
بيماري خود نخودبيني!
همه چيز درباره ي فيلم « نخودي»
ژانر: کودک و نوجوان. آغاز نمايش: 14 مهر 1389. سينماهاي نمايش دهنده: فرهنگ، آزادي، پرديس ملت، پرديس زندگي، پرديس تماشا، اريکه ايرانيان.
نخودي اولين فيلمي يه که کارگردان اش، جلال فاطمي، بعد از سال ها فعاليت و کار در آمريکا، اونو در ايران ساخته. حدود سه تا چهار سال طول کشيده که کارگردان فيلمنامه ي فيلم رو کامل کنه و در اختيار تهيه کننده هاي مختلف بگذاره. تهيه کننده هايي که در ابتدا با هيچ کدوم شون به توافق نرسيده و به خاطر همين سراغ خانم فرشته طائرپور رفته و سرانجام ايشان که سابقه ي خوبي در سينماي کودک داره و پيش تر فيلم هاي کودکانه ي موفقي مثل گلنار و پاتال و آرزوهاي کوچک رو توليد کرده، تهيه کنندگي اين فيلم رو بر عهده گرفته. البته خانم طائر پور غير از تهيه کنندگي، فيلمنامه رو يه بار ديگه بازنويسي کرده و به اون شکل خيلي بهتري داده. نخودي تنها شش سالن اکران و آن هم فقط دو سانس در اختيار داره و به همين خاطره که مي شه گفت با شرايط خيلي بدي اکران شده. فرشته طائرپور ضمن گلايه ي فراوان از اين نمايش محدود که موجب ديده نشدن فيلم مي شه اخيراً چنين گفته:« اون زمان که گفتم گلنار پرفروش ترين فيلم سال مي شه، تمام آقايان خنديدند و اين خنده حتي تا ده روز اول اکران فيلم ادامه داشت. اما سير صعودي فروش گلنار آغاز شد و هفته به هفته بالا و بالاتر رفت. گلنار درست صد روز روي اکران بود و در اين مدت شد پرفروش ترين فيلم سال. اون هم با بليط نيم بها. مطمئن ام اگه نخودي هم همون تعداد سالن تموم وقت رو در اختيار داشته باشه، به همين نتيجه مي رسه و مطمئن ام که مديران و سينماداران و همکاران زيادي باز هم به اين حرف من مي خندند و چه حيف که با پنج سالن دو سانسه نمي تونم اين ادعا رو ثابت کنم... در همه جاي دنيا فيلم هاي کودک و به خصوص انيميشن پرفروش ترين فيلم هاي سال رو تشکيل مي دن. در ايران هم قبلاً همين طور بود اما سال هاست که اين ژانر به فراموشي سپرده شده... الان ترجيح مي دم براي اين فيلم گيشه اي رو پيش بيني نکنم...»
گفته مي شه ممکنه در آينده بر اساس شخصيت «نخودي» اين فيلم، يه سريال هم ساخته بشه که البته اين حرف فعلاً قطعي نيست. فيلم نخودي اخيراً جايزه ي ويژه ي هيئت داوران بخش بين الملل و جايزه ي بهترين فيلم بخش ايران بيست و چهارمين جشنواره ي کودک و نوجوان همدان را دريافت کرده است.
درباره ي کارگردان
يادداشت کارگردان
داستان فيلم
درباره ي فيلم
و اما داستان نخودي افسانه اي: شخصيت اصلي اين داستان با اينکه خيلي کوچيکه و به ظاهر ناتوان، اما دل خيلي بزرگي داره و به همين خاطره که مي تونه از دست ديو بدجنس داستان اش فرار کنه. اين همون نخودي يه که سينا بعد از کوچک شدن باهاش روبرو مي شه و اون بهش مي گه دنياي آدم ها هم اندازه با دل هاشونه و چه بسا آدم هاي کوچک ( از لحاظ اندازه) هستن که با دل هاي بزرگ هم هستن که چون دل هاي خيلي کوچکي دارن هميشه غمگين اند. همه ي شعرهايي که نخودي در صحنه ي پاياني فيلم مي خونه هم براي بچه ها و هم براي بزرگ ترها پيام هاي خوبي دارن. از اون مهم تر فيلمساز در اين صحنه ي به يه افسانه ي قديمي اداي احترام مي کنه و از زبان خود نخودي مي گه که دليل ماندگاري اين افسانه با وجود داشتن يه قهرمان کوچولو بعد از اين همه سال همانا بزرگ بودن اين افسانه بوده:« من اگه موجود بزرگي نبودم که آدم بزرگا اين همه سال ازم مراقبت نمي کردن...»
فيلم نخودي سرشار از تخيل يا فانتزي يه و از اونجايي که در سينماي ايران به شدت با کمبود تخيل ( البته به شکل درست و حسابي اش) روبرو هستيم، همين عنصر به اين فيلم تازگي و طراوت زيادي بخشيده. اين تخيل موجود در فيلم خيلي قابل باوره و تموم کساني که فيلم رو مي بينن اتفاقات فيلم رو خيلي راحت قبول مي کنن. درست مثل تک تک شخصيت هاي اون که از کوچيک شدن و به اصطلاح آب رفتن سينا اصلاً تعجب نمي کنن و با اين موضوع خيلي راحت کنار مي يان. گلي اين عارضه رو مثل يه بيماري مي دونه، مادرزن اش از اين فرصت براي تحقير هر چه بيشتر اون استفاده مي کنه، پسرش خوشحاله که باباش هم قد و اندازه ي خودش شده و حتي دکتر هم بدون هيچ اظهار تعجبي نام اين مشکل رو بيماري « خود نخودبيني» مي گذاره و حتي به سينا توصيه مي کنه که از غذاهايي که نخود داره- چه سبز، چه زرد و چه فرنگي- به شدت پرهيز کنه! اون حتي در آخر به منشي اش مي گه بيمار بعدي اي که دچار اين عارضه شده بود رو نزدش بفرسته! با همه ي اينا اما اين سوال مطرح مي شه که اگه اين اتفاق تو دنياي فيلم نخودي عادي به نظر مياد، پس چرا سينا هنگام خروج از خانه براي اينکه همسايه ها بويي از اتفاقي که واسش افتاده نبرن، با سر کردن چادر خودشو به شکل پيرزن ها در مياره و يا در خيابون وقتي پليس به ماشين گلي نزديک مي شه، عروسکي رو جلوي سبيل هاش مي گيره تا پليس رو به اشتباه بندازه؟
فانتزي يکي از عناصر موجود در فيلم هاي انيميشنه و کارگردان با به کار بردن تمهيداتي ساختار اين فيلم رو به انيميشن ها نزديک کرده. بارزترين اين تمهيدات در صحنه هاي مربوط به پدرزن سينا ديده مي شه. فيلمساز با زيرکي تمام و با الهام از برخي انيميشن هاي آمريکايي و حتي اروپاي شرقي اين شخصيت رو همواره در پس روزنامه نشون مي ده!
فيلم نخودي براي هر دو مخاطب کودک و بزرگسال ساخته شده. همونطور که خود کارگردان گفته مي خواسته با ساخت اون هم فيلمي براي کودکان و هم براي بزرگسالان بسازه چرا که مي دونه بچه ها هميشه در کنار پدر و مادر يا يکي از بزرگ ترها به تماشاي فيلم ها مي رن. به همين دليل هم هست که در خيلي از صحنه هاي فيلم با حرف هايي که مربوط به مخاطب بزرگساله روبروييم. مثلا صحنه اي که در اون يه شب سينا که خيلي کوچيک شده و ديگه در تخت و لباس هاي خودش جا نمي شه، روي تخت يه عروسک خواب اش مي بره و صبح زود بعد وقتي گلي اونو اونجا مي بينه، از سر حسادت سرش داد مي کشه و به حالت قهر خانه رو ترک مي کنه! رفتار گلي در اين صحنه بدون توجه به قد و اندازه ي شوهرش درست مثل همه ي زن هاي ديگه در اين مواقع است! البته در صحنه ي قبلي خود سينا ( باز هم بدون توجه به قد و اندازش) رفتاري مثل رفتار آدم هاي مردسالار با گلي داره. وقتي گلي تصميم مي گيره که به جاي سينا به سر کار بره و به خاطر همين در مورد شغل بازاريابي حرف مي زنه، سينا سريع مخالفت مي کنه و در جواب اش مي گه که براي اين کار گلي بايد از روي نعش او رد بشه! با اين وجود چون قد و اندازش اجازه نمي ده بيشتر از اين زور بگه، فرداي اون روز گلي کارش رو در بيرون خونه شروع مي کنه. در اين زمان که مادرزن سينا به صورت سرزده وارد خونه ي اونها مي شه. اين شخصيت هم بيش از اينکه براي مخاطب هاي کودک جذاب باشه، براي بزرگ ترا و به خصوص مردان متاهل جذابيت داره! شخصيت مادرزن ديکتاتور بارها در فيلم ها و سريال هاي ايراني ديده شده، اما بازي خوب مرضيه برومند در اين نقش اين تکراري بودن قضيه رو خيلي خوب پوشش داده. مادرزن سينا که از ابتدا با ازدواج او با دخترش مخالف بوده و به خصوص از شغل اون بيزاره، سينا رو « نيم من»، «ژن ذليل» ( در برابر زن ذليل) و « ضد مادرزن» خطاب مي کنه و به اون مي گه:« وقتي بلندتر بودي نذاشتم حرف بزني .... چه برسه به حالا!»
جلوه هاي ويژه ي فيلم
البته ناگفته نمونه پويايي و موسيقي اي که لازمه ي فيلم هاي کودکانه و در اين صحنه ها وجود داره، همچنين خود شخصيت نخودي در اون باعث مي شه که تماشاگر ( به خصوص بچه ها) توجه چنداني به اين مسئله نداشته باشه. ايراد ديگه اي که به اين صحنه ها وارده، اينه که انگار در اين سرزمين غير از نخودي هيچ موجود ديگه اي زندگي نمي کنه. در صورتي که در اين سرزمين افسانه اي مي بايست ديگر شخصيت هاي افسانه اي هم حضور داشته باشن.
منبع: دنياي تصوير شماره 197
/ج