صحبت جان جهان جان و جهان ميارزد شاعر : خواجوي کرماني لعل جان پرور او جوهر جان ميارزد صحبت جان جهان جان و جهان ميارزد کنج ميخانه طربخانهي خان ميارزد گوشهي دير مغان گير که در مذهب عشق يک زمان حاصل دوران زمان ميارزد با چنان نادرهي دور زمان مي خوردن که دمي صحبت او ملک جهان ميارزد شايد ار ملک جهان در طلبش در بازي ساقي آن آب روان کو که روان ميارزد برلب آب روان تشنه چرا بايد بود که گل روي تو صد لاله ستان ميارزد با جمالت بتماشاي چمن...