چگونه امامان باقرین (علیهما السلام)  با ضعف، قدرت آفریدند؟

تقیّه در دیدگاه امامان باقرین (علیهما السلام): نگاهی به پنج نوع تقیّه

در این مقاله به جایگاه تقیّه در مدیریت بحران در دوران امامت باقرین (علیهما السلام) با الگوی "ضعـف – فرصت" در مدیریت سیاسی و اجتماعی خواهیم پرداخت.
يکشنبه، 11 خرداد 1404
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: قربان منتظمی
موارد بیشتر برای شما
تقیّه در دیدگاه امامان باقرین (علیهما السلام): نگاهی به پنج نوع تقیّه

مقدمه:

در تاریخ اسلام، تقیّه همواره یکی از مباحث پرتفاوت و حساس فقه شیعه محسوب شده است. این مقوله، تنها یک رفتار انزواگرانه یا شخصی نیست، بلکه یک راهبرد استراتژیک  است که امامان معصوم (علیهم‌السلام)، به ویژه امام محمد باقر و امام جعفر صادق (علیهماالسلام)، به عنوان راه حلی هوشمندانه در مواقع ضعف ظاهری و فشارهای سیاسی  به شیعیان خود توصیه کردند.
 
این دو امام بزرگوار، در دورانی زندگی می‌کردند که جامعه شیعه تحت فشارهای سنگین حکومت‌های بنی‌امیه و عباسی قرار داشت و امکان مقابله مستقیم وجود نداشت.
 
لذا، آنان با شناسایی فرصت‌های موجود در محیط سیاسی و اجتماعی ، اقدام به تقویت بنیه اعتقادی، علمی و فرهنگی جامعه شیعه نمودند. این رویکرد، دقیقاً همان الگوی "ضعـف – فرصت"  در تئوری مدیریت استراتژیک است؛ یعنی استفاده از موقعیت ضعیف برای دستیابی به اهداف والای دینی از طریق بهره‌گیری از فرصت‌های محیطی.
 
در این مقاله، به چگونگی به کارگیری تقیّه به عنوان یک راهبرد هوشمندانه  در خط مشی امامان باقرین (علیهم‌السلام)) پرداخته می‌شود و چند نوع اصلی تقیّه — سیاسی-اجتماعی، فقهی، اعتقادی، خوفیه و کتمانیه  — با تأکید بر رویکرد "ضعـف – فرصت"  مورد بررسی قرار می‌گیرد.
  

تقیّه در دیدگاه امامان باقرین (علیهما السلام): الگوی "ضعـف – فرصت" در مدیریت سیاسی و اجتماعی

تعریف و ماهیت تقیه

تقیه در لغت به معنای نگاه داشتن، پرهیز کردن و پوشاندن است، اما در اصطلاح فقه اسلامی، به معنای پنهان کردن اعتقاد حقیقی و اجتناب از اظهار مبانی دینی در شرایط خطرناک  است.
 
شیخ مفید در تعریف دقیقی از تقیه آورده است: «تقیّه، پنهان کردن حق و پوشاندن اعتقاد به حق و پشتیبانی کردن از مخالفان در آنچه ضرر دین و دنیا را در پی دارد»‍(1).
 
 مهمترین تفاوت تقیه با نفاق این است که در نفاق، فرد تظاهر به حق می‌کند در حالی که باطل را در دل دارد، اما در تقیه، مؤمن به دلیل ترس از خطرات دنیوی یا دینی  — مثل کشته شدن، زجر، یا آسیب به دیگران — از اظهار حق خودداری می‌کند.
 این رفتار، در شرایطی که قدرت ظاهری برای مقابله مستقیم وجود ندارد ، یک راهبرد هوشمندانه و استراتژیک  به شمار می‌رود‍(2).
 
همچنین، طبق گفته ابن حجر عسقلانی، تقیّه به معنای پرهیز از اظهار مسائل درونی همانند باورها و غیر آن برای دیگری است ‍(3). این تعریف، ابعاد عمیق‌تری از تقیه را آشکار می‌کند که تنها محدود به مسائل عقیدتی نیست، بلکه می‌تواند شامل رفتارهای سیاسی و اجتماعی نیز شود.
 

 تقیه در گذر تاریخ و سیره پیامبران

از دیدگاه روایات شیعه، تقیه تنها مختص اسلام یا شیعه نیست، بلکه سنّتی الهی و پیامبری  است که در تمام تاریخ انبیاء مشهود است. اولین موارد تقیه را به حضرت شیث (ع)، پس از قتل هابیل به دست قابیل، نسبت می‌دهند که برای حفظ جان خود  از اظهار باورهایش پرهیز کرد‍(3).
 
 همچنین، حضرت ابراهیم (ع) در برخورد با پرستندگان ستارگان و خورشید، و حضرت یوسف (ع) در مدیریت موقعیت برادرش بنیامین، از این راهبرد استفاده کرده‌اند. این موضوع نشان می‌دهد که تقیه یک استراتژی انسانی و الهی  است که در مواقع بحرانی برای حفظ وجود و اهداف والای دینی  به کار گرفته می‌شود.
 
نکته تحلیلی:
این راهبرد در دوران امامت امامان باقرین (علیهماالسلام) به شدت مورد تأکید قرار گرفت. با توجه به وضعیت سخت سیاسی در دوران اموی و اوایل عباسی ، جامعه شیعه نه تنها از قدرت نظامی برخوردار نبود، بلکه با فشارهای داخلی و نفوذ گروه‌های غلوکار  نیز روبرو بود.
 
 امامان باقرین (ع) با شناسایی این ضعف‌های درونی  و فرصت‌های موجود در محیط فرهنگی و دینی ، تقیه را نه تنها به عنوان یک امر موقت، بلکه یک راهبرد بلندمدت برای عصر غیبت  نیز پیشنهاد کردند. این رویکرد، الگوی "ضعـف – فرصت" را به خوبی بازتاب می‌دهد؛ یعنی استفاده از محدودیت‌های موجود برای استحکام بیشتر در آینده.
 

تقیّه: سنّت الهی و راهبرد استراتژیک ائمّه باقرین (علیهماالسلام)

1-- تقیّه در سیره پیامبران و اسلام اولیه
تقیّه تنها مختص اسلام یا شیعه نیست، بلکه سنّتی الهی  است که در تمام تاریخ انبیاء مشهود است. برخی از روایات شیعه، تقیّه را به برخورد حضرت ابراهیم (ع)  با پرستندگان ستارگان، ماه و خورشید نسبت می‌دهند؛ چاره‌ای که حضرت یوسف (ع)  برای نگه داشتن برادرش نزد خود اندیشید، نیز به عنوان نمونه‌ای دیگر از تقیّه پیامبران ذکر شده است.
 
 همچنین، مأموریت حضرت موسی و هارون (علیهماالسلام) به سخن گفتن با نرمی با فرعون در روایات شیعه به عنوان موردی از تقیّه مطرح شده است — چه به جهت مخفی نگه داشتن بخشی از حقایق و چه از باب «تقیّه مداراتی»‍(4).
 
نقطه اوج این مفهوم در قرآن کریم نیز در داستان صاحبان کهف  آمده است، که در روایات شیعه به عنوان نمونه‌ای مثال‌زدنی از تقیّه  معرفی شده‌اند.
 
 با ظهور اسلام و تجلّی وحی در جزیرة العرب، گروه‌های مختلف، به ویژه قریش، نسبت به پیروان آن حساسیت نشان دادند و سختگیری‌های شدید تا حدّ قتل و کشتار  علیه مسلمانان آغاز گردید. این موضوع به وضوح در داستان یاسر، سمیّه و عمّار یاسر  آشکار است؛ حال آنکه عمّار با درایتی خاص، تنها راه نجات جان خود را در آن دید که به ظاهر مطابق میل آنها سخن بگوید.
 
این امر با واکنش برخی یاران پیامبر همراه شد، اما حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمود: «هرگز! وجود عمّار از سر تا پا، پر از ایمان است و ایمان با گوشت و خون او درآمیخته است.»
    
این واکنش پیامبر (ص)، جایگاه قانونی و مشروعیت‌بخشی تقیّه  را در جامعه اسلامی تثبیت کرد و آن را به عنوان سپری برای نجات جان مؤمنان  در مواقع خطر مطرح نمود‍(5).
 
2- تقیّه در دوران امامت باقرین (علیهماالسلام)
با گذر زمان و تحولات سیاسی بعد از پیامبر (ص)، اوج تقیّه شیعه از زمان امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام)  آغاز شد. این دو امام بزرگوار، با توجه به وضعیت بحرانی سیاسی و اجتماعی  و شرارت‌های حکومت‌های بنی‌امیه و بنی‌عباس، راهنمایی‌ها و سفارش‌های متعددی  درباره ضرورت تقیّه برای شیعیان ارائه کردند.
 
 مهمترین دلیل این راهبرد، حفاظت از وجود فیزیکی و معنوی جامعه شیعه  در مقابل حاکمانی بود که اگرچه به ظاهر مسلمان بودند، اما خطری بیشتر از کفران قدیمی  برای شیعیان محسوب می‌شدند.
 
تقیّه در این زمینه، نه به منزله تسلیم در برابر قدرت، بلکه به عنوان یک راهبرد هوشمندانه و استراتژیک  مطرح شد که در جهت مصلحت مؤمنان و حفظ جان، آرمان و عقیده‌شان تجویز شده بود. با این حال، ائمّه (ع) همواره تأکید کردند که اگر تقیّه دیگر کارایی نداشته باشد  و دشمن قصد نابودی کامل مؤمن را داشته باشد، لازم است مقاومت شود و تقیّه جایز نیست ‍(6).
 
نکته تحلیلی:
 در مطالعه روایات و سیره ائمّه (علیهم‌السلام)، مشخص می‌شود که تقیّه تنها یک رفتار دفاعی و انزواگرا نیست ، بلکه یک راهبرد استراتژیک و هوشمندانه  است که در شرایط ضعف ظاهری، امکان حفظ وجود واقعی جامعه مؤمن را فراهم می‌کند.
 
 این راهبرد، از نظر الگوهای مدیریت استراتژیک، نمونه‌ای کلاسیک از "الگوی ضعف – فرصت"  است؛ یعنی استفاده از موقعیت‌های محیطی (مانند ناآرامی‌ها، تغییرات سیاسی، یا نیاز حکومت به اعتبار دینی) برای جبران نقاط ضعف داخلی و مقابله غیرمستقیم با تهدیدها.
 
3- شرایط و حدود مشروعیت تقیّه
تقیّه، چنان‌که در متون شیعه آمده است، یک راهبرد مشروط  است که تنها در شرایطی مجاز و مشروع  شمرده می‌شود. امام محمد باقر (علیه‌السلام) در این باره فرموده است:
 
«انّما جعل التّقیّة لیحقن بها الدّم فاذا بلغ الدّم فلیس تقیّة؛ » *همانا تقیّه قرار داده شده است تا خون‌ها مصون بماند، هرگاه کار به ریختن خون کشید، دیگر تقیّه نیست.*‍(7)
   
این روایت نشان می‌دهد که تقیّه فقط در مواقعی مشروع است که ادامه حیات مؤمن یا دیگران به آن وابسته باشد  و در صورتی که انتظار بروز خطری جدی‌تر — مانند کشته شدن در هر صورت — باشد، تقیّه نه تنها مشروع نیست، بلکه مقاومت وفای به عهد و ارزش‌ها لازم الاجرا می‌شود .
 
این مضمون در عمل نیز تأیید شده است. در ماجرای شهادت امام حسین (علیه‌السلام) ، برای آن حضرت ثابت شده بود که یزید بن معاویه به هر صورت قصد نابودی ایشان را دارد .
 
 بنابراین، امام حسین (ع) تقیّه نکردند و با ظلم مقابله کردند ، چرا که در این وضعیت، تقیّه دیگر به منزله حفظ وجود فردی یا جامعه نبود، بلکه به معنای تسلیم در برابر باطل  محسوب می‌شد‍(8).
 
این دیدگاه، نشان‌دهنده تعقل و منطق عمیق در فقه شیعه است: تقیّه یک وسیله  است، نه یک هدف ، و هرگاه دیگر به عنوان وسیله‌ای مؤثر و ضروری نباشد، لازم است از آن چشم‌پوشی شود .
 
4- فلسفه تقیّه در دوران امامان معصوم علیهم‌السلام
با نگاهی به تاریخ اسلام در می‌یابیم که تقیّه کم و بیش از زمان رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در میان مسلمانان وجود داشته است. اما بعد از واقعه عاشورا  و شهادت حضرت ابی عبدالله الحسین (علیه‌السلام)، فصل جدیدی از تقیّه آغاز می‌شود که به شدت تحت تأثیر تحولات سیاسی قرار گرفت.
 
در دوران امامت امام محمد باقر (علیه‌السلام) و امام جعفر صادق (علیه‌السلام)، جامعه شیعه در معرض فشارهای سنگین حکومت‌های بنی‌امیه و بنی‌عباس  قرار داشت.
 
 
این دو حکومت، هرچند با یکدیگر دشمن بودند، اما در دشمنی با آل علی (علیهم‌السلام)  با هم اتحاد داشتند. حکومت عباسیان، پس از روی کار آمدن، در ظلم و ستم، حتی فراوانی امویان را سفید می‌کرد .
 
در این دو دوره، محدودیت‌های زیادی نسبت به بنی‌هاشم، به خصوص امامان شیعه، اعمال شد. به طوری که گاهی امامان (ع) برای حفظ جان یاران خود، مجبور می‌شدند بعضی مواقع از آنان بیزاری نشان دهند  تا دستگاه سیاسی آنها را نپیوندد.
 
در این موقعیت بحرانی، امامان باقرین (علیهماالسلام) به یاران خود دستور تقیّه می‌دادند، چرا که اگر حکومت وقت متوجه می‌شد که فردی محب یا طرفدار اهل‌بیت (علیهم‌السلام) است، جان و مال او به شدت در معرض خطر قرار می‌گرفت .
 
امام باقر (علیه‌السلام) در دیدگاهی واضح و عمیق، فلسفه تقیّه را چنین برجسته می‌کنند: «انّما جعل التّقیّة لیحقن بها الدّم؛ »
تقیّه تنها برای این است که خون‌ها مصون بماند.*‍(9)
    
این بیان امام، نشان‌دهنده رویکرد عقلایی و هدفمند اسلام شیعه نسبت به تقیّه است: آن نه یک رفتار غیراخلاقی، بلکه یک راهبرد هوشمندانه در شرایط بحرانی  است که هدف آن حفظ وجود مؤمنان و ادامه حیات فرهنگی و اعتقادی جامعه  است.
 
نکته تحلیلی:
این رویکرد نشان می‌دهد که تقیّه در دیدگاه ائمّه (ع) یک امر انزواگرانه نیست ، بلکه یک راهبرد استراتژیک و هوشمندانه  است که در شرایطی به کار می‌رود که قدرت مقابله مستقیم وجود ندارد  و حفاظت از وجود فیزیکی و معنوی جامعه  مقدم بر اظهار باورهای کامل است.
 
همچنین، این راهبرد نه به منزله تسلیم در برابر قدرت، بلکه به عنوان مدیریت هوشمندانه محدودیت‌ها  تلقی می‌شود — مدیریتی که امکان استحکام جامعه شیعه در مقابل تحولات سیاسی  را فراهم کرد و زمینه لازم برای مقاومت فرهنگی و علمی  را فراهم کرد.
 

تقیّه در دیدگاه امامان باقرین (علیهما السلام): نگاهی به پنج نوع تقیّه

 روایات متعددی از امامان باقرین (علیهماالسلام) درباره تقیّه وجود دارد که نشان می‌دهند این راهبرد تنها یک رفتار دفاعی نیست، بلکه یک استراتژی هوشمندانه برای مقابله با قدرت سیاسی حاکم  است. روایات مربوط به این موضوع را می‌توان به چند دسته تقسیم کرد، از جمله:
 
1- تقیّه سیاسی-اجتماعی؛ ماهیت و مصادیق عملی
2. تقیّه در فقه: مشروعیت، ضوابط و انواع آن در منابع روایی
3. تقیّه اعتقادی: پنهان کردن حقیقت عقیدتی در شرایط خطر
4. تقیّه خوفیه: حفظ وجود فیزیکی و معنوی مؤمنان در مواجهه با خطر
5. تقیّه کتمانیه: پنهان کردن حق و اسرار در موقعیت‌های بحرانی
 

1- تقیّه سیاسی-اجتماعی؛ ماهیت و مصادیق عملی

در اینجا به اولین نوع ، یعنی تقیّه سیاسی-اجتماعی  می‌پردازیم. منظور از تقیّه سیاسی-اجتماعی، رفتارهای هوشمندانه‌ای است که امامان (علیهماالسلام) در مواجهه با قدرت حاکم و مخالفین خود به کار می‌بردند. این رفتار شامل:
 
1- مدارا در معاشرت با مخالفان
2- شرکت در اجتماعات آنان
3- پنهان کردن حق یا اظهار خلاف برخی امور در مواجهه با دشمنان بود؛ نه به معنای تسلیم، بلکه به منزله مدیریت هوشمندانه محدودیت‌ها  در جهت دستیابی به اهداف والای دینی.
 
1- رویکرد امام باقر (ع) به تقیّه سیاسی-اجتماعی در مقابله با حکومت اموی
در این زمینه، امام محمد باقر (علیه‌السلام) در گفتاری با شخصی به نام حمران، در پاسخ به سؤالی درباره قیام ائمه و سکوت امامان بعدی فرمود:
«یا حمران! إنَّ الله تبارک وتعالى قد کان قدر ذلک علیهم وقضاهُ وأمضاهُ وحتمهُ على سبیل الاختیار ثم أجرَاهُ، فبتقدّم علمٍ إلیهم من رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم قام علیٌّ والحسنُ والحسینُ علیهم السلام، وبعلمٍ سکت من سکت منا؛ »
 
*ای حمران! خداوند پاک و بلندمرتبه، آن برنامه را بر آنان تقدیر و تصویب و حتم کرد و سپس آن را اجرا کرد. پس با پیش‌آگاهی از جانب پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، علی و حسن و حسین (علیهم‌السلام) قیام کردند، و هر کس از ما سکوت کرد، از روی علم و دانش بود.*‍(10)
    
 
این حدیث برجسته‌ای از دیدگاه عمیق امام باقر (ع) نسبت به ضرورت سکوت و تقیّه در شرایط خاص است . این سکوت، نه ناشی از ترس یا ضعف، بلکه نتیجه تصمیم‌گیری آگاهانه و علمی  است که در آن فرصت‌های موجود در محیط سیاسی  برای حفظ وجود واقعی و ادامه رسالت دینی مورد استفاده قرار می‌گرفت.
 
همچنین، این روایت نشان می‌دهد که تقیّه در دیدگاه ائمّه (ع) یک راهبرد فراموش‌نشدنی و ضروری  است که همواره با دانش، بصیرت و شناخت از تحولات تاریخی  همراه بوده است.
 
2- نقش تقیّه سیاسی-اجتماعی در مدیریت ضعف و بهره‌گیری از فرصت‌های محیطی
این نوع تقیّه، یعنی تقیّه سیاسی-اجتماعی ، نمونه‌ای کلاسیک از الگوی "ضعـف – فرصت"  است. امامان (ع) با درک دقیق از موقعیت ضعیف جامعه شیعه در مقابل حکومت‌های اموی و عباسی، از فرصت‌های موجود در محیط فرهنگی و دینی  استفاده کردند تا:
 
1- حفظ وجود فیزیکی مؤمنان
2- تقویت شبکه‌های علمی و دینی
3- مقاومت غیرمستقیم در برابر قدرت سیاسی  را فراهم کنند. این راهبرد، نقش کلیدی در آماده‌سازی جامعه شیعه برای عصر غیبت  نیز داشت.
 
 
3- تقیّه سیاسی-اجتماعی در دیدگاه امام صادق (ع): الزام هوشمندی در دوران انتظار
امام صادق (علیه‌السلام)، یکی از مهمترین منابع روایی درباره تقیّه به عنوان راهبرد سیاسی و اعتقادی  است. در متون شیعه، روایات متعددی از ایشان نقل شده است که نقش برجسته‌ای در تبیین ضرورت تقیّه در زمان غیبت امام زمان (عج) دارد.
 
از جمله، امام فرمودند: «فَمَنْ تَرَکَ التَّقِیَّةَ قَبْلَ خُرُوجِ قَائِمِنَا فَلَیْسَ مِنَّا؛ » هر کس تقیّه را قبل از ظهور قائم ما ترک کند، از ما نیست.*‍(11)
   
این حدیث، مرز مشخصی  بین تقیّه به عنوان فریضه واجب  در زمان غیبت و انحراف از آن قرار می‌دهد. بنابراین، تقیّه تنها یک گزینه نیست، بلکه واحدی از هویت شیعه در دوران انتظار  است.
  
4- افزایش اهمیت تقیّه سیاسی-اجتماعی در آستانه ظهور
همچنین، امام صادق (ع) می‌فرمایند: «کُلَّمَا تَقَارَبَ هَذَا الْأَمْرُ کَانَ أَشَدَّ لِلتَّقِیَّةِ؛ » *هرچه به این امر (ظهور قائم علیه‌السلام) نزدیک‌تر می‌شویم، تقیّه شدیدتر می‌گردد.*‍(12)
    
 
این حدیث بسیار معنا دارد: نزدیکی ظهور، شدت تقیّه را افزایش می‌دهد ، نه کاهش. زیرا در این زمان‌ها، خطر نفوذ، جاسوسی و توطئه‌های داخلی و خارجی بیشتر است  و مؤمنان باید بیش از پیش هوشیار باشند.
 
در ادامه، امام صادق (ع) مضمونی اساسی را برجسته می‌کنند:  «التَّقِیَّةُ دِینِی وَ دِینِ آبَائِی؛ مَنْ لَمْ یَتَقَیَّقْ حَیْثُ یَجِبُ التَّقِیَّةُ کَانَ کَالْقَاتِلِ لَنَا قَتْلًا عَمْدًا لَا قَتْلًا خَطًا. إِنَّ التَّقِیَّةَ وَاجِبَةٌ فِی کُلِّ حَالٍ. إِنِّی أَسْمَعُ الرَّجُلَ یَسُبُّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ وَ أَنَا بَیْنَی سَارِیَتَیْنِ وَ لَوْ رَأَیْتُهُ لَمْ أَرَهُ إِلَّا وَقَفْتُ عَلَیْهِ وَ لَکِنِّی أَتَوَارَی وَرَاءَ السَّارِیَةِ ثُمَّ أَذْهَبُ فَأُسَلِّمُ عَلَیْهِ وَ لَا أُظْهِرُ لَهُ شَیْئًا مِنْ غَیْظِی. »
  
*تقیّه دین من و دین پدران من است. هر کس در جایی که باید تقیّه کند، تقیّه نکند، مانند کسی است که ما را عملاً به قتل رسانده باشد، قتل عمد، نه خطاء. تقیّه در هر حال واجب است.
 
من گاهی شنوم که شخصی امیرالمؤمنین (ع) را ناسزا می‌گوید، در حالی که بین من و او یک ستون فاصله است. اما خود را پشت ستون پنهان می‌کنم و پس از نماز می‌روم و به او سلام می‌کنم و به روی او نمی‌آورم.*‍(13)
    
 
این حدیث نمونه‌ای عملی از تقیّه مداراتی و سیاسی  است. امام (ع) با وجود اینکه از نظر عاطفی و اعتقادی بر اثر توهین به امیرالمؤمنین (ع) مجروح می‌شود، به دلیل حفظ موقعیت و جلوگیری از تنش، اقدام مستقیم نمی‌کند . این رفتار، الگویی کامل از استراتژی "ضعف – فرصت"  است.
 
نکته تحلیلی:
این روایات نشان می‌دهند که تقیّه در دیدگاه امام صادق (ع)، یک روش تاکتیکی و انزواگرانه نیست ، بلکه یک راهبرد استراتژیک و نظام‌مند  است که در جهت حفظ وجود فیزیکی و معنوی جامعه شیعه در آستانه ظهور حضرت مهدی (عج)  به کار می‌رود.
این مضمون، ابعادی فراتر از یک رفتار دفاعی دارد:
1- تحکیم بنیه داخلی جامعه
2- مقاومت فرهنگی در مقابل فشارهای سیاسی
3- آماده‌سازی جامعه برای ورود به دوران ظهور
بنابراین، تقیّه در این مرحله، نه تنها مشروع، بلکه واجب  است — و ترک آن، به منزله تضعیف از داخل و ایجاد شرایط نامساعد برای ظهور  محسوب می‌شود.
    
5- تقیّه سیاسی-اجتماعی به عنوان بنای استحکام‌بخش جامعه شیعه
در روایت دیگری، امام صادق (علیه‌السلام) سفارش به تقیّه را به عنوان یک فریضه دینی و راهبردی استراتژیک  برجسته می‌کند:
«وَ یَلْزَمُکَ التَّقِیَّةُ الَّتِی هِیَ قَوَامُ دِینِکَ بِهَا؛ » *لازم است تقیّه‌ای را رعایت کنی که قوام دین تو به آن است.*‍(14)
   
این حدیث، تقیّه را نه تنها یک گزینه، بلکه یک ستون اصلی از بنای دین شیعه  معرفی می‌کند. در واقع، امام (ع) تقیّه را نه به منزله یک تسلیم یا انزوا، بلکه به عنوان یک روش استحکام‌بخش به دین و جامعه  برجسته می‌کند.
 
همچنین، امام صادق (ع) در تبیین نحوه رفتار با دشمنان در زمان حکومت آنان می‌فرمایند: «کَظْمُ الْغَیْظِ عَنِ الْعَدُوِّ فِی دَوْلَتِهِمْ تَقِیَّةٌ؛ حِزْمٌ لِمَنْ أَخَذَ بِهَا وَ تَحَرُّزٌ مِنَ التَّعَرُّضِ لِلْبَلَاءِ فِی الدُّنْیَا؛ »
 
*فروبردن خشم از دشمن در زمان حکومتشان، تقیّه است؛ این کار، حزم و بصیرت دارد و کسی که آن را انجام دهد، از بلاهای دنیا دوری می‌کند.*‍(15)
   
این دیدگاه، تقیّه را به عنوان یک راهبرد مدیریتی و اخلاقی  نیز مطرح می‌کند: نه تنها به خاطر حفظ جان و مال ، بلکه به خاطر حفظ حرمت و عقلانیت در محیط سیاسی  نیز باید از آن استفاده کرد.
 
6- تقیّه سیاسی-اجتماعی در خطاب با دشمنان: مدیریت خشم و مقاومت غیرمستقیم
این دو روایت امام صادق (ع)، نشان‌دهنده این هستند که تقیّه تنها یک راهبرد سیاسی نیست، بلکه یک امر دینی و معنوی است  که با قوام دین، اخلاق و هوشمندی در تعامل با قدرت مرتبط است .
 
«التقیّة الّتی هی قوام دینک بها»  نشان می‌دهد که بدون تقیّه، بنای دین نیز ممکن است تضعیف شود . «کظم الغیظ عن العدو... تقیّة»  نیز تقیّه را نه تنها یک رفتار سیاسی، بلکه یک رفتار عقلانی و اخلاقی  در مقابل دشمن می‌داند که اجازه نمی‌دهد احساسات غیرمنطقی  باعث آسیب‌های جبران‌ناپذیر  شود.
    
این دیدگاه‌ها، الگوی "ضعف – فرصت"  را در عمل بازتاب می‌دهند: وقتی قدرت ظاهری در دست دشمن است، مدیریت احساسات، سکوت استراتژیک و مقاومت غیرمستقیم ، بهترین راه برای حفظ وجود واقعی و اعتقادی جامعه  است.
 
7- تفاوت الگوی حکومتی بنی‌امیه با الگوی رهبری ائمّه: جایگاه تقیّه سیاسی-اجتماعی
در روایتی برجسته از امام صادق (علیه‌السلام)، ایشان تفاوت عمیقی را بین نظام حکومتی بنی‌امیه  و الگوی رهبری ائمّه معصومین (علیهم‌السلام)  برجسته می‌کند:
 
«إِنَّ أَمَارَةَ بَنِی أُمَیَّةَ کَانَتْ بِالسَّیْفِ وَ الْعَسْفِ وَ الْجَوْرِ، وَ إِنَّ إِمَامَتَنَا بِالرِّفْقِ وَ التَّأَلُّفِ وَ الْوَقَارِ وَ التَّقِیَّةِ وَ حُسْنِ الْخِلَّةِ وَ الْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ؛ فَرَغِّبُوا النَّاسَ فِی دِینِکُمْ وَ فِیمَا أَنْتُمْ فِیهِ؛ »
 
*حکومت بنی امیه با شمشیر، عسف و جور سرپا بود، و اما امامت ما با نرمی، الفت با همدیگر، وقار، تقیّه، خوش برخوردی، پرهیزکاری و اجتهاد همراه است. پس مردم را در دینتان و در آنچه شما برآنید، تشویق کنید.*‍(16)
 
این حدیث نه تنها تفاوت بنیادین بین قدرت سیاسی اسلامی و غیراسلامی  را برجسته می‌کند، بلکه جایگاه تقیّه را در الگوی رهبری ائمّه (ع)  به عنوان یک راهبرد هوشمندانه و اخلاقی  آشکار می‌سازد.
 
در حالی که حکومت‌های بنی‌امیه از نیرو، تهدید و ظلم  برای تثبیت قدرت استفاده می‌کردند، ائمّه (ع) با رفق، وقار، اخلاق و تقیّه  روابط خود را با مردم و حتی با مخالفان مدیریت می‌کردند. این روش، نه تنها با روح اسلام و اخلاق الهی سازگار بود، بلکه به منزله یک استراتژی مقاومتی و تربیتی نیز عمل می‌کرد. 
 
همچنین، این روایت هدف اصلی تقیّه  را مشخص می‌کند: تشویق مردم به دین و تقویت بنیه اعتقادی جامعه . این یعنی تقیّه، نه به معنای انزوا، بلکه به منظور انتشار دین به شیوه‌ای موثر و هوشمندانه  بود
 
نکته تحلیلی:
این دیدگاه امام صادق (ع)، تقیّه را در زمره ابزارهای مدیریتی و تبلیغی  جای می‌دهد. وقتی قدرت نظامی در دست دشمن است، ائمّه (ع) با استفاده از روش‌های غیرنیرویی  — از جمله تقیّه — اقدام به تحکیم وجودی و اعتقادی جامعه می‌کنند .
 
این دقیقاً همان الگوی "ضعـف – فرصت"  است:
1- ضعـف : عدم دسترسی به قدرت نظامی
2- فرصت : وجود فضای فرهنگی، دینی و اجتماعی
3- راهبرد : استفاده از تقیّه، رفق، وقار و تبلیغ برای تقویت جامعه    
 
این رویکرد، زمینه لازم برای مقاومت فرهنگی و علمی  را فراهم کرد و جامعه شیعه را در برابر تحولات سیاسی مقاوم ساخت.
  

2. تقیّه در فقه: مشروعیت، ضوابط و انواع آن در منابع روایی

1- ماهیت تقیّه در فقه شیعه؛ حکمیت و مشروعیت آن
منظور از تقیّه در فقه ، رفتارهایی است که امامان معصوم (علیهم‌السلام) در امر فقهی  — مانند امر به انجام یا عدم انجام یک عمل شرعی — دستور به پنهان کردن حقیقت یا اظهار خلاف واقع  می‌دهند. این نوع تقیّه، در قالب احکام فقهی  قرار می‌گیرد و دارای ضوابط، شرایط و محدودیت‌های خاصی  است که در منابع فقهی شیعه به آن پرداخته شده است.
در ادامه، به کمک سه روایت از امام صادق (علیه‌السلام)، این موضوع را بازشناسی می‌کنیم.
 
2- تقیّه در امر فقهی: جواز سجده بر گلیم
امام صادق (علیه‌السلام) در پاسخ به سؤالی از ابو بصیر درباره جواز سجده بر روی گلیم  (در حالی که معمولاً سجده بر زمین و خاک واجب است)، می‌فرمایند: «إِذَا کَانَ فِی تَقِیَّةٍ فَلَا بَأْسَ بِهِ؛ »*اگر در حالت تقیّه باشد، اشکالی ندارد. ‍(17)
    
این حدیث، جواز تغییر در نحوه اجرای یک حکم شرعی به دلیل تقیّه  را نشان می‌دهد. در فقه شیعه، سجده فقط بر خاک و گیاهانی که از خود خاک می‌دهند جایز است ، اما در شرایط خاص و تحت عنوان "تقیّه" ، این حکم به طور مشروط تغییر می‌کند .
 
این مضمون، حد اعتبار فقهی تقیّه در عملکرد عبادی  را نیز برجسته می‌کند:
1- تقیّه تنها وقتی مشروع است که به منظور دفع خطر باشد
2- در این مواقع، فقه اجازه تغییر در نحوه اجرای حکم را می‌دهد، نه تغییر در بنیان حکم
    
این مطلب، نمونه‌ای از احکام فرعی تقیّه  است که در فقه شیعه وجود دارد و نشان می‌دهد که تقیّه در فقه، یک امر مستند و قابل‌بحث است .
 
3 - تقیّه در نماز با اهل سنّت: تقلید ظاهری از مخالفان
امام صادق (علیه‌السلام) درباره نحوه برخورد با اهل سنّت و نحوه نماز خواندن با آنان می‌فرمایند: «فَأَمَّا أَنَا فَأُصَلِّی مَعَهُمْ وَ أَرَى أَنِّی أَسْجُدُ وَ مَا أَسْجُدُ؛ »من با آنان نماز می‌خوانم و چنین وانمود می‌کنم که سجده می‌کنم، در حالی که سجده نمی‌کنم (18)
  
این حدیث نشان‌دهنده استفاده از تقیّه در امر نماز  است. در اینجا، امام صادق (ع) نماز را با مخالفان اقامه می‌کنند، اما از سجده واقعی خودداری می‌کنند  — چرا که سجده بر زمین و خاک شیعه، یکی از مبانی عبادی شیعه است.
 
این روش، نمونه‌ای از "تقیّه در عمل عبادی"  است که در فقه شیعه به عنوان "تقیّه در امر فرعی"  شناخته می‌شود. این مضمون نشان می‌دهد که تقیّه در فقه، تنها به امر اعتقادی محدود نیست، بلکه در مسائل فرعی و اجرایی نیز می‌تواند به کار رود ، البته با شرایطی خاص.
 
این رویکرد، بنیان فقهی تقیّه در امر عبادی  را نیز به خوبی مشخص می‌کند:
1-اجازه انجام یا اجتناب از یک عمل، در صورت وجود خطر
2-عدم تغییر اساس اعتقادی، حتی در شرایط تقیّه
3- نیاز به بصیرت و شناخت از موقعیت تقیّه
    
4 - تقیّه در سوگند: مشروعیت تکلم به چیزی غیر از حقیقت
امام صادق (علیه‌السلام) درباره سوگند در شرایط تقیّه  می‌فرمایند: «لَا حَنْثَ وَ لَا کَفَّارَةَ عَلَى مَنْ حَلَفَ تَقِیَّةً یَدْفَعُ بِذَلِکَ ظُلْمًا عَنْ نَفْسِهِ؛ »  *کسی که به جهت تقیّه و برای دفع ظلم از خود، سوگند بخورد، این سوگند شکسته نمی‌شود و کفّاره‌ای ندارد.*‍(19)
   
این حدیث، یکی از حساس‌ترین موارد تقیّه  را مطرح می‌کند: سوگند خوردن دروغین در شرایط خاص . در فقه اسلامی، سوگند یکی از مصادیق حرمت‌های جدی  است، اما در این حدیث، امام (ع) شرایط استثناءی را می‌پذیرد .
 
این مضمون در فقه شیعه، نشان‌دهنده است که تقیّه می‌تواند حتی شامل امری همچون سوگند نیز بشود ، به شرطی که:
 
1- هدف دفع خطر و ظلم باشد
2- قصد دروغ و تحقیر از سوی مؤمن وجود نداشته باشد
3- نیت اصلی حفظ جان و دین باشد
  
این موضوع، حد مشروعیت تقیّه در فقه شیعه  را نیز مشخص می‌کند: تقیّه در فقه، هرگز به منزله تسلیم در برابر باطل نیست، بلکه یک راهبرد هوشمندانه در مقابل خطر است .
 
تحلیل کلی:
1-جایگاه تقیّه در نظام فقه شیعه 
در فقه شیعه، تقیّه تنها یک رفتار انزواگرانه یا شخصی نیست، بلکه یک حکم فرعی و مشروط  است که در مباحث فقهی جایگاه ویژه‌ای دارد. این مضمون نشان‌دهنده این است که فقه شیعه، ضمن حفظ بنیان‌های اعتقادی، از منعطف‌بودن در مقابل شرایط خاص اجتماعی و سیاسی  خبر می‌دهد.
 
 در این الگو، حفاظت از وجود مؤمنان و جامعه اسلامی ، اولویت بالاتری نسبت به اجرای ظاهری بعضی احکام دارد. این رویکرد، نشان‌دهنده عدالت‌طلبی و عقلانیت در فقه شیعه  است؛
 
 چرا که در مواقعی که اجرای ظاهری حکم، خطرناک باشد، فقه اجازه می‌دهد تا اقداماتی با ملاحظه شرایط انجام شود — بدون اینکه بنیان اصلی دین تغییر کند.
 
2- تقیّه و تعامل فقهی با مسائل عملی 
ساختار فقه شیعه، قابلیت تعامل با شرایط عملی و واقعیت‌های اجتماعی  را دارد. تقیّه، نمونه‌ای از این تعامل است که در آن، اجازه تغییر در نحوه اجرای یک حکم فرعی با شرایط خاص  داده می‌شود.
 
این موضوع، نشان‌دهنده این است که فقه شیعه فقط به حکم مجرد نمی‌پردازد، بلکه با توجه به موقعیت‌های واقعی انسان‌ها، احکام را در قالبی کاربردی و هوشمندانه ارائه می‌دهد . این رویکرد، فقه شیعه را از نوعی انعطاف‌پذیری و تطبیق‌پذیری برخوردار می‌کند که در سایر فقه‌ها ممکن است دیده نشود.
 
3- حدود و ضوابط تقیّه در فقه؛ مشروعیت و محدودیت 
هرچند تقیّه در فقه شیعه مشروع و در برخی موارد واجب  شمرده شده است، اما این امر بدون حد و ضابطه نیست . فقه شیعه، شرایط لازم برای مشروعیت تقیّه  را مشخص کرده است:
 
1- وجود خطر واقعی
2- عدم قصد تحقیر از دین
3- حفظ بنیان اعتقادی در همه حال
 
همچنین، استفاده از تقیّه نباید منجر به تضعیف دین و ارزش‌ها شود . این محدودیت‌ها، نشان‌دهنده تعادل دقیق فقه شیعه بین ثبات و انعطاف  است. در واقع، تقیّه در فقه شیعه، یک امر تاکتیکی و نه یک راهبرد استراتژیک دائمی  است که در خدمت حفظ وجود واقعی و معنوی مؤمنان  قرار می‌گیرد.
 

3. تقیّه اعتقادی: پنهان کردن حقیقت عقیدتی در شرایط خطر

1- ماهیت تقیّه اعتقادی؛ ولایت واقعی و محدودیت‌های محیطی
منظور از تقیّه اعتقادی ، نوعی از تقیّه است که در آن امامان معصوم (علیهم‌السلام) مؤمنان را به پنهان کردن باورهای عمیق خود درباره ولایت واقعی و امامت الهی  تشویق یا دستور می‌دهند.
 
این نوع تقیّه، در مواقعی که بروز و اظهار حقیقت، موجب خطر جدی برای وجود فیزیکی یا معنوی مؤمنان می‌شود ، مطرح می‌گردد.
 
در این زمینه، امامان (ع) با توجه به وضعیت سخت سیاسی و اجتماعی ، ضرورت پنهان کردن امر ولایت واقعی و مسائل اساسی عقیدتی  را برای شیعیان برجسته می‌کنند — نه به معنای انکار حقیقت، بلکه به منزله مدیریت هوشمندانه انتشار آن در زمان مناسب .

2. تقیّه در مقابل خونریزی؛ اولویت حفظ جان و ادامه رسالت
از امام صادق (علیه‌السلام) پرسیدند: «زَدَةُ الْغُرَضِ لَکُمْ أَحَبُّ إلَیْکُمْ أَمْ الْبَرَاءَةُ مِنْ عَلِیٍّ؟ » ضربه زدن سرها به شما محبوب‌تر است یا تبری از حضرت علی (ع)؟ 
 
امام (ع) پاسخ داد: «رَخِّصَتْ لَکُمْ فِی التَّقِیَّةِ؛ فَإِنَّهَا أَحَبُّ إلَیَّ مِنَ الْبَرَاءَةِ مِنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلَامُ. »*تقیّه برای شما رخصت شده است و برای من محبوب‌تر است.*‍(20)
    
این حدیث، تفاوت عمیق تقیّه اعتقادی با دیگر انواع تقیّه  را برجسته می‌کند. در اینجا، خون شیعیان  در مقابل اظهار مستقیم ولایت حضرت علی (ع)  قرار داده شده است و امام (ع)، حفظ جان مؤمنان را اولویت می‌دهد .
 
این رویکرد، نشان می‌دهد که حقیقت دینی تنها در صورتی می‌تواند ادامه یابد که وجود مؤمنان نیز حفظ شود . بنابراین، تقیّه اعتقادی  در فقه شیعه، نه به معنای تسلیم در برابر باطل، بلکه به منزله مدیریت انتشار حقیقت در زمان مناسب  است.
 
این مضمون، الگوی "ضعـف – فرصت" را در عمل بازتاب می‌دهد: وقتی قدرت ظاهری در دست دشمن است، پنهان کردن حقیقت عقیدتی ، بهترین راهبرد برای حفظ وجود واقعی و انتقال آن به نسل بعدی  است.
 
3. تقیّه در ذکر اسم‌های مقدس؛ ولایت در مقابل مخالفت
امام صادق (علیه‌السلام) در روایتی دیگر می‌فرمایند: «إِیَّاکُمْ وَ ذِکْرَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ، فَإِنَّ النَّاسَ لَیْسَ شَیْءٌ أَبْغَضَ إلَیْهِمْ مِنْ ذِکْرِ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ؛ »
 
از آوردن نام علی و فاطمه (علیهما السلام) نزد مردم بپرهیزید، زیرا یادآوری این دو را از هرچیز دیگر ناخوش‌تر می‌دانند.*‍(21)
    
این حدیث، جایگاه اعتقادی حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) در دین اسلام شیعه  را برجسته می‌کند و همزمان، حساسیت‌های موجود در محیط سیاسی و اجتماعی  را مشخص می‌کند.
 
در دوران امامت امام صادق (ع)، نام بردن از علی و فاطمه (علیهما السلام) خطرات زیادی داشت :
1- از نظر سیاسی: نماد مقاومت با حکومت‌های غیرحق
2- از نظر اجتماعی: موجب ناراحتی و سوءتفاهم با گروه‌های دیگر
3- از نظر فرهنگی: می‌توانست منجر به نفوذ و تضعیف جامعه شیعه شود. 
 
بنابراین، امام (ع) به شیعیان دستور می‌دهد که در مواقعی که این یادآوری موجب خطر است، از آن خودداری کنند  — نه به معنای فراموشی اهل بیت (ع)، بلکه به عنوان یک راهبرد هوشمندانه برای حفظ وجود و فرهنگ شیعه .
 
نکته تحلیلی :
تقیّه اعتقادی ، یکی از حساس‌ترین و عمیق‌ترین انواع تقیّه است که در آن، حتی یادآوری از حقیقتی اساسی مثل ولایت علی (ع) و جایگاه فاطمه (س)  نیز می‌تواند به منزله یک عمل تاکتیکی خطرناک  شمرده شود. این موضوع نشان می‌دهد که در بعضی مواقع، حفظ وجود فیزیکی و معنوی جامعه، اولویت بالاتری نسبت به اظهار باورهای عمیق دارد .
 
در این زمینه، ائمّه (ع) نه تنها اجازه استفاده از تقیّه  را می‌دهند، بلکه آن را ضروری و حتی واجب  می‌دانند. این رویکرد، استراتژی "ضعف – فرصت"  را به خوبی بازتاب می‌دهد: وقتی قدرت ظاهری برای مقابله مستقیم وجود ندارد، استفاده از رفتارهای غیرمستقیم برای حفظ وجود واقعی و تقویت آینده جامعه ، ضروری می‌شود.
 

4. تقیّه خوفیه: حفظ وجود فیزیکی و معنوی مؤمنان در مواجهه با خطر

1- تعریف و جایگاه تقیّه خوفیه؛ تقیّه برای حفظ جان
 منظور از تقیّه خوفیه ، نوعی از تقیّه است که در مواقعی که جان مؤمن در خطر است ، اجازه پنهان کردن باورها و حتی انجام اعمال بر طبق فتاوای اهل سنت در محیط آنان  داده می‌شود. این رفتار، راهبردی هوشمندانه  است که امامان باقرین (علیهماالسلام)، به خصوص در دوران حکومت‌های اموی و عباسی، به شیعیان خود توصیه و الزام می‌کردند .
 
در این زمینه، امام باقر (علیه‌السلام) می‌فرمایند:  «التَّقِیَّةُ مِنْ دِینِی وَ دِینِ آبَائِی، وَ لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا تَقِیَّةَ لَهُ؛ » *تقیّه از دین من و دین پدران من است، و کسی که تقیّه ندارد، ایمان ندارد.*‍(22)
            
این حدیث، جایگاه مرکزی تقیّه در بنای اعتقادی شیعه  را برجسته می‌کند. در دیدگاه امام باقر (ع)، عدم استفاده از تقیّه در موقعیت‌های خطرناک، نشانه نبودن ایمان واقعی است . این مضمون، تقیّه را از یک روش انزواگرانه به یک فرض عینی در دین تبدیل می‌کند .
 
این رویکرد، نمونه‌ای کلاسیک از الگوی "ضعـف – فرصت"  است: وقتی قدرت ظاهری در دست دشمن است، حفظ وجود فیزیکی و معنوی جامعه  تنها از طریق استفاده از روش‌های غیرمستقیم  مانند تقیّه ممکن است.
 
2. تقیّه خوفیه در دیدگاه پیامبر (ص)؛ تقیّه، شرط ایمان
همچنین، امام صادق (علیه‌السلام) از پدرش (امام باقر)، از پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نقل می‌کنند که می‌فرماید:
«لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا تَقِیَّةَ لَهُ؛ » *کسی که تقیّه نکند، دارای ایمان نیست.*‍(23)
 
این حدیث، مرز مشخصی بین تقیّه و ایمان  قرار می‌دهد. در دیدگاه نبوی و امامی، تقیّه فقط یک راهبرد نیست، بلکه یک شرط عملی از شرایط وجودی ایمان است .
 
این مضمون، اهمیت مدیریت هوشمندانه خطرات موجود در محیط  را برجسته می‌کند. در شرایطی که وجود فیزیکی مؤمنان در معرض خطر است ، ترک تقیّه، نه تنها مشروع نیست، بلکه نشانه نبودن بصیرت و عقلانیت دینی است .
 
۳. تقیّه خوفیه به عنوان سپر ایمان؛ تقیّه، شرف مؤمن
امام صادق (علیه‌السلام) در روایتی دیگر می‌فرمایند:  «اسْتِعْمَالُ التَّقِیَّةِ لِصِیَانَةِ الْإِخْوَانِ، فَإِنْ کَانَتْ تَحْمِی الْخَائِفَ فَهِیَ مِنْ أَشْرَفِ خِصَالِ الْکِرَامِ؛ »
 
*عمل به تقیّه، برای حفظ برادران ایمانی است. و اگر عمل مذکور، بیمناکی را از هراس رهاند و حفظ کند، شریف‌ترین علائم کرامت است.*‍(24)
 
 این حدیث، تقیّه خوفیه را یکی از شرافت‌های بزرگ مؤمنان  معرفی می‌کند. این مضمون، باور عمیق به ارزش‌های دینی را با هوشمندی در مقابل خطر ترکیب می‌کند .
 
در واقع، تقیّه خوفیه ، تنها یک راهبرد برای حفظ جان  نیست، بلکه یک رفتار اخلاقی و معنوی  است که نیازمند بصیرت، شجاعت و تعقل است . این رویکرد، نقش تقیّه را در حفظ انسجام جامعه شیعه  برجسته می‌کند.
 
۴. تقیّه خوفیه به عنوان عادت و سبک زندگی؛ تقیّه در ایمنی و خطر
از حضرت صادق (علیه‌السلام) نقل شده است: «عَلَیْکُمْ بِالتَّقِیَّةِ، فَإِنَّهُ لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یَجْعَلْهَا شِعَارًا وَ دِثَارًا مَعَ مَنْ یَأْمَنُهُ، لِتَکُونَ سَجِیَّتَهُ مَعَ مَنْ یَحْذَرُهُ؛ »
 
موالیان ما! همیشه ملازم با تقیّه باشید. همانا کسی که در حال ایمنی و نزد افراد بی‌آزار تقیّه را شعار و لباس خود ننماید تا عادت او شده و در مورد خوف و نزد ستمکار فراموش نکند، از ما نیست.*‍(25)
    
نکته تحلیلی کلی :
تقیّه خوفیه ، یکی از عمیق‌ترین و حساس‌ترین انواع تقیّه است که در آن حفظ جان و وجود فیزیکی مؤمنان ، در کانون توجه قرار دارد. این راهبرد، نه تنها مشروع نیست، بلکه واجب  شمرده شده است و در متون شیعه، شرطی از شرایط ایمان و ولایت  دانسته شده است.
 
در شرایطی که قدرت ظاهری در دست دشمن است و خطرات جانی برجسته‌ترین تهدید است ، امامان باقرین (علیهماالسلام) تقیّه را نه تنها مشروع، بلکه ضروری  می‌دانند. این موضوع، رویکرد فقهی و استراتژیک شیعه نسبت به وجود واقعی و ادامه حیات دینی  را نشان می‌دهد.
 
این دقیقاً همان الگوی "ضعـف – فرصت"  است:
1- ضعـف : عدم دسترسی به قدرت سیاسی و خطرات جانی
2- فرصت : استفاده از تقیّه برای حفظ وجود فیزیکی و معنوی جامعه
3- راهبرد : تقیّه خوفیه به عنوان سپر نهایی در مقابل خطر
   

5. تقیّه کتمانیه: پنهان کردن حق و اسرار در موقعیت‌های بحرانی

1- ماهیت تقیّه کتمانیه؛ پنهان کردن حق و ولایت در زمان خطر
منظور از تقیّه کتمانیه ، نوعی از تقیّه است که در آن حقیقت عقیدتی یا سیاسی اهل بیت (علیهم‌السلام)  به طور کامل درون نگه داشته می‌شود و امامان (ع) مؤمنان را دستور می‌دهند تا از افشای باورهای واقعی خود در مواجهه با مخالفان خودداری کنند .
 
این نوع تقیّه، در مواقعی که وجود جانی و معنوی جامعه شیعه مستعد تهدید است ، مطرح می‌شود و هدف آن، حفظ هویت واقعی شیعه و جلوگیری از نفوذ و تضعیف داخلی  است.
 
در این زمینه، امام صادق (علیه‌السلام) درباره اهمیت این نوع تقیّه فرموده‌اند:     «اتَّقُوا عَلَی دِینِکُمْ فَاحْجُبُوهُ بِالتَّقِیَّةِ فَإِنَّهُ لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا تَقِیَّةَ لَهُ. إِنَّمَا أَنْتُمْ فِی النَّاسِ کَالنَّحْلِ فِی الطَّیْرِ، لَوْ أَنَّ الطَّیْرَ تَعْلَمُ مَا فِی أَجْوَافِ النَّحْلِ مَا بَقِیَ مِنْهَا شَیْ ءٌ إِلَّا أَکَلَتْهُ، وَلَوْ أَنَّ النَّاسَ عَلِمُوا مَا فِی أَجْوَافِکُمْ أَنَّکُمْ تُحِبُّونَا أَهْلَ الْبَیْتِ لَأَکَلُوکُمْ بِأَلْسِنَتِهِمْ وَلَنَحَلُوکُمْ فِی السِّرِّ وَالْعَلاَنِیَةِ، رَحِمَ اللَّهُ عَبْدًا مِنْکُمْ کَانَ عَلَی ولاَیَتِنَا؛ »
 
*به خاطر حفظ دین تان تقیه کنید و آن را با تقیّه مخفی نگه دارید؛ زیرا هر کس که تقیّه ندارد، ایمان ندارد. همانا شما در میان مردم مانند زنبور عسل در میان پرندگانید.
 
اگر پرندگان می‌دانستند که درون زنبور عسل چیست، همه آنها را می‌خوردند. و اگر مردم (مخالفین) بدانند که در قلب‌تان محبت ما اهل‌بیت (ع) را دارید، شما را با زبان‌شان نابود می‌کردند و در نهان و آشکار به شما ناسزا می‌گفتند. خدا بیامرزد آن بنده‌ای را که ولایت ما را داشته باشد.*‍(26)
    
این حدیث امام صادق (ع)، نقش کلمه‌ای و اعتقادی تقیّه کتمانیه  را برجسته می‌کند. امام (ع) با تشکیل یک تشبیه بسیار بلیغ  بین شیعیان و زنبور عسل، نیاز به پنهان کردن حقیقت را در شرایط خاص  توصیف می‌کنند.
 
1- زنبور عسل  در اینجا نماد جامعه شیعه  است.
2- پرندگان  نماد قدرت‌های خارجی و مخالفان دینی  هستند.
3- عسل درون زنبور ، نماد حقیقت اهل‌بیت (ع)  و محبت و ولایت واقعی  است.
    این روایت، ضرورت پنهان کردن باورها در مقابل مخالفان  را برجسته می‌کند — نه به معنای انزوا، بلکه برای مقاومت در مقابل نفوذ و توطئه‌های فرهنگی و سیاسی .
 
۲. تقیّه کتمانیه و اهمیت اسرار اهل بیت؛ افشای اسرار، ضربه‌ای به دین
امام صادق (علیه‌السلام) درباره اهمیت مخفی نگه داشتن اسرار اهل بیت (ع)  می‌فرمایند: «هر کس سر ما اهل بیت را افشاء کند، خداوند حرارت آهن را بر او می‌چشاند، چرا که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمود: ترک کننده تقیّه مانند تارک نماز است. » (27)
 
این حدیث، خطای افشا کردن اسرار اهل بیت (ع)  را به منزله یک عمل مخرب و خطرناک  معرفی می‌کند. امام (ع) ترک تقیّه را با ترک نماز مقایسه می‌کند ، یعنی یک گناه بزرگ و نظام‌شکنانه .
 
این موضوع نشان می‌دهد که تقیّه کتمانیه تنها به معنای پنهان کردن شخصیت نیست، بلکه به معنای حفظ اسرار الهی و علمی است  که می‌تواند در دست دشمنان، موجب تضعیف دین شود .
 
بنابراین، کتمان اسرار اهل بیت (ع) و نگه داشتن آنها درون جامعه مؤمنان ، یک وظیفه دینی و عرفی  محسوب می‌شود.
 
۳. تقیّه کتمانیه به عنوان حفاظت از وجود جمعی؛ سپر و حافظ مؤمن
همچنین امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «التَّقِیَّةُ تُرْسُ الْمُؤْمِنِ وَ التَّقِیَّةُ حِرْزُ الْمُؤْمِنِ؛ »*تقیّه سپر مؤمن است، و تقیّه وسیله حفظ مؤمن است.*‍(28)
 
این بیان امام (ع)، تقیّه کتمانیه را به عنوان یک امر دفاعی و محافظتی  برجسته می‌کند. در اینجا، تقیّه نه به معنای فرار از حق، بلکه به معنای حفظ وجود واقعی و انتقال آن به نسل بعدی  است.
 
این روایت، تقیّه را یک امر دینی و نظام‌مندمعرفی می‌کند:
1- ترس و حفظ در مقابل خطر
2-  پنهان کردن وجود واقعی و اسرار مهم
3- جهت تقویت جامعه و انتقال آن بدون تخریب
4- این نوع تقیّه، نقش کلیدی در مقاومت فرهنگی و هویتی شیعه در دوران غیبت  دارد.
 
۴. تقیّه کتمانیه و اهمیت مخفی نگه داشتن اسرار؛ مدیریت هوشمندانه از وجود واقعی
همچنین امام باقر (علیه‌السلام) در این باره فرموده‌اند: «اسرار ما را کتمان کنید و مردم را بر گردن ما سوار نکنید. »(29)
    
این دستور امام باقر (ع)، یک نکته مدیریتی و استراتژیک  است. امام (ع) به شیعیان دستور می‌دهند که از افشای اسرار اهل بیت (ع) و همچنین اطلاعات حساس  در معرض دشمنان خودداری کنند.
 
این مضمون، نشان می‌دهد که تقیّه کتمانیه، یک امر فردی نیست، بلکه یک امر جمعی و هوشمندانه است  که در جهت حفظ جامعه و جلوگیری از نفوذ  به کار می‌رود.
 
این دیدگاه، الگوی "ضعف – فرصت"  را به خوبی بازتاب می‌دهد: وقتی قدرت ظاهری در دست دشمن است، حفاظت از وجود واقعی و پنهان کردن نقاط قوت، راهبرد هوشمندانه‌ترین است .
 
نکته تحلیلی کلی :
تقیّه کتمانیه ، یکی از حساس‌ترین انواع تقیّه است که در آن، حقیقت دینی و اسرار اهل بیت (ع) به منزله یک دارایی با ارزش درونی  دیده می‌شود که در مقابل دشمنان باید پنهان نگه داشته شود .
 
 این نوع تقیّه، نه تنها مشروع است، بلکه در بسیاری از شرایط، واجب و الزام‌آور معرفی شده  است. امامان باقرین (علیهماالسلام)، با درک عمیق از وضعیت سخت سیاسی و اجتماعی ، تقیّه کتمانیه را به عنوان یک راهبرد هوشمندانه و دینی  به شیعیان توصیه کردند تا هویت واقعی و اسرار دینی  در مقابل مخالفان نابود نشود  و با زمان مناسب و بصیرت‌آمیز منتشر گردد .
 
این رویکرد، جایگاه تقیّه را در دین شیعه  به عنوان یک استراتژی انسانی و الهی  مشخص می‌کند:
1- در مواقع خطر، حفظ وجود واقعی مهم‌تر از اظهار فوری آن است
2- کتمان حقیقت، نه به معنای انکار آن، بلکه به معنای حفظ آن در برابر تخریب است
3- این راهبرد، به صورتی هوشمندانه و مراقبت‌کننده از دین و جامعه  عمل می‌کند.
    

نتیجه:

تحلیل متون و روایات نشان می‌دهد که تقیّه در دیدگاه امامان باقرین (علیهماالسلام)، یک استراتژی مدیریتی و هوشمندانه  است که در شرایطی که قدرت نظامی و سیاسی در دست دشمن است ، اجازه می‌دهد وجود واقعی و اعتقادی جامعه شیعه حفظ شود .
 
 این راهبرد، نه تنها مشروع است، بلکه در بسیاری از شرایط واجب و الزام‌آور معرفی شده است . امامان باقرین (ع)، با شناخت عمیق از تحولات زمان خود، از الگوی "ضعـف – فرصت"  استفاده کردند؛ یعنی با وجود ضعف ظاهری، از فرصت‌های موجود برای حفظ و گسترش معارف اهل بیت (ع)  استفاده کردند.
 
 این روش، نه به منزله تسلیم، بلکه به عنوان یک مقاومت غیرمستقیم و فرهنگی  عمل کرد و زمینه لازم برای استحکام جامعه شیعه در عصر غیبت  را فراهم کرد.
 
در نهایت، تقیّه یک روش دفاعی نیست، بلکه یک راهبرد استراتژیک و الهی است  که امامان (ع) آن را در خط مشی خود قرار دادند تا جامعه شیعه بتواند در مقابل خطرات داخلی و خارجی، با هوشمندی و بصیرت، ادامه حیات دینی خود را تضمین کند .
  

پانوشت‌ها:

1.محمدبن محمد مفید (شیخ مفید)، شرح عقائد الصدوق ، مترجم محمدعلی ابن سیدمحمد الحسنی، ص241. 
2.ابن حجر عسقلانی، فتح الباری ، ج12، ص136. 
3.محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار ، ج75، ص419، ح74. 
4.فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن ، مصحح: هاشم رسولی و فضل‌الله یزدی طباطبایی، ج6، ص389. 
5.ابن حجر عسقلانی، فتح الباری ، ج12، ص136. 
6.محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار ، ج75، ص419، ح74.
7.  شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة ، ج11، ص483. 
 8. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار ، ج75، ص419، ح74
9. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة ، ج11، ص483 
10.محمدبن یعقوب کلینی، الکافی ، ج2، ص30
11.  شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة ، ج11، ح6، باب 24. 
 12.   محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار ، ج75، ص434. 
 13.   شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة ، ج11، ح6، باب 24.
14. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة ، ج10، ص413، ح1. 
15. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار ، ج75، ص399
16.شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة ، ج5، ص430، ح9
17. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة ، ج5، ص596، ح3. 
18.شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة ، ج5، ص385، ح8. 
19. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار ، ج75، ص394.
20. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة ، ج11، ص479، ح12. 
21.شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة ، ج11، ص486، ح2.
22.محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار ، ج75، ص431. 
23. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة ، ج11، ص479، ح12. 
24.شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة ، ج11، ص486، ح2. 
25.فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن ، ج8، ص521، ذیل آیه 28 سوره مؤمن
26. محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج2، ص218.
27.شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج11، ح6، باب 24.
28. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج11، ح6، باب 24.
29.محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج2، ص220، ح18.
 

منبع:

معصومی، سیدابراهیم، 1362- راهبردهای سیاسی امام باقر و امام صادق علیهما السلام در آماده سازی جامعه اسلامی برای ورود  به عصر غیبت- قم: مؤسسه آینده روشن، 1394.
تهیه و تنظیم : تحریریه راسخون


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما