نهضت مکابيان (2)

قوم يهود كه افكار و عقايد خويش را در معرض تهاجم دشمن ديد، به رهبري مكابيان به دفاع از مرزهاي اعتقادي خود برخاست. خاندان مكابي از متتياي كاهن و پسرانش يوحنا، يهوداي مكابي، اليعازار و يوناتان تشكيل شده بود. نام ديگر آنان «حشمونيان» است كه از «حشمون» نياي متتيا گرفته شده است. يهودا پسر متتيا به مكابيوس (1) ملقب بود. از آن پس، همه ي دودمان به اين لقب خوانده شدند. آنان در برابر حاكمان ستمگر سلوكي كه فرهنگ يوناني را ترويج مي كردند،
يکشنبه، 12 دی 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نهضت مکابيان (2)

نهضت مکابيان (2)
نهضت مکابيان (2)


 

نويسنده: جواد باغباني




 

مكابيان
 

قوم يهود كه افكار و عقايد خويش را در معرض تهاجم دشمن ديد، به رهبري مكابيان به دفاع از مرزهاي اعتقادي خود برخاست. خاندان مكابي از متتياي كاهن و پسرانش يوحنا، يهوداي مكابي، اليعازار و يوناتان تشكيل شده بود. نام ديگر آنان «حشمونيان» است كه از «حشمون» نياي متتيا گرفته شده است. يهودا پسر متتيا به مكابيوس (1) ملقب بود. از آن پس، همه ي دودمان به اين لقب خوانده شدند. آنان در برابر حاكمان ستمگر سلوكي كه فرهنگ يوناني را ترويج مي كردند، ايستادند و مقاومت سرسختانه يهوديان را بين سال هاي 134 تا 174 ق.م رهبري كردند.

گرايش برخي از يهوديان به فرهنگ بيگانه در عصر مكابيان
 

بشر پيوسته در صدد غناي فكر و انديشه خود بوده است. يكي از راه هايي كه او براي رسيدن به اين هدف پيموده، استفاده از دانش و تجربيات ديگران است. از اين روي، طالبان علم و دانش آن را از هر كس باشد، فرا مي گيرند. اين گونه ارتباط و داد و ستد فرهنگي ميان اقوام پديد آمد. اين ارتباط به رشد و توسعه فرهنگ ها كمک كرد و انسان ها از دستاوردهاي فكري يكديگر بهره گرفتند.
بنابراين، تأثير و تأثر فرهنگ ها امري طبيعي است؛ اما ميزان آن متفاوت است. گاهي يک فرهنگ چنان فرهنگ جديد را در خود جذب مي كند كه با آن همسان شده و فرهنگ واحدي پديد مي آورد و گاهي يكي از آن دو رنگ مي بازد و استقلال خويش را از دست مي دهد. يكي از علت هاي اساسي اين رنگ باختگي، بي توجهي به ارزش هاي فرهنگ خودي است.
زماني كه قوم يهود ارزش هاي خويش را كوچک شمرد و شيفته افتخارات بيگانگان شد، در پيروي از آداب فرهنگ بيگانه سر از پا نشناخت:
به گونه اي كه كاهنان نيز معبد را خوار و سبک مي شمردند و شور و شوقي براي خدمت در مذبح نداشتند. آنان از تقديم قرباني ها غافل مي شدند و براي شركت در بازي هاي غير شرعي همچون پرتاب ديسک از يكديگر پيشي مي گرفتند. آنچه را اجدادشان احترام مي كردند، كوچك مي شمردند، اما مفاخر يونانيان را دوست مي داشتند و از آن به بزرگي ياد مي كردند.(2)
بديهي است قومي كه به فرهنگ خود بي اعتنايي كند، در حقيقت به توانايي هاي خويش بي اعتماد شده و براي حل مشكل خود به بيگانه روي آورده است. در عصر مكابيان، آن گاه كه از ميان سلوكيان آنتيوخوس اپيفانوس (3) به پادشاهي رسيد، يهوديان با سختي هاي فراواني روبرو شدند، گروهي براي حل مشكلات قوم پيشنهاد مي كردند: «بياييد با بت پرستاني كه در اطراف ما زندگي مي كنند، ارتباط برقرار كنيم. درست از زماني كه روابط با آنان را از دست داده ايم، دچار مشكلاتي شده ايم، نظر شما چيست ؟ مردم اين گفتار را پسنديدند. از اين روي، برخي براي دريافت اجازه نزد پادشاه رفتند. پادشاه نيز به ايشان اجازه داد كه از آداب بيگانگان پيروي كنند».(4)
فردي كه براي دريافت اجازه نزد پادشاه رفت، ياسون (5) نام داشت. وي درخواست خود را اين گونه بيان كرد: «... پادشاه اجازه دهد تا شهروندان اورشليم از حقوق و مزاياي مردم انطاكيه (6) بهره مند شوند. پادشاه درخواست هاي او را پذيرفت...».(7) ارتباط با بيگانگان نه تنها از مشكلات يهوديان نكاست، بلكه بر آن افزود.

هدف اصلي ايمان جوانان
 

حاكمان يوناني بزرگ ترين مانع در نشر فرهنگ خود در ميان يهوديان را باورهاي ديني قوم يهود مي ديدند. آنان دريافته بودند كه رمز مقاومت يهوديان، به ويژه جوانان، اعتقادات ديني است. اين حاكمان در جست و جوي راهي بودند تا پايه هاي ايماني جوانان را سست كنند. از اين روي، تصميم گرفتند نسل جوان را با خود همراه سازند و آنان را با مظاهر دلفريب فرهنگ خويش آشنا كنند. به اين منظور، ياسون: «... از پادشاه خواست تا به او اجازه دهد در شهر يک ورزشگاه و يک مركز كارآموزي جوانان به شيوه ي بت پرستان ايجاد كند... پادشاه در خواست هاي او را پذيرفت ... ياسون شادمان و شتابان ورزشگاهي (8) را نزديک تپه معبد اورشليم ساخت. او جوانان را برگزيد و با پوشاندن كلاهي (9) آنان را روانه آنجا كرد».(10)
هنگامي كه پادشاه ديد جوانان يهودي به فرهنگ خود بي اعتماد شده و غيرت ديني خويش را از دست داده اند، فرصت را مناسب يافت:
در اين زمان پادشاه آنتيوخوس از همه ي مردم كشورش خواست تا هر يک آداب اجدادي خويش را ترک كنند و همه يكپارچه شوند. تمام بت پرستان خواسته ي پادشاه را پذيرفتند. بسياري از بني اسرائيل به بندگي او گردن نهادند و برايت بت ها قرباني كردند و حرمت سبت را شكستند. پادشاه فرستادگاني به اورشليم و شهرهاي يهودا روانه كرد و فرمان داد مردم از آيين بت پرستان پيروي كنند؛ از قرباني سوختني و تقديم شراب دوري جويند؛ از گرامي داشت سبت و اعياد بپرهيزند. همچنين فرمان داد مكان مقدس و مؤمنانِ به آن را آلوده كنند؛ براي بت ها مذبح و معبد بسازند و خوک (11) و حيوانات نجس قرباني كنند؛ پسران را بدون ختنه باقي گذارند و روح پاک شان را با آدابي ناپسند آلوده كنند تا شريعت به فراموشي سپرده و احكام خدا دگرگون شود. هر كس از اين فرمان سرپيچي كند، كشته خواهد شد. حكم پادشاه در سراسر قلمرو حكومت جاري گرديد و مأموراني نيز براي اجراي آن گماشته شدند. او فرمان داد تا در همه ي شهرهاي يهودا، براي بت قرباني كنند. بسياري از مردم شريعت مقدس را رها كردند و دستور پادشاه را گردن نهاده، به قوم اسرائيل آزار رساندند و آنان را به سوي پناهگاه ها راندند. در پانزدهمين روز ماه كسلو از سال يكصد و چهل و پنج، (12) پادشاه آنتيوخوس براي بي حرمت ساختن مذبح در آنجا قربانگاهي براي بت (13) ساخت و فرمان داد در شهرهاي يهودا نيز قربانگاه هايي براي بت بسازند.(14)
فرهنگ يوناني بر جوانان يهودي چنان تأثير گذاشت كه برخي از يهوديان از شور و شوق هلنيسم در صدد بر مي آمدند نشانه ي ختنه را از بدن هايشان بزدايند تا هنگام برهنه شدن در ورزشگاه ها، هيچ گونه انتسابي به سنت بني اسرائيل نداشته باشند.(15)
آن گاه كه تمدن يونان در ميان قوم يهود گسترش يافت و ترديد و تزلزل در باورهاي ديني يهوديان پديد آمد، آنان به احكام شرعي خود بي اعتنا شدند و حتي كاهنان كه بايد در انجام آداب شرعي پيشگام باشند، معبد و مذبح خود را خوار و سبک شمردند و به شعائر ديني اهميتي ندادند و فساد و آلودگي عبادتگاه هايشان را فرا گرفت: «در معبد بيگانگان با انجام كارهاي نامشروع به هرزگي و خوش گذراني پرداختند و با زنان بدنام عيش و نوش كردند. مذبح نيز با قرباني هاي نجس و حرام پر شد»؛ .(16) «از آن پس مردم روبه روي در خانه ها و شاهراه ها بخور مي سوزاندند و هر گاه به كتابي از شريعت دست مي يافتند، آن را پاره پاره كرده، آتش مي زدند».(17) وضعيت قوم يهود چنان شد كه: «كسي را ياراي انجام مراسم نياكان و بزرگداشت سبت نبود (18) و هيچ كس نمي توانست خود را يهودي بنامد».(19)

ويژگي ها و امتيازهاي نهضت مكابيان
 

رواج هلنيسم به اندازه اي گسترده بود كه گروهي از يهوديان دريافتند اگر سستي كنند، تار و پود حيات معنوي آنان از هم خواهد گسست. از اين روي، براي رويارويي با آن، به حركتي اقدام كردند كه به «نهضت مكابيان» مشهور شد. اين نهضت از امتيازها و ويژگي هايي برخوردار بود كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم:

1. كار فرهنگي
 

از آنجا كه جهت گيري فرهنگ ها به سوي انديشه ي بشري است و عقايد و افكار آدمي هدف قرار مي گيرد، روش رويارويي با آن نيز شيوه ي خاص خود را دارد. به عبارت ديگر، بهترين رويارويي بايد يک حركت و نهضت فرهنگي باشد.
انديشمندان يهودي نيز آن گاه كه ديدند فرهنگ يونان گسترش مي يابد و عقايد يهوديان در معرض آسيب جدي است، به پا خاستند و با تدوين نوشته ها و كتاب هاي گوناگون از مرزهاي ديني و عقيدتي خويش پاسداري كردند. آنان در اين راه، از نكات مثبت تمدن يونان نيز بهره جستند و با استفاده از حكمت يونان و اسكندريه كتاب هايي نوشتند.
كتاب طوبيت در اين عصر نگارش يافت كه نمونه ي خوبي از آموزه هاي آيين يهود براي قوم بي خانمان و پراكنده ي اسرائيل است. اين كتاب داستان پدر و پسري به نام هاي «طوبيت» و «طوطيا» است كه بعد از ويراني اسرائيل قديم در سال 722ق.م به نينوا برده شده بودند. در اين كتاب، از ايمان، احترام به پدر ومادر، صدقه، دعا و توكل سخن به ميان آمده است.
كتاب يهوديت كه در زمان مكابيان نهايي شد، داستان زني يهودي است كه با تدبير، بني اسرائيل را از نابودي نجات داد.
كتاب حكمت سليمان نبي براي تقويت ايمان يهودياني نوشته شد كه در اجتماع بت پرستان زندگي مي كردند و بيم آن مي رفت كه فرهنگ توحيدي خود را آرام آرام از دست بدهند.
كتاب منسوب به يشوع بن سيراخ در حدود سال 200 ق.م نوشته شد. او كتاب حكمت خود را به زبان عبري تدوين كرد تا قوم يهود را با شريعت الهي آشنا كند.
كتاب باروک نيمه ي دوم قرن دوم ق.م نهايي شد؛ اين كتاب ساكنان اورشليم را به پايداري در برابر يوناني مآبي فرا مي خواند.
رساله ارميا نيز در همين دوران نوشته شد. در اين رساله، ارمياي نبي يهوديان را كه در انطاكيه مركز حكومت سلوكيان به خاطر ايمانشان آزار مي ديدند، دلگرمي مي دهد و بت پرستي را نكوهش مي كند.
كتاب اول مكابيان كه سال 100 ق.م تدوين شد، بيانگر تاريخ مبارزات و سرگذشت قوم موحد يهود بين سال هاي 134 تا 175 ق.م است. در اين كتاب، رويارويي متتياي كاهن و فرزندانش با يوناني مآبي بيان شده است.
كتاب دوم مكابيان به مقاومت مؤمنان يهودي در برابر ترويج شعارهاي بت پرستي يونانيان در سال هاي 161تا 178 ق.م اشاره مي كند.
اين كتاب ها به منظور رويارويي با يوناني مآبي نگاشته شد؛ اما نشانه هايي از حكمت يونانيان در آنها مشاهده مي شود.

پی نوشت ها :
 

1.يعني چكش به دست.
2.دوم مكابيان 14:4-15.
3.مقصود همان آنتيوخوس چهارم است كه بين سال هاي 175 تا 164ق.م فرمانروايي كرد.
4.اول مكابيان 12:1-14.
5.وي نماينده گروهي بود كه اعضاي آن طرفدار رواج فرهنگ يوناني در سرزمين يهودا بودند. ياسون تغيير يافته به نام عبري يشوع است. همين تغيير نام گرايش ياسون به فرهنگ يوناني را نشان مي دهد.
6.مركز حكومت سلوكيان در كنار رود ارونتس در جنوب تركيه امروزي.
7.دوم مكابيان 4: 9-10
8.همگان در اين ورزشگاه با بدني عريان تمرين و ورزش مي كردند.
9.مقصود كلاه هِرمِس است.(در نگاره ها هرمس، خداي ورزش، با كلاهي بالدار نمايان مي شود.)
10.دوم مكابيان 4: 9-12
11.در شريعت يهود خوک حيوان نجسي است كه براي خوراک و قرباني نمي توان از آن استفاده كرد.(ر.ک: لاويان 11 :7-8).
12.برابر با دسامبر 167ق.م.
13.مقصود زئوس خداي يونانيان است.
14.اول مكابيان 1: 43-57.
15.تاريخ تمدن ، ج2، ص 651.
16.دوم مكابيان 6: 4-5.
17.اول مكابيان 1: 58-59.
18.يكي از احكام دهگانه خدا به حضرت موسي عليه السلام گرامي داشت شنبه است (خروج 8:20-11). قوم يهود اين روز را گرامي داشته، از كار دست مي كشيدند و حتي در برابر تهاجمات نظامي دشمن از خود دفاع نمي كردند.(دوم مكابيان6: 11).
19.دوم مكابيان 6 :6.
 

منبع: فصلنامه علمي -تخصصي معرفت اديان شماره 1
ادامه دارد...



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.