
سلامت دین و وظایف مسلمانی از جمله موضوعات بنیادین در آموزه های اهل بیت(علیهم السلام) است که در روایات شیعه به طور گسترده مورد توجه قرار گرفته است. در این متون نورانی، هم اصل «سلامت دین» به عنوان هدفی والا معرفی شده و هم راه های تحقق آن از طریق عمل به وظایف مسلمان مورد تأکید قرار گرفته است. روایات، سلامت دین را در گرو سلامت عقیده، عمل، نیت، ولایت، تقوا، عبادت و اخلاق می دانند.
سلامت دین نعمتی است که انسان باید در حفظ آن بکوشد. اگر بگوییم: «الدِّینُ هُوَ الْحَیَاةُ وَ لَا دِینَ لِمَنْ لَا حَیَاةَ لَهُ؛ دین همان زندگی است، و کسی که دین ندارد، زندگی ندارد.» گزافه نگفتیم. تاکید بر حفظ و سلامت یعنی اینکه؛ دین فقط مجموعه ای از دستورات عبادی بدون اثر و عمل نیست بلکه جان و حیات انسان است. از همین رو، حفظ سلامت دین، همان حفظ سلامت حیات واقعی انسان است. پیوند با خدا و تقرب به او، محور سلامت دین است. این سلامت، نه تنها با ترک گناه و انجام عبادت حاصل می شود، بلکه در گرو پاکی نیت، صدق عمل و پیروی از امام حق نیز هست.
یکی از وظایف اساسی ما برای سلامت دین، رعایت تقواست. امام رضا علیه السلام می فرمایند: «لا دِینَ لِمَن لا وَرَعَ لَهُ...»؛ کسى که پارسایى ندارد، دین ندارد.(کمال الدین، 371/5) ورع یعنی پرهیز از آنچه حتی شبهه حرام دارد. این سطح از احتیاط، باعث سلامت دین میشود و ایمان را از آسیب حفظ میکند. اینگونه احادیث که تاکید بر داشتن یا نداشتن یک صفت و انجام دادن و ندادن یک عمل است برای حفظ دین به طور متواتر از اهل بیت علیهم السلام به ما رسیده است. این حفظ و حراست دین ضرورت دارد برای شکل دادن به انسانی که بناست کارهای بزرگی انجام دهد و وظایفی که بر عهده دارد را عمل کند.
هر عملی که انسان انجام میدهد دارای سه شرط مهم است: شرط صحّت، شرط قبولی، و شرط کمال. شرط صحّت یعنی بدون آن، عمل از نظر شرعی و فقهی باطل است؛ مانند وضو یا رو به قبله بودن در نماز. اگر این شروط نباشند، نماز اساساً باطل خواهد بود.
شرط قبولی آن است که اگرچه عمل از نظر فقهی صحیح است، اما ممکن است در پیشگاه خداوند پذیرفته نشود. مثلاً نماز بدون ولایت اهل بیت علیهم السلام ممکن است صحیح باشد، ولی مورد قبول خداوند واقع نشود. شرط کمال به این معناست که عمل صحیح و پذیرفته است، اما به صورت ناقص؛ مثلاً نماز همسایه مسجد در خانه کامل نیست، اگرچه باطل نیست.
قبولی عمل تنها به ظاهر عمل وابسته نیست، بلکه به تقوا و اعتقاد صحیح نیز وابسته است. قرآن میفرماید: «إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقینَ» (مائده/۲۷): خداوند تنها از پرهیزکاران عمل را میپذیرد. روایتی درباره فردی است که چهار چیز را دزدید و سپس به فقیر داد و تصور کرد کار خوبی انجام داده است، چون ثواب صدقه را بر گناه دزدی برتری داد.
اما این کار از نظر امام مردود بود، چون اساس آن بی تقوایی بود. از طرفی دیگر، ولایت اهل بیت علیهم السلام نیز شرط مهم قبولی است: «بِمُوالاتِکُمْ تُقْبَلُ الطَّاعَهُ الْمُفْتَرَضَهُ». پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «مَنْ أَحَبَّ عَلِیّاً تَقَبَّلَ اللَّه مِنْهُ حَسَنَاتِه»؛ یعنی اگر کسی علی علیه السلام را دوست دارد، خداوند اعمال خوب او را میپذیرد.
محبت هم باید همراه عمل باشد. همان طور که در روابط انسانی نیز محبت زبانی بدون عمل بی معنا است، محبت به اهل بیت علیهم السلام نیز باید همراه با پیروی و عمل باشد. انسان نمیتواند بگوید امام رضا علیه السلام را دوست دارد، اما از زیارت او یا عمل به دستوراتش پرهیز کند. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: «لَا یَقِلُّ عَمَلٌ مَعَ التَّقْوَى»؛ عمل کم، اگر با تقوا باشد، پذیرفته است. ولی عمل زیاد بدون تقوا پذیرفته نیست.
قبولی عمل فقط به شروع خوب نیست؛ باید تا پایان حفظ شود. گاهی انسان عملی را با نیت خوب شروع میکند ولی در میانه راه گرفتار غرور میشود و یا در پایان با گناه آن را خراب میکند. مثلاً ممکن است کسی کاری را برای خدا آغاز کند، اما وسط راه بگوید: «اگر من نبودم، این کار انجام نمیشد! من فلانی را کمک کردم! من واسطه ازدواج او شدم!» و با این منّت گذاشتن، اجر خود را تباه سازد.
قرآن در دو جهت هشدار میدهد: عمل خوب میتواند بدیها را از بین ببرد: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات» (هود/۱۱۴) و به عکس، گناه نیز میتواند اعمال نیک گذشته را از بین ببرد: «حَبِطَتْ أَعْمالُهُم» در آیات متعدد قرآن آمده (آلعمران/۲۲، توبه/۶۹، کهف/۱۰۵ و...).
یک مثال این است که شاگردی که مکرراً بدرفتاری می کند، ولی یک بار جان فرزند استادش را نجات می دهد، این عمل خوب ممکن است همه بدی هایش را پاک کند. برعکس، شاگردی که همیشه مؤدب و فرمان بردار بوده، ولی یک بار مرتکب گناه بزرگی نسبت به خانواده استاد شود، ممکن است همه خوبی هایش را از بین ببرد.
اعمال انسان ها سه مرحله دارند: آغاز، میانه و پایان. ممکن است یک عمل: در آغازش برای خدا نباشد (ریا)؛ در میانه اش با غرور آلوده شود؛ در پایانش با گناه نابود گردد.
پیامبر اکرم فرمود: «ذکر «لا إله إلا الله» درختی در بهشت است، اما گاهی انسان با یک گناه آن را می سوزاند.» پس باید مراقب تمام مراحل عمل باشیم. بد زبانی نیز از عواملی است که سبب نابودی عمل میشود. امام صادق علیه السلام فرمود: «مَا عَمِلَ مَنْ لَمْ یَحْفَظْ لِسَانَه»؛ کسی که زبانش را کنترل نمی کند، عمل نکرده است؛ یعنی اعمالش بی اثر و بی قبولی اند. اگر کسی به هر کس هر چه می خواهد بگوید، با این زبان بد، عبادتش اثر ندارد.
اگر انسان بر گناهی اصرار داشته باشد، یعنی پشیمان نباشد و بارها آن را تکرار کند، این اصرار باعث عدم قبولی عمل میشود. نه تنها گناه از بین نمی رود، بلکه ممکن است اعمال نیک گذشته نیز نابود شود. در خصوص نماز نیز روایات می فرمایند که تنها بخشی از نماز که با حضور قلب خوانده میشود مورد قبول است. همان گونه که از میوه فقط قسمت سالمش را می خوریم، از نماز هم فقط بخشی که سالم و با توجه باشد پذیرفته میشود.
شرط دیگر قبولی عمل، ایمان به خداوند است. قرآن در سه آیه تکرار کرده است: «وَ هُوَ مُؤْمِنٌ» (طه/۱۱۲، انبیاء/۹۴، غافر/۴۰)؛ اگر کسی ایمان نداشته باشد، کار نیکش مزد دنیایی دارد، اما از نظر اخروی پذیرفته نیست. مثلاً کسی اختراعی می کند، به بشر خدمت می کند اما اگر این خدمت برای خدا نباشد، اجر اخروی ندارد. ممکن است نامش روی خیابانی گذاشته شود یا شهرت دنیایی پیدا کند، اما پاداش الهی در کار نیست.
در رشد و ارزش گذاری معنوی مرد و زن تفاوتی نیست. قرآن میفرماید: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى» (نحل/۹۷)؛ یعنی هر کس عمل صالحی انجام دهد، چه زن چه مرد، پاداش می گیرد. در برخی روایات آمده که زنان «ناقص العقل» هستند، اما منظور ضعف ذاتی در عقل نیست، بلکه ناظر به برخی تفاوت های طبیعی یا اجتماعی است. قرآن درباره «أُولُو الْأَلْباب» (صاحبان خرد) میفرماید که خدا دعای آنان را اجابت می کند، چه مرد باشند چه زن. پس زنان نیز میتوانند به بالاترین درجات عقل، فهم، و قرب الهی برسند.
شرط صحت برای مشروعیت عمل است. شرط قبولی وابسته به نیت، ایمان، تقوا و ولایت است. شرط کمال برای رساندن عمل به درجه بالاتر است و هر مرحله از عمل میتواند آن را مقبول یا مردود سازد. پس باید مراقب نیت، زبان، رفتار، و پایان اعمال خود باشیم تا آنچه انجام دادهایم در پیشگاه الهی پذیرفته شود. از دیگر وظایف مهم برای پاسداری از دین، ولایتپذیری است که خودش بحث مفصل و جداگانه ای می خواهد.
سلامت دین همچنین با تواضع، صدق و راستگویی، رعایت حقوق مردم و توجه به عبادات، سنجیده میشود. امام صادق علیه السلام فرمودند: «إِذَا رَأَیْتُمُ الرَّجُلَ کَثِیرَ الصَّلَاةِ وَ الصِّیَامِ، فَلَا تَغْتَرُّوا بِهِ حَتَّى تَنْظُرُوا کَیْفَ عَقْلُهُ، فَإِنَّ الْعَبْدَ یُؤْتَى مِنْ قِبَلِ عَقْلِهِ» (الکافی، ج1، ص11)؛ یعنی عبادت به تنهایی معیار سلامت دین نیست، بلکه عقل عملی، یعنی حسن خلق، قوه تصمیم گیری، دوراندیشی، و رعایت مصالح دین و جامعه، ملاک برتری است.
در سخنان معصومین علیهم السلام، مؤلفه های گوناگونی برای سلامت دین و دینداری حقیقی مطرح شده است. امام صادق علیه السلام در روایتی معیار دینداری را این گونه تبیین میکنند: «کُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ، لِیَرَوْا مِنْکُمُ الْوَرَعَ وَ الاجْتِهَادَ وَ الصَّلَاةَ وَ الْخَیْرَ، فَإِنَّ ذَلِکَ دَاعِیَةٌ»(الکافی، ج2، ص78). این یعنی وظیفه مسلمان، آن است که با رفتار و کردار خویش، دعوت کننده مردم به دین باشد، نه صرفاً با زبان. سلامت دین با رفتار صادقانه، مهربانی، امانت داری و حسن معاشرت جلوه می کند.
از دیگر ارکان سلامت دین، اجتناب از دنیا طلبی افراطی و توجه به آخرت است. امام على علیه السلام در وصف زهّاد فرمودند: آنان گروهى از مردم دنیا هستند، ولى اهل دنیا (دنیا دوست) نیستند. در این دنیا همچون کسانى هستند که از آن نیستند. بر اساس بینش و بصیرت کار مى کنند و در دنیا از آنچه مى ترسند (مرگ) پیشى مى گیرند، پیکرهایشان در میان اهل آخرت مى گردد (جز با اهل دین و آخرت نمى آمیزند) ، اهل دنیا را مى بینند که به مرگ بدن هایشان اهمیت مى دهند، در حالى که آنان مرگ دل هاى زنده را بیش از آن مُهم مى شمارند.»(بحار الأنوار، ج۷۰، ص۳۲۰) یعنی ریشه بسیاری از انحرافات دینی، در دل بستگی های مادی و غفلت از معاد است.
در منابع شیعه، حتی سلامتی جسم به شرط آنکه در خدمت دین باشد، مورد تمجید است. امام صادق علیهالسلام فرمودند: «المُؤمِنُ القَوِیُّ خَیرٌ وَأحبُّ إلى اللَّهِ مِنَ المُؤمِنِ الضَّعیفِ، وَفِی کُلٍّ خَیرٌ» (الکافی، ج5، ص87). یعنی مؤمنی که هم دینش سالم است و هم توان جسمی برای خدمت به دین دارد، از کسی که ضعیف است برتر است.
امام صادق علیهالسلام همچنین فرمودند: «لَا تَنْظُرُوا إِلَى طُولِ رُکُوعِ الرَّجُلِ وَ سُجُودِهِ، فَإِنَّ ذَلِکَ شَیْءٌ قَدِ اعْتَادَهُ، فَلَوْ تَرَکَهُ اسْتَوْحَشَ، وَلَکِنِ انْظُرُوا إِلَى صِدْقِ حَدِیثِهِ وَ أَدَاءِ أَمَانَتِهِ» (الکافی، ج2، ص105). معیار دینداری حقیقی در صداقت و امانتداری است، نه صرف انجام ظاهری عبادات.
در روایات، نشانه های دین داری نیز معرفی شده اند. امام باقر علیهالسلام فرمودند: «إِذَا رَأَیْتَ الرَّجُلَ یُؤَدِّی الْأَمَانَةَ وَ یَصْدُقُ الْحَدِیثَ وَ یَکُفُّ بَصَرَهُ وَ فَرْجَهُ وَ یَدَهُ، فَقَدْ کَمُلَ دِینُهُ» (الکافی، ج2، ص77). این حدیث نشان می دهد که سلامت دین در گرو اخلاق عملی است: راست گویی، حفظ نگاه، عفت، و کنترل خشم.
یکی از وظایف مهم برای حفظ سلامت دین، اصلاح نیت و مراقبت از ریاکاری است. امام علی علیه السلام فرمودند: «کَمْ مِنْ صَائِمٍ لَیْسَ لَهُ مِنْ صِیَامِهِ إِلَّا الْجُوعُ وَ الْعَطَشُ، وَ کَمْ مِنْ قَائِمٍ لَیْسَ لَهُ مِنْ قِیَامِهِ إِلَّا السَّهَرُ وَ الْعَنَاءُ، حَبَطَ عَمَلُهُ لِمَا رَأَى» (نهج البلاغه، حکمت145)؛ یعنی ریا، سلامت دین را از بین می برد و عبادت را بی اثر می سازد.
از جمله وظایف مسلمانی، امر به معروف و نهی از منکر است. امام باقر علیه السلام فرمودند: «إِنَّ الأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ سَبِیلُ الأَنْبِیَاءِ، وَ مَنْهَاجُ الصُّلَحَاءِ»(الکافی، ج5، ص56) این دو وظیفه، عامل زنده نگه داشتن دین در جامعه اند و ترک آنها سبب تضعیف دین میشود.
در مجموع، سلامت دین در آموزه های شیعه، تنها با عبادت فردی حاصل نمی شود، بلکه در گرو مجموعه ای از وظایف عملی، اخلاقی، اعتقادی و اجتماعی است که باید با معرفت، ولایت پذیری، تقوا، صدق، زهد، تواضع، و دعوت عملی همراه باشد. اگر این وظایف انجام نشود، دین در معرض آسیب قرار می گیرد. امام صادق علیه السلام فرمودند: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا کَانَ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ فَأَرَادَ اللَّهُ إِکْرَامَهُ عَجَّلَ لَهُ الْعُقُوبَةَ فِی الدُّنْیَا، وَ إِذَا کَانَ عَلَى مَعْصِیَةِ اللَّهِ فَأَرَادَ اللَّهُ بِهِ الْخِزْیَ أَجَّلَ لَهُ الْعُقُوبَةَ حَتَّى یُوَافِیَ بِهَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ» (الکافی، ج2، ص435) این حدیث هشدار می دهد که سلامت ظاهری، نباید انسان را مغرور کند، بلکه باید همواره در مراقبت از دین خود بکوشد.
بنابراین، سلامت دین یک مفهوم پویا و جامع در مکتب اهل بیت علیهم السلام است که با ایمان قلبی، عمل صالح، عقلانیت، ولایت پذیری، و رعایت تقوا حفظ میشود و هر مسلمانی باید همواره در مسیر مراقبت و رشد آن گام بردارد تا بتواند از آثار مسلمانی بهره مند شود و دیگر مخلوقات خداوند را بهره مند سازد.
وقتی در دستورات دینی از جمله آیات و روایات می بینیم که نشانه های مسلمانی را خیرخواهی و محبت به دیگران معرفی می کند می فهمیم خداوند از مسلمانان به ظهور رساندن آثار اسلام، افکار، اعمال و عبادتشان است و آن تحقق نمی یابد مگر با پاکسازی و مراقب لحظه ای مسلمانی و دینداری؛