مظفر علی تربتی( متولد ۹۴۰ درگذشت حدود ۹۹۰ هـ.ق) ملقب به «نقاش شاهی» خوشنویس، نقاش و شاعر سده دهم هجری از هنرمندان روزگار شاه تهماسب بودهاست.
در گذشته شاعران همه تخلص داشتهاند و شاعران را با تخلص و نام شهر زادگاهشان یا به ندرت شهر محل سکونتشان میشناختهاند مانند فردوسی طوسی، ثنایی غزنوی، سعدی شیرازی و ... . و میدانید که در خراسان دو تربت داریم یکی تربت جام و یکی تربت حیدریه. در تذکرهها برای جلوگیری از اشتباه، شاعران تربت حیدریه را همواره با پسوند «تربتی» میشناختند و شعرای تربت جام را با پسوند «جامی».
مظفر علی در نستعلیق شاگرد میرعلی هروی و در نقاشی و تصویرسازی و تذهیب شاگرد مظفر علی هروی بودهاست. او از اهالی تربت و خواهرزاده و شاگرد استاد کمال الدین بهزاد بود. مظفر به چندین هنر آراسته بوده ولی بختی خوش نداشتهاست.
همچنین در تذهیب و تشعیر چیره دست بود. نقاشیهای رنگ روغنی او بیشتر بر روی جلدهای روغنی و قلمدانها بودهاست. او گاهی نیز به ارائه آثاری به شیوه قطاعی میپرداختهاست.
مظفر علی در خوشنویسی خفی و جلی توانمند بود و خط نستعلیق را به شیوهٔ سلطان علی مشهدی را دنبال میکرد. او شطرنج باز و روغن کار و شاعر هم بوده و مرقعی نیز ساختهاست. و در شاعری غزلسرا بود.
مظفر علی تربتی خوشنویس، نقاش و شاعر سده دهم هجری از هنرمندان روزگار شاه تهماسب بوده است. او که در نقاشی و خوشنویسی از نوادر روزگار بود به دربار شاه تهماسب راه پیدا کرد
مظفر علی نزد شاه تهماسب عزت و احترامی خاص داشت و بیشتر نقاشیهای دولت خانه و چهل ستون این پادشاه اثر مظفر علی است. مردم مظفر علی را مانند بهزاد میدانستند، و پادشاه او را بر بهزاد برتری مینهاده و در قطعهای به او فرموده که از عنوان «نقاش شاهی» استفاده کند.
صادقیبیک افشار کتابدار شاه عباس شاگرد مظفرعلی نقاش بود و مظفر از کارکنان کتابخانهٔ شاه اسماعیل دوم هم بودهاست. مظفر علی در قزوین بدرود حیات گفت و در مزار شاهزاده حسین دفن شدهاست.
آثار نقاشی
تصویرهای «دولت خانهٔ همایون» و مجلس «ایوان چهل ستون» از او است.
«قانونالصور» و «مجمعالخواص» که در ۱۰۱۶ ساختهاست.
تصویر بهرام گور در شکارگاه که با یک تیر، پای آهویی را به گوشش دوخته و حیوان را از حرکت باز داشتهاست با امضاء: «عمل استاد مظفرعلی»
تصویر نجات یوسف از چاه. بدون امضاء
تصویر دیدار مجنون از لیلی که بزرگان در زیر چادری رنگین نشستهاند و با مجنون صحبت میکنند و لیلی همراه با ندیمهاش بیرون چادر ایستادهاست. بدون امضاء
تصویر تصویر رستم زال در نخجیرگاه. بدون امضاء.
آثار خوشنویسی
دو قطعه از مرقع امیر غیب بیگ به قلم سه دانگ و دو دانگ خوش. با امضاء «الفقیر مظفرعلی» و «فقیر مظفرعلی»
یک نسخه گلستان و بوستان سعدی با امضاء «کاتب السلطانی» و تاریخ ۹۷۵ هـ.ق
صادقی بیگ افشار که به «صادقی کتابدار» مشهور بوده و از شاعران و نگارگران ایرانی عهد شاه عباس صفوی بوده است تذکرهای به نام «مجمع الخواص» نوشته و در آن شرح حال شاعران را آورده است.
صادقی کتابدار در این کتاب مینویسد: وی در نقاشی استادِ من است و به انواع هنر آراسته بود، جز آنکه قدری بیطالع بود. از شاه مرحوم (شاه طهماسب) بارها شنیدم که او را به استاد بهزاد ترجیح میداد.
قطعات میرعلی و سلطانعلی را چنان تقلید میکرد که خبرگان نمیتوانستند تشخیص دهند. امر شده بود که در قطعههای خود «نقاش شاهی» بنویسد. شطرنج صغیر و کبیر را در حضور و غیاب خوب بازی میکرد.
مظفر علی تربتی در شاعری غزلسرا بود و بیت زیر از او نقل شده است: «طراوتِ گلِ رویت ز خطِّ نوخیز است/ بهارِ گلشنِ حُسنِ تو عنبرآمیز است».
مظفر علی حدود سال ۹۹۰ هجری قمری در قزوین که یکی از مراکز فرهنگی روزگار صفوی بود، بدرود حیات گفت و در مزار شاهزاده حسین دفن شدهاست.
مظفر علی نگارگر و تصویرساز و چهره پردازی توانا بود و در صورتگری، کشیدن جانوران و نقش گرفت و گیر، استاد بود.
نگارگری
نگارگری ایرانی به نوعی نقاشی ظریف و ریزنقش ایران گفته میشود که در گذشته بیشتر برای کتابآرایی ادبی، علمی و پزشکی یا به گونه جداگانه (مرقع) ساخته میشده است. و امروزه از محدودهٔ کتابآرایی فراتر رفته است.
نام کاملی که همه بخشها را در بر بگیرد «نقاشی ایرانی» (به انگلیسی: Persian Painting) است. پس از آشنایی غرب با هنر نگارگری شرقی از روی همانندی در اندازه، غربیان واژه مینیاتور را برای نگارگریهای ایرانی نیز به کار بردند.
نگارگری ایرانی در بنیاد فلسفی و زیباشناختی با مینیاتورهای چین و ژاپن و از نگاه فنی با مینیاتورهای اروپا تفاوت دارد و تنها از دید اندازه و کوچکی با آنها یکی است. هنر نگارگری ایرانی اسلامی از (سده چهاردهم میلادی، هشتم هجری) تا (سده هفدهم میلادی، یازدهم هجری) شکوفایی نمایان داشت؛ ولی نقش و نگارهای به جای مانده از دوران پیش از اسلام تا زمان حمله مغولان، و همچنین کارهای دیوارنگاری، پردهنگاری، قلمداننگاری و مانند آن در سدههای نزدیکتر نیز نمودهایی دیگر اما کمتر شناختهشده از نقاشی ایرانی بهشمار میآیند.
واژه نگارگری، برابر با نگاریدن، کشیدن نقش، نقاشی و صورتگری آمده است. واژه نگارگری ایرانی به چند شیوه نقاشی ایران در دورههای مختلف تاریخی گفته میشود که میتواند وابسته به یک کار هنری بزرگتر مانند کتاب، چیزهای کاربردی و آرایشی و با چندین شیوه مانند گل و مرغ، تذهیب، تشعیر انجام شود یا اینکه همچون کاری جداگانه مانند یک پرده، بوم، مرقع یا نقاشی دیواری انجام گیرد.
از دید واژگانی، مینیاتور واژهای فرانسوی است که به هنرهای دستی ظریف و کوچک اندازه در قرون وسطی گفته میشد. در اصل کلمه مینیاتور از کلمه لاتین miniare که نوعی رنگدانه است گرفته شده است و بدین ترتیب مینیاتور به معنای «نوشتن در مینیوم» است بر این اساس در قرون وسطی خطاطی که از این اکسید استفاده میکرد به لاتین مینیاتور نامیده میشد. (مینیوم یک اکسید سرب است که بهعنوان رنگدانه قرمز سرخرنگ برای ردیابی حروف روی نسخهها استفاده میشده است).
گفتن واژه مینیاتور به نگارگریهای کهن ایرانی نارسا و گمراه کننده است. واژه مینیاتور کوتاه شده واژه فرانسوی مینیموم ناتورال و برابر با جهان کوچک است و در واژه برابر با کوچکتر نشان دادن است. این واژه در آغاز سده گذشته در فرهنگ مطالعاتی هنر ایران راه یافت و سپس به گونه همگانی کاربرد پیدا کرد.
واژه مینیاتور تنها به نگارگری ایرانی گفته نمیشود بلکه هر اثر ریز نقش و ظریف هنری که این ویژگیها را داراست به همین نام خواندهمیشود. نگارگریهای ایرانی را، چه کهن چه نو، که از شیوه و روش اروپایی پیروی نکرده و دارای ویژگیهای نقاشی کهن و جداگانه ای هست، مینیاتور نامیدهاند.
درواقع این واژه یک لغزش فراگیر پرکاربرد شده است که واژه شایسته این زمینه را باید نگارگری نام گذاشت و گفت: هرچند که نگارگریهای ایرانی از لحاظ اندازه و ریزنقشی با مینیاتورهای قرون وسطی شباهت دارد اما این دو از لحاظ معنا و حتی کیفیت بصری قرابتی با یکدیگر ندارند.
دستمایههای آراستن که از نگارگری ایرانی به یادگار مانده، پیشینه دیرینهای در هنرهای ایران دارند. چنانچه در دوره پیشاتاریخی نخستین کارهایی که بتوان نام نقاشی بر آنها نهاد، در غار دوشه لرستان به گونه ای چکیده به نمایش کشیده میشد یا در سنگتراشیهای دورهٔ هخامنشیان شیوهای آرمانی و اندیشهگرا هست که در نگارگریهای ایرانی اسلامی هم دنبال میشود.
با اینکه گواه کمی از نگارههای دیواری در ایران در دسترس است، میدانیم نگاره دیواری آمیخته با گچبری، از دوره اشکانیان در ایران کاربردی شد و در دوره ساسانی در جاهایی مانند کوه خواجه، و پنجکنت سمرقند در آسیای میانه به اوج خود رسید. داستانپردازی، رنگارنگی و شیوه نمایش پیکرهها (فیگورها) در نگارههای دیواری، به خوبی در نگارگری سدههای آینده ردیابیپذیر است.
مانی که نگارگری اشکانی بود و بر شیوههای نقاشی ایرانی در دوره خودش به خوبی تسلط داشت، به ترکستان شرقی که ترکان اویغوری حکومت میکردند مهاجرت و معروفترین اثر خود، یعنی کتاب ارژنگ را تصویرسازی کرد.
در کتاب ارژنگ، عناصر ایرانی با عناصر بومی چینی دوره تانگ تلفیق و سبک خالصی به وجود آمد که بنا بر عقیده برخی پژوهشگران، نقاشی مانوی معروف به هنر مانوی، پایه و اساس نگارگری ایرانی اسلامی را به وجود آورده است.
تمثال صورت و حالت نشسته فیگورها به صورت لوتوس و وقار و آرامش انسانها را میتوان تأثیر گرفته از هنر بودایی و چینی دانست و از طرفی رنگهای طلایی و زرفام، لباسهای پر نقش و نگار و پس زمینه تخت و یکرنگ و هالههای طلایی دور سر از ویژگیهای بارز نقاشی ایرانی بودند که در نقاشی مانی دیده میشد. بعدها این عناصر در دوره اوایل اسلام و دوره سلجوقی ظاهر میشوند. با ورود اسلام، کشور ایران تا مدتها به دست امویان و عباسیان اداره شد.
در نقاشیهای دیواری کاخ جوسق الخاقانی در دوره عباسی میتوان رد نقاشی ایرانی را مشاهده کرد. با توجه به شواهد، نقاشی دیواری، هنری رایجتر و مهمتر در ایران حتی پس از اسلام به حساب میآمده و با استیلای مغولان این هنر کمرنگتر شد اما همان عناصر تزئینی به نگارگری و کتابآرایی انتقال یافتند.
با روی کار آمدن سلسلههای ایرانی سامانیان، غزنویان، و آل بویه استقلال از دست رفتهٔ ایرانیان تا حدودی به آنها بازگشت. بر روی سفالهای مینایی کشف شده در دوره سلجوقی و سامانیان در نیشابور و ری، همان موضوعات گرفت و گیر که در دوره ساسانی کار میشد با سبک ایرانی دیده میشود. طومارهای ارژنگ، نقوش تزئینی بر روی سفالها و نقاشی دیواری کاخها، نقش به سزایی بر رواج و انتقال هنر ایرانی به هنر اسلامی و به خصوص نگارگری داشتند.
منابع
دانشپژوه، محمدتقی. "قانون الصور". دوره۸، ش۹۰ (فروردین۴۹): ص ۱۱-۲۰.
دانشپژوه، محمدتقی. "گنجوروبرنامه او". دوره۱۰-۱۳، ش۱۱۹و۱۲۰-۱۳۵
پاکباز، رویین (۱۳۸۱). دائرةالمعارف هنر. تهران: فرهنگ معاصر. شابک ۹۶۴-۵۵۴۵-۴۱-۲.
پاکباز، رویین (۱۳۹۰). دائرةالمعارف هنر. تهران: فرهنگ معاصر. شابک ۹۶۴-۵۵۴۵-۴۱-۲.
پاکباز، رویین (۱۳۹۶). نقاشی ایران: از دیرباز تا امروز. تهران: زرین و سیمین. شابک ۹۶۴-۹۲۱۱۳-۳-۰.
کتاب سیر هنر در تاریخ
در پایان:
جا دارد که از دلسوزی، همراهی و توجه اساتید معظم، متعهد، متدین و مجاهدِ خود در کسوت شاگردی، از زحمات ارزشمند استاد مسعود نجابتی و عبدالرسول یاقوتی، سید حسن موسی زاده، ناصر طاووسی و ابوالفضل خزائی تقدیر و تشکر نمایم.
شاگرد شما، ابوالفضل رنجبران
© کلیه حقوق متعلق به صاحب اثر و پرتال فرهنگی راسخون است. استفاده از مطالب و آثار فقط با ذکر منبع بلامانع است.