
اما چرا باید با مردم با صداقت کامل رفتار کنیم؟ چرا دین تا این حد بر صداقت تأکید می ورزد؟ و جامعه ای که در آن راست گویی و راستی رواج داشته باشد، چه تفاوتی با جامعه ای دارد که دروغ و نفاق در آن غالب شده است؟ پاسخ این پرسش ها را باید در آموزه های وحیانی قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام و نیز در آثار عملی و اخلاقی صداقت جستجو کرد. یعنی هم علوم الهی و هم اثری که عمل به این علوم در وجود انسان ایجاد می شود باید مطالعه شود.
در مسیر زندگی فردی و اجتماعی، صداقت یکی از بنیادی ترین ارزش هایی است که اگر در گفتار و کردار انسان ها نهادینه شود، ضامن سلامت، اعتماد، رشد معنوی و پیشرفت جامعه خواهد بود. انسان صادق نه تنها در روابط فردی خود مورد احترام دیگران قرار می گیرد، بلکه در پیشگاه خداوند نیز جایگاهی بس بلند خواهد داشت. خداوند متعال در قرآن کریم و اهل بیت علیهم السلام در روایات، تأکید فراوانی بر صداقت در رفتار، گفتار و نیت داشته اند و آن را از نشانه های ایمان و تقوا شمرده اند. حال چرا ما باید با مردم با صداقت کامل رفتار کنیم و جامعه ای که صداقت در آن حاکم است چه ویژگی هایی دارد؟
صداقت، اعتماد و دوستی
نخست باید دانست که صداقت جلوه ای از حقیقت جویی و نشانه ای از سلامت قلب و طهارت باطن است. انسان صادق با زبان و عمل خود آنچه را در دل دارد آشکار می کند و دروغ، نفاق، دورویی، حیله گری و فریب کاری را کنار می گذارد. این رویکرد، پایه گذار روابطی شفاف، سالم و امن در جامعه می شود. انسان ها بهتر می توانند با یکدیگر ارتباط بگیرند و با آرامش بیشتری می توانند زندگی کنند. در جامعه ای که صداقت بیشتر است، اعتماد هم بیشتر است و این اعتماد بالا می تواند در رشد جامعه اثر بسزایی داشته باشد. اعتماد امنیت می آورد و امنیت رشد و شکوفایی؛ شهروندان جامعه ای که در آن صداقت در حد اعلا است از نظر جسمانی هم در سلامت بیشتری قرار دارد.به طور مثال وقتی کسی می خواهد از مواد مضر و بیمار کننده در غذا و تنقلات استفاده کند اگر انسان صادقی باشد می بیند اگر در این مورد از او سوال شود باید حقیقت را بگوید، پس چه لزومی دارد به سمت استفاده از این مواد برود. این موضوع در تمام رفتارها و زندگی انسان قابل استفاده است. اگر صداقت در جایی وجود داشته باشد، تقلب و بلدکاری به وجود نمی آید.
قرآن کریم صداقت را یکی از ویژگیهای بارز مؤمنان واقعی میداند و در آیهای میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَکُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، از خدا پروا کنید و با صادقان باشید. »(توبه/ ۱۱۹) خداوند در این آیه می گوید مؤمنان موظفاند در صف صادقان قرار گیرند و از مصاحبت و پیروی از دروغ گویان پرهیز کنند. در حقیقت، صداقت نه تنها نشانه ای از ایمان است، بلکه معیار سنجش ارزش انسان ها نیز محسوب میشود.
شک و تردید در همه جا
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم: «بر شما باد راستى؛ زیرا که راستى به بِرّ و نیکى رهنمون مى شود و بِرّ و نیکى به بهشت. آدمى پیوسته راست مى گوید و راستى مى جوید، تا آن که نزد خداوند از صدّیقان قلمداد مى شود.»(کنزالعمّال، 6861) پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم مردم را به راستگویی، پایبندی به آن، تلاش برای آن و تبیین ثمرات و پیامدهای نیک آن در دنیا و آخرت ترغیب می فرمودند. راستگویی پایه و اساس نیکی است که راه بهشت است. اگر کسی به راستگویی پایبند باشد، نزد خداوند متعال در زمره راستگویان ثبت خواهد شد اما راستی فقط نباید در سخن دیده شود و حتی نه فقط در عمل بلکه تمام وجود انسان باید غرق در صداقت باشد.از سوی دیگر، نبود صداقت، بنیان اعتماد را در جامعه سست می کند و روابط انسانی را درگیر شک، تردید و بی اعتمادی می سازد. جامعه ای که در آن دروغ، نیرنگ و فریب جای صداقت را بگیرد، محکوم به زوال اخلاقی، اجتماعی و حتی اقتصادی است. این آرامش اجتماعی تنها در پرتو صداقت افراد شکل می گیرد. کسانی که صادق هستند، نگاه بهتری به اطراف خود دارند و کسانی که اهل صداقت نیستند با دیگران هم نمی توانند، ارتباط درستی داشته باشند.
تنهایی و توهم دروغگویان
رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: «هر کس راستگوتر است سخن مردم را بیشتر باور مى کند و هر کس دروغگوتر است مردم را بیشتر دروغگو مى داند.»(نهجالفصاحه، ص272) آدم دروغگو در توهم توطئه گرفتار است و همه را دشمن خود می بیند و این خُلق باعث می شود، تنها و منزوی و رنجور باشد. علاوه بر این، قرآن صداقت را شرط قبولی اعمال و موجب تطهیر انسان از گناهان معرفی می کند: «لِیَجْزِیَ اللَّهُ الصَّادِقِینَ بِصِدْقِهِمْ»(احزاب/۲۴) تا خداوند، صادقان را به سبب صدقشان پاداش دهد و نیز در آیه ای دیگر آمده است: «هَذَا یَوْمُ یَنْفَعُ الصَّادِقِینَ صِدْقُهُمْ...»(مائده/۱۱۹)؛ امروز (روز قیامت) روزی است که صداقتِ راست گویان به کارشان میآید.اهل بیت علیهم السلام نیز صداقت را از مهم ترین صفات اخلاقی دانستهاند که اگر در انسان تقویت شود، دیگر فضائل نیز بر آن بنا میشود. امام صادق علیه السلام میفرمایند: «لاَ تَنْظُرُوا إِلَى طُولِ رُکُوعِ اَلرَّجُلِ وَ سُجُودِهِ فَإِنَّ ذَلِکَ شَیْءٌ اِعْتَادَهُ فَلَوْ تَرَکَهُ اِسْتَوْحَشَ لِذَلِکَ وَ لَکِنِ اُنْظُرُوا إِلَى صِدْقِ حَدِیثِهِ وَ أَدَاءِ أَمَانَتِهِ»؛ :به طول دادن رکوع و سجود مرد،نگاه نکنید زیرا ممکن است به آن عادت کرده باشد و اگر آنرا رها سازد بترسد ولى به راستگوئى و امانتپردازى او بنگرید.(الکافی، ج۲، ص۱۰۵) این روایت نشان می دهد که ملاک ایمان نه فقط عبادت های ظاهری، بلکه صداقت در گفتار و امانت داری است.
اثرات عظیم صداقت در جامعه
در بعد اجتماعی، صداقت زیربنای عدالت، حقوق مداری، شفافیت اقتصادی و ثبات سیاسی است. اگر مسئولان جامعه صادق باشند و به دور از دروغ، وعده های فریبنده و پنهان کاری عمل کنند، مردم نیز به آنان اعتماد کرده، از آنان پیروی می کنند و همکاری می نمایند. اما اگر مردم احساس کنند که گفتار و کردار مسئولان متفاوت است، پایه های اعتماد فرو می ریزد و جامعه به سمت بی ثباتی و نارضایتی پیش می رود.امیرالمؤمنین علی علیه السلام در عهدنامه مالک اشتر: «... وَ إِنْ ظَنَّتِ الرَّعِیَّةُ بِکَ حَیْفاً فَأَصْحِرْ لَهُمْ بِعُذْرِکَ وَ اعْدِلْ عَنْکَ ظُنُونَهُمْ بِإِصْحَارِکَ فَإِنَّ فِی ذَلِکَ رِیَاضَةً مِنْکَ لِنَفْسِکَ وَ رِفْقاً بِرَعِیَّتِکَ وَ إِعْذَاراً تَبْلُغُ بِهِ حَاجَتَکَ مِنْ تَقْوِیمِهِمْ عَلَى الْحَقِّ...» هرگاه مردم (بهدرست یا غلط) بر تو گمان ستمکارى داشتند، آشکارا عذرت را برایشان توضیح بده و با شفافیت و روشنگری ذهنیت آنان را اصلاح کن؛ چرا که این پاسخگو بودن، نفس تو را تربیت و رام می کند و سبب مهربانى و نرمى با مردم می شود و راهی است برای آنکه به هدفت در واداشتن آنها بر حق برسی.(نهج البلاغه، نامه53)
یکی از آثار مهم صداقت، ایجاد اعتماد عمومی و وحدت اجتماعی است. افراد در جامعه ای که در آن صداقت حاکم باشد، به راحتی به یکدیگر اعتماد می کنند، معاملات سالم صورت میگیرد، وعده ها عملی می شود، دوستی ها عمیق تر می شود و فضای عمومی از ریا، نفاق و سوءظن پاک می گردد. در چنین جامعه ای، امنیت روانی رشد می یابد و مردم احساس آرامش و اطمینان می کنند.
باید برنامه ریزی کرد
همچنین از نگاه دین، صداقت باید نه تنها در گفتار، بلکه در نیت، رفتار، برنامه ریزی ها و حتی در نیت های پنهانی حاکم باشد. کسی که نیت خالص و راستینی داشته باشد، حتی اگر نتواند آن را عملی کند، پاداش آن را می برد. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: «الصّدق طمأنینة و الکذب ریبة»؛ راست گفتن آرامش دهد و دروغ بشک افکند.(شرح شهاب الاخبار، ص90)قرآن کریم، انبیا و اولیا را الگوهای صداقت معرفی می کند. درباره حضرت ابراهیم علیه السلام میفرماید: «وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّهُ کَانَ صِدِّیقًا نَّبِیًّا» و در کتاب از ابراهیم یاد کن، که او بسیار راستگو و پیامبری بزرگ بود.(مریم/۴۱) و درباره حضرت اسماعیل نیز آمده است: «وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِسْمَاعِیلَ إِنَّهُ کَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ»؛ و از اسماعیل یاد کن، که او صادق در وعده و فرستادهای پیامآور بود.(مریم، ۵۴)
در داستان حضرت یوسف نیز یکی از ویژگی های بارز ایشان صداقت بود. هنگامی که عزیز مصر از او خواست خوابش را تعبیر کند، یوسف صادقانه و بی هیچ طمعی حقیقت را بیان کرد و همین صداقت مقدمه ای شد برای سربلندی او در حکومت مصر. قرآن میفرماید: «إِنَّا نَرَاکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ»؛ ما تو را از نیکوکاران میبینیم.(یوسف، ۳۶) آری، نیکوکاری ایشان در صداقتش نهفته بود.
صداقت و اصلاح خویشتن
از نگاه اسلامی، صداقت نه تنها نسبت به دیگران بلکه نسبت به خود انسان نیز ضروری است. انسان صادق، خود را فریب نمی دهد، عیوب خود را انکار نمی کند و در تلاش است تا به اصلاح خویشتن بپردازد. او در برابر خداوند نیز صادق است و ادعاهای دروغین نسبت به عبادت، ایمان یا تقوا ندارد و همانطور که گفته شد در سخن و عمل و تمام اعضا و جوارج، در ظاهر و باطن متعهد به صداقت است. ما باید درون مان را آراسته به صداقت و اعمال صالح کنیم و همانطور که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم دستور می دهند که: «قل اللّهمّ اجعل سریرتی خیرا من علانیتی و اجعل علانیتی صالحة اللّهمّ إنّی أسألک من صالح ما تؤتی النّاس من المال و الأهل و الولد غیر الضّالّ و لا المضلّ»؛ بگو خدایا نهان مرا از عیانم بهتر کن و عیانم را شایسته کن، خدایا از آنچه به مردم عنایت می کنى از مال و زن و فرزند از نوع شایسته آن که نه گمراه باشد و نه گمراه کن از تو می خواهم.(نهج الفصاحه، ح2091) از همه نظر پاک باشیم. در عرصه خانواده نیز صداقت رکن آرامش، تربیت صحیح فرزندان و دوام محبت است. اگر زن و شوهر با صداقت با یکدیگر رفتار کنند، سوء تفاهم ها کاهش می یابد، احساس امنیت روانی بالا می رود و فرزندان نیز راست گویی را از والدین می آموزند و جامعه ای شاداب را می سازند.صداقت ریشه فضائل
در نهایت، صداقت ریشه ای است که اگر در دل انسان بنشیند، تمام شاخه های فضائل اخلاقی از آن می روید: امانت داری، وفای به عهد، خیرخواهی، انصاف، همدلی و گذشت و اگر این ارزش والا در بطن جامعه گسترش یابد، جامعه ای خواهیم داشت که در آن اعتماد حاکم است، حق بر باطل غالب است و مردم در کنار یکدیگر در مسیر حق، رشد و آرامش حرکت می کنند.پس باید صداقت را نه یک تاکتیک موقت، بلکه یک اصل ثابت در زندگی خود قرار دهیم. صادق بودن گاهی هزینه دارد، اما در بلند مدت، بزرگ ترین سودها را در دنیا و آخرت در پی دارد. در این مسیر، هر یک از ما باید از خود آغاز کنیم و به جای توقع صداقت از دیگران، آن را در رفتار خود به نمایش بگذاریم، چرا که جامعه صادق از انسان های صادق شکل می گیرد. اگر هر کس تنها خود را مسئول بداند و راست گویی را شعار و رفتار خود قرار دهد، جامعه ای سرشار از اعتماد، اخلاق، آرامش و رشد خواهیم داشت؛ جامعه ای که در آن صداقت سرمایه پایدار انسان ها است.