چون طوطي خط تو پر بر شکر اندازد
چون طوطي خط تو پر بر شکر اندازد
شاعر : خواجوي کرماني
مرغ دل من آتش در بال و پر اندازد چون طوطي خط تو پر بر شکر اندازد تسبيح برافشاند سجاده براندازد صوفي ز مي لعلت گر نوش کند جامي چون تيغ کشد مهرت گردون سپر اندازد چون تير زند چشمت سياره هدف گردد بس کشته که هر لحظه بر يکدگر اندازد چون غمزهي خونخوارت برقلب کمين سازد وانرا که سري باشد در پات سر اندازد آنکس که دلي دارد جان در رهت افشاند از بسکه دلم هر دم خون در جگر اندازد در مهر تو چون لاله رخساره بخون شويم با شير ژيان آهو کي پنجه در اندازد عقل از سر ناداني با عشق نياميزد کاخر چو مرا بيند برمن نظر اندازد آن لحظه که باز آيد پيش نظرش ميرم فرياد و فغان هر دم در کوه و در اندازد فرهاد صفت خواجو دور از لب شيرينت