انواع لباس در قرآن

تمام کائنات وهستیِ موجودات جلوه‌ای از نفحات خداوندی است، خداوندی که زیباست و زیبایی را دوست دارد، وسیر تکامل تمام هستی به سوی زیبایی است، آن زیبایی که از بین
پنجشنبه، 8 ارديبهشت 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انواع لباس در قرآن
انواع لباس در قرآن
انواع لباس در قرآن


 

نویسنده: عباس احمدی شاپورآبادی
منبع : اختصاصی راسخون



 

انواع لباس در قرآن

مقدمه
تمام کائنات وهستیِ موجودات جلوه‌ای از نفحات خداوندی است، خداوندی که زیباست و زیبایی را دوست دارد، وسیر تکامل تمام هستی به سوی زیبایی است، آن زیبایی که از بین برنده زشتی ومبدل نقصان به تکامل است ،خداوند به عنوان سرﭼﺷﻣﺔ زیبایی، زمین را به انواع رستنیها از نبات و گیاه،حیوان ،حشره و پرنده می‌آراید، سپس دشتها و بلندی کوه‌ها را جلوه های زیبایی زمین قرارمی‌دهد، سیاه وسپید،سایه روشن و رنگ را می‌آفریندتا انسان درآنها تدبّر کند:
«اَفلم ینظُروا الی السماء فوقَهم کیفَ بنیناها و زیَّناها و مالَها مِن فروجٍ:
آیا آنان به آسمان نمی‌نگرند که چگونه آنرا برپاداشته و به زیور ستارگان درخشان آراسته‌ایم و هیچ‌خللی در آن راه ندارد».(1)
وانسانی که از روح خداوندی در او دمیده شده است بی‌وقفه و با شتاب به دنبال کشف اکسیر زیبایی است.اومی‌کوشد تا در زندگی فردی واجتماعی خود برای تحبیب قلوب و برقراری مهر والفت ونزدیکی با هم نوع خود به آرایش ظاهرش بپردازد. لباس وجامه‌ی آراسته وزیبا نیز از جمله نعماتی است که خداوندآن را به عنوان وسیله‌ای برای آراستن تن به بشر ارزانی داشته است و آن را از آیات و نشانه‌های خود بر می‌شمرد:«یا بنی آدم أنزلنا علیکم لباساً یُواری سوآتکم و ریشاً ولباس التقوی ذلک خیر ذلک من آیات الله لعلّهم یذکّرون(2)».خداوند دراین آیه به آراستگی ظاهری و باطنی انسان اشاره می‌کندومی‌فرماید: لباس تقوی بهتر وعالیتر است زیرا اگر لباس ظاهر عیبهای‌ظاهری را می‌پوشاند لباس تقوی معایب ونقائص درونی را که به مراتب زشت‌تر و نفرت انگیزتر و آثار و نتایجش وخیم‌تر است را می‌پوشاند و وسیله آراستگی‌درونی‌انسان را فراهم می‌کند.هم چنان باید دانست که لباس و پوشش برای انسانها و توجه به حریم عفاف و حراست آن ،از اصیل ترین سنگر های زنان و مردان و از مهم ترین و عمیق ترین و سودمند ترین قوانین الزامی آفرینش برای آن ها و جامعه است ،و به عبارت روشن تر ،حجاب و پوشش سنگر سعادت پیروزی و رستگاری زنان و مردان جامعه است.که اگر این سنگر آسیب ببیند و یا فرو ریزد ،عوامل سعادت پاکزیستی و شرافت آنان فرو ریخته ،و قطعا آنان بدون این سنگر ،در سراشیبی سقوط و انحراف قرار گرفته ،و موجب آلودگی خود و جامعه خواهند شد.در سیره و تعالیم رسیده از پیشوایان عظیم الشان اسلام نیز توجه کاملی به مسئله«لباس و توجه به آن از جهات مختلف» شده است تا آنجا که برای بشر عموماً و برای مومنان و مسلمانان خصوصاً راه و روشی صحیح واصولی در این امر نشان داده شده است.حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) می‌فرماید: إلبَس و تَجَمّل فإنّ اللهَ جمیلٌ ویُحِبّ الجمال و لیکن مِن حلال:بپوشیدو خود را بیارائید که خداوند زیباست و زیبایی را دوست می‌دارد، امّا این لباس و زینت باید از راه حلال باشد.(3)با عنایت به آنچه که گذشت بررسی انواع لباس به عنوان یکی از مظاهر زیبائی در آینه ی قرآن و حدیث موضوعی است که در این رساله به آن پرداخته شده است.
بخش اول: کلیات
بیان مسئله، اهداف مطالعاتی، پیشینه تحقیق، سوالات اصلی وفرعی، تعریف اصطلاحات ومفاهیم اساسی، روش تحقیق
بیان مسئله
درقرآن کریم ازانواع واقسام لباس نام‌برده شده است که هرکدام ویژگی وخصوصّیت خاصّ خود را دارند.برخی از آنها مربوط به ظاهر انسان وبرخی دیگر مربوط به باطن وی می‌باشد.انسان به تناسب وجودش که دارای دو بعد مادّی ومعنوی است،درلباس وپوشش نیز ازاین قاعده مستثنی نمی‌باشد،اولین لباسش، لباس وپوشش ظاهری یامادّی است که برای زینت‌دادن ظاهرو پوشش بدن وحفظ عیوبش مورداستفاده قرارمی‌گیرد.انسانی که عاری ازلباس ظاهراست،منظری کریه وناپسند داردومردم او را بخاطر عریان‌بودنش مجنون یا انسانی به تمام معنی« بی‌خرد»محسوب می‌کنند.لذا انسان نسبت به پوشش ظاهری خودحسّاس است ودراین مورداحساس مسئولیت می‌کند، بدین منظوربه انواع فعالیّت‌های مادّی دست می‌زند تا با پوشاندن خودو آرایش آن با محصولات تولیدشده ازموادطبیعی ومصنوعی خود را ازاتّهام دیوانگی وبی‌خردی مبّرا سازد.امام صادق(علیه السلام) درحدیثی دراین باره می‌فرمایند:
«أَزیَنُ اللباس لِلمومنین،لباسُ التقوی واَنعمُه الایمانُ قال الله تعالی«ولباس التقوی ذلک خیرٌ »(4):
زیباترین لباس برای مومنان،لباس تقوا است ونرم ترین لباس،لباس ایمان،خداوند می‌فرماید:لباس تقوا بهتراست.با توجه به این حدیث،دومّین نوع لباس انسان با توجه به ابعاد وجودی‌اش،لباس باطنی ومعنوی است که این لباس برای زیبایی روح وحفظ جان ازخطرات نفس امّاره وشیاطین جنّی وانسی می‌باشد.دراین پروژه می‌خواهیم با استناد به آیات و روایات انواع این لباس‌ها راشناخته ومورد بررسی و تحلیل قرار دهیم .
اهداف مطالعاتی
هدف مطالعاتی این پژوهش بررسی فرضیه‌های تحقیقاتی بیان‌شده پیرامون موضوع انواع لباس و پوشش در قرآن و حدیث است و مقصود باز کردن افقی جدید در رابطه با این موضوع و اشاره به زوایای‌مختلف آن درآیات قرآن و احادیث می‌باشد، ضمن اینکه تمایلات درونی نگارنده به این موضوع نیز از اهداف پژوهش بوده است و آنچه در این مقال بدان پرداخته می‌شود، چون خوشه‌هایی از خرمن کلام بزرگان است؛ شاید وافی باشد ولی قطعاً کافی نیست.
آب دریا را اگر نتوان کشید
هم به قدرتشنگی باید چشید
(مولوی)
پیشینه تحقیق
زمانی که انسان پا به عرصه وجود می‌گذارد، برای اینکه بتواند خود را با محیط پیرامونش سازگار سازد، از نیروی عقل و خرد خود بهره می‌گیرد و با کمک آن وسایلی را به خدمت می‌گیرد تا بتواند زندگی خود را در طبیعت، دلپذیر و با نشاط سازد. عوارض طبیعی برای انسان آثار مثبت و منفی دارد، برای اینکه آثار منفی عوارض طبیعی، زندگی انسان را دچار مخاطره نکند، وسایلی را به خدمت می‌گیرد تا از گزند آن عوارض، در امان بماند. یکی از این وسایل،لباس وپوشش است.لباس وپوشش تنها برای در امان ماندن از گزند عوارض طبیعی نیست، بلکه اثرات دیگری را برای جسم انسان به همراه دارد؛ محافظ آن است، عیوب و زشتی‌های جسم رامی‌پوشاند و آن را آراسته می‌کند.درقرآن کریم در ذیل آیاتی که مربوط به این موضوع هستند، رهنمودها و توصیه‌های ارزشمند و فراوانی شده است. همچنین در احادیث پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) واهل بیت (علیهم السلام) در رابطه با انواع لباس وپوشش، آراسته بودن لباس ظاهری و آداب لباس پوشیدن، سخنان گهربار و ارزشمندی مطرح شده است که انسان را هرچه بیشتر به اهمیت این امر واقف می‌نماید.علاوه بر آن در کتابهای فرهنگی، اجتماعی و مذهبی نیزدررابطه با انواع لباس ،مطالبی با استناد به آیات قرآن و روایات معصومین(علیهم السلام) بیان گردیده است.همچنین در کتب تفسیری در ارتباط با این موضوع در ذیل آیاتی که به این مهم پرداخته شده، مباحث ارزشمندی بیان شده است. لیکن تا آنجاکه نگارنده بررسی به عمل آورده، پژوهش مستقلی در رابطه با این موضوع یافت نشده وهمانگونه که عنوان گردید در ضمن کتب فقهی، اخلاقی و تفسیری به این موضوع، مطالبی اختصاص یافته است.بنابراین جا دارد این موضوع به نحو مستقل ودر حد امکان به صورت همه‌جانبه مورد بررسی وپژوهش قرارگیرد. لذا دراین تحقیق علاوه برقرآن کریم منابع ومآخذ چندی مورد مطالعه قرارگرفته است که به اهّم آنها اشاره می‌شود:
1-«المیزان فی تفسیر القرآن،سید محمد حسین طباطبایی، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی، 1367» ایشان در تفسیر ارزشمند خود در ذیل آیاتی که مسئله لباس وپوشش درآنها قید گردیده به بحث وبررسی اقوال مطرح شده پرداخته ونیز به روایاتی که در زمینه این موضوع وجود داشته اشاره نموده و سپس به بیان واثبات نظریه خود پرداخته است.
2-«مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ابوعلی طبرسی، دار احیاء التراث العربی،1379 ق»
3-«تفسیر نمونه،ناصر مکارم‌شیرازی به همراه جمعی از نویسندگان،دار الکتاب الاسلامیه، 1380»
دراین مجموعه نویسنده آیات لباس را از جنبه‌های مختلف و با بیان احتمالات واقوالی که دراین زمینه آمده مورد بررسی قرار داده است. همچنین نکات مهم علمی، تاریخی و روایی را درباره‌ی این آیات، ذکر نموده ودر پایان قول احسن را پذیرفته و از مطالب مهّم جمع‌بندی نموده است.
4-«احسن الحدیث، سیدعلی اکبر قرشی،انتشارات واحد تحقیقات اسلامی،بنیاد بعثت، 1366 ه.ش»
5-دراین تفسیر نویسنده به بیان مطالب ارزشمند وجامعی که در زمینه آیات مذکور وجود داشته، اشاره نموده و بعد از بیان اقوال مفسران،قول بهتر و صحیح‌تر را انتخاب کرده و ذکر نموده است.
6-«بحار الانوار، محمد باقر مجلسی،موسسه الوفاء،1403 ه.ق»دراین کتاب که از کتب معتبر روایی شیعه است احادیثی که از پیامبران وائمه(علیهم السلام) در رابطه باموضوع لباس داشته است جمع آوری شده و در ابتدای هر روایت سند آن را بطور کامل بیان نموده است.
7-«وسائل الشیعه»محمد بن حسن حرّ عاملی، احیاء التراث العربی،1403 ه.ق:
8-دراین کتاب روایی نیز احادیثی که از پیامبر(صلی الله علیه و آله) واهل بیت (علیهم السلام) در رابطه با موضوع لباس و پوشش بیان شده و همچنین احکام وانواع و آداب آن باذکر سند،جمع‌آوری شده است.

سوالات اصلی و فرعی
 

1 - لباس و پوشش در قرآن کریم به چند قسم تقسیم شده است؟
2 - تفاوت انواع لباسی که در قرآن مطرح است چیست؟
تعریف اصطلاحات ومفاهیم اساسی
در مسیر این تحقیق با اصطلاحاتی پیوسته سروکار داریم که تعریف برخی از این اصطلاحات ضروری می‌باشد این اصطلاحات عبارتنداز : لباس ، پوشش.
1- لباس:
از جمله واژه‌هایی که در آیات متعدد مربوط به این تحقیق بکار رفته است واژه «لباس» می‌باشدکه باز شناسی دقیق مفهوم و مصداق آن در تبیین جایگاهش درقرآن وحدیث، نقش اساسی دارد.«لباس» بی گمان به معنای«آنچه که انسان به تن می‌کند» است ودر مقابل«عریانی و برهنگی» قرار دارد.آیه الله شعرانی در تعریف« لباس» چنین گفته است:«وامّا لباس به معنای جامه و پوشاک است ونیز آنچه که جسم و مانند آن را بپوشاند از جمله زن و شوهر (هُنّ لباس لکم وانتم لباس لهن(5))، نظر به اینکه زن سبب جلوگیری شوهر از قبائح می‌شود ونیز شوهر نسبت به زن این مقام را دارد، از این جهت در این آیه زوج و زوجه را لباس وپوشاک یکدیگر قرار داده است ودرجایی دیگر شب را لباس قرارمی‌دهد(وجعلنا اللیل لباسا(6)) و این بدان علت است که چون شب، بدن واعصاب را از شعاع نور می‌پوشاند و انسان و حیوان را در پناه تاریکی خود آسوده و مطمئن ازچشم رقیب و دشمن می‌دارد، از آن به لباس تعبیر شده است ومورد بعد تقوی(ولباس التقوی ذلک خیر(7))، که از ذکر لباس ظاهر و پوشاندن عورت ظاهری به ذکر لباس باطن وچیزی که سیئات باطنی را می‌پوشاند و آدمی را از شرک و گناه که باعث رسوایی اوست باز می‌دارد، منتقل شده است ودر آخر جوع وخوف(اذاقها الله لباس الجوع والخوف)(8) را نیز به لباس تعبیر فرموده است که این دو بلا ایشان را فرا گرفت، همانگونه که لباس، بدن را فرا می‌گیرد.(9)سخن وی نشانگر آن است که لباس در معنای لغوی به معنای جامه وپوشش انسان است وسپس به معانی وتعابیر دیگری در آیات الهی بکار رفته است.ابن منظور نیز پس از تعریف ریشه« لَبسَ» لباس را چنین معنا می‌کند:«واللباسُ مایلبس، لبس الثوب یلبسه لبساً: لباس آن چیزی است که انسان می‌پوشد و او را در بر می‌گیرد(10) »سید علی اکبر قرشی هم پس از نقل اقوال لغویانی چون صاحب اقرب الموارد والمفردات می‌نویسد:
لَبِسَ به معنای جامه پوشیدن و پوشیدنی است و فعل آن از باب عَلِمَ یَعلَم است مانند«و یلبسون ثیاباً خضراً من سندس(11) » و منظوراز«لبؤس» نیز زره و لباس جنگی است.(12)در لغتنامه دهخدا نیز «لباس» به معنای جامه، بالاپوش، هر چه در پوشند و پوشیدنی آمده است.(13)با این نگاه گذرا روشن می‌شود که لباس در معنای اصلی خود مفهومی عام دارد، بدین سان که هم به جامه و پوشش ظاهری دلالت دارد و هم بر پوشش های باطنی و معنوی اطلاق می‌گردد.
2ـ پوشش :
علامه دهخدا ذیل واژه‌ی پوشش چنین نوشته است: اسم مصدر است از پوشیدن، عمل پوشیدن، هر یک برگی از درختان بهشت را برخود نهادند و بدان پوشش کردند.(ستر-حجاب – غطاء، ساتر)(14)درفرهنگ سخن نیز پوشش چنین تعریف شده است: آنچه که یک بخش یا همه بخشهای خارجی و رویی چیزی را می‌پوشاند یا دربر می‌گیرد، آنچه به تن می‌کنند. (15).
دکتر معین نیز پوشش را به عمل پوشیدن، جامه، لباس ستر و حجاب معنا کرده است.(16)درمجموع می‌توان گفت که پوشش به معنای چیزی است که بدن انسان را در بر می‌گیرد واو را می‌پوشاند.
روش تحقیق:
روش تحقیق به معنای شیوه ی تتبع و گرد آوری اطلاعات لازم درباره ی موضوع تحقیق ،در این پژوهش به روش کتابخانه ای انجام شده است.به این ترتیب که ابتدا چند کتاب درباره این موضوع مطالعه و بررسی شد و از مطالب مهم و جزئی آن فیش برداری انجام گرفت.بعد از جمع آوری همه مطالب فیش ها بار دیگر مطالعه و بررسی شده ،دسته بندی آنها به دقت انجام گرفت .و کار تدوین مطالب جمع آوری شده و فیش های گوناگون ،از جمله مراحل تکمیلی این کار بوده است.
بخش دوم: گفتار اول: لباس ظاهری یا مادّی

حالات بهره‌مندی از لباس ظاهری
 

الف- استفاده صحیح واصولی ازنعمت زینت،
ب- استفاده غیر صحیح از لباس،
ج-معانی زینت در قرآن
د- نقش لباس و زینت در اجتماع بشری
گفتار دوم:لباس طبیعی
گفتار سوم: لباس تقوی
گفتار چهارم: لباس بهشتی و جهنّمی
گفتار اول: لباس ظاهری (مادی)
خداوند درسوره نمل می‌فرماید:«وهوالذی سَخّرالبحر لتأکلوا منه لحماً طریاً وتستخرجوا منه حلیهً تلبسونها(17) »:او خداوندی است که دریا را زیر سلطه شما قرارداد تا ازآن گوشت تازه بخورید و از آن زیورهایی مانند درّ ومرجان استخراج کنید که آن را(به عنوان لباس)می‌پوشید.خداوند دراین آیه یکی ازمنابع تهیه لباس رادریا و زیورهای آن را به عنوان نعمت برای انسان، معرفی می‌نماید.درادامه بیان نعمتها درهمین سوره آمده است:«والله جَعَلَ لکم ممّا خلق ظلالاًوجعل لکم مِن الجبال اکناناً وجعل لکم سرابیل تقیکم الحَرّو سرابیل تقیکم بأسکم لذلک یُتِّم نعمته علیکم لعّلکم تسلمون»(18):خداوندبرای شما سایبانهایی راآفریدوازکوهها غارهایی را قرارداد وبرای شما پوششهایی قراردادکه شما را ازگرما حفظ می‌کندوپوشش هایی که شما رادرمیدان جنگ حفظ می‌کند،این چنین خداوندنعمت خود را برشما تمام می‌کند شایدکه مطیع او شوید.خداوند متعال در پایان این آیه لباس مادی را به عنوان نعمت ازطرف خود ذکر می‌کند،نعمتی که باید نتیجه‌ای جز اطاعت و تسلیم دربرابرفرمان خدا در پی‌نداشته باشد. بنابراین اگراستفاده از این نعمت منجر به اطاعت ازخداوند شود، نوعی سپاسگزاری ازمنعم است واگر نتیجه بهره‌مندی ماچیزی جز اطاعت الهی باشد،کفران نعمت خواهد بود.

حالات بهره‌مندی ازلباس ظاهری :
 

درفصول پیشین،بیان گردیدکه لباس درآرایش ظاهری انسان وتجمل درزندگی نقش بسیار مهمی دارد،قرآن کریم این موضوع را با عنوان« لباسا وریشاً.»درآیه 26سوره اعراف بیان نموده است.و نیزاشاره شدکه شاهدزینت وزیبایی دراین آیه کلمه« ریشاً»می باشدکه به معنای پرِمرغان است. زیرا پرِمرغان آرایش وجمال طبیعی آنهاست که هم آنها را می‌پوشاند( لباس)و هم موجب زیبایی وجمال پرندگان می‌شود.رنگهای گوناگون پرهاوهماهنگی وترکیب مناسب آنها بیانگر زیبایی وآراستگی آنها می‌باشد.خداوند ازاین موضوع طبیعی به یک موضوع معقول اشاره می‌فرماید:لباسی که به عنوان نعمت دراختیارشما بنی‌آدم قراردادم درعین اینکه پوشاننده‌ی سوآت/ عورت شماست،مایه‌ی آراستگی وزینت وزیبایی شما نیزمی‌باشد.خداوندزیباترین زیبائیهاست(اَجمل الاجملین)،دوست دارد بندگانش نیزازاین جمال الهی بهره‌مند شوند؛وبه همین جهت امکان استفاده ازاین نعمت را برای تمامی انسانها فراهم نموده است.بدین سبب جمال وزیبائی،چه ظاهری وچه باطنی موجب حُسن و ارزش انسان خواهد شد.فرهنگ بهره‌مندی ازجمال طبیعی درفرهنگهای گوناگون متفاوت است.درفرهنگ قرآنی بهره‌مندی ازجمال به طوراعّم،وسیله‌ای برای آشکارکردن نعمت وسپاسگزاری ازمنعم است.امام علی (علیه السلام) می‌فرماید:«انّ اللّه جمیلُ یحبّ الجمال ویحبّ أن یری اَثَر النعمهِ عَلی عبده(19) »:خداوند زیباست، زیبایی را دوست دارد و دوست دارد که اثر نعمتش را بر بنده‌اش ببیند.خداوندجمیل امکان بهره‌مندی ازجمال را برای انسان فراهم کرده است ودوست داردکه اثرنعمت خود را بروجود بنده‌اش ببیند زیرا استفاده‌ی مناسب ازنعمت‌ها نوعی سپاسگزاری است.چگونگی استفاده وکاربرد این نعمت درزندگی روزمره‌ی انسان، حالات بهره‌مندی از آن را، متفاوت کرده است:

الف) استفاده‌ی صحیح واصولی ازنعمت لباس وزینت :
 

خداوندزینت ولباسی رابه عنوان نعمت معرفی می‌کندکه پلکان ترقی وتعالی برای رسیدن وبه دست آوردن لباس تقوا باشد.
قرآن کریم دراین رابطه می‌فرماید:«یابنی آدم خذوا زینتکم عند کل مسجدٍ وکلوا واشربوا و لاتسرفوا،انّه لایحب المسرفین،قل مَن حَرّم زینه الله التی أخرج لعباده والطیّبات من الرزق،قل هی للذین آمنوا فی الحیاه الدنیا،خالصهً یوم القیامه کذلک نفصّل الآیات لقومٍ یعلمون(20):ای فرزندان آدم،هنگام ورودبه مسجد زینت خودتان راهمراه خودبرداریدو بخوریدوبیاشامیدواسراف نکنید، خداوند اسرافکاران را دوست ندارد.بگوچه کسی زینت خدا را و روزیهای پاک را که برای بندگانش بیرون آورده،حرام کرده است،بگواینها،ازآن کسانی هستند که در زندگی دنیوی ایمان آوردند و روز قیامت این (زینت و نعمت) از آن مومنین است،ما اینچنین نشانه‌ها رابرای گروه دانایان شرح می‌دهیم.در این آیات،خداوند ازپوشش تن و سایر مواهب زندگی وچگونگی استفاده‌ی صحیح سخن می‌گوید : نخست به همه‌ی فرزندان آدم به عنوان یک قانون همیشگی که شامل تمام اعصار و قرون شود، دستور می‌دهد که«زینت خودرا به هنگام مسجد رفتن همراه خود داشته باشید».این جمله هم می‌تواند اشاره به«زینتهای جسمی»چون پوشیدن لباسهای پاک و مرتب وتمیز باشد و هم شامل«زینت‌های معنوی»یعنی صفات انسانی و ملکات اخلاقی وپاکی نیت واخلاص .گرچه این حکم مربوط به تمام فرزندان آدم درهر زمان است ولی ضمناً نکوهشی است ازعمل زشت اعراب جاهلی که هنگام ورود به مسجد الحرام و طواف خانه خدا،کاملاعریان و برهنه می‌شدند و نیز اندرزی است به آنها که هنگام نماز و یا رفتن به مساجد لباسهای کثیف و مندرس رابه تن می‌کنند. و درآیه‌ی بعد، با لحن تندتری به پاسخ آنها که گمان می‌برند تحریم زینت‌ها و پرهیز از روزیهای پاک وحلال، نشانه‌ی زهد و پارسایی و مایه‌ی قرب به پروردگار است، می‌پردازد، می‌گوید:ای پیامبر بگوچه کسی زینت‌های الهی را که برای بندگانش آفریده وهم چنین مواهب و روزیهای پاک تحریم کرده است؟اگراین اموربد بود، خداوند نمی‌آفرید و اکنون که برای استفاده‌ی بندگانش آفریده است،چگونه ممکن است آنها راتحریم نماید(21) ؟به بیانی دیگر،خداوند جَمیل، خالق عالَم حُسن وجمال است وتناسب حاکم براین جهان نمودی از جمال الهی است وانسان به گونه‌ای آفریده شده است که خواهان زیبایی‌هاست وفطرتش به دنبال زینت وزیبایی می‌باشد.انسان زیباترین مخلوقات خداوند از نظر ظاهری ودرونی است،زیبایی ظاهری مقدمه‌ی بدست آوردن کمالات وآراستگی درونی است.برای رسیدن به جمال ظاهری،به طور فطری لباس و وسایل زینتی رابرای اوفراهم نمودتا برای رسیدن به کمالات درونی با ظاهری آراسته وزینت‌هایی مقبول به سوی مساجد روی آورده تا به کمالات باطنی دست یابد:« یا بنی آدم خذوا زینتکم عندکل مسجد»انسان نظافت وپاکی وتناسب درچهره ولباس را پیش زمینه‌ی پاکی روح وقلب خودمی‌کند،لذا بایدازاین نعمت(لباس و زینت)عالی‌ترین استفاده را ببردو به تقوای الهی که بهترین لباس است، برسد.«و لباس التقوی ذلک خیر(22) ».باعنایت به آنچه که گذشت درمی‌یابیم که لباس ظاهرومادی وسیله‌ای است درجهت بدست آوردن لباس تقوا.امام صادق (علیه السلام)دراین رابطه می‌فرمایند:«واما لباس الظاهرفنعمهُ من اللّه تعالی،یٌُستَربها العوراتُ وهی کرامه اکرم الله بها ذریّه آدم (علیه السلام) ما لم یُکرَم بها غیرهم وهی للمومنینَ آلهُ لِأداء ماافترضَ اللّه علیهم وخیرُ لباسک ما لایشغلک عن اللّه تعالی بل یقّربک من شکره وذکره وطاعته:لباس ظاهر،نعمتی است ازسوی پروردگار که بدان وسیله عورت پوشانده می‌شود وکرامتی ازسوی خداوند است که به یاری آن فرزند آدم راگرامی‌داشته بصورتی که هیچکس را اینچنین گرامی نداشته است.و برای مؤمنان وسیله‌ای است برای انجام واجبات که خداوند واجب نموده است وبهترین لباس تو،لباسی است که تورا ازخدای متعال بازندارد بلکه تو را به سپاسگزاری ازخدا و یاد وپیروی ازاو نزدیک سازد(23) ».

ب) استفاده غیرصحیح ازلباس
 

این نعمت نیز همانند سایر نعمات الهی گاهی مورد سوء استفاده قرارمی گیرد وازمسیر اصلی کارکرد خودخارج می‌گردد.
دشمن انسان(شیطان)در این مورد آرام نمی‌گیرد، زیرا می‌داند استفاده‌ی صحیح ازلباس،آثارو برکات فراوانی داردکه با برنامه‌های شیطانی سازگار نیست.زمانی که انسان ازنعمت لباس بطور صحیح استفاده نکندو راه افراط وتفریط رادر‌پیش‌گیرد، خودگویی شیطانی مجسّم است.شیطان وقتی که نتوانست لباس کرامت خدایی را ازتن انسان بیرون کند از راه دیگری وارد شدو انسان را به اسراف وتبذیر درامر لباس وادار نمود:اِنّ المبذرین کانوا اخوان الشیاطین»یکی ازصفات بارزشیطانی خود برتربینی وفخرفروشی به دیگران است:أنا خیر منه (24) »:همیـن نقص موجب دوری از رحمت خداو هبوط وی ازبهشت گشت.وبا استفاده ازهمین ابزارسعی میکند انسان را از مسیر قرب الهی بازدارد.گروهی از انسانها با پیمودن راه تفریط قرین و همنشین شیطان می‌شوند. این گروه بهره‌مندی از نعمت لباس و زینت را موجب دوری ازکمالات می‌پندارند و با انتخاب حالت ژولیدگی وعدم آراستگی،صورت متنفرانه و مشمئزکننده‌ای به خود می‌گیرندکه افراد با دیدن آنها ازدین خدا گریزان می‌شوند.این عده،نمی‌دانندکه پاکیزگی و استفاده از زینت درحد اعتدال نشانه‌ی احترام به خود ودیگران وشکر نعمت است، زیرا انسان ذاتاً زیبایی جو و از زشتی گریزان است .ژنده پوشی و ژولیدگی امری است که ذات انسان خواهان وپذیرای آن نمی باشد،لذا این کار نوعی پیروی ازشیطان است که انسان را از مسیر اصلی زندگیش خارج می‌کند.این گروه،افرادی هستندکه می‌خواهند با ظاهر نا آراسته، خود را در جامعه، زاهد و دنیا گریز بنما یانند ولی غافل از آنکه در دام شیطان گرفتار آمده‌اند.این افراد به ظاهر مدعیِ زهد و پارسایی، کار را بدانجا می‌کشاندند که حتی بر امام معصوم بخاطر پوشیدن و استفاده از نعمت و زینت الهی خرده می‌گرفتند .به عنوان نمونه به برخورد عبادبن کثیر بصری با امام صادق (علیه السلام)در مراسم حج اشاره می‌کنیم؛ امام صادق (علیه السلام) لباس و احرام شان از نوعی فُرقُبی بود که در مصر در محلی به همین نام تهیه می‌شد، عباد، در حال طواف، احرامِ امام (علیه السلام) را می گیرد و اعتراض می‌کند که چرا امام (علیه السلام) در حال طواف و در چنین مکانی، لباسی اینچنین پوشیده‌اند!امام صادق (علیه السلام)درجواب می‌فرمایند:من اگرلباسی مانند تومی پوشیدم،مردم مرا مانند تو،ریاکار معرفی می‌کردند.«قال عبدالله بن سنان: سمعت ابا عبدا...(علیه السلام)یقول: بَینا أنافی الطواّف واذا رجلُ یجذب ثوبی، و اذا عبادُ بن کثیرالبصری، فقال: یا جعفرُ، تَلبَسُ مِثل هذه الثیابِ و اَنت فی هذا الموضع مَعَ المکان الذی اَنتَ فیه مِن عَلیّ (علیه السلام) ،فَقُلتُ:فُرقبّی اشتریتُه بدینارٍ وکان عَلیُّ (علیه السلام)فی زمانِ یَستقیم له ما لبس فیه و لو لَبِستُ مِثل ذلِکَ الِلباس فی زماننا لقال الناسُ ،هذا مُراءٍ مثلُ عُبّاد:امام می‌فرماید:درحال طواف بودم که ناگهان مردی لباسم را گرفت.او عبادبن کثیر بصری بودگفت:ای جعفر تو ماننداین لباس‌ها را می‌پوشی درحالیکه درمکانی هستی که متعلق به علی (علیه السلام) است.گفتم این لباس فرقبی است وآن را به یک دینارخریدم امام علی(علیه السلام) درزمانی بودکه پوشیدن آن لباس برای او امکان نداشت،اگرمن مثل آن لباس را بپوشم،مردم می‌گویند.این ریاکاراست مانند عباد(25) » .(فُرقُب:نوعی لباس سفید بافته شده ازکتان است که درفرقب مصر بافته می‌شده است).درتفسیر مجمع البیان نیزدر ذیل این آیات،این روایت آمده است:
«رُوِیَ العیاشّی باسناده عن الحسن بن علی (علیه السلام) : انّه کان اذا قام الی الصلّاهِ ،لَبِس أجودثیابِه،فقیلَ له:یابن رسول الله لِمَ تلبس أجَوَدَ ثیابک؟فقال:انّ اللّه جمیلُ یحبّ الجمال،فأتجَّمَلُ لِربّی وهو یقول (خذوا زینتکم عندکل مسجدٍ)فأحبّ أن أَلبِسَ أجمل ثیابی:عیاشی به اسناد خودروایت کرده که امام حسن مجتبی (علیه السلام) هرگاه به نماز برمی‌خاست،بهترین لباسهای خود را می‌پوشید،علت را جویاشدند، فرمود:خداوند زیباست و زیبایی را دوست می‌دارد.من برای پرودگارم خود رامی‌آرایم زیرا او می‌فرماید:زینت خود را درهر نمازی به تن کنیدپس دوست دارم بهترین لباسم رابپوشم(26) ».نیزدرتفسیر این دوآیه(31 و 32 اعراف ) آمده است:
«اثراین آیات درآشنا کردن اقوام وملل وحشی درافریقا وشبه قاره هند با تمدن اسلام و با واجب کردن ستروپوشش به آن حد بوده که با خود صنعت پارچه ‌بافی ولباس‌دوزی را به آنها آموزش داده وموجب رونق اقتصادی مردم آن سامان گردیده است (27) ».ازآیه‌ی زینت وروایات ذکر شده می‌توان دریافت که خداوند نعمتها و زینت‌هایی را برای بندگانش آفریده است و بندگان با ایمان با بهره‌مندی مناسب از آن و اظهار زینت درحد اعتدال از پرودگارشان سپاسگزاری می‌نمایند.عدم بهره‌مندی ازاین نعمت به معنای کفران نعمت است وکفران نعمت نیز یعنی پیمودن راه شیطان .درآیه همچنین خداوند باحالت استفهام انکاری می‌فرماید:قُل مَن حَرّمَ زینه ا...»،هیچکس بهره‌مندی اززینتهای مباح را حرام نکرده است.آنها نردبان ترقی وتعالی روح انسانی هستند.زمانیکه امام حسن مجتبی (علیه السلام) می‌فرمایند:اَتَجَمّلُ لرّبی»به زیبایی دوستی فطرت آدمی اشاره دارندزیرا زیبایی دوستی یکی ازابعاد روح انسانی است و او را به سوی بهره‌مندی ازاین نعمت سوق می‌دهد. همانگونه که عدم بهره‌مندی ازآن مخالفت با دستورخداونداست وپیروی‌نمودن از شیطان،چرا که ژولیدگی وعدم نظافت چیزی جزتنفروگریز از یکدیگر را به دنبال نمی‌آورد.گروه دیگری درمقابل گروه اول وجود دارندکه راه افراط واسراف را درپیش می‌گیرند،بدین معنا که برای بهره‌مندی ازلباس وزینت متحمّل انواع واقسام زحمات شده تا برای خود لباس و زینتی را فراهم سازند.براساس غریزه‌ی زیاده‌طلبی،انسان برای اینکه بتواند لباس فاخرو زیوری گران قیمت برای خود آرایی فراهم کند،تمام جوانب زندگی خویش را تحت تأثیر بدست آوردن آن قرارمی دهدتا جایی که ازمسیر اصلی زندگی منحرف می‌شود.این گروه که جزء اسراف کاران ومبذرین شمرده می‌شوند،برای اینکه بتوانندبا لباس فاخر و یا وسیله‌ی زینتی به دیگران فخر فروشی کنند،گاه ازغذا وخوراک خود چشم‌پوشی می‌کنندتا بتوانند لباس فاخری تهیه کنند.این مورد ازافراط درتهیه وبهره‌مندی ازلباس بیشتر درمیان زنان رایج است واز نظر قرآن ناپسند می‌باشد. شیطان ازاین راه وارد زندگی آدمی شده و به کوره‌ی پر از لهیب حرص و ولع او می‌دمد، چراکه یکی از صفات شیطانی،تفاخر وخودبرتربینی است«ان اللّه لا یٌحبّ کلّ مختال فخور»:(28) اختیال(خودبرتربینی)وتفاخر(فخرفروشی نسبت به یکدیگر)،دو صفت ازصفات شیطانی می‌باشد.شیطان با تبلیغ وتوجیه افراط واسراف درپوشش و زینت،انسان را ازراه اعتدال خارج‌نموده و او را در ورطه‌ی نابودی می‌اندازد.بدین‌ سان، لباس و زینت که وسیله و مقدمه‌ای برای رسیدن به قرب الهی است، وسیله‌ای می‌شود که منجر به خفت وخواری انسان می‌گرددوچشم‌و هم‌ چشمی‌ها و تقلید از دیگران شیرازه‌ی زندگیش را ازهم می‌پاشد.
پیامبراکرم(ص)دراین رابطه می‌فرمایند:
مَن لَبِسَ ثَوباً فاختالَ فیه خَسِف اَللّه بِه مِن شفیرِ جَهّنمَ ، وکانَ قرینَ قارون لِاَنّه اَوّل مَن إختالَ فَخَسِف اللّهُ بِهِ وبِداره الأرضَ ومَن إختالَ فقد نازع اللّه فی جبروته .
پیامبر(ص)می‌فرماید:هرکس لباسی بپوشدکه بدان تفاخر کند، خداوندازگدازه‌ی جهنم به وسیله‌ی همین لباس به او می‌چشاند،او همنشین قارون می‌شود زیرا اولین کسیکه تفاخرکرد قارون بودوخداوند او وخانه‌اش را درزمین فرو برد وهرکس تفاخر کند باخداوند درجبروتش نزاع کرده است».(29)همچنین در مورد کراهت لباس شهرت ، (لباسی که انگشت نما باشد)آمده است :از امام ششم (علیه السلام): براى خوارى انسان همین بس که لباس غیر معمول و انگشت نما بپوشد یا حیوان مشهور سوار شود. و فرمود خداوند لباس شهرت را مبغوض مى‏دارد.گفته‏اند که عباد بصرى بر حضرت صادق (علیه السلام) در آمد، و لباس شهرت بتن داشت، امام (علیه السلام) فرمود: اى عباد! این چه لباسى است؟ عرضه داشت: آیا این لباس را براى من عیب مى‏دانید، فرمود: آرى پیغمبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: هر کس در دنیا لباس شهرت بپوشد خداوند در قیامت بر او لباس ذلت خواهد پوشانید. عباد گفت چه کسى این حدیث را براى شما گفته؟ امام (علیه السلام) فرمود اى عباد مرا متهم مى‏کنى؟ بخدا پدرم از پدرانم از نبى اکرم حدیث کرده‏اند.از حضرت امام موسى بن جعفر (علیه السلام): چیزى در نزد خدا مبغوضتر از لباس شهرت نیست و حضرت دستور مى‏داد لباس نو مى‏آوردند و در آب مى‏شست و مى‏پوشید.(30)

ج) معانی زینت درقرآن
 

آیه32 سوره اعراف« قُل مَن حَرّمَ زینهَ الله التی اَخرج لعباده» برزینت خارجی حمل شده است(31).»«اخراج زینت»درآیه‌ی فوق استعاره‌ی تخییلیه است وکنایه از اظهار آن می‌باشد.خداوند سبحان با الهام وهدایت انسان ازراه فطرت او را به سوی انواع زینت‌های موردپسندجامعه سوق داده است، تاباعث جذب دلها به سوی وی شودونفرت مردم را ازاو دور سازد.در دید ظاهری بوجود آوردن زینت،کارخودانسان است اما نسبت این کاردر این آیه به خدا،به الهام فطری ایجاد زینت ازطرف خدا به انسان مربوط می‌شود(32).انسان ذاتا محتاج به زینت است،زیرا یک موجود اجتماعی است واگر می‌خواست انفرادی زندگی کند،اصلا بهره‌مندی از زینت به ذهنش خطور نمی‌کرد،این موجود اجتماعی به اسباب ولوازم زندگی اجتماعی نیاز دارد،یکی از این اسباب لباس و زینت است و بر این اساس این اسباب وارد زندگی انسان می‌شودوعامل دوستی یا نفرت وخشنودی یا ناخشنودی درجامعه می‌گردد. درحقیقت لباس و زینت مایه‌ی ایجاد ارتباط ومقدمه‌ی تشکیل جوامع می‌باشند.

د) نقش لباس و زینت دراجتماع بشری:
 

زینت درتداوم زندگی اجتماعی بشرنقش مهمی را ایفا می‌کندوجزء اصول اساسی ترّقی وتنزّل جامعه می‌باشد،زیرا زینت معیار و مقیاس ترّقی و تنزّل جامعه را نشان می‌دهد و یک شاخص مهم در این مورد است .وجود«زینت»نشان دهنده‌ی رشدجامعه وزندگی اجتماعی بشر است ونبودآن نابودی ومتلاشی‌شدن جامعه را پدید می‌آورد، زیرا نابودی جامعه چیزی جز از بین رفتن حسن و قبح و حبّ و بغض و اراده وکراهت وامثال آن نیست».(33)جامعه‌ای که تهی ازاین خصوصیات باشد، یعنی حبّ و بغض و اراده وکراهت درآن نباشد،در آن صورت فرض زندگی اجتماعی و وجود جامعه،یک فرض محال است .نکته‌ای که درتداوم وبقای جوامع بسیارموثر می‌باشدودراین مطلب نهفته است آن است که زینت عامل علاقه وحبّ ودوستی انسانها نسبت بهم می‌شود و وسیله‌ای است که انسانها راحول یک محور جمع می‌نماید و هسته‌ی اولیه‌ی اجتماع بشری را پایه گذاری می‌نماید.
نکته‌ی دومی که مایه‌ی تداوم وبقای جامعه است«الطیبات من الرزق»است.مفردات راغب کلمه «الطّیب»را اینچنین معنا می‌کند:«اصل الطیب ما تَستَلِذّه الحواسُّ والطَّعامُ فی الشرع ما کان متناولاً ولامِن حَیثُ ما یجوزُ وبِقَدرِ مایجوزُ،ومِن المکان الذی یجوز و قوله تعالی(کلوا من طیبات مارزقناکم وکلوا مّما رزقکم الله حلالاً طیّباًوهذا هوالمرادُ بقوله تعالی:والطّیبات مِن الرّزق(34):اصل طیب آن چیزی است که مصرف آن جایز باشدودوآیه‌ی بالاکه طیبات درآنها بکاررفته است منظور،خوراکی‌های قابل مصرف و مجاز هستند.علامه طباطبایی درتفسیرآیه32 سوره اعراف (الطیبات من الرزق)می‌فرماید:«الطّیب»به معنای ملایم بودن باطبع است و در اینجا عبارت است ازانواع غذاهای مختلفی که انسان بوسیله آنها تغذیه می‌کند(35).این طیب بودن صرفاًمختص غذاهای گوناگون نیست، بلکه شامل تمام مواردی است که انسان درادامه زندگی ازآنها کمک می‌گیرد مانند مسکن،لباس وهمسر.سومین مرحله درتشکیل وتداوم جوامع بعداز زینت و رزق،تشکیل یک اجتماع به نام «خانواده» است که کوچکترین واحد جامعه محسوب می‌شود. همسرگزینی اولین قدم درتشکیل جامعه واجتماع است.اجتماعی که زن ومرد هردو برای هم بسان لباس هستند.«هٌنّ لباسٌ لکم و اَنتم لباسٌ لهن(36) »: گزینش همسروتشکیل خانواده نیز مصداقی از رزق طیب به شمار می‌آیند .چه خصوصیتی درلباس است که زن و مرد بدان تشبیه شده‌اند؟مفردات راغب کلمه«لَبِسَ» را چنین معنا می‌کند:«لَبِسَ:الثَّوب= استتربه وألبسَهُ غیره ومنه (یلبسونَ ثیاباً خُضراً )واللباس واللبؤس مایُلبَس قال تَعالی (قدانزلنا علیکم لباساً یُواری سوآتکم)وجُعلِ اللّباسُ لِکُلّ مایغطی مِن الانسانِ عن قبیحٍ،فَجُعِلَ الزَوجُ لِزوجِه لباساًمِن حَیثُ اِنه یَمنعُهاویَصدّها عَن تعاطی قبیحٍ،قال تعالی:«هُنّ لباسٌ لکم وأنتم لباسٌ لَهٌنّ ، فَسمّاهُنّ لِباساً(37) »:لباس پوشید یعنی بوسیله‌ی لباس خودرا پنهان کرد و لباس وضع شده است برای هرآنچه که ازانسان عیبی را می‌پوشاند و همسربرای همسرش لباس نامیده شده است چون از روی آوردن به کارهای ناپسند،او را بازمی‌دارد.همانگونه که لباس سراسرجسم انسان را فرا می‌گیردومی‌پوشاند،زن ومرد نیزیکدیگر رامی‌پوشانندوکمبودهای یکدیگر راجبران می‌نمایند،لباس عیوب انسان رامی‌پوشاند،زن ومرد هم عیوب وکاستی‌های یکدیگر رامی‌پوشانند.لباس انسان رامی‌آراید تا دیگران به اوعلاقمند شده وبا او ارتباط برقرارکنندودر جامعه وی را به عنوان عضوی فعال بپذیرند،زن ومردهم یکدیگر را آماده‌ی ورود به جامعه می‌کنندو با هم کوچکترین واحد اجتماع را تشکیل می‌دهند.زندگی اصولی انسان باید مبتنی بربهره‌مندی صحیح از« زینت ولباس، رزق پاک وطیب وزندگی خوب وگوارا» باشدوانسان برای رسیدن به خوشبختی وسعادت خود بایداز زینتی بهره‌مند شودکه با طبعش سازگار باشد،بداند از کجا آمده،چه مقدار باید باشد و آیا از نظرشرعی قابل استفاده است یانه؟پیامبراسلام نکته‌ای رادراین مورد خطاب به ابوذر فرمودند:یا اَباذرلایکونُ الرَّجل مِن المتقین َحتّی یُحاسِب نَفسَه اَشَدّ مِن مُحاسَبَه الشریکِ شریکه، فَیَعلَم مِن أََینَ مَطعَمه ومِن اَینَ مشرَبه ومِن اَینَ مَلبَسَه، اَمِن حلالٍ اَم مِن حرامٍ(38):ای ابوذر،انسان ازپرهیزگاران نمی‌باشدتا اینکه به حساب خویش رسیدگی کند،دقیق ترازرسیدگی‌کردن دوشریک به حساب‌هم،تا بداند که خوراکش ازکجاست ونوشیدنی‌اش ازکجاست ولباس وپوشاکش از کجاست؟آیا ازمال حلال تهیه شده است یا ازمال حرام». دراین روایت «طیب بودن»به کسب روزی از راه حلال وشرعی معنا شده است.
گفتار دوم : لباس طبیعی
همانگونه که زن ومرد نسبت به یکدیگر وپوشاندن عیوب همانند لباسندقرآن ازشب نیز بعنوان لباس تعبیر می‌فرماید.
«هوالذی جعل لکم اللیل لباساً:او همان خدایی است که شب را برای شماپوششی قرار داد»(39)درمنهج الصادقین آمده است که این آیه ضمن آنکه دلالت برقدرت خالق واظهار نعمت اوبرخلق می‌کند،تاریکی شب را نیز به لباس تشبیه کرده است چه آنکه لباس ساترِبدن است وظلمت لیل ساتر اشیاء(40)معنی این پرده‌ی ظلمانی نه تنها انسانها را بلکه تمام موجودات روی زمین را درخود مستور می سازد وآنها را همچون لباس، محفوظ می‌دارد و چون پوششی که انسان به هنگام خواب برای ایجاد تاریکی واستراحت ازآن استفاده می‌کند،او را در بر می‌گیرد (41) همچنین درآیه 187 سوره بقره خداوندمی‌فرماید:« هُنّ لباسٌ لکم و أنتم لباس لَهّنَ »زنان جامه ستروعفاف شما هستندوشما نیزلباس عفت آنها هستید» .همانگونه که درمباحث پیشین به شرح و تفصیل این آیه پرداخته شد،ازآنجایی که زنان به وسیله‌ی بهره‌گرفتن ازشوهران خود از بسیاری ازگناهان محفوظ می‌مانند ومردان نیز به خاطر همسران خویش از بسیاری ازمعاصی درامان می‌مانند،زن ومرد به وسیله‌ی یکدیگردر پوششی ازعفت وحیا وکرامت رارمی‌گیرند،خداوند از زن نسبت به مردواز مرد نسبت به زن تعبیر به لباس وجامه فرمود، همانطورکه لباس مادی پوشاننده‌ی عیوب ظاهر است،لباسی طبیعی هم پوشاننده‌ی بسیاری از عیوب وحافظ انسان ازبسیاری ازگناهان است.(42).
گفتار سوم : لباس تقوی
«یا بنی آدم قدأنزلنا علیکم لباساً یواری سوآتکم وریشا ولباس التقوی ذلک خیر».(43)تقوا ازریشه«وقی»و وقایه به معنی حفظ کردن چیزی به منظورآنکه بدان آزاروزیان نرسد،است. وتقوا یعنی قراردادن نفس درحفاظی که می‌ترسد به آن ضرری برسد،و وقایه دراصطلاح شرعی، حفظ نفس ازچیزهایی است که به آن ضررمی‌زند.(44)همانگونه که لباس وسیله‌ای برای حفظ انسان ازگزندوعوارض طبیعی دربرابر عوامل خارجی است و نوعی محافظ به شمار می رود،تقوا نیز همین،کارکرد را دارد و وجه مشترک آن با لباس ، حفظ انسان ازدچار شدن به ضررو زیان است.تفاوت لباس ظاهربا لباس تقوا دراین است که لباس ظاهرانسان راحفظ می‌کندوآرایش می‌دهد ولی تقوی،باطن انسان رازینت می‌دهدوجا داردکه انسان همانطورکه برای بدست آوردن وتامین لباس مناسب ظاهری خود تلاش می‌کند،برای لباس باطنی خودیعنی تقوا نیز تلاش کند.همانگونه که گذشت،امام صادق (علیه السلام)دراین باره فرموده‌اند:أزین اللباس للمؤمنین لباس التقوی وأنعمه الایمان:زیباترین لباس برای مومنین،لباس تقوا است ونرمترین آن لباس ایمان است.تقواچون انسان را ازمصائب وشداید روز قیامت حفظ می‌کند،لذا زیباترین لباسهاست وچون کمال مطلق است با عصیان وگناه جمع نمی‌شود.برای لباس تقوا درکتب تفسیری وحدیثی معانی متعددی ذکر شده است که دراینجا به برخی از آنها اشاره می‌شود:لباس تقوا یعنی لباس ورع وخشیت ازخدای تعالی،مرحوم زمخشری درذیل آیه 26 سوره اعراف درباره لباس تقوا می‌گوید:لباس التقوی،لباس الورع والخشیه من الله تعالی ولاتخلو الاشاره مِن اَن یُرادَبها تعظیم لباس التقوی،اَو اَن تکون اشاره الی اللباس المواری للسوآت لاَنّ مواراهَ السوآت من التقوی تفضیلاً لَه علی لباسِ الزینه»(45) این آیه اشاره‌ای است به عظمت لباس تقواویا اینکه اشاره‌ای به لباسی که پوشاننده عیوب است، می‌باشد برای اینکه پوشاندن عیوب جزئی ازتقواست واین بـرتری لباس تقوا را نسبت به لباس زینت بیان می‌کند.مرحوم طبرسی نیزدرمجمع البیان می‌فرماید:«لباس تقوا یعنی حیاء»همانطوری که لباس عیوب را پوشش می دهد،حیاء هم موجب می‌شودکه انسان به معاصی وگناهان نزدیک نشود،چرا که حیاء مانع و رادعی از نزدیک شدن به گناهان است.(46)پیامبراسلام(صلی الله علیه وآله)می‌فرمایند:الاسلامُ عریان فلباسُه الحیاء وزینته العفاف(47):پیامبر،اسلام را به انسانی تشبیه فرموده‌اند،همانگونه که لباس،انسان را می‌پوشاندو او راحفظ می‌کند،حیاء نیزعامل حفاظت اسلام است،بنابراین می‌توان گفت منظورازلباس تقواهمان لباس حیاء می‌باشد.امام علی(علیه السلام)دراین موردمی‌فرمایند:اَمّا بَعدُ ، فِانّ الجهاد باب من ابواب الجّنه،فتحه اللهُ لخاصه اولیائه وهو لباس التقوی ودِرع الله الحصینه وجُنَّتُه الوثیقهُ فمن تَرَکَهُ رغبهً عنه اَلبَسَهُ اللهُ ثََوبَ الذُلّ وشمله البلاءودُیّث بالصغار والقماءَه وضُرِبَ علی قلبه بالاسهابِ و اُدیلَ الحقّ منه بتضییع الجهاد وسیمَ الخَسف ومُنِعَ النّصفُ:بدرستی که جهاد دری ازدرهای بهشت است،خداوند آن را به روی دوستان خاص خود گشوده است.جهاد لباس پرهیزگاری است و زره استوار خدا وسپر محکم وقابل اعتماد،هرکس جهاد را ترک کند،خداوند لباس خواری بر او می‌پوشاند،و او را بلاوگرفتاری فرا می گیرد وخواروذلیل می‌شود،بردل وعقلش مُهر بی‌خردی زده‌می‌شودوحق ازاوگرفته می‌شود،با ازبین‌بردن جهاد خوار می‌گرددوعدالت ازاوگرفته می‌شود».امام علی (علیه السلام) دراین فرازمردم را به جهاد دعوت می‌نماید چراکه این خطبه زمانی ایرادشده که دشمن(سپاه معاویه )به بصره حمله آورده،امام مردم را اینگونه دعوت می‌فرماید:ای مردم اگر می خواهید نابود نشوید به سوی جهادومبارزه بشتابید.همانطور که لباس شما را در برابرعوارض حفظ می‌کند،جهادهم حافظ شماست،بلکه برای شماعزت،سلامت، بزرگواری،عقل،حق وعدالت را به همراه دارد،یعنی همان مواردی که جامعه را اصلاح می‌کند.اگرجزء اولیاء ا... هستید به سوی جهاد روی‌آورید،نتیجه‌ی ترک جهاد،بی‌تقوایی است وبه دنبال بی‌تقوایی ،خواری،گرفتاری،بی‌خردی وظلم خواهد آمد.بنابراین جهاد،لباس تقوا،بلکه لباس متقین است.حضرت مجددا می‌فرمایند:«اُوصیکم عبادا...بتقوی الله الذی البسکم الرّیاش والسبغ علیکم المعاش:»بندگان خدا،شما را به تقوای الهی سفارش می‌کنم ، تقوایی که برشما زیبایی و لباس فاخر می‌پوشاند و زندگی را برشما فراخ می‌گرداند(48) ».تشبیه تقوا وپرهیزکاری به لباس،تشبیه رسا و گویایی است،زیرا همانطور که لباس بدن را ازسرما وگرما حفظ می‌کندوچونان سپری دربرابرخطرها وعیوب جسمانی است واز طرفی برای انسان زینت نیز محسوب می‌شود،روح تقواو پرهیزگاری هم،علاوه بر پوشاندن بشراز زشتی گناهان وحفظ بسیاری از خطرات فردی و اجتماعی ، زینت بزرگی برای روح او محسوب می‌شود.(49)
گفتارچهارم: لباس بهشتی و جهنّمی

لباس بهشتی:
 

بیان گردیدکه جهاد دری ازدرهای بهشت است،وتقوا حافظ ایمان است وجز با جهاد درراه خدا حفظ نمی‌شود،دراین میان،خداوند به مجاهدانِ درراهش ومتقّین، بشارت ومژده‌ی بهشت‌هایی را می‌دهدکه درآن با لباسهای فاخرونفیس جاودانه می‌مانند:«اِنّ الذین آمنوا وعملوا الصالحات،انّا لانضیع اَجرَمَن اَحسَنَ عملاً،اولئک لهم جَناتُ عَدنٍ تجری من تحتهم الانهار،یُحَلّون مِن أساور مِن ذَهَبٍ و یَلبسِون ثیابا خُضراً مِن سُندسٍ واستبرقٍ متکئین فیها علی الارائک،نِعم الثواب و حَسُنَت مرتفَقَاً:آنان که ایمان آوردند وکارنیکو انجام دادند،ما اجر هر که را که نیکو انجام دهد از بین نمی‌بریم،آنها باغهای جاودانه‌ای دارندکه جویبارها از زیرشان جاری است،آنها با دستبندهایی ازطلا آراسته می‌شوند و لباس‌های سبزی ازحریرو دیبا می‌پوشند، و در بهشت برتختها تکیه می‌دهند،چه نیکو اجروآرامگاهی است»(50).شرح لغات:خضرا: بر وزن قفل وجمع اخضر است به معنای سبز رنگ(51)السندس:مفردآن سندسه است و به معنای لباس نازک از حریر ودیبا می‌باشد.(52)استبرق:لباسی ضخیم وبراق ازدیبا وابریشم است.(53)دو واژه‌ی«سندس واستبرق»سه باردرقرآن مجید بکار رفته است:(سوره‌های کهف/31 ؛دخان/53 وانسان/21).ملافتح الله کاشانی درتفسیراین آیه می‌نویسد: (54) «اخضرار ثیاب(سبزبودن لباس)به جهت آن است که خضرت وسبزی،حسن الوان است و طراوتش اکثر و سندس و استبرق نیزجمع بین‌النوعین است که براین آیه دلالت دارد:«فیها ما تشتهیه الأنفسُ وتلذ الأعینُ:درآنجا هرچه نفوس را برآن میل است و چشمها را شوق و لذت،مهیّا باشد».(55)مفهوم آیه بیانگر دو نوع لباس وجامه‌ی بهشتی است که یکی لباس سبز ازابریشم و حریر نازک و دیگری از ابریشم وحریر ضخیم و زربفت است.(56)برخی ازاهل لغت ومفسران نیزبراین عقیده‌اند که سندس ازبرای لباس است،واستبرق ازبرای افتراش(57).وعده‌ای نیز این دو واژه را فارسی دانسته‌اندکه به زبان عربی داخل شده‌اند(58)البته دربهشت گرماوسرمای شدیدی وجود نداردتا بوسیله پوشیدن لباس رفع شود،بلکه اینها اشاره به لباس‌های متنوع وگوناگون بهشتی است،مسلماً الفاظ وکلمات ماکه برای رفع حاجت درزندگی روزمره‌ی دنیا وضع شده است قادر نیست،مسائل آن جهان بزرگ وکامل راتوصیف کندبلکه تنها می‌تواندماننداین آیه اشاراتی به آن باشد،هرچند که بعضی نیز تفاوت این لباسها را اشاره به تفاوت مقام قرب بهشتیان دانسته‌اند.(59)واین جامه‌های فاخرنیست مگر ازآن کسانیکه در این دنیا ایمان آورده و عمل صالح انجام دادند و فریب شیطان را نخوردند :
« ان الله یدخل الذین امنوا وعملواالصالحات جنّات تجری من تحتها الأنهار یُحلّون فیها من أساور مِن ذهبٍ ولؤلؤا ولباسُهم فیها حریر:قطعاً خداوندکسانیکه ایمان آورندونیکوکار شدندرا داخل باغهایی ازبهشت میکند که اززیرش جویبارها جاری است،درآنجا با دستبندهایی ازطلا ومروارید آراسته می‌شوند ولباس آنها درآنجا حریراست».(60)

لباس جهنمی :
 

لباس بهشتی ازآن کسانی خواهد بود که دو ویژگی داشته باشند؛ایمان و عمل صالح،و بهره‌مندی ازاین لباس مخصوص کسانی خواهدبود که واردبهشت می‌شوند.لیکن آنها که بخاطراعمالشان به جهنم می‌رونددرآنجا باید لباس خاص آن مکان را بپوشند.
خداونددرسوره ابراهیم آیه 49و50 دروصف لباس جهنمیان چنین فرموده است:
« و تری المجرمین یومئذٍ مقرّنین فی الأصفاد سرابیلهم من قطران تغشی فی وجوههم النار: درآن روز گناهکاران را می‌بینی که درزیر چرخ قهر خداوند قرار دارند،پیراهن‌هایشان ازمس گداخته‌ی آتشین است و شعله‌ی آتش چهره‌ی آنها را می‌پوشاند. سرابیل: جمع سربال به معنای پیراهن از هر جنس که باشد،است و قطران درخواندن آن سه وجه آمده است:فتح قاف و کسر طاء، فتح قاف وسکون طاء ،کسرقاف و سکون طاءو آن را « قطرآن»،هم خوانده‌اند،به معنای مس مذاب که به نهایت حرارت رسیده است(61) شیخ طبرسی می گوید: قطران چیزی است سیاه، بد بو و چسبنده که بربدن شتر می‌مالند.(62)
این ماده از درختی به نام «ابهل»گرفته می‌شود و آن را می‌جوشانند تا سفت شود و جسمی سیاه، بد بو و قابل اشتعال بدست آید(63).با توجه به این مشخصات می‌توان قیر و مشتقات مواد نفتی رامعادل این ماده در نظر گرفت ، بهرحال مفهوم جمله « سرابیلهم من قطران» این است که به جای لباس ، بدن‌های آنان را ازنوعی مادهّ‌ی سیاهرنگ و بدبوی قابل اشتعال می‌پوشانند، لباسی که هم زشت و بد منظر است و هم بد بو و قابل ‌سوختن و شعله ‌و رشدن و با داشتن این عیوب، بدترین نوع لباس محسوب می‌شود، چرا که لباس را برای آن می‌پوشندکه زینت انسان باشدو نیز او را ازسرما وگرما حفظ کند درحالیکه این لباس هم زشت است و هم‌ سوزاننده و مضّر.سید قطب درتفسیرفی ظلال القرآن به طرز بسیار زیبایی این آیات را تفسیر کرده است.ایشان معتقد است که این آیات گویی صحنه‌هایی ازحلقه‌های یک فیلم هستندوخداوند به شکلی متوالی عذاب کافران وپاداش متقین را به تصویر می‌کشد:فاما الذین کفروا قطعت لهم ثیاب من نار،یصیب من فوق رؤوسهم الحمیم،یصهر به مانی بطونهم و الجلودولهم مقامع من حریر،ذوقوا عذاب الحریق.هذه ثیاب من النار تقطع وتفصل وهذا حمیم ساخن یصیب من فوق الرؤوس وهذا هو العذاب یشتّدویتجاوزالطاقه واما الذین آمنوا فهم هنالک فی الجنّات تجری من تحتها الانهار،وملابسهم لم تقطع من النار إنما فصلت من الحریرولهم فوقها حلی من الذهب واللؤلؤ هولاء فی نعمه الطمانینه و الیسرو التوفیق هنا مشهدمن مشاهده القیامه یتجلّی فیه الاکرام و الهوان،فی صوره واقع شهید کأنه معروض للعیان(64) :آنانکه کفر ورزیدند لباسهایی ازآتش آنها را در بر می‌گیرد و آتش‌گداخته برسرآنها فرودآیدو شکمهاوپوستهایشان را می‌سوازند واین عذابی سخت وطاقت‌فرسا است ودرمقابل کسانیکه ایمان آورده‌انددربهشتهایی جاویدان سکنی‌گیرند ولباس‌هایشان از حریر و ابریشم است که با حلّه‌های طلا و مروارید تزیین شده‌اند و این آیات صحنه‌ای ازصحنه‌های روز قیامت هستند که درآن بوضوح اکرام واحترام بهشتیان وذلت وخواری جهنمیان به‌تصویر‌کشیده‌شده است.درحقیقت«قطران»که درجهان دیگر لباس جهنمیان را تشکیل می‌دهدگوئی تجسمی ازاعمال آنان دراین جهان است و منظور از پوشانده ‌شدن صورتشان به شعله‌های آتش این است که وقتی لباس قطران شعله‌ورشود نه تنها اندام بلکه صورتهای آنان را هم که به قطران آلوده نیست را درمیان شعله‌هایش می‌سوازند(65)
نتیجه گیری
درکتاب الهی از پنج نوع لباس نام برده شده است:لباس ظاهری که ازآن به عنوان نعمت و هبه یاد فرموده و انسان باید نسبت به این نعمت شاکر باشد و از مسئله شب و وضع زندگی زن و مرد نسبت به یکدیگر و اینکه هر یک برای دیگری ازجهاتی به منزله‌ی پوشش‌اند، تعبیر به لباس طبیعی نموده است. پس از آن لباس تقوا را که در دنیا انسان را ازتمام آلودگی‌های اعتقادی، عملی و اخلاقی حفظ کرده و درآخرت از عذاب الهی درامان می‌دارد، نام برده است و در پایان به لباس‌های سبز حریر و دیبای بهشتیان و پیراهن‌های آغشته به مس گداخته‌ی جهنمیان اشاره نموده است. شایسته است که انسان دراین دنیا خود را ملبس به لباس تقوا کندو از لباس ظاهر جهت عبادت وخدمت به خلق بهره بَردو از لباس طبیعی نیز برای رضای دوست استفاده کند تا در جهان آخرت لباس بهشتی بر او پوشانده شود و ازلباس عذاب در امان ماند.

پی نوشت ها :
 

- ق/ 6 .
2 - اعراف/26.
3- شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه ،ج3 ،ص340 .
4 -علامه مجلسی، بحار الانوار، ج83 ، باب 45 (الادعیه والاذکار عندالصباح والمساء ،ص240).
5 - بقره/187 .
6- نباء/10.
7 - اعراف/26.
8 - نحل/112.
9 - میرزا ابوالحسن، آیه ا... شعرانی ، نثر طوبی، ج2، (تهران ، انتشارات اسلامیه ، 1398 ق) ، ص355.
10 - ابن منظور، لسان العرب، ج6، (بیروت ، داراحیاء التراث العربی ، 1405 ق) ، ص202 .
11 -کهف/31.
12 - سید علی اکبر، قرشی، قاموس قرآن، ج5 ، (تهران ، دار الکتب الاسلامیه، 1352ش)، ص187 .
13 - علی اکبر،دهخدا، لغتنامه دهخدا، ج42،(تهران ، موسسه لغتنامه دهخدا، 1364ش)، ص107.
14 - دهخدا، همان، ج 13، ص 528 .
15 - حسن ، انوری، فرهنگ سخن ،ج 2 ،( تهران، انتشارت سخن،1381ش) ص1447.
16 - محمد ، معین ، فرهنگ معین، ج ا ، (تهران ، انتشارات امیر کبیر ، 1376ش) ، ص836 .
17 - نحل/14.
18- نحل/81.
19- میرزای نوری ، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ،ج 3، ص 254، باب کراهه لبس الصوف والشعرالامن عله ص 254 شماره 3516.
20- اعراف/32و31.
21- آیه ا... مکارم، تفسیر نمونه ، ج 6 ، ص147.
22 - اعراف/22.
23 - علامه مجلسی، پیشین،ج11، ص 161، باب 3 ، (ارتکاب ترک الاولی ومعناه )
24 - اعراف/12.
25 - شیخ حرعاملی ، پیشین ،ج 3، ص 347، باب عدم کراهه لبس الثیاب الفاخره الثمینه
26- شیخ طبرسی ، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 9، ص 86 .
27 - محمد رشید،رضا، تفسیر القرآن، ج 8 ، ( مصر، دارالمنار، 1373ش) ص383.
28 - اعراف/12.
29- شیخ حرعاملی ، پیشین ،ج 3، ص 368 . باب تحریم الاختیال والتبختر.
30- شیخ حسن فرزند شیخ طبرسى‏ ، مکارم الأخلاق ، ترجمه سید ابراهیم میر باقرى ، ج‏1، ( تهران ،انتشارات فراهانى‏ ، 1365ش)، صص219- 220.
31- راغب اصفهانی ، مفردات فی غریب القرآن، ذیل ماده زین .
32 - علامه طباطبایی ، المیزان فی تفسیر القرآن ، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، ج 8، ص111 .
33 - همان ،ج 8 ،ص 112 .
34 - راغب اصفهانی، پیشین، ذیل واژه « الطیب » .
35 - علامه طباطبائی، پیشن ، ج 8 ، ص 112.
36 - بقره/ 187.
37 - راغب اصفهانی، پیشین ، ذیل کلمه« لبس ».
38 - شیح حرعاملی ، پیشین، ج 3، ص 267.
39 - فرقان/47.
40- ملافتح الله ، کاشانی ، منهج الصادقین ، ج 6، ( تهران ، کتابفروشی اسلامیه ، 1344 ش) ، ص 386.
41- مکارم شیرازی ، پیشین ، ج 15، ص 113.
42 - حسین ، انصاریان ، عرفان اسلامی ، ج 4، ( تهران ، پیام آزادی ، 1366 ش) ، ص 9.
43- اعراف/26.
44- راغب اصفهانی ، پیشین، ذیل واژه وقی .
45- زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل ،ج 2 ، ص 153.
46 - شیخ طبرسی ، پیشین،ج 2، ص 408.
47 - شیخ حرعاملی ، پیشین ،ج 11، ص 195.
48 - میرزای نوری ،پیشین ، ج 3، ص 268.
49– مکارم شیرازی ، پیشین ، ج6 ، ص 132
50 - کهف/ 3.
51 - قرشی، تفسیراحسن الحدیث،ج6،ص207.
52 - شیخ طبرسی،پیشین،ج3،ص466.
53 - قرشی،پیشین،ج6،ص207.
54 - ملا فتح الله کاشانی،پیشین،ج5،ص351.
55 - زخرف،71.
56 - شیخ طبرسی،پیشین،جلد3،ص466.
57- همان، ج 5، ص 68.
58- علامه طباطبائی ، پیشین، ج 18، ص 228.
59 - مکارم شیرازی، پیشین ،ج 21، ص 211.
60 - حج/23.
61- قرشی ،پیشین، ج 5 ، ص 315.
62- شیخ طبرسی ، پیشین،ج 4، ص 77.
63- مکارم شیرازی ، پیشین،ج 10، ص 378.
64- سیدقطب،فی ظلال القرآن،الدرس السادس، مشهد العذاب الکافرین ، ومشهد لنعیم المتقین،( بیروت،دار الشروق،1400ق) ، ص 2415.
65- مکارم شیرازی، پیشین ،ج 10، ص 378.

فهرست منابع ومآخذ
فارسی
1- انوری ، حسن ، فرهنگ سخن ، تهران ،انتشارات سخن،1381، ه.ش.
2- انصاریان ، حسین، عرفان اسلامی ، تهران، پیام آزادی ، 1366 ، ه .ش
3- دهخدا، علی اکبر، لغتنامه دهخدا ، تهران، مؤسسه لغتنامه دهخدا ، 1364 ، ه.ش.
4- شعرانی، میرزا ابوالحسن، نثر طوبی، انتشارات اسلامیه ، تهران، 1398 ، ه.ق.
5- شیخ حسن فرزند شیخ طبرسى‏، مکارم الأخلاق‏، ترجمه سید ابراهیم میر باقری، تهران ، انتشارات فراهانی ، 1365ه.ش.
6- طباطبائی، ،سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن ، ترجمه محمدباقرموسوی همدانی ، تهران، بنیاد عملی و فکری علامه طباطبائی ، مرکز نشر فرهنگی رجاء ، 1367 ه .ش.
7- قرشی، سید علی اکبر ، قاموس قرآن، تهران ، دارالکتب الاسلامیه، 1352، ه .ش.
8- قرشی، ،سید علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث ، تهران، واحد تحقیقات اسلامی بنیاد بعثت ، 1366 ،ه .ش.
9- کاشانی ، ملافتح ا... ، منهج الصادقین فی الزام المخالفین ، تهران ، کتابفروشی اسلامیه ، 1344 ه . ش .
10- محمدی آشنائی، علی ، حجاب درادیان الهی، قم، انتشارات اشراق ، 1373، ه .ش.
11- معین، محمد، فرهنگ معین، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1376، ه.ش.
12- مکارم شیرازی ، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتاب اسلامیه ، 1380، ه.ش.
فهرست منابع و مآخذ
عربی
1- قرآن مجید
2- ابن منظور،ابوالفضل جمال الدین، لسان العرب، بیروت،دراحیاء التراث العربی ، 1408 ه . ق.
3- حرعاملی، محمدبن الحسن ، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه ، بیروت ، داراحیاء التراث العربی ، بی تا.
4- راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن ، بیروت، دارالمعرفه ،1984 م .
5- رضا، محمد رشید، تفسیر القرآن، مصر، دارالمنار، 1373، ه .ش .
6- زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دارالکتاب العربی ، 1407،ه. ق .
7- سید قطب، فی ظلال القرآن ، بیروت ، دارالشروق ، 1400،ه . ق .
8- طبرسی،ابوعلی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت،داراحیاءالتراث العربی،1379 ه.ق.
9- مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، 1403 ه . ق.
10- میرزای نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ، بیروت ، موسسه آل البیت ، 1403، ه.ق.
11- شیخ حسن فرزند شیخ طبرسی ، مکارم الاخلاق ، قم ، شریف رضی ، 1370 ه . ش .



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.