قرطه بگشاي و زماني بنشين بيش مگوي

قرطه بگشاي و زماني بنشين بيش مگوي شاعر : انوري روي بنماي که امروز چنين دارد روي قرطه بگشاي و زماني بنشين بيش مگوي که پذيراي گره شد تنم از مويه چو موي در عذر و گره موي ببند و بگشاي چون به دست آمديم دل بنه و جست مجوي اي شده پاي دلم آبله در جستن تو باز بايد زدن آخر بهم اين سنگ و سبوي سنگ عشق تو چو بشکست سبوي دل من گر تو زو دست بشويي چه کنم دست بشوي انوري پاي نخواهد ز گل عشق تو شست
شنبه، 28 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
قرطه بگشاي و زماني بنشين بيش مگوي
قرطه بگشاي و زماني بنشين بيش مگوي
قرطه بگشاي و زماني بنشين بيش مگوي

شاعر : انوري

روي بنماي که امروز چنين دارد رويقرطه بگشاي و زماني بنشين بيش مگوي
که پذيراي گره شد تنم از مويه چو مويدر عذر و گره موي ببند و بگشاي
چون به دست آمديم دل بنه و جست مجوياي شده پاي دلم آبله در جستن تو
باز بايد زدن آخر بهم اين سنگ و سبويسنگ عشق تو چو بشکست سبوي دل من
گر تو زو دست بشويي چه کنم دست بشويانوري پاي نخواهد ز گل عشق تو شست


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط