نقش روحيه ايثار و شهادت در بهداشت رواني رزمندگان ايراني جنگ تحميلي
چكيده
روش: در پژوهش حاضر كه بر اساس روش تحقيق پس رويدادي انجام شد، از ميان ايثارگران استان زنجان (با جمعيت 9769 نفر) 275 نفر با استفاده از رو ش نمونه گيري چند درجه اي خوشه اي طبقه اي با توجه به نوع ايثارگري و منطقه محل سكونت به طور تصادفي انتخاب شدند. از آزمون 25 SCL براي گردآوري اطلاعات استفاده شد.
يافته ها: بر اساس تحليل هاي انجام شده توسط ازمون تحليل واريانس يك طرفه ( (f معلوم شد كه بهترين وضعيت سلامت رواني به ترتيب متعلق به جانبازان بالاي 70 درصد و جانبازان 50 تا 69 درصد و ضعيف ترين وضعيت متعلق به آزادگان است) 01 α< ) همچنين معلوم شد كه وضعيت سلامت رواني آزمودني هاي بسيجي بهتر از ارتشي است) 01 α< ) علاوه بر اين تحليل صورت گرفته بر اساس آزمون Z حاكي از آن بود كه نسبت رزمندگان ايراني داراي مشكلات روانشناختي به طور قابل توجهي كمتر ازرزمندگان غربي است(05( α<
نتيجه گيري: نتايج فوق در پرتو اعتقادات مذهبي رزمندگان ايراني و حاكميت روحية ايثار و شهادت بر جبهه هاي نبرد و نيز دروني تر بودن مكان كنترل افراد مذهبي تبيين شده است.
مقدمه
جنگ به عنوان يك استرس زاي نيرومند داراي پيامدهاي وسيع فردي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي است كه در طول نسل هاي متمادي تأثيرات چشمگيري بر روابط اعضاي يك جامعه مي گذارد. يكي از آثار زيانبار هر جنگي ايجاد مشكلات جسمي و رواني براي افرادي است كه به طور مستقيم يا غيرمستقيم درگير جنگ بوده اند . معمولاً مشكلات جسمي ناشي از جنگ تا حدود زيادي قابل جبران است. اما صدمات رواني آن تا مدتها پس از جنگ گريبان گير آسيب ديدگان خواهد بود. فرد آسيب ديده نه تنها خود دچار مشكل خواهد شد، بلكه محيط خانواده نيز به تأثير از وي در معرض خطر خواهد بود (1). كم توجهي به نيازهاي ديگر اعضاي خانواده بهداشت رواني آنان را نيز به خطر مي اندازد.
از مهمترين پيامدهاي جنگ عوارض روانشناختي آن است. اين عوارض را مي توان به سه دسته تقسيم كرد: عوارض كوتاه مدت، بلند مدت، و درنگيده. مهمترين عوارض كوتاه مدت روانشناختي جنگ عبارتند از ترس، ب ي خوابي، تهييج پذيري و اختلال حافظه . عوارض بلند مدت مربوط به رزمندگاني است كه در زمان جنگ داراي مشكلات رواني بيشتر و سازگاري كمتر بوده و پس از جنگ از راهبردهاي مقابله اي ضعيف تر ي استفاده كرده اند. منظور از عوارض درنگيده عوارضي است كه مدتها پس از پايان جنگ به علل مختلف، مثلاً يادآوري خاطرات جنگ، يا افزايش استرس در زندگي ظاهر شده يا تشديد مي شوند.
جنگ اخير عراق عليه جمهوري اسلامي ايران يكي از طولاني ترين جنگ هاي تحميل شده بر كشورمان است كه با توجه به ماهيت تدافعي، مردمي و اعتقادي آن جايگاه خاصي در ميان ساير جن گها دارد. هر چند دفاع از ارزش هاي اسلامي و تماميت ارضي كشور يك وظيفه شرعي و ملي اجتناب ناپذير محسوب مي شود اما هرگز نبايد از پيامدهاي منفي آن از جمله خسارات جبران ناپذيري كه از طريق شهيد، مجروح، معلول و مفقود شدن تعداد زيادي از بهترين افراد جامعه (رزمندگان و ايثارگران ) به بار آمده غفلت ورزيد . يكي از اين پيامدهاي منفي، عوارض و آثار رواني آن بر روي ايثارگران و خانواده آنان مي باشد.
مفهوم بهداشت رواني
بر اين اساس تعريفي كه امروزه سازمان بهداشت جهاني از بهداشت رواني ارائه مي نمايد به شرح زير است» : بهداشت رواني در درون مفهوم كلي سلامت جاي مي گيرد و سلامت يعني داشتن توانايي كامل براي ايفاي نقش هاي اجتماعي، رواني و جسمي، سلامت صرفاً نداشتن بيماري يا عقب ماندگي نيست .(3)
البته هر فرهنگي بر اساس معيارهاي خاص خود به دنبال تعريفي متناسب از بهداشت رواني است. هدف هر جامعه اين است كه شرايطي را آماده كند تا سلامت اعضاي جامعه را تضمين نمايد. به عنوان مثال، در سالهاي اخير انجمن كانادايي بهداشت رواني، اين مفهوم را در سه قسمت تعريف كرده است. قسمت اول، نگرش هاي مربوط به خود كه شامل تسلط بر هيجان هاي خود، آگاهي از ضعف هاي خود و رضايت از خوشي هاي ساده مي باشد. قسمت دوم، نگرش هاي مربوط به ديگران، كه شامل علاقه به دوست يهاي طولاني و صميمي، احساس تعلق به يك گروه و احساس مسئوليت در محيط انساني و مادي اس ت. قسمت سوم، نگرشهاي مربوط به زندگي كه شامل، پذيرش مسئولي ت ها، انگ يزه توسعه امكانات و علايق خود، توانايي اخذ تصميم هاي شخصي و خوب كاركردن است (4)
در برخي از تعريف هاي بهداشت رواني، سازگاري با محيط اهميت زيادي دارد . طبق اين تعاريف، شخصي كه بتواند با محيط خود (اعضاي خانواده، همكاران، همسايگان و به طور كلي اجتماع) خوب سازگار شود از نظر بهداشت رواني به هنجار خواهد بود . اين شخص با تعادل رواني رضايت بخش پيش خواهد رفت، تعارض هاي خود را با بيرون و درون حل خواهد كرد و در مقابل ناكامي هاي اجتناب ناپذير زندگي مقاومت خواهد داشت. اگر كسي توان انجام دادن اين كارها ر ا نداشته باشد و با محيط خود به شيوه نامناسب و دور از انتظار برخورد كند از بهداشت رواني كم تري برخوردار خواهد بود، بنابراين لازمه برخورداري از بهداشت رواني در سطح عالي اين است كه شخص بتواند در موقعيتهاي دشوار انعطاف پذير بوده و توانايي اين را داشته باشد كه در هر موقعيتي تعادل رواني خود را بازيابي كند(5)
بيان مساله
از عوارض هر جنگي بروز مشكلات جسمي و رواني براي افرادي است كه مستقيماً يا بطور غيرمستقيم درصحنه جنگ حضور داشته اند. گذشته از محروميت هاي جسمي كه منجر به نقص عضو مي گردد، جراحات رواني تا مدت ها ، حتي پس از پايان جنگ، گريبان گير آسيب ديدگان خواهد بود. در سال 1977 در نشريه انجمن پزشكي آمريكا در مورد رابطه سندرم جنگ خليج فارس با اختلال فشار رواني مقاله اي منتشر شد كه به پزشكان توصيه نمود قبول كنند كه بسياري از نظاميان در جنگ خليج فارس به اختلالات مرتبط با فشار رواني و عوارض جسمي فشار رواني مبتلا هستند و تاكيد شده است كه اين بيماريها را نبايد پنهان يا كتمان كرد، چرا كه كاملاً شناخته شده هستند و در بازماندگان جنگهاي گذشته بويژه ويتنام به طور وسيعي بررسي شده اند . (7). تقريباً صددرصد آسيب ديدگان اعصاب و روان ناشي از جنگ، از اختلال خواب، ضعف و سستي، سردرد و سرگيجه، احساس از دست رفتن انرژي، خستگي، دردهاي عضلاني و مفصلي، عدم تمركز حواس، ياس و نااميدي، عدم احساس لذت از زندگي و افكار مربوط به مرگ شكايت دارند. اين مجموعه علايم تقريباً مشابه مجموعه علائمي است كه در جنگهاي مختلف از جمله جنگ خليج فارس نيز وجود داشته است. مي توان از اين مجموعه علايم به عنوان "نشانگان جنگ تحميلي " نام برد (8). پيش از اين مطالعات انجام شده در كشورمان بيانگر شيوع اختلالات روانپزشكي ، نظير اضطراب (9)، افسردگي (10)اختلال استرس پس ازحادثه (11) واختلالات خواب (12) در جانبازان مي باشد.
البته نيمرخ باليني معلولين و مجروحين جنگي در تمام نقاط جهان با نيمرخ باليني ديگر معلولان و مجروحان متفاوت بوده، شايان توجه جدي و مطالعه دقيق است. به عنوان نمونه اليوت و ش يوچاك (1995)افسردگي بيشتري را در مجروحان جنگي داراي آسيب مغزي گزارش كرده اند . مولر و 4 و همكاران (1990 ) دريافتند مجروحان جنگي داراي مشكل شنوايي به ناهنجار ي هاي بيشتري در كاركردهاي هيجاني، اجتماعي و ارتباطي دچارند تا افراد ناشنواي عادي. پژوهشهاي موجود نشان مي دهند كه ميزان افسردگي در ميان معلولين جنگي بيش از اقشار عادي مردم است. دقت در عوامل سبب شناختي نشان مي دهد كه اين معلولين به علت مواجهه با سخت ترين شرايط جسم ي و روحي همچون صحنه مرگ همرزمان بيشتر مستعد ابتلا به افسردگي هستند، كه اين آسيب پذيري به زمان حال هم تسري پيدا كرده.
البته به دليل وجود تفاوتهاي مذهبي، انگيزشي و شخصيتي نيمرخ باليني جانبازان ايراني و مجروحان و معلولان جنگي ساير كشورها، به ويژه كشورهاي غربي متفاوت است . به گزارش متيني صدر ( 1370 ) سطح افسردگي و تمايلات خودكشانه جانبا زان قطع نخا عي ايراني در مقايسه با معلولان قطع نخاعي كشورهاي غربي در سطح پايين تري قرار دارد، همچنين افكار مربوط به خودكشي در ميان داوطلبان اعزام به جبهه در مقايسه با افراد غير داوطلب كمتر است.
ضرورت و اهداف تحقيق
از سوي ديگر، با توجه به آنكه آسيب ديدگان جنگ در كشورها جزء جمعيت آسيب پذير هر كشوري محسوب مي شوند، ضرورت پايش و مطالعه وضعيت آنها در تمام كشورها مشخص و بر آن تاكيد شده است. بنا به توصيه مركز كنترل بيماريهاي آمريكا پس از گذشت حدود 5 سال از هر جنگي بايد به بررسي عوارض مزمن ناشي از آن جنگ در آسيب ديدگان پرداخت. با اينحال، عليرغم آنكه حدود بيست سال از پايان جنگ تحميلي بلند مدت عراق عليه ايران مي گذرد اطلاعات موجود درباره وسعت صد مات و عوارض رواني مزمن ناشي از جنگ در ايثارگران ناچيز است . بر اين اساس اهداف پژوهش حاضر عبارتند از تعيين وضعيت سلامت رواني ايثارگران استان زنجان، مقايسه وضعيت سلامت رواني رزمندگان داوطلب و غير داوطلب، و بالاخره، مقايسه وضعيت سلامت رواني رزمندگان ايراني جنگ تحميلي عراق عليه ايران با سربازان غربي.
روش
جامعه آماري پژوهش حاضر عبارت بود از كليه ايثارگراني كه درسال 1386 در استان زنجان ساكن بودند. بر اساس آمار بنياد شهيد و امور ايثارگران استان تعداد آنان 9679 نفرمي باشد.
جدول شماره يك - نحوه توزيع جامعه آماري در سطح استان
ايثارگران مناطق |
شهدا |
آزادگان |
جانبازان زير 25% |
جانبازان25%تا 49% |
جانبازان50% تا 69% |
جانبازان70% به بالا |
جمع کل |
زنجان |
1956 |
492 |
2490 |
1706 |
150 |
63 |
6857 |
ابهر |
385 |
99 |
385 |
278 |
24 |
8 |
1179 |
خرمدره |
112 |
28 |
7 |
40 |
6 |
2 |
195 |
خدابنده |
401 |
58 |
492 |
290 |
21 |
8 |
1270 |
ماهنشان |
97 |
15 |
42 |
23 |
1 |
0 |
178 |
جمع كل |
2951 |
692 |
3416 |
2337 |
202 |
81 |
9679 |
نمونه و روش نمونه گيري:از آنجا كه جامعه آماري اين پژوهش از جهات مختلف ي همچون نوع ايثارگري، محل سكونت در مناطق مختلف استان (زنجان، ابهر، خرمدره، خدابنده وماهنشان) ، سازمان نظامي محل خدمت در زمان جنگ، رسته نظامي و ... نامتجانس بود، لذا براي آن كه نمونه انتخاب شده معرف واقعي جامعه آماري باشد، با استفاده از روش نمونه گيري چند درجه اي خوشه اي طبقه اي 275 ايثارگر با توجه به متغير هاي مهم موثر بر متغير وابسته به صورت تصادفي نمونه گيري شدند.
جدول شماره دو - نحوه توزيع نمونه آماري در سطح استان
ايثارگران |
آزادگان |
جانبازان زير 25% |
جانبازان25% تا49% |
جانبازان50% تا69% |
جانبازان70% به بالا |
جمع |
زنجان |
24 |
78 |
73 |
7 |
3 |
185 |
ابهر |
5 |
18 |
13 |
2 |
1 |
39 |
خرمدره |
2 |
2 |
3 |
1 |
0 |
8 |
خدابنده |
4 |
23 |
14 |
1 |
1 |
43 |
جمع |
35 |
121 |
103 |
11 |
5 |
275 |
ابزار اندازه گيري:
روايي وپايايي ابزار اندازه گيري: هر چند روايي و پايايي ابزار اندازه گيري قبلاً تعيين ومشخص شده بود اما باز نظر متخصصان در مورد روايي صوري ومحتوايي آن با توجه به جمعيت مورد مطالعه خواسنه شد، كه تمامي متخصصان مورد نظر خواهي روايي ابزار را مورد تاييد قرار دادند. براي تعيين پايايي، پرسشنامه ها بر روي 15 نفر از ايثارگران وخانواده هاي آنان با فاصله زماني يك هفته اي دوبار اجرا گرديد. سپس ضريب پايايي بر اساس آلفاي كرونباخ 87% r= بدست آمد.
مقياس25 Scl:
شيوه جمع آوري اطلاعات:
يافته ها
جدول شماره سه- ميانگين و انحراف استاندارد ميزان سلامت رواني ايثارگران
گروه |
ميانگين نمرات SCL25 |
تعداد |
انحراف استاندارد |
آزادگان |
1.74 |
32 |
0.78321 |
جانباز زير25 |
1.32 |
107 |
0.92220 |
جانباز25-49 |
1.8 |
110 |
0.72341 |
جانباز50-69 |
0.93 |
11 |
0.52650 |
جانباز70 درصد به بالا |
0.90 |
7 |
0.50957 |
ميانگين كلي جانبازان |
1.2487 |
235 |
0.8147 |
ميانگين كلي ايثارگران |
1.29.9 |
267 |
0.7682 |
همانگونه كه در جدول شماره سه مشاهده مي شود بهترين وضعيت سلامت رواني به ترتيب متعلق به جانبازان بالاي 70 درصد و جانبازان 69 تا 50 درصد و ضعيف ترين وضعيت متعلق به آزادگان است. چنين به نظر مي رسد كه با افزايش ميزان جانبازي از ميزان آسيبي كه تجربه استرس زاي جنگ بر سلامت رواني رزمندگان وارد آورده كاسته مي شود. براي آزمون معني دار بودن اين تفاوت ها از آزمون تحليل واريانس يك طرفه استفاده شد كه خلاصة اطلاعات مربوطه در جدول شماره چهار مشاهده مي شود.
جدول شماره چهار – خلاصه اطلاعات تحليل واريانس براي مقايسه وضعيت سلامت رواني جانبازان وآزادگان
منابع تغيير |
مجموع مجذورات |
df |
ميانگين مجذورات |
F |
Sig |
بين گروهي |
963/10 |
4 |
741/2 |
211/4 |
003% |
درون گروهي |
536/170 |
262 |
651% |
|
|
جمع |
499/181 |
266 |
|
|
|
نتايج تحليل واريانس حاكي از وجود تفاوت معني دار بين گروه هاي مختلف ايثارگري مورد مطالعه است. براي آن كه مشخص شود اين معني دار بودن ناشي از وجود تفاوت بين كدام گروه هاست از آزمون تعقيبي شفه ( scheffe ) براي مقايسه دو به دوي ميانگين ها استفاده شد كه نتايج نشان داد تفاوت بين ميانگين نمرات 25SCL آزادگان و جانبازان بين 25 تا 49 درصد معني دار است) 18% (α = با توجه به بزرگتر بودن ميانگين نمرات25 SCL آزادگان، معني اين يافته آن است كه جانبازان مذكور از سلامت رواني بهتري برخوردارند. البته مقايسه ميانگين كلي جانبازان با آزادگان توسط آزمون t استودنت نيز حاكي از بهتر بودن وضعيت سلامت رواني جانبازان است.(t=3/296 و 01% a=)
در مرحله بعد به منظور مقايسه وضعيت سلامت رواني نيروهاي داوطلب و غير داوطلب، ميانگين نمرات SCL 25 در سه گروه بسيجي، سپاهي و ارتشي توسط آزمون تحليل واريانس(F ) با هم مقايسه شد.
جدول شماره پنج – خلاصه اطلاعات تحليل واريانس براي مقايسه وضعيت سلامت رواني رزمندگان بسيجي، ارتشي و سپاهي
منابع تغيير |
مجموع مجذورات |
df |
ميانگين مجذورات |
F |
Sig |
بين گروهي |
667/8 |
4 |
167/2 |
827/3 |
005/0 |
درون گروهي |
327/148 |
262 |
566/0 |
|
|
جمع |
994/156 |
266 |
|
|
|
در قسمت سوم تحليل به مقايسة وضعيت سلامت رواني رزمندگان ايراني با رزمندگان غربي مي پردازيم. بر اساس آمارهاي منتشر شده و پژوهشهاي انجام شده در سطح بين المللي در مورد نسبت سرباز ان غربي دچار مشكلات روانشناختي پس از جنگ هاي مختلف، به ويژه برخوردهاي نظامي اتفاق افتاده در ويتنام، كره، جزاير مالويناس، عراق و افغانستان ( به عنوان مثال، پژوهش انجام شده توسط كلاسنس و همكاران در سال 2008 بر روي سربازان هلندي، يا گزارشي كه بطور مشترك توسط» اداره امور سربازان بازگشته از جنگ « آمريكا و دانشگاه كاليفرنيا در سانفرانسيسكو منتشر شده ( حداقل يك سوم سربازان بازگشته از جنگ هاي مختلف داراي حداقل يك اختلال در زمينه سلامت رواني هستند) البته،بنابه گزارش نشريه Journal of the American Medical Association درمقايسه،نسبت بسيار بزرگتري نيز تحت درمانهاي روانشناختي قرار مي گيرند) .
در پژوهش حاضر كه بر روي رزمندگان حاضر در استان زنجان صورت گرفت، نسبت رزمندگان داراي مشكل از نظر بهداشت رواني بر اساس آزمون SCL25 معادل 5/19درصد است) لازم به ذكر است كه صرف كسب نمره بالا در اين آزمون ثابت كننده وجود آسيب روانشناختي در فرد نيست، براي كسب اطمينان بيشتر بايد از ابزارهاي دقيق تر و مصاحبه هاي تشخيصي باليني توسط افراد متخصص نيز سود جست. چه بسا بسياري از آزمودني هاي دچار مشكل در اين تحقيق پس از بررسي دقيق سالم تشخيص داده شوند.
به منظور مقايسه اين دو نسبت)5/19 درصد رزمندگان ايراني با33 درصد سربازان غربي) از آزمون Z استفاده شد.
با مراجعه به جدول Z مشاهده مي شود كه با توجه به يك دامنه بودن آزمون، مقدار Z در اين جدول در سطح
α = 0/05) ) برابر 64/1 است. چونZ محاسبه شده (82/2) بزرگتر از Z جدول است. بنابر اين نتيجه گرفته مي شود كه تفاوت بين دو نسبت معني دار است . يعني، نسبت رزمندگان ايراني داراي مشكلات روانشناختي به طور قابل توجهي كمتر از رزمندگان غربي است.
بحث و نتيجه گيري
همانگونه كه ملاحظه شد در پژوهش حاضر بين داوطلب بودن در اعزام به جبهه و سلامت رواني ارتباط معني داري مشاهده شد. به عبارت ديگرمعلوم شد كه بين وضعيت بهداشت رواني ايثارگران بسيجي و عزيزان ارتشي تفاوت وجود دارد، به نحوي كه وضعيت ايثارگران بسيجي كه داوطلبانه عازم جبهه هاي نبرد مي شدند از اين نظر بهتر است. از ديگر يافته هاي اين پژوهش كه هماهنگ با اين يافته است پايين بودن سطح كلي اختلالات در ايثارگران ايراني است. از مقايسه نتايج اين پژوهش با تحقيقات انجام شده برروي سربازان غربي شركت كننده درجنگ هاي مختلف آشكار مي شود كه در مجموع رزمندگان ايراني از سطح سلامت رواني بالاتري برخوردارند.
براي تبيين اين يافته ها مي توان به يكي از مهمترين ويژگيهاي سربازان رزمنده كه تاثير قابل توجهي هم بر موفقيت آنها در جنگ و هم سلامت رواني آنان دارد، يعني روحيه، متوسل شد. براي آن كه يك سرباز بتواند شرايط طاقت فرساي صحنه نبرد، دوري از خانواده و عزيزان و صحنه هاي دلخراش مرگ انسانها را تحمل كرده در عين حال با حفظ توان رزمي به پيروزي دست يابد بايد داراي روحية بالا باشد. روحيه بالا علاوه بر افزايش احتمال پيروزي، رزمنده را در مقابل آسيب هاي رواني ناشي از استرسهاي غير معمول معركه نبرد نيز حفظ مي كند.
از نظر نظامي» روحيه« داراي دو معناي متفاوت است . در نخستين معني مقصود از آن ميزان انسجام و اتحاد و دلبستگي ميان اعضا در داخل يك واحد نظامي است . در دومين معني حالتي است كه يك واحد نظامي داراي تداركات قوي، پوشش هوايي خوب و معتقد به هدفي روشن واجد آن است، در چنين حالتي گفته مي شود كه اين واحد نظامي است. به لحاظ تاريخي واحدهاي نظامي نخبه اي همچون سپاه » روحيه بالا «داراي جاويدان در عهد داريوش هخامنشي، رزمندگان قزلباش شاه اسماعيل صفوي، جنگجويان نادرشاه افشار و در دوران معاصر لشكر 77 پيروز خراسان، گردان كميل از لشكر27 محمد رسول ا...(ص) و بسياري از واحدهاي رزمي ايران در جريان جنگ تحميلي عراق عليه ايران، و در كشورهاي خارجي گارد امپراطوري ناپلئون بناپارت، نيروهاي SS هيتلردر جنگ جهاني دوم و لژيون خارجي فرانسه مثالهاي معروفي از واحدهاي نظامي داراي روحيه بالا هستند، اين روحيه هم ناشي ازآموزشهاي بسيار ويژه وهم افتخار اعضا به واحد نظاميبا مراجعه به جدول Z مشاهده مي شود كه با توجه به يك دامنه بودن آزمون، مقدار Z در اين جدول در سطح α = 0/05) ) برابر 64/1 است. چونZ محاسبه شده (82/2) بزرگتر از Z جدول است. بنابر اين نتيجه گرفته مي شود كه تفاوت بين دو نسبت معني دار است . يعني، نسبت رزمندگان ايراني داراي مشكلات روانشناختي به طور قابل توجهي كمتر از رزمندگان غربي است.
بحث و نتيجه گيري وامل مادي(همچون دستمزد، غذا، مهمات، اسلحه و سرپناه) مي تواند باعث ارتقاء روحيه افراد شود. عليرغم اين ، صفحات تاريخ مملو از گزارش هاي مربوط به واحدهاي نظامي جان بر كفي است كه عليرغم محدوديت هاي شديد تداركاتي داراي روحيه اي درحد اعلاء بوده اند. يافتن مثال در اين زمينه كار چندان دشواري نيست؛ دلاورمردان رزمنده ايراني درجريان جنگ تحميلي عراق ، رزمندگان حزب ا... درجنگ 33روزه با اسرائيل و رزمندگان ويت كنگ ويتنامي در مقابله با اشغالگران آمريكايي مثالهاي خوبي در اين زمينه اند.
سرهنگ جيمز يوليو(1941) از صاحب نظران و فرماندهان نظامي متفقين در جريان جنگ جهاني دوم عوامل داراي تاثير برروحيه رزمندگان را به شرح زير برشمرده است : داشتن نفرات كافي، خوب بودن وضعيت غذا، آب، استراحتگاه، مهمات و اسلحه، كيفيت فرماندهي نظامي، كيفيت آموزش هاي نظامي، سوابق پيروزيها و شكستهاي قبلي در برابر دشمن، احساس افتخار، تعلق، و وارث بودن افراد نسبت به ارزشها، سنت ها و افتخارات واحد نظامي خود، داوطلب بودن رزمندگان، اعتقاد به ارزشهايي كه جنگ در راه آنها انجام مي شود، اعتقاد و افتخار به مليت و فرهنگي كه رزمنده به خاطر آنها مي جنگد، و وجود احساس رفاقت و دوستي در درون يك واحد نظامي. دقت در اين عوامل و مطالعه تاريخ جنگ تحميلي به خوبي نشان مي دهد كه در جريان جنگ بسياري از اين عوامل درواحدهاي نظامي ايران وجود داشتند. شايد رزمندگان ايراني از نظر عوامل مادي روحيه بخشي همچون اسلحه و مهمات در سطحي پايين تراز دشمن عراقي قرار داشتند، اما در ساير عوامل روحيه بخش، همچون اعتقاد به ارزشها، افتخا ر به مليت و فرهنگ، كيفيت فرماندهي نظامي، داوطلب بودن، وارث بودن نسبت به ارزشها و افتخارات واحد خود، و وجود احساس صميميت در بين خود قطعاً در سطحي بالاتر قرار داشتند.
به عنوان مثال عامل احساس رفاقت و دوستي را بررسي مي كنيم. براي ايجاد احساس دوستي در درون يك واحد نظامي معين، معمولاً ارتشهاي جهان متوسل به چند راهكار مشخص مي شوند، به عنوان نمونه، سربازگيري محلي يكي از راهكارهاي قديمي در اين زمينه است. در اين راهكار تلاش مي شود سربازان اهل يك شهر يا يك محله يا برادران و دوستان قبلي در يك واحد نظامي معين با يكديگر همرزم شوند. مزيت چنين واحدي اين خواهد بود كه از آنجا كه بزدلي يا ترك وظيفه و فرار از جنگ به معني تنها گذاشتن برادر يا دوست وهمشهري و زمينه سازي مرگ اوست، لذا چنين واحدي هيچگاه تا قبل از پيروزي دست از نبرد نخواهد كشيد و در جريان جنگ نيز بسيار فراتر و شجاعانه تر از حزم انديشي هاي يك عقل محتاط عمل خواهد كرد. ارتشهاي امروزي سعي مي كنند با خلق تجربيات تلخ و شيرين مشترك در جريان آموزش براي افراد يك واحد نظامي احساس رفاقت و صميميت را در آنها ارتقاء دهند. در جريان جنگ تحميلي عراق روحيه دوستي و برادري در ميان جنگجويان ايراني، علاوه بر روشهاي مرسوم در جهان، از طريق روش منحصر بفرد ديگري نيز ايجاد و تقويت مي شد. اين روش كه مي توان آن را خاص فرهنگ ايراني-اسلامي ما دانست ملهم از حديث معروف » انماالمؤمنون اخوه « مي باشد. با توجه به حاكميت ارزشهاي مذهبي بر جبهه هاي نبرد، تمام جنگجويان ايراني خود را برادر يكديگر مي دانستند. همانگونه كه مي دانيم يكي از ادات خطاب در جبهه ها واژه » برادر « (يا اخوي) بود. اعتقاد به برادر بودن تمام سربازان باعث مي شد كه هر جنگجو با رشادت و شهامت كامل در برابر دشمن پايمردي كرده، پا پس نكشد مبادا لحظه اي تعلل او باعث آسيب رسيدن به يك »برادر «شود.
در دوران دفاع مقدس يكي از مهمترين عوامل بسيج كننده نيروهاي مردمي براي دفاع از كيان اسلام و ميهن اعتقادات مذهبي و روحيه شهادت طلبي اين رزمندگان بود. حاكميت اين روحيه بر جبهه هاي نبرد به حدي بود كه نابرابري ظالم انة تجهيزات و امكانات رزمي را به خوبي جبران مي كرد؛ در حاليكه كشورهاي عربي با ارسال پول و نيرو، فرانسه با اعطاي هواپيماهاي ميراژ و موشكهاي اگزوسه، شوروي با تقديم انواع موشك زمين به زمين، اسرائيل با طراحي خطوط دفاعي و عمليات رزمي، آلمان با ارسال سلاحهاي شيميايي، آمريكا با حمايت همه جانبة تسليحاتي، تبليغي و سياسي و بسياري كشورهاي استكباري به طرق مختلف در جنگ ناعادلانة در گرفته به حمايت از رژيم بعث عراق پرداخته بودند، ايران تحت سخت گيرانه ترين محاصره ها قرار گرفته و حتي از وارد كردن سيم خاردار، كه دفاعي ترين وسيله در جنگ ها محسوب مي شود، محروم بود . در چنين شرايط دشواري كه به سادگي قادر به مأيوس ساختن قدرتمندترين ملل جهان است رزمندگان جان بر كف ايراني با اتكا بر روحيه رزمي خود و رهبري داهيانه حضرت امام (ره) سرنوشت جنگ را چنان رقم زدند كه تا خاطره آن در حافظه تاريخ باقي است هيچ كشوري جرأت دست اندازي به اين آب و خاك را به مخيله راه نخواهد داد.
روحيه سپاهيان يك كشور هيچگاه مستقل از روحيه مردم آن كشور نيست . در زمان دفاع مقدس حضور حماسي عاشورا در روحيه مردم و رزمندگا ن و صبر و تحمل گرفتاري ها در زمان جنگ و بعد از آن به خوبي نمايان است . اينكه يك ملت ، تنها و مظلوم در مقابل شرق و غرب با آن همه سلاح هاي مادي و تبليغات گسترده بايستد و به همه "نه " بگويد و با آن همه سختي ها مقاومت كند، هيچ توجيهي جز الهام گرفتن از حماسه عاشورا ندارد. قيام عاشورا، مهم ترين حادثه در تاريخ تشيع است به گونه اي كه صورت و سيرت شيعه را دگرگون كرد و به آن پشتوانه حماسي و عاطفي داد و تشيع را به مذهب حماسه و خون مبدل نمود. يكي از مورخان مي گويد: تشيع پس از رويداد عاشورا با خون شيعه آميخت و در ژرفاي جان هايشان جوشش زد و اعتقادي راسخ در درونشان پديد آورد. بنابراين كربلا و شهادت، براي شيعه از قال ب لفظ و مكا ن خاص به يك مفهوم مقدس و ايجادكننده حماسه ها در طو ل تاريخ تبديل شده است . حماسه عاشورا در طول تاريخ ، سرمشقي براي تشكيل حكومت مبارزه با ظل م بوده است. در تاريخ معاصر ما نيز امام حسين(ع)، كربلا و شهادت، نقش الهام بخش خود را به خوبي ايفا كرده است . در جريان جنگ تحميلي نيز نقش حماسه كربلا و روحيه ايثار و شهادت ناشي از آن كاملاً واضح است(هاشمي، 1388 ). نيروهاي انقلابي و ارزشي با مطالعه و الگو برداري از فرامين و احاديث و روايات ائمه اطهار ، به ويژه امام حسين (ع)، و به كارگيري آن در دوران جنگ توانستند درمقابل دشمن تا بن دندان مسلح بايستند . مقاومت 35 روزه عده اي معدود در خرمشهر با ياد و نام امام حسين(ع) وعمليات هاي رزمندگان با نام و رمز يا حسين وعاشورا و كربلا- زيارت هاي عاشوراي رزمندگان - بازوبندها و پيشاني بندها و نوشته هاي روي آن و حتي رنگ انتخابي آن، مقاومت خانواده شهدا و صبرو تحمل آن ها، بردباري جانبازان با ياد امام حسين و حضرت اباالفضل العباس و مقاومت آزادگان در سخت ترين شرايط ، همه و همه نشانگر جاري بودن روحيه ايثار و شهادت ناشي از اين حماسه بزرگ در وجود شيعه است.
يكي از عوامل مهمي كه مي تواند سلامت رواني يك جنگجو را با مخاطره مواجه سازد شكست در جنگ يا احتمال آن است. احتمال شكست عليرغم تمام تلاشهايي كه رزمندگان يك كشور به عمل مي آورند و سختي ها و مرارت هايي كه تحمل مي كنند مي تواند به عنوان يك ناكام كننده و عامل استرس زاي نيرومند عمل كرده باعث بروز اختلالات رواني در آنها شود. گاهي در جريان جنگ تحميلي به سبب برو ز حوادث ناگوار و عدم موفقيت هاي مقطعي احتمال حاكميت يأس و نااميدي بر روحيه رزمندگان وجود داشت، كه پيامد آن مي توانست تلاش كمتر و در نتيجه موفقيت هاي كمتر، و آسيب هاي رواني بيشتر باشد. اما رزمندگان ايراني با الهام از اين آموزه عاشورايي كه در پيام امامشان متجلي مي شد »:درمقام عمل به تكليف شكست معني ندارد « خود را ازاينگونه آسيب ها مصون مي داشتند،همان طور كه مولايشان حسين(ع) نيز عليرغم احتمال شكست نظامي ظاهري هيچگاه نااميد نشد.
يافته پژوهش حاضر مبني بر بهتر بودن وضعيت سلامت رواني رزمندگان ايراني داوطلب ( در مقابل رزمندگان غير داوطلب)و رزمندگان غربي را از منظري ديگر نيز مي توان تبيين نمود. اين واقعيت شگفت مي تواند ناشي از قبول مسئوليت حوادث مشاركت در جنگ توسط رزمندگان داوطلب، دروني تر بودن مكان كنترل آنان، و اعتقاد و ايمان بيشتر، به هدف و راه انتخاب شده باشد. بررسي هاي انجام شده به عنوان مثال، اكنورو رابرت)1990)نشان داده اند كه ايمان و باور داشتن به هدف توان و تحمل فرد را در رويارويي با پيامدهاي آن افزايش م يدهد. فرانك و همكاران (1987) نيز نشان داده اند كه بين مكان كنترل دروني و قبول مسئوليت آگاهانه با بهداشت رواني و سازگاري پس ازضايعه نخاعي همبستگي مثبت وجود دارد.
همانگونه كه قبلا اشاره شد مقاومت مردم و رزمندگان ايراني در جريان جنگ تحميلي با الهام از حماسة عاشورا و با انگيزه هاي مذهبي نيرومند صورت گرفت . بر اساس يافته هاي پژوهش هاي قبلي، از ميان شيوه ه اي مختلف سازگاري با استرس، روش سازگاري ديني از اهميت زيادي در سازگاري جسمي و رواني برخوردار است . به باور بسياري از متخصصان باليني عوامل مذهبي دروني داراي اثرات اجتماعي، فرهنگي، رواني، بدني و خانوادگي مثبتي بر زندگي فرد هستند )اليسون و لوين1992) تقويت اعتقادات مذهبي در تمامي مراحل زندگي يك اقدام پيشگيري كننده جهت كاهش اختلال هاي رواني است. پژوهشگران معتقدند اعتقادات مذهبي بر روي عملكرد انسان تأثير مثبتي دارند، بدين طريق اعمال مذهبي گاه به عنوان تخفيف دهنده اضطراب، احساس گناه، افسردگي، رفع احساس ناامني و غيره به كار مي روند.
مطالعات نشان مي دهند عملكردهاي مذهبي، نظير حضور در اماكن مذهبي، خواندن كتب مقدس، و شركت در فعاليتهاي ديني با بهداشت رواني همبستگي مثبت دارند . اعتقادات مذهبي علاوه بر تأثير بر بهداشت روان، مي توانند زمينه ساز برخي ويژگي هاي شخصيتي و خلقي مثبت و مصون ساز در افراد باشند، كه از جمله آنها مي توان به تأثير آن بر منبع كنترل افراد اشاره كرد. مفهوم منبع كنترل، به توانايي انسان در كنترل شرايط و رويدادهاي محيطي معطوف است. بر اساس اين نظريه افراد به دو دسته تقسيم مي شوند : يكي، افراد داراي منبع كنترل دروني كه خود را بر احساسات، رفتار و شرايط زندگي خود مسلط دانسته در تغيير و اصلاح آن فعالانه مي كوشند. اين افراد موفقيتها و شكست هاي خود را به عوامل دروني خود نسبت مي دهد. آنها در مقابل رويدادهاي زندگي از موضع برتر و فعالانه تري برخوردارند و داراي اعتماد به نفس بيشتري هستند . دوم، افراد داراي منبع كنترل بيروني كه خود را مسلط بر شرايط و رويدادهاي زندگي ندانسته و حوادث زندگي خود را به عوامل بيروني از قبيل شانس، سرنوشت و قدرت ديگران نسبت مي دهند. اين افراد كمتر بر توانمندي ها و تلاش هاي خود متكي بوده از اعتماد به نفس پايين تر برخوردار بوده، و در مقابل رويدادهاي زندگي منفعلند. چگونگي تعبير و تفسير يك واقعه و اين كه فرد آن را ناشي از عمل خود يا نيروهاي بيروني و خارج از كنترل بداند، موضوع بحث منبع كنترل است.
از آنجا كه اكثريت ايثارگران در زمان جنگ تحميلي با دشمن بيشتر به دليل اعتقادات مذهبي شركت مي نمودند لذا در تفسير نتايج تحقيق حاضر بايد توجه خاصي به نقش اعتقادات مذهبي داشت. بنا به عقيده برخي صاحبنظران)ازجمله، مدير كل دفتر سلامت رواني وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي( اعتقادات ديني عوارض رواني جنگ را در ايثارگران بازمانده از جنگ تحميلي كاهش داده است» بعد از هر جنگي عوارض سلامت رواني آن بر روي بازماندگان جنگ و جامعه صدمات جبران ناپذيري به همراه خواهد داشت. تنها اعتقادات مذهبي رزمندگان ايراني توانست عوارض سلامت رواني ناشي از 8 سال دفاع مقدس را كاهش دهد«. (15) نتايج تحقيق صالحي وهمكاران (16) نشان داده است كه بين ميزان پايبندي به اصول مذهبي با منبع كنترل ارتباط معني داري وجود دارد. درعين حال منبع كنترل نيز با سلامت رواني مرتبط است، به نحوي كه با دروني تر شدن منبع كنترل سلامت رواني افزايش مي يابد .(17) معتقد است كه هر چه منبع كنترل يك فرد بيروني تر باشد عزت نفس او پايين تر خواهد بود. تحقيقات غضنفري (18) نيز گوياي اين مطلب است كه بين منبع كنترل دروني و ميزان افسردگي در افراد رابطه عكس وجود دارد، يعني با دروني تر شدن منبع كنترل از ميزان افسردگي كاسته مي شود. منبع كنترل نه تنها با سلامت روان، بلكه با سلامت جسمي نيز در ارتباط است (19)
پي نوشت :
1-خاقاني زاده و سيرتي، 1383
2-بهزاد، 1381
3-حسيني، 1380
4-ايرواني ونجات، 1378
5-حسيني، 1380
6-شاملو، 1366
7-هالي، كورت، و هام، 1997
8-بحرينيان، و برهاني، 1382
9-حقدادي و پرچمي،1372
10-خيرخواه، بيژني، و زينلي، 1381
11-قانعي وهمكاران،1383
12-تولايي و همكاران، 1383
13-نجاريان وداودي،1380
14-نجاريان وداودي، 1380
15-ظفر قندي ،1388
16-1386
17-گورل 1997
18-1374
19-كشتي دار،1374
- ايرواني، محمود، و نجات، حميد. ( 1378 ) مفهوم سلامت روان در مكاتب روانشناسي . اصول بهداشت رواني، سال اول، شماره 3
- بحرينيان سيد عبدالمجيد، برهاني حسين . ( 1382). بررسي بهداشت روان در يك جمعيت از جانبازان اعصاب و روان و همسران آنان در استان قم . پژوهش در پزشكي،سال 27 ، شماره4
- بهزاد، داوود. ( 1381 ).سرمايه اجتماعي بستري براي ارتقاي سلامت روان . رفاه اجتماعي، سال دوم، شماره6
- تولايي سيدعباس ،فيروز آبادي علي، خادم مريم ) 1383 (بررسي علايم اختلالات رواني دراسراي عراقي درحين اسارت. طب نظامي، شماره 6،01
- حسيني، سيد ابوالقاسم. (1380 ) بررسي مقدماتي اصول بهداشت رواني ، روان درماني و برنامه ريزي در مكتب اسلام. مشهد، انتشارات آستان قدس رضوي
- حقدادي غلام، پرچمي، م. ( 1372 ) .بررسي مقايسه اي جانبازان با علايم سايكولوژيك شديد بين دو گروه كه در معرض مواد شيميايي بوده اند و آنها كه در معرض مواد شيميايي نبوده اند . مجموعه مقالات همايش بررسي عوارض عصبي رواني ناشي از جنگ، جلد دوم، موسسه چاپ و نشر بنياد.
- خاقاني زاده،مرتضي، و سيرتي، مسعود ( 1383 ) تاثير عوامل فردي، خانوادگي، اجتماعي و اقتصادي در تشديد علايم روان پزشكي جانبازان اعصاب و روان. طب نظامي، شماره 6
- خير خواه فرزان، بيژني خضراء، حسيني سيد علي، زينلي جواد. ( 1381 ). بررسي ميزان فراواني علائم افسردگي دز جانبازان شيميايي جنگ تحميلي استان هاي گلستان ومازندران درسال1380.خلاصه مقالات كنگرة سراسري طب نظامي، دانشگاه علوم . پزشكي بقيه الله، صفحه 157
- شاملو، سعيد. (1366). بهداشت رواني. تهران : انتشارات رشد.
- ظفر قندي، محمد باقر. ( 1388 ). اعتقادات، دليل اصلي كاهش عوارض رواني جنگ درايثارگران. روزنامه حيات، بازيابي شده در تاريخ 19/01/1388 از .http://www.khodkar.ir
- قانعي مصطفي.آثاري شروين ،علاء الديني فرشيد،تولايي سيد عباس(1383) ، الگوي مرگ و مير ديررس در جانبازان شيميايي . مجله طب نظامي : شماره 6 صص 233-239
- غضنفري (1374) مقايسه منبع كنترل و ميزان افسردگي گروه جانبازان معلولين و افراد عادي. پايان نامه اخذ درجه كارشناسي ارشد تربيت بدني، دانشگاه تربين مدرس، 1374
- كشتي دار م (1374) تاثيرات تمرينات هو ازي بر منبع كنترل و ميزان افسردگي جانبازان ضايعه نخاعي استان خراسان. پايان نامه اخذ درجه كارشناسي ارشد تربيت بدني، دانشگاه تربيت مدرس.
- متيني صدر، محمد رضا ( 1370 )"بررسي افسردگي و تمايلات خود كشي در جانبازان بستري در آسايشگاه هاي تهران و مقايسه آن با جانبازان قطع نخاعي بستري در منزل وافراد سالم". پايان نامه كارشناسي ارشد انيستيتو روان پزشكي تهران، دانشگاه علوم پزشكي ايران.
- هاشمي، سيد روح ا... ) 1388 (تأثير عاشورا و قيام امام حسين)ع( در دفاع مقدس . خبرگزاري فارس
منبع: مجموعه مقالات همایش ملی فرهنگ ایثار و شهادت / دانشگاه زنجان
ارسال توسط کاربر محترم:amirpetrucci0261