آثار تقوا در دنيا و آخرت(1)

« آثار تقوا در دنيا و آخرت با الهام از آيات قرآن وسخنان اهل بيت «عليهم السلام» عنواني است جهت دستيابي به مفهوم تقوا و آثار آن در دنيا و آخرت که از ديدگاه قرآن و سنت بررسي گرديده است. تقوا از «وقايه » گرفته شده ودر لغت ، به معناي خويشتنداري و باز داشتن نفس از آن چيزي است که در آخرت براي انسان زيان دارد. تقوا، محصور کردن نفس به چيزهايي
چهارشنبه، 15 دی 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آثار تقوا در دنيا و آخرت(1)

آثار تقوا در دنيا و آخرت(1)
آثار تقوا در دنيا و آخرت(1)


 

نويسندگان : سيد محمد صادق حسيني سرشت و امير اشرافي




 
با الهام از آيات قرآن و سخنان اهل بيت عليهم السلام

چکيده :
 

« آثار تقوا در دنيا و آخرت با الهام از آيات قرآن وسخنان اهل بيت «عليهم السلام» عنواني است جهت دستيابي به مفهوم تقوا و آثار آن در دنيا و آخرت که از ديدگاه قرآن و سنت بررسي گرديده است. تقوا از «وقايه » گرفته شده ودر لغت ، به معناي خويشتنداري و باز داشتن نفس از آن چيزي است که در آخرت براي انسان زيان دارد. تقوا، محصور کردن نفس به چيزهايي است که براي او مفيد است . تقوا، داراي اثر نيک در دنيا وآخرت است. آثار دنيوي نيز در دو قالب آثار فردي و آثار اجتماعي ذکر شده اند.لازم به ذکر است که پاره اي از آثار ، رابطه اي تعاملي يا دو سويه با تقوا دارند، يعني هم اين عوامل تقوا را به دنبال دارند و نيز تقوا پيشگي سبب پيدايش آنهاست.
واژه هاي کليدي
تقوا، قرآن و سنت ، آثار دنيوي و اخروي ، آثار فردي واجتماعي ، آثار تقوا از منظر قرآن و سنت .

آثار تقوا در دنيا
 

مراد، آثاري است از فضايل وخوبي ها که در اين دنيا نصيب و روزي متقين مي گردد.

آثار فردي
 

مراد، آثاري است که اولا و بالذات بر فرد اثر مي گذارد. ثانيا! و بالعرض آثار آن در جامعه مشخص مي گردد.

1- خدا محوري
 

پروا پيشگان ، جلال و بزرگي، ياد، محبت، ايمان رضاي باري تعالي در سراسر زندگي شان پرتوافکنده است. امام علي (ع) درخطبه ي همام که خطبه ي متقين نام گرفته چنين مي فرمايند.«... عظم الخالق في انفسهم فصغر ما دونه في اعينهم . م (1) ايشان ، حقيقتاً به خداوند ايمان آورده اند(2).واز نثار کردن جان، مال و... در راه خدا هيچ باکي ندارند:
( لايستاذنک الذين يومنون بالله واليوم الاخر ان يجاهدوا باموالهم و انفسهم و الله عليم بالمتقين انما يستاذنک الذين لايومنون بالله واليوم الاخر و ارتابت قلوبهم فهم في ريبهم يترددون)(3)
علامه طباطبايي (قدس سره ) در تفسير آيات فوق در وصف جهاد کنند گان در راه خداچنين مي نويسد:
«خداوند در اين دو آيه مي خواهد بفرمايد: « جهاد درراه خدا با جان ومال از لوازم ايمان واقعي ودروني به خدا و روز جزاست، چون چنين ايماني آدمي را به تقوا وا مي دارد. ومؤمن، به خاطر داشتن چنين ايماني نسبت به وجوب جهاد بصيرتي به دست مي آورد و همين بصيرت نمي گذارد که در امر جهاد تثاقل و کاهلي کند، تا چه رسد به اين که از ولي امر خود اجازه ي تخلف و معافيت از جهاد بخواهد . به خلاف منافق که او به خاطر نداشتن ايمان به خدا و روز جزا داراي چنين تقوايي نگشته ، دلش هموراه در تزلزل و ترديداست و در نتيجه ، در مواقف و معفيت از جهاد بخواهد. به خلاف منافق که او به خاطر نداشتن ايمان به خدا و روز جزا داراي چنين تقوايي نگشته ، دلش هموراه در تزلزل و ترديد است ، و در نتيجه ، در مواقف دشواري که پاي جان و مال در ميان است دلش مي خواهد به هر وسيله ي ممکن طفره برود و خود را کنار بکشد، وبراي اين که از رسوايي خود نيز جلوگيري به عمل آورده باشد و صورت قانوني بدان بدهد از ولي امرش درخواست معافيت مي کند.»(4)
خداوند در زندگي دنيايي ، کلمه ي تقوا و سکينه را نصيب متقين و مؤمنين مي کند: ( اذجعل الذين کفروا في قلوبهم الحميه حميه الجاهليه فانزل الله سکينه علي رسوله وعلي المؤمنين والزمهم کلمه التقوي و کانوا احق بها و اهلها و کان الله بکل شيء عليما).(5)
متقين در سراسر مشکلات و سختي ها والقاآت نفس و شيطان ، خداوند يگانه و بي همتا را ياد مي کنند:
( ان الذين اتقوا اذا مسهم طائف من الشيطان تذکروا فاذا هم مبصرون )(6)
آري ، اينان همان متقيني هستندکه ياد خداوند باري تعالي سراسر وجودشان را فرا گرفته و شب و روزشان را با ياد خدا به سر مي برند. امام علي (ع) مي فرمايند: « ... يصبح وهمه الذکر..»(7) ايشان هوشيار هستند و لحظات را جز با ياد خدا به سر نمي برند.مولاي متقيان مي فرمايند: « ... ان کان في الغافلين کتب في الذاکرين و ان کان في الذاکرين لم يکتب من الغافلين ....» (8)
خدا محوري آن قدر در وجود آنها رسوخ يافته که حتي در کارهاي روزمره ي خود نيز با ياد خدا حرکت مي کنند. امام علي (ع) در همراهي يکي از ياران فرمودند:« انطلق علي تقوي الله وحده لا شريک له ...» (9) امام (ع) به يکي از کارگزاران خود [مخفف بن مسلم] هنگامي که او را براي گرد آوري زکات [به اصفهان ] فرستاد چنين فرمودند: « امره بتقوي الله في سرائر امره و خفيات عمله حيث لا[شاهد] شهيد عيره و لا وکيل دونه ...»(10)
تقوا پيشگان نسبت به خداوند خوف و خشيت دارند:
( ولقد اتينا موسي و هارون الفرقان وضياء و ذکراً للمتقين الذين يخشون ربهم بالغيب وهم من الساعه مشفقون)(11)
امام علي (ع) خشيت و خوف ايشان را چنين وصف مي نمايند : « قد براهم الخوف بري القداح ينظر اليهم الناظر فيحسبهم مرضي و ما بالقوم من مرض و يقول : لقد خولطوا و لقد خالطهم امر عظيم ...» (12)
اينان ، خوف از خدا را همراه با اميد در دل دارند.امام علي (ع) در خطبه ي همام مي فرمايند : « .. يبيت حذرا و يصبح فرحا حذرا لما حذر من الغفله و فرحا بما اصاب من الفضل والرحمه ....»(13)
آري، اهل تقوا به جهت شناخت اصيل و عميقشان از باري تعالي ، دلي خاشع دارند:« خاشعا قلبه و...»(14) ايشان با تمام وجود با خدا هستند و خداوند نيز ياري رسان آنها است. خداوند در وصف ايشان مي فرمايد:
( ان الله مع الذين اتقوا والذين هم محسنون )(15)
علامه طباطبايي (قدس سره ) در باره ي تفسير اين آيه مي فرمايند:
«از اين تعبير استفاده مي شود که تقوا و احسان هر يک سبب مستقلي براي موهبت نصرت الهي و ابطال مکر دشمنان دين و دفع کيد آنان هستند، پس مي توان گفت که اين آيه جمله ي (ولا تک في صيق مما يمکرون)(16) را تعليل مي کند و وعده ي نصرت مي دهد. » (17)
کلام حضرت علي (ع) نيز مؤيدي بر اين ادعاست که خداوند ياري رسان انسان هاي پرهيزگار وبا تقوا در کارزار نياست ؛ ايشان مي فرمايند : « ايسرک ان تکون من حزب الله الغالبين اتق الله سبحانه واحسن في کل امورک ( فان الله مع الذين اتقوا و اذين هم محسنون )»(18)
وخدا هميشه يار و ياور متقين است و اين رابطه ي تعاملي و دو سويه است:
( انهم لن يغنوا عنک من الله شيئا وان الظالمين بعضهم اولياء بعض والله ولي المتقين » (19)
ايشان ، در دين و راه خدا استوار و محکم هستند؛ چون ايمان آنها توأم با تقوا و يقين قلبي است و به سادگي با وساوس شيطان و ظواهر دنيا خللي در دينشان وارد نخواهد آمد. امام علي (ع) مي فرمايند: «.... حريزا دينه ...» ،(20) فمن علامه احدهم [المتقين] انک تري له قوه في دين و حزما في لين وايمانا في يقين ...» (21)
تقوا پيشگان به وسيله ي تقوا به ياد و ذکر و ياري خدا هستند و نيز در پي آن از غفران ، محبت، رحمت و رضاي الهي برخوردار هستند. آنان اهل گناه و معصيت نيستند ، ليکن اگر از آنان گناهي سر زند، خداوند گناهان تقوا پيشگان را به سبب پروايشان مي آمرزد:
(ذلک امر الله انزله اليکم و من يتق الله يکفر عنه سيئاته و يعظم له اجرا)(22)
خداوند به حال چنين افراد ي که به سمت پرهيزگاري آمده اند نظر مي کند و گناها ن گذشته ايشان را نيز محو مي کند:
(ليس علي الذين امنوا و عملوا الصالحات جناح فيما طعموا اذا ما اتقوا و امنوا و عملو ا الصالحات ثم اتقوا و امنوا ثم اتقوا و احسنوا والله يحب المحسنين)(23).
خداوند در جاي ديگري چنين فرموده است:
(يا ايها الذين امنوا ان تتقوا الله يجعل لکم فرقانا و يکفر عنکم سيئاتکم و يغفر لکم و الله ذو الفضل العظيم .)(24)
خداوند ،خود متقين را به سوي مغفرت در آخرت ترغيب نموده است تا بدانند که چه جايگاه مقدس و مبارکي در انتظار آنهاست :
(وسارعوا الي مغفره من ربکم و جنه عرضها السماوات والارض اعدت للمتقين )(25)
آري ، مغفرت الهي در دنيا و آخرت نصيب متقين است. پروا پيشگان، محبت ودوستي خدا را به خود جلب مي کنند:
(بلي من اوفي بعهده واتقي فان الله يجب المتقين )(26).
«پيامد تقوا، برخورداري از رحمت الهي است .(27) تقواي عاشقانه، فرد را به درياي رحمت بي منتهاي الهي ، يعني ايستگاه پاياني مي رساند. اين رحمت البته چيزي نيست جز توفيق الهي در دوستي محمد وآل او (ص) و دشمني با دشمنان ايشان؛ زيرا آنها اهل رحمت پرودگار در دنيا و آخرت (28) و مظهر رحمانيت و رحيميت او مي باشند. چنان که رسول (ص) خود مظهر رحمت براي جهانيان (29)و ابراهيم (ع) نيز برخوردار از رحمت اختصاصي اهل بيت (ع)(30) مي باشد.از مصاديق اين رحمت،برکت در روزي وبهره وري از نعمت خداداد(31) ونيز فهم حقيقي کتاب هاي الهي از جمله قرآن ،(33)انجيل وتورات،(32) است و متقي از درک و فهمي ويژه(34) برخوردار بوده، بدين وسيله از ديگران متمايز مي گردد»(36)و(35)
آنچه از رحمت ، با تقوا پيشگان مرتبط است ، نه رحمت عام ، بلکه رحمت خاص است:
(ورحمتي وسعت کل شي ء فساکتبها للذين يتقون و يؤتون الزکاه والذين هم باياتنا يؤمنون)(37)
در اين آيه ، به سير رحمت باري تعالي از رحمت عامه(واسعه) به رحمت خاصه که ويژه ي متقين است، اشاره شده است.آري ، اين رحمت چنان که گفته آمد، نعمت اهل بيت رسول خدا(ص) است.
در آيات ديگري نيز به اين رحمت خاصه اشاره شده است :
(واذا قيل لهم اتقوا مابين ايديکم وما خلفکم لعلکم ترحمون)(38).
وقتي تقواي الهي با ايمان به او ، عجين گشت، از رحمت خاص خدا، نور الهي وآمرزش او برخوردار خواهيم شد:
(يا ايها الذين امنوا اتقوا الله وامنوا برسوله يؤتکم کفلين من رحمته و يجعل لکم نورا تمشون به ويغفر لکم والله غفور رحيم)(39)
در روايتي نيز از امام (ع) چنين نقل شده است : « من نقله الله من ذل المعاصي الي عز التقوي اغناه الله بلا مال و اعزه بلا عشيره و آنسه بلا انيس .» (40)
ازآنچه گفته آمد مشخص گرديد تقوالي الهي رابطه ي بنده را با خداوند محکم تر مي کند وياد و ذکر او را در دل زياد گردانيده و نيز موجب ياري کردن خدا و استواري در دين مي شود.هم چنين گناهان آمرزيده مي شود.از رحمت و محبت خدا برخوردار خواهيم شد و اوج اين نعمت ها در رضاي خداست.
( قل اونبئکم بخير من ذلکم للذين اتقوا عند ربهم جنات تجري من تحتها الانهار خالدين فيها و ازواج مطهره و رضوان من الله والله بصير بالعباد).(41)
کوتاه سخن اين که ، يکي از پيامدهاي مهم تقوا در اين عالم، خدا محوري است.

2- ايمان به پيامبران الهي (ع)
 

ازآثار تقوا، ايمان به فرستادگان الهي است:
(ولکن البر من امن بالله و اليوم الاخرو الملائکه والکتاب والنبيين و اتي المال علي حبه ذوي القربي واليتامي و المساکين وابن السبيل والسائلين وفي الرقاب واقام الصلاه واتي الزکاه و الموفون بعهدهم اذا عاهدوا والصابرين في الباساء والضراء وحين الباس اولئک الذين صدقوا واولئک هم المتقون)(42).
امير مؤمنان حضرت علي (ع) در باره ي ويژگي هاي رسول خدا(ص) چنين آورده اند : « امام من اتقي وبصر[بصيره] من اهتدي.»(43)
پيامبران الهي نيز خود از کودکي متقي بوده اند که به راهبري تقوا پيشگان برگزيده شده اند:
(يا يحيي خذالکتاب بقوه و اتيناه الحکم صبيا و حنانا من لدنا و زکاه و کان تقيا)(44).

3- ايمان به رستاخيز
 

ايمان به روز جزا وقيامت از آثار تقواست :
(ولکن البر من امن بالله واليوم الاخر و الملائکه والکتاب والنبيين واتي المال علي حبه ذوي القربي واليتامي و المساکين و ابن السبيل والسائلين و في الرقاب و اقام الصلاه واتي الزکاه و الموفون بعهدهم اذا عاهدوا والصابرين في الباساء والضراء و حين الباس اولئک الذين صدقوا واولئک هم المتقون ).(45)
اين صفت از اولين ويژگي هاي بارز پروا پيشگان است :
( ذلک الکتاب لاريب فيه هدي للمتقين الذين يومنون بالغيب و يقيمون الصلاه ومما رزقنا هم ينفقون و الذين يومنون بما انزل اليک وما انزل من قبلک و بالاخره هم يوقنون)(46).
ايشان، علاوه بر اين که ايمان به آخرت دارند، عذاب آن را باور داشته وازآن هراسناک اند:
(ولقد اتينا موسي و هارون الفرقان و ضياءو ذکر المتقين الذين يخشون ربهم بالغيب وهم من الساعه مشفقون )(47).
امير بيان حضرت علي (ع) درباره ي ايشان مي فرمايند:« نزلت انفسهم منهم في البلا ء کالتي نزلت في الرخاء ولو لا الجل الذي کتب الله [لهم ] عليهم لم تستقر ارواحهم في اجسادهم طرفه عين شوقا الي التواب وخوفا من العقاب ».(48)

4- ايمان به کتب آسماني
 

ايمان به کتاب هاي آسماني که خداوند بر پيامبرانش فرو فرستاده است از آثار تقواست .(49) در قرآن کريم آمده است که متقين چنين اند:
(والذين يومنون بما انزل اليک وما انزل من قبلک و بالاخره هم يوقنون).(50)
(ولکن البر من امن بالله واليوم الاخره و الملائکه والکتاب و النبيين واتي المال علي حبه ذوي القربي واليتامي و المساکين و ابن السبيل و السائلين وفي الرقاب واقام الصلاه و اتي الزکاه والموفون بعهدهم اذا عاهدوا والصابرين في الباساء والضراء وحين الباس اولئک الذين صدقوا و اولئک هم المتقون ).(51)

5-ايمان به ملائکه
 

ايمان به ملائکه ي الهي از آثار تقواي حقيقي است که آيات مربوطه در بخش هاي قبل ذکر شد.

6- بزرگ داشتن شعائر دين
 

بزرگ داشتن شعائر دين از نشانه هاي تقواست:
(ذلک ومن يعظم شعائرالله فائها من تقوي القلوب ).(52)
يکي از اين شعاير نماز است که در قرآن کريم تصريح شده که از پيامدهاي تقواست .خداوند در باره ي اين صفت متقين چنين مي فرمايد: ( ذلک الکتاب لاريب فيه هدي للمتقين الذين يومنون بالغيب و مقيمون الصلاه ومما رزقنا هم ينفقون )(53)

پی نوشت ها :
 

1- «... خداوند در جانشان برزگ گشته، و در نيتجه ، غير او درچشمشان کوچک آمده..» [سيد،ابولحسن حسين بن محمد، نهج البلاغه، ترجمه: شيرواني،علي، خطبه ي 193].
2- «کساني که به خدا و روز باز پسين ايمان دارند، در جهاد با مال و جانشان از تو[عذر و]اجازه نمي خواهند، وخدا به [حال]تقوا پيشگان داناست. تنها کساني از تو اجازه مي خواهند[به جهاد نروند] که به خدا و روز بازپسين ايمان ندارند ودل هايشان به شک افتاده ودر شک خود سرگردانند.»[بقره/177].
3-توبه/44-45.
4- طباطبايي، سيدمحمد حسين،الميزان في تفسير القرآن، ترجمه:موسوي همداني، سيد محمد باقر، ج 9،ص388.
5- «آن گاه که کافران در دل هاي خود، تعصب[آن هم ] تعصب جاهليت ورزيدند، پس خدا آرامش خود را بر فرستاده ي خويش و بر مؤمنان فرو فرستاده، و آرمان تقوا را ملازم آنان ساخت، و[درواقع] آنان به [رعايت] آن [آرمان] سزاوارتر و شايسته ي [اتصاف به ] آن بودند و خدا همواره برهر چيزي داناست.»[فتح/26].
6- درحقيقت، کساني که [از خدا]پروا دارند، چون وسوسه اي از جانب شيطان بديشان رسد[خدا را]به ياد آوردند وبناگاه بينا شوند.»[اعراف/201].
7- «...و شب را با انديشه ي ذکر و ياد خدا به روزمي آورد....»[سيد رضي، ابوالحسن حسين بن محمد، نهج البلاغه، ترجمه: شيرواني، علي، خطبه ي 193].
8- «..انسان پرهيزگار اگردرميان غافلان باشد از جمله ي ذاکران به حساب آيد، واگر در جمع ذاکران باشد از غافلان به شمار نيايد...»[همان، خطبه ي 193].
9- «با پرواي خداوندي که يکتا و بي شريک است، حرکت کن...»[همان نامه ي 25].
10-«او را به پرواي از خدا در امورنهايي و کارهاي پوشيده از نظرها فرمان مي دهم، آنجا که جز خدا کسي شاهد و غير او کسي وکيل نيست.»[همان، نامه 26]
11- «و درحقيقت، به موسي و هارون فرقان داديم و[کتابشان]براي پرهيزگاران روشنايي و اندرزي است. [همان] کساني که از پروردگارشان در نهان مي ترسند واز قيامت هراسناکند.» [انبياء/48-49].
12- «خوف از خداوند پيکرشان را همچون تير تراشيده و باريک ساخته، هرگاه کسي نگاهش به ايشان افتد پندارد که بيمارند، در حالي که بيمار نيستند و مردم مي گويند : اينان ديوانه اند، حال آن که امري عظيم آنانرا چنان آشفته ساخته است ...»[سيد رضي، ابوالحسن حسين بن محمد، نهج البلاغه، ترجمه: دکتر شيرواني، علي، خطبه ي 113].
13- «.. شب را با بيم سپري مي کند و روز را شادمان آغاز مي نمايند: بيمناک از غفلتي که اورا از آن برحذر داشته اند، وشادمان از فضل و رحمتي که نصيبش گشته است. » [همان ، خطبه ي 193].
14- همان.
15- نحل/128،ونيز رک: بقره /194، توبه/36و 123.
16- «درحقيقت، خدا با کساني که پروا داشته اند و[با]کساني [است ] که آنها نيکو کارند.»[نحل /127].
17- طباطبايي ، سيد محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن ، ترجمه: موسوي همداني، سيد محمد باقر، ج2،ص539.
18- «اگر دوست داري که در نيروي پيروز خداوند باشي پرواي خدا پيشه کن ودرتمام کارهايت نيکي کن که خداوند با کساني است که تقوا پيشه مي کنند ونيکو کارند.»[آمدي، عبدالواحد التميمي ، غررالحکم ودررالکلم ، ص 269].
19- «آنان هرگز در برابر خدا از تو حمايت نمي کنند[ وبه هيچ وجه به کار تو نمي آيند]و ستمگران بعضي شان دوستان بعضي [ ديگر]ند، وخدايار پرهيزگاران است .»[جاثيه/19].
20- «...دينش محفوظ است..» [سيد رضي، ابوالحسن حسين بن محمد، نهج البلاغه، ترجمه: شيرواني، علي ، خطبه ي 193].
21- «از ديگر نشانه ها ي انسان پرهيزگار آن است که او را مي بيني که در دين نيرومند، دورانديش و درعين حال ملايم ، داراي ايماني توأم با يقين است . ...» [همان].
22- «اين است فرمان خدا که آن را به سوي شما فرستاده است ؛ وهرکس ازخدا پروا کند، بدي هايش را از او بزدايد و پاداشش را بزرگ گرداند. » [طلاق/5].
23- «بر کساني که ايمان آورده و کارهاي شايسته کرده اند، گناهي در آنچه [قبلاً] خورده اند نيست، در صورتي که تقوا پيشه کنند و احسان نمايند و خدا نيکوکاران را دوست مي دارد. »[مائده/93].
24- «اي کساني که ايمان آورده ايد، اگر از خدا پروا داريد، براي شما[نيروي] تشخيص [حق از باطل] قرار مي دهد؛ و گناهانتان را از شما مي زدايد؛ و شما را مي آمرزد؛ وخدا داراي بخشش بزرگ است .» [انفال/29]
25- «وبراي آمرزش از پروردگار خود و بهشتي که پهنايش[به قدر ]آسمان ها و زمين است [و]براي پرهيزگاران آماده شده است ، بشتابيد[آل عمران/133].
26- «آري، هر که به پيمان خود وفا کندو پرهيزگاري نمايد بي ترديد خداوند پرهيزگاران را دوست دارد.» [آل عمران /76؛ ونيز ر. ک : توبه /4].
27- اعراف /13.
28- ر.ک : فتوني، ابوالحسن، مقدمه تفسير مرآه الانوار، ص 165.
29- (وما ارسلناک الا رحمه للعالمين )[انبياء /107].
30- (قالوا اتعجبين من امر الله رحمت الله و برکاته عليکم اهل البيت انه حميد مجيد) [هود/73].
31- ر. ک : عياشي، محمد بن مسعود، تفسير العياشي، ص 340؛ جرجاني، ابوالمحاسن ، جلاء الاذهان، 98/10،طلاق /2و3.
32- (ذلک الکتاب لاريب فيه هدي للمتقين)البقره/2]
33- (وآتيناه الانجيل فيه هدي و نور و مصدقا لما بين يديه من التوراه و هدي و موعظه للمتقين )[المائده /46].
34-ر. ک : الاعراف/169، الانعام /33.
35- (يا ايها الذين امنوا ان تتقوا الله يجعل لکم فرقانا) [الانفال /29].
36- جودوي ، امير ، پيامد اعمال در زندگاني با الهام از قرآن ، ص 105.
37-«..و رحمتم همه چيز را فرا گرفته است؛ وبه زودي آن را براي کساني که پرهيزگاري مي کنند وزکات مي دهند و آنان که به آيات ما ايمان مي آورند، مقرر مي دارم.»[الاعراف/156].
38- «وچون به ايشان گفته شود: از آنچه در پيش رو وپشت سر داريد بترسيد، اميد که مورد رحمت قرار گيريد[نمي شنوند].»[يس /45].
39- «اي کساني که ايمان آورده ايد ، از خدا پروا داريد وبه پيامبر او بگرويد تا از رحمت خويش شما را دو بهره عطا کند وبراي شما نوري قرار دهد که به [برکت ]آن راه سپريد و بر شما ببخشايد، وخد آمرزنده ي مهربان است. [حديد/28].
40- «هر که را خداوند از ذلت معصيت به عزت تقوا رساند، او را بدون ثروت، توانگر و بدون داشتن عشيره و قبيله، عزيز و گرامي، وبدون داشتن همدمي ، مأنوس قرار داده است. » [حلي ، محمد بن ادريس، مستطرفات السرائر، ص 593؛ونيز ر. ک ورام، مجموعه ورام ، ج1، ص65، کليني ، محمد بن يعقوب، الکافي،ج2،ص77].
41- «بگو: آيا شما را به بهتر از اينها خبر دهم؟ براي کساني که تقوا پيشه کرده اند نزد پروردگارشان باغ هايي است که از زير[درختان]آنها نهرها روان است ؛ درآن جاودانه بمانند، وهمسراني پاکيزه و [نيز]خشنودي خدا[رادارند]، وخداوند به [امور]بندگان[خود]بيناست. » [آل عمران /15].
42-بقره/177.
43- «او پيشواي پارسايان ، و چشم بيناي هدايت يافتگان است . » [ سيد رضي، ابوالحسن حسين بن محمد، نهج البلاغه ، ترجمه: شيرواني، علي، خطبه ي 116].
44- «اي يحيي! کتاب [خدا]را به جد و جهد بگير، واز کودکي به او نبوت داديم. و [نيز] از جانب خود، مهرباني و پاکي [ به اوداديم]وتقوا پيشه بود.»[مريم/12-13].
45- بقره/177.
46-«اين است کتابي که در (حقانيت )آن هيچ ترديدي نيست و مايه ي هدايت تقوا پيشگان است. آنان که به غيب ايمان مي آورند وبه آخرت يقين دارند.»[بقره /2-4].
47- «ودر حقيقت، به موسي و هارون فرقان داديم و[کتابشان] براي پرهيزگاران روشنايي و اندرزي است. [ همان] کساني که از پروردگارشان در نهان مي ترسند واز قيامت هراسناک اند.» [انبياء/48-49].
48- «در هنگام بلا و مشقت حالشان همچون هنگام آسايش و رفاه ست ، چنان مشتاق پاداش و بيمناک از عذاب اند که اگر نبود زمان معيني که خداوند براي ماندنشان در دنيا مقرر فرموده، لحظه اي روحشان درپيکرشان قرار نمي گرفت [ ومرغ جانشان به سوي ابديت به پرواز در مي آمد.] » [ سيدرضي، ابوالحسن حسين بن محمد، نهج البلاغه ، ترجمه: شيرواني، علي، خطبه ي 193].
49- بقره /177.
50-«وآنان که بدانچه به سوي تو فرود آمده وبه آنچه پيش از تو نازل شده است، ايمان مي آورند.» [بقره/4].
51- بقره/177.
52- «اين است [فرايض خدا] وهرکس شعاير خدا را بزرگ دارد، در حقيقت، آن [حاکي ]از پاکي دل هاست . » [حج/32].
53- «اين است کتابي که در [حقانيت] آن هيچ ترديدي نيست [و] مايه ي هدايت تقوا پيشگان است : آنان که به غيب ايمان مي آورند، ونماز را بر پا مي دارند، وازآنچه به ايشان روزي داده ايم انفاق مي کنند. » [بقره/2-3].
 

منبع:نشريه اخلاق شماره16
ادامه دارد...



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.