شخصيت‏حقوقى سازمانهاى بين‏المللى(3)

شخصيت‏حقوقى سازمانهاى بين‏المللى(3) نویسنده : ناصرقربان نيا گفتار دوم: بررسى اسناد در اين گفتار منشور ملل متحد را به عنوان سند تاسيس عمده‏ترين و مهم‏ترين سازمان بين‏الدولى كه تقريبا همه جانبه محسوب مى‏شود و اكثر قريب به اتفاق كشورها عضو آنند، مورد بررسى قرار مى‏دهيم كه آيا مى‏توان از آن استفاده نمود كه سازمان ملل داراى شخصيت‏حقوقى است‏يا نه، و آنگاه برخى از آراى مشورتى ديوان دادگسترى بين‏المللى را ذكر مى‏كنيم كه در آنها به مساله شخصيت‏حقوقى سازمانها تصريح...
شنبه، 20 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شخصيت‏حقوقى سازمانهاى بين‏المللى(3)

شخصيت‏حقوقى سازمانهاى بين‏المللى(3)


 

نویسنده : ناصرقربان نيا




 

گفتار دوم: بررسى اسناد
 

در اين گفتار منشور ملل متحد را به عنوان سند تاسيس عمده‏ترين و مهم‏ترين سازمان بين‏الدولى كه تقريبا همه جانبه محسوب مى‏شود و اكثر قريب به اتفاق كشورها عضو آنند، مورد بررسى قرار مى‏دهيم كه آيا مى‏توان از آن استفاده نمود كه سازمان ملل داراى شخصيت‏حقوقى است‏يا نه، و آنگاه برخى از آراى مشورتى ديوان دادگسترى بين‏المللى را ذكر مى‏كنيم كه در آنها به مساله شخصيت‏حقوقى سازمانها تصريح شده است.

الف) بررسى منشور ملل متحد
 

1- ماده يك منشور ملل متحد اهداف عاليه‏اى همچون حفظ صلح و امنيت‏بين‏المللى، توسعه روابط دوستانه و حصول همكارى بين‏المللى براى سازمان ملل متحد ترسيم نموده است.
آيا تحقق اين اهداف بدون داشتن شخصيت‏حقوقى و صاحب حق و تكليف بودن امكان دارد؟ آيا از اين اهداف به طور ضمنى استفاده نمى‏شود كه مؤسسين آن قصد ايجاد يك شخصيت‏حقوقى بين‏المللى را داشته‏اند؟
2- ماده 63 منشور ملل متحد مقرر مى‏دارد:
«شوراى اقتصادى، اجتماعى مى‏تواند با هر يك از مؤسسات تخصصى قراردادهايى منعقد كند...»
و ما بعدا خواهيم گفت كه انعقاد قرار دارد و معاهده سازى مستلزم داشتن شخصيت‏حقوقى است و كميسيون حقوق بين‏الملل نيز بدان تصريح نموده است.
3- ماده 104 منشور ملل متحد چنين تنظيم شده است:
«سازمان در خاك هر يك از اعضا از اهليت‏حقوقى (36) كه براى انجام وظايف و رسيدن به مقاصد آن ضرورى است متمتع مى‏گردد.»
آيا اهليت‏حقوقى بدون وجود شخصيت‏حقوقى مفهوم دارد؟ اساسا شخص است كه از اهليت‏حقوقى برخوردار است.
گفتنى است كه اگر چه هنگام تاسيس سازمان ملل متحد تا حدود زيادى بر سراين نكته اتفاق نظر وجود داشت كه سازمانهاى بين‏المللى مى‏توانند شخصيت‏بين‏المللى مستقل از دولتهاى عضو داشته باشند اما در مورد اعطاى صريح اهليت‏بين‏المللى كامل به سازمانها ترديد وجود داشت. در اين ماده نيز از بيان صريح شخصيت‏حقوقى بين‏المللى به سازمان امتناع شده است، هر چند دلالت‏بر آن روشن است. (37) از اين مواد به آسانى استفاده مى‏شود كه سازمان ملل متحد و حتى نهادهاى تخصصى آن داراى شخصيت‏حقوقى بين‏المللى هستند.

ب) آراى مشورتى ديوان دادگسترى بين‏المللى
 

پيش از پرداختن به راى لازم است اين نكته را متذكر گرديم كه اگر چه آراى مشورتى ديوان دادگسترى بين المللى اثر الزامى ندارد (38) ولى با تاثير بر افكار حقوقدانان بين المللى و ايجاد دكترين و حتى عرف مى‏تواند بر فرآيند توسعه حقوق بين‏الملل اثر بگذارد. آراى مشورتى مى‏توانند در فرآيند شكل گيرى قواعد و اصول جديد حقوق بين‏الملل و تاييد، تقويت، توسعه و تفسير اصول و قواعد موجود نقشى بر عهده داشته باشند، به اضافه اينكه هر چند آراى مشورتى اثر الزامى حقوقى ندارد اما داراى ارزش اخلاقى و سياسى است.
1- راى سال 1949 ديوان دادگسترى بين‏المللى در قضيه خسارت وارده به سازمان ملل متحد: (39)
در پى قتل كنت‏بر نادت سوئدى ميانجى سازمان ملل متحد در فلسطين اشغالى، به موجب قطعنامه سوم دسامبر1948 مجمع عمومى سازمان ملل متحد تصميم گرفت در مورد زير از ديوان بين‏المللى دادگسترى راى مشورتى استعلام نمايد:
«در صورتى كه يكى از ماموران سازمان ملل در ضمن انجام وظيفه خود متحمل خسارتى شود كه ماهيتا موجب مسئوليت‏يك دولت مى‏گردد، آيا سازمان ملل حق دارد عليه دولت دو فاكتور يا دو شوره كه منشا و موجب حدوث خسارت شده است‏براى جبران خسارت وارده به اقدام قضايى بين‏المللى مبادرت نمايد؟»
ديوان در پاسخ اظهار مى‏دارد:
«اعضاى سازمان ملل متحد متفقا دستگاهى به وجود آورده‏اند كه داراى شخصيت‏بين‏المللى مستقل است، و بنابراين مى‏تواند اقدام به تعقيب حقوقى و ارايه دادخواست‏بين‏المللى براى جبران خسارت وارده بر سازمان يا ماموران خود عليه دولت وارد كننده خسارت بنمايد، اعم از آنكه آن كشور عضو سازمان باشد يا نه; زيرا با توجه به اينكه اساس سئوليت‏بين‏المللى مبتنى بر نقض يك قاعده حقوق بين‏الملل است ممكن است كشور متبوع مامور سازمان نتواند حدوث خسارات ناشى از نقض يك قاعده بين‏المللى را در قبال خود اثبات كند، در چنين صورتى سازمان از اين حق منتفع مى‏شود.»
بنابراين ديوان براى اعلام اين مطلب كه سازمان حق دارد عليه يك دولت كه با نقض تعهدات بين‏المللى خود خساراتى به سازمان يا مامورين او وارد كرده در زمينه بين‏المللى مبادرت به دعواى حقوقى نمايد، ابتدا تصديق مى‏كند كه سازمان داراى يك شخصيت‏حقوقى بين‏المللى است و به اقتضاى آن داراى حقوق و تكاليفى است از جمله حق اقامه يك دعواى بين‏المللى.
ديوان تصريح مى‏كند كه: «شخصيت‏حقوقى براى دستيابى به اهداف و اصول منشور ملل متحد ضرورى و لاينفك (40) آن است و اختيارات، وظايف و حقوق سازمان تنها در پرتو شخصيت‏حقوقى آن داراى مفهوم است. (41)
پرفسور باوت در بيان راى ديوان مى‏گويد:«ديوان بر آن است كه سازمان يك كشور نيست و بنابراين - شخصيت‏حقوقى، وظايف و حقوق آن مانند يك كشور نيست، مى‏توان گفت‏سازمان يك سوپر استيت (42) است، به هر معنى كه باشد، «به هر حال داراى شخصيت‏حقوقى است و حقوق و تكاليفى دارد و مى‏تواند حقوق خود را با اقامه دعوى به دست آورد (43) ».
چنانكه ملاحظه مى‏شود ديوان به شخصيت‏حقوقى سازمان تصريح نموده و حق اقامه دعوى را از مظاهر آن دانسته است. جالب اين است كه ديوان تصريح مى‏كند:«كشورها سازمانى را ايجاد كرده‏اند كه داراى شخصيت‏حقوقى عينى و واقعى است، نه تنها شخصيتى كه كشورها به آن اعطاء كرده و آن را به رسميت‏شناخته‏اند.» و اين تاييد نظريه واقعى بودن شخصيت‏حقوقى است.
2- ديوان دادگسترى بين‏المللى در راى مشورتى سال 1956 در قضيه آراى محاكم ادارى دفتر بين‏المللى كار در پاسخ به اين استعلام كه آيا دادگاه ادارى سازمان بين‏المللى كار صلاحيت قبول دادخواست عليه يونسكو را دارد، با اكثريت ده راى مثبت پاسخ مى‏دهد: «شكى نيست كه اگر شخصى اعم از حقيقى يا حقوقى حق داشته باشد به عنوان خواهان اقامه دعوا كند به طريق اولى امكان دارد به عنوان خوانده نيز تحت تعقيب قرار گيرد.» (44)
در اين راى، ديوان تصريح مى‏كند كه يونسكو كه سازمانى بين‏المللى است هم حق اقامه دعوى را دارد و هم مى‏توان عليه او اقامه دعوى نمود و واضح است كه اقامه دعوا و نيز طرف دعوا واقع شدن از تجليات شخصيت‏حقوقى است.

پی نوشتها:
 

36-Legal capacity
37-H.lauterpacht:The subjects of the law of nations, The law Quarterly Review, 1947, vol.63,p.447
38- نه تنها الزام آور نبودن آراى مشورتى ديوان توسط حقوقدانان مسلم تلقى شده بلكه خود ديوان نيز در ضمن رايى كه در سال 1950 صادر كرد اظهار نمود:«جواب ديوان به تقاضاى راى مشورتى فقط داراى خصوصيت مشورتى است، بنابراين هيچ قدرت الزامى ندارد.» براى ديدن نظر حقوقدانان رك:
Bowett: op.cit - p.251 and Micle Akherst: Amodern introduction to international. law, p.249
و براى ملاحظه راى ديوان ر.ك: مجموعه آراى سال 1950 ديوان دادگسترى بين‏المللى.ص‏71.
39-Reparation for injuries suffered in service of United Nations
40-Indispens able
41-I.C.J Reports, 1949, p.p. 174 -178; Encyclopedia of public international law : vol. 2:p.p.242-244.
42-Super state
43-D.w. Bowett: op.cit, p.302
44-Encyclopedia of public international law: vol. 2, p. 157.
 

منبع:www.lawnet.ir
ادامه دارد...



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.