عيادت به شرط سلامت (1)
عيادت از بيمار، يکي از سنتهاي خوب و پسنديده اجتماعي و فرهنگي است که مورد سفارش دين هم قرار گرفته؛ تا جايي که در بعضي روايات، عيادت از مومن بيمار را همرديف با زيارت خدا ذکر کردهاند و اولياي اسلام در احاديث متعددي، اين کار را بهعنوان يکي از وظايف پسنديده اجتماعي به مسلمانان توصيه کردهاند. در اشعار و متون کهن فارسي هم بارها از لذت عيادت توسط دوستان ياد شده و اين بيت مشهور سعدي که: «گر طبيبانه بيايي به سر بالينم، به دو عالم ندهم لذت بيماري را» اشاره ظريف شاعرانهاي است به همين مطلب. اگر شما هم تجربه يک بيماري شديد يا يکي بار بستري شدن را داشته باشيد، حتما ميدانيد که عيادت و ملاقات، بهخصوص از جانب کساني که دوستشان داريم، چه تاثير انکارناپذيري بر روحيه بيمار دارد. البته عيادت هم آداب خاصي دارد که اگر درست انجام نشود، گاهي ممکن است حتي نتيجه معکوس داشته باشد. براي اينکه بدانيد عيادت از بيمار چه تاثيرات رواني و جسماني روي عيادتشونده و عيادتکننده دارد و در اين ملاقات چه نکاتي بهتر است رعايت شوند، اين مقاله را بخوانيد.
يکي از مهمترين جنبههاي عيادت، تاثيرات رواني آن روي بيمار و همينطور روي ملاقاتکننده است.
دکتر پرويز رزاقي، روانشناس، عيادت را يک نوع ارتباط موثر با فردي که دچار اختلال در سلامت جسماني يا رواني شده ميداند و ميگويد: «اگر اين ارتباط، به شکلي مناسب، برقرار شود؛ بيمار احساس امنيت ميکند که اين امنيت يکي از نيازهاي اصلي انسان است و باعث تسريع و تسهيل بهبود و سلامت ميشود. بيمار در اين ارتباط از احساس تنهايي فاصله ميگيرد و حس ميکند که ديگران ضمن احترام به شخصيت او، در شرايط سخت هم آماده همکاري با او هستند، حتي اگر اين همکاري به شکل عمل کوچکي مثل ملاقات کردن جلوه کند.»
وقتي اين همه احساسات مثبت مثل باارزش بودن و دوستداشتني بودن در وجود يک آدم تقويت شود، هيچ بعيد نيست که دردهايش تسکين پيدا کند و حالش رو به بهبود برود: «يک ملاقات خوب ميتواند بيمار را از نظر رواني تقويت کند؛ به اين ترتيب که باعث ميشود فرد فرآيندهاي شناختي مثل مهم بودن و باارزش بودن را در ذهن خودش تقويت کند و از طريق تجسم و تصويرپردازي مثبت، روند غلبه بر بيماري را تسريع و تسهيل کند.» هيچکس نميتواند انکار کند که ذهن انسان تا چه حد قدرتمند است و در بسياري از موارد ميتواند روي جسم تاثير مستقيم ميگذارد. بنابراين بخش عمدهاي از بهبود يک فرد بيمار، بستگي به ميزان مقاومت رواني او دارد، چيزي که با حمايت اطرافيان تقويت ميشود.
دکتر رزاقي به همه کساني که ميخواهند به عيادت بيمار بروند، توصيه ميکند: «عيادتکنندگان بايد فضاي شادي را به وجود بياورند؛ پوشيدن لباسهاي رنگي و شوخيهاي روحيهبخش چيزهايي هستند که فضاي اطراف فرد بيمار را شاد ميکنند. حضور دسته جمعي بر بالين بيمار، به شرط اينکه بيمارياش خيلي حاد نباشد، باعث ميشود بيمار احساس کند به جمع تعلق دارد و از ديگران جدا نيست و اين ميتواند در روحيه بخشي به او موثر باشد. ملاقاتکنندگان بايد توجه داشته باشند که محتواي حرفهايشان مثبت باشد و از پيامهاي ارتباطي اميدوارانه استفاده کنند. همدلي با بيمار در تخفيف رنج و ناراحتي او نقش موثري دارد و سبب ميشود که او دوباره اين را به خاطر بياورد که ديگران هم مثل او به مشکلات جسمي دچار شدهاند و ميشوند و بيماري مختص او نيست. ياد کردن از نمونههاي موفقي که اين بيماري را گذراندهاند و درمان شدهاند، نيز روحيه فرد را تقويت ميکند. در مورد بيماراني که بايد طول درمان بيشتري را طي کنند، دعوت به صبر و بردباري نيز بسيار مفيد است.» البته دکتر رزاقي تاکيد ميکند که همه اينها در صورتي اثربخش است که ملاقات از بيمار به طور مرتب تکرار شود و افراد متعددي به ديدنش بيايند، نه اينکه بيمار در يک روز 40 عيادتکننده داشته باشد و روزهاي ديگر، تنها باشد.
اما از چه کارهايي بر سر بالين بيمار بايد اجتناب کرد؟ دکتر رزاقي در پاسخ به اين سوال ميگويد:«هرگونه منفي بافي، حرف زدن درباره تنشها و مشکلات زندگي، صحبت از سختيهاي راه و مشکلاتي که در بيمارستان وجود دارد يا ايراد و ابراز ترديد درباره پزشک معالج ميتواند بيمار را دچار رکود رواني کرده و فرايند بهبودي بيمار را دچار اختلال کند.»
دکتر حميد عمادي، متخصص بيماريهاي عفوني و عضو هيأت علمي دانشگاه علوم پزشکي تهران، درباره منع ورود کودکان به بيمارستان ميگويد: «اين ممنوعيت از نظر من، در حالت کلياش صحيح است؛ چون در هرحال، بيمارستان محيط آلودهاي است. شايد مردم تعجب کنند؛ چون بيمارستان جايي است براي تامين سلامت افراد، ولي اين يک واقعيت است که حتي تميزترين و شيکترين بيمارستانها هم مکانهاي آلودهاي هستند. دليل اولش ميکروارگانيسمهايي است که بيماران با خودشان ميآورند؛ مثلا يک بيمار مبتلا به سل، با هر سرفه يا عطسه، يا با 5 دقيقه صحبت کردن، 3 هزار باسيل سل را در هوا پراکنده ميکند که اثرش هم تا يک ساعت باقي ميماند و وارد بدن هرکس که در اتاق باشد،ميشود. پس خود مريضها يک منبع آلودگي در بيمارستان هستند. از طرف ديگر، با وجود ضدعفوني کردن مکرر، باز هم ميکروارگانيسمها از طرق مختلف، مثل کفش و دست پزشکان و پرستاران و وسايل پزشکي مثل لولهها، وارد بخشهاي بيمارستان مثل آيسييو ميشوند و چون در بيمارستان از آنتيبيوتيکها زياد استفاده ميشود، اين ميکروارگانيسمها بسيار مقاوم ميشوند؛ طوري که اگر بيماري در آيسييو دچار عفونت شود با هيچ آنتيبيوتيکي خوب نميشود. در چنين محيط آلودهاي، شما فکرش را بکنيد که ورود کودکان هم به بخشهاي بيمارستان آزاد باشد؛ خب، طبيعي است که کودک به دليل کنجکاوياش به همه چيز دست ميزند و بعد دستش را به دهان و چشمش ميزند و نميشود او را از اين کارها منع کرد. پس اگرچه بيمارستان براي بزرگسالان هم محيط آلودهاي است ولي کودکان در مقابل اين آلودگي آسيبپذيرترند.»
البته دکتر عمادي قيد ميکند که اين يک بحث کلي است ولي حضور کودکان بربالين بيمار در موارد خاص و با تاييد پزشک اشکالي ندارد، به خصوص در بخشهايي مثل زايمان و مامايي يا بخشهايي که مربوط به جراحيهاي زيبايي است: «در اين بخشها ميزان ميکروارگانيسمها کمتر است چون افراد بستري شده در اين بخشها لزوما بيمار نيستند؛ يعني معمولا افراد سالمياند که براي زايمان يا جراحي پلاستيک و زيبايي مثل ليپوساکشن آمدهاند.»
ادامه دارد ...
منبع:www.salamat.com
/ك
يکي از مهمترين جنبههاي عيادت، تاثيرات رواني آن روي بيمار و همينطور روي ملاقاتکننده است.
دکتر پرويز رزاقي، روانشناس، عيادت را يک نوع ارتباط موثر با فردي که دچار اختلال در سلامت جسماني يا رواني شده ميداند و ميگويد: «اگر اين ارتباط، به شکلي مناسب، برقرار شود؛ بيمار احساس امنيت ميکند که اين امنيت يکي از نيازهاي اصلي انسان است و باعث تسريع و تسهيل بهبود و سلامت ميشود. بيمار در اين ارتباط از احساس تنهايي فاصله ميگيرد و حس ميکند که ديگران ضمن احترام به شخصيت او، در شرايط سخت هم آماده همکاري با او هستند، حتي اگر اين همکاري به شکل عمل کوچکي مثل ملاقات کردن جلوه کند.»
وقتي اين همه احساسات مثبت مثل باارزش بودن و دوستداشتني بودن در وجود يک آدم تقويت شود، هيچ بعيد نيست که دردهايش تسکين پيدا کند و حالش رو به بهبود برود: «يک ملاقات خوب ميتواند بيمار را از نظر رواني تقويت کند؛ به اين ترتيب که باعث ميشود فرد فرآيندهاي شناختي مثل مهم بودن و باارزش بودن را در ذهن خودش تقويت کند و از طريق تجسم و تصويرپردازي مثبت، روند غلبه بر بيماري را تسريع و تسهيل کند.» هيچکس نميتواند انکار کند که ذهن انسان تا چه حد قدرتمند است و در بسياري از موارد ميتواند روي جسم تاثير مستقيم ميگذارد. بنابراين بخش عمدهاي از بهبود يک فرد بيمار، بستگي به ميزان مقاومت رواني او دارد، چيزي که با حمايت اطرافيان تقويت ميشود.
بيمار را تنها نگذاريد
دکتر رزاقي به همه کساني که ميخواهند به عيادت بيمار بروند، توصيه ميکند: «عيادتکنندگان بايد فضاي شادي را به وجود بياورند؛ پوشيدن لباسهاي رنگي و شوخيهاي روحيهبخش چيزهايي هستند که فضاي اطراف فرد بيمار را شاد ميکنند. حضور دسته جمعي بر بالين بيمار، به شرط اينکه بيمارياش خيلي حاد نباشد، باعث ميشود بيمار احساس کند به جمع تعلق دارد و از ديگران جدا نيست و اين ميتواند در روحيه بخشي به او موثر باشد. ملاقاتکنندگان بايد توجه داشته باشند که محتواي حرفهايشان مثبت باشد و از پيامهاي ارتباطي اميدوارانه استفاده کنند. همدلي با بيمار در تخفيف رنج و ناراحتي او نقش موثري دارد و سبب ميشود که او دوباره اين را به خاطر بياورد که ديگران هم مثل او به مشکلات جسمي دچار شدهاند و ميشوند و بيماري مختص او نيست. ياد کردن از نمونههاي موفقي که اين بيماري را گذراندهاند و درمان شدهاند، نيز روحيه فرد را تقويت ميکند. در مورد بيماراني که بايد طول درمان بيشتري را طي کنند، دعوت به صبر و بردباري نيز بسيار مفيد است.» البته دکتر رزاقي تاکيد ميکند که همه اينها در صورتي اثربخش است که ملاقات از بيمار به طور مرتب تکرار شود و افراد متعددي به ديدنش بيايند، نه اينکه بيمار در يک روز 40 عيادتکننده داشته باشد و روزهاي ديگر، تنها باشد.
اما از چه کارهايي بر سر بالين بيمار بايد اجتناب کرد؟ دکتر رزاقي در پاسخ به اين سوال ميگويد:«هرگونه منفي بافي، حرف زدن درباره تنشها و مشکلات زندگي، صحبت از سختيهاي راه و مشکلاتي که در بيمارستان وجود دارد يا ايراد و ابراز ترديد درباره پزشک معالج ميتواند بيمار را دچار رکود رواني کرده و فرايند بهبودي بيمار را دچار اختلال کند.»
چه کساني بهتر است به عيادت نروند؟
ملاقات ممنوع
دکتر حميد عمادي، متخصص بيماريهاي عفوني و عضو هيأت علمي دانشگاه علوم پزشکي تهران، درباره منع ورود کودکان به بيمارستان ميگويد: «اين ممنوعيت از نظر من، در حالت کلياش صحيح است؛ چون در هرحال، بيمارستان محيط آلودهاي است. شايد مردم تعجب کنند؛ چون بيمارستان جايي است براي تامين سلامت افراد، ولي اين يک واقعيت است که حتي تميزترين و شيکترين بيمارستانها هم مکانهاي آلودهاي هستند. دليل اولش ميکروارگانيسمهايي است که بيماران با خودشان ميآورند؛ مثلا يک بيمار مبتلا به سل، با هر سرفه يا عطسه، يا با 5 دقيقه صحبت کردن، 3 هزار باسيل سل را در هوا پراکنده ميکند که اثرش هم تا يک ساعت باقي ميماند و وارد بدن هرکس که در اتاق باشد،ميشود. پس خود مريضها يک منبع آلودگي در بيمارستان هستند. از طرف ديگر، با وجود ضدعفوني کردن مکرر، باز هم ميکروارگانيسمها از طرق مختلف، مثل کفش و دست پزشکان و پرستاران و وسايل پزشکي مثل لولهها، وارد بخشهاي بيمارستان مثل آيسييو ميشوند و چون در بيمارستان از آنتيبيوتيکها زياد استفاده ميشود، اين ميکروارگانيسمها بسيار مقاوم ميشوند؛ طوري که اگر بيماري در آيسييو دچار عفونت شود با هيچ آنتيبيوتيکي خوب نميشود. در چنين محيط آلودهاي، شما فکرش را بکنيد که ورود کودکان هم به بخشهاي بيمارستان آزاد باشد؛ خب، طبيعي است که کودک به دليل کنجکاوياش به همه چيز دست ميزند و بعد دستش را به دهان و چشمش ميزند و نميشود او را از اين کارها منع کرد. پس اگرچه بيمارستان براي بزرگسالان هم محيط آلودهاي است ولي کودکان در مقابل اين آلودگي آسيبپذيرترند.»
البته دکتر عمادي قيد ميکند که اين يک بحث کلي است ولي حضور کودکان بربالين بيمار در موارد خاص و با تاييد پزشک اشکالي ندارد، به خصوص در بخشهايي مثل زايمان و مامايي يا بخشهايي که مربوط به جراحيهاي زيبايي است: «در اين بخشها ميزان ميکروارگانيسمها کمتر است چون افراد بستري شده در اين بخشها لزوما بيمار نيستند؛ يعني معمولا افراد سالمياند که براي زايمان يا جراحي پلاستيک و زيبايي مثل ليپوساکشن آمدهاند.»
بيمار بر بالين بيمار
ادامه دارد ...
منبع:www.salamat.com
/ك