بررسی مقام علمی و دستاوردهای برجسته شاگردان امام کاظم علیه السلام

در این مقاله، به بررسی جایگاه والای علمی و مقام شاگردان حضرت امام موسی کاظم (علیه ‌السلام) پرداخته خواهد شد و تأثیرات آنان در تاریخ اسلام مورد بررسی قرار می‌گیرد.
دوشنبه، 19 خرداد 1404
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بررسی مقام علمی و دستاوردهای برجسته شاگردان امام کاظم علیه السلام

مقدمه

حضرت امام موسی کاظم (علیه ‌السلام) نه تنها به عنوان یک رهبر دینی و معنوی شناخته می‌شود، بلکه به عنوان یکی از بزرگ‌ترین معلمان تاریخ اسلام نیز نقش بسزایی را ایفا کرده است. در دوران حیات پربار ایشان، نهضت علمی و فرهنگی گسترده‌ای شکل گرفت که تأثیر عمیقی بر تکوین تشیع و گسترش معارف اسلامی داشت. 

این امام همام با تربیت شاگردان برجسته و تحصیل‌کرده‌ای که هر یک در عرصه‌های مختلف علمی، فقهی، و سیاسی تأثیرگذار بودند، نه تنها توانست پایه‌گذار مکتب‌های علمی شود، بلکه گنجینه‌ای از دانش و معرفت را به نسل‌های آینده منتقل نماید.

بر اساس گزارش‌های تاریخی، مجموعاً 272 تا 319 شاگرد ویژه در حوزه علمی حضرت امام موسی کاظم (علیه ‌السلام) تربیت یافته‌اند که هر یک در ابعاد مختلف علم و دیانت به گسترش آموزه‌های اهل بیت (علیهم السلام) پرداخته‌اند. از این رو، شناخت شخصیت‌های علمی و دستاوردهای شاگردان امام موسی کاظم (علیه ‌السلام) می‌تواند به ما در درک عمیق‌تری از سیره و روش‌های تربیتی ایشان کمک کند. 

در این مقاله، به بررسی جایگاه والای علمی و مقام شاگردان حضرت امام موسی کاظم (علیه ‌السلام) پرداخته خواهد شد و تأثیرات آنان در تاریخ اسلام مورد بررسی قرار می‌گیرد. معرفی تعدادی از برجسته‌ترین شاگردان این امام همام، مانند ابراهیم‌ بن ابی‌محمود، بشر حافی و محمد بن خالد برقی و تحلیل نقش آنان در ترویج معارف دینی و فقهی از جمله مباحث اصلی این تحقیق است.
 

شاگردان دانشمند امام کاظم علیه السلام

حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) افزون بر این که با اقشار گوناگون جامعه، راویان حدیث و جویندگان دانش اهل ‏بیت (علیهم السلام) ارتباط سودمندی برقرار کرده بود، شاگردان ویژه‌‏ای را پرورش داد که هر کدام از معرفت و حکمت بهره‏مند بودند.

شیخ طوسی (رحمه الله) شاگردان مکتب حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) را 272 نفر و نویسنده‏ کتاب حیات الامام موسی بن ‏جعفر (علیه السلام) تعداد آنان را 319 نفر معرفی کرده و به تفصیل، نام برده است. 

در میان شاگردان امام کاظم (علیه السلام)، چهره‌‏های درخشان و شخصیت‌‏های بزرگ علمی مانند هشام ‌بن حکم، هشام‏ بن سالم، علی ‏بن یقطین، ابن ‏عمیر و یونس‌ بن عبدالرحمن به چشم می‏‌خورند.1
 

حوزه تدریس امام کاظم علیه السلام

حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام)، همچون پدر بزرگوار خود به تربیت شاگردان بزرگ و آموزش علوم دینی، همت گماشت. گستره حوزه تدریس و پهنه تلاش‌‏های علمی امام جعفر صادق (علیه السلام)، بسیار وسیع و پربار بود و چراغ این حوزه پربار علمی با شهادت آن امام به خاموشی نگرایید؛ زیرا ستاره پرنوری چون فرزند گرامی ایشان در آن درخشید و سبب شد با رهبری ایشان، این حوزه شکوهمند و پربار به تلاش‏‌های علمی و گسترش علوم اسلامی ادامه دهد.
 

مقام والای شاگردان امام کاظم (علیه السلام)

در مورد بزرگی و مقام والای شاگردان حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام)، سخنان بسیاری نقل شده است؛ از جمله امام رضا (علیه السلام) در شأن یونس‌ بن عبدالرحمان فرمود:
«یونس در زمان خود، مانند سلمان فارسی است در زمان پیامبر».2 

همچنین روزی علی ‌بن یقطین از دور می‏آمد تا به خدمت امام موسی کاظم (علیه السلام) برسد. امام با دیدن او رو به یارانش کرد و فرمود:
«هر کس خوشحال می‏‌شود مردی از اصحاب رسول خدا را ببیند، به علی ‌بن یقطین نظر کند؛ زیرا من شهادت می‏‌دهم او از اهل بهشت است.»3

در ادامه این نوشتار به معرفی تعدادی از شاگردان خاص حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) می‌پردازیم.
 
الف) ابراهیم‌ بن ابی ‌محمود خراسانی
وی از اهل خراسان و از یاران حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) و امام رضا (علیه السلام) نیز شمرده می‌‏شود.4

او بعد از امام رضا (علیه السلام) زنده بود و به حضور حضرت جواد‌الائمه (علیه السلام) نیز مشرّف شد و نوشته‌‏هایی که از امام رضا (علیه السلام) به حضرت جواد (علیه السلام) داشت، تقدیم کرد.5

مقام و منزلت ابراهیم‌ بن ابی ‌محمود خراسانی نزد ائمه (علیهم السلام)
وی نزد پیشوایان معصوم (علیهم السلام) جایگاه ویژه‌‏ای داشت و به حضور سه امام بزرگوار، مشرّف و از محضر پرفیض‌شان بهره‏‌مند شد. وی روایت‌‏هایی از اهل ‌بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) نقل کرده که بیش از 32 نمونه است.6 

بلندمرتبگی وی در روایتی از کشّی آشکار است:
ابراهیم ‌بن ابی ‌محمود گوید: به حضور امام جواد (علیه السلام) وارد شدم در حالی‌ که همراه من کتاب‏‌هایی از امام رضا (علیه السلام) بود. آن کتاب‏‌ها را بر حضرت جواد (علیه السلام) عرضه کردم. 

امام آن کتاب‌‏ها را می‏‌خواند و روی دیدگان مبارکش می‌‏نهاد و می‏‌فرمود: آری به خدا سوگند، نوشته‌‏های پدرم است. پس آن ‏قدر گریست که اشک چشمانش بر گونه‌‏های مبارکش جاری شد.

پس گفتم: فدایت شوم، همانا پدر بزرگوارتان گاه در یک مجلس چندین مرتبه به من می‌‏گفت: خداوند، تو را در بهشت جای دهد. 

پس حضرت جواد (علیه السلام) فرمود: من نیز از خدا می‌‏خواهم تو را به بهشت داخل کند. 

پس گفتم: سرورم، قربانت شوم، آیا نزد خدا تضمین می‏‌کنی که مرا وارد بهشت کند؟ 

حضرت فرمود: آری، پس پای مبارکش را بوسیدم.7

این نوشته‏‌ها را حضرت رضا (علیه السلام) برای فرزندش امام جواد (علیه السلام) نوشته بود و ابراهیم مأمور بود آنها را به آن حضرت برساند.

این روایت به تنهایی از مقام بلند ابراهیم ‌بن ابی ‌محمود خبر می‏‌دهد. دانشمندان شیعه نیز موثّق‌بودن او را تأیید و از وی تجلیل کرده‌‏اند. بزرگواری وی تا اندازه‌ای است که افرادی چون عبدالعظیم حسنی نیز از وی روایت می‏‌کنند.8

محی‌الدین ممقانی، در حاشیه تنقیح المقال می‌‏نویسد:
ایشان از نادر افرادی است که به شرف دعای امام نائل شدند. او از اجلای ثقات شمرده شده و توثیق وی به‌طور متواتر از علمای رجال رسیده است. پس او ثقه و جلیل‌‏القدر است و روایاتش از ناحیه وی، همه از صحاح می‌‏باشند.9

خدمات علمی و فرهنگی ابراهیم‌ بن ابی ‌محمود خراسانی
وی از افرادی است که در حفظ و ترویج آموزه‌‏های پیشوایان معصوم (علیهم السلام) نقش بسزایی ایفا کرده و پیوسته در نشر آیین اهل بیت (علیهم السلام) کوشیده است. افرادی چون احمد بن محمد بن عیسی که «شیخ القمیین» بود، از محضرش علم آموخته و مسائلی از امام موسی کاظم (علیه السلام) را به واسطه ابراهیم ‌بن ابی‌محمود روایت کرده است.10

با توجه به جوّ خفقان عهد امام موسی ‏کاظم (علیه السلام)، دیدار با آن امام می‌‏توانست تهدیدهای بسیار شدیدی را در پی داشته باشد. در آن دوران، از نظر حکومت بنی‏‌عباس و مزدوران آن، ارتباط‌داشتن با آن حضرت، سنگین‌ترین جرم به‌شمار می‏‌رفت. حاکمان عباسی همه کارهای امام را در نظر داشتند تا جایی که مدتی ایشان در زندان تحت مراقبت شدید بود و دنبال بهانه‌‏ای برای شهادت آن حضرت بودند.

ابوالفرج اصفهانی می‏‌نویسد: عیسی‌ بن جعفر (که یک ‏سال حضرت را نزد خود زندانی کرد) به هارون نوشت: در این مدت هرچه خواستم بهانه‌‏ای برای زندانی‌کردن و نگاه‏‌داشتن ایشان به‌دست بیاورم، نتوانستم. حتی گوش دادم تا ببینم، آیا در دعای خود به من یا به تو نفرین می‏‌کند، چیزی نشنیدم، جز آنکه برای خود دعا می‏‌کند و از خدا رحمت و آمرزش می‏‌خواهد.11

بدیهی است شدت فشار عباسیان بر امام و یارانش به اندازه‌ای بود که حتی امام در مناجات با خدای خویش نیز زیرنظر بود. بدین ترتیب، اهمیت و تأثیر کار یاران امام کاظم (علیه السلام) آشکار می‏‌شود؛ اینکه آنان چگونه با خلوص نیت همه تهدیدها و سختی‌‏ها را تحمل می‏‌کردند و در محضر امام کاظم (علیه السلام) گرد می‏‌آمدند و درباره مسائلی که شیعیان در آن زمان و آینده به آن نیازمند می‏‌شدند، از حضرت می‏‌پرسیدند و به دیگران انتقال می‏‌دادند. 

پس از این راه، پایه‏‌های عقیدتی شیعیان را استوار و آیین‏ه‌ای راستین اسلام را تا روی کار آمدن دولت حق، از چپاول غارتگران حفظ می‌‏کردند.

مبارزه ابراهیم‌ بن ابی ‌محمود خراسانی با انحراف‏‌های عقیدتی و فرقه‌‏ای
در زمان حضرت امام کاظم (علیه السلام) و امام رضا (علیه السلام) اختلاف‏‌های فرقه‏‌ای به اوج خود رسید و مکتب‌‏های عقیدتی و فقهی گوناگونی پدید آمده بود و شیطان‏‌های زمان، مردم عوام را به‌‎سوی انحراف‏‌های عقیدتی می‏‌کشاندند. 

در این میان ابراهیم ‌بن ابی ‌محمود، با بیان روایت‌‏های گهربار معصومان (علیهم السلام) و تبیین جایگاه اهل‌ بیت (علیهم السلام)، مردم را به مسیر اهل ‌بیت (علیهم السلام) رهنمون می‏‌ساخت و از گرایش به باورهای خرافی و فاسد بازمی‏‌داشت و این‏ گونه، جایگاه اهل ‌بیت (علیهم السلام) را تبیین می‏‌کرد. 

عده‏‌ای برای منحرف کردن مردم از راه اهل‌ بیت (علیهم السلام) برخی روایت‏‌ها را به نام اهل ‌بیت (علیهم السلام) جعل و میان مردم پخش می‌‏کردند که گاه این سخنان در فضیلت اهل‌ بیت نیز بود؛ ولی این سخنان را اهل ‌بیت (علیهم السلام) نگفته بودند و مطالب انحرافی نیز در ضمن آن بیان می‏‌شد، از این ‌رو می‏‌توانست در گمراه ‌ساختن شیعیان و بدبین‌کردن دشمنان به اهل‌ بیت (علیهم السلام) و شیعیان نقش بسزایی ایفا کند.

ابراهیم می‏‌گوید: به حضور حضرت امام رضا (علیه السلام) مشرّف شدم و عرض کردم: ای فرزند پیامبر! اخباری به ما درباره فضیلت امیرمؤمنان، علی (علیه السلام) و شما اهل‌ بیت (علیهم السلام) از راه مخالفان دین اسلام رسیده است که ما مشابه آنها را در کلمات شما نمی‌‏یابیم. آیا می‌‏توانیم به آنها معتقد باشیم یا خیر؟

حضرت فرمود: «پدرم از اجداد پاکش و آنها از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) روایت کرده‌‏اند که فرمود: هرکس به سخن گوینده‌‏ای گوش فرا دهد، همانا او را ستوده است. پس اگر گوینده، نماینده‌‏ای از سوی خدا باشد، خدا را و اگر از سوی شیطان باشد، شیطان را ستایش کرده است. 

ای پسر ابی ‌محمود! همانا مخالفان ما در فضیلت‏‌های ما اخباری ساخته‌‏اند که آنها را سه گونه دسته‏‌بندی کرده‏‌اند:
1. در غلو ما؛ 2. در کاستن مقام و فضیلت ما؛ 3. اشاره به عیب‏‌های دشمنان ما با آشکار کردن اسم آنها (که مخالف تقیه است). 

پس وقتی مردم روایت‏‌های غلوآمیز را می‌‏شنوند، شیعیان ما را تکفیر می‌‏کنند و آنها را کافر می‌‏دانند و آنان را قائل به الوهیت ما می‏‌شمارند. چون اخباری را که در کاستن مقام ما جعل شده، می‏‌شنوند، اعتقادشان درباره ما ضعیف می‏‌شود و چون اخباری را که در آن، عیب‏‌های دشمنان ما تصریح شده می‌‏شنوند، آنان نیز به ما بدگویی و اهانت می‏‌کنند.12

بررسی مقام علمی و دستاوردهای برجسته شاگردان امام کاظم علیه السلام
 
ب) بی‌‏بی شطیطه
وی اهل نیشابور و از بانوان دیندار آن سرزمین بود. بانویی بزرگوار که پیش از وفاتش، حضرت امام کاظم (علیه السلام) کفن وی را تدارک دید و در تشییع او، از مدینه به نیشابور آمد.

ابن ‌شهرآشوب آورده است که شیعیان نیشابور جمع شدند و محمد‌ بن علی نیشابوری را برگزیدند که وجوه شرعی آنان را به امام برساند. پس سی هزار دینار و پنجاه هزار درهم و دو هزار پارچه با او به‌سوی حضرت فرستادند.

در این میان، بانویی به نام شطیطه که زنی مومن بود، یک درهم پول و پارچه‌‏ای که با دست خود آن را بافته بود و چهار درهم ارزش داشت، به محمد بن علی نیشابوری داد تا برای امام ببرد و گفت: کم است، ولی در فرستادن حق امام و ادای حق، در کم بودن وجه، حیا راه ندارد. محمد می‏‌گوید: آن پول را تا کردم و در میان پول‌‏ها انداختم.

پس آن جماعت پرسش‌‏هایی در هفتاد ورق آوردند که در هر برگ پرسشی نوشته شده بود و باقی ورق سفید بود تا حضرت، پاسخش را در آنجا مرقوم فرماید و هر دو ورق را روی هم گذاشته و به هم چسبانده و مهر زد تا کسی آن را باز نکند. آنها گفتند: این پرسش‏‌ها را شب به امام بده و فردای آن شب بگیر! پس اگر دیدی مهرها صحیح است و نامه باز نشده و پاسخ مسائل نوشته شده است، بدان که او امام به‌حق است و وجوه را به ایشان تحویل بده وگرنه اموال را به ما برگردان... .

محمد گوید: به مدینه مشرّف شدم. نزد عبداللّه‏ افطح (که آن زمان ادعای امامت داشت) رفتم و او را امتحان کردم و پی بردم که امام نیست. بیرون آمدم و دست به درگاه خدا برداشتم و از او خواستم به حق رهنمونم سازد.

در این هنگام، ناگاه پسری را دیدم که می‏‌گوید: اجابت کن آن کسی را که می‏‌خواهی. پس مرا به خانه امام کاظم (علیه السلام) راهنمایی کرد... امام فرمود: پاسخ مسائلی را که در جزوه توست، دادم. پس بیاور درهم شطیطه را که وزنش یک درهم و دو دانق است و در کیسه‏‌ای هست که چهارصد درهم در آن است و بیاور آن پارچه خام او را که میان جامه دو برادری است که اهل بلخ هستند. محمد گوید: از فرمایش آن حضرت شگفت‌‏زده شدم. پس درهم و پارچه شطیطه را به حضرت تقدیم کردم.

حضرت امام کاظم (علیه السلام) فرمود: ای ابوجعفر! سلام مرا به شطیطه برسان و این همیان پول را که چهل درهم در آن است، به او بده و بگو: برای تو شقه‌‏ای از کفن‌‏های خودم را که پنبه‌‏اش از قریه صیدا ـ قریه فاطمه زهرا (سلام الله علیها) ـ و خواهرم حلیمه، آن را بافته است، هدیه فرستادم. 

بگو: ای شطیطه! تو تا نوزده روز بعد از رسیدن ابوجعفر و تحویل‌گرفتن پارچه و چهل‏ درهم که من فرستادم، زنده می‏مانی. پس شانزده درهم از آن را خرج خود کن و 24 درهم آن را برای مخارج بعد از مردن و صدقه قرار ده. من بر تو نماز خواهم خواند و بر تشییع تو حاضر خواهم شد.

سپس حضرت به من فرمود: بقیه اموال را به صاحبانش برگردان.13 وقتی بیرون آمدم، دیدم بدون اینکه مهر کاغذها کنده شود، پاسخ آن مسائل داده شده است.

به خراسان برگشتم و سفارش‌‏های حضرت را به‌جا آوردم. نوزده روز بعد، شطیطه وفات کرد و حضرت در حالی ‏که سوار بر شتری بود، در تشییعش حاضر شد و چون خواست برود، فرمود: سلام مرا به یاران خود برسان و به آنها بگو که من و امامان دیگر (بعد از من) ناچار هستیم از این که در تشییع جنازه شما در هر شهری که باشید حاضر شویم. پس، از خدا بترسید.14

در ماجرای این بانو، درس‏‌های بزرگی است که عمل‌کردن به آنها می‌‏تواند انسان را به مقام بلند و ارجمندی چون مقام او برساند. انسان باید در انجام ‌دادن حق، از هیچ‏ کس واهمه نداشته باشد و در همه حال، به وظیفه خود عمل کند که آنچه نزد خدا و معصومان (علیهم السلام)، ارزش دارد، اخلاص در عمل است، نه کمیت آن. 

بر این اساس، حضرت نیز همه آن اموال را برمی‏‌گرداند، ولی مال اندک این بانو را می‏‌پذیرد و ده‌‏ها برابرش را به خودش می‌‏دهد. سیره عملی این بانو در آن شهر می‏‌توانست زمینه‏‌ساز تربیت انسان‏‌های وارسته‌‏ای باشد. 

این بانو، کسی بود که با سیره‌‏اش مردم را به حق و راه اهل بیت (علیهم السلام) فرامی‌‏خواند که خود، خدمت بزرگی به اهل بیت (علیهم السلام) است. بدین ترتیب، با اینکه از راه این بانو، حدیثی از اهل‌ بیت (علیهم السلام) به ما نرسیده و در زمان حیاتش به حضور امام مشرّف نشده بود، امام از وی خشنود بود. 
 
ج) بشر حافی
بشر بن حارث معروف به بشر حافی، در زمان امام موسی کاظم (علیه السلام) زندگی می‌کرد. ساکن بغداد و اصلش از مرو بود و در سال 227ق وفات کرد.15 علامه حلی در منهاج الکرامه می‌‏نویسد:
ایشان به دست حضرت موسی ‌بن جعفر (علیه السلام) توبه کرد؛ زیرا روزی که آن حضرت از در خانه او در بغداد گذشت، شنید که صدای ساز و آواز، غناها و نی و رقص از خانه بیرون می‌‏آید. در این هنگام، از آن خانه کنیزکی که در دستش خاکروبه بود، بیرون آمد و خاکروبه‌‏ها را بیرونِ در ریخت. حضرت به او فرمود: ای کنیزک! صاحب این خانه آزاد است یا بنده؟ گفت: آزاد است.

فرمود: راست گفتی، اگر بنده بود، از مولای خود می‏ترسید. کنیزک چون برگشت، بشر بر سفره شراب بود، پرسید: چه چیز سبب شد که دیر آمدی؟ کنیزک حکایت را برای بشر نقل کرد. بشر با پای برهنه خدمت آن حضرت رسید و در حالی‌ که عذرخواهی و گریه می‌کرد و از کار خود شرمنده بود به دست آن حضرت توبه کرد.16

محدث قمی (رحمه الله) می‏‌گوید: او را حافی (پابرهنه) می‌‏گفتند، برای آن که همیشه پای برهنه بود؛ پابرهنه خدمت امام کاظم (علیه السلام) دوید و به سعادت بزرگی رسید. 

بعضی نقل کرده‌‏اند که سرّ پابرهنگی او را از خودش پرسیدند؛ وی در پاسخ گفت: «جَعَلَ لَکمُ اْلأَرْضَ بِساطًا؛ خداوند زمین را بر شما فرش گسترده قرار داد». (نوح: 19) پس از ادب به دور است که نزد شاهان با کفش روند.17

سخنانی از بشر حافی
* گفت: اگر در قناعت، هیچ سودی جز به عزت زندگانی‌ کردن نباشد، کفایت است.

* هرگز حلاوت عبادت نیابی، تا نگردانی میان خود و میان شهوت‏‌ها دیوار آهنین.

* سخت‌‏ترین کارها سه تا است: به وقت دست‌‏تنگی، سخاوت؛ ورع در خلوت و سخن‌گفتن پیش کسی که از او بترسی.

بررسی مقام علمی و دستاوردهای برجسته شاگردان امام کاظم علیه السلام
 
د) محمد بن خالد برقی
محمد بن خالدبن عبدالرحمان‌ بن محمد بن علی برقی قمی، اصلش کوفی است، ولی در برقه قم ساکن بود. برقود (برقرود)، روستایی در اطراف قم است و ایشان منسوب به آنجا بود.18 وی از دانشمندان بزرگ امامی به‌شمار می‏‌رود.

محمد بن علی، جدّ محمد، پس از قیام زید (علیه السلام)، به دست یوسف ‌بن عمر19 زندانی شد و سرانجام، یوسف‌ بن عمر او را کشت. در پی این جریان، خالد که آن زمان خردسال بود، همراه پدرش عبدالرحمان به برقرود مهاجرت کردند.20

محمد‌ بن خالد، از یاران امام کاظم، امام رضا و امام جواد (علیهم السلام): بود و از امام جواد (علیه السلام) حدیث شنیده و نقل حدیث کرده است.21

مقام علمی محمد بن خالد برقی
وی از دانشمندان حدیث و راویان اخبار بود. افزون بر آن، ادیب چیره‏‌دستی به شمار می‌‏آمد و بر فنّ ادبیات، دانش و آگاهی بسیار داشت. مفسری زبردست، عالم به تاریخ و سرگذشت عرب و از فقیهان شیعه بود و تألیفاتی نیز داشت.22

برخی از نوشته‌‏های او عبارت‌اند از: کتاب التنزیل و التعبیر، یوم و لیله، حروب الاوس و الخزرج، العلل، الخطب، التفسیر، کتاب فی علم الباری، کتاب مکة و المدینه.23

روایت‏‌های رسیده از محمد بن خالد برقی
روایت‌‏های بر جای مانده از محمد خالد بن برقی، شاهدی است بر تلاش و اهتمام وی در نشر معارف و سخنان اهل بیت (علیهم السلام) و ترویج فقه جعفری. 

بزرگانی از راویان حدیث در محضر او شاگردی و نزد وی دانش و حدیث کسب کرده‌‏اند و محمد با تلاش‌‏های پی‏گیر توانست شاگردانی تربیت کند که پس از خود، پاسداران حریم ولایت باشند. یکی از آنان، فرزندش احمد است. روایت‏‌های بسیاری از او رسیده که تعدادشان فقط در کتب اربعه، حدود 960 روایت است.24 از وفات وی تاریخ دقیقی در دست نیست، ولی تا قبل از سال 220ق زنده بوده است.25
 

نتیجه‌گیری:

در نتیجه، نمی‌توان اهمیت کارهای علمی و تأثیر شاگردان حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) را نادیده گرفت. این بزرگان با درک عمیق از آموزه‌های دینی و شرایط اجتماعی زمان خود، مفاهیم و اعتقادات اهل بیت (علیهم السلام) را به شیوه‌ای کارآمد گسترش دادند و توانستند در برابر چالش‌های فکری و اعتقادی ایستادگی کنند. 

از یونس‌ بن عبدالرحمن که چون سلمان فارسی در زمان پیامبر عظیم‌الشأن، شأن و منزلت بالایی داشت، تا بشر حافی که به توبه و بازگشت به دامن حق نائل آمد، همه و همه به عنوان نمونه‌های بارز از تأثیرات الهام‌بخش امام موسی کاظم (علیه السلام) به شمار می‌روند.

وظیفه ما به عنوان جویندگان علم و حقیقت این است که از سیره علمی این امام همام و دستاوردهای شاگردان ایشان بهره بریم و در زندگی روزمره خود آن‌ها را تحقق بخشیم. 

آشنایی با این شخصیت‌ها و مراثی آنها نه تنها به ما کمک می‌کند تا ایمان و دین‌مداری خود را تقویت کنیم، بلکه می‌تواند در ایجاد تحول و دگرگونی مثبت در جامعه نیز مؤثر باشد. بدین ترتیب، می‌توان گفت که مکتب حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) و شاگردانش، همچنان نوری تابناک برای جویندگان راه حق و حقیقت خواهد بود.

پی‌نوشت‌ها:
1. پیشوای آزاده، ص 147.
2. اختیار معرفه الرجال، ج ۲، ص ۷۸۱.
3. رجال کشی، ص ۴۳1. 
4. همان، ص 352.
5. رجال کشی، ص 567.
6. موسوعة طبقات ‌الفقهاء، ج 3، ص 33؛ معجم رجال ‌الحدیث، ج 1، رقم 90.
7. رجال کشی، ص 567، تنقیح ‌المقال، ج 3، ص 250.
8. تنقیح ‌المقال، ج 3، ص 252؛ موسوعة طبقات ‌الفقهاء، ج 3، ص 34.
9. تنقیح ‌المقال، ج 3، ص 252.
10. موسوعة طبقات ‌الفقهاء، ج 3، ص 34؛ احسن ‌التراجم، ص 38؛ قاموس ‌الرجال، ج 1، ص 147.
11. مقاتل ‌الطالبیین، ص 485.
12. بحارالانوار، ج 26، ص 239.
13. شاید دلیل برگرداندن آن اموال، این بود که از پول حلال نبودند.
14. مناقب آل ابی‌طالب، ج 4، صص 317ـ315؛ بحارالانوار، ج 48، ص 73.
15. تاریخ طبری، ج 9، ص 118، حوادث سال 227 هجری.
16. قاموس الرجال، ج 2، ص 326.
17. منتهی ‌الامال، ج 3، ص 1480.
18. رجال نجاشی، ج 2، ص 221؛ قاموس الرجال، ج 9، ص 250.
19. یوسف‌ بن عمر ثقفی، در گذشته به سال 127ق، یکی از والیان بنی امیه و از نزدیکان حجاج‌ بن یوسف بود که هشام ‌بن عبدالملک، ولایت عراق، خراسان و یمن را به او داد. بعدها یزید ‌بن ولید، وی را از استانداری عزل و در دمشق حبس کرد و در زندان مرد.
20. رجال نجاشی، ج 1، ص 204؛ قاموس ‌الرجال، ج 9، ص 250.
21. موسوعة طبقات ‌الفقهاء، ج 3، ص 496؛ رجال برقی، اصحاب امام کاظم (علیه السلام)، رقم 5 و اصحاب امام رضا (علیه السلام)، رقم 54 و از اصحاب امام جواد (علیه السلام)، رقم 55؛ رجال شیخ طوسی، ص 343، اصحاب امام کاظم (علیه السلام)، ص 363 اصحاب امام رضا (علیه السلام) و بعد از آن می‌‏نویسد: ایشان ثقه هستند و ص377، اصحاب امام جواد (علیه السلام)؛ معجم رجال الحدیث، ج 17، ص 71 و 72؛ قاموس الرجال، ج 9، ص 249.
22. نک: طبقات فقهاء شیعه، ج 3، ص 497.
23. رجال نجاشی، ج 2، ص 221؛ تنقیح المقال، ج 3، ص 113.
24. موسوعة طبقات الفقهاء، ج 3، ص 497.
25. همان، ص 496.

منبع: دریای حلم (رهیافتی بر شخصیت‌شناسی، سیره‌شناسی و اندیشه‌شناسی امام موسی کاظم علیه السلام)، تهیه‌‎کننده و ناشر: اداره کل پژوهش‌های اسلامی رسانه صدا و سیما، 1398ش.

تهیه و تنظیم: تحریریه راسخون


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
کدام کشورها حمله رژیم صهیونیستی به ایران را محکوم کردند؟
کدام کشورها حمله رژیم صهیونیستی به ایران را محکوم کردند؟
بلایی که موشک‌های ایرانی بر سر ساختمان در تل‌آویو آوردند!
play_arrow
بلایی که موشک‌های ایرانی بر سر ساختمان در تل‌آویو آوردند!
واکنش مزدور اینترنشنال بعد از شنیدن صدای موشک‌های ایران
play_arrow
واکنش مزدور اینترنشنال بعد از شنیدن صدای موشک‌های ایران
اصابت موشک‌های مافوق صوت ایران در تل‌آویو
play_arrow
اصابت موشک‌های مافوق صوت ایران در تل‌آویو
حال و روز تل‌آویو بعد از اصابت موشک‌های ایرانی
play_arrow
حال و روز تل‌آویو بعد از اصابت موشک‌های ایرانی
ناتوانی گنبد آهنین در رهگیری موشک ایران
play_arrow
ناتوانی گنبد آهنین در رهگیری موشک ایران
لحظه اصابت موشک‌های ایران به مقر وزارت جنگ در تل‌آویو
play_arrow
لحظه اصابت موشک‌های ایران به مقر وزارت جنگ در تل‌آویو
رهبر انقلاب: نیروهای مسلح رژیم رذل صهیونی را بیچاره خواهند کرد
play_arrow
رهبر انقلاب: نیروهای مسلح رژیم رذل صهیونی را بیچاره خواهند کرد
خاطره شهید طهرانچی که دوست داشت پس از شهادتش منتشر شود
play_arrow
خاطره شهید طهرانچی که دوست داشت پس از شهادتش منتشر شود
با فرماندهان جدید آشنا شوید
play_arrow
با فرماندهان جدید آشنا شوید
نشان فاطمی بر سینه‌ شهید حاجی‌زاده
play_arrow
نشان فاطمی بر سینه‌ شهید حاجی‌زاده
ستاره پرسپولیسی: تنها راه نجات ما مقابله مقتدرانه است
play_arrow
ستاره پرسپولیسی: تنها راه نجات ما مقابله مقتدرانه است
روایت سوزناک یکی‌ از قربانیان حملات رژیم صهیونی
play_arrow
روایت سوزناک یکی‌ از قربانیان حملات رژیم صهیونی
فرماندهان شهید ایران را بیشتر بشناسید
play_arrow
فرماندهان شهید ایران را بیشتر بشناسید
اعلام خبرسرنگونی دو جنگنده پیشرفته اف ۳۵ رژیم اسرائیل در تلویزیون
play_arrow
اعلام خبرسرنگونی دو جنگنده پیشرفته اف ۳۵ رژیم اسرائیل در تلویزیون