگذارد. در سازمانها میتوان با برگزاری برنامههای آموزشی گوناگون، سطح دانش و آگاهی مدیران و کارکنان را بالابرد و به سرزندگی و امیدواری آنان کمک نمود. در روایت دیگری آمده است فردی نزد امام صادق علیه السلامآمد و موعظه خواست، امام فرمودند:
إِنْ کانَ الثَّوَابُ مِنَ اللَّهِ فَالْکسَلُ لِمَا ذَا37
اگر ثواب از سوی خداست(که هست) دیگر خستگی و بیحالی برای چه؟
مؤمنان با نشاط، تربیت یافته این مکتب آسمانی هستند. این موعظه ارزشمند، امید به ثواب و پاداش الهی در کارها را راهی برای کسب نشاط و انگیزه معرفی میکند و امید به رحمت الهی همان نیروی محرک پرقدرتی است که تمام سختیها را در نظر انسان آسان میسازد.
.jpg)
4. جدیت برای تحقق اهداف و مأموریتهای محول
جدیت در ادبیات فارسی به معنای کوشش، پشتکار داشتن و سعی کردن است.اگر مدیر دارای دانش و مهارت کافی باشد ولی در کار خود جدیت و پشتکار نداشته باشد، کاری از پیش نخواهد برد.
برای رسیدن به اهداف و تحقق بخشیدن به مأموریتهای سازمانی به پیگیری، تلاش پیوسته و کوشش نیاز است.
تلاش و سختکوشی تنها راه احقاق حقوق است و جز در سایه عمل نمیتوان به مقاصد متعالی دست یافت؛ همان گونه که اهمیت این موضوع در کلام نورانی امام علی علیه السلام نیز مشاهده میشود:
لَا یدْرَک الْحَقُّ إِلَّا بِالْجِدِّ38
جز به جِد و سختکوشى نمىتوان به حق رسید.
در کلام ائمه معصومین علیهم السلام سعی و کوشش، وظیفه آدمی برشمرده شده است و همگان را به تلاش در راه رسیدن به مطلوب موظف دانسته، و این تلاش را دارای ارزش والا برشمردهاند؛ چه به هدف و مقصود برسد، چه نرسد؛ چرا که انسان به وظیفه موظف است؛ هرچند این تلاش ثمری در پی نداشته باشد.
مولای متقیان، امام علی علیه السلام میفرمایند:
عَلَیک بِالْجِدِّ وَ إِنْ لَمْ یسَاعِدِ الْجَ39
بر توست جدّ و هر چند بخت، تو را یارى نکند.
یقیناً هیچ سعی و کوششی بینتیجه نمیماند و هر راهرویی در نهایت به مقصد خواهد رسید؛ آنچنان که آن حضرت علیه السلام میفرمایند:
مَنْ بَذَلَ جُهْدَ طَاقَتِهِ بَلَغَ کنْهَ إِرَادَتِهِ40
هر که توان خود را برای رسیدن به هدف به کار گیرد به تمام خواستههایش خواهد رسید.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام در خطبه هَمّام وقتی صفات متّقین را برمیشمارد، پشتکار و جدیت ایشان را چنین بیان مىفرمایند:
لَا یرْضَوْنَ مِنْ أَعْمَالِهِمُ الْقَلِیلَ وَ لَا یسْتَکثِرُونَ الْکثِیرَ41
(متّقین چنین هستند) که از کردار اندکشان خشنود نمیشوند و بسیار را بسیار نمیدانند.
این ویژگی در تمامی انبیا و اوصیای الهی علیهم السلام و انسانهای بزرگ و موفق بوده است. حضرت نوح علیه السلام با استقامت فوقالعادهای که زاییده ایمان بود با جدیت فراوان به کار خود ادامه میداد و بیاعتنا به گفتههای بیاساس کوردلانِ از خود راضی که او را مسخره میکردند به سرعت پیشروی، و روز به روز اسکلت کشتی خود را آمادهتر و مهیاتر می کرد؛ فقط گاهی سر بلند میکرد و این جمله کوتاه و پر معنی را به آنها میگفت «اگر امروز شما ما را مسخره میکنید ما هم همینگونه در آینده نزدیک شما را مسخره خواهیم کرد!»42
کسی که مدیریت سازمانی را بر عهده میگیرد، دانش و علم خود را در پرتو جدیت و کوشش میتواند اجرا کند.
دو وظیفه اصلی مدیریتی برای مدیر تعریف شده که یکی هدایت و رهبری است و دیگری نظارت و کنترل.
هدایت با محبت و آرامش و تفاهم همراه است در صورتی که نظارت وکنترل بر ذائقه کارکنان تنبل و جاهل خوشایند نیست؛ لذا مدیر موفق باید از یک سو با ایجاد عشق و علاقه و تفاهم، وظیفه هدایت را بر عهده بگیرد و موازی آن بر کارها با دقت و جدیت، کنترل و نظارت داشته باشد. جدیت و پشتکار داشتن در کار نتیجهاش رسیدن به خواستنیهاست. هر چه که برای بدست آوردنش تلاش کنی بدست آورده خواهد شد.
جدیت در کار مدیر به صمیمیت او با کارکنان خللی وارد نمیسازد. مدیر خوب در عین اینکه با کارکنان خود رابطه ای صمیمی دارد باید طوری برخورد کند که اجازه سوء استفاده به کسی ندهد. از این مطالب به خوبی فهمیده میشود که جدیت و پشتکار لازمه کار مدیر موفق و تواناست. نه تنها مدیران بلکه لازمه کار هر فردی در اصلاح کارها خود است؛ دنیوی باشد یا اخروی.
موضوع پشتکار و جدیت همهگیر است و شامل همه افراد در همه کارها میشود. تأکید آن برای مدیران و مسئولان به دلیل حساسیت کار آنان است. شایان ذکر است که تلاش و پشتکار هر مدیر و مسئول به تنهایی کاری از پیش نخواهد برد؛ چه بسا اگر کارکنان سازمانی علاوه بر داشتن مدیری کوشا و تلاشگر از خود همتی به خرج ندهند، باعث ناکام ماندن و مرگ سازمان بشوند؛ شبیه عملی که اصحاب حضرت علی علیه السلام در تاریخ انجام دادند!
حضرت علیه السلام در خطبه بیست و هفتم نهج البلاغه از بیغیرتی، تفرقه و اختلاف اصحاب خود سخن میگوید و بعد از آن جدیت و پشتکار خود را به آنان گوشزد مینماید و در جواب آنان که گفته بودند پسر ابیطالب مرد دلیری است ولیکن علم جنگ کردن ندارد، فرمودند:
وَ هَلْ أَحَدٌ مَنْهُمْ أَشَدُّ لَها مِراساً وَ أَقْدَمُ فِیها مَقاماً مِنِّى
آیا هیچ یک از آنان ممارست و جدیت مرا در جنگ داشته و پیش قدمی و ایستادگی او بیشتر از من بوده است؟
حضرت علی علیه السلام در ادامه میفرمایند: هنوز به سن بیست سالگی نرسیده بودم که آماده جنگ شدم و اکنون زیاده از شصت سال از عمرم میگذرد که همیشه رای و تدبیر من در جنگها صائب بوده است ولیکن کسی که فرمانش را نمیبرند و پیروی از احکامش نمی کنند، رأی و تدبیری ندارد.
همان طور که بیان شد و با توجه به سخنان گهربار حضرت علیه السلام ذکر این نکته حائز اهمیت است که علاوه بر جدیت و پشتکار مدیر و مسئول در هر سازمان، کارکنان و اعضای آن سازمان نیز باید متقابلا پشتکار، کوشش و جدیت داشته باشند و با اتحاد همدیگر، اهداف سازمان و مأموریتهای مربوط به خودشان را به سرانجام رسانند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی مدظله العالی میفرمایند:
«تلاش مجاهدتآمیز و تلاش سخت یعنی به کارگیری عقل، علم، تخصص و تجربه و به کار بردن همه ظرفیت دستگاه تحت مدیریت برای رسیدن به آرمانهای نظام اسلامی، رفتار دینی است. اگر یک مسئول خیلی هم مقدس مآب باشد، اما از ظرفیت خود برای کار و تلاش استفاده نکند، رفتار دینی او ناقص است؛ اگر از فرصتها استفاده نکند و عقل و تدبیر و هوش و علم و تخصص و تجربه را به کار نگیرد، رفتار دینیاش ناقص است.»43
فرمانده معظم کل قوا فرمودند:
«از رأس نیرو... تا عناصر مختلف از فرماندهیها و مدیریتها در هر نقطهای که هستند، باید نسبت به کار خودشان، احساس وظیفه عمیق کنند.»44
مقام معظم رهبری مدظله العالی میفرمایند:
«هر کدامتان در هر جا که هستید، آن جا را سنگر حق و حقیقت و ارزشهای معنوی بدانید، کار و تلاش کنید و یک لحظه را هدر ندهید، استحکام سازمانی بخش مربوطه و کل ارتش، کارهای آموزشی- که بسیار مهم است- کارهای سازندگی، نوآوری و مثل همین کارهایی را که دارید میکنید، جدیتر بگیرید.»45
پینوشتها:
1. صحیفة نور، ج10، ص126.
2. وصیت نامه سیاسی الهی امام، ج7، ص72.
3. نقطه عطف؛ نامه امام خمینى به احمدآقا خمینى، ص 16.
4. مستدرک الوسائل، ج 8، ص 353.
5. تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص382.
6. بحارالانوار ج67، ص191 .
7. الکافى، ج2، ص255.
8. الکافى، ج2، ص253.
9. سوره مبارکه مائده، آیه 54.
10. مستدرک الوسائل، ج 2، ص 409.
11. تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص482.
12. بحارالانوار، ج74، ص 365.
13. بحارالانوار ج71، ص334.
14. الکافی، ج2، ص197.
15. بحارالانوار، ج71، ص 321.
16. بحارالانوار، ج71، ص319.
17. الکافی، ج2، ص 200.
18. مناقب الامام علی بن ابیطالب، ج2، ص31.
19. نهج البلاغه، نامه 53.
20. منتهیالامال، جزء 2، ص 8.
21. صحیفه امام، ج16، ص332.
22. صحیفه امام، ج21، ص423.
23. الکافی، ج 2، ص 164.
24. بحارالانوار، ج72، ص175.
25. بحارالانوار، ج72، ص175.
26. سوره مبارکه بقره، آیه 264.
27. بحارالانوار، ج3، ص292.
28. تحریر المواعظ العددیة، ص669.
29. بحارالانوار، ج 92، ص 364.
30. الحیاة، ج4، ص438
31. بیانات ایشان در جمع جوانان استان گیلان، 26/8/1382.
32. تحف العقول، ص 219.
33. فروع کافى، ج 5، ص 85.
34. تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص463.
35. الحیاة ، ج1، ص537.
36. نهج البلاغه، حکمت188.
37. امالی الصدوق، ص7.
38. نهج البلاغه، خطبه 29.
39. تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص 443.
40. تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص444.
41. نهج البلاغه، خطبه184.
42. سوره مبارکه هود، آیه38: «وَ یصْنَعُ الْفُلْکَ وَ کُلَّما مَرَّ عَلَیهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْکُمْ کَما تَسْخَرُونَ»
43. بیانات در صحن جامع رضوی مشهد مقدس، 1/2/1383.
44. بیانات در دیدار با کارکنان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی روز نیروی هوایی، 18/11/1375.
45. روزنامه جمهوری اسلامی، 6/7/1374.
منبع: مدیران و فرماندهان شایسته، جلد سوم: ویژگیهای رفتاری، سید احمد سجادی، ناشر: نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، بازرسی کل، دفتر تحقیقات کاربردی، تهران، 1390، صص 308-284.