رسانههاي گروهي به سبب كاركردهاي ويژه در جمعآوري، تجزيه و تحليل و توزيع و رساندن اطلاعات، يكي از عوامل مهم تأثيرگذار در ابعاد زندگي مردم در عصر حاضر است؛ زيرا افراد هر جامعهاي به گونه مستقيم و يا غيرمستقيم، تحت تأثير رسانهها ميباشند. بنابراين يكي از اركان ايجاد ارتباط و انتقال مفاهيم و ديدگاههاي گوناگون در دنياي امروز، رسانههاي گروهي است كه حوزه و گسترش فراواني را در خود جاي ميدهد. ترديدي نيست كه قوام و بنياد نظامهاي اجتماعي بر اصل ايجاد ارتباط ميان اعضاي جامعه و رابطه با بيرون نظام است و اين ايجاد رابطه بدون اطلاع و آگاهي از كنشهاي درون و برون نظام ممكن نيست. به اين معنا كه وجود اطلاعات و اخبار از يك سر بر تعامل مؤثر است و آنها را تحت تأثير قرار ميدهد و ازسوي ديگر، همين عملها و عكسالعملها موضوعات جديدي براي رسانهها فراهم ميسازد.
پس ميتوان گفت كه رسانهها يكي از ابزارهاي تعيينكننده خط مشيهاي حاكم بر جامعه است. از اينرو، كسي در ضرورت حضور آن درميان اجتماع به عنوان ابزاري براي ايجاد، تقويت و انتقال فرهنگها و باورهاي ديني ترديد ندارد. نكته مهم آن است كه رسانه، ابزاري است كه به وسيله انسانها بكار گرفته ميشود و انتقالدهنده انديشه و افكارِ همانهاست و از آنجا كه انسانها در افكار خود گوناگوناند؛ عدهاي عادل و عدهاي فاسقاند، عدهاي متدين و عدهاي غيرمتديناند، عدهاي خادم و عدهاي خائناند، برهميناساس رسانهها ميتوانند هم حامل انديشههاي خوب، انسانساز، تعاليبخش و كمالآفرين باشند و هم ميتوانند در بردارنده افكار نادرست، انحطاطآفرين و انحرافي باشند. از اينرو، مانند ديگر موضوعات اجتماعي نيازمند بايدها و نبايدها خواهند بود. امامخميني(ره) به عنوان مرجع آشنا با مباني و آموزههاي ديني، آگاهي از حقايق زمان، و به عنوان معمار انقلاب اسلامي و احياگر اسلام ناب محمدي(ع) در قرن حاضر، به مقوله رسانه توجه و عنايت ويژه داشت و بر اسلامي شدن رسانهها و قرار گرفتن آنها درجهت فرهنگ ديني تأكيد بسيار ميكرد.
مطبوعات در نگاه امامخميني(ره)
مطبوعات در كاركرد خود، بايدها و نبايدهايي را بايد مراعات كنند. در نگاه امامخميني(ره) آزادي مطبوعات مرهون كوششهاي بيدريغ ملت مكتبي و فضاي ايجاد شده ازسوي نظام اسلامي است. از اينرو، از اين آزادي بايد درجهت منافع ملت و نظام مقدس جمهورياسلامي بهره جست. ايشان ميگويند: «همه مطبوعات آزادند، مگر اينكه مقالات مضر به حال كشور باشد».(1)
پرهيز از تحريف
امام(ره) در جايجاي پيامها و سخنرانيهاي خود، همواره متذكر گشتهاند كه قلم و بيان آزاد است كه بنويسد و بگويد، اما توطئه نبايد بكند، معيار توطئه در ديدگاه آن بزرگوار، تحريف واقعيتهاست. از اينرو، لازم است مطبوعات از هرگونه تحريف پرهيز كنند.(2)
آزادي در چارچوب قانون
سمت و سوي مطبوعات بايد خدمت باشد. «مطبوعات بايد هميشه در خدمت اسلام عزيز و مردم و كشور باشند و آزاديها درحدود قوانين مقدس اسلام و قانون اساسي به بهترين وجه تأمين شود».(3)
ندادن اجازه نشر به مطبوعات فاسد
امامخميني با اينكه آزادي مطبوعات را ميپذيرد، اما در وصيتنامه الهي- سياسياش گوشزد ميكند:
«اكنون وصيت من به مجلس شوراي اسلامي در حال و آينده... آن است كه نگذارند اين دستگاههاي خبري و مطبوعات و مجلهها از اسلام و مصالح كشور منحرف شوند و بايد همه بدانيم كه آزادي به شكل غربي آن، كه موجب تباهي جوانان و دختران و پسران ميشود، ازنظر اسلام و عقل محكوم است و تبليغات و مقالات و سخنرانيها و كتب و مجلات برخلاف اسلام و عفت عمومي و مصالح كشور، حرام است و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگيري از آنها واجب است. و از آزاديهاي مخرب بايد جلوگيري شود. و از آنچه درنظر شرع حرام و آنچه برخلاف مسير ملت و كشور اسلامي و مخالف با حيثيت جمهورياسلامي است، به طور قاطع اگر جلوگيري نشود، همه مسئول ميباشند».(4)
از اين بيان و گفتههاي مصرانه امامخميني(ره) به دست ميآيد كه حد و مرز آزاديها در قلم و بيان، احكام دين اسلام و نيز مصالح كشور است. چه بسا مواردي وجود داشته باشد كه مستقيماً با شرع مقدس مرتبط نباشد، اما مصالح نظام و كشور اسلامي را به مخاطره بيندازد كه در اين صورت، حفظ مصالح عمومي كشور بر همه كس شرعاً و عقلاً لازم است.
نويسندگي و نويسندگان
امامخميني(ره) افزون بر خود رسانهها، عنايتشان بيشتر به تعيينكنندگان محتواي رسانه مانند محققان، نويسندگان و خطيبان است و نيز ايشان به صاحبان رسانه به عنوان جهتدهندگان رسانه توجه ويژهاي دارد. از اينرو، ميتوان گفت كه مخاطب همه رهنمودهاي آن حضرت، انسانهايي هستند كه در مقدمات، پردازش، تحليل و جهتدهي آگاهيها و اطلاعات در رسانه نقش اساسي دارند. لذا پيش از بيان ديدگاههاي آن حضرت درباره خود رسانهها، به برخي از نظريات ايشان درباره صاحبان قلم اشاره ميشودو
1. نويسندگي، واجب كفايي است
«نويسندگان در هرجا كه هستند، چه در حوزههاي عمليه و چه در دانشگاه ها و چه در حوزههاي علميه و چه در دانشگاهها و چه در ساير جاها هستند، بايد با گفتار خودشان و نوشتار خودشان به اين كشور خدمت كنند. عذر نيست براي آنها كه چون من وارد يك شغلي نيستم، پس نويسندگي هم نكنم. شغل، امروز يك امري است كه براي آن اشخاصي كه شايسته هستند و ايران احتياج به آن شغلها دارد، واجب كفايي است».(5)
2. قلم در محضر خداست
«در نوشتههايتان به خدا توجه داشته باشيد! بدانيد كه اين قلم كه در دست شماست، در محضر خداست و اگر هر كلمهاي نوشته شود، بعد سؤال ميشود كه چرا اين كلمه نوشته شده است. اگر به جاي اين كلمه بشود يك كلمه خوبتر نوشت، از شما سؤال ميكنند چرا اين كلمه زشت را نوشتهايد؟».(6)
3. قلم در خدمت تربيت بشر باشد
«قلم به دست بگيرند براي تربيت بشر. آنقدري كه بشر از قلمهاي صحيح نفع برده است، از چيزي ديگر نبرده است و آنقدر كه ضرر كشيده است، از چيزهاي ديگر ضرر نبرده است. قلمها و بيانها با مغزهاي مردم رابطه دارند. اگر قلمها و بيانها و علمها و تعليمها و آموزشها براي خدا باشد، مغزها را الهي تربيت ميكنند و اگر برخلاف اين باشد، مغزها، مغزهاي غرورمند، مغزهاي طاغوتي از آن پيدا ميشود».(7)
4. قلم و بيان در خدمت تعالي اسلامي، كشور و ملّت باشد
«به آن دسته از تحصيلكردگان و روشنفكران و دانشمندان كه به مرض غرب و شرقزدگي مبتلا نيستند و حاضر نيستند شرف اسلامي، ملي و ميهني خود را فداي اميال قدرتمندان كنند يا در راه لذات و شهوات زودگذر فدا نمايند، عرض ميكنم: همت بگماريد كه قلم و بيان خويش را براي تعالي اسلام و كشور و ملت خود بكار گيريد و با تودههاي محروم همصدا و همدست شويد كه آزادي از چنگال شرق و غرب را كه امروز نصيبتان شده، حفظ كنيد و در اين خدمت از هيچ كوششي و مجاهدهاي دريغ ننماييد كه براي هيچيك زا ملتهاي جهان اين فرصت نبوده است و يا براي كمتر ملتي اين فرصت پيش آمده است. خداوند همه ما را توفيق شناخت وظيفه، عنايت فرمايد».(8)
5. قلم در راه آزادي ملت و نشر فرهنگ اسلامي باشد
«آقايان! شما نويسندگان الآن تكليف بسيار بزرگي به عهدهتان هست، پيشتر قلم شما را شكستند، الآن قلم شما باز است، لكن استفاده از قلم، در راه آزادي ملت، در راه تعاليم اسلامي بكنيد. اين ملت كه ميبينيد، تمامشان زير بيرق اسلام است كه وحدت پيدا كردند. اگر نبود قضيه وحدت اسلامي، ممكن نبود اجتماع اينها. الآن از بچه چندساله تا پيرمرد هشتادساله همه باهم، اينها در اين نهضت شركت دارند و همه باهم در اين پيروزي شركت دارند».(9)
6. به مستضعفين خدمت كنيد
«اي قشرهاي روشنفكر و اي قشرهاي نويسنده! قلمها و گفتار خودتان را در راه اين مستضعفين صرف كنيد. اي دانشمندان ما، اي دانشجويان ما، اي فرهنگيان ما، اي دانشگاهيان ما، اجتماعات خودتان را براي راه اين مستضعفين تقويت كنيد. شما بوديد كه اين همه خدمت كرديد و اين همه خون داديد و اين همه حبس رفتيد و اين همه زجر كشيديد براي خلاصي از يوغ دشمنان، خلاصي از چپاولگري چپاولگران. نگذاريد زحمات خودتان هدر برود، قلمها را در راه خدمت به اين خلق به كار بيندازيد!».(10)
7. تفرقه نيفكنيد
«لازم است جوانهاي متعصب و طلاب تازهكار از زبان و قلم خود جلوگيري كنند و در راه اسلام و هدف مقدس قرآن از اموري كه موجب تشتت و تفرقه است، خودداري نمايند».(11)
8. روحيه انقلابي را تقويت كنيد
«شما حضرات آقايان كه در پيروزي انقلاب سهيم بوديد و اسلام و ايران مال خودتان است، سعي كنيد قلمها و زبانهايتان در خدمت انقلاب و به ثمر رسيدن آن- كه آزادي و استقلال در سايه جمهوري اسلامي و زير پرچم توحيد و اسلام بزرگ است- باشد. سعي كنيد روحيه ملت را تقويت نماييد و درمقابل فحاشيهاي منحرفين كه براي تضعيف روحيه ملت است، بيدريغ فعاليت نماييد و از تضعيف اشخاص و يا گروههايي كه در خدمت جمهوري اسلامي هستند و تضعيف آنان مستقيماً خدمت به جهانخواراني است كه در كمين نشستهاند تا از قلمها و زبانهاي شما بهرهگيري كنند، بپرهيزيد. انصاف نيست كه جوانان عزيز اسلام از ارتش و سپاه و ژاندارمري و بسيج و شهرباني گرفته تا گروههاي جانباز عشاير و عزيزان شهرها و روستاها در سراسر كشور در خدمت اسلام و مسلمين خون خود را نثار و جان خود را فدا كنند، ما در كناري بنشينيم و با قلمها و زبانهاي خود قلب نوراني آنان را آزار دهيم. انصاف دهيد كه ما براي اسلام و كشور اسلامي خود چه كردهايم و اين جوانانِ عزيز از خود گذشته، از دانشگاهي تا روحاني و از روستايي تا شهرستاني و از كارگر تا بازاري چه كردهاند. از اول انقلاب تاكنون تمام رنجها و زحمتها و جانبازيها بر دوش اين طبقات بوده است و آنان ولينعمت ما بودهاند».(12)
9. ملتها را براي اخراج ستمگران از صحنه بسيج كنيد
«در اين دنياي مسموم كه نفس كشيدن در آن مرگ تدريجي است، تكليف ملتهاي در بند اين ابرقدرتها و انگلهاي آنان چيست؟ بايد بنشينند و اين صحنههاي جنايتكار را تماشا كنند و با سكوت مجال دهند كه دنيا در آتش بسوزد؟ آيا روحانيون، نويسندگان، گويندگان، روشنفكران، متفكران از هر ملت و مذهب كه هستند، در اين زمان تكليفي انساني، مذهبي، ملي و اخلاقي ندارند و بايد نقش تماشاگر را در كشورهاي خود ايفا كنند؟ و يا آنكه بايد اين سران و سردمداران با گفتار و نوشتار خود ملتهاي مظلوم در بند را بسيج كنند تا ستمگران را از صحنه خارج نمايند و حكومت را به دست مستضعفان بسپارند؛ چونان كه در ايران با همّت ملت بزرگوار شدن.(13)
پينوشت ها :
1. صحيفه امام، ج5، ص416.
2. همان، ج7، ص460.
3. همان، ج12، ص283.
4. همان، ج21، ص435 و436.
5. همان، ج17، ص236.
6. همان، ج13، ص482.
7. همان، ص451.
8. همان، ج18، ص346.
9. همان، ج6، ص188.
10. همان، ج10، ص473.
11. همان، ج1، ص413.
12. همان، ج14، ص72.
13. همان، ج17، ص501.
منبع:نشريه فرهنگ کوثر شماره 80
/ن