خطرناک‌ترین دشمن : سرمایه گذاری وسیع قرآن درباره منافقان

چرا منافقین داخلی و خارجی خطرناک‌ترین دشمن در بین دشمنان هستند؟ چرا قرآن اینقدر به دشمن شناسی بخصوص ویژگی های منافقین اشاره کرده است؟
سه‌شنبه، 3 تير 1404
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: قربان منتظمی
موارد بیشتر برای شما
خطرناک‌ترین دشمن : سرمایه گذاری وسیع قرآن درباره منافقان

مقدمه:
منافقین داخلی و خارجی ایران اسلامی در طول عمر انقلاب هیچ وقت موفق به جلب حمایت مردم ایران نشده‌اند، ناچار خود را دست آویز ابرقدرت‌ها و جنگ طلبان می‌کنند، چنان که روزی صدام حسین را ارباب و صاحبخانه خویش می‌دانستند. از این رو، رد پای مجاهدین خلق در فجایعی که امروز در ایران رخ می‌دهد، محرز است.
 
در پی موج اول حمله به دانشمندان هسته‌ای ایران و شهید شدن چند تن از آنها، مقامات آمریکایی با تأیید اتهامات مطرح شده توسط رهبران ایران، یک گروه مخالف ایرانی مجاهدین خلق را که توسط سرویس مخفی اسرائیل تأمین مالی، آموزش و مسلح می‌شود که اکنون هم جریان نفاق در موج جدید حملات خود با بمب‌گذاری دست به کشتار مردم عادی در ایران می‌زنند.
 
در حقیقت اعضای تروریست مجاهدین خلق (منافقین) چه در داخل چه در خارج به عنوان یک نیروی مخالف با ملیت ایرانی و آشنایی با زبان و فرهنگ ایرانی و تجربه کارعملیاتی سازمان یافته بهترین گزینه برای موساد در راستای اجرا عملیات‌هایی مانند آنچه در ایران به وقوع پیوست، هستند.
 
در این مطلب با توجه جنگ بین حق و باطل و موضوع دشمن شناسی ُ به موضوع  خطرناک‌ترین دشمن در بین دشمنان انقلاب اسلامی  یعنی منافقان کوردل خواهیم پرداخت که قرآن هم  سرمایه گذاری وسیعی جهت شناخت و ویزگی های آنها  کرده است.
 

خطرناک‌ترین دشمن، دشمن داخلی یا منافقین هستند.

یکی از شناخت‌های ضروری و تعیین‌کننده در سرنوشت انسان، دشمن‌شناسی است، چرا که مکتب اسلام و مسلمانان دشمنان بسیار دارند.
 
قرآن می‌فرماید: «وَکذَٰلِک جَعَلْنَا لِکلِّ نَبِی عَدُوًّا شَیاطِینَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ یوحِی بَعْضُهُمْ إِلَیٰ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا» (1) این‌چنین در برابر هر پیامبری، دشمنی از شیاطین انس و جنّ قرار دادیم، آن‌ها به طور سری (و درگوشی) سخنان فریبنده و بی‌اساس (برای اغفال مردم) به یکدیگر می‌گفتند.
 
بهترین وسیله برای دشمن شناسی، مراجعه به قرآن است که دشمنان مختلف را در آیات نورانی خویش معرفی کرده است. قرآن می‌فرماید: «وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِأَعْدائِکمْ» (2) و خداوند به دشمنان شما داناتر است.
 
دشمن در ادبیات قرآنی اعم از دشمن بیرونی و درونی (اجتماعی و فردی) است. امام‌خمینی نیز بر اساس این تقسیم، دشمن درونی را هوای نفس و وسوسه‌های شیطانی می‌دانست و دشمنان بیرونی را به دشمن آشکار (قدرت‌های بزرگ شیطانی) و پنهان (دشمن در لباس دوست) یعنی منافین تقسیم می‌کرد.
 
در نظر امام ‌خمینی هدف اصلی دشمنان، ضربه‌زدن به اسلام و نظام اسلامی و از میان‌بردن استقلال کشور است. ایشان معتقد بود مهم‌ترین شگرد دشمنان اسلام از گذشته تاکنون، ایجاد اختلاف در میان مسلمانان با نقشۀ کاملاً حساب‌شده است؛ لذا برای مقابله با دشمن وحدت کلمه و استقامت مردم اهمیت فراوانی دارد و این مهم تنها با غلبه بر دشمن درونی و هوای نفس، به‌دست می‌آید.
 
امام‌خمینی در عین‌ استقبال از صلح، برخورد قاطع با دشمن را در صورت حمله، واجب و بی‌نیاز از اذن حاکم شرع می‌شمرد و اصولاً دعوت به جنگ در اسلام را برای نجات مردم و توسعه صلح می‌دانست.
 
مهم‌ترین و خطرناک‌ترین دشمن، دشمن داخلی یا منافقین هستند. منافق، کسی است که ظاهر و باطن او یکی نباشد و به اصطلاح «دورو» باشد. دشمن شناخته‌شده هر چند هم قوی و نیرومند باشد، ضررش کمتر و خیانت او قابل دفاع و جبران است.
 
 زیرا هویت او معلوم و سوء قصد او روشن است، اما دشمن ناشناخته هر چه هم کوچک و ناتوان باشد، خطرش بیش‌تر است، چون نقابی از دوستی و محبت بر چهره دارد، ولی زیر آن نقاب و ظاهر خوب، دلی مملو از کینه و عداوت دارد و همواره منتظر فرصتی است تا به اغراض پلیدش جامه عمل بپوشاند. در تاریخ اسلام نیز بیش‌ترین و سنگین‌ترین ضرباتی که بر پیکر اسلام و مسلمین وارد شده است، از ناحیه منافقان است.
 
از این رو باید باطن دشمنان به خصوص منافقان را بشناسیم. در آیات بسیاری پرده از این پلیدی درونی دشمنان برداشته شده است که به برخی از آنان اشاره می‌کنیم:
  

معنای نفاق

نفاق در اصل از ماده (نَفْق) بر وزن (نَفْخْ) به معنی نفوذ و پیشروی است. (نَفَق) بر وزن (شَفَق) به معنی کانال ها و نقب هایی است که زیر زمین می زنند تا برای استتار یا فرار از آن استفاده کنند.
 
 بعضی از مفسران گفته اند: بسیاری از حیوانات، مانند موش صحرایی و روباه و سوسمار برای لانه خود دو سوراخ قرار می دهند. یکی آشکار که از آن وارد و خارج می شوند، دیگری پنهانی که اگر احساس خطری کنند، از آن می گریزند. این سوراخ پنهانی را (نافقاء) گویند.
 

تعریف منافق

به این ترتیب (منافق) کسی است که طریقی مرموز و مخفیانه برای خود برگزیند، تا با مخفی کاری در جامعه نفوذ کند و به هنگام خطر از طریق دیگر فرار کند.
 

نشانه های منافق

علامه طباطبایی (ره) می فرماید: منافقین در کینه توزی و عداوت نسبت به شما مسلمانان در حد کامل هستند، به دلیل اینکه بدترین دشمن انسان آن کسی است که واقعا دشمن باشد و آدمی او را دوست خود پندارد. خطر این قشر برای اسلام و مسلمین تا آنجاست که پیامبر قهرمان و مقاومی که در برابر قدرت های بزرگ و دشمنان سرسخت اسلام، بدون هیچ ترس و بیمی ایستاد و سرسختانه می خروشید و می جنگید،.
 
 در مورد نقشه های خائنانه منافقین بر پیکر امت اسلام می فرمود: (من بر امتم نه از مؤمنان بیمناکم، نه از مشرکان، مؤمن، ایمانش مانع ضرر اوست مشرک، خداوند او را به خاطر شرکش رسوا می کند، وَ لَکِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ کُلَّ مُنَافِقِ الْجَنَانِ عَالِمِ اللِّسَانِ یَقُولُ مَا تَعْرِفُونَ وَ یَفْعَلُ مَا تُنْکِرُونَ(3)
 
ولی من از (منافق) بر شما می ترسم که از زبانش علم می ریزد (و در قلبش کفر و جهل است) سخنانی می گوید که برای شما دلپذیر است، اما اعمالی (در خفا) انجام می دهد که زشت و بد است". کوتاه سخن اینکه: کمتر گروهی است که قرآن درباره آنها این همه بحث کرده و نشانه ها و اعمال خطرناک آنها را بازگو نموده باشد، این سرمایه گذاری وسیع قرآن درباره منافقان، دلیل بر خطر فوق العاده آنان است.
 
پیام ها:
1- سقوط انسان منافق، از قبول وسوسه‌ى شیطان شروع مى‌شود، «یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ» (4)
2- انسان منافق نهایت خودش شیطان مى‌گردد.
 
3- مبارزه حقّ و باطل، در طول تاریخ وجود داشته است.
4- رهبر جامعه، باید براى مخالفت‌ها آماده باشد.
 
5- انتظار ریشه‌کن شدن مخالفان و بدخواهان را به طور کلی و برای همیشه نداشته باشیم.
6- از سنّت‌هاى الهى روبرو شدن انبیا با مخالفان گوناگون است.
 
7- کفّار لجوج، شیطانند. شَیاطِینَ الْإِنْسِ‌ ...
8- شیاطین انس و جنّ از طریق القاى به یکدیگر، با هم ارتباط دارند
 
9- شیاطین، روشهاى شیطنت را به یکدیگر مى‌آموزند.
10- مخالفان انبیا، تبلیغات درون گروهى دارند.
 
11- کلمات زیبا و فریبنده، مى‌تواند از عوامل اغفال انسان باشد
12- خداوند انسان را آزاد آفریده و دنیا را میدان درگیرى‌ها قرار داده است.
 
12- اختیار و آزادى بشر، در مسیر رشد و تربیت اوست.
14- در نظام هستى، یک اراده حاکم است نه دو قدرت، یزدان و اهریمن در برابر هم نیستند و تلاش‌هاى انحرافى از قدرت و سلطه‌ى الهى بیرون نیست. (5)
 

پرخطرترین افراد

چرا خطر منافقان برای هر جامعه از خطر هر دشمنی بیشتر است؟
چرا که از یکسو شناخت آنها غالبا آسان نیست، از سوی دیگر دشمنان داخلی هستند و گاه چنان در تار و پود جامعه نفوذ می کنند که جدا ساختن آنها کار بسیار مشکلی است، و از سویی روابط مختلف آنها با سایر اعضای جامعه کار و مبارزه را با آنها دشوار می سازد.
 
بنابراین آیاتی را که بیانگر ویژگی ها و شیوه های برخورد منافقین با مسلمین هستند، نباید به عنوان یک مسأله تاریخی و مربوط به زمان گذشته مورد مطالعه قرار دهیم، بلکه باید آن را درسی برای امروز و فردای خود و همه انسان ها بدانیم. زیرا هیچ جامعه ای از گروه منافق، اندک یا بسیار، خالی نیست و صفات آن ها تقریبا یکسان و یک نواخت است
 

ویژگی های منافقین در قرآن

1. ناراحتی از توفیقات و خوشحالی از تلخی‌ها

از نظر قرآن دوستان و دشمنان خود را هنگام سختی‏ها و حوادث تلخ و شیرین بشناسیم: «إِن تُصِبْک حَسَنَهٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِن تُصِبْک مُصِیبَهٌ یقُولُواْ قَدْ أَخَذْنَا أَمْرَنَا مِن قَبْلُ وَ یتَوَلَّواْ وَّ هُمْ فَرِحُونَ»(6)
 
اگر به تو نیکی رسد (و پیروز شوی، ) منافقان را ناراحت می‏کند، ولی اگر به تو مصیبتی و شکستی برسد، می‏گویند: ما چاره‏ی خویش را از قبل اندیشیده‏ایم (و این را پیش‏بینی می‏کردیم) و بر می‏گردند، در حالی که خوشحال‌ند.
 

2.منفعت‌طلبی

قرآن می‌فرماید: «وَ مِنْهُم مَّن یلْمِزُک فِی الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا وَإِن لَّمْ یعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ یسْخَطُونَ»(7) و بعضی از منافقان در صدقات (تقسیم زکات)، به تو عیب می‏گیرند. پس اگر چیزی از آن (اموال) به آنان داده شود، راضی می‏شوند (و تو را عادل می‏شمارند)، ولی اگر چیزی به آنان داده نشود، به ناگاه آنان خشمگین می‏شوند (و تو را به بی‏عدالتی متّهم می‏کنند)
 
شخصی در تقسیم زکات به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله اعتراض کرد و گفت: به عدالت رفتار کن! (او بعدها رهبر خوارج و مارقین شد)
 
حضرت فرمود: چه کسی از من عادل‏تر است؟ عمر خواست به خاطر این جسارت او را بکشد، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: رهایش کنید، او پیروانی خواهد داشت که چنان عبادت کنند که شما عبادت‏های خویش را نسبت به آنها ناچیز خواهید شمرد (اشاره به عبادت‏های خشک و بی‏ولایت آنان). با آن همه عبادت از دین خارج می‏شوند، همچون خروج تیر از کمان. سرانجام آن شخص در جنگ نهروان به دست علی علیه السلام به هلاکت رسید.
 

3. وارونه نشان‌دادن خوبی‌ها و بدی‌ها

قرآن می‌فرماید: «وَ مِنْهُمُ الَّذِینَ یؤْذُونَ النَّبِی وَ یقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیرٍ لَکمْ» (8)برخی از منافقان، پیامبر را آزار می‌دهند ومی‌گویند: او سراپا گوش است. (و به سخن هر کس گوش می‌دهد.) بگو: گوش دادن او به نفع شماست.
 
در این آیه همان‌گونه که از مضمون آن استفاده می‌شود سخن از فرد یا افرادی در میان است که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله را با گفته‌های خود آزار می‌دادند و می‌گفتند او انسان خوش‌باور، و دهن‌بینی است.
 
آنها در حقیقت یکی از نقاط قوت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله را که وجود آن در یک رهبر کاملا لازم است، به عنوان نقطه ضعف نشان می‌دادند و از این واقعیت غافل بودند که یک رهبر محبوب، باید نهایت لطف و محبت را نشان دهد، و حتی الامکان عذرهای مردم را بپذیرد، و در مورد عیوب آنها پرده‌دری نکند، مگر در آنجا که این کار موجب سوء استفاده شود(9)
 

4. سوگند دروغین

دروغ‌گویی و سوگند دروغ، از نشانه‌های منافق و دشمن است. قرآن می‌فرماید: «یحْلِفُونَ بِاللَّـهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا کلِمَهَ الْکفْرِ»(10)(منافقان) به خدا سوگند می‏خورند که (سخنی کفرآمیز) نگفته‏اند، در حالی که قطعاً سخن کفر(آمیز) گفته‏اند.
 

5.. پیمان‌شکنی

انسان، ناسپاس و عهدشکن است. قرآن می‌فرماید: «وَمِنْهُم مَّنْ عَاهَدَ اللَّـهَ لَئِنْ آتَانَا مِن فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَکونَنَّ مِنَ الصَّالِحِینَ»(11) و برخی از آنان با خدا پیمان بسته بودند که اگر خداوند از فضل خویش به ما عطا کند، حتماً صدقه (زکات) خواهیم داد و از نیکوکاران خواهیم بود.
 
و در ادامه می‌فرماید: «فَلَمَّا آتَاهُم مِّن فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَتَوَلَّوا وَّهُم مُّعْرِضُونَ»(12) پس چون خداوند از فضل خویش به آنان بخشید، بدان بخل ورزیدند و (به پیمان) پشت کرده و روی‏گردان شدند.
 
در شأن نزول این آیه آمده است: مسلمان فقیری از مدینه، (ثَعلبهبن حاطب) از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله درخواست کرد تا دعا کند خداوند او را ثروتمند کند. حضرت فرمود:
 
 مال اندکی که شکرش را ادا کنی بهتر از مال زیادی است که از عهده‌ی شکرش برنیایی. ثعلبه گفت: اگر خدا عطا کند، همه‌ی حقوق واجب آن را خواهم داد. به دعای آن حضرت، ثروتش افزون شد تا آنجا که مشغله دنیا سبب شد تا در نماز جمعه و جماعت شرکت نکند. وقتی مأمورِ گرفتن زکات نزد او رفت، به او گفت: ما مسلمان شدیم که جزیه ندهیم و از پرداخت زکات سرباز زد! (تفسیر نورالثقلین، ذیل آیه)
 
آری، انسان نمی‌داند صلاح و خیرش در چیست، لذا گاهی با اصرار، چیزی را می‌خواهد که به زیان اوست، پس باید به داده‌های خدا قانع بود.
 
شبیه این آیه در عمل نکردن به پیمان با خدا، در سوره‌ی اعراف آمده است: «دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُما لَئِنْ آتَیْتَنا صالِحاً لَنَکونَنَّ مِنَ الشَّاکرِینَ. فَلَمَّا آتاهُما صالِحاً جَعَلا لَهُ شُرَکاءَ»(13) زن و شوهری عهد کردند که اگر خداوند فرزند شایسته‌ای به آنان بدهد، شکرگزار او باشند، امّا چون صاحبِ فرزند صالحی شدند، برای خدا شریک قائل شده و پیمان را از یاد بردند.
 
قرآن در آیه دیگر می‌فرماید: «فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقًا فِی قُلُوبِهِمْ إِلَیٰ یوْمِ یلْقَوْنَهُ بِمَا أَخْلَفُوا اللَّـهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَا کانُوا یکذِبُونَ»(14) سرانجام به دنبال آنکه با خدا در آنچه پیمان بسته بودند، خلف وعده کردند و بدان سبب که دروغ می‏گفتند، (خداوند، روحِ) نفاق را تا روزی که به دیدار او رسند، (روز مرگ یا قیامت)، در دل‏های آنان قرار داد.
 
بر اساس این آیه نفاق، درجاتی دارد: نفاقِ زبانی، نفاق رفتاری، نفاق قلبی و گاهی موقّت و گاهی دائمی و همیشگی است.
 

6. راحت‌طلبان عافیت‌اندیش‌

شادی به خاطر نرفتن به جبهه و تخلّف از فرمان پیامبر، نشانه‌ی نفاق است. قرآن می‌فرماید: «فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ»(15) به کسانی‌که بر خلاف (فرمانِ) رسول خدا، از جنگ سر باززدند واز خانه‌نشستن خود (به هنگام جنگ تبوک) شادمان شدند.
 
در آیه دیگر می‌فرماید: «وَ إِذَا أُنزِلَتْ سُورَهٌ أَنْ آمِنُوا بِاللَّـهِ وَجَاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَک أُولُو الطَّوْلِ مِنْهُمْ»(16)و هرگاه سوره‏ای نازل شود که به خداوند ایمان آورید و همراه پیامبرش جهاد کنید، صاحبان ثروت (منافقان)، از تو اجازه‏ی مرخصی (برای فرار از جبهه) می‏خواهند.
 

7.کراهت از حضور در صحنه

ویژگی دیگر منافقان این است که جهاد با مال و جان بر ایشان سنگین است. قرآن در ادامه آیه 81 سوره توبه می‌فرماید: «وَکرِهُوا أَن یجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّه» و از اینکه با اموال و جان‌های خود در راه خدا جهاد کنند، کراهت داشتند.
 

8. تبلیغات منفی و سیاه‌نمایی

منافقان نه تنها در دل از جهاد کراهت دارند بلکه دیگران را از جبهه رفتن منع مى‌کنند. قرآن در پایان آیه 81 سوره توبه می‌فرماید: «وَقَالُوا لَا تَنفِرُوا فِی الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَّوْ کانُوا یفْقَهُونَ» و (به دیگران نیز) گفتند در این گرما (برای جنگ) بیرون نروید! بگو: آتش دوزخ، سوزان‏تر است اگر می‏فهمیدند.
 

9.پذیرش ذلت خانه‌نشینی

مرفّهان تن‌پرور و منافقان، از جهاد مى‌ترسند، و نباید به آنان امید داشته باشیم. قرآن می‌فرماید: «رَضُواْ بِأَن یکونُواْ مَعَ الْخَوَالِفِ»(17)آنان (منافقان) راضی شدند که با متخلّفان و خانه‏نشینان باشند.
 
خوالف جمع خالفه از «خلف» به معنی پشت سر است، به همین جهت به زنان که به هنگام رفتن مردان به خارج از منزل، در منزل باقی می‌مانند. خالفه گفته می‌شود، و در آیه مورد بحث منظور از آن تمام کسانی است که به نحوی از شرکت در میدان جنگ معذور بودند اعم از زنان و یا پیران و یا بیماران و کودکان. (18)
 

10.عذرتراشی پس از جنگ

حدود هشتاد نفر از منافقان، در جنگ تبوک شرکت نکردند، و هنگامى که پیامبر و مسلمانان از جنگ بازگشتند، براى توجیه کار خود، بهانه‌هاى مختلفى را مطرح کردند. آیه نازل شد که آنچه را مى‌گویند باور نکنید و آنها را به خدا واگذارید. قرآن می‌فرماید:
 
«یعْتَذِرُونَ إِلَیکمْ إِذَا رَجَعْتُمْ اِلَیهِم قُلْ لا تَعْتَذِرُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَکمْ»(19)هنگامی که از جهاد برگشتید، (منافقانِ متخلّف از جنگ تبوک، ) برای شما عذر می‏آوردند. بگو: عذرتراشی نکنید، ما هرگز حرف شما را باور نمی‌کنیم.
 

11. حسادت و بدخواهی

دشمن منافق، حسود است و برای دیگران جز شرّ نمی‌خواهد.قرآن می‌فرماید: «وَ یتَرَبَّصُ بِکمُ الدَّوَائِرَ عَلَیهِمْ دَائِرَهُ السَّوْءِ»[(20)و برای شما پیش آمدهای بد را انتظار می‏کشند. بر خود آنان پیش آمد بد باد!
 
البته کسى‌که براى دیگران تمنّاى شرّ دارد، خودش گرفتار آن مى‌شود.
 
امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرماید: «مَن حَفَرَ بِئرا لِأخیهِ وَقَعَ فیها و مَن هَتَکَ حِجابَ غَیرِهِ انْکَشَفَتْ عَوراتُ بَیتهِ»هر که براى برادرش چاهى کند، خود در آن افتد و هر که پرده [حرمت] دیگرى را بدرد، عیبهاى درون خانه او بر ملا شود.
 

12.امر به منکر و نهی از معروف می‌کنند

اشاعه‌ى فحشا و دعوت به منکرات و نهى از خوبى‌ها، نشانه‌ى نفاق است. قرآن می‌فرماید: «الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ»(21)مردان منافق و زنان منافق، همه از یک گروهند! آنها امر به منکر، و نهی از معروف می‌کنند.
  

13.فریب کاری ونیرنگ بازی

یُخادِعُونَ اللّهَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا. (می خواهند خدا و مؤمنان را فریب دهند)(22)
 
آیه 9 سوره بقره
در سوره بقره به این موضوع اشاره دارد که منافقان (کسانی که در ظاهر خود را مسلمان نشان می‌دهند ولی در باطن ایمان ندارند) گمان می‌کنند می‌توانند با فریب دادن خدا و مؤمنان، از عواقب اعمال خود فرار کنند. اما در واقعیت، این افراد با این کار فقط به خودشان ضرر می‌زنند و این را درک نمی‌کنند.
 
"یُخادِعُونَ اللّهَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا":
این بخش از آیه بیان می‌کند که منافقان با اعمال خود، در ظاهر به دنبال فریب دادن خدا و مؤمنان هستند.
"وَ مَا یَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ":
این قسمت از آیه تأکید می‌کند که در واقعیت، این افراد تنها خودشان را فریب می‌دهند و هیچ کس دیگری را نمی‌توانند فریب دهند.
"وَمَا یَشْعُرُونَ":
  این قسمت از آیه بیان می‌کند که منافقان این حقیقت را درک نمی‌کنند و متوجه نیستند که فریب‌کاری‌هایشان به خودشان بازمی‌گردد.
 

14.چند چهره گی و رنگارنگی .

وَ إِذا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قالُوا آمَنّا وَ إِذا خَلَوْا إِلی شَیاطِینِهِمْ قالُوا إِنّا مَعَکُمْ. (و هنگامی که افراد با ایمان را ملاقات کنند، می گویند: ما ایمان آوردیم، ولی هنگامی که با شیطان های خود خلوت می کنند، می گویند ما با شماییم)(23)
 
 
وچون با اهل ایمان ملاقات کنند گویند: ما (نیز همانند شما) ایمان آورده‌ایم. ولى هرگاه با (همفکران) شیطان صفت خود خلوت کنند، مى‌گویند: ما با شما هستیم، ما فقط (اهل ایمان را) مسخره مى‌کنیم.
 
نکته ها
«شیطان» از «شَطَن» به معناى دور شده از خیر است و به هرکس القاى انحراف کند، اطلاق شده وبه انسان‌هاى بدکار و دور از حقّ نیز گفته مى‌شود. (24)
 
1- منافق، نان را به نرخ روز مى‌خورد.
2- گرچه اظهار ایمان براى مسلمانى کافى است، ولى باید مواظب عوامل نفوذى بود.
 
3- منافق، شهامتِ صداقت ندارد واز مؤمنان ترس و هراس دارد.
تماس وارتباط منافقان با مؤمنان، آشکار وعلنى است ولى تماس آنان با کفّار یا سران و رهبران خود، سرّى و محرمانه، در نهان و خلوت صورت مى‌گیرد.(24)
 
4- دوستان منافقان، شیطان صفت هستند.
5- کفّار و منافقان با همدیگر ارتباط تشکیلاتى دارند و منافقان از آنان خطّ فکرى مى‌گیرند.
6- منافقان، مؤمنان را به استهزا مى‌گیرند. «إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ»
  

15.ممسک وتنگ چشم

لْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَ یَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیَهُمْ إِنَّ الْمُنافِقِینَ هُمُ الْفاسِقُونَ
 
مردان و زنانِ منافق، از یکدیگرند (از یک قماشند)، به منکر فرمان مى‌دهند و از معروف نهى مى‌کنند و دستهاى خود را (از بخشش و انفاق) مى‌بندند. خدا را فراموش کرده‌اند، پس خداوند نیز آنان را فراموش کرده است. همانا منافقان، همان فاسقانند.(25)
 
در صدر اسلام، زنان منافقى بودند که همچون مردان در فساد مؤثر بودند.
 
سؤال: خداوند که فراموشى ندارد، «وَ ما کانَ رَبُّکَ نَسِیًّا» (26) پس این آیه که مى‌فرماید: خداوند آنان را فراموش کرد، به چه معنایى است؟
 
پاسخ: نسبت دادن فراموشى به خداوند، مجازى است، یعنى خداوند با آنان مثل فراموش شده‌ها عمل مى‌کند (نه آنکه فراموششان کند).
 
امام رضا علیه السلام فرمود: کیفر کسى‌که خدا وقیامت را فراموش کند، آن است که خود را فراموش کند. (27) وحضرت على علیه السلام فرمود: فراموش کردن خداوند آن است که آنان را از خیر محروم کند. (28)
 
پیام ها
1- زن و مرد هر دو، در اصلاح یا فساد جامعه نقش دارند.
 
2- بعضى از منافقان نقش رهبرى دارند و بعضى دیگر، تأثیرپذیرند. «بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ» (نفاق داراى مراتبى است)
 
3- اهلِ نفاق با درجات مختلفشان، اصول و عملکردهاى مشترکى دارند.
 
4- منافقان، هرچند سوگند بخورند که از شمایند، باور نکنید، زیرا آنان جزء باند خودشانند.
 
5- میان منافقان رابطه‌اى قوى مى‌باشد.
 
6- اشاعه‌ى فحشا و دعوت به منکرات و نهى از خوبى‌ها، نشانه‌ى نفاق است. «یَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ»
 
7- در فرهنگ منافقان، خیر رسانى وجود ندارد.
 
8- ترکِ امر به معروف، نهى از منکر و انفاق در راه خدا، نشانه‌ى فراموش کردن خداست.
 
9- محرومیّت از لطف الهى و فراموش شدن، نتیجه‌ى فراموش کردن خداوند است.
 
10- کیفرهاى الهى، با کردار انسان متناسب است.
 
11- منافقان در محاسبات خود، مردم را در نظر مى‌گیرند، نه خدا را.
 
12- نفاق و دوروئى، فسق است.
 

16.بهانه جو

الَّذِینَ یَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِینَ مِنَ الْمُومِنِینَ فِی الصَّدَقاتِ وَ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ إِلا جُهْدَهُمْ فَیَسْخَرُونَ مِنْهُمْ(). (کسانی که از صدقات مؤمنان مطیع عیب جویی می کنند و کسانی را که (برای انفاق در راه خدا) جز به مقدار (ناچیز) توانایی خود دسترسی ندارند، مسخره می نمایند، خدا آنها را مسخره می کند) وَ قالُوا لا تَنْفِرُوا فِی الْحَرِّ قُلْ نارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا (30)
 
منافقان از هر فرصتی برای مسخره کردن مؤمنان استفاده می‌کردند و این صفت چنان با آنان عجین شده است که گویی نمی‌توان آن را از منافقان جدا کرد منافقان که عموما افرادی لجوج، بهانه جو، ایرادگیر و کارشکن هستند هر کار مثبتی را با وصله‌های نامناسبی تحقیر کرده و بد جلوه می‌دهند.
 

17.دوستی با کافران

از نشانه‌های دیگر منافقان این است که «آنها کافران را بجای مؤمنان دوست خود انتخاب می‌کنند، الذین یتخذون الکافرین اولیاء من دون المؤمنین»(31)
 
این گروه بجای این که به مؤمنین نزدیک شوند همیشه سعی در توسل به کافرین و بیگانگان دارند. که البته عواقب این دوستی‌ها همیشه دامن گیر جامعه اسلامی و دیگر مسلمانان بوده است.
این آیه به همه مسلمانان هشدار می‌دهد که عزت خود را در همه شؤون زندگی اعم از شؤون اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و مانند آن در دوستی با دشمنان اسلام نجویند. زیرا هر روز که منافع آنها اقتضا کند فورا صمیمی‌ترین دوستان و متحدان خود را رها کرده و به سراغ کار خویش می‌روند چنان چه تاریخ معاصر شاهد گویای این واقعیت است.
 
خداوند در آیه ۵۲ سوره مائده به عذر تراشی‌های منافقان برای توجیه ارتباط‌های نامشروع خود با بیگانگان، اشاره کرده و می‌فرماید:
 
«آنهایی که در دل هایشان بیماری است اصرار دارند که آنان (بیگانگان) را تکیه گاه و هم پیمان خود انتخاب کنند و عذرشان این است که می‌گویند ما می‌ترسیم قدرت بدست آنها بیفتد و گرفتار شویم، فتری الذین فی قلوبهم مرض یسارعون فیهم یقولون نخشی ان تصیبنا دائرة»،(32)
 
 قرآن در پاسخ به این تفکر و توجیه می‌فرماید: همان طور که آنها احتمال می‌دهند روزی قدرت بدست یهود و نصاری (بیگانگان) بیفتد، این احتمال را نیز باید بدهند که «ممکن است سرانجام خداوند مسلمانان را پیروز کند و قدرت بدست آنها بیفتد و این منافقان از آنچه در دل خود پنهان ساختند پشیمان گردند».
 

18-فرصت طلبی

خداوند در آیه ۱۴۱ سوره نساء قسمتی دیگر از صفات و اندیشه‌های پریشان منافقان را بازگو می‌کند.
«منافقان کسانی هستند که همیشه می‌خواهند از هر پیشامدی به نفع خود بهره برداری کنند اگر پیروزی نصیب شما شود فورا خود را در صف مؤمنان جا زده می‌گویند آیا ما با شما نبودیم و آیا کمک‌های ارزنده ما مؤثر در غلبه و پیروزی شما نبود؟
 
بنابراین ما هم در تمام این موفقیت‌ها و نتایج معنوی و مادی آن شریک و سهیم هستیم، الذین یتربصون بکم فان کان لکم فتح من الله قالوا الم نکن معکم» (33) اما اگر بهره‌ای از این پیروزی نصیب دشمنان اسلام شود، فورا خود را به آنها نزدیک تر کرده، مراتب رضایت مندی خود را اعلام می‌دارند و می‌گویند :
 
«این ما بودیم که شما را تشویق به مبارزه با مسلمانان و عدم تسلیم در برابر آنها کردیم، بنابراین ما هم در این پیروزی‌ها سهمی داریم، وان کان للکافرین نصیب قالوا الم نستحوذ علیکم ونمنعکم من المؤمنین» به این ترتیب این دسته با فرصت طلبی مخصوص خود گاهی "رفیق قافله"‌اند و گاهی "شریک دزد" و عمری را با این دو دوزه بازی کردن می‌گذرانند.
 
ولی قرآن سرانجام آن‌ها را با یک جمله کوتاه بیان می‌کند و می‌گوید: بالاخره روزی فرا می‌رسد که پرده‌ها بالا می‌رود و نقاب از چهره زشت آنان برداشته می‌شود آری «در روز قیامت خداوند در میان شما قضاوت می‌کند، فالله یحکم بینکم یوم القیامة».
 

19- سرگردانی همیشگی

در آیه ۱۴۳ سوره نساء نیز این صفت منافقین مورد مذمت قرار گرفته است «آنها افراد سرگردان و بی هدف و فاقد برنامه و مسیر مشخص‌اند، آنها نه جزء مؤمنانند و نه در صف کافران قرار دارند، مذبذبین بین ذلک لا الی هؤلاء ولا الی هؤلاء» و در پایان آیه سرنوشت این گروه را خداوند ترسیم می‌کند.
 
«آنها افرادی هستند که بر اثر اعمالشان خداوند حمایتش را از آنان برداشته و در بیراهه‌ها گمراهشان ساخته هرکس را خدا گمراه کند هیچ گاه راه نجاتی برای آنان نخواهی یافت».
 

20- خدعه گری

قرآن در مورد منافقان با بیان خصوصیات و نشانه‌های ریز و درشت سعی در شناساندن بهتر این گروه به مؤمنان و جامعه اسلامی دارد. از این رو در جای دیگر منافقان را این گونه توصیف می‌کند:
 
آنها برای رسیدن به اهداف شوم خود از راه خدعه و نیرنگ وارد می‌شوند و حتی می‌خواهند به خداوند نیز خدعه بزنند در حالی که در همان لحظات که درصدد چنین کاری هستند خود در یک نوع خدعه واقع شده‌اند، زیرا برای بدست آوردن سرمایه‌های ناچیزی سرمایه بزرگ وجود خود را از دست می‌دهند. بطوری که آیه شریفه می‌فرماید: «منافقان می‌خواهند خدا را فریب دهند، در حالی که خداوند آنها را فریب می‌دهد، ان المنافقین یخادعون الله وهو خادعهم»(34)
 
در ادامه آیه خداوند صفات دیگری از منافقان را بیان می‌فرماید: آنها هنگامی که به نماز برخیزند سرتا پای آنها غرق کسالت و بی حالی است «واذا قاموا الی الصلاة قاموا کسالی» آنها از خدا دورند و از راز و نیاز با او نیز لذت نمی‌برند. آنها چون به خدا و وعده‌های او ایمان ندارند، اگر عبادت یا عمل نیکی انجام دهند آن نیز از روی ریا است نه بخاطر خدا «یراءون الناس» آنها اگر گاهی، یادی از خدا کنند و ذکری هم گویند از صمیم دل و از روی آگاهی و بیداری نیست و اگر هم باشد بسیار کم است. «ولا یذکرون الله الا قلیلا».
 

21. زخم زبان زدن

خداوند در آیه ۲۹ سوره محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر این نکته تاکید می‌کند که منافقان تصور نکنند برای همیشه می‌توانند چهره درونی خود را از پیامبر و مؤمنان مکتوم دارند و می‌فرماید: آیا کسانی که در دل هایشان بیماری است گمان کردند خدا کینه هایشان را (نسبت به پیامبر و مؤمنان) آشکار نمی‌کند و در آیه بعد خطاب به پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرماید: «و اگر ما بخواهیم آنها را به تو نشان می‌دهیم، تا آنها را با قیافه هایشان بشناسی».
 
سپس می‌افزاید: «هرچند می‌توانی آنها را از طرز سخنانشان بشناسی، ولتعرفنهم فی لحن القول» (35)یعنی این منافقان بیمار دل را از کنایه‌ها و نیش‌ها و تعبیرات موذیانه شان می‌توان شناخت. در حدیث معروفی از «ابو سعید خدری» نقل شده است که می‌گوید: «منظور از (لحن القول) بغض حضرت علی است و ما منافقان در عصر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را از طریق عداوت آنها با حضرت علی می‌شناختیم.»
 
امروز هم شناختن منافقان از لحن قول و موضع گیری‌های خلافشان در مسائل مهم اجتماعی و مخصوصا در بحران‌ها یا جنگ‌ها کار مشکلی نیست و با کمی دقت از گفتار و رفتارشان شناسایی می‌شوند.

 
22. آراستگی ظاهر

آیه ۴ سوره منافقون نشانه‌های بیشتری از منافقین ارائه داده خطاب به پیامبر می‌گوید: «هنگامی که آن‌ها را می‌بینی جسم و قیافه آنان تو را در شگفتی فرو می‌برد، واذا رایتهم تعجبک اجسامهم». آنها ظاهری آراسته و قیافه‌هایی جالب دارند.
 
علاوه بر این چنان شیرین و جذاب سخن می‌گویند که «اگر سخن بگویند به سخنانشان گوش فرا می‌دهی، وان یقولوا تسمع لقولهم» (36)جائی که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ظاهرا تحت تاثیر جذابیت سخنان آنان قرار گیرد، تکلیف دیگران روشن است.
 
قرآن ظاهر منافقان را چنین معرفی می‌کند، اما باطن آنها به گونه دیگری است «گویی چوب‌های خشکی هستند که به دیوار تکیه داده شده‌اند، کانهم خشب مسندة». اجسامی بی روح، صورت‌هایی بی معنی و هیکل‌هایی تو خالی دارند، نه از خود استقلالی، نه در درون نور و صفایی و نه اراده و تصمیم محکم و ایمانی دارند. درست همچون چوب‌هایی خشک تکیه زده بر دیوار.
 
 
سپس خداوند می‌افزاید: آنها چنان توخالی و فاقد توکل بر خدا و اعتماد بر نفس هستند که «هر فریادی بلند شود آن را بر ضد خود می‌دانند، یحسبون کل صیحة علیهم». ترس و وحشتی عجیب همیشه بر قلب و جان آنها حکم فرما است و یک حالت سوء ظن و بدبینی جان کاه سرتاسر روح آنها را فرا گرفته است.
 

23.خوش زبانی

خوش زبانی و تظاهر منافقان خصلتی عجین با آنها است که خداوند در جای دیگر نیز به آن پرداخته است: «و بعضی مردم چنین هستند که گفتار او در زندگی دنیا مایه اعجاب تو می‌شود (ولی در باطن چنین نیست) و خداوند بر آن چه در قلب اوست گواه می‌باشد و او سر سخت‌ترین دشمنان است، ومن الناس من یعجبک قوله فی الحیاة الدنیا ویشهد الله علی ما فی قلبه وهو الد الخصام (37)
 

24. فسادگری

سپس می‌افزاید: «نشانه دشمنی باطنی او این است که وقتی روی بر می‌گرداند و از نزد تو خارج می‌شود کوشش می‌کند که در زمین فساد به راه بیندازد و زراعت و چهارپایان را نابود کند با اینکه می‌داند خداوند فساد را دوست ندارد.» (38)
 
آری این‌ها اگر در اظهار دوستی و محبت به پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و پیروان او صادق بودند هرگز دست به فساد و تخریب نمی‌زدند. هرچند ظاهر آنها دوستانه است. اما آنها در باطن، بی رحم‌ترین و سرسخت‌ترین دشمنان هستند. این منافق نه به اندرز ناصحان گوش فرا می‌دهد و نه به هشدارهای الهی.
 
بلکه پیوسته با غرور مخصوص به خود، بر خلاف کاری هایش می‌افزاید. «هنگامی که او را از عمل زشت نهی کنند و به او گفته شود از خدا بترس لجاج و تعصب او را به گناه می‌کشاند، واذا قیل له اتق الله اخذته العزة بالاثم»(39)
  

25.استهزاگری

از دیگر نشانه‌های منافقان که در آیه ۵ سوره منافقون، به آن اشاره شده است، این است که «هنگامی که به آنها گفته شود بیایید تا رسول خدا برای شما استغفار کند، سرهای خود را (از روی استهزاء و کبر و غرور) تکان می‌دهند و آنها را می‌بینی که از سخنان تو اعراض کرده و تکبر می‌ورزند،.
 
 واذا قیل لهم تعالوا یستغفر لکم رسول الله لووا رءوسهم ورایتهم یصدون وهم مستکبرون»،[(40)آن چنان غروری بر منافقان حاکم است که حتی نسبت به پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که رحمة للعالمین است نیز تکبر می‌ورزند روشن است که روح اسلام، تسلیم در برابر حق است و کبر و غرور همیشه مانع این تسلیم می‌باشد. به همین دلیل یکی از نشانه‌های منافقان بلکه یکی از انگیزه‌های نفاق را همین خودخواهی و خود برتر بینی و غرور می‌توان شمرد.
 
منافقان دو گروه هستند، گروهی از اول ایمانشان صوری و ظاهری بوده و گروهی دیگر در آغاز ایمان حقیقی داشته‌اند. سپس راه ارتداد و نفاق را پیش گرفته‌اند خداوند با اشاره به گروه دوم آنان را این گونه توصیف می‌کند: «بر دل‌های آنها مهر نهاده شده است و حقیقت را درک نمی‌کنند، فطبع علی قلوبهم فهم لا یفقهون» (41)
 

26.عوام فریبی

همانطور که قبلا اشاره شد یکی از نشانه‌های منافقان این است که آنها برای پوشاندن چهره خود بسیاری از خلافکاری‌های خود را انکار می‌کنند و با توسل به سوگندهای دروغین سعی در عوام فریبی و راضی کردن مردم از خود دارند که خداوند در آیه ۶۲ سوره توبه پرده از روی این عمل زشت آنها بر می‌دارد و مسلمانان را آگاه می‌سازد که تحت تاثیر این گونه سوگندهای دروغین قرار نگیرند و به قیافه حق به جانب منافقان اعتنا نکنند. نخست می‌گوید:
 
 «آنها برای شما به خدا سوگند یاد می‌کنند تا شما را راضی کنند، یحلفون بالله لکم لیرضوکم»،(42)روشن است که هدف آنها از این سوگندها، بیان حقیقت نیست. بلکه می‌خواهند با فریب و نیرنگ چهره واقعیات را دگرگون جلوه دهند و به مقاصد خود برسند.
 
لذا قرآن می‌گوید: «اگر آن‌ها راست می‌گویند و ایمان دارند، شایسته تر این است که خدا و پیامبرش را راضی کنند: والله ورسوله احق ان یرضوه ان کانوا مؤمنین».
 
قبلا اشاره کردیم که عناد اصلی منافقان با رهبر جامعه اسلامی است. در ادامه به بررسی برخوردهای منافقان با پیامبر عظیم الشان اسلام می‌پردازیم که این برخوردها ماهیت منافقان را روشن تر می‌کند. البته در جامعه خود نیز برخوردها و رفتارهای منافقان با ولی فقیه و سخنان او چهره منافقان را آشکارتر خواهد ساخت.
 

نتیجه:

برخی از نتایج منافق شناسی عبارتند از:
1.با مطالعه و بررسی نفاق، می‌توان به درک عمیق‌تری از انگیزه‌ها و رفتارهای انسان‌ها در شرایط مختلف دست یافت. این امر می‌تواند در پیش‌بینی و پیشگیری از بروز رفتارهای نفاق‌آمیز در جامعه مؤثر باشد.
 
2. منافق شناسی می‌تواند به شناسایی و تحلیل نفاق در جوامع مختلف کمک کند. این موضوع می‌تواند در درک بهتر از پدیده‌های اجتماعی مانند بحران‌های سیاسی و اجتماعی، و همچنین در مبارزه با فساد و بی‌عدالتی مؤثر باشد.
 
3. با آگاهی از نشانه‌ها و ویژگی‌های منافقان، می‌توان در تشخیص و مقابله با آن‌ها در محیط‌های مختلف، از جمله محیط‌های کاری و اجتماعی، موفق‌تر عمل کرد.
 
4. شناخت منافقان و جلوگیری از نفوذ آن‌ها در ارکان مختلف جامعه، می‌تواند به حفظ سلامت روانی جامعه و پیشگیری از آسیب‌های ناشی از نفاق کمک کند.
 
5. منافق شناسی می‌تواند به افزایش بصیرت و هوشیاری افراد در مواجهه با موقعیت‌های پیچیده و افراد مشکوک کمک کند.
 
6. با شناسایی به موقع و مقابله با منافقان، می‌توان آسیب‌های ناشی از نفاق در حوزه‌های مختلف، از جمله سیاسی، اجتماعی، و اقتصادی را کاهش داد.
 
7.به طور کلی، منافق شناسی می‌تواند به عنوان یک ابزار برای شناخت بهتر انسان‌ها و جوامع، و همچنین برای پیشگیری و مقابله با آسیب‌های ناشی از نفاق مورد استفاده قرار گیرد.
 

ارجاعات:

1.انعام، 112.
2.نساء، ۴۵.
3. نهج البلاغه، نامه ۲۷
4. سوره ناس، 5.
5.تفسیر نورجلد 2 - صفحه 535
6.توبه، 5.
7.توبه، 58.
8.توبه، 61.
9.تفسیر نمونه، ذیل آیه.
10.توبه، 74.
11.توبه، 75.
12.توبه، 76.
13.اعراف، 189-190.
14.توبه، 77.
15.توبه، ۸۱.
16..توبه، 86.
17.توبه، 87.
18.تفسیر نمونه.
19.توبه، 94.
20.توبه، 98.
21.تحف‌العقول، ص88.
22.توبه، 67.
23.بقره/۱۴
24. مفردات راغب.تفسیر نورجلد 1 - صفحه 63
25.آیه 67 سوره توبه
26 مریم، 64.
27 تفسیر نورالثقلین.
28. تفسیر برهان. تفسیر جلد 3 - صفحه 459
29. توبه/۷۹
30. توبه/۸۱
31. نساء/سوره۴، آیه۱۳۹.   
32 مائده/سوره۵، آیه۵۲.   
33. نساء/سوره۴، آیه۱۴۱.   
34. نساء/سوره۴، آیه۱۴۲.   
35. محمد/سوره۴۷، آیه۲۹.   
36. منافقون/سوره۶۳، آیه۴.   
37. بقره/سوره۲، آیه۲۰۴.   
38. بقره/سوره۲، آیه۲۰۵.   
39. بقره/سوره۲، آیه۲۰۶.   
40. منافقون/سوره۶۳، آیه۵.   
41. منافقون/سوره۶۳، آیه۳.   
42. منافقون/سوره۶۳، آیه۶۲.   
 

منابع:

تفسیر المیزان
تفسیر نمونه
تفسیر نور
تهیه و تنظیم:تحریریه راسخون


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
در جنگ روایت‌ها، ایران برنده شد: حضور رهبری در شب عاشورا
در جنگ روایت‌ها، ایران برنده شد: حضور رهبری در شب عاشورا
اهتزاز پرچم ایران در دستهٔ طویریج کربلا
play_arrow
اهتزاز پرچم ایران در دستهٔ طویریج کربلا
احیای آیین ۸۰۰ ساله گل‌مالی؛ دمق در سوگ عاشورا غرق در ماتم شد
play_arrow
احیای آیین ۸۰۰ ساله گل‌مالی؛ دمق در سوگ عاشورا غرق در ماتم شد
نوحه‌خوانی حیدرالبیاتی در شب عاشورای حسینیه معلی
play_arrow
نوحه‌خوانی حیدرالبیاتی در شب عاشورای حسینیه معلی
رجزخوانی حنیف طاهری برای حضور رهبر انقلاب در حسینیه امام(ره)
play_arrow
رجزخوانی حنیف طاهری برای حضور رهبر انقلاب در حسینیه امام(ره)
احیای آیین فراموش‌شده «زنجیر پایه» در حسینیه معلی
play_arrow
احیای آیین فراموش‌شده «زنجیر پایه» در حسینیه معلی
پیراهنی که نیاز به روضه ندارد
play_arrow
پیراهنی که نیاز به روضه ندارد
دودمه مطیعی پس از حضور رهبر انقلاب در حسینیه امام خمینی(ره)
play_arrow
دودمه مطیعی پس از حضور رهبر انقلاب در حسینیه امام خمینی(ره)
روایت حجت الاسلام عالی از برنامه دشمن در ۴۸ ساعت اول جنگ با ایران
play_arrow
روایت حجت الاسلام عالی از برنامه دشمن در ۴۸ ساعت اول جنگ با ایران
رجزخوانی شاعر اردبیلی در پاسخ به یاوه‌گویی‌های ترامپ
play_arrow
رجزخوانی شاعر اردبیلی در پاسخ به یاوه‌گویی‌های ترامپ
اشک‌های امام خمینی(ره) در روضه سیدالشهدا(ع)
play_arrow
اشک‌های امام خمینی(ره) در روضه سیدالشهدا(ع)
روایت فرزند شهید طهرانچی از روز شهادت پدرش در میان ویرانه منزل‌شان
play_arrow
روایت فرزند شهید طهرانچی از روز شهادت پدرش در میان ویرانه منزل‌شان
بازار شام جای عزیزان ما نبود / استوری شهادت امام سجاد علیه السلام
play_arrow
بازار شام جای عزیزان ما نبود / استوری شهادت امام سجاد علیه السلام
عاشورا؛ حادثه‌ای تمام‌نشدنی
play_arrow
عاشورا؛ حادثه‌ای تمام‌نشدنی
«#ای_ایران» بخوان...
play_arrow
«#ای_ایران» بخوان...