
مقدمه:
در تاریخ اسلام، دو شخصیت برجسته، امام حسن مجتبی (علیهالسلام) و برادرش امام حسین (علیهالسلام)، دو واکنش مختلف نسبت به ظلم و استبداد ارائه دادند.امام حسن (ع) در شرایط خاصی تصمیم به صلح با معاویه گرفت، در حالی که امام حسین (ع) در مقابل یزید و نظام فاسد او قیام کرد و در عاشورا به شهادت رسید. این دو رویکرد گاهی اوقات به عنوان دو نمونه از استراتژیهای مقاومت و انعطاف در برابر قدرتهای مستبد مطرح میشوند.
اما سؤال اساسی این است:
آیا همه این تصمیمات قابل تعمیم هستند؟
آیا در هر شرایطی «صلح» معنایی دارد؟
یا در بعضی مواقع، «قیام» تنها راه بازماندگی ارزشها و هویت است؟
امروزه نیز، ایران اسلامی به عنوان یکی از قطبهای مقاومت در منطقه، در معرض فشارهای زیادی از سوی رژیم صهیونیستی و قدرتهای استعماری قرار دارد. برخی از جریانات داخلی با استناد به صلح امام حسن (ع)، سعی در توجیه «صلح تحمیلی» با دشمنان نظام دارند، اما این نوع استناد غیراصیل و غیرمعقول است.
در این مقاله، ابتدا به مقایسه شرایط صلح امام حسن (ع) و قیام امام حسین (ع) میپردازیم و سپس با توجه به اصول اسلامی و تجربه تاریخی، به این پرسش پاسخ میدهیم که چرا ایران اسلامی نباید زیر بار صلح تحمیلی با رژیم صهیونیستی برود .
صلح تحمیلی یا قیام عاشورایی: از صفین تا کربلا، از دفاع مقدس تا امروز
1- صلح تحمیلی چیست و چرا رهبر انقلاب اسلامی از این واژه استفاده کردند؟رهبر معظم انقلاب اسلامی (دامت برکاته) در دومین پیام تلویزیونی خود در پاسخ به حملات رژیم صهیونیستی، از واژۀ «صلح تحمیلی» استفاده کردند و این مفهوم را به عنوان یک کلیدواژه سیاسی و مقاومتی مطرح نمودند. این واژه نه تنها دارای معنا و محتوای فرهنگی-سیاسی عمیقی است، بلکه ریشه در تجربۀ تاریخی اسلام و ایران دارد.
تعریف «صلح تحمیلی»
«صلح تحمیلی» به نوعی از صلح اطلاق میشود که بدون رعایت حقوق مشروع طرف مقابل و در شرایط نابرابری قدرت، به وسیله فشار نظامی، اقتصادی یا سیاسی، توسط یک طرف بر دیگری تحمیل شود. این نوع صلح، در واقع هیچگاه منجر به ثبات و عدالت پایدار نمیشود، زیرا اساساً مبتنی بر عدم تعادل و ظلم ساختاری است.
در واکنش به این پیام، رهبر معظم انقلاب فرمودند: «ملّت ایران در مقابل جنگ تحمیلی محکم میایستد — همچنان که تا حالا ایستاده — در مقابل صلح تحمیلی (هم) محکم میایستد. ملّت ایران در مقابل تحمیل، تسلیم هیچ کس نمیشود.» [۱]
این جمله برجسته میکند که مقاومت در برابر تحمیل، چه در قالب جنگ و چه در قالب صلح، اصلی بنیادین در فرهنگ مقاومت اسلامی است .
اهمیت تبیین مفهوم «صلح تحمیلی»
رهبر معظم انقلاب در ادامه این پیام، بر لزوم تبیین دقیق این مفهوم تأکید کردند: «من انتظار دارم که صاحبان فکر و صاحبان بیان و قلم، بخصوص مرتبطین با افکار عمومی جهانیان، این معانی و این مفاهیم را بیان کنند، تبیین کنند، برای مخاطبین روشن کنند، اجازه ندهند که دشمن با تبلیغات فریبکارانهی خودش حقیقت را دگرگون جلوه بدهد.» [۲]
این دعوت، نشان از آگاهی عمیق رهبری نسبت به جنگ نرم اطلاعاتی و نقش مهم فضای مجازی، رسانهها و نخبگان در تشریح خطوط قرمز ایران اسلامی دارد. اینکه چه نوع صلحی میتواند مشروع باشد و چه صلحی در واقع ادامهدهنده سلطه و استعمار است، موضوعی است که باید در جامعه و مجامع بینالمللی به خوبی روشن شود.
صلح تحمیلی در تاریخ اسلام
اگرچه در این بخش به طور مستقیم به صلح امام حسن (ع) اشاره نشده است، اما میتوان گفت که مفهوم «صلح تحمیلی» با مفهوم «صلح اسلامی» در تقابل است. در اسلام، صلح تنها زمانی مشروع است که:
1- به نفع مصالح اسلام و مسلمانان باشد.
2- به شرایطی منعقد شود که حقوق اسلامی و مردمی نقض نشود.
3- تحت فشارهای غیرقابل تحمل و بدون تضمینهای لازم نباشد.
بنابراین، درک رهبری از «صلح تحمیلی» نه تنها از منظر سیاست خارجی، بلکه از منظر اصول فقهی و اخلاقی اسلام نیز قابل توجیه و تحلیل است.
تطبیق با امروز: قیام عاشورا و ضرورت هوشیاری در برابر صلح تحمیلی
در اینجا، روحیه عاشورا به ما یادآوری میکند که مقام قیام و مقاومت، وقتی است که حقوق اساسی و هویت اسلامی و ملی در معرض تهدید قرار گیرد . مثل امام حسین (ع)، که حتی در برابر فشارهای شدید، نگذاشت نظام فاسد یزید، مشروعیت پیدا کند، امروز نیز باید در برابر هر نوع توافقی که معادل "اعطای مشروعیت" به دشمنان اسلام و انقلاب باشد، ایستادگی کرد .
همانطور که امام حسین (ع) در عاشورا ایستاد، امروز نیز ایستادگی در برابر صلح تحمیلی، یک وظیفه دینی و ملی است . این نه تنها وظیفه رهبری، بلکه وظیفه همه مردم مؤمن و انقلابی است.
2. تفاوت بنیادین صلح امام حسن (ع) و قیام امام حسین (ع): فشار برای بیعت و مشروعیت نظام
در مقایسه دو رویکرد مهم تاریخ شیعه — صلح امام حسن مجتبی (ع) و قیام امام حسین سیدالشهدا (ع) — یکی از عوامل بنیادین و تأثیرگذار در تصمیمگیری هر یک از آن حضرتها، موضوع «بیعت» با حکومت وقت بوده است.این موضوع، نه تنها در فهم تاریخی اسلام ضروری است، بلکه در درک هویت مقاومت اسلامی و امروزه در مواجهه با فشارهای بیعت غیرمستقیم با دشمنان اسلام و انقلاب نیز کاربرد دارد.
فشار بر امام حسین (ع) برای بیعت: عامل اصلی قیام
طبق منابع تاریخی و روایی، سبب اصلی قیام امام حسین (ع) این بود که حکومت یزید بن معاویه، از امام (ع) تقاضای بیعت میکرد :
«خذ الحسین بالبیعة اخذ شدیداً لیس فیه رخصة... حسین(علیهالسلام) را بگیر برای بیعت، محکم بگیر، هیچ گذشت هم نباید داشته باشی، حتماً باید بیعت کند». [3]
این فشار مستمر و غیرقابل تحمل برای امام حسین (ع)، که معادل اعطای مشروعیت یک حکومت فاسد و ظالم بود، تنها پاسخ ممکن ایشان را شکل داد: «نه، بیعت نمیکنم، و نکرد؛ جوابش منفی بود.» [4]
این نوع فشار و اصرار، نشاندهنده آن است که یزید و وزیرانش، به طور آگاهانه به دنبال مشروعیتبخشی به حکومت خود از طریق بیعت با ائمه اهل بیت (ع) بودند . زیرا وجود امام حسین (ع) بدون بیعت، یک تهدید دائمی برای نظام بنیامیه محسوب میشد.
عدم فشار برای بیعت در دوران امام حسن (ع)
در مقابل، در مورد امام حسن (ع)، وضعیت متفاوت بود. معاویه از امام حسن (ع) تقاضای بیعت نکرد — یعنی نخواست که امام (ع) او را به عنوان خلیفه بپذیرد. در واقع، جزء مواد صلح بین دو طرف این بود که این موضوع مطرح نشود . [5]
بنابراین، امام حسن (ع) با فشاری مواجه نبود که معادل بیعت با یک حکومت فاسد و ظالم باشد . این نکته، اساسی است، زیرا:
امام (ع) در صلح، حق خود به خلافت و ولایت را نادیده نگرفت.هیچ یک از شیعیان امام حسن (ع) نیز تحت فشار بیعت با معاویه قرار نگرفتند. [6]در نتیجه، این صلح، مسئله بیعت و اعتراف به مشروعیت یک نظام فاسد را در بر نداشت.
تطبیق با مسائل فعلی: فشار برای بیعت غیرمستقیم با رژیم صهیونیستی
این تحلیل تاریخی، درک عمیقی از شرایط فعلی نیز به ما میدهد.
امروزه، رژیم صهیونیستی و حامیانش در منطقه و جهان، فشارهایی را برای "بیعت غیرمستقیم" با خود وارد میکنند . منظور از این بیعت، اعطای مشروعیت به وجود رژیم صهیونیستی، عادیسازی روابط، ورود فرهنگی و سیاسی آنها به کشورهای اسلامی و به خصوص ایران است .
مثل این است که بگوییم: «ما نمیخواهیم تو اسلام را رها کنی، فقط بیا با ما روابط داشته باش، اسمش را صلح بگذار، تو در کشورت باش، ما در فلسطین باشیم، ولی بیعت کن با وجود ما.»
این نوع فشار، امروز مثل فشار یزید بر امام حسین (ع) است.
بنابراین، مقاومت در برابر صلح تحمیلی، در مواقعی که معادل بیعت با دشمن و اعطاى مشروعیت به او باشد، یک وظیفه دینی و سیاسی است .
مقاومت در برابر صلح یا جنگ تحمیلی
همانطور که امام حسین (ع) در برابر بیعت اجباری مقاومت کرد، امروز نیز باید در برابر هر نوع فشاری که منجر به اعطاى مشروعیت به رژیم صهیونیستی شود، ایستادگی کرد .
این شامل:
1- مقاومت در برابر عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی
2- مقاومت در برابر فشارهای اقتصادی و فرهنگی دشمن
3- و در صورت لزوم، پاسخ نظامی و دفاع از تمامیت ارضی و اعتقادی
اما این همانند امام حسن (ع)، در مواقعی که فشار برای بیعت و اعطاى مشروعیت وجود ندارد، میتوان اقدامات تاکتیکی و استراتژیکی را مدیریت کرد، البته با حفظ خطوط قرمز و ثابتهای دینی و ملی .
3. مقاومت امام حسن (ع): قیام تا حد امکان و صلح به عنوان آخرین انتخاب
در میان تحولات سیاسی و نظامی زمان، امام حسن مجتبی (علیهالسلام) مانند یک فرمانده هوشمند، تا جایی که امکان داشت با ظلم و استبداد مقابله کرد. معاویه، یکی از شخصیتهای متجاوز و غاصب در تاریخ اسلام بود که حتی از دیدگاه بسیاری از مردم آن دوران، به عنوان «سلطان» شناخته میشد و تمامی قدرت را در دست داشت.اما امام حسن (ع)، بدون توجه به این شرایط، قیام کرد و با تمام وجود با این نظام ظالمانه مبارزه کرد :
«معاویه یک سلطان بود در آن وقت؛ حضرت امام حسن بر خلافش قیام کرد در صورتی که آن وقت همه هم با آن مردک بیعت کرده بودند و سلطانش حساب میکردند. حضرت امام حسن قیام کرد تا آن وقتی که میتوانست.» [۷]
این قیام، نشاندهنده روحیه مقاومت و انقلابیگری امام حسن (ع) است — روحیهای که تنها در صورت عدم امکان ادامه، منجر به صلح شد.
خیانت یاران: عامل اصلی تحمیل شرایط
با این حال، چیزی که امام حسن (ع) را وادار به صلح کرد، فشارهای داخلی و خیانت یاران ناباور بود. این گروه، نه تنها در حمایت از امام (ع) کوتاهی کردند، بلکه در برابر ایشان مبنایی برای ایجاد اختلاف، فشار و تضعیف صفوف فراهم کردند :
«امام حسن- سلام اللَّه علیه- آن قدر گرفتاری که از این دوستان و اصحابش داشت از دیگران نداشت... با افکار ناقصشان در مقابلش میایستادند و غارتش کردند و اذیتش کردند، و شکستش دادند، معاهده با دشمنش کردند و هزار جور بساط درست کردند.» [۸]
این موضوع، ضرورت وجود یاران آگاه، استوار و وفادار در هر حرکت انقلابی و مقاومتی را برجسته میکند. زیرا گاهی ضعف داخلی و خیانت اطرافیان، خطرناکتر از دشمن خارجی است .
صلح امام حسن (ع): نه شکست، بلکه یک استراتژی مقاومتی
با وجود تمام این شرایط، امام حسن (ع) تصمیم به صلح گرفتند. اما این صلح، نه تنها شکستی برای اسلام بود، بلکه یک حرکت هوشمندانه و مقاومتی محسوب میشد. امام خمینی (ره) یادآور میشوند که معاویه پس از انعقاد صلح، تمام تعهدات خود را نقض کرد و این امر، معاویه را در نظر مردم رسوا کرد و ضربه عمیقی به مشروعیت حکومت او وارد نمود:
«آن قدری که حضرت امام حسن معاویه را مفتضح کرد به همان قدر بود که سید الشهداء یزید را مفتضح کرد.» [۹]
جمله «آن قدری که حضرت امام حسن معاویه را مفتضح کرد به همان قدر بود که سید الشهداء یزید را مفتضح کرد»، نشان میدهد که صلح امام حسن (ع) و قیام امام حسین (ع) دو شیوه مختلف اما همهدف از مقاومت در برابر نظام فاسد بنیامیه هستند.
هرچند یکی از این دو مقاومت با فرمانرویی و دیپلماسی و دیگری با شهادت و قیام صورت گرفت، اما هدف هر دو نابودی مشروعیت یک نظام ظالم و ضداسلامی بود .
تطبیق با امروز: قیام عاشورا و ضرورت مقاومت در برابر صلح تحمیلی
در اینجا، اشارهای به قیام امام حسین (ع) نیز لازم است. اگر امام حسن (ع) با تمام محدودیتها و فشارهای داخلی، فقط تا حد امکان قیام کرد و سپس به صلح روی آورد، امام حسین (ع) در شرایطی که فشار برای بیعت با یزید به اوج خود رسیده بود، قیام کرد و در عاشورا شهید شد .
این قیام، نماد برجستهترین نوع مقاومت در برابر صلح تحمیلی و بیعت اجباری است.
امروز نیز، وقتی فشار دشمن برای عادیسازی روابط یا تسلیم سیاسی افزایش مییابد، ما نیز باید از درسهای عاشورا الهام گرفت و خطوط قرمز خود را نگه داریم .
مثل امام حسین (ع)، مقاومت در برابر فشارهایی که معادل "اعطای مشروعیت" به دشمنان اسلام و انقلاب باشد، یک وظیفه دینی و ملی است .
4-صلح جایز، اما نه صلح تحمیلی؛ درسهایی از سوره هود و مقاومت انقلاب
در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، برخی جریانات داخلی با استناد به صلح امام حسن (ع)، سعی در توجیه «صلح تحمیلی» با دشمنان نظام داشتهاند .این جریانات، اغلب تحت عنوان «پشیمانی از انقلاب» یا «خستگی از مقاومت» ظاهر شدهاند و سعی کردهاند با ایجاد نارضایتی در مردم و تضعیف نخبگان مرتبط با نظام ، رهبری را وادار به چشمپوشی از ثابتهای انقلاب کنند.
اما این نوع استناد، غیراصیل و غیرمعقول است، زیرا صلح امام حسن (ع) یک تصمیم استراتژیک بود که در شرایط بحرانی و تحت فشار داخلی-خارجی اتخاذ شد ، نه یک الگو برای تسلیم در برابر دشمنان اسلام و انقلاب.
تفسیر امام خمینی (ره) از آیه «فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تَابَ مَعَکَ» در این رابطه، امام خمینی (ره) در تفسیر آیه ۱۱۲ سوره هود میفرمایند:
«خدای تبارک و تعالی به ما قدرت استقامت بدهد، امروز استقامت لازم است. پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نگران بود راجع به این که آیا ملتش استقامت میکنند یا نه؟ تا آن حد که در روایت است که فرموده که شَیَّبَتْنِی سُورَةُ هُود برای این آیهای که آمده است که فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تَابَ مَعَکَ .» [10]
این تفسیر، اهمیت استقامت و مقاومت را حتی در سختترین شرایط برجسته میکند . پیامبر اسلام (ص) خود نگرانی از ضعف استقامت امت را برجسته کرده بود، زیرا میدانست که بدون استقامت، اسلام و انقلاب اسلامی تنها به کلمه تبدیل میشود و از محتوا خالی میگردد .
تطبیق با امروز: قیام عاشورا و حضور مردم در خط مقاومت
این درس قرآنی، همراه با روحیه عاشورا ، به ما یادآوری میکند که مقاومت در برابر دشمنان اسلام، فقط وظیفه رهبری نیست، بلکه مسئولیت همه مردم مؤمن و انقلابی است .
مثل امام حسین (ع) که تنها با چند نفر، ولی با قلبهایی پر ایمان، مقابل یزید ایستاد، امروز نیز هر فردی میتواند با هوشیاری، مقاومت فرهنگی و سیاسی، و عدم تسلیم در برابر فشارهای خارجی، در خط مقدم مقاومت باشد .
ضرورت هوشیاری در برابر صلح تحمیلی
بنابراین، صلح جایز است — مثل صلح امام حسن (ع) — اما صلح تحمیلی، که معادل تسلیم است و حقوق ملت و ثابتهای دینی را نقض میکند، مشروعیت ندارد .
امام خمینی (ره) با تأکید بر آیه «فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تَابَ مَعَکَ»، ما را به استقامت، یکپارچگی و مقاومت در برابر فشارهای داخلی و خارجی دعوت میکنند .
و این همان درسی است که امروز نیز باید در برابر فشارهای رژیم صهیونیستی، غرب استعماری و جریانات داخلی خسته از انقلاب ، به یادگیری و عمل درآید.
5- حکمیت؛ نخستین الگوی صلح تحمیلی و درسی برای مقاومت هوشمندانه
در تاریخ اسلام، وقعه حکمیت در جنگ صفین یکی از رویدادهای تلخ و آموزنده است که نشان میدهد چگونه یک تصمیم سیاسی، حتی با ظاهری دینی و قرآنی، میتواند به معنای تحمیل شرایط به طرف قویتر باشد. این واقعه، همانند صلح امام حسن (ع) ، نمونهای از صلح تحمیلی محسوب میشود که بدون موافقت امام علی (ع) و تنها تحت فشار داخلی انجام شد.چگونه حکمیت به وجود آمد؟
در جنگ صفین، ارتش امام علی (ع) در حال پیروزی کامل بر لشکر معاویه بود. در این شرایط، معاویه با مشورت عمروعاص، ترفندی را به کار برد :
«قرآنها را بر نیزه کردند و از سپاه علی (علیهالسلام) خواستند که از جنگ دست بکشند و حکمیت قرآن را بپذیرند.» [11]
این حرکت، با وجود ظاهر دینی، در واقع یک فریب نظامی و سیاسی بود تا از شکست مواجه شدن معاویه جلوگیری شود. اما متاسفانه، برخی از سپاهیان امام علی (ع)، تحت تأثیر این عملیات روانی، خواستار پذیرش حکمیت شدند .
در راس این گروه، اشعث بن قیس بود که بعداً مشخص شد با معاویه توافق مخفی داشته است. [12] این نوع خیانت و ناآگاهی در صفوف یاران، دست معاویه را برای فرار از شکست باز کرد .
امام علی (ع) چرا حکمیت را پذیرفت؟
در پاسخ به این سؤال که چرا امام علی (ع) حکمیت را پذیرفت، منابع تاریخی روشن میکنند که: «آری، مقتضای حکمت و سیاست، نپذیرفتن حکمیت بود؛ ولی امام (علیهالسلام) براساس اسناد متقن تاریخی، به اختیار خود، حکمیت را نپذیرفت؛ بلکه آن را بر وی تحمیل کردند.» [13]
این یعنی ایشان تحت فشار داخلی و عدم همبستگی سپاهیان مجبور به قبول یک تصمیم نامناسب شدند — دقیقاً همان شرایطی که بعداً در صلح امام حسن (ع) نیز تکرار شد.
حکمیت؛ یک صلح تحمیلی با ظاهر دینی
در نهایت، امام علی (ع) و معاویه یک معاهده را امضا کردند که در آن آمده بود: «آنچه دو حکم در قرآن یافتند، بدان پایبند باشند و آنچه در کتاب خداوند نبود، از سنت عادلی که همه بر آن اتفاق دارند، پیروی نمایند.» [14]
ما این معاهده، هیچگاه به معنای عدالت و حق نبود. معاویه و حامیانش، قدرت لازم برای اجرای حکمیت را نداشتند و در نهایت، این حکمیت به تضعیف موقعیت امام علی (ع) و تقویت بنیامیه انجامید.
تطبیق با امروز: صلح تحمیلی و فریبهای ظاهرآزاده
این واقعه، درس بزرگی برای امروز است.چگونه میتوان یک صلح با ظاهر دینی، عادلانه و یا حتی «صلح» نامید، در حالی که در واقع تمامی مزایا را به طرف قویتر میدهد و ضعیفتر را تضعیف میکند؟ امروز نیز، در برابر فشارهای دشمنان ایران و رژیم صهیونیستی، باید به این درس تاریخی توجه کرد :
هر توافقی «صلح» نیست.
هر توافقی که بدون رعایت حقوق و ثابتهای ملی و اسلامی باشد، «صلح تحمیلی» است.و هر توافقی که با فشار داخلی یا خارجی انجام شود و به دشمن مشروعیت دهد، مثل حکمیت، به ضرر ما تمام خواهد شد.
تطبیق با امروز: قیام عاشورا و ضرورت هوشیاری در برابر صلح تحمیلی
در اینجا، روحیه عاشورا به ما یادآوری میکند که مقام قیام و مقاومت، وقتی است که حقوق اساسی و هویت اسلامی و ملی در معرض تهدید قرار گیرد .
مثل امام حسین (ع)، که حتی در برابر فشارهای شدید، نگذاشت نظام فاسد یزید، مشروعیت پیدا کند، امروز نیز باید در برابر هر نوع توافقی که معادل "اعطای مشروعیت" به دشمنان اسلام و انقلاب باشد، ایستادگی کرد .
همانطور که امام حسین (ع) در عاشورا ایستاد، امروز نیز ایستادگی در برابر صلح تحمیلی، یک وظیفه دینی و ملی است . این نه تنها وظیفه رهبری، بلکه وظیفه همه مردم مؤمن و انقلابی است.
۶. صلح تحمیلی در دوران دفاع مقدس و نگاه امام خمینی (ره): از صلح امام حسن (ع) تا مقاومت امروز
در طول جنگ تحمیلی ایران و عراق، پیشنهادهای متعددی برای صلح مطرح شد که بیشتر آنها تحت فشارهای بینالمللی و بدون رعایت حقوق مشروع ایران تنظیم شده بودند. امام خمینی (ره) در واکنش به این پیشنهادها، آنها را «صلح تحمیلی» میدانست و این وضعیت را با صلح امام حسن مجتبی (ع) تشبیه میکرد.صلح تحمیلی در دفاع مقدس: تکرار شرایط امام حسن (ع)
امام خمینی (ره) در یکی از سخنان مهم خود میفرمایند: «ما در این هفت سالی که بوده است فهمیدیم که این حکمها کیها هستند و اینهایی که میخواهند صلح ایجاد کنند کیها هستند. قصۀ امام حسن و قضیۀ صلح، این هم صلح تحمیلی بود؛ برای اینکه امام حسن، دوستان خودش، یعنی آن اشخاص خائنی که دور او جمع شده بودند، او را جوری کردند که نتوانست خلافش بکند، صلح کرد؛ صلح تحمیلی بود. این صلحی هم که حالا به ما میخواهند بگویند، این است.» [15]
این سخن برجسته میکند که صلح تحمیلی در هر دورهای، بدون توجه به منافع واقعی ملت و با فشارهای داخلی یا خارجی انجام میشود .
در زمان امام حسن (ع)، فشار از سوی یاران ناباور و در دوران دفاع مقدس، فشار از سوی قدرتهای استکباری و سازمانهای بینالمللی مانند شورای امنیت و کشورهای غربی بود.
نقض عهد معاویه و تاریخ تکرار میشود
امام خمینی (ره) همچنین به یک نکته بسیار مهم اشاره میکنند: «بعد از اینکه صلح کردند، به حسب روایت، به حسب نقل، معاویه به منبر رفت و گفت که تمام حرفهایی که گفتم، من قرار دادم، زیر پایم؛ مثل پاره کردن این مردیکه آن قراردادها را.» [16]
این نوع نقض عهد، نشاندهنده این است که صلح تحمیلی تنها به نفع طرف قویتر است و طرف ضعیفتر بعداً حتی حقوق اندکی که در توافق به دست آورد، را نیز از دست میدهد.
این موضوع در دوران دفاع مقدس نیز تکرار شد، زیرا طرف مقابل و حامیان بینالمللی او، هیچ یک از تعهدات خود را رعایت نکردند .
امام خمینی (ره): نه به صلح تحمیلی، نه به حکمیت تحمیلی
در ادامه سخنان خود، امام (ره) خطاب به ملت ایران میفرمایند: آن صلح تحمیلی که در عصر امام حسن واقع شد، آن حکمیت تحمیلی که در زمان امیرالمؤمنین واقع شد و هر دویش به دست اشخاص حیلهگر درست شد، این ما را هدایت میکند به اینکه نه زیر بار صلح تحمیلی برویم و نه زیر بار حکمیت تحمیلی.» [17]
این جمله، یک خط قرمز مشخص و هوشمندانه در برابر هرگونه توافقی است که بدون رعایت منافع ملی و اسلامی انجام شود.
این خط مشی، هم در دوران دفاع مقدس و هم امروز در برابر فشارهای رژیم صهیونیستی و غرب استعماری مصداق دارد.
تطبیق با امروز: قیام عاشورا و ضرورت مقاومت در برابر صلح تحمیلی
در اینجا، روحیه عاشورا به ما یادآوری میکند که مقاومت در برابر ظلم، چه در قالب جنگ و چه در قالب صلح، یک وظیفه دینی و ملی است .
مثل امام حسین (ع)، که در برابر بیعت اجباری ایستاد، امروز نیز باید در برابر هر نوع توافقی که معادل "اعطای مشروعیت" به دشمنان اسلام و انقلاب باشد، ایستادگی کرد .
بنابراین: صلح تحمیلی در هر دورهای، نه تنها ثبات نمیآورد، بلکه زمینهساز تجاوزات بیشتری از سوی دشمن است ومقاومت در برابر این نوع صلح ، نه تنها مشروع است، بلکه ضروری و واجب است .
تطبیق با امروز: چرا ایران نباید زیر بار صلح تحمیلی برود؟
امروزه، فشارهای بینالمللی برای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی ، شباهتهای زیادی با صلحهای تحمیلی دارد:
فشارهایی که بدون رعایت حقوق اسلامی و ملی، به دنبال اعطای مشروعیت به یک نظام غاصب و فاسد هستند. توافقهایی که تنها منافع دشمن را تأمین میکنند و ملت ایران را تضعیف میکنند .
این همانند امام حسین (ع)، امروز نیز باید خطوط قرمز را مشخص کنیم و در برابر هرگونه فشاری که معادل تسلیم است، ایستادگی کنیم .
7- چرا ایران نباید زیر بار صلح تحمیلی با رژیم صهیونیستی برود؟
در سالهای اخیر، فشارهای بینالمللی برای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی افزایش یافته است. این فشارها، نه تنها از سوی قدرتهای استکباری مانند آمریکا و اروپا، بلکه گاهی از سوی کشورهای منطقهای نیز متوجه ایران شده است. اما سؤال اصلی این است:آیا پذیرش چنین صلحی، در شرایط فعلی، مشروع و قابل قبول است؟
جواب این سؤال، نه تنها از دیدگاه امام خمینی (ره) و رهبری انقلاب اسلامی ، بلکه از دیدگاه فقه و الگوهای تاریخی اسلام نیز «خیر» است.
ایران اسلامی، با الهام از صلح امام حسن (ع) و قیام امام حسین (ع) ، باید خطوط قرمز خود را مشخص کند و هرگونه توافقی که معادل "تسلیم" باشد را رد کند .[18]
صلح تحمیلی؛ معادل تسلیم و اعطاى مشروعیت
همانطور که در بخشهای قبل نیز برجسته شد، «صلح تحمیلی» به نوعی از صلح گفته میشود که بدون رعایت حقوق طرف ضعیفتر و تحت فشارهای نظامی، اقتصادی یا سیاسی، به وسیله طرف قویتر تحمیل شود. این نوع صلح، هیچگاه ثبات پایدار ایجاد نمیکند، زیرا بنیان آن عدم تعادل و ظلم است.
در مورد رژیم صهیونیستی نیز شرایط بدتر است، چرا که:
۱. این رژیم یک غاصب و متجاوز است.
رژیم صهیونیستی، از همان ابتدا بر اساس غصب سرزمینهای مردم فلسطین و با حمایت استعمارگران غربی تشکیل شده است. وجود این رژیم نه تنها بدون رضایت مردم ساکن در سرزمین فلسطین بود، بلکه برخلاف حق مسلم ملتهای مستقل به خودمختاری و زمینهای خود شکل گرفت. بنابراین، وجود این رژیم از پایه غیرقانونی و غیراخلاقی است و هر توافقی که بدون حل این موضوع انجام شود، معادل اعطای مشروعیت به یک غاصب است.
۲. وجود آن بر خونهای بیگناهان فلسطینی استوار است.
رژیم صهیونیستی در طول تاریخ، با خشونت، تبعید، کشتار و تخریب خانههای مردم فلسطینی توانسته جای پای خود را در سرزمین فلسطین تثبیت کند. این رژیم در طول دههها، هزاران فلسطینی بیگناه را کشته، مجروح، تبعید کرده یا در زندانهایش محبوس کرده است .
وجود این رژیم، فقط یک مسئله سیاسی نیست، بلکه معنایش این است که خونهای بیگناهان فلسطینی به عنوان پایهای برای ادامه حضور یک دولت غیرمشروع به کار گرفته شده است . بنابراین، هرگونه توافق با این رژیم، بدون رسیدگی به این مظلومیتها، یک «صلح تحمیلی» محسوب میشود .
۳. هدف اساسی آن، تضعیف هویت اسلامی و مقاومتی کشورهای مسلمان است.
رژیم صهیونیستی، از دیرباز به عنوان ابزاری در دست استکبار جهانی عمل کرده و همواره برای شکافتن وحدت کشورهای اسلامی، فروپاشی هویت مقاومتی ملتها و تضعیف جریانهای اسلامی تلاش کرده است.
این رژیم با همکاری برخی دولتهای منطقهای و فعالیتهای فرهنگی و رسانهای، سعی در تغییر تصویر اسلام و مقاومت دارد و میخواهد اسلام را از یک دین مقاوم و الهی به یک دین ساکت و سازشگرا تبدیل کند . بنابراین، هرگونه عادیسازی روابط با این رژیم، یک حرکت فرهنگی و سیاسی در جهت این هدف است و نه یک حرکت عادلانه و مشروع .
بنابراین، هرگونه توافق با این رژیم، به ویژه وقتی که بدون رعایت حقوق فلسطینیان و بدون پایان دادن به غصب ارضی آنها باشد، یک «صلح تحمیلی» محسوب میشود . این نوع صلح، نه تنها مشکلات را حل نمیکند، بلکه زمینهساز تجاوزات بیشتری از سوی رژیم صهیونیستی است .
مثل امام حسین (ع)، باید در برابر هرگونه فشاری که معادل "اعطای مشروعیت" به دشمنان اسلام و انقلاب باشد، ایستادگی کرد .
و مثل امام حسن (ع)، استراتژی هوشمندانه فقط زمانی میتواند قابل قبول باشد که خطوط قرمز و حقوق اسلامی نقض نشوند .
تطبیق با امروز: ایران باید الگوی خود را از عاشورا بگیرد
ایران اسلامی، با الهام از روحیه عاشورا و مفاهیم مقاومت آن ، باید در مقابل فشارهای سیاسی، نظامی و فرهنگی دشمنان محکم ایستادگی کند. زمانی که خطوط قرمز انقلاب اسلامی در معرض تهدید قرار گیرد، مثل امام حسین (ع)، نباید هیچگونه تسلیمی پذیرفته شود — چه در قالب جنگ و چه در قالب صلح .[19]
8- درسهای قیام عاشورا برای هوشیاری مردم و مسئولان ایران
در اینجا، درسهای قیام عاشورا برای هوشیاری مردم و مسئولان ایران اسلامی دوچندان مهم میشود:
۱. در مقابل فشارهای دشمن، ایستادگی کنید
رژیم صهیونیستی و قدرتهای استعماری غرب، از ابزارهای مختلفی برای ضعفآفرینی در ملتها و کشورهای مقاوم استفاده میکنند. این شامل فشارهای اقتصادی، جنگ نرم فرهنگی، تبلیغات گمراهکننده و حتی تهدیدهای نظامی است.
اما مثل امام حسین (ع)، ایستادگی در برابر ظلم و استبداد، تنها راه بازماندن هویت و ارزشهاست . وقتی دشمن با فشار میخواهد ما را وادار به تسلیم کند، مثل سیدالشهدا (ع)، باید در برابر آن مقاومت کرد، حتی اگر این مقاومت با هزینههای سنگین همراه باشد .
۲. خطوط قرمز انقلاب را زیر پا نگذارید
ایران اسلامی، با الهام از استقامت امام حسین (ع) ، نباید اجازه دهد که ثابتهای دینی و انقلابی در برابر فشارهای داخلی یا خارجی نادیده گرفته شوند . این خطوط قرمز شامل:
1- عدم عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی
2- حفظ حقوق مسلم فلسطینیان
3- حفاظت از هویت اسلامی و انقلابی
4-مقاومت در برابر هر نوع توافقی که معادل "اعطای مشروعیت" به دشمن باشد. مثل امام حسین (ع)، ایستادگی در برابر این فشارها، نه تنها مشروع است، بلکه ضروری و واجب است .
۳. در هر زمینه، از ارزشها و حقوق اسلامی دفاع کنید
مثل امام حسین (ع)، مقاومت تنها در صحنه نظامی نیست، بلکه در میدانهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نیز لازم است. دفاع از ارزشها، اقتدار و تمامیت ارضی و اعتقادی ، وظیفهای است که همه مردم مؤمن و انقلابی باید آن را پذیرا باشند. این قیام، هر سال در عزاداریها تجدید میشود، چرا که هدفش فقط گذشتن از یک رویداد تاریخی نیست، بلکه زنده نگه داشتن انسان در برابر ظلم است .
ایران اسلامی نیز باید این الگو را دنبال کند: در مواقعی، مثل امام حسن (ع)، با استراتژی و حسابشده عمل کند ، و در مواقعی، مثل امام حسین (ع)، خط قرمز را مشخص کند و در برابر ظلم، شهادت را به جنگ و صلح تحمیلی ترجیح دهد .
چرا که: «ایستادگی در برابر تحمیل، چه در قالب جنگ و چه در قالب صلح، یک وظیفه دینی و ملی است.» [20]
تطبیق: درسهای عاشورا و صلح امام حسن (ع) برای ایران امروز
داستانهای صلح امام حسن (ع) و قیام امام حسین (ع)، الگوهای روشنگری برای فهم حرکتهای سیاسی و مقاومتی هستند. اسلام نه تنها قیام و شهادت را مشروع میداند، بلکه صلح را نیز در شرایط خاص و با رعایت حقوق مسلمانان مشروع میشمارد.
اما آنچه در هر دو مورد مشترک است، حفظ هویت، ثابتهای دینی و عدم اعطاى مشروعیت به نظام ظالم و غاصب است. امروز نیز، وقتی صحبت از «صلح تحمیلی» با رژیم صهیونیستی میشود،
باید به این درسهای تاریخی توجه کرد: صلح فقط زمانی مشروع است که حقوق ملت و ثابتهای انقلاب حفظ شوند و نه وقتی که معادل «تسلیم» و «اعطای مشروعیت» به یک نظام غاصب باشد.
مثل امام حسین (ع)، باید ایستادگی کرد و در برابر هرگونه فشاری که معادل "بیعت" با دشمن باشد، محکم مقاومت کرد ؛ و مثل امام حسن (ع)، در مواقعی که این امکان وجود دارد، با حکمت و بصیرت عمل کرد و اجازه نداد که دشمن فرصت استحکام پیدا کند.
اما در هر دو الگو، خط قرمز مشخص است : اعطای مشروعیت به ظالم، تحت هیچ عنوانی مجاز نیست .
بنابراین، ایران اسلامی نباید زیر بار صلح تحمیلی برود، چرا که این نوع صلح، نه تنها مشکلات را حل نمیکند، بلکه زمینهساز تجاوزات بیشتری از سوی رژیم صهیونیستی و حامیانش خواهد بود.
مثل امام حسین (ع)، باید در برابر ظلم و ستم، بدون ترس و تردید، قیام کرد و مثل امام حسن (ع)، در مواقعی که مصالح ملت لطمه نبیند، استراتژی هوشمندانه را دنبال کرد . این دو رویکرد، دو وجه یک مقاومت واحد هستند: مقابلۀ با ظلم، با فرمانرویی یا با شهادت.
نتیجه:
درسهای تاریخی از صلح امام حسن (ع) و قیام امام حسین (ع)، دو وجه یک مقاومت واحد در برابر ظلم و ستم هستند. صلح تنها زمانی مشروع است که حقوق ملت و ثابتهای دینی را نقض نکند و بدون فشار و تحت مدیریت هوشمندانه انجام شود.ولی وقتی «صلح» معادل «تسلیم» و اعطاى مشروعیت به نظام غاصب باشد، مثل رژیم صهیونیستی، دیگر مشروعیت دینی و اخلاقی ندارد. قیام عاشورا، الگوی جاویدان برای مقاومت در برابر ظلم است و یادآوری میکند که گاهی «شهادت» از «صلح تحمیلی» اولویت دارد.
امام خمینی (ره) نیز با تأکید بر این درسها، ما را به مقاومت در برابر هر نوع توافقی که معادل تسلیم باشد، دعوت کردند. ایران اسلامی، با الهام از این الگوها، باید در مقابل فشارهای داخلی و خارجی ایستادگی کند.
زیرا مقاومت در برابر صلح تحمیلی، نه تنها یک وظیفه دینی است، بلکه ضرورت ملی و سیاسی است. بنابراین، ایران نباید زیر بار صلح تحمیلی با رژیم صهیونیستی برود؛ زیرا این نوع صلح، نه تنها مشکلات را حل نمیکند، بلکه زمینهساز تجاوزات بیشتری خواهد بود.
پی نوشت ها:
[۱] حضرت آیتالله العظمی خامنهای، پیام دوم تلویزیونی خطاب به ملت ایران در پی تهاجم رژیم صهیونیستی ، تاریخ ۲۸ خرداد ۱۴۰۳.[۲] همان.
[3] ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب ، ج۴، ص۲۷۶، نشر اسلامی.
[4] همان..
[5] شیخ مفید، الإرشاد ، ص۲۰۵، مؤسسه انتشارات اسلامی.
[6] خوارزمی، مناقب ، ص۱۹۵، دارالحدیث.
[۷] خمینی، روحالله، صحیفه امام ، ج۲، ص۳۷۱، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.
[۸] خمینی، روحالله، صحیفه امام ، ج۹، ص۳۰، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.
[۹] خمینی، روحالله، صحیفه امام ، ج۱۸، ص۴۰۹، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.
[10] خمینی، روحالله، صحیفه امام ، ج۲۰، ص۱۲۲، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.
[11] ابن مزاحم، وقعة صفین ، ص۴۹۰–۴۹۱، محقق عبدالسلام محمد هارون، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
[12] همان
[13] ابن قتیبه دینوری، الامامة و السیاسة ، ج۱، ص۱۵۱، دارالاضواء، ۱۴۱۰ق.
[۱4] ابن کثیر دمشقی، البدایة و النهایة ، ج۷، ص۲۷۶، دارالفکر، ۱۴۰۷ق.
[15] خمینی، روحالله، صحیفه امام ، ج۲۰، ص۱۱۹، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.
[16] خمینی، روحالله، صحیفه امام ، ج۲۰، ص 120 مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.
[17] خمینی، روحالله، صحیفه امام ، ج۲۰، ص۱۲۱، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.
[18] خمینی، روحالله، صحیفه امام ، ج۲۰، ص۱۲۲، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.
[19 ] صحیفه امام خمینی - جلد 20 - صفحه 119
[20] خمینی، روحالله، صحیفه امام ، ج۲۰، ص۱۲۲، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.
منبع :
خمینی، روحالله، صحیفه امام، صحیفه امام خمینی - جلد 2