قرطه بگشاي و زماني بنشين بيش مگوي شاعر : انوري روي بنماي که امروز چنين دارد روي قرطه بگشاي و زماني بنشين بيش مگوي که پذيراي گره شد تنم از مويه چو موي در عذر و گره موي ببند و بگشاي چون به دست آمديم دل بنه و جست مجوي اي شده پاي دلم آبله در جستن تو باز بايد زدن آخر بهم اين سنگ و سبوي سنگ عشق تو چو بشکست سبوي دل من گر تو زو دست بشويي چه کنم دست بشوي انوري پاي نخواهد ز گل عشق تو شست